اعمال مشترکه ماه شعبان المعظم
آن چند امر است :
اوّل : هر روز هفتاد مرتبه بگويد اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ
دوّم : هر روز هفتاد مرتبه بگويد اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذي لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ الْحَيُّ الْقَيّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ و در بعضي روايات الْحَيُّ الْقَيُّومُ پيش از الرَّحْمنُ الرَّحيمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روايات مستفاد مي شود که بهترين دعاها و ذکرها در اين ماه استغفار است و هرکه هر روز از اين ماه استغفار کند هفتاد مرتبه مثل آنست که هفتاد هزار در ماههاي ديگر استغفار کند .
سوّم : تصدّق کند در اين ماه اگرچه به نصف دانه خرمايي باشد تا حق تعالي بدن او را برآتش جهنّم حرام گرداند از
حضرت صادق عليه السلام منقول است که از آن جناب سؤ ال کردند از فضيلت روزه رجب فرمود چرا غافليد از روزه شعبان راوي عرض کرد يابن رَسول الله چه ثواب دارد کسي که يک روز از شعبان را روزه بدارد فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست عرض کرد يابن رسول الله بهترين اعمال در اين ماه چيست فرمود تصدّق و استغفار هر که تصدّق کند در ماه شعبان حق تعالي آن را تربيت کند همچنانکه يکي از شما شتر بچّه اش را تربيت مي کند تا آنکه در روز قيامت برسد به صاحبش در حالتي که بقدر کوه اُحُد شده باشدچهارم : در تمام اين ماه هزار بار بگويد لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِيّاهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که ثواب بسيار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه عملش بنويسند .
پنجم : در هر پنجشنبه اين ماه دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحيد و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالي برآورد هر حاجتي که دارد از امر دين و دنياي خود و روزه اش نيزفضيلت دارد و روايت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زينت مي کنند آسمانها را پس ملائکه عرض مي کنند خداوندا بيامرز روزه داران اين روز را و دعاي ايشان را مستجاب گردان و در خبر نبوي است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالي بيست حاجت ازحوائج دنيا وبيست حاجت ازحاجتهاي آخرت او را برآورد .
ششم : در اين ماه صلوات بسيار فرستد
صلوات هر روز شعبان
هفتم در هر روز از شعبان در وقت زوال و در شب نيمه آن بخوانداين صلوات مَرْويّه ازحضرت امام زين العابدين عليه السلام را:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد درخت نبوت و جايگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان
وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ وَاَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ
و معدن دانش و خاندان وحي خدايا درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغامِرَةِ يَاءْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَيَغْرَقُ
محمد کشتي جاري در اقيانوسهاي بيکران ايمن شود هر که سوار آن کشي گردد و غرق شود
مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ
کسي که آن را واگذارد، هر که بر ايشان تقدم جويد از دين بيرون رفته و کسي که از ايشان عقب ماند به نابودي گرايد ولي ملازم ايشان
لاحِقٌ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصينِ وَغِياثِ
به حق خواهد رسيد خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد آن پناه گاه محکم و فريادرس
الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکينِ وَمَلْجَاءِ الْهارِبينَ وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمينَ اَللّهُمَّ
بيچاره درمانده و پناه گريختگان و دستاويز محکم براي وسيله جويان خدايا درود
صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کَثيرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً وَلِحَقِّ
فرست بر محمد و آل محمد درود بسياري که موجب خوشنودي ايشان گردد و حق
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَقَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَقُوَّةٍ يا رَبَّ الْعالَمينَ
محمد و آل محمد اداء گشته و انجام وظيفه ما شده باشد به جنبش و نيروي تو اي پروردگار جهانيان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبينَ الاْبْرارِ الاْخْيارِ الَّذينَ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد آن پاکان نيکوکار برگزيده آن کساني که
اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلايَتَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي
حقوقشان را واجب کردي و اطاعت و دوستيشان را فرض نمودي خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبي بِطاعَتِکَ وَلا تُخْزِني بِمَعْصِيَتِکَ
محمد و آل محمد و آباد کن دل مرا به اطاعت خود و به وسيله نافرمانيت رسوايم مکن
وَارْزُقْني مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ
و روزي من گردان که کمک مالي دهم بر کسي که روزيت را بر او تنگ کردي بوسيله آنچه بر من فراخ گرداندي از
فَضْلِکَ وَنَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِکَ وَاَحْيَيْتَني تَحْتَ ظِلِّکَ وَهذا شَهْرُ
فضل خويش و گستردي بر من از عدل خويش و مرا در زير سايه ات زنده داشتي و اين ماه
نَبِيِّکَ سَيِّدِ رُسُلِکَ شَعْبانُ الَّذي حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ
پيمبرت و آقاي رسولانت ماه شعبان است که اطراف آن را به رحمت و خوشنودي خود پوشاندي
الَّذي کانَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَالِه وَسَلَّمَ يَدْاَبُ في صِيامِهِ
آن ماهي که رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلم کوشش بسيار داشت در روزه
وَقِيامِهِ في لَياليهِ وَاَيّامِهِ بُخُوعاً لَکَ في اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلي مَحَلِّ
و شب زنده داريش هم در شبها و هم در روزهايش بخاطر فروتني در برابر تو در مورد گرامي داشتن و بزرگداشتنش هم چنان
حِمامِهِ اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَي الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فيهِ وَنَيْلِ الشَّفاعَةِ لَدَيْهِ
تا هنگام مرگش خدايا پس ما را کمک ده تا روش او را در اين ماه پيروي کنيم و به شفاعتي که نزد او است برسيم
اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لي شَفيعاً مُشَفَّعاً وَطَريقاً اِلَيْکَ مَهيَعاً وَاجْعَلْني لَهُ
خدايا قرار ده او را براي من شفيعي پذيرفته و راهي بسويت که همواره باشد و مرا پيرو او گردان
مُتَّبِعاً حَتّي اَلْقاکَ يَوْمَ الْقِيمَةِ عَنّي راضِياً وَ عَنْ ذُنُوبي غاضِياً قَدْ
تا به جايي که در روز قيامت تو را در حالي ديدار کنم که از من خوشنود باشي و گناهانم را ناديده گيري
اَوْجَبْتَ لي مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَاَنْزَلْتَني دارَ الْقَرارِ وَمَحَلَّ الاْخْيارِ
و براي من واجب کرده باشي از جانب خود رحمت و خوشنودي را و مرا در خانه هميشگي (بهشت جاويدان ) و منزلگاه نيکان فرود آري
مناجات شعبانيه
هشتم : بخواند اين مناجات مرويّه از ابن خالويه را که نقل کرده و گفته اين مناجات حضرت اميرالمؤ منين و امامان از فرزندان او است که در ماه شعبان مي خواندند:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائي اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ
خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعايم را هنگامي که تو را خوانم و بشنو
نِدائي اِذا نادَيْتُکَ وَاَقْبِلْ عَليَّ اِذا ناجَيْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْکَ وَوَقَفْتُ
صدايم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من کن هرگاه با تو راز گويم زيرا من به سوي تو گريختم و پيش رويت
بَيْنَ يَدَيکَ مُسْتَکيناً لَکَ مُتَضرِّعاً اِلَيْکَ راجِياً لِما لَدَيْکَ ثَوابي
ايستادم در حال بيچارگي و فروتني به درگاهت و اميدوارم ثوابم را که در پيش تو است
وَتَعْلَمُ ما في نَفْسي وَتَخْبُرُ حاجَتي وَتَعْرِفُ ضَميري وَلا يَخْفي
و تو آنچه را من در دل دارم مي داني و حاجتم را آگاهي و از نهادم باخبري
عَلَيْکَ اَمْرُ مُنْقَلَبي وَمَثْوايَ وَما اُريدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقي واَتَفَوَّهُ
و سرانجام کار و سرمنزل من بر تو روشن است و نيز آنچه را مي خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبي
بِهِ مِنْ طَلِبَتي وَاَرْجُوهُ لِعاقِبَتي وَقَدْ جَرَتْ مَقاديرُکَ عَلَيَّ يا سَيِّدي
را که مي خواهم به زبان آرم و اميد آن را براي سرانجام کارم دارم ، اي آقاي من مقدّرات
فيما يَکُونُ مِنّي اِلي آخِرِ عُمْري مِنْ سَريرَتي وَعَلانِيَتي وَبِيَدِکَ لا
تو بر من جاري گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از کارهاي پنهانم و چه آشکارم و بدست تو است نه
بِيَدِ غَيْرِکَ زِيادَتي وَنَقْصي وَنَفْعي وَضَرّي اِلهي اِنْحَرَمْتَني فَمَنْ
به دست ديگري کم و زياد شدن و سود و زيان من خدايا اگر توام محروم کني پس کيست
ذَاالَّذي يَرْزُقُني وَاِنْ خَذَلْتَني فَمَنْ ذَاالَّذي يَنْصُرُني اِلهي اَعُوذُ
که روزيم دهد و اگر تو خوارم کني پس کيست که ياريم دهد خدايا پناه برم
بِکَ مِنَ غَضَبِکَ وَحُلُولِ سَخَطِکَ اِلهي اِنْ کُنْتُ غَيْرَ مُسْتَاْهِلٍ
به تو از خشمت و فرو ريختن عذابت خدايا اگر من شايستگي رحمت تو را ندارم
لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَليَّ بِفَضْلِ سِعَتِکَ اِلهي کَاَنّي
ولي تو شايسته آني که از زياده بخششت به من احسان کني خدايا خود را چنان
بِنَفْسي واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْکَ وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَکُّلي عَلَيْکَ فَقُلْتَ ما
مي نگرم که گويا در برابرت ايستاده و آن توکل نيکويي که بر تو دارم بر سر من سايه افکنده و تو نيز آنچه را
اَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَني بِعَفْوِکَ اِلهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلي مِنْکَ
شايسته آني درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خويش پوشانده اي خدايا اگر بگذري پس کيست
بِذلِکَ وَاِنْ کانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَلَمْ يُدْنِني مِنْکَ عَمَلي فَقَدْ جَعَلْتُ
که از تو بدين کار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديک شده و عملم مرا به تو نزديک نکرده من به ناچار قرار مي دهم
الاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْکَ وَسيلَتي اِلهي قَدْ جُرْتُ عَلي نَفْسي فِي
اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهت خدايا من بر خويشتن ستم کردم در
النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَيْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها اِلهي لَمْ يَزَلْ بِرُّکَ عَلَيَّ اَيّامَ
آن توجهي که بدان کردم پس واي بر او اگر نيامرزيش خدايا پيوسته در دوران زندگي نيکي تو
حَيوتي فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنّي في مَماتي اِلهي کَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ
بر من مي رسد پس نيکيت را در هنگام مرگ نيز از من مگير خدايا من چگونه ماءيوس شوم از اينکه پس از مرگ مورد حسن
نَظَرِکَ لي بَعْدَ مَماتي وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّني اِلاّ الْجَميلَ في حَيوتي اِلهي
نظر تو واقع گردم در صورتي که در دوران زندگيم جز به نيکي سرپرستيم نکردي خدايا
تَوَلَّ مِنْ اَمْري ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِکَ عَلي مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ
سرپرستي کن کار مرا چنانچه تو شايسته آني و توجه کن بر من به فضل خويش که همچون گنهکاري هستم
جَهْلُهُ اِلهي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيا وَاَنَا اَحْوَجُ اِلي سَتْرِها
که نادانيش سراپا او را فراگرفته خدايا براستي تو گناهاني را در دنيا بر من پوشاندي که من به پوشاندن آنها
عَلَيَّ مِنْکَ في الاُْخْري اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحينَ
در آخرت محتاج ترم (در دنيا پوشاندي ) با اينکه آشکارش نکردي براي هيچيک از بندگان شايسته ات
فَلاتَفْضَحْني يَوْمَ الْقِيمَةِ عَلي رُؤُسِ الاْشْهادِ اِلهي جُودُکَ بَسَطَ
اي خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مکن خدايا جود و بخششت
اَمَلي وَعَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلي اِلهي فَسُرَّني بِلِقاَّئِکَ يَوْمَ تَقْضي
آرزويم را گستاخ کرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدايا مرا در آن روزي
فيهِ بَيْنَ عِبادِکَ اِلهي اعْتِذاري اِلَيْکَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ
که ميان بندگانت داوري کني به ديدارت مسرور ساز خدايا عذرخواهي من به درگاهت عذرخواهي کسي است که بي نياز
قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْري يا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْهِ الْمُسيئُونَ اِلهي
نشده از پذيرفتن عذرش پس عذر مرا بپذير اي بزرگوارترين کسي که گنهکاران به درگاهش معذرت خواهي کنند خدايا
لا تَرُدَّ حاجَتي وَلا تُخَيِّبْ طَمَعي وَلا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجاَّئي وَاَمَلي
حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدي مکشان و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرما
اِلهي لَوْ اَرَدْتَ هَواني لَمْ تَهْدِني وَلَوْ اَرَدْتَ فَضيحَتي لَمْ تُعافِني
خدايا اگر خواري مرا خواسته بودي راهنمائيم نمي کردي و اگر رسوائيم را مي خواستي تندرستيم نمي دادي
اِلهي ما اَظُنُّکَ تَرُدُّني في حاجَةٍ قَدْ اَفْنَيْتُ عُمْري في طَلَبِها مِنْکَ
خدايا گمان ندارم که مرا بازگرداني در مورد حاجتي که عمر خويش را در خواستن آن از تو سپري کردم
اِلهي فَلَکَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً داَّئِماً سَرْمَداً يَزيدُ وَلا يَبيدُ کَما تُحِبُّ
خدايا ستايش خاص تو است ستايش ابدي جاويدان هميشگي که فزون شود ولي کم نگردد بدان نحو که دوست داري
وَتَرْضي اِلهي اِنْ اَخَذْتَني بِجُرْمي اَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَاِنْ اَخَذْتَني
و خوشنود شوي خدايا اگر مرا به جنايتم ماءخوذ داري من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم
بِذُنُوبي اَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنيِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّي
بگيري من هم تو را به آمرزشت بگيرم و اگر به دوزخم ببري بدوزخيان اعلام مي کنم که من
اُحِبُّکَ اِلهي اِنْ کانَ صَغُرَ في جَنْبِ طاعَتِکَ عَمَلي فَقَدْ کَبُرَ في
تو را دوست دارم خدايا اگر عمل من در جنب اطاعت تو کوچک است ولي آرزويم در
جَنْبِ رَجاَّئِکَ اَمَلي اِلهي کَيْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَيْبَةِ مَحْروماً
کنار اميد تو بزرگ است خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم
وَقَدْ کانَ حُسْنُ ظَنّي بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَني بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً اِلهي
با اينکه چنان حسن ظني من به جود و بخششت داشتم که مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهي گرداند خدايا
وَقَدْ اَفْنَيْتُ عُمْري في شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَاَبْلَيْتُ شَبابي في سَکْرَةِ
من عمرم را در حرص غفلت از تو سپري کردم و جوانيم را در مستي دوري از تو
التَّباعُدِ مِنْکَ اِلهي فَلَمْ اَسْتَيْقِظْ اَيّامَ اغْتِراري بِکَ وَرُکُوني اِلي
از بين بردم و از اينرو خدايا بيدار نشدم در آن روزگاري که به کرم تو مغرور بودم و به راه خشم
سَبيلِ سَخَطِکَ اِلهي وَاَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْکَ
تو متمايل گشته بودم خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام که در برابرت ايستاده و
مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ اِلَيْکَ اِلهي اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَيْکَ مِمَّا کُنْتُ
به وسيله کرم تو به درگاهت توسل جويم خدايا من بنده اي هستم که مي خواهم از آلودگي آنچه بدان با
اُواجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائي مِنْ نَظَرِکَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ اِذِ
تو روبرو شدم از بي حيايي خودم در پيش روي تو خود را پاک سازم و از تو گذشت مي خواهم زيرا
الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ اِلهي لَمْ يَکُنْ لي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِکَ
گذشت وصف شناساي کرم تو است خدايا من آن نيرويي که بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم
اِلاّ في وَقْتٍ اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِکَ وَکَما اَرَدْتَ اَنْ اَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ
مگر در آن وقت که تو براي دوستيت بيدارم کني و آن طور که خواهي باشم پس تو را سپاس گويم که مرا
بِاِدْخالي في کَرَمِکَ وَلِتَطْهيرِ قَلْبي مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ اِلهي
در کرم خويش داخل کردي و دلم را از چرکيهاي بي خبري و غفلت از خويش پاکيزه ساختي خدايا
اُنْظُرْ اِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَکَ وَاْستَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَاَطاعَکَ يا
به من بنگر نگريستن کسي که او را خوانده اي و او پاسخت داده و به ياري خويش به کارش واداشته اي و فرمانبريت کرده
قَريبَاً لا يَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ بِهِ وَيا جَواداً لايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ
اي نزديکي که دور نگردي از آن کس که بدو مغرور گشته و اي بخشنده اي که بخل نورزد از آنکس که اميد نيکيش دارد
اِلهي هَبْ لي قَلْباً يُدْنيهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَلِساناً يُرْفَعُ اِلَيْکَ صِدْقُهُ
خدايا دلي به من بده که اشتياقش به تو موجب نزديکيش به تو گردد و زباني که صدق گفتارش
وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ اِلهي إ نَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَمَنْ
بسوي تو بالا آيد و نظر حقيقت بيني که همان حقيقتش او را به تو نزديک گرداند خدايا کسي که بوسيله تو شناخته شد گمنام نيست
لاذَ بِکَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوکٍ اِلهي اِنَّ مَنِ
و کسي که به تو پناهنده شد خوار نيست و کسي که تو بسويش رو کني بنده ديگري نخواهد بود خدايا براستي
انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنيرٌ وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجيرٌ وَقَدْ لُذْتُ بِکَ يا
هرکس به تو راه جويد راهش روشن است و هر که به تو پناه جويد پناه دارد و من اي خدا به تو پناه آورده ام
اِلهي فَلا تُخَيِّبْ ظَنّي مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تَحْجُبْني عَنْ رَاْفَتِکَ اِلهي
پس گماني را که به رحمتت دارم نوميد مکن و از مهر خويش منعم مکن خدايا
اَقِمْني في اَهْلِ وِلايَتِکَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ اِلهي
جاي مرا در ميان دوستدارانت جاي آن دسته از ايشان قرار ده که اميد افزايش دوستيت را دارند خدايا
وَاَلْهِمْني وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلي ذِکْرِکَ وَهِمَّتي في رَوْحِ نَجاحِ اَسْماَّئِکَ
در دلم انداز شيدايي و شيفتگي ذکر خود را پياپي و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت
وَمَحَلِّ قُدْسِکَ اِلهي بِکَ عَلَيْکَ اِلاّ اَلْحَقْتَني بِمَحَلِّ اَهْلِ طاعَتِکَ
و محل قدست قرار ده خدايا به حق خودت بر خودت سوگند که مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه
وَالْمَثْوَي الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِکَ فَاِنّي لا اَقْدِرُ لِنَفْسي دَفْعاً وَلا
شايسته اي از مقام خوشنوديت برساني زيرا که من قادر بر دفع چيزي از خود نيستم و
اَمْلِکُ لَها نَفْعاً اِلهي اَنَا عَبْدُکَ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوکُکَ الْمُنيبُ
مالک سودي هم برايش نيستم خدايا من بنده ناتوان گنهکار تو و مملوک زاري و توبه کننده به درگاهت هستم
فَلا تَجْعَلْني مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
پس مرا در زمره کساني که روي از آنها گرداندي و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده
اِلهي هَبْ لي کَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَيْکَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياَّءِ نَظَرِها
خدايا بريدن کاملي از خلق بسوي خود به من عنايت کن و ديده هاي دلمان را به نور توجهشان
اِلَيْکَ حَتّي تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلي مَعْدِنِ
به سوي خود روشن گردان تا ديده هاي دل پرده هاي نور را پاره کند و به مخزن اصلي
الْعَظَمَةِ وَتَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ اِلهي وَاجْعَلْني مِمَّنْ
بزرگي و عظمت برسد و ارواح ما آويخته به عزت مقدست گردد خدايا قرارم ده از کساني که او را خواندي
نادَيْتَهُ فَاَجابَکَ وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَکَ
و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادي و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از اين رو در پنهاني با او به راز گويي پرداختي ولي
جَهْراً اِلهي لَمْ اُسَلِّطْ عَلي حُسْنِ ظَنّي قُنُوطَ الاْياسِ وَلاَ انْقَطَعَ
او آشکارا برايت کار کرد خدايا به خوش بيني من نااميدي را مسلط مکن و اميدم را که به
رَجاَّئي مِنْ جَميلِ کَرَمِکَ اِلهي اِنْ کانَتِ الْخَطايا قَدْ اَسْقَطَتْني
کرم نيکويت دارم قطع مکن خدايا اگر خطاهايم مرا از نظرت انداخته
لَدَيْکَ فَاصْفَحْ عَنّي بِحُسْنِ تَوَکُّلي عَلَيْکَ اِلهي اِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ
پس بدان اعتماد خوبي که به تو دارم از من درگذر خدايا اگر گناهانم
مِنْ مَکارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقينُ اِلي کَرَمِ عَطْفِکَ اِلهي اِنْ اَنامَتْنِي
بواسطه بزرگواريهاي لطفت مرا بي مقدار ساخته ولي در عوض يقين به بزرگ توجه تو مرا هشيار کرده خدايا اگر
الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتْعِدادِ لِلِقاَّئِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَّئِکَ
بي خبري از آماده شدن براي ديدارت مرا به خواب فرو برده ولي در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار کرده
اِلهي اِنْ دَعاني اِلَي النّارِ عَظيْمُ عِقابِکَ فَقَدْ دَعاني اِلَي الْجَنَّةِ
خدايا اگر بزرگ کيفرت مرا به دوزخ مي خواند ولي در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت
جَزيلُ ثَوابِکَ اِلهي فَلَکَ اَسْئَلُ وَاِلَيْکَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ وَاَسْئَلُکَ اَنْ
دعوت مي کند خدايا پس از تو خواهم و بسوي تو زاري کنم و بگرايم و از تو خواهم که
تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَني مِمَّنْ يُديمُ ذِکَرَکَ وَلا
درود فرستي بر محمد و آل محمد و مرا از کساني قرارم دهي که پيوسته به ياد تواند و
ويَنْقُضُ عَهْدَکَ وَلايَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَلا يَسْتَخِفُّ بِاَمْرِکَ اِلهي
پيمانت را نمي شکنند و از شکر تو غافل نشوند و دستور تو را سبک نشمارند خدايا
وَاَلْحِقْني بِنُورِ عِزِّکَ الاْبْهَجِ فَاَکُونَ لَکَ عارِفاً وَعَنْ سِواکَ مُنْحَرِفاً
برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غير تو روگردان باشم
وَمِنْکَ خاَّئِفاً مُراقِباً يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ وَصَلَّي اللّهُ عَلي مُحَمَّدٍ
و از تو ترسان و نگران باشم اي صاحب جلالت و بزرگواري و درود خدا بر محمد
رَسُولِهِ وَ الِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً کَثيراً
پيامبرش و بر آل پاکش باد و سلام بسيار بر ايشان باد
و اين از مناجاتهاي جَليلُ الْقَدْر اَئمه عَليهمُ السلام است و بر مضامين عاليه مشتمل است و در هر وقت که حضور قلبي باشد خواندن آن مناسب است .
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات