تربیت فرزند از منظر سوره ی لقمان
فائزه شرفی[1]
چکیده
مسئله ی تربیت فرزند از مسائل مورد توجه انسان در همه ی زمان ها بوده است و همگان به آن نیازمندند. در جامعه ای که علم پیشرفت زیادی کرده است، تربیت فرزند جایگاهی دارد و خیلی سخت شده است و والدین باید توجه بیشتری به تربیت فرزندان داشته باشند. والدین باید بدانند که در این جامعه ی کنونی، چطور فرزندان خود را تربیت کنند و اهمیت بیشتری بدهند، در قرآن کریم نیز مورد توجه قرار داشته است که در سورۀ لقمان می توان توجه خاص و مستقیم به آن را مشاهده کرد. در این مقاله مسئله ی تربیت فرزند در سورۀ لقمان بررسی می شود و در این مقاله تلاش می شود که بتوان بسیاری از آموزه های اخلاقی و تربیتی فرزند را مورد توجه قرار داد.
کلید واژه ها: حکمت، استکبار و تکبر، شرک، واژۀ الله، اخلاص، امر به معروف و نهی از منکر، اعتدال
مقدمه
از حضرت رسول اکرم (ص) نقل است که «لقمان پیامبر نبود لیکن بنده ای فکور و اندیشمند بود، یقینی نیکو داشت، خدا را دوست می داشت؛ خدا هم دوست دارش شد و به او حکمت آموخت.» در روایات پندهای بسیاری از لقمان نقل شده که یکی بهتر از دیگری است. قرآن کریم هم از نصایح و حکمت ها و پندهای لقمان حکیم نمونه هایی را آورده است که هریک از آنها برای خودسازی و تهذیب نفس و الگوگیری اخلاقی مفید و ضروری است. خود لقمان که صاحب این مواعظ و پندهاست، انسانی خودساخته بود که با صالحان و حکیمان همنشینی می کرد، از دانش آنان می آموخت، به دیدار حضرت داوود بسیار می رفت و از معارف او نیز بهره می گرفت و مدتی هم چوپانی می کرد. روزی به او گفتند: تو که گوسفند چران بودی؛ حکمت را از کجا به دست آوردی؟! گفت: از راه امانت داری، راستگویی و سکوت از گفتن آنچه به دردم نمی خورد. این است الگوی قرآنی که خوب است گوش جان به پندها و مواعظش بسپاریم.
مفهوم شناسی
واژه های مختلفی در این بحث به کار رفته که برای فهم بهتر لازم است تعریف و تبیین شود. این واژه ها به شرح ذیل است:
تربیت
تعریف های متفاوتی در لغت و اصطلاح از تربیت شده است که در اینجا به برخی اشاره می شود.
مفهوم لغوی تربیت : غالباً تربیت را از ریشه (رَبَوَ) می گیرند و با تعلیم همراه می دانند. از این رو در تعریف آن گفته شده است: ربو: هو الاتقلخ مع الزیادۀ بمعنی ان ینفتخ الشیء فی ذاته ثم یتحصل له فضل و زیادۀ. یعنی رویش و متورم شدن همراه با اضافی یا زیاد شدن و رشد کردن به این معنا که چیزی ذاتاً بزرگ و متورم می شود و نتیجه ی آن زیادت و تکثر است. بدین ترتیب مفهوم تربیت عام بوده و تمام مراتب حصول نشو و نما و زیادت در هر مرتبه و به هر مقدار و به هر کیفیت مادی یا معنوی را شامل می شود.
مفهوم کاربردی تربیت : تربیت در مفهوم کاربردی و اصطلاحی خود به عبارات گوناگونی تبیین شده است که از آن جمله به تعریف زیر می توان اشاره کرد:
تربیت یعنی فراهم نمودن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخصی انسان در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب و براساس برنامه ای منسجم.
تفاوت تربیت و آموزش
آیت الله مصباح یزدی در تبیین فرق آموزش و تربیت می گوید: «تعلیم، یعنی معلم کاری بکند که متعلم چیزی را یاد بگیرد و این مختص به موجودی است که درک و شعور دارد. مفهوم تربیت اوسع از آموزش است، باغبان هم درخت را تربیت می کند یعنی مقدماتی را فراهم می کند تا این درخت به رشدی که می بایست، برسد. تربیت برای رشد دادن همه استعدادهاست، یکی از استعدادهای انسان هم استعداد علمی، فکری و عقلی است که می شود تعلیم تعلیم. معلم استعدادی را که متعلم برای رسیدن به مطلبی را دارد به فعلیت می رساند. در اینجا تغییری در متعلم به وجود آمده و حرکتی ایجاد شده به سوی کمال این هم تربیت است؛ منتها تربیت نیروی فکری و عقلانی متعلم».
نکات تربیتی:
1. برپا داشتن نماز
2. سخنان لغو و بیهوده و سخن چینی
3. استکبار و تکبر و غرور
4. عمل صالح انجام دادن
5. پرورش گیاهان نیکو و پر ارزش
6. مشرکان کیستند؟
7. به لقمان حکیم حکمت عطا کردن
8. شکر گزاران - کفران
9. شریک قرار ندادن برای خدا و موعظه دادن لقمان به پسرش
10. شرک به خدا
11. به پدر و مادر نیکی کردن (احسان کردن)
12. امر به معروف و نهی از منکر
13. استقامت و پایداری و صبر
14. در راه رفتن میانه رو باش
15. آهسته صحبت کردن
16. ستایش از آن خداست و کلمه ی الله چیست؟
17. کوتاه و بلند شدن شب و روز
18. صفات الهی
19. اعتدال - پیمان شکنی - ناسپاسی
20. اخلاص
21. خدا ترس بودن - قیامت و تنهایی
22. علم به زمان وقوع مرگ و قیامت
23. پیروی کردن از خدا و پیروی کردن از پدران
24. نیکوکار بودن - به خدا روی آوردن
[1] طلبه سطح 2 مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین
[2] . تحف العقول، ص 195
[3] . تفسیر نمونه، ج 17، ص 52
[4] . همزه ، 1
[5] . قلم، 11
[6] . قلم ، 13
[7] . مفردات راغب اصفهانی
[8] . انوار نعمانیه، ص259
[9] . علل الشرایع ، ج1، ص 308
[10] . محجۀ البیضاء، ج 5، ص 275
[11] . امالی طوسی، ج5، ص275، بحارالانوار
[12] . محجۀ البیضاء ، ج5، ص275
[13] . آیه 7 و 18 سوره لقمان
[14] . سوره فرقان، آیه 133
[15] . لقمان، آیه 8
[16] . سفینۀ البحار، ج2، ص629
[17] . وسائل الشیع، ج 11، ص 409
[18] . وسائل الشیع، ج 11، ص 411
[19] . سوره بیّنه، آیه 5
[20] . سوره کهف، آیه 110
[21] . وسائل الشیعه، ج 4، ص 140 و 721
[22] . نهج البلاغه، حکمت 145
[23] . بحار الانوار، ج 70 ، ص 181
[24] . الفصول المهمۀ، ص 188
[25] . شرح نهج البلاغه، ج 1 ، ص325
[26] . اصول کافی، ج 2، ص 16 ، حدیث 4
[27] . مستدرک الوسائل، ج1، ص10
[28] . اصول کافی، ج2، ص 16، حدیث 5
[29] . سوره کهف، آیه 110
[30] . سوره ذاریات، آیه 56
[31] . سوره محمد، آیه 33
[32] . سوره بقره آیه 21
[33] . تحف العقول، ص262
نظر از: مدیر النفیسه [عضو]
مفید بود
نظر از:
عالی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات