تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن
چکیده:
یکی از ابزارهای اصلاح و تربیت، در میان صاحب نظران تعلیم و تربیت تشویق و تنبیه است آیات قرآن کریم و روایات معصومان علیهم السلام از طریق انذار و تبشیر، وعده و وعید، ترغیب و ترهیب به آموزش و پرورش روح و جسم انسانها و شکوفاسازی استعدادهای آنان در جهت کمال پرداخته اند بنابراین باید راه تربیت صحیح انسان را شناخت تا در اثر آن انسان از انحرافات بازداشته شود و به فعلیت کمال انسانی برسد در تعلیم و تربیت، امر تشویق و تنبیه یا پاداش و کیفر به عنوان یکی از عوامل و محرکهای مهم تلقی میشود. در سایه تشویق می توان فرد را به کارهای مطلوب واداشت و عملکرد او را به راه صحیح هدایت کرد. در منابع اسلامی تشویق به عنوان یک عامل پیشرفت تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن با روش تحلیل و محتوا بررسی شده است. امید آن است که این تحقیق ره توشه ای برای برنامه ریزان و برنامه سازان ارجمند جهت ایجاد جامعه ای سالم و آباد باشد.
کلیدواژه ها: تشویق، تنبیه، انذار، تبشیر، ترغیب، ترهیب، وعده، وعید، تربیت
مقدمه:
انسانها دارای ابعاد روحانی و جسمانی و روحیه ی انعطاف پذیرند که در هر شرایطی به اقتضای محیط اجتماعی تغییراتی در رفتار و کردار آنها پدید می آید. خداوند تبارک و تعالی بنابر قضا و قدر الهی از ازل به ذات موجودات عالم بوده و تا ابد از احوالات آنان آگاه است و جهت هدایت انسان ها و پیروی نکردنشان از هوای نفس از همان ابتدای خلقت با شیوه هایی به تعلیم و تربیت آنها پرداخته است. تشویق و تنبیه یکی از بهترین عملکردها جهت رشد و پرورش و پیمودن قله های ترقی است که آیات کتاب آسمانی پیامبر عظیم الشأن اسلام در ارتباط با سرای آخرت، بهشت بهای برین و عذاب آتش جهنم، نشان دهنده ی این شیوه تربیتی است. قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دربردارنده ی قانون اساسی دین مبین اسلام به تفسیر و تبیین نیاز دارد تا مسائل علمی نو به وجود آمده در زمان حال که با شک و شبه همراه است به یقین تبدیل گردد و انسانها بتوانند تمامی استعدادهای خود را در پرتو این خلقت عظیم شکوفا سازند. مطالعات نشان می دهد در دو قرن اخیر به موضوع تشویق و تنبیه به صورت نظام مندی پرداخته شده است. استفاده از این دو روش، با توجه به حساسیت فوق العاده ای که وجود دارد دقت فراوانی نیاز است زیرا ساختار عاطفی انسانها طوری است که اگر در ازای کار پسندیده مورد تشویق و ترغیب واقع شود انگیزه اش برای زندگی بهتر چند برابر خواهد شد و اگر بعد از انجام کاری تنبیه شود از آن دوری خواهد جست. از آنجا که یکی از راههای بهبود اخلاق و تربیت روش تشویق و تنبیه مناسب و اصولی است در این پژوهش از منابعی چون قرآن کریم، نهج البلاغه، آثار گرانقدر اندیشمندان بزرگ ادب استفاده شده و بهترین عملکردها با روش های تجزیه و تحلیل و استخراج گردید تا ان شاءالله با بهره گیری صحیح از این تحقیق توانسته باشیم در ایجاد جامعه ای سالم کوشا باشیم. «به امید روزهایی سرشار از مهر و مهرورزی»
اهمیت و ضرورت تشویق و تنبیه
تجربیات نشان داده اند که هر کدام از تشویق و تنبیه به تنهایی خطرآفرین خواهد بود زیرا تشویق تنها غرور آور و تنبیه بدون تشویق موجب سرافکندگی و بیزاری می شود. در واقع این دو در کنار هم می تواند انسان را از خطرات و آفات بیمه و انسان را به سوی سعادت و تکامل هدایت کند. عمل خوب و پسندیده ، بدون در نظر گرفتن فاعل آن باید مورد قبول واقع گردد و در مقابل فاعل عمل ناپسند باید توبیخ شود. با تشویق، چهره ی زندگی افراد جامعه تغییر فراوانی پیدا می کند و ارزشها و توان آنان به اوج شکوفایی خود می رسد. روحیه ی افراد را پربار، قوی و سالم بار می آورد. در یک کلام، تشویق از جایگاه و نقش بسیار مهمی برخوردار است و می تواند در عبادات و اصلاحات فردی و اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی ملت ها نقش خوبی به جا بگذارد و سعادت دنیوی و اخروی را به ارمغان می آورد. جایگاه تشویق و تنبیه در اصلاح و سازندگی فرد و جامعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است به شرط آنکه طبق موازین شرعی و عقلی اجرا شود. در ضرورت این موضوع همین بس که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: « خداوند سبحان وقتی خلق را آفرید، چنان خواست که آنها را نقص به سوی کمال بروند و در آداب و فضایل اخلاقی، به مقامی شریف و پایه ای بلند و ارجمند برسند. او (خدا) می دانست که آنان (انسانها و دیگر مخلوقات) به کمال نمی رسند مگر آنکه هرآ آنچه را که برای ایشان مفید و یا مضر است ، همه را به آنها بیاموزد. آموختن نیز جز به امر و نهی کردن ممکن نباشد، امرو نهی نیز جز با وعده و وعید، راست و صادق نیاید وعده و وعید هم جز با تشویق و تهدید صورت نپذیرد، تشویق جز به آنچه که دل خواهان و دیده از آن کامیاب است، نخواهد بودو تهدید برخلاف آن ». [1] انسان ابعاد و ویژگی های فراوانی از جمله بعد روان شناختی را داراست و از طرفی موجودی اجتماعی و باشعور است و زندگی در جمع را به زندگی فردی ترجیح می دهد و به صورت طبیعی به سوی اموری که مایه ی لذت و منفعت و آسایش اوست گرایش دارد و از اموری چون درد و ناراحتی و مشقت روی گردان است که امروزه انسانها در سختی های روحی و عاطفی فراوانی به سر می برند که می توان یکی از عوامل آن را استفاده ی نابجا از تشویق و تنبیه در جامعه ی کنونی دانست. ما انسانها جهت تربیت نخبگان و فرهیختگان باید مقدار هریک از این دو را به خوبی شناخته و عمل کنیم. مسلما بیشتر از آنکه، از ابزار تنبیه استفاده کنیم،شایسته است که تشویق را در سرلوحه ی امور تربیتی و آموزشی خود قرار دهیم.
روش تشویق در تعلیم و تربیت اسلامی
تشویق از ماده ی شوق است به معنی برانگیختن انسان، بشوق آوردن، راغب کردن، آرزومند ساختن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن،[2] تشویق از عوامل وادارکننده به حساب می آید. در تربیت اسلامی روش تشویق به عنوان امری مسلم پذیرفته شده است. وقتی قرآن دربارهی بهشت سخن می گوید، یا از نعمت های سخن به میان می آورد، و همچنین هنگامی که از بشارت پیامبران و وعده های شوق انگیز آن متذکر می شود همه جلوه هایی از تشویق هستند، کتاب آسمانی ما، قرآن مجید نقش تشویق را به ما گوشزد کرده است. خداوند در سوره انفال از راه تشویق، مسلمانان را برای جهاد آماده می کند، می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَي الْقِتالِ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»[3]
ای پیامبر ، مؤمنان را به جهاد تشویق کن ، که اگر از شما بیست نفر شکیبا باشند بر دویست نفر غلبه می کنند، و اگر از شما یک صد تن باشند بر هزار تن از کسانی که کفر ورزیده اند پیروز می گردند ، زیرا آنها به نتیجه کار خود آگاهی ندارند. در این آیه گفتگو از تشویق برای جنگ در راه حق است ولی به طور کلی می توان گفت. بشارت که یکی از دو جنبه وظایف پیامبران است، همان تشویق می باشد با این تفاوت که بشارت پیش از عمل یا همراه عمل و تشویق پس از عمل ظهور می کند. بشارت ناظر به آینده است و تشویق متوجه گذشته است. وجود انذار و تبشیر برای هر تربیت متعادل ضروری است زیرا اگر نیکوکار و بدکار از نظر جزا یکسان باشند، زمینه جهت بی رغبتی نیکوکاران به کارهای نیک و جرأت یافتن بدکاران در ادامه تبهکاری ها فراهم می شود، علی علیه السلام در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود دستور می دهد که: “مبادا نیکوکار و بدکار پیش تو یکسان باشند، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کار نیک دور ساخته و بدکار به کار بد سوق می دهد."[4] تشویق و تحسین برای همه افراد امری ضروری است و همه افراد انسانی به تشویق نیازمندند اما عده ای به تشویق بیشتر نیازمندند.
تناسب تشویق و عمل در سیره ی معصومین(ع):
در مقولهی تشویق باید حد تناسب بین عمل و میزان تشویق رعایت شود تا اثر مطلوب رواداشته باشد. بدون این تناسب یا افراط میشود و یا تفریط، که هردو بی تأثیر خواهد بود و افراط و تفریط هر یک ریشه و علت خاص خود را دارد. حضرت علی (ع) میفرماید: ستایش بیش از حد استحقاق و شایستگی، تعلق و چاپلوسی است و کم گذاشتن و کوتاهی از حد استحقاق، ناتوانی یاحسادت است.[5](این کلام نورانی و با ارزش ضعف تأکید بر تناسب بین تشویق و عمل، به افراط و تفریط و همچنین ریشه آنها نیز اشاره میکند. چرا که زیاده روی در مدح یا از روی نادانی و نشناختن قدر و ارزش کار صورت میگیرد و یا نشانه ی روحی چاپلوسی و حقارت نفس و روح اوست.) ایشان در سخن دیگر می فرمایند: بزرگترین نادانی و زیاده روی در ستایش و بدگویی است.[6] هرچند سخن از تشویق است ولی مدح و ستایش نیز یکی از جلوه های تشویق و روش های رغبت انگیز در افراد به شمار می آید، از آنجایی که برای رغبت و عمل نیک است اگر کمتر از ارزش کار باشد باعث کم اهمیت جلوه دادن آن عمل می شود. مثلاً اگر دانش آموزی در کلاس یا مدرسه ممتاز شود و یا رتبه بالایی در المپیاد ملی کسب نماید، و او را فقط با یک احسن و باریک الله تشویق کنند، روحیه ی خود را از دست داده و دلسرد می شود، در مقابل اگر برای کار نیک کوچکی بزرگترین تشویق ها به عمل آید مثلاً در برنامه ای خاص سؤال ساده ای مطرح شود و هر کس دستش را بلند کند پاسخ جایزه ی سفر حج را تعیین کرده باشند، ارزش آن جایزه را از زیر سؤال برده و آنان که شایستگی های بیشتر را از نظر علمی و عملی دارند و مورد تشویق قرار نمی گیرند و یا تشویقی درخور عملشان صورت نمی گیرد را دلسرد و مأیوس می کند.
برخی آداب و شرایط تشویق
1- تشویق، همراه با درک و کشف استعدادهای رشد طرف مقابل باشد.
2- ارزش عمل نیک و خصلت شایسته شناخته شده و به فرد مورد تشویق هم شناسانده شود.
3- به اندازه و به جا باشد و از حد متعارف تجاوز نکند.
4- تشویق، رشوه به حساب نیاید.
5- فرد بداند چرا و بخاطر چه کار مورد تشویق قرار گرفته است.
6- هدف از تشویق باید هدایت به راه درست باشد.
7- تشویق باید به موقع باشد.
8- تشویق باید متناسب با کار شخص باشد.
9- در تشویق افراط و تفریط نشود و به اندازه و بجا باشد.
نکات کلیدی در مورد تشویق و تنبیه
1- رفتار متناسب با شخص
2- تعلق تشویق و تنبیه به رفتار نه به شخصیت فرد
3- تناسب تشویق و تنبیه با رفتار
4- پرهیز از افراط و تفریط
5- نداشتن اغراض شخصی
6- قاطعیت در تنبیه و عدم تبعیض
7- ذکر علّت و بیان استحقاق شخص
8- تشویق و تنبیه به جا و به موقع[7]
روش تنبیه در تعلیم و تربیت اسلام
تنبیه در لغت واژه ای عربی از باب تفعیل و ماده ی نبه به معنای بیدا نمودن، آگاه و هوشیار کردن و در اصطلاح استفاده از روش های هوشیارکننده که در بعضی مواقع به ضرب منتهی می شود که سبب ترک، تضعیف، تقویت یا تعدیل عمل می شود و فرد از حالت انحراف منفی خارج می سازد. یکی از مهمترین روشهای تربیت که به عنوان آخرین روش تربیتی مطرح است و از عوامل بازدارنده محسوب می شود روش تنبیه می باشد.[8]
تنبیه از نظر اسلام
اسلام تنبیه را به عنوان یک اصل حیاتی پذیرا است. وجود عذابها، وعیدها، اندرزها که در قرآن مطرح است مبیّن این امر است که اسلام تنبیه را بعنوان یک اصل خدشه ناپذیر، برای استمرار حیات جامعه ضروری می داند، اما این اصل حیاتی، آخرین روش تربیتی بعنوان عامل بازدارنده، مطرح است یعنی وقتی نمونه های عملی، و پند و اندرزهای خیرخواهانه، سودی نبخشید ناچار باید دست به اقدام شدیدتری زد بعضی از نظام های تربیتی جدید نه تنها از تنبیه و کیفر نفرت دارند بلکه حاضر نیستند آن را به زبان آورند. اصل تنبیه ریشه در قرآن دارد. قرآن می فرماید: «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[9] ای صاحبان فکر و اندیشه در امر قصاص و مجازات متخلف، حیات و زندگانی شما پیش بینی و ضمانت شده است، در قرآن و در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نسبت درجات و مراتب مردم، درجات کیفر را هم متفاوت قرار داده است، زیرا بعضی از مردم به یک اشاره کوتاه قلبشان می لرزد و وجدانشان به حرکت درمی آید و همان اشاره کوتاه کافی است که آنها را از راه غلط به راه راست و درست هدایت کند، عده ای از مردم هستند که هیچ چیز آنها را از راه غلط باز نمی دارد مگر خشم آشکار و روشن و فریاد غضب آلود، برای عده ای تنها تهدید به عذابی که در آینده درباره شان اجرا می شود، باید اکتفا کرد و به عده ای هم باید چوب و شلاق را نشان داد که با دیدن چوب و شلاق دست از کار بد بکشند از همه اینها که بگذریم عده ای هستند که حتما باید درد مجازات و تنبیه را با جسم خود احساس کنند، تا به جاده مستقیم الهی درآیند، نقطه اوج منحنی مجازات و تنبیه جنگ است و در تمام مراتب تنبیه، غرض به وجود آوردن فرد و جامعه سالم است.[10]
دیدگاه مکتب های گوناگون درباره ی تنبیه
از دیرباز دیدگاه های فراوانی درزمینه ی نقش تنبیه درتربیت مطرح شده است.برخی از دیدگاه ها، تنبیه را یکی ازابزارهای اساسی تربیت می دانند و برخی دیگر به نقش کامل آن پرادخته اند. برخی مکتب ها دیدگاه های متعادل درباره مسئله تنبیه داشته اند. دیدگاه های سنتی تنبیه را از عوامل پراهمیت در نظام تعلیم و تربیت می دانند.عبارت های رایجی همچون «چوب معلم گل است» و« فرزندم را به شما می سپارم » و قرارگرفتن چوب، خط کش و شلنگ در فهرست و مسائل کمک آموزشی بیانگر اهمیت و شیوع این دیدگاه سنتی در جامعه ما بوده است.[11]
ابو علی سینا فیلسوف و اندیشمند بزرگ مسلمان:
تشویق و تنبیه را به منزله ی ضمات اجرایی تعلیم و تربیت مورد توجیه قرار می دهد و مصادیق تشویق و تنبیه را متنوع و متعدد می داند و معتقد است واکنش مربی در برابر رفتار ناپسند متربی باید متناسب و تدریجی باشد. ابتدا روگردانی، سپس ترشرویی، پس ازآن ترساندن و آنگاه توبیخ است و مربی درشرایط خاصی می تواند به تنبیه بدنی رو آورد.[12]
تشویق و تنبیه دربیان ائمه ی معصومین(علیهم السلام)
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه برای دوری از گناه چنین بیان فرموده:
« ان الله سبحانه قد وضع العقاب علی معاصیه….» به درستی خدای سبحان کیفر را بر گناهان خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد[13]. تنبیه حساب شده و سنجیده مورد نظر آن حضرت است وگرنه تنبیه اثر خود را به جایی نخواهد گذاشت: « الافراط فی الملامه یسب نار اللجاجه » افراط در سرزنش کردن، میزان لجاجت را افزونتر می کند.[14]تنبیه هنگامی که در جهت سازندگی باشد پسندیده است و اگر برای ارضای نفس صورت گیرد. غیرانسانی است: « اضرب خادمک اذا عصی الله واعف عنه اذا عصاک» اگر خادمت خدا را نافرمانی کرد او را تنبیه کن اگر شخص تو را نافرمانی کرد او را ببخش.[15]
آننمونه های قرآنی
خداوند در آیه ۱۹هود ظالمان رو معرفی میفرماید: «الَّذِینَ یصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یبْغُونَهَا عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَه هُمْ کَافِرُونَ«؛ همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان میدهند؛ و به سرای آخرت کافرند! (هود،۱۹)
راه حق، صراط مستقیم است، اما ظالمین به شکلهای مختلف میخواند که این راه رو منحرف و سخت نشون بدند! (وَ یبْغُونَهَا عِوَجاً)که در آیه بعد میفرماید آنها ضعیف تر از آن هستند که بتوانند در مقابل خداوند بایستند.
بلاها رحمت پروردگارند، خسته نشوید.
پروردگار عالم در قرآن کریم به حقیقت بلا اشاره کرده و آن را محلی برای جریان یافتن رحمت خود معرفی می نماید. قاعده خداوند برای این است که در مقابل مشقت های تکلیفی رحمتی مقرّر می کند. به همین دلیل خداوند با دعای کسانی که در مشقت هستند رحمت خود را از میان بر نمی دارند. اما نکته بسیار مهم این است که نباید از سختی ها خسته شد!
چنانچه زمین های خود را از دست دادید، مضطرب نشوید، نهراسید! در جنگ «احد» مسلمانان زمین های خود را از دست دادند؛ اما سرانجام؛ همانان فاتح و پیروز شدند.[16]
داستان قرآنی
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام) به این مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است؟ بعضى گفتند آیه «ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء» خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد. (سوره نساء آیه 48) امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم. امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود: امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است «واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین» (سوره هود آیه 114) و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمىخیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مىریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مىشود از نمازش كنار نمىرود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمىماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مىشود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش میكند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.[17]
جایگاه تشویق و تنبیه در سیره ی معصومین (علیهم السلام)
امام صادق (علیه السلام) افرادی را که جاهلانه یا از روی حسد از خوبی خوبان قدردانی نمی کنند حیوانات چهارپا می خواند و می فرماید: « من لم یشکر الانعام فلیعد من الانعام » «کسی که از خوبی ها و پاداش ها سپاسگزاری نمی کند از چهارپایان است.»
امام علی (علیه السلام) به اطرفیان خود می گوید: « با من به گونه ای که با انسانهای ستمگر صحبت نکنید با من یا تملق صحبت نکنید، گمان نکنید به من سخت می آید اگر کلمه ی حقی بگویید»[18]
حضرت علی(ع) در رابطه با تشویق بدون تنبیه گفتمان بین رئیس و مردم را درنظر گرفته وآن را اصلاح می نماید.در واقع اگر جنبه های مثبت فردی را تنها بگوییم در حق او ظلم شده است زیرا او مانند کوری است که دید واقع بینی را از او گرفته ایم و نسبت به خودش خوش بین کرده ایم.
امیر المومنین(علیه السلام) جهت پیشبرد اهداف اسلام و مسلمین در مواضع مختلفی با استفاده از ابزار تشویق به تعلیم و تربیت مسلمانان برانداخته و همواره از این طریق بین افراد نیکوکار و بدکار تفاوت قائل می شدند و با این شیوه رفتار شایسته ی نیکوکاران را تقویت می کردند و رفتار ناشایست بدکاران را تضعیف می نمودند. « بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار آزار ده.»[19]
و همچنین ایشان جهت دور کردن انسانها از گناه می فرمایند: « ان الله سبحان قد وضع العقاب علی معاصیه » به درستی که خدای سبحان، کیفر را بر گناهان خود قرارداده است تا بندگانش را از عذاب خویش باز دارد. مقصود حضرت در این بیان استفاده از تنبیه به عنوان ابزاری بازدارنده است.[20]
هرانسان عاقل، به خصوص مربیانی چون پدر و مادر و معلمان باید کارهای خوب را درجه بندی نموده و متناسب با کار شایسته ی متربی او را تشویق کنند اگر چنین نباشد و تشویق بیش از حد صورت بگیرد تاثیرات نامطلوبی چون بالا رفتن توقع تشویق شونده خواهد داشت و از طرفی اگر کمتر از حد تعادل خود باشد دل سردی متربی را به انجام کارهای شایسته به همراه خواهد داشت.به خاطر همین است که امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «شر الاباء من دعاء البر الی الافراط» « بدترین پدران،کسانی هستند که در اعمال محبت نسبت به فرزند زیاده روی و افراط نمایند.»[21]
پیامبر(ص) و حق شناسی
در تاریخ نوشته اند که زنی در مدینه به دیدن پیامبر آمد. اصحاب دیدند پیامبر (ص) نسبت به آن زن خیلی اظهار محبت کرد و احوال او و خانواده ش را پرسید و با کمال صمیمیت و محبت با او رفتار کرد. تعجب کردند پیامبر(ص) به آنان فرمود: این زن در زمان خدیجه و در دوران اختناق مکّه به دیدن ما می آمد و به خانه ما رفت و آمد داشت و او از دوستان و یاران خدیجه به شمار می رفته است.[22] پیامبر (ص) با این عمل خویش هم حق آن زن را به جا آوردند و هم به اصحاب خود فهماندند که فقط در شادی ها نباید در کنار آنها باشند بلکه باید در زمان بحران نیز او را تنها نگذاشته و در جهت رفع مشکلات اسلام که مشکلات همه ی مسلمین است کوشا باشند.
منابع و مآخذ:
نهج البلاغه حکمت 177.
1- انصاریان، حسین ، دنیا از منظر اولیاء، زلال کوثر، نوبت اول، تابستان 1394، قم، دارالعرفان.
2- مجلسی، علامه محمدباقر ، بحارالانوار، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1362. (ربّ مفتون بحسن القول فیه)
3- بهتاش، یدالله، چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران ، نشر سبحان، تهران، 1373.
4- بهشتی، محمد، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، تهران، 1388.
5- تفسیرالمیزان، جلد 4، ص 214.
6- حاجی امیری، محسن، روش تربیت ( اخلاقی کاربردی اسلامی ) ، چاپ 1362
7- دلشاد تهرانی، مصطفی، ماه مهرپرور، خانة اندیشه ی جوان، چاپ دوم، 1378.
8- شهید مطهری، مرتضی ، تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، استاد انتشارات صدرا، تهران، 1373.
9- شیخ صدوق(ره)، تواب الاعمال و عقاب الاعمال، مترجم محمدرضا انصاری محلاتی، نسیم کوثر، قم، 1382
10- عمادی حائری، سید اسماعیل ، تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از نظراسلام و علمای غرب، ص 122.
11- عمید، حسن ، فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363.
12- امام علی علیه السلام، غررالحکم، ص 280، حدیث 6206 ، هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378
13- فایضی، دکتر علی ، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، انتشارات مسعی، چاپ اول، 1377
14- میزان الحکمه ، 49/84 (اذا مدحت فاختصر).
15- یعقوبی، ابولقاسم، سیری در سیره اخلاقی امام حسین(ع)، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول 1391.
[1] . تواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق(ره)، ص 6، مترجم محمدرضا انصاری محلاتی، نسیم کوثر، قم، 1382
[2]. فرهنگ فارسی عمید، حسن عمید، ص 321، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363.
[3]. سوره انفال، آیه 65
[4]. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 430.
[5] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت، 339.
[6] . غررالحکم،امام علی علیه السلام، ج 2، ص 396، هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،1378
[7] . مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دکتر علی فایضی، ص 302و 303، انتشارات مسعی، چاپ اول ، 1377.
[8] . مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دکتر علی فایضی، ص 302و 303، انتشارات مسعی، چاپ اول ، 1377.
[9]. سوره بقره ، آیه 179
[10] . مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دکتر علی فایضی، ص 308و 309، انتشارات مسعی، چاپ اول ، 1377.
[11]. روش تربیت ( اخلاقی کاربردی اسلامی ) محسن حاجی امیری ص 126 چاپ 1362
[12]. آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، محمد بهشتی، جلد1 ص 287، شمس، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، تهران، 1388.
[13]. ماه مهرپرور، مصطفی دلشاد تهرانی، ص 441، خانة اندیشه ی جوان، چاپ دوم، 1378.
[14]. همان، ص 43
[15]. نقل شرح غرر ص 74
[16]. تفسیرالمیزان، ج4، ص 214.
[17]. چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران ،یدالله بهتاش، نشر سبحان، تهران، 1373
[18]. غررالحکم، امام علی علیه السلام، ص 280، حدیث 6206 ، هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378
[19]. نهج البلاغه حکمت 177
[20]. ماه پرور،مصطفی دلشاد تهرانی، خانه ی اندیشه ی جوان، تهران،1378، چاپ دوم
[21] . تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از نظراسلام و علمای غرب، سید اسماعیل عمادی حائری، ص 122
[22] . سیری در سیره اخلاقی امام حسین(ع) ، ابولقاسم یعقوبی، ، ص 119، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول 1391.
حوزه علمیه خواهران الهیه
عنوان:
تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن
چکیده:
یکی از ابزارهای اصلاح و تربیت، در میان صاحب نظران تعلیم و تربیت تشویق و تنبیه است آیات قرآن کریم و روایات معصومان علیهم السلام از طریق انذار و تبشیر، وعده و وعید، ترغیب و ترهیب به آموزش و پرورش روح و جسم انسانها و شکوفاسازی استعدادهای آنان در جهت کمال پرداخته اند بنابراین باید راه تربیت صحیح انسان را شناخت تا در اثر آن انسان از انحرافات بازداشته شود و به فعلیت کمال انسانی برسد در تعلیم و تربیت، امر تشویق و تنبیه یا پاداش و کیفر به عنوان یکی از عوامل و محرکهای مهم تلقی میشود. در سایه تشویق می توان فرد را به کارهای مطلوب واداشت و عملکرد او را به راه صحیح هدایت کرد. در منابع اسلامی تشویق به عنوان یک عامل پیشرفت تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن با روش تحلیل و محتوا بررسی شده است. امید آن است که این تحقیق ره توشه ای برای برنامه ریزان و برنامه سازان ارجمند جهت ایجاد جامعه ای سالم و آباد باشد.
کلیدواژه ها: تشویق، تنبیه، انذار، تبشیر، ترغیب، ترهیب، وعده، وعید، تربیت
مقدمه:
انسانها دارای ابعاد روحانی و جسمانی و روحیه ی انعطاف پذیرند که در هر شرایطی به اقتضای محیط اجتماعی تغییراتی در رفتار و کردار آنها پدید می آید. خداوند تبارک و تعالی بنابر قضا و قدر الهی از ازل به ذات موجودات عالم بوده و تا ابد از احوالات آنان آگاه است و جهت هدایت انسان ها و پیروی نکردنشان از هوای نفس از همان ابتدای خلقت با شیوه هایی به تعلیم و تربیت آنها پرداخته است. تشویق و تنبیه یکی از بهترین عملکردها جهت رشد و پرورش و پیمودن قله های ترقی است که آیات کتاب آسمانی پیامبر عظیم الشأن اسلام در ارتباط با سرای آخرت، بهشت بهای برین و عذاب آتش جهنم، نشان دهنده ی این شیوه تربیتی است. قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دربردارنده ی قانون اساسی دین مبین اسلام به تفسیر و تبیین نیاز دارد تا مسائل علمی نو به وجود آمده در زمان حال که با شک و شبه همراه است به یقین تبدیل گردد و انسانها بتوانند تمامی استعدادهای خود را در پرتو این خلقت عظیم شکوفا سازند. مطالعات نشان می دهد در دو قرن اخیر به موضوع تشویق و تنبیه به صورت نظام مندی پرداخته شده است. استفاده از این دو روش، با توجه به حساسیت فوق العاده ای که وجود دارد دقت فراوانی نیاز است زیرا ساختار عاطفی انسانها طوری است که اگر در ازای کار پسندیده مورد تشویق و ترغیب واقع شود انگیزه اش برای زندگی بهتر چند برابر خواهد شد و اگر بعد از انجام کاری تنبیه شود از آن دوری خواهد جست. از آنجا که یکی از راههای بهبود اخلاق و تربیت روش تشویق و تنبیه مناسب و اصولی است در این پژوهش از منابعی چون قرآن کریم، نهج البلاغه، آثار گرانقدر اندیشمندان بزرگ ادب استفاده شده و بهترین عملکردها با روش های تجزیه و تحلیل و استخراج گردید تا ان شاءالله با بهره گیری صحیح از این تحقیق توانسته باشیم در ایجاد جامعه ای سالم کوشا باشیم. «به امید روزهایی سرشار از مهر و مهرورزی»
اهمیت و ضرورت تشویق و تنبیه
تجربیات نشان داده اند که هر کدام از تشویق و تنبیه به تنهایی خطرآفرین خواهد بود زیرا تشویق تنها غرور آور و تنبیه بدون تشویق موجب سرافکندگی و بیزاری می شود. در واقع این دو در کنار هم می تواند انسان را از خطرات و آفات بیمه و انسان را به سوی سعادت و تکامل هدایت کند. عمل خوب و پسندیده ، بدون در نظر گرفتن فاعل آن باید مورد قبول واقع گردد و در مقابل فاعل عمل ناپسند باید توبیخ شود. با تشویق، چهره ی زندگی افراد جامعه تغییر فراوانی پیدا می کند و ارزشها و توان آنان به اوج شکوفایی خود می رسد. روحیه ی افراد را پربار، قوی و سالم بار می آورد. در یک کلام، تشویق از جایگاه و نقش بسیار مهمی برخوردار است و می تواند در عبادات و اصلاحات فردی و اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی ملت ها نقش خوبی به جا بگذارد و سعادت دنیوی و اخروی را به ارمغان می آورد. جایگاه تشویق و تنبیه در اصلاح و سازندگی فرد و جامعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است به شرط آنکه طبق موازین شرعی و عقلی اجرا شود. در ضرورت این موضوع همین بس که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: « خداوند سبحان وقتی خلق را آفرید، چنان خواست که آنها را نقص به سوی کمال بروند و در آداب و فضایل اخلاقی، به مقامی شریف و پایه ای بلند و ارجمند برسند. او (خدا) می دانست که آنان (انسانها و دیگر مخلوقات) به کمال نمی رسند مگر آنکه هرآ آنچه را که برای ایشان مفید و یا مضر است ، همه را به آنها بیاموزد. آموختن نیز جز به امر و نهی کردن ممکن نباشد، امرو نهی نیز جز با وعده و وعید، راست و صادق نیاید وعده و وعید هم جز با تشویق و تهدید صورت نپذیرد، تشویق جز به آنچه که دل خواهان و دیده از آن کامیاب است، نخواهد بودو تهدید برخلاف آن ». [1] انسان ابعاد و ویژگی های فراوانی از جمله بعد روان شناختی را داراست و از طرفی موجودی اجتماعی و باشعور است و زندگی در جمع را به زندگی فردی ترجیح می دهد و به صورت طبیعی به سوی اموری که مایه ی لذت و منفعت و آسایش اوست گرایش دارد و از اموری چون درد و ناراحتی و مشقت روی گردان است که امروزه انسانها در سختی های روحی و عاطفی فراوانی به سر می برند که می توان یکی از عوامل آن را استفاده ی نابجا از تشویق و تنبیه در جامعه ی کنونی دانست. ما انسانها جهت تربیت نخبگان و فرهیختگان باید مقدار هریک از این دو را به خوبی شناخته و عمل کنیم. مسلما بیشتر از آنکه، از ابزار تنبیه استفاده کنیم،شایسته است که تشویق را در سرلوحه ی امور تربیتی و آموزشی خود قرار دهیم.
روش تشویق در تعلیم و تربیت اسلامی
تشویق از ماده ی شوق است به معنی برانگیختن انسان، بشوق آوردن، راغب کردن، آرزومند ساختن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن،[2] تشویق از عوامل وادارکننده به حساب می آید. در تربیت اسلامی روش تشویق به عنوان امری مسلم پذیرفته شده است. وقتی قرآن دربارهی بهشت سخن می گوید، یا از نعمت های سخن به میان می آورد، و همچنین هنگامی که از بشارت پیامبران و وعده های شوق انگیز آن متذکر می شود همه جلوه هایی از تشویق هستند، کتاب آسمانی ما، قرآن مجید نقش تشویق را به ما گوشزد کرده است. خداوند در سوره انفال از راه تشویق، مسلمانان را برای جهاد آماده می کند، می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَي الْقِتالِ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ»[3]
ای پیامبر ، مؤمنان را به جهاد تشویق کن ، که اگر از شما بیست نفر شکیبا باشند بر دویست نفر غلبه می کنند، و اگر از شما یک صد تن باشند بر هزار تن از کسانی که کفر ورزیده اند پیروز می گردند ، زیرا آنها به نتیجه کار خود آگاهی ندارند. در این آیه گفتگو از تشویق برای جنگ در راه حق است ولی به طور کلی می توان گفت. بشارت که یکی از دو جنبه وظایف پیامبران است، همان تشویق می باشد با این تفاوت که بشارت پیش از عمل یا همراه عمل و تشویق پس از عمل ظهور می کند. بشارت ناظر به آینده است و تشویق متوجه گذشته است. وجود انذار و تبشیر برای هر تربیت متعادل ضروری است زیرا اگر نیکوکار و بدکار از نظر جزا یکسان باشند، زمینه جهت بی رغبتی نیکوکاران به کارهای نیک و جرأت یافتن بدکاران در ادامه تبهکاری ها فراهم می شود، علی علیه السلام در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود دستور می دهد که: “مبادا نیکوکار و بدکار پیش تو یکسان باشند، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کار نیک دور ساخته و بدکار به کار بد سوق می دهد."[4] تشویق و تحسین برای همه افراد امری ضروری است و همه افراد انسانی به تشویق نیازمندند اما عده ای به تشویق بیشتر نیازمندند.
تناسب تشویق و عمل در سیره ی معصومین(ع):
در مقولهی تشویق باید حد تناسب بین عمل و میزان تشویق رعایت شود تا اثر مطلوب رواداشته باشد. بدون این تناسب یا افراط میشود و یا تفریط، که هردو بی تأثیر خواهد بود و افراط و تفریط هر یک ریشه و علت خاص خود را دارد. حضرت علی (ع) میفرماید: ستایش بیش از حد استحقاق و شایستگی، تعلق و چاپلوسی است و کم گذاشتن و کوتاهی از حد استحقاق، ناتوانی یاحسادت است.[5](این کلام نورانی و با ارزش ضعف تأکید بر تناسب بین تشویق و عمل، به افراط و تفریط و همچنین ریشه آنها نیز اشاره میکند. چرا که زیاده روی در مدح یا از روی نادانی و نشناختن قدر و ارزش کار صورت میگیرد و یا نشانه ی روحی چاپلوسی و حقارت نفس و روح اوست.) ایشان در سخن دیگر می فرمایند: بزرگترین نادانی و زیاده روی در ستایش و بدگویی است.[6] هرچند سخن از تشویق است ولی مدح و ستایش نیز یکی از جلوه های تشویق و روش های رغبت انگیز در افراد به شمار می آید، از آنجایی که برای رغبت و عمل نیک است اگر کمتر از ارزش کار باشد باعث کم اهمیت جلوه دادن آن عمل می شود. مثلاً اگر دانش آموزی در کلاس یا مدرسه ممتاز شود و یا رتبه بالایی در المپیاد ملی کسب نماید، و او را فقط با یک احسن و باریک الله تشویق کنند، روحیه ی خود را از دست داده و دلسرد می شود، در مقابل اگر برای کار نیک کوچکی بزرگترین تشویق ها به عمل آید مثلاً در برنامه ای خاص سؤال ساده ای مطرح شود و هر کس دستش را بلند کند پاسخ جایزه ی سفر حج را تعیین کرده باشند، ارزش آن جایزه را از زیر سؤال برده و آنان که شایستگی های بیشتر را از نظر علمی و عملی دارند و مورد تشویق قرار نمی گیرند و یا تشویقی درخور عملشان صورت نمی گیرد را دلسرد و مأیوس می کند.
برخی آداب و شرایط تشویق
1- تشویق، همراه با درک و کشف استعدادهای رشد طرف مقابل باشد.
2- ارزش عمل نیک و خصلت شایسته شناخته شده و به فرد مورد تشویق هم شناسانده شود.
3- به اندازه و به جا باشد و از حد متعارف تجاوز نکند.
4- تشویق، رشوه به حساب نیاید.
5- فرد بداند چرا و بخاطر چه کار مورد تشویق قرار گرفته است.
6- هدف از تشویق باید هدایت به راه درست باشد.
7- تشویق باید به موقع باشد.
8- تشویق باید متناسب با کار شخص باشد.
9- در تشویق افراط و تفریط نشود و به اندازه و بجا باشد.
نکات کلیدی در مورد تشویق و تنبیه
1- رفتار متناسب با شخص
2- تعلق تشویق و تنبیه به رفتار نه به شخصیت فرد
3- تناسب تشویق و تنبیه با رفتار
4- پرهیز از افراط و تفریط
5- نداشتن اغراض شخصی
6- قاطعیت در تنبیه و عدم تبعیض
7- ذکر علّت و بیان استحقاق شخص
8- تشویق و تنبیه به جا و به موقع[7]
روش تنبیه در تعلیم و تربیت اسلام
تنبیه در لغت واژه ای عربی از باب تفعیل و ماده ی نبه به معنای بیدا نمودن، آگاه و هوشیار کردن و در اصطلاح استفاده از روش های هوشیارکننده که در بعضی مواقع به ضرب منتهی می شود که سبب ترک، تضعیف، تقویت یا تعدیل عمل می شود و فرد از حالت انحراف منفی خارج می سازد. یکی از مهمترین روشهای تربیت که به عنوان آخرین روش تربیتی مطرح است و از عوامل بازدارنده محسوب می شود روش تنبیه می باشد.[8]
تنبیه از نظر اسلام
اسلام تنبیه را به عنوان یک اصل حیاتی پذیرا است. وجود عذابها، وعیدها، اندرزها که در قرآن مطرح است مبیّن این امر است که اسلام تنبیه را بعنوان یک اصل خدشه ناپذیر، برای استمرار حیات جامعه ضروری می داند، اما این اصل حیاتی، آخرین روش تربیتی بعنوان عامل بازدارنده، مطرح است یعنی وقتی نمونه های عملی، و پند و اندرزهای خیرخواهانه، سودی نبخشید ناچار باید دست به اقدام شدیدتری زد بعضی از نظام های تربیتی جدید نه تنها از تنبیه و کیفر نفرت دارند بلکه حاضر نیستند آن را به زبان آورند. اصل تنبیه ریشه در قرآن دارد. قرآن می فرماید: «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[9] ای صاحبان فکر و اندیشه در امر قصاص و مجازات متخلف، حیات و زندگانی شما پیش بینی و ضمانت شده است، در قرآن و در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نسبت درجات و مراتب مردم، درجات کیفر را هم متفاوت قرار داده است، زیرا بعضی از مردم به یک اشاره کوتاه قلبشان می لرزد و وجدانشان به حرکت درمی آید و همان اشاره کوتاه کافی است که آنها را از راه غلط به راه راست و درست هدایت کند، عده ای از مردم هستند که هیچ چیز آنها را از راه غلط باز نمی دارد مگر خشم آشکار و روشن و فریاد غضب آلود، برای عده ای تنها تهدید به عذابی که در آینده درباره شان اجرا می شود، باید اکتفا کرد و به عده ای هم باید چوب و شلاق را نشان داد که با دیدن چوب و شلاق دست از کار بد بکشند از همه اینها که بگذریم عده ای هستند که حتما باید درد مجازات و تنبیه را با جسم خود احساس کنند، تا به جاده مستقیم الهی درآیند، نقطه اوج منحنی مجازات و تنبیه جنگ است و در تمام مراتب تنبیه، غرض به وجود آوردن فرد و جامعه سالم است.[10]
دیدگاه مکتب های گوناگون درباره ی تنبیه
از دیرباز دیدگاه های فراوانی درزمینه ی نقش تنبیه درتربیت مطرح شده است.برخی از دیدگاه ها، تنبیه را یکی ازابزارهای اساسی تربیت می دانند و برخی دیگر به نقش کامل آن پرادخته اند. برخی مکتب ها دیدگاه های متعادل درباره مسئله تنبیه داشته اند. دیدگاه های سنتی تنبیه را از عوامل پراهمیت در نظام تعلیم و تربیت می دانند.عبارت های رایجی همچون «چوب معلم گل است» و« فرزندم را به شما می سپارم » و قرارگرفتن چوب، خط کش و شلنگ در فهرست و مسائل کمک آموزشی بیانگر اهمیت و شیوع این دیدگاه سنتی در جامعه ما بوده است.[11]
ابو علی سینا فیلسوف و اندیشمند بزرگ مسلمان:
تشویق و تنبیه را به منزله ی ضمات اجرایی تعلیم و تربیت مورد توجیه قرار می دهد و مصادیق تشویق و تنبیه را متنوع و متعدد می داند و معتقد است واکنش مربی در برابر رفتار ناپسند متربی باید متناسب و تدریجی باشد. ابتدا روگردانی، سپس ترشرویی، پس ازآن ترساندن و آنگاه توبیخ است و مربی درشرایط خاصی می تواند به تنبیه بدنی رو آورد.[12]
تشویق و تنبیه دربیان ائمه ی معصومین(علیهم السلام)
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه برای دوری از گناه چنین بیان فرموده:
« ان الله سبحانه قد وضع العقاب علی معاصیه….» به درستی خدای سبحان کیفر را بر گناهان خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد[13]. تنبیه حساب شده و سنجیده مورد نظر آن حضرت است وگرنه تنبیه اثر خود را به جایی نخواهد گذاشت: « الافراط فی الملامه یسب نار اللجاجه » افراط در سرزنش کردن، میزان لجاجت را افزونتر می کند.[14]تنبیه هنگامی که در جهت سازندگی باشد پسندیده است و اگر برای ارضای نفس صورت گیرد. غیرانسانی است: « اضرب خادمک اذا عصی الله واعف عنه اذا عصاک» اگر خادمت خدا را نافرمانی کرد او را تنبیه کن اگر شخص تو را نافرمانی کرد او را ببخش.[15]
آننمونه های قرآنی
خداوند در آیه ۱۹هود ظالمان رو معرفی میفرماید: «الَّذِینَ یصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یبْغُونَهَا عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَه هُمْ کَافِرُونَ«؛ همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان میدهند؛ و به سرای آخرت کافرند! (هود،۱۹)
راه حق، صراط مستقیم است، اما ظالمین به شکلهای مختلف میخواند که این راه رو منحرف و سخت نشون بدند! (وَ یبْغُونَهَا عِوَجاً)که در آیه بعد میفرماید آنها ضعیف تر از آن هستند که بتوانند در مقابل خداوند بایستند.
بلاها رحمت پروردگارند، خسته نشوید.
پروردگار عالم در قرآن کریم به حقیقت بلا اشاره کرده و آن را محلی برای جریان یافتن رحمت خود معرفی می نماید. قاعده خداوند برای این است که در مقابل مشقت های تکلیفی رحمتی مقرّر می کند. به همین دلیل خداوند با دعای کسانی که در مشقت هستند رحمت خود را از میان بر نمی دارند. اما نکته بسیار مهم این است که نباید از سختی ها خسته شد!
چنانچه زمین های خود را از دست دادید، مضطرب نشوید، نهراسید! در جنگ «احد» مسلمانان زمین های خود را از دست دادند؛ اما سرانجام؛ همانان فاتح و پیروز شدند.[16]
داستان قرآنی
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام) به این مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است؟ بعضى گفتند آیه «ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء» خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد. (سوره نساء آیه 48) امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم. امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود: امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است «واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین» (سوره هود آیه 114) و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمىخیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مىریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مىشود از نمازش كنار نمىرود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمىماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مىشود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش میكند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.[17]
جایگاه تشویق و تنبیه در سیره ی معصومین (علیهم السلام)
امام صادق (علیه السلام) افرادی را که جاهلانه یا از روی حسد از خوبی خوبان قدردانی نمی کنند حیوانات چهارپا می خواند و می فرماید: « من لم یشکر الانعام فلیعد من الانعام » «کسی که از خوبی ها و پاداش ها سپاسگزاری نمی کند از چهارپایان است.»
امام علی (علیه السلام) به اطرفیان خود می گوید: « با من به گونه ای که با انسانهای ستمگر صحبت نکنید با من یا تملق صحبت نکنید، گمان نکنید به من سخت می آید اگر کلمه ی حقی بگویید»[18]
حضرت علی(ع) در رابطه با تشویق بدون تنبیه گفتمان بین رئیس و مردم را درنظر گرفته وآن را اصلاح می نماید.در واقع اگر جنبه های مثبت فردی را تنها بگوییم در حق او ظلم شده است زیرا او مانند کوری است که دید واقع بینی را از او گرفته ایم و نسبت به خودش خوش بین کرده ایم.
امیر المومنین(علیه السلام) جهت پیشبرد اهداف اسلام و مسلمین در مواضع مختلفی با استفاده از ابزار تشویق به تعلیم و تربیت مسلمانان برانداخته و همواره از این طریق بین افراد نیکوکار و بدکار تفاوت قائل می شدند و با این شیوه رفتار شایسته ی نیکوکاران را تقویت می کردند و رفتار ناشایست بدکاران را تضعیف می نمودند. « بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار آزار ده.»[19]
و همچنین ایشان جهت دور کردن انسانها از گناه می فرمایند: « ان الله سبحان قد وضع العقاب علی معاصیه » به درستی که خدای سبحان، کیفر را بر گناهان خود قرارداده است تا بندگانش را از عذاب خویش باز دارد. مقصود حضرت در این بیان استفاده از تنبیه به عنوان ابزاری بازدارنده است.[20]
هرانسان عاقل، به خصوص مربیانی چون پدر و مادر و معلمان باید کارهای خوب را درجه بندی نموده و متناسب با کار شایسته ی متربی او را تشویق کنند اگر چنین نباشد و تشویق بیش از حد صورت بگیرد تاثیرات نامطلوبی چون بالا رفتن توقع تشویق شونده خواهد داشت و از طرفی اگر کمتر از حد تعادل خود باشد دل سردی متربی را به انجام کارهای شایسته به همراه خواهد داشت.به خاطر همین است که امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «شر الاباء من دعاء البر الی الافراط» « بدترین پدران،کسانی هستند که در اعمال محبت نسبت به فرزند زیاده روی و افراط نمایند.»[21]
پیامبر(ص) و حق شناسی
در تاریخ نوشته اند که زنی در مدینه به دیدن پیامبر آمد. اصحاب دیدند پیامبر (ص) نسبت به آن زن خیلی اظهار محبت کرد و احوال او و خانواده ش را پرسید و با کمال صمیمیت و محبت با او رفتار کرد. تعجب کردند پیامبر(ص) به آنان فرمود: این زن در زمان خدیجه و در دوران اختناق مکّه به دیدن ما می آمد و به خانه ما رفت و آمد داشت و او از دوستان و یاران خدیجه به شمار می رفته است.[22] پیامبر (ص) با این عمل خویش هم حق آن زن را به جا آوردند و هم به اصحاب خود فهماندند که فقط در شادی ها نباید در کنار آنها باشند بلکه باید در زمان بحران نیز او را تنها نگذاشته و در جهت رفع مشکلات اسلام که مشکلات همه ی مسلمین است کوشا باشند.
منابع و مآخذ:
نهج البلاغه حکمت 177.
1- انصاریان، حسین ، دنیا از منظر اولیاء، زلال کوثر، نوبت اول، تابستان 1394، قم، دارالعرفان.
2- مجلسی، علامه محمدباقر ، بحارالانوار، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1362. (ربّ مفتون بحسن القول فیه)
3- بهتاش، یدالله، چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران ، نشر سبحان، تهران، 1373.
4- بهشتی، محمد، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، تهران، 1388.
5- تفسیرالمیزان، جلد 4، ص 214.
6- حاجی امیری، محسن، روش تربیت ( اخلاقی کاربردی اسلامی ) ، چاپ 1362
7- دلشاد تهرانی، مصطفی، ماه مهرپرور، خانة اندیشه ی جوان، چاپ دوم، 1378.
8- شهید مطهری، مرتضی ، تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، استاد انتشارات صدرا، تهران، 1373.
9- شیخ صدوق(ره)، تواب الاعمال و عقاب الاعمال، مترجم محمدرضا انصاری محلاتی، نسیم کوثر، قم، 1382
10- عمادی حائری، سید اسماعیل ، تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از نظراسلام و علمای غرب، ص 122.
11- عمید، حسن ، فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363.
12- امام علی علیه السلام، غررالحکم، ص 280، حدیث 6206 ، هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378
13- فایضی، دکتر علی ، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، انتشارات مسعی، چاپ اول، 1377
14- میزان الحکمه ، 49/84 (اذا مدحت فاختصر).
15- یعقوبی، ابولقاسم، سیری در سیره اخلاقی امام حسین(ع)، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول 1391.
[1] . تواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق(ره)، ص 6، مترجم محمدرضا انصاری محلاتی، نسیم کوثر، قم، 1382
[2]. فرهنگ فارسی عمید، حسن عمید، ص 321، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363.
[3]. سوره انفال، آیه 65
[4]. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 430.
[5] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت، 339.
[6] . غررالحکم،امام علی علیه السلام، ج 2، ص 396، هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،1378
[7] . مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دکتر علی فایضی، ص 302و 303، انتشارات مسعی، چاپ اول ، 1377.
[8] . مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دکتر علی فایضی، ص 302و 303، انتشارات مسعی، چاپ اول ، 1377.
[9]. سوره بقره ، آیه 179
[10] . مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دکتر علی فایضی، ص 308و 309، انتشارات مسعی، چاپ اول ، 1377.
[11]. روش تربیت ( اخلاقی کاربردی اسلامی ) محسن حاجی امیری ص 126 چاپ 1362
[12]. آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، محمد بهشتی، جلد1 ص 287، شمس، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، تهران، 1388.
[13]. ماه مهرپرور، مصطفی دلشاد تهرانی، ص 441، خانة اندیشه ی جوان، چاپ دوم، 1378.
[14]. همان، ص 43
[15]. نقل شرح غرر ص 74
[16]. تفسیرالمیزان، ج4، ص 214.
[17]. چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران ،یدالله بهتاش، نشر سبحان، تهران، 1373
[18]. غررالحکم، امام علی علیه السلام، ص 280، حدیث 6206 ، هاشم رسولی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378
[19]. نهج البلاغه حکمت 177
[20]. ماه پرور،مصطفی دلشاد تهرانی، خانه ی اندیشه ی جوان، تهران،1378، چاپ دوم
[21] . تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از نظراسلام و علمای غرب، سید اسماعیل عمادی حائری، ص 122
[22] . سیری در سیره اخلاقی امام حسین(ع) ، ابولقاسم یعقوبی، ، ص 119، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول 1391.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات