جایگاه و آثارتوکل در زندگی از منظر آیات و روایات
ریحانه جهانشاهی
چکیده
توکل از فضایل اخلاقی ویکی از منزلهای رهروان و ازمقامات خداپرست بوده و به معنای اعتماد برخداوند درتمام امور زندگی است. توکل برخداوند در زندگی فردی ، اجتماعی انسان اثرات فراوان می گذارد وتا انسان این فضیلت اخلاقی را کسب نکند نمی تواند از ثمرات و نتایج آن بهره بگیرد. لازمه تحصیل توکل، شناخت و آکاهی نسبت به آثار آن است زیرا هراندازه انسان نسبت به آثار توکل علم و آگاهی کسب کند شوق بیشتری نسبت به تحصیل توکل در او ایجاد می شود از این رو هدف تحقیق از این پژوهش ، بررسی آثار توکل ،و توکل در زندگی پیشوایان ،از دیدگاه قرآن و روایات است تا با شناخت این فضیلت اخلاقی ، سعی در تحصیل آن کرده و از ثمرات و آثار آن بهره مند شوند . محقق در این نوشتار با استفاده از منابع تفسیری – اخلاقی ، و مقالات به ابعاد مختلف توکل از جمله حقیقت توکل و درجات ومراتب آن، راه تحصیل وتقویت وعوامل و آگاهی پیدا کردن نسبت به آثار توکل پرداخته است. برخی نتایج تحقیق عبارت است ازاینکه اگر انسان در تمام امور زندگی اش به خداوند توکل کند خداوند نیز الطاف بی نهایتش را شامل حال او خواهد و او را از هدایت بی نیاز خواهد کرد و انسان نیز دراین صورت تمام اعضای خود را در راه اطاعت از خداوند به حرکت در آورده و در نتیجه به سعادت دنیا و اخرت نائل خواهد شد . همچنین توکل بر خداوند موجب دستیابی انسان به ارامش روحی می شود و همین آرامش روحی سبب می شود که انسان در برابر حوادث زندگی مقاومت داشته باشد و از هیچ کس غیر از خدا نترسد و همچنین کسانی که بر خداوند توکل کنند و از مقربان الهی خواهند بود زیرا شیطان بر آنها تسط نخواهد داشت.
كليد واژه: خدا، توكل، انسان، تحصیل توكل، ثمرات توکل.
مقدمه
هریک از فضایل اخلاقی و ملکات نفسانی، بگونه ای انسان را در مسیرکمال یاری می دهند.یکی از فضایل و ملکات نفسانی،که راه را برای رسیدن سالک هموار می سازد، وحرکت او را سرعت می بخشد، توکل برخداوند می باشد. مفهوم توکل به معنای چشم پوشی از عالم اسباب ودست روی دست گذاشتن نیست، بلکه مفهومش خودسازی وبلند نظری وعدم وابستگی به غیرخداوند می باشد.حکمت الهی اقتضا میکند که انسان در راه رسیدن به اهداف خود در زندگی به اسباب طبیعی تمسک بجوید وبا قدرت خود موانع را از سر راه خود بردارد، ولی در عین حال اتکاء به لطف و قدرت بیپایان خداوند کرده وموفقیت خود را از خداوند بداند نه از غیر او. توکل یکی از مفاهیم بلندی است که گذشت زمان غبار کهنگی برآن نمی نشاند، اکنون که زندگی بشری با پیچدگیهای فراوان مواجه شده است هرکس به دنبال تکیه گاهی مستحکم تراست تا بر او تکیه کند. انسانهای مومن و معتقد برکسی تکیه می کنند که قدرتش مافوق قدرتهاست، به کسی که زمین و زمان در قبضه ی قدرت اوست. خداوند نیز چه زیبا قدرت نمایی میکند آنجا که تمام درها بسته شده است توکل بر خداوند به عنوان ره یافت مقابله ای در برابر مشکلات وکشاکش روزگار است که با اعتقادات مذهبی افراد گره خورده است، افرادی که اعتقادات مذهبی ضعیفی دارند از این ره یافت نیز کمتر برخوردارند. توکل وعزت و بی نیازی همیشه با هم هستند، متوکل به هرحال ازسختیها رها می شود، توکل با سستی وکاهلی سازگاری ندارد، جامعه ی متوکل برخدا سربلند است و در برابر دشمنان پیروز وغالب است وهرکس برخدا توکل کند خداوند او را کفایت می کند ودر عین حال توکل روح اخلاص را در جان آدمی می دمد.
معنای لغوی توکل توکل مصدر باب تفعّل دارای معانی مختلفی است، از جمله قبول وکالت و اظهار عجز و تکیه بر غیر کردن است. حقیقت توکل به خدا اطمینان نمودن به حق و تسلیم شدن به امر اوست. بعضی معنای توکل را این می دانند که شخص از آنچه در نزد مردم است مأیوس شود وبه آن چه نزد خدا است، امیدوارباشد.
معنای اصطلاحی توکل اگر تصور شود، توکل به معنای بریدن از کار و کوشش و جهد و مجاهدت و روبراه شدن تمام اموربدون توجه به نظامات عالی خلقت و منهای قیام به حقوق خود و خلق است، تصوری صد در صد باطل و اندیشه ای صد در صد جاهلانه و شیطانی است. رزاقیت حضرت حق و اینکه این رزاقیت را برخود واجب فرموده به این معنا نیست که دست از همه بندگان واز همه امور بردار، ودرگوشه ای به ذکرو تسبیح بنشین و هیچ مسئولیتی را نپذیرد و در عین این عزلت به انتظار روزی رسیدن ودرست شدن کارها باش. رزاقیت و ولایت او به عباد و به خصوص به بندگان مؤمن هیچ منافاتی با کار و کوشش ندارد، نهایت اینکه این کاروکوشش باید بر اساس مقررات او و توجه به حلال وحرام و با تکیه و اعتماد بر او و حضرت وی را در تمام امور وکیل گرفتن انجام گیرد تا امور به نتیجه مادی و معنوی برسد، و حقیقت توکل جز این نیست و جز این نمی باشد.
مقصود از توکل این است که بنده هر کاری که می کند و برای او پیش می آید به خدای تعالی واگذارد، زیرا می داند خدا از خود او توانا ترو قوی تراست و به نحو احسن انجام می دهد، و سپس به قضای خدا راضی باشد، و با وجود این در اموری که خدا به او واگذار نموده است کوشش و جدیت کند و خود را با کوشش و قدرت و اراده خویش از اسباب و شروطی بداند که موجب تعلّق اراده و قدرت خدا به امر او می شود. اصولأ معیار شناختن توکل اعتماد به حقّ است و گسستن از غیر حقّ، بدین معنی که سالک باید در تمام امور نظر و امید به فضل حقّ تعالی داشته باشد و در حین کار، او را مسبّب الاسباب و خود را آلت کار ببیند. توکل انداختن بدن در بندگی و تعلّق قلب است به پرورندگی. یعنی صرف قوای بدن را در راه طاعت حق و تصرف ننمودن در امور و واگذار نمودن آن ها به پروردگار است.
توکل عبارت است از این که شخص تمام کارهای خود را به حق متعال که مالک واقعی است واگذار نماید و به خواست حق متعال تن در دهد و بدان اعتماد نماید، توکل برای عامه سخت ترین منزل و برای خاصه سهل ترین راه است، زیرا حق متعال تمامی امور را به خود نسبت داده و اهل علم را از تصاحب و تمالک مأیوس ساخته است. توکل کاری است مشکل، زیرا متوکل باید با توکل اختیار رها کند، و امر را به حق متعال وا گذار نماید. توکل عامه توکل تجارتی است، به این منظور است که سود بیشتر عائد آن ها گردد. آن ها در توکل خواست خود را منظور دارند نه خواست حق را. یک نظر مشکل عامه را برای خاصه سهل و آسان می کند و آن نظر این است که خاصه سعی دارند متوجه خود نباشند، توجهشان به خدا باشد و خود را نبینند،
چيستي توكل توكل به معناي اعتماد است. اين واژه هرگاه با حرف جاره علي متعدي شود به معناي اعتماد و تكيه كردن به ديگري است . (بنابراين توكل علي الله به معناي اعتماد و تكيه كردن به خداست. به اين معنا كه خدا را به عنوان تكيه گاه قابل اطمينان و اعتماد پذيرفته و در امور خويش به وي تكيه مي كند . توكل به معناي آن است كه شخص در امور خويش خداوند را به عنوان كسي كه سررشته همه امور و قدرت در دست اوست و اراده وي بر همه چيز حاكم است تكيه گاه خويش قرار مي دهد و به اميد حمايت و كمك و ياري او اقدام مي كند . برخي آن را اعتماد بدان چه نزد خداي تعالي است و مايوس شدن از آنچه در دست مردمان است، معنا كرده اند كه به نظر مي رسد مراد از نوميدي آن است كه مردم را اصالت نمي بخشد و در حقيقت همه هستي را جنود و لشكر خدايي مي د اند كه هرگونه خدا بخواهد عمل مي كند. در حقيقت به معناي فروا الي الله، به سوي خدا بگريزيد است كه در اين عبارت مشخص نشده است كه از چه چيزي مي بايست به سوي خدا گريخت كه در اين صورت گريز از همه ما سوي الله است. اين گريز به معناي پناهجويي به خداست كه در اين حالت، هيچ چيز در وي تاثير سويي نخواهد گذاشت و در پناهگاه الهي در امان خواهد بود.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات