الهام کمندی
راهکارهای توسعه حیا
چکیده
همانطور که می دانیم در جامعه امروز و در کشور عزیزمان ایران بسياری از مشكلات جوانان و والدين در بیتوجهی به گسترش بیحيايی در رفتارها و گفتارهای آنها می باشد به طوری که اگر در زندگی و رفتار انسان حيا از ميان برداشته شود، ايمان نيز از بين میرود چرا كه حيا پرده احساس ابهت ميان مردم است و اگر از ميان برداشته شد، زوال ارزشها را شاهد میشويم.
ادب و حیا به عنوان مواهبی الهی، از مهم ترین عوامل حفظ و بقای عفت عمومی جامعه اند که در همه ادیان آسمانی، مورد تأکید قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی این موضوع است که وضعیت ادب و حیا در جامعه ایران چگونه است و چه عواملی در پر رنگ شدن ادب و حیا در جامعه تاثیر گذار است و همچنین راهکار های ارتقای ادب و حیا در جامعه چیست؟ روش این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است که سعی نموده با محور قرار دادن آیات و روایات موجود درباره ادب ، حیا، عفاف و نیز حریم روابط زن و مرد نامحرم و تحلیل و بررسی آنها، به الگوی تقویت حیا در سبک زندگی اسلامی دست یابد.
از نتایج مهم این تحقیق آن است که تقویت ادب و حیا به عنوان زیربنای عفاف و حجاب نیازمند دو رکن اساسی است: رکن اول آن، که اصلی تر و زیربنای رکن دیگر نیز هست، تربیت صحیح جنسی فرزندان در خانواده است و رکن دوم، رعایت حریم ها در جامعه و توجه به توصیه های دینی در این باب است که در متن مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
کلیدواژه ها:
ادب ، حیا، عفاف، سبک زندگی، تربیت جنسی، مراقبت جنسی، اختلاط، تبرّج.
مقدّمه
در تمام ادیان الهی روابط انسان ها با یکدیگر، از جمله روابط زن و مرد نامحرم، تابع حدود و ضوابطی است که چنانچه این روابط از چارچوب ضابطه مند خود خارج شود، آسیب های آن، فرد، خانواده و جامعه را درگیر خواهد نمود. بر این اساس، خالق حکیم علاوه بر به ودیعت گذاردن حیای فطری در آدمی به عنوان یک ارزش دینی که قرین عقل و ایمان است، با ارائه توصیه ها و ایجاد محدودیت هایی میان دو جنس، به افزایش حیا در آنان کمک نموده تا از رهگذر توجه به آن و تأمین سلامت جسم و روح و روان، به هدف نهایی از خلقت دست یابند.
بدین ترتیب، تحقیق حاضر به منظور تبیین راه های تقویت حیا در خانواده و جامعه، در پی پاسخ دهی به این سؤال است که الگوی تقویت حیا در سبک زندگی اسلامی چگونه است؟ در ارائه پاسخ به سؤال اصلی، تحقیق حاضر این فرضیه را دنبال می کند که از آیات و روایات برمی آید حیا امری فطری در وجود آدمی است، اما چنانچه دستورات دینی در باب تربیت جنسی و حفظ حریم میان محرم و نامحرم در خانواده و جامعه رعایت نشود، غبار حاصل از بی مبالاتی و مرزشکنی، می تواند حیای فطری را تحت الشعاع قرار داده و زنگار آن، انسان عفیف را به فردی لاابالی و بی قید تبدیل نماید و به تدریج جامعه را بر لبه پرتگاه قرار دهد.
اما چنانچه توصیه های دینی در این باره رعایت شود، چهره کریه بی حیایی، بدحجابی و بی بندوباری های جنسی، از جامعه اسلامی رخت بربسته و سلامت اخلاقی و معنوی جامعه تضمین خواهد شد. برای اثبات این فرضیه و دست یابی به پاسخ اصلی، ابتدا باید به سؤالات فرعی ذیل پاسخ داده شود: ۱. در آموزه های دین اسلام، حیا از چه جایگاهی برخوردار بوده و چه نقشی در دست یابی به هدف آفرینش ایفا می کند؟ ۲. دین اسلام برای تقویت حیا، رعایت چه توصیه هایی را در خانواده لازم می داند. ۳. رعایت چه دستوراتی در جامعه، به تقویت حیای زنان و مردان جامعه اسلامی کمک می نماید؟
بدین منظور، ابتدا جایگاه حیا در آیات و روایات مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به چگونگی تقویت حیا در سبک زندگی اسلامی در دو بخش «توصیه های اسلام در راستای تقویت حیا در خانواده» و «توصیه های اسلام در راستای تقویت حیا در جامعه» پرداخته می شود.
ادبیات و پیشینه تحقیق
در بررسی پیشینه این تحقیق علاوه بر روایات موجود در این زمینه، می توان به کتاب هایی همچون پژوهشی در فرهنگ حیا نوشته عباس پسندیده اشاره نمود که نویسنده در چهار بخش به کلیاتی پیرامون حیا، قلمرو حیا، کم رویی و بی حیایی پرداخته است. حریم عفاف تألیف روح اللّه حسینیان و عطر عفاف ازناهید طیبی، نیز اگرچه به تناسب مباحث خود به بحث حیا اشاره مختصری داشته اند، اما محور بحث در این دو اثر، بر عفاف و حجاب متمرکز است.
همچنین از بین مقالات موجود، می توان به مقالات «مدل اسلامی مصون سازی رفتار جنسی با تأکید بر پیشگیری و درمان انحراف ها و مشکلات جنسی» از مسعود نورعلیزاده میانجی، «گستره عفاف در زندگی انسان» از عزت السادات میرخانی، «حیا و خودآرایی، نقش آنها در سلامت روانی زن» از عباس رجبی و «نقش عفت و حیا در رضایتمندی زن و شوهر» از علی حسین زاده اشاره کرد. گرچه هریک از این مقالات به بررسی برخی ابعاد عفت و حیا پرداخته اند، اما تنها به بعد خانواده و یا جامعه اشاره کرده یا به هیچ یک از این دو نپرداخته اند و تنها به بیان مطالب استطرادی درباره حیا بسنده کرده اند.
ازاین رو، هیچ یک از آثار نام برده شده، به سبکی که مقاله حاضر به بحث مذکور پرداخته، اشاره نکرده اند. بر این اساس، جنبه نوآوری مقاله حاضر نسبت به آثار موجود، نگاه نسبتا جامع این مقاله به شیوه های تقویت حیا هم در خانواده و هم در جامعه با استفاده از آیات و روایات است.
در طول تاریخ اسلام راه اندازی جنگ نظامی، فرهنگی و عقیدتی دشمنان علیه مسلمانان به منظور ایجاد خستگی، سستی و تردید در عقاید و باورهای آنان و سپس تسلط بر آنها از ترفندهای همیشگی دشمنان بوده است. در این میان، هجوم فرهنگی و عقیدتی به دلیل ناملموس بودن و گستردگی ابعاد آن در حیطه تأثیرگذاری، می تواند به مراتب بسیار خطرناک تر از بعد نظامی آن باشد که یکی از ابعاد این هجوم، شکستن حریم میان زن و مرد نامحرم و عادی سازی روابط آنان با یکدیگر و رواج فحشا در جامعه اسلامی است.
از آن روکه تقویت حیا از عوامل مهم مصون سازی جامعه اسلامی از ایجاد زمینه های انحراف جنسی و از موانع بزرگ تسلط دشمن بر مسلمانان است، دشمنان اسلام درصددند با شیوه های گوناگون، روز به روز از ارزش گوهر حیا کاسته و با ترویج بدحجابی و بی بندوباری اخلاقی، بیش از گذشته بر جوامع اسلامی و به ویژه کشور ما مسلط شوند. بر این اساس، امروزه با رواج اشکال مختلفی از بدحجابی، روابط ناسالم میان دو جنس در جامعه و نیز ترویج برخی مظاهر آزادی افسارگسیخته در جامعه اسلامی مان مواجهیم که این امر، ضرورت پرداختن به این موضوع را بیش از پیش نمایان می سازد.
مفهوم شناسی
حیا
«حیا» در لغت، گرفتگی نفس از عمل زشتی است که مورد مذمّت دیگران می باشد. در کتب لغت آمده: «الاسْتِحْیاءُ و هو الانقباض والانزواء عن القبیح مخافه الذم» (طریحی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۱۱۶)؛ استحیاء به معنای گرفتن نفس از عمل زشت است و ترک چنین عملی به خاطر ترس از مذمّت شدن.
راغب اصفهانی این گرفتگی روح و نفس و ترک زشتی را به خاطر زشتی خود عمل می داند نه برای ترس از مردم (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص ۲۷۰). تفاوت حیا و خجالت در این است که معمولاً شخص خجالت زده از عملی که قبلاً انجام داده ناراحت شده و تغییراتی در چهره اش پدیدار می شود، ولی شخص باحیا به وسیله همین ویژگی از عمل انجام نشده خودداری می کند (العسکری، ۱۴۰۰ق، ص ۲۳۹) و تغییر هیئت و حالت او نسبت به عمل پیشِ رو است. درواقع، حیا باعث پیش گیری از عمل زشت می شود، ولی خجالت حالتی است که بعد از انجام عمل به وجود می آید (طیبی، ۱۳۸۶، ص ۲۶) و به خاطر توسعه کلام گاهی به جای خجالت، واژه «حیا» به کار برده می شود.
سبک زندگی
مفهوم «سبک زندگی» از جمله مفاهیمی است که پژوهشگران حوزه جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی آن را به کار می برند و دامنه به کارگیری آن در ادبیات علوم اجتماعی رواج زیادی یافته است (حاجیانی،۱۳۸۶،ص۷).
در حوزه مطالعات فرهنگی، سبک زندگی «به مجموعه رفتارها و الگوهای کنش های هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد اطلاق می شود و نشان دهنده کمّ و کیف نظام باورها و کنش های فرد است (همان، ص ۸).
در یک نگاه کلی، می توان گفت: شیوه زندگی یا سبک زیستن، منعکس کننده گرایش ها، تمایلات، رفتارها، عقاید و ارزش های یک فرد یا جامعه است، و مجموعه ای از طرز تلقی ها، عادت ها، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی، در کنار یکدیگر، طرز زندگی کردن فرد یا گروهی را می سازند
سبک زندگی را می توان در مقوله های مختلفی همچون اوقات فراغت، تفریح، رفتارهای جنسی، علایق حرفه ای، شغلی و پوشش و علایق هنری، ادبی، ورزشی، زبان و غیره مورد بررسی قرار داد. موارد مذکور، سبک زندگی در مقیاس فردی را بیان می کند. اما در مقیاس خانوادگی، اجتماعی، حکومت داری و بین المللی نیز سبک زندگی قابل بررسی است که در کتب و مقالات دیگری باید بدان پرداخته شود.
سبک زندگی اسلامی
منظور از «سبک زندگی اسلامی» این است که تمامی گرایش ها، تمایلات، رفتارها، عقاید، ارزش و مجموعه تلقی ها، عادت ها، نگرش ها، سلیقه ها، معیارهای اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و… یک فرد یا جامعه در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بر مبنای آموزه های دین اسلام و عمل بدان ها پایه ریزی شود، به گونه ای که این سبک ـ چنان که مقام معظم رهبری فرمودند ـ بتواند بخشی از تمدن نوین اسلامی قرار گیرد.
هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است. این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است… . اما بخش حقیقی، آن چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله خط، مسئله زبان، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، … (بیانات معظمٌ له در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱).
جایگاه حیا در آموزه های دین اسلام
قرآن کریم با بیان داستان آدم و حوا در دو سوره (اعراف: ۲۲؛ طه: ۱۲۱) به صورت غیرمستقیم فطری بودن حیا را گوشزد می نماید، آن گاه که می فرماید: «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ عَلَیهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ» (اعراف: ۷)؛ همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباس هایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت. هنگامی که آدم و حوا چنین دیدند، بلافاصله از برگ های درختان بهشتی برای پوشیدن اندام خود، استفاده کردند.
روایات نیز حیا را از خصایص ویژه انسان ها برشمرده (مفضل بن عمر، ۱۳۷۹، ص ۷۹) و حیا و ایمان را قرین هم دانسته اند، به گونه ای که با رفتن یکی از آن دو، دیگری نیز رخت برمی بندد. ازاین رو، در روایت آمده: «حیا و ایمان همراهند و در یک رشته بسته اند و چون یکی از آنها رفت، دیگری هم می رود» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۱۰۶). پیوند این دو با یکدیگر به اندازه ای نزدیک است که امام صادق علیه السلام، فرد بی حیا رابی ایمان معرفی می کندومی فرماید: «کسی که حیا ندارد ایمان ندارد» (همان، ج ۴، ص ۳۲۳).
آن حضرت در سخن دیگری، حیا و عقل و دین را همراهان همیشگی هم برشمرده و می فرماید: «علی علیه السلام فرمود: جبرئیل بر آدم علیه السلام فرود شد و گفت: ای آدم، من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکی را بگزینی و دو تا را وانهی. آدم گفت: ای جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیا و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید. گفتند: ای جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد. گفت: اختیار با شماست، و بالا رفت» (همان، ج ۱، ص ۱۰).
به دلیل فطری بودن حیا، مقاله حاضر به بحث شیوه های ایجاد حیا نپرداخته، بلکه بر راه های تقویت حیا تأکید دارد.
نقش حیا در دست یابی به هدف آفرینش
بین تقویت حیا و دست یافتن به هدف از آفرینش انسان، رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ زیرا هدف از آفرینش انسان، نیل به سعادت اخروی و کمال نهایی اوست که در سایه پاکدامنی و دوری از ارتکاب معاصی محقق می شود و هر قدر حیای انسان بیشتر باشد میزان کناره گیری از گناه و نیفتادن در دام شیطان بیشتر است؛ در نتیجه، به هدف آفرینش نزدیک تر است.
اما با ضعف حیا در وجود آدمی، شیطان قدرت می یابد و انسان را به پیروی از شهوات فرامی خواند و او را از هدف آفرینش دور می کند و به فرموده قرآن کریم: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ – إِنَّما یأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره: ۱۶۸ـ۱۶۹)؛ و از گام های شیطان پیروی نکنید؛ چه اینکه او دشمن آشکار شماست. او شما را فقط به بدی ها و انحرافات فرمان می دهد (و نیز دستور می دهد) آنچه را که نمی دانید به خدا نسبت دهید.
جمله «خطوات الشیطان» (گام های شیطان) گویا اشاره به یک مسئله دقیق تربیتی دارد، و آن اینکه انحراف ها و تبهکاری ها غالبا به طور تدریج در انسان نفوذ می کند، نه به صورت دفعی و فوری، … وسوسه های شیطان معمولاً به همین صورت است؛ انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوی پرتگاه می کشاند. این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، تمام دستگاه های شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشه های شوم خود از همین روش «خطوات» (گام به گام) استفاده می کنند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۱، ص ۵۷۲).
اموری همچون بی اهتمامی به پوشش مناسب در جامعه، بی مبالاتی در ارتباط با نامحرم و…، به تدریج زمینه وسوسه های شیطان و سوق دادن انسان در امور خلاف عقل و شرع را فراهم می نماید و حیا را در وجود انسان کم رنگ و یا نابود می کند.
چگونگی تقویت حیا در سبک زندگی اسلامی
یکی از جنبه های ملموس سبک زندگی اسلامی، نحوه تعامل اعضای جامعه اسلامی با یکدیگر و رعایت حریم ها بین زن و مرد نامحرم در خانواده و جامعه است. اسلام، یک شیوه و الگوی اساسی برای تقویت حیا ارائه نموده است. این الگو، از بیان مؤکد توصیه هایی در باب چگونگی تربیت جنسی در خانواده که دارای ابعاد گسترده ای می باشد، آغاز، و با بیان شیوه های تعامل زن و مرد نامحرم با یکدیگر در اجتماع و توصیه به پرهیز از ایجاد زمینه تحریک و تهییج جنسی در جامعه خاتمه می یابد. نکته مهم آن است که اگرچه آموزه های اسلامی لذت های جنسی را به رسمیت شناخته، اما برای آن، حدودی معین کرده است. در اسلام، حدود لذت های جنسی، استفاده از همسر قانونی است.
بر این اساس، کلیه تمتعات جنسی در اشکال مختلف آن، اعم از لذت در نگاه، گفتار و…، باید در همسر خلاصه شده و به عرصه عمومی جامعه کشانده نشود. ازاین رو، آموزه های دینی علاوه بر توصیه به حفظ عفت در نگاه، پوشش و رفتار و از سویی، غیرت ورزی مردان، در جامعه، در خانواده نیز توصیه هایی در باب مراقبت های جنسی لازم در ارتباط همسران با یکدیگر و والدین با فرزندان و بعکس نموده است که در حقیقت، توجه به این توصیه ها سنگ بنای رعایت حریم ها در جامعه می باشد. در این بخش، به بررسی این توصیه ها در دو سطحِ خانواده و جامعه می پردازیم.
۱. توصیه های اسلام در راستای تقویت حیا در خانواده
توصیه های اسلام در راستای تقویت حیا در خانواده، حول دو محور قابل بررسی است:
الف. مراقبت های لازم جنسی زن و شوهر در ارتباط با یکدیگر: در این محور، خطابات دینی برای تأمین سلامت روحی و روانی زن و شوهر و فرزندان و مصونیت فضای خانواده از تحریکات جنسی، وظایفی را مقرّر داشته که در ذیل، به آنها اشاره می شود:
توجه به تمایلات جنسی همسر و پرهیز از حیای احمقانه: معصومان علیهم السلام حیا را به دو بخش «حیای عاقلانه» و «حیای احمقانه» تقسیم بندی کرده اند (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۱۰۶) که نوع اول، همان حیای از روی علم، و نوع دوم، حیای از روی جهل است. بی توجهی نسبت به نیاز جنسی همسر به دلیل حیا و خجالت، از نوع حیای احمقانه است که روایات اسلامی با شیوه های بیانی گوناگون از این حیا نهی نموده و بهترین زنان را زنان عفیف (در برابر نامحرم) و دارای میل جنسی (نسبت به همسر) می داند (همان، ج ۵، ص ۳۲۴).
بر همین اساس، توجه به نیاز جنسی همسر را به قدری دارای اهمیت برمی شمرد که در متون دینی ما، اعم از آیات و روایات، از آن به عنوان یک وظیفه واجب زن نسبت به همسر یاد می کند. در سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده: «بر زن لازم است از بهترین عطر استفاده کند، زیباترین لباسش را بپوشد، خود را به نیکوترین وجه آرایش دهد و صبح و شب خود را به شوهر عرضه نماید و حقوق شوهر بر زن بیش از اینهاست» (همان، ص ۵۰۸).
از سویی، ترک رابطه جنسی با همسر بعد از مدت زمان معینی حرام اعلام گردیده (بنی هاشمی خمینی، ۱۳۸۳، ج ۲، ص ۴۸۰). ازاین رو، زن و شوهر وظیفه دارند نسبت به ارضای نیاز جنسی همسر خود بی تفاوت نبوده و با ارضای به موقع و مشروع آن، به حفظ و تقویت حیا و پاکدامنی در خود و همسر کمک کرده و زمینه روابط محبت آمیز با یکدیگر را فراهم نمایند.
عدم خروج زن و شوهر از محدوده روابط جنسی مشروع: از جمله وظایف اصلی زن و شوهر، رعایت حدود و مرزهای الهی و وفاداری نسبت به یکدیگر و خودداری از هرگونه رابطه نامشروع با زن یا مرد دیگری است. رابطه نامشروع، به محبت و مؤدت متقابل آسیب جدی وارد می کند و زمینه را برای خیانت و تعدی طرف مقابل فراهم می سازد. قرآن کریم آن گاه که صفات مردان و زنان مؤمن را برمی شمارد، در کنار سایر صفات ارزشمند مؤمنان، یکی از صفات آنان را حفظ عفت و پاکدامنی بیان نموده و می فرماید: «وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» (احزاب: ۳۵)؛ مردانی که دامان خود را از آلودگی به بی عفتی حفظ می کنند، و زنانی که عفیف و پاکند.
آموزه های روایی نیز مردان و زنان مسلمان را به رعایت حریم ها توصیه نموده تا زمینه لغزش و افتادن آنان در دام گناه فراهم نشود (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۷۶، ص ۲۶). این توصیه ها در قالب های مختلف ذکر شده که در بحث «توصیه های جنسی اسلام در جامعه»، بدان ها اشاره خواهد شد. از سوی دیگر، در قانون مجازات اسلامی، کیفر زن شوهردار (محصنه) که با مرد دیگری رابطه نامشروع دارد، یا مرد زن دار (محصن) که با زن دیگر رابطه نامشروع برقرار کرده است، ممکن است در صورت وجود شرایط خاص (ر.ک: خمینی، بی تا). تا رجم و سنگسار نیز معین شود. همین امر، اهمیت تکلیف مربوط به وفاداری و ارتباط آن با نظم عمومی را به خوبی نشان می دهد (کاتوزیان، ۱۳۸۲، ص ۱۶۲).
ب. مراقبت های لازم جنسی در ارتباط پدر و مادر با فرزندان و بعکس: در این رابطه، نیز در روایات نکات ارزشمندی وارد شده که این توصیه ها از زمان انعقاد نطفه تا سنین جوانی فرزند را دربر می گیرد.
مراقبت های لازم پیش از تولد: از جمله مراقبت ها و توصیه های مربوط به زمان انعقاد نطفه، می توان به این موارد اشاره کرد: منع از ازدواج با افراد ناپاک (نوری، ۱۴۰۸ق، ج ۱۴، ص ۳۸۹)، پرهیز از افکار و اندیشه ها و تخیلات نادرست به هنگام انعقاد نطفه (صدوق، ۱۳۸۵، ج ۲، ص ۵۱۵) و نیز با وضو بودن و بردن نام خدا و پناه بردن به خدا از شرّ شیطان، در زمان انعقاد نطفه (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۵۰۱؛ صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۵۵۲).
همچنین سفارش شده: «به هنگام آمیزش بگو: به نام خدا. خداوندا! شیطان را از ما و فرزندی که قسمت ما می کنی دور فرما» (ابن شعبه حرّانی، ۱۳۸۲، ص ۱۲).
مراقبت های لازم پس از تولد فرزند: روایات اسلامی پس از تولد فرزند نیز سفارش های متعددی حول محور تقویت حیا و عفاف و کم کردن زمینه های تحریک جنسی فرزندان به والدین کرده است که در ذیل، به برخی از آنها اشاره می شود:
ـ رعایت آداب و اخلاق جنسی همسران در حضور فرزندان: از دستورات مؤکد اسلامی، پرهیز از رابطه جنسی والدین در حضور فرزندان حتی در سنین شیرخوارگی آنان است؛ زیرا این امر می تواند زمینه انحراف جنسی فرزند را در بزرگسالی فراهم نماید. تأثیر منفی این مسئله به حدی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «قسم به کسی که جانم در دست اوست، اگر مردی با همسرش بیامیزد درحالی که در اتاق کودکی بیدار باشد و آنان را ببیند یا صدایشان را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر پسر باشد یا دختر، به زناکاری آلوده خواهد شد» (کلینی،۱۴۰۷ق،ج۵، ص ۵۰۰).
ـ پیشگیری از رفتارهای تحریک کننده جنسی در خانواده؛ نظیر لمس اندام تناسلی کودک (صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۴۳) و بوسیدن و بغل گرفتن دختر بچه نامحرم. در روایت آمده: «دختری که سنش به شش سالگی رسیده، پسر بچه او را نبوسد، و پسر بچه که از هفت سال گذشته است زن نامحرم را نبوسد» (همان، ص ۴۳۷).
در روایت دیگری آمده: احمدبن نعمان به امام صادق علیه السلامعرض کرد: «من دخترکی را نگهداری می کنم که با او خویشی ندارم و شش سال دارد. فرمود: او را بر زانو و دامان خویش منشان» (همان، ص ۴۳۶).
ـ تربیت صحیح جنسی فرزندان؛ نظیر: جداسازی بستر خواب فرزندان از ده سالگی، و در برخی روایات از شش سالگی (همان، ص ۴۳۶). پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «پسر بچه با پسر بچه و پسر بچه با دختر بچه و دختر بچه با دختر بچه زمانی که به ده سالگی رسیدند، بستر خوابشان از یکدیگر جدا شود» (همان).
آموزش دادن به فرزندان برای کسب اجازه از والدین برای ورود به اتاق آنها در اوقات خاصی از شبانه روز، از دیگر موارد تربیت صحیح جنسی فرزندان به شمار می رود.
آیه شریفه می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباس های (معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست، اما بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند)… و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می گرفتند» (نور: ۵۸ـ۵۹).
همه این سفارش ها بیانگر آن است که پدر و مادر موظفند حتی المقدور از ایجاد زمینه های التهاب و تحریک جنسی فرزندان جلوگیری نمایند؛ زیرا بر اساس نقل برخی کارشناسان، «سه تا شش سالگی اوج کنجکاوی کودک در مورد مسائل جنسی است. درواقع، درک روابط جنسی و ثبت و ضبط تصاویر و صحنه های آن در ذهن، نه تنها مختص به دوره بلوغ نیست، بلکه مدت ها پیش از این دوره به صورت احساسات متفاوتی در نهاد کودک وجود دارد که ممکن است از نگاه پدر و مادر مخفی مانده باشد.
کودک در این سن متوجه بدن خود و تفاوت های جنسیتی می شود و حتی در این دوران به مقایسه اندام خود با والدین می پردازد. اگرچه ممکن است در این سن کودک تمایل جنسی نداشته باشد، اما بیدار شدن میل جنسی کاذب در او ممکن خواهد بود. لذت کودک از تمایلات جنسی در این زمان با لذت بزرگسالان متفاوت است و بیشتر جنبه کنجکاوی دارد که در صورت نبود کنترل، ممکن است دامنه دار شده و به عادات نامناسب جنسی تبدیل شود. به همین دلیل است که در روایات متعدد اسلامی رعایت حریم در روابط زناشویی پدر و مادر و کنترل رفتارهای جنسی مطرح شده است. همچنین همبستری در جایی که کودک یا حتی نوزاد حضور دارد، نهی شده است و احتمال انحراف را برای چنین کودکانی پیش بینی کرده است»
ـ دقت پدر و مادر در نوع پوشش، سخن گفتن و رفتار با یکدیگر در محیط خانه: یکی از ویژگی های کودکان، بخصوص در سنین پیش از هفت سالگی، تقلیدپذیری از دیگران به ویژه والدین است. ازاین رو، کودکان علاوه بر اینکه در این سنین در زمینه مسائل جنسی کنجکاو بوده و درصدد یافتن پاسخ برای سؤالات خود در این زمینه و سایر زمینه ها هستند، از نوع گفت وگوی پدر و مادر، پوشش آنها و رفتارهای آنان الگوبرداری می کنند. بر همین اساس، پدر و مادر در مقابل فرزندان باید به شدت مراقب سخن گفتن با یکدیگر، شوخی کردن و… باشند. همچنین پوشش های نامناسب مادر و پدر در مقابل فرزندان می تواند زمینه ای برای آسیب پذیری فرزندان فراهم نماید.
ـ رعایت حدود و قیود در مراودات خواهر و برادر: امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و پرسید: ای رسول خدا! آیا برای ورود به خدمت مادرم زمانی که می خواهم نزد او بروم، اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آری. آیا شاد می کند تو را که او را عریان ببینی؟ آن مرد گفت: نه. حضرت فرمود: پس از این از او اجازه بگیر. پرسید: ای رسول خدا! خواهرم مویش را در برابر من باز کند؟ حضرت فرمود: نه. گفت: چرا؟ حضرت فرمود: می ترسم که اگر چیزی از زیبایی هایش را برای تو آشکار سازد شیطان تو را متزلزل سازد» (بروجردی، ۱۴۲۲ق، ج ۲۵،ص۶۶۵؛مجلسی،۱۴۰۳ق،ج۷۶، ص ۴۲).
ازآن روکه با آغاز دوران نوجوانی، فعالیت غدد جنسی نیز آغاز می شود و به تدریج نوجوان را نسبت به جنس مخالف متمایل می سازد، توجه او به مسائل تحریک کننده جنسی بیشتر شده و گاه کوچک ترین مسئله در این رابطه ذهن او را درگیر می کند. ازاین رو، مادر و خواهران در این سنین باید در مراوده با نوجوان حدود را مراعات نمایند. برای مثال، از پوشیدن لباس های محرک که ممکن است نوجوان را دچار آشفتگی ذهنی نماید خودداری کنند. همچنین ارتباط خواهر و برادر نیز بر اساس حدود و قیودی صورت گیرد تا زمینه هرگونه آسیب و انحراف را از بین ببرد.
ـ فراهم نمودن زمینه ازدواج فرزندان: یکی از مهم ترین کارها در زمینه سامان دهی روابط دو جنس در جامعه و از بین بردن زمینه التهاب ها و انحرافات جنسی در جامعه، تسهیل ارضای مشروع و به موقع غریزه جنسی است که از طریق فراهم نمودن زمینه ازدواج به موقع امکان پذیر است و در برخی روایات نیز از حقوق فرزندان بر والدین شمرده شده است (طبرسی، ۱۴۱۲ق، ج ۲، ص ۴۰۶). بی تردید، رعایت این توصیه ها در خانواده سبب تقویت حیا و عفت در فرزندان شده و آنان را در مواقع حساس از خطر گرفتارشدن در دام انحرافات جنسی می رهاند.
آثار فردي و اجتماعي ادب و حيا
در آموزه هاي ديني مقولههاي ادب و حيا، عقل و دين از يكديگر تفكيك ناپذيرند. بدين معنا كه هركجا حيا باشد عقل و دين و هركجا عقل باشد، حيا و دين و بالاخره هر كجا دين باشد عقل و حيا نيز در كنار آن خواهند بود. به تعبير ديگر اين سه مقوله ارزشي لازم و ملزوم يكديگرند و در سيره نظري و عملي مومن هيچگاه از يكديگر جدا نمي شوند.
ادب و حيا لازمه دينداري
ماهيت ادب و حيا
حيا، حالتي نفساني است كه آثار آن در چهره و رفتار خودنمايي مي كند. ادب و حيا به شكل انقباض و گرفتگي در درون انسان و به صورت سرخ رويي در چهره و صورت پديدار مي گردد. اين گونه ادب و حيا از آن جايي كه به صورت حال و زمان مند مي باشد و صفت و وصف پايدار به شمار نمي آيد به عنوان فضيلت مورد ستايش و تقدير نيست. بلكه زماني كه ادب و حيا به صورت پايدار در آيد، به عنوان فضيلتي انساني و خوي و منش نيكو مورد ستايش خردمندان قرار مي گيرد. ادب و حيايي كه به عنوان فضليت از آن ياد مي شود، معنا و مفهوم ديگري را القا مي كند كه در حوزه عمل نيكوي انساني و رفتارشناسي هنجاري قرار مي گيرد. شخصي كه از صفت حيا برخوردار است در منش و كنش خويش انساني است كه از زشتي ها و ناهنجاري ها پرهيز مي كند و خود را آلوده به آنها نمي سازد. (مفردات راغب اصفهاني ص 270) اين مفهوم درباره ذات خداوندگاري بدين معنا كه گفته شد نمي باشد، زيرا خداوند منزه و پاك از چنين وصفي است، چه آن كه انقباض و گرفتگي درباره خدا معنا ندارد. (همان پيشين) بنابراين مراد از اين كه خداوند داراي صفت ادب و حياست به معناي اين است كه خداوند قبيح و زشتي ها را ترك مي كند و آن را انجام نمي دهد.
به سخن ديگر براي واژه ادب و حيا دو معناي مختلف است: معنايي كه اشاره به حالت انفعالي دارد و در حقيقت واكنش نفس انساني است به كنشي كه نسبت به وي انجام مي شود، دوم معنايي كه به صفتي در انسان و يا غير انسان اشاره دارد و به عنوان امر پايدار مطرح مي باشد. در اين صورت مي توان آن را به خداوند به شكل كمالي آن نسبت داد. در اين معنا حيا به معناي پرهيز از زشتي ها و دوري از انجام قبايح است. مفهوم ضد آن در اين صورت وقاحت و بي ادبي است كه امري ناهنجار و منش و كنشي زشت بشمار مي رود. قرآن به مساله ادب و حيا به عنوان صفت و فضيلت انساني اشاره مي كند و از انسان ها مي خواهد كه مردماني خوددار از ارتكاب زشتي ها و قبايح باشند. بي گمان مساله حيا و ادب يكي از مباحث مهم اجتماعي است كه بازخواني نگرش قرآن به آن مي تواند در نحوه رفتار و منش انسان مومن بسيار تاثيرگذار باشد.
ادب و حيا در جامعه زنان
به نظر مي رسد كه مساله ادب و حيا با مسايل اجتماعي زنان ارتباط تنگاتنگي داشته باشد، زيرا در جامعه امروز صفت ادب و بي ادبي به دو صورت مثبت و منفي در ارزيابي منش و كنش زنان و دختران از سوي افراد جامعه به ويژه خود زنان به كار مي رود. بازخواني آيات و آموزه هاي قرآني درخصوص اين مساله نشان مي دهد كه حيا و بي حيايي اختصاص به زنان و جنس مونث ندارد بلكه فضيلتي است كه مردان به همان اندازه زنان مي بايست از آن برخوردار باشند، زيرا با تفسيري كه از ماهيت حيا ارائه شد دانسته مي شود كه حيا به معناي پرهيز از زشتي ها در عمل و رفتار وكنش و منش انساني است كه اختصاصي به يك جنس ندارد. با اين همه جامعه نوعي رفتار و منش را از زنان مي خواهد كه ارتباط نزديكي با مساله حيا پيدا مي كند از اين رو جامعه آن را امري مرتبط با زنان مي داند و از ايشان انتظار دو چنداني براي رعايت و كسب صفت و فضيلت حيا دارد.
براي اين كه اهميت مساله حيا دانسته شود به اين نكته اشاره مي شود كه قرآن براي نفس انساني، عزت و كرامتي را قايل است كه با بي ادبي و فقدان حيا اين امر دچار خدشه جبران ناپذير مي شود. از اين رو از انسان ها مي خواهد كه براي حفظ كرامت و عزت انساني پاره اي از مسايل را كه مرتبط با حيا و ادب است رعايت كنند.
در آيه 273 سوره بقره با اشاره به نيازمندي بينوايان، به آنان گوشزد مي كند كه درخواست و رفتار ايشان نبايد به گونه اي باشد كه حيا و ادب را در آنان از بين ببرد و كرامت نفس و عزت انساني شان را خدشه دار سازد. از اينرو به فقيران سفارش مي كند كه در هنگام بيان نيازهاي خويش مراعات حيا و عفت نفس را بكنند و رفتاري بي ادبانه از خود بروز ندهند. عفت نفس و حيا اختصاص به دوره سني نداشته و همگان مي بايست آن را مراعات كنند، از اين رو از زنان سالخورده خواسته شده است كه در منش و كنش خويش مراعات حيا و عفت را بكنند و بي ادبانه رفتار ننمايند. (نور آيه 60)
نشانه هاي حيا
براي درك درست مفهوم قرآني حيا بهتر آن است كه به نشانه هاي حيا در آموزه هاي قرآني توجه شود، زيرا با نگاهي گذرا به آيات قرآني مي توان چيستي و ماهيت حيا و ادب را در آموزه هاي وحياني دريافت و با كاربردهاي اجتماعي آن آشنا شد.
قرآن در تحليل رفتار انسان بهره مند از فضيلت حيا مي فرمايد كه او مراعات همه گونه ادب را مي كند و رفتاري زشت و ناهنجار از خود بروز نمي دهد. از آن جايي كه قرآن به همه مباحث عقيدتي و كلامي و فلسفي با نگاهي ملموس و عيني مي نگرد مصاديقي از رفتارهاي مرتبط با ادب و حيا را بيان مي كند. در اين جا به برخي از اين مصاديق به عنوان نشانه هايي از حيا پرداخته مي شود.
از نمونه هايي كه قرآن به عنوان بازتاب منش و صفت حيا و ادب در انسان برمي شمارد، حفظ عورت خويش از ديگران است. قرآن پوشاندن ادبگاه را از نشانه هاي حيا برمي شمارد.
در داستان حضرت آدم(ع) و حوا ضمن آن كه حيا را امري فطري و طبيعي براي بشر مي خواند بيان مي كند كه چه سان آن دو به حكم صفت حيا وقتي ادبگاهشان با خوردن ميوه ممنوع آشكار شد، با برگ هاي درختان بهشتي كوشيدند تا خويشتن را بپوشانند. (اعراف آيه 22 و طه آيه 121)
در روايتي كه برخي كتب از پيامبر(ص) نقل مي كنند آن حضرت نسبت به كسي كه گله گوسفندان آن حضرت را مي چراند به جهت آشكار كردن ادبگاه تندي مي كند، زيرا او براي اين كه جامه هايش كم تر آسيب ببيند و ديرتر كهنه و پاره شود آنها را از تن به درمي آورد و لخت و عريان در بيابان مي گشت. توجيه وي اين بود كه در اين بيابان كسي نيست مرا ببيند تا خود را پوشيده دارم. آن حضرت مي فرمايد انسان باادب و حيا كسي است كه خود را عريان نمي سازد حتي اگر تنها باشد.
حجاب، نشانه حيا
نشانه مهم و بارز ديگري كه قرآن براي حيا و ادب برمي شمارد و ارتباط تنگاتنگي با نشانه پيشين دارد مسأله پوشش و حجاب است. البته حجاب اختصاص به زن ندارد ولي درباره زنان مسأله پوشش و حجاب از حساسيت و اهميت و ارزش بيشتري برخوردار است.
قرآن بيان مي كند كه زن عفيف و باحيا زني است كه خود را مي پوشاند و به گونه اي جامه بر تن نمي كند كه شناخته شود. (نور آيه 31) بنابراين از نشانه هاي حيا پوشش كامل زنان است كه در اين آيه بدان اشاره و از آنان خواسته شده است كه رفتاري توأم با حيا داشته باشند كه اين امر به شكل پوشش كامل در رفتار و كنش بروز مي كند. آشكار نكردن مواضع زينت در حضور نامحرمان از سوي زنان مؤمن از جمله نشانه ها و آثار وجودي ادب و حيا در زنان است. زنان پاك دامن و عفيف كساني هستند كه جاهايي را مي پوشانند كه زينت هاي خود را به آن مي بندند و يا مي آويزند. (همان)
خداوند از زنان مؤمن مي خواهد كه رفتاري ادبگينانه داشته باشند. از اين رو نبايد محل زينت خويش را آشكار كنند و يا به گونه اي رفتار كنند و يا گام بردارند كه ديگران را متوجه خود سازند. كسي كه از حيا برخوردار است رفتاري از خود بروز نمي دهد كه مردان نامحرم را به خود جلب و جذب كند.(همان)
به سخن ديگر دوري و پرهيز از حركات و رفتارهاي تحريك آميز زنان از مهم ترين نشانه هاي وجود حيا و عفت در ميان زنان است. (نور آيه 31 و نيز احزاب آيه 32 و 33)
پرهيز و اجتناب از چشم چراني از سوي مردان و زنان از ديگر مواردي است كه قرآن به عنوان نشانه و اثر عفت و حيا بيان مي كند. چشم فروهشتن از نامحرمان امري است كه تنها خود شخص و خدا از آن آگاه هستند. از اين رو از خائنه الاعين بودن مردان و زنان پرهيز مي دهد و مي فرمايد كه مردان و زنان مومن كساني هستند كه نسبت به نامحرمان چشم فرو مي بندند و نگاه خويش را خيره به نامحرم نمي سازند بلكه آن را پايين مي افكنند. (نور آيه 30 تا 31)
اين ها نمونه هايي از مصاديق دوري و اجتناب از زشتي هاست كه انسان ادبگين به حكم حيا و عفت بدان پاي بند است و نمي گذارد تا نفس بر او چيره شود و به گناه افتد و دور از ادب اجتماعي و فردي عمل كند.
اسوه هاي حيا و عفت
قرآن در بيان حكم عفت و حيا تنها به بيان نشانه هاي آن بسنده نمي كند بلكه با بيان مصاديقي، به واكنش هاي انسان هاي كاملي اشاره مي كند كه رفتار و منش خويش را بر پايه ادب و حيا سامان داده اند. از جمله اين افراد مي توان به حيا و آبرومندي حضرت آدم(ع) و حوا اشاره كرد كه به هنگام آشكار شدن ادبگاهشان، بي درنگ با برگ هاي درختان بهشتي خود را مي پوشانند. (اعراف آيه 22 و نيز طه آيه 121)
حياي دختر شعيب از مواردي است كه ضرب المثل شده است. در آيات قرآن درخصوص ديدار حضرت موسي(ع) از شهر مدين آمده است كه پس از مسئله آب كشي آن حضرت، دختر شعيب(ع) به دستور پدر براي فراخوان موسي(ع) نزد وي مي رود. قرآن در بيان چگونگي آمدن اين دختر، به مسئله ادب و حياي وي اشاره مي كند تا بنمايد كه اين فضيلت و صفت نيكو چگونه در رفتار وي آشكار شده است. از اين رو به حركت همراه با حياي دختر شعيب هنگام بازگشت نزد موسي و گفت وگو با وي اشاره مي كند و مي فرمايد: فجائته احديهما تمشي علي استحياء (قصص آيه 25)
تبيين چگونگي رفتار و كنش دختر شعيب از سوي خداوند در قرآن تأكيد بر اين مهم است كه از نظر قرآن حيا از مهم ترين برجستگي ها و كمالات زن است. (همان) از اين رو افترا و تهمت زدن به عدم وجود پاكدامني و عفت خود امري بسيار ناپسند به شمار مي رود و حتي براي اين كه بر ارزش و جايگاه عفت و حيا در نگرش خداوند و قرآن تأكيد شود به مسئله، شكل كيفري و جزايي مي بخشد و كساني را كه به زنان پاكدامن و باحيا و عفيف اتهامي در اين حوزه وارد مي سازند به مجازات تنبيهي هشتاد ضربه شلاق تهديد مي كند.(نور آيه 4)
براي هشدار باش بيش تر به افترا زنندگان به زنان پاكدامن و عفيف اين حكم را صادر مي كند كه اگر نتوانند سخن خويش را ثابت كنند و شاهدي بر مدعاي خويش نياورند به عنوان فاسق محكوم مي گردند. (همان)
از نمونه ها و اسوه هاي حوزه عفت و حيا حياي مريم است (مريم آيه 18 و 23) و اين كه خود اين مسئله يكي از ملاك ها و معيارهاي اسوه بودن وي مي باشد (تحريم آيه 11 و 12) و حياي ساره به هنگام شنيدن مژده فرزند دار شدن از زبان فرشتگان وخوشحالي بي اندازه وي كه به شكل سيلي زدن به چهره نمودار شد (ذاريات آيه 24 تا 29) و حياي يوسف(ع) در برابر بي ادبي زليخا همسر عزيز مصر (يوسف آيه 23 و 28). از موارد ديگر مورد اشاره در قرآن است.
قرآن عفت و حيا را آن چنان با ارزش مي داند كه ملاك و معيار اسوه و نمونه شدن زنان را همين مسئله برمي شمارد (تحريم آيه 11 و 12) و زنان بهشتي و حور العين ها را به اين صفت مي ستايد. (صافات آيه 48 و ص آيه 52 و الرحمان آيات 56 و 72)
قرآن توضيح مي دهد كه نشانه بنده خدا بودن عفت و اجتناب از روابط ناسالم جنسي است. (فرقان آيه 63 و 68) تا به اين طريق ارزش و اهميت حيا و عفت نفس را بيان كند. از اين رو به مردان و زناني كه به جهاتي ناتوان از ازدواج هستند و در حالت تجرد زندگي مي كنند دستور مي دهد كه تا زمان فراهم شدن امكان زندگي، عفت خويش را حفظ كنند و با حيا و ادب رفتار نمايند. (نور آيه 32 و 33)
حيا در زندگي خانوادگي
حيا و ادب به اشكال مختلف وجود خارجي مي يابد. به اين معنا كه انسان اين صفت نفساني را در زندگي خويش به اشكال مختلف بروز مي دهد و رفتارهاي خويش را بر پايه آن سامان مي بخشد.
انسان با حيا كسي است كه در رفتار و گام برداشتن نيز رعايت حيا و آزرم را مي كند. (نور آيه 31 و قصص آيه 25) در پوشش و يا كارهاي ديگر آن را نشان مي دهد و رفتاري بر پايه آداب اجتماعي و سنت هاي پسنديده دارد.
در زندگي خانوادگي نيز رفتار انسان با حيا رفتاري برخاسته از اين صفت است به گونه اي كه در خانه به نوعي عمل مي كند كه حوزه عفت و حيا شكسته نشود و خانواده از اين جهت آسيب نبيند.
بر همگان آشكار است كه در خانه رفتارهايي انجام مي شود كه امكان آن در بيرون خانه نيست. شخص، روابط جنسي خويش را در خانه سامان مي دهد. اين گونه روابط براي ديگر اعضا مي تواند خطرساز باشد. از اين رو قرآن به مردان و زنان حكم مي كند كه در زماني خاص خلوت كنند و از جهتي براي حفظ اصول اخلاقي و محافظت بر حيا و عفت به فرزندان دستور مي دهد كه در زمان هاي معيني به خلوت گاه پدر و مادر وارد نشوند. قرآن در آيه 58 سوره نور از خلوتگاه همسران سخن مي گويد.
به سخن ديگر وجود زمان و جايگاهي براي خلوت زن و شوهر و نيز لزوم اذن و اجازه گرفتن فرزندان براي ورود به خوابگاه والدين، تنها به منظور حفظ حيا و عفت خانواده و فرزندان است.
در مسئله ازدواج، تاكيد بر لزوم همسرگزيني از ميان زنان پاك دامن و عفيف و با حيا تنها به اين منظور است كه خانواده كه بنيادين ترين مركز تربيت و آموزش فرزندان است از هر نظر از استحكام طبيعي و رفتاري خوبي برخوردار باشد. (نساء آيه 25) انسان اگر با شخصي بي حيا ازدواج كند نه تنها خود آسيب مي بيند بلكه نسلي خطرناك و بي حيا تحويل جامعه مي دهد كه آسيب هاي آن، دو چندان و فراتر از مسئله شخصي و فردي است. از اين رو قرآن مردم را از ازدواج با زنان غيرعفيف و بي حيا بازمي دارد. (مائده آيه 5) به هر حال انسان هاي بي حيا نه تنها خود گناهكار هستند (نساء آيه 107) بلكه موجب مي شوند تا جامعه نيز از رفتار آنان آسيب ببيند.
قرآن بيان مي كند كه بسياري از افراد وقيح و بي حياي جامعه، در حقيقت منحرفان جنسي هستند و لذا هشدار مي دهد كه با اين افراد نبايد ازدواج كرد و خانه اي برپاي وقاحت بنياد ننهاد. (مومنون آيه 5 تا 7 و نور آيه 3 و 26)
حياي نابجا
با اين همه براي فهم احكام شرعي مي بايست با حفظ آداب، از برخي از اموري كه به ظاهر در حوزه حيا قرار مي گيرد اجتناب ورزيد. از اين رو گفته اند كه لاحياء في الدين، به اين معنا كه در فهم و آموزش دين و احكام و آموزه هاي آن نبايد حيا كرد و لازم است حتي از مطالب ريز و درشت سؤال نمود.
برخي از افراد از حياي مومنان سوءاستفاده مي كنند و مي كوشند تا برخي از مسايل را بر ايشان تحميل كنند چنان كه اين مسئله موجب شده بود كه پيامبر دچار مشكل شود و خداوند در آيه 53 سوره احزاب به حياي محمد(ص) اشاره مي كند و مي فرمايد برخي از رفتارهاي شما، پيامبر را مي آزارد ولي ايشان حيا مي كنند و چيزي نمي گويند. به عنوان نمونه برخي با مزاحمتهاي وقت و بيوقت به صورت مهمان، موجب آزار پيامبر مي شدند كه آن حضرت نمي توانست آنان را از خانه بيرون كند. زيرا حياي ايشان مانع اين كار مي باشد. اما خداوند مي فرمايد لازم نيست تا اين حد حيا و ادب ورزد.
بنابراين نيازي نيست به گونه اي رفتار كرد كه حيا خود عامل بازدارنده در زندگي عادي بشر شود. چنان كه نيازي نيست انسان در بيان حقايق ادب و حيا را در پيش گيرد. (بقره آيه 26 و احزاب آيه 53)
اين ها بخشي از آموزه هاي قرآني درباره مسئله حيا بود كه بر پايه آيات قرآني تبيين و تحليل شد. براي دست يابي به حيا مي بايست آموزه هاي قرآني را مبنا قرار داد و بر پايه آن عمل كرد تا در زندگي شخصي و اجتماعي موفق شد.
۲. توصیه های اسلام در راستای تقویت حیا در جامعه
اگرچه زیربنای تربیت دینی در خانواده شکل می گیرد و خانواده در این زمینه اصلی ترین نقش را ایفا می کند، اما درصورتی که بستر اجتماعی تربیت، نامناسب و فسادانگیز باشد، چه بسا تربیت صحیح خانواده را نیز تحت الشعاع قرار داده و آن را ناکارآمد جلوه دهد. ازاین رو، در سبک زندگی اسلامی تنها به تقویت حیا در خانواده بسنده نمی شود، بلکه بنیان های آن در زندگی اجتماعی نیز مدنظر قرار می گیرد. بر همین اساس، در این بخش به توصیه هایی که رعایت آنها در جامعه ضرورت دارد اشاره خواهیم کرد. این توصیه ها در چند محور قابل بررسی است:
الف. پوشش مناسب زن و مرد در جامعه: در خطاب های دینی، اعم از آیات و روایات، به پوشش مناسب در مقابل نامحرم سفارش های مؤکدی وارد شده. اگرچه این خطابات بیشتر به زنان (ر.ک: نور: ۳۱؛ احزاب: ۵۹) به دلیل ظرافت بدنی آنهاست که زیبایی و جذابیت خاص آن باعث تهییج نامحرمان می شود، اما این بدان معنا نیست که مردها از این قاعده مستثنا هستند، بلکه مردها نیز بر اساس توصیه های دینی (ر.ک: مائده: ۲) و به مقتضای حکم عقل، موظف به رعایت حیا هستند که پوشش مناسب یکی از جلوه های حیا به شمار می رود. بر همین اساس، آنان نیز همانند زنان باید از پوشش های تنگ و چسبان که در عرصه زندگی اجتماعی صحنه های ناخوشایندی به وجود می آورد، پرهیز نمایند.
ب. پرهیز از نگاه های هوس آلود: کنترل نگاه های هوس آلود، یکی از زمینه های تقویت حیا در جامعه است و به گفته برخی نویسندگان، «سنگ بنای بسیاری از روابط نامشروع، یک نگاه شهوت آلود است؛ چراکه نگاه شهوانی و به تعبیر دیگر، نگاه خیره و متمرکز بر چهره زیبای زن، قوه لذت جوی مرد را بیدار می کند و ذهن شروع به تصویرسازی نموده و ویژگی های ظاهری فرد موردنظر را به سرعت در مغز می پروراند؛ حالت راه رفتن، نمای چشم، لب، اندام، لباس و… . و یک تصویر کامل از خصوصیات پیدا و پنهان زن به مغز مخابره شده و مغز مانند رایانه آنها را به هم پیوند می دهد و تصویر موردنظر او را می سازد.
در این حالت، فرد بیننده با آنچه می بیند تماس بدنی ندارد، ولی ذهن در دنیای خیالات خود می تواند با آنچه چشم دیده هر طور که بخواهد رابطه برقرار کند. در چنین حالتی، ذهن انسان دچار اشتغال ناخواسته، و حواس، اندکی دچار اختلال می شود و در دنیای اوهام و خیالات خود هرگونه بهره وری را از او می نماید و در عالم خارج درصدد نزدیک شدن به او برمی آید؛ درصورتی که در خارج زمینه گناه برای او فراهم باشد از آن نیز دریغ نمی نماید» (غلامی، ۱۳۸۱، ص ۱۱۲ـ۱۱۴).
اینجاست که یک نگاه شهوت آلود می تواند زمینه فلاکت و تباهی فرد را فراهم آورد. ازاین رو، در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «نگاه بعد از نگاه تخم شهوت را در قلب می پاشد و همان کافی است که بیننده را به فتنه بکشاند» (صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۱۸). زیرا نگاه هوس آلود به مرد یا زن نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است (همان) و تخم شهوت را در دل می کارد (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۱۴، ص ۳۲۵) و چه بسیار انحرافات و جنایت هایی که به واسطه یک نگاه اتفاق افتاده است.
ازاین رو، قرآن کریم زنان و مردان مؤمن دستور می دهد نگاه خود را حفظ کنند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُم… وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُن» (نور: ۳۰ـ۳۱)؛ ای رسول ما، مردان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند… ای رسول، زنان مؤمن را بگو تا چشم ها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند.
ازآن رو که بیشترین مؤلفه های جنسی برای مردان از طریق چشم دریافت می شود و بر اساس یافته های پژوهشی، مردان «راست مغز» یا به عبارتی، «بینایی» هستند و زن ها «چپ مغز» یا به عبارتی، «گفتاری ـ کلامی»، پسرها بیشتر تصاویر را دوست دارند و دخترها، بیشتر به داستان های رمانتیک علاقه مندند (طیبی، ۱۳۹۱). ازاین رو، آیه شریفه، ابتدا مردان را مورد خطاب قرار داده است، اما در بحث پوشش مناسب، مخاطب آیات قرآن، زنان هستند که علت آن در قسمت قبل بیان شد.
ج. پرهیز از خودآرایی و تبرّج: یکی از ویژگی های مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی در آنان وجود دارد. این خصیصه از نظر منابع اسلامی نیز مورد تأیید است؛ از آن جمله، سخن امیرالمؤمنین علی علیه السلام که می فرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده؛ ازاین رو، تمام همت خود را در جذب مردان و نزدیک شدن به آنان صرف می کند» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۳۳۷).
این مسئله از نظر علم روان شناسی نیز به اثبات رسیده است. جینیا لمبروزو، روان شناس ایتالیایی، در این باره می گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه و زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه خرام خود مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد» (لمبروزو، ۱۳۶۹، ص ۴۲). ازاین رو، آموزه های اسلامی از این ویژگی زن غفلت ننموده و با دستورات مکرر مبنی بر زینت داشتن و آرایش نمودن زن برای همسرش در محیط منزل، به این غریزه پاسخ مناسب داده است (صدوق، ۱۳۷۶، ص ۳۹۶).
اما ازآن رو که ممکن است این ویژگی، زن را به سوی افراط در تبرج بکشاند و به سمت خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبه های جنسی خود در برابر نامحرم سوق دهد، قرآن کریم در دو آیه (احزاب: ۳۳؛ نور: ۶۰) ضمن سخن گفتن از تبرّج و خودنمایی زنان، آن را محدود به محیط خانواده و همسر کرده و تأکید می کند: «و در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید) (احزاب: ۳۳).
آزاد بودن زن در خودآرایی و به نمایش گذاردن جذابیت های زنانه، می تواند عاملی برای ایجاد اختلالات روانی در زن شود. به تعبیر برخی نویسندگان:
وقتی زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر می شود، طبعا عده ای خوششان می آید و او را مورد تکریم و تحسین (ظاهری) قرار می دهند. به همین دلیل، دایم سعی می کند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها واقع شود. معمولاً این گونه زنان و دختران برای اینکه زیباتر شوند هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید می نمایند. این روند می تواند ناراحتی های روانی زیادی برای آنان ایجاد کند؛ زیرا به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمی رود، باعث بروز نگرانی هایی برای آنها می شود.
برای مثال، این تصور که آیا با صرف این همه وقت و هزینه مالی توانسته اند جلب نظر دیگران بکنند و مورد پسند آنان واقع شوند یا بعکس، مورد تمسخر و تحقیر آنانند، می تواند دایم ذهن آنها را به خود مشغول کند و آنها را به موجوداتی نگران تبدیل نماید. دلیل دیگری که می تواند به نگرانی آنها بیفزاید این تصور است که هر لحظه ممکن است رقیبی زیباتر از راه برسد و شکار آنها را برباید. و سرانجام، دلیل دیگری که باعث ناراحتی و استرس برای آنها می شود این است که می بینند به مرور زمان، از زیبایی هایشان کاسته می شود و زنان جوان تر و زیباتر جای آنها را می گیرند و نقش آنها را در ربودن دل ها کمتر می کنند (رجبی، ۱۳۸۳).
این گونه است که افراط در خودنمایی با مصادیق متعددش می تواند تعادل روحی روانی زن را بر هم زده و آرامش را از او سلب نماید. اکنون با توجه به این توضیحات، فلسفه توصیه اسلام به حجاب و پوشش مناسب زن در مقابل نامحرم روشن می شود؛ زیرا حجاب سبب ایجاد آرامش در زن و برحذر ماندن از بسیاری از نگرانی ها می شود.
مصادیق تبرج:
ـ پوشیدن لباس های نازک و بدن نما: در روایت وارد شده: «هر که لباسش نازک است دینش نازک است» (ابن شعبه حرّانی، ۱۳۸۲، ص ۱۷۳).
ـ پوشیدن لباس های تنگ و چسبان، به گونه ای که حجم بدن را کاملاً نمایان می سازد: سزاوار نیست برای زن که هنگام خروج از منزل لباسش را جمع و فشرده کند، به گونه ای که برجستگی های بدن او پیدا باشد یا خود را معطر کند (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۵۱۹).
لازم به ذکر است که «جمر»، هم به معنای جمع کردن و به هم گره زدن و اجتماع است (ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج ۴، ص ۱۴۴) و هم به معنای معطر کردن (فراهیدی، ۱۴۰۹ق، ج ۶، ص ۱۲۱)، و این روایت تحمل بار معنایی هر دو را دارد؛ چون هر دو از مصادیق بی حجابی است.
ـ پوشیدن لباس هایی که به سبب رنگ خاص و یا ویژگی دیگر باعث جلب توجه نامحرم شود (صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۳۹۰).
ـ مدل مو و برجسته کردن آن: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «زمانی که دیدید زنانی از امت من سرهای خود را مثل برآمدگی پشت شتر بر سر خود قرار داده اند (و در میان نامحرمان ظاهر می شوند) به آنها خبر دهید که نمازشان قبول نیست» (متقی هندی،بی تا،ج ۱۶، ص ۳۹۲).
ـ خودآرایی به هنگام خروج از منزل (ر.ک: صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۳۹۰).
ـ معطرساختن خود(حرّعاملی،۱۴۰۹ق،ج۲۰،ص۱۶۱).
امام صادق علیه السلام روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر زنی که خود را معطر کند و از خانه خود بیرون رود، تا زمانی که به خانه اش باز گردد مورد لعنت و نفرین (فرشتگان نگهبان خود)قرارمی گیرد»(صدوق،۱۳۸۱،ص۶۵۸).
در مجموع، می توان گفت: هرگونه رفتار و حرکتی که موجب آشکار شدن زینت های طبیعی و ظاهری در برابر نامحرم و سبب تهییج و تحریک نامحرمان شود مصداق تبرج است (طیبی، ۱۳۸۶، ص ۳۴).
د. پرهیز از تبذّل: افزون بر تبرّج در برابر نامحرمان، در روایات از تبذّل نیز نهی شده و آن به معنای اظهار رغبت و شوق در برابر مردان است آن گونه که مردان ابراز می کنند (همان، ص ۳۳) و دستور حفظ نفس به هنگام رغبت، داده شده است (صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۳۸۹).
ه . پرهیز از اختلاط با نامحرم: یکی از مؤلفه های مهم تقویت حیا در جامعه، پرهیز دادن زن و مرد نامحرم از اختلاط با یکدیگر است که به سلامت جسمی و بهداشت روانی افراد کمک شایانی می کند. در روایت آمده: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به یکی از درهای مسجد اشاره کرد و فرمود: «لو ترکنا هذا الباب للنساء» (سجستانی، ۱۴۲۵ق، ج ۱، ص ۱۸۰)؛ به این معنا که آن در را مخصوص رفت و آمد زنان قرار دهند تا حتی به هنگام ورود به مسجد و یا خروج از آن، میان زن و مرد نامحرم اختلاطی صورت نگیرد.
در حقیقت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان حاکم جامعه اسلامی با این تدابیر، به مصون سازی جامعه از انحرافات اخلاقی و مفاسد جنسی توجه کامل داشته و زمینه های تقویت حیای اجتماعی را فراهم می نمود. آن حضرت، برای جلوگیری از برخورد زنان و مردان در هنگام عبور از مسیرهای شلوغ و پرازدحام، دستور می داد که مردان از وسط خیابان و زنان از کنار عبور کنند: «برای زنان در وسط راه نصیب و بهره ای نیست، ولکن از وسط راه بروند» (کلینی، ۱۴۲۹ق، ج ۱۱، ص ۱۹۱و۱۸۳).
این توصیه ها همگی به لحاظ حفظ سلامت فرد و جامعه در بعد اخلاق و معنویات و… است.
و. رعایت حدود در سخن گفتن با نامحرم: در این رابطه، توصیه هایی وارد شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
ـ پرهیز از نازک کردن صدا: «یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا»(احزاب: ۳۲)؛ ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ بنابراین، به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.
ـ پرهیز از شوخی با نامحرم: «کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است، هزار سال حبس می شود» (حرّعاملی، ۱۴۰۹ق، ج ۲۰، ص ۱۹۸).
ـ پرهیز از بیان اوصاف زنی نزد شوهر و یا مرد دیگری که سبب فریفتگی آن مرد نسبت به آن زن شود. در روایت آمده: «هرکس اوصاف زنی را نزد مردی بیان کند و آن مرد فریفته آن زن گردد و مرتکب گناهی شود، شخص وصف کننده درحالی که مشمول غضب خداوند است از دنیا خواهد رفت» (همان، ص ۱۸۴).
ز. پرهیز از خلوت با نامحرم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از قول ابلیس می فرماید: ابلیس به موسی گفت: «هیچ وقت با زن نامحرمی خلوت مکن، و زن نامحرمی نیز با تو خلوت نکند؛ زیرا هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی کند، مگر آنکه خود من شخصا دوست و مصاحب آنها خواهم بود» (همان، ج ۱۹، ص ۱۵۲).
از آن رو که چنین عرصه هایی همیشه میدان تاخت و تاز شیطان است و به شدت تلاش می کند تا زمینه انحراف را در طرفین به وجود آورد، در شریعت اسلامی خلوت گزینی زن و مرد نامحرم در صورت خوف به گناه افتادن حرام اعلام گردیده (ر.ک: بنی هاشمی خمینی، ۱۳۸۳، ج ۲، ص ۴۹۳).
ح. پرهیز از تماس بدنی با نامحرم: در تماس بدنی با جنس مخالف، بیشترین تحریک پذیری وجود دارد. ازاین رو، می بینیم در اشکال دیگر ارتباط یعنی نگاه، گفت گو، و ارتباط با جنس مخالف درصورتی که به قصد تلذذ و ریبه نباشد اجازه داده شده است، اما تماس بدنی، از جمله مصافحه و دست دادن با نامحرم، به هیچ وجه مجاز نیست. در روایت آمده: «کسی که با زن نامحرمی دست بدهد، در روز قیامت در حالی می آید که دست هایش به گردنش بسته شده است. آن گاه دستور می رسد او را به جهنم ببرید» (حرّعاملی، ۱۴۰۹ق، ج ۲۰، ص ۱۹۸).
تماس بدنی در فقه: هرکس که نگاه به او حرام است، لمس وی نیز حرام است؛ بنابراین، جایز نیست زن و مرد نامحرم همدیگر را لمس نمایند، بلکه اگر به جواز نگاه به وجه و کفین قایل شدیم به جواز لمس آن قایل نخواهیم بود. بنابراین، بر مرد جایز نیست که با زن نامحرم دست دهد، البته اگر از روی پارچه و لباس باشد، جایز است؛ ولی احتیاط این است که دست او را نفشرد (خمینی، بی تا، ج ۲، ص ۲۳۱؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۳۵۲و۳۵۳؛ بهجت، ۱۳۷۵، ص ۳۷۵).
پرهیز از رابطه جنسی نامشروع: زنا به عنوان یکی از گناهان کبیره، سبب از بین رفتن روح ایمان در آدمی می شود. به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله: «چون مرد زنا کند، روح ایمان از او جدا شود» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص ۳۸۷). زنا در آیات و روایات نیز به شدت مورد مذمّت واقع شده و بر آن عذاب های دردناک جهنم وعده داده شده است. همچنین در روایت آمده است: «زنا روی انسان را سیاه می کند و فقر را به ارث می آورد؛ عمر او را کوتاه، روزی او را قطع و آبروی او را می برد و سخط الهی را نزدیک و صاحبش را خوار و ذلیل می نماید» (صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۲۶۶؛ منسوب به علی بن موسی، امام هشتم، ۱۴۰۶ق، ص ۲۷۵).
نتیجه گیری
الگوی اسلامی تقویت ادب و حیا از دو بخش اساسی «مراقبت های لازم جنسی در خانواده» و «مراقبت های لازم در جامعه» تشکیل می شود. این دو بعد، گستره وسیعی از اصول و برنامه ها را در سیر تحول انسانی و تقویت حیای فطری در او از قبل از تولد تا پایان عمر (مراقبت، کنترل، تربیت جنسی کودک و نوجوان، آموزش جنسی به هنگام ازدواج، رعایت آداب زناشویی بعد از ازدواج، رعایت حریم های اخلاقی و عدم ورود به خط قرمزهای جنسی در جامعه و…) دربر می گیرد. بر این اساس، برای تقویت حیا در فرد، باید خانواده و جامعه در کنار هم این نقش را به خوبی ایفا نمایند.
والدین در خانواده موظفند علاوه بر مراقبت های لازم جنسی نسبت به یکدیگر، به تربیت جنسی فرزندان همت گمارند. این تربیت جنسی، از پیش از تولد فرزند آغاز می شود و دستوراتی همچون انتخاب همسر شایسته، پرهیز از افکار نادرست به هنگام انعقاد نطفه، توجه به خدا و ذکر و دعا در آن هنگام مدنظر قرار می گیرد؛ و تا بعد از تولد و رسیدن فرزند به سن ازدواج و پس از آن نیز مورد توجه قرار می گیرد. بخشی از توصیه های اسلام در این باره می تواند در قالب مراقبت های ویژه والدین، همچون رعایت آداب و اخلاق جنسی و پیش گیری از رفتارهای تحریک کننده در حضور فرزندان، جداسازی بستر خواب آنها و… عملی شود و دسته ای دیگر از آن به شکل آموزش های مستقیم به فرزندان، نظیر آموزش مرز محرم و نامحرم، آموزش آنها جهت کسب اجازه از والدین برای ورود به اتاق آنان، و…، بروز می یابد.
در بخش دوم، یعنی جامعه، از آنجاکه دین اسلام به عنوان کامل ترین دین به ابعاد اجتماعی رفتار جنسی نیز توجه ویژه دارد و بر عفاف و حفظ مرزها در روابط زن و مرد نامحرم تأکید نموده، درصورتی که فضای عمومی جامعه به گونه ای رشد یافته باشد که حریم میان آنها به خوبی رعایت شده و زن و مرد در نوع پوشش خود از لباس های تنگ، نازک، بدن نما و مهیج بپرهیزند و در گفتار خود نیز از شوخی با نامحرم و گفتار جذاب و محرک دوری گزیده و رفتار توأم با تبرج، تبذل، اختلاط و خلوت گزینی با یکدیگر را کنار بگذارند و بر اساس ضابطه های دینی با هم تعامل داشته باشند، آن وقت است که حیای درونی افراد تقویت شده و زمینه بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی و مفاسد جنسی از بین خواهد رفت.
در پایان، پیشنهادهایی برای تقویت حیا در جامعه اسلامی ارائه می شود:
ـ دولت با استفاده از ظرفیت عظیم حوزه های علمیه و سایر مراکز آموزشی نظیر دانشگاه ها، نهادهای متولی فرهنگ دینی، به تدوین سند راهبردی سبک زندگی در حوزه های مختلف علمی و عملیاتی اقدام نماید؛
ـ صداوسیما با ساخت برنامه های جذاب و پرمحتوا، مقایسه ای میان سبک زندگی اسلامی و غربی در زمینه های مختلف به عمل آورد؛
ـ رسانه ها با فرهنگ سازی مناسب در راستای تقویت حیا در خانواده ها و جامعه اسلامی درصدد بازسازی ارزش های دینی در این رابطه برآیند؛
ـ در راستای ترویج فرهنگ حیا و عفاف در جامعه، فیلم های مناسبی ساخته شود و از ساخت و پخش برنامه ها و فیلم هایی که در راستای تضعیف فرهنگ حیا و عفاف گام برمی دارد، از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برخورد جدی صورت گیرد.
ـ حوزه های علمیه در تدوین سبک زندگی اسلامی از طریق استخراج این سبک از آموزه های دین اسلام و متناسب با آن، نسبت به تهیه کتاب ها، کتابچه ها، مقالات، بروشورها و… در فراخور فهم و حوصله اقشار مختلف جامعه و در گروه های سنی مختلف اقدام نمایند؛
ـ مراکز و نهادهای مختلف آموزشی در راستای تقویت فرهنگ حیا در بین دانش آموزان و دانشجویان از طریق فرهنگ سازی صحیح در میان آنها تلاش نمایند.
منابع و ماخذ
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی (۱۳۸۲)، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، امیرکبیر.
ابن منظور، محمدبن مکرم (۱۴۱۴)، لسان العرب، تصحیح جمال الدین میردامادی، چ سوم، بیروت، دارالفکر.
احسائی، ابن ابی جمهور (۱۴۰۵ق)، عوالی اللئالی، تصحیح مجتبی عراقی، قم، سیدالشهداء.
بروجردی، حسین (۱۴۲۲ق) منابع فقه شیعه (ترجمه جامع احادیث الشیعه)، تهران، فرهنگ سبز.
بنی هاشمی خمینی، سیدمحمدحسن (۱۳۸۳)، توضیح المسائل مراجع، چ دهم، قم، جامعه مدرسین.
بهجت، محمدتقی (۱۳۷۵)، توضیح المسائل، قم، دفتر حضرت آیه اللّه بهجت.
تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (۱۳۶۶)، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تصحیح مصطفی درایتی، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
حرعاملی، محمدبن حسن (۱۴۰۹ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت.
خمینی، سیدروح اللّه (بی تا)، تحریرالوسیله، تهران، دفتر تنطیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲ق)، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم.
رجبی، عباس «حیا و خودآرایی؛ نقش آنها در سلامت روانی زن» (۱۳۸۳)، معرفت، ش ۸۷، ص ۴۸ـ۵۶.
سجستانی، ابی داود سلیمان بن اشعث (۱۴۲۵ق)، سنن ابی داود، تحقیق سعیدمحمد اللحام، بیروت، الریان.
صدوق، محمدبن علی (۱۳۷۶)، امالی، چ ششم، تهران، کتابچی.
ـــــ (۱۳۸۱)، پاداش نیکی ها و کیفر گناهان (ترجمه ثواب الاعمال)، ترجمه محمدعلی مجاهدی، قم، سرور.
ـــــ (۱۳۸۵)، علل الشرایع، قم، داوری.
ـــــ (۱۴۰۶ق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، چ دوم، قم، دارالشریف الرضی.
ـــــ (۱۴۱۳ق)، من لا یحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفاری، چ دوم، قم، جامعه مدرسین.
طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۱۲ق)، مکارم الاخلاق، چ دوم، قم، شریف رضی.
طریحی، فخرالدین (۱۳۷۵)، مجمع البحرین، تصحیح احمد حسینی اشکوری، چ سوم، تهران، مرتضوی.
طیبی، ناهید (۱۳۸۶)، عطر عفاف، قم، جامعه الزهرا علیهاالسلام.
ـــــ (۱۳۹۱)، «عفاف و حجاب مردان، بایدها و نبایدها و نقش آن در سالم سازی جامعه اسلامی»، در: اندیشه های راهبردی، زن و خانواده (مجموعه مقالات)، تهران، پیام عدالت.
عسکری، حسن بن عبداللّه (۱۴۰۰ق)، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالافاق الجدیده.
غلامی، یوسف (۱۳۸۱)، جلوه نمایی زنان و نگاه مردان، قم، لاهیجی.
فراهیدی، خلیل بن احمد(۱۴۰۹ق)، کتاب العین، چ دوم، قم،هجرت.
کاتوزیان، ناصر (۱۳۸۲)، دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده، تهران، میزان.
کلینی، محمدبن یعقوب (۱۴۲۹ق)، کافی، قم، دارالحدیث.
ـــــ (۱۴۰۷ق)، کافی، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
لمبروزو، جینا (۱۳۶۹)، روح زن، ترجمه پری حسام شه رئیس، تهران، دانش.
متقی هندی، علاءالدین (بی تا)، کنزالعمال، تحقیق شیخ بکری حیانی و شیخ صفوه الصفا، بیروت، مؤسسه الرساله.
مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳ق)، بحارالانوار، تصحیح جمعی از محققان، چ دوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
مفضل بن عمر (۱۳۷۹)، توحید مفضل، ترجمه محمدباقر مجلسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۹)، استفتاءات، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات