تربیت فرزند دختر در اسلام
زهرا لقایی
چکیده
اصولا مسأله ای تربیت باید مبداء همه اندیشه ها و تفکرات کسانی باشد که خواستار ایجاد تحولات مثبت در جامعه و طالب خیر و صلاح هستند. نقش سازنده و اساسی آن در حیات فرد جامه سبب آن شده است که تربیت به عنوان حتی جهت داوم همه انسان ها مطرح باشد و از آغاز حیات تا پایان عمر تداوم باید ما در سایه ای این تکلیف است که وظیفه داریم دختر را به وجهی شایسته بپرورانیم و او را در مسیر هدایت و مصلحت قرار دهیم. اسلام برای تربیت فرزندان، مادران آگاه عمومی و پرهیزکاری می خواهد مادران خانه دار با کنترل هزینه ها، با جلوگیری از اسراف و هوردادن مواد، با مراقبت در تهیه ی مایحتاج زندگی به میزان نیاز نقش فوق العاده ای در جنبه ی اقتصادی زندگی دارد و تربیت آن ها از این دید هم کمکی است به خانواده و هم سببی است برای رشد اقتصادی کشور.
دختران و مادر هفت سال سوم زندگی می خواهند به خود متکی باشند، مسئولیت پذیر، وضع کار و رفتارشان عاقلانه باشد ولی در این راه به خود اعتماد ندارند. ریشه و منشاء بسیاری از لغزش ها و انحرافات در دختران کمبود محبت است و آن هایی بیشتر می لغزند که از پدر و مادر کمتر محبت دیده باشند و در روایات فراوانی، تربیت و تأدیب فرزندان از حقوق شمرده شده است، در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین می خوانیم:
«و حق الداد علی الولدان یحیی اسمه و یحسن ادبه»[1]
فهرست مطالب مقاله
بخش اول : کلیات موضوع شناسی
فصل اول کلیات
چکیده
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت طرح
تاریخچه و پیشینه
سوالات پژوهشی
اهداف و دستاوردها
پیش فرض
مفاهیم و متغییرها و کلید واژه
روشح تحقیق
بخش دوم: اهمیت و ضرورت تربیت
فصل اول: اهمیت و ضرورت تربیت فرزند دختر در اسلام
گفتار اول : از لحاظ ادای حق
گفتار دوم: از جهت پرورش نسل
گفتار سوم: از لحاظ اقتصادی
گفتار چهارم: از لحاظ فرهنگی
فصل دوم: اصول اساسی تربیت دختران در اسلام
گفتار اول : در جنبه پذیرش
گفتار دوم: در جنبه پرورش
گفتار سوم: دادن اعتماد به نفس
گفتار چهاررم : تقویت اختلاق
فصل سوم: وظیفه پدر و مارد در تأدیب فرزندان
گفتار اول: ادب و گفتار
گفتار دوم: ادب در کردار
بند اول: رعایت نظافت و بهداشت دهان
بند دوم: رعایت آداب سفره
مقدمه
بحثی را که برای شما عزیزان عنوان می کنم راجع به تربیت فرزند در اسلام است، بحثی است بسیار ارزنده و مفید برای همه، امیدواریم پروردگار عالم عنایت کند که بتوانم این بحث را به جایی برسانم که مفید واقع شود از نظر قرآن و رو ای ات اهل بیت علیهم السلام ا زنظر تاریخ و تجربه اثبات شده است که پدر و مادر دخالت موثر در سرنوشت اولاد دارند چه کودک ، نوجوان و چه جوان.
به عبارت دگیر پدر و م ادر دخالت در سعادت و شقاوت بچه ، در سعادت و شقاوت نوجوان و جوان دارند از تاریخ و تجربه بر می آید که پدر و مادر دخالت در خوشبختیها و بدختیهای اولاد دارند پدر و مادر مواظب در مهارت بچه تأثیر فراوان دارند و پدر و مادر لاابالی، و بی تفاوت در ترتبیت، در بدبختی اولاد تأثیر عجبی دارند، تأثیر به اندازه ای است که از پیغمبر اکرم آن روایت مشهور سیده السعید من سعدی فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه»[2] معنای روایت این است : دل مادر زمینه ساز سعادت و شقاوت بچه اند.
در روایات می خوانیم در روز قیامت اولاد از دست انسان شکایت می کنند ـ یکدسته از اولاد از دست انسان شکایت می کنند از دست پدر و مادری که عذای حرام به او داده باشند العیاذ بالله . غذای حرام در قضاوت این بچه تأثیر دارد. یکدسته هم آن افرادی که تربیت صحیح روی آن ها نشده است یعنی پدر و مادر کوتاهی کرده اند، مادر باید او را عفیف، با حجاب بار بیاورد نیاورده پدر باید او را مودب بار بیاورد نیاورده، سرش به9 کار خودش بوده در قیامت این فرزندان از دست پدر و مادر شکایت می کنند می گویند: خدایا! این پدر و مادر ما را تربیت کرده باشند، نکرده اند، ما را متخلف به اخ لاق اسلامی کرده باشند نکرده اند خدایا ما جهنمی هستیم ما را از این ها باز خواست بکن، در روایات می خوانیم پدر و مادر ها با این پسر و دخترها همه با هم به جهنم می روند، اما اولاد برای کار بدش، اما پدر و م ادر به جهنم می روند برای خاطر سوء تربیت یا برای خاطر بی تفاوتی در تربیت ، چیزی که از حقوق شمرده شده ادب است . خدا نکند کسی بی ادب باشد. و اگر هم این بی ادبی او گناه نباشد اما از جامعه مطرود است.
بحش اول : کلیات و موضوع شناسی
فصل اول کلیات
1ـ 1ـ 1 بیان مسئله
به ثمر رساندن فرزندی که زنگیش را از مرحله ضعف آغاز کرده و به قدرت می رسد کاری آسان نیست ، وقت مراقبت و مداومت در تربیت او لا زم است و والدین را در این زمینه مسئولیتی عظیم است چه بسیارند زمینه های گناه و موارد هولناگی که در اثر بی توجهی برخی از والدین به امر تربیت آن ها پدید آمده و عواطف انسانی را فریب می سازد شاید برخی از والدین گمان دارند که با گذشت دوران کودکی و سر پا ایستادن فرزندان تلکیف شان تمام شده است در حالی که می دانیم تربیت تا مدت 21 سال حق فرزند است و به خصوص در هفت سال سوم زندگی که دوره نتیجه گیری است وظیفه سنگین و ظریف تر است آنها باید به گونه ای عمل کنندکه فرزندان در پایان این مدت افراد شایسته باشند و بتوانند در جامعه اسلامی خود را سرپا نگه دارند.
1ـ 1ـ 2 اهمیت و ضرورت انجام طرح
تربیت فرزند معنای فرآهم آوردن مقدمات لازم برای به فعلیت رسیدن قوای او در راه تقرب به خداست. این عمل نیازمند آگاهی و تمرین عملی است، اگر پدر و ما در در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در فرزند خود کوشا باشند، خیر او را فراهم کرده اند و خداوند بر آنان رحمت خواهد نمود. عمل تربیتی در خانواده به منزله ی پاسداری از فطرت توحیدی فرزند است . این پاسداری یک وظیفه بزرگ تربیتی و اخلاقی است که عمل به آن مهمترین کارکرد خانواده را فعلیت می بخشد.
1ـ 1ـ 3 تاریخچه و پیشینه
کتابی با نام اسلام و تربیت دختران که توسط دکتر علی قائمی نوشته شده است در تابستان 1372 منتشر شده و پیرامون اهمیت و تربیت د ختران، اصول اساسی تربیت دختران از دو جنبه ی پذیرش و پرورش و موارد دگیری نیز بحث شده است.
در این کتاب بحثی خواهمی داشت تحت عنوان تربیت دختر در ر ابطه با پیشواوری های موجود که در حقیقت مقاله ای از نگارنده تحت همین عنوان است که در مجله زن روز، در اردیبهشت 1361 منتشر شده است. کتابی با نام تربیت فرزند از نظر اسلام که توسط جناب آقای حسین مظاهری به تألیف رسیده است مطالب این کتاب که بر گرفته از سخنرانیهای حضرت آیت ا… مظاهری در سال 1364 در ماه مبارک رمضان است و دارای 25 فصل است . کتاب حاضر کتابی است موثر و دارای مطالبی سازنده و پراهمیت است. چون مطالب و محتوای این کتاب در مورد تربیت فرزندان می باشد کتاب را تربیت فرزند از نظر اسلام نامگذاری نموده اند.
1ـ 1ـ 4 سوالات پژوهشی
اصلی :
تربیت فرزند دختر در اسلام چگونه است؟
فرعی :
1ـ آیا اعتماد به نفس در تربیت دختران موثر است؟
2ـ تقویت اخلاق به چه اندازه در تربیت دختران تأثیر دا رد؟
3ـ آیا تربیت فرزند در گفتار و کردار از حقوق والدین بر شمرده می شود؟
1ـ 1ـ 5 اهداف و دستاوردهای مورد انتظار
در تربیت این نکته قابل اهمتی است که والدین به دختران خود را اعتماد به نفس بدهند به کارشان وادارند این امید که در کار آرد کاروامانده شدند پدر و مادر به کمکشان خواهند شتافت و از آن ها حمایت خواهند کرد. هم چنین اگر در مواردی کارا و ناقص در آمد، در همان بار اول و دوم او را ملامت و یا در حضور جمع رسوایش نکند بلکه باید او را دلگرمی بدند اشتباهات او را در خفا به او گو.شزد کنند و ر راه درست مرا در اختیارش بگذارند.
پایه های اخلاق از سنین کودکی باید گذارده شود، از مرحله ای که در آن باب روابط به روی کودک باز می شود و تماس ها و برخوردها سنجیده و اندیشیده است. ولی اگر در این مسأله در وران کودکی غفلت شده است در دوران جوانی نباید مورد غفلت قرار گیرد بدین نظر توضیه این است که آنها را از محبت اشباع کنید و البته در عین حال بکوشید که آنان سرازلوسی و منزوی در نیاورند طبلکار نشوند.
1ـ 1ـ 6 پیش فرض های پژوهش
با توجه به پاسخگویی دین مبین اسلام در همه مسائل و ابعاد زندگی، لذا در مورد تربیت فرزندان به خصوص تربیت دختران در اسلام تأکید فراواده داشته است و دین اسلام این مسئله را مورد توجه و نظر قرار داده است.
1ـ 1ـ 7 مفاهیم و متغیرها ـ کلید واژه ها
کلید واژه ها: تربیت ـ فرزند ـ اسلام
معنای لغوی تربیت
در فرهنگ فارسی دهخدا (تربیت) را به نقل از (تاریخ المصادر بیهقی) پرورانیدن و به نقل از (زوزنی) و (ما نهی الارب) (ناظم الطباء) (اقرب الموارد) پروردن و آموختن ، معنی کردن است.
معنای اصطلاحی تربیت
پراگوژی (تعلیم و تربیت) از ریشه ی یونانی است و آن وظیفه برداری بوده است و هوایت اطفال را به عهده واداشته است.
معنای لغوی فرزند
در لغت نامه ی دهخدا فرزند، ولد، نسل، پسر و دختر هر دو را گویند.
فرهنگ فارسی معین (ف ز) (په.) بچه آدم ، پسر یا دختر .
معنای لغوی اسلام
اسلام در لغت به معنای انقیاد و تسلیم شده است شخص فرمانبردار و مطیع را در لغت مسلم یا مسلمان می گویند.
معنای اصطلاحی اسلام
در اصطلاح عبارت است از گفتن شهادتین با زبان است (لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله) که اولین مرتبه ی اسلام است که شیع و سنی کم و بیش در آن اتفاق دارند.
1ـ 1ـ 8 روش تحقیق
تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی می باشد
بخش دوم : اهمیت و ضرورت تربیت
فصل اول : اهمیت و ضرورت تربیت فرزندان دختر در اسلام
اصولاً مسأله تربیت باید مبداء همه اندیشه ها و تفکرات کسانی باشد که خواستار ایجاد تحولات مثبت در جامعه وطالب خیر و صلاح هستند. نقش سازنده و اساسی آن در حیات فرود جامعه سبب آن شده است که تربیت به عنوان حقی جهت همه انسان ها مطرح باشد و از آغاز حیات تا پایان عمر تداوم یابد.
در این جنبه از اتخاذ تصمیم و روش سهم دختران را از این موهبت نباد فراموش کرد و حتی ب اید کوشید نصیبی بیشتر و فراوان تر از پسران برای آن ها قائل شد و این امر به مناسبت اهمیتی است که برای تربیت آن ها قائلیم . می دانیکه سرمایه هیا هر کشور مغزهای پرورده و انسان های پرورش یافته و از این جا خوب می توانیم دریابیم که مادران را چه ارج و بهایی است . زیرا اینانند که مغزها را می پرورند و آدمی را از مرحله خردسالی به مرحله رشد و کمال می رسانند حیات انسانیت مدیون مادران است و احیاناً اگر نقص و فسادی هم در میان باشد باز هم مربوط به مادران است برای این که از مغزهای خام امروزی کودکان شمرده ای برای فردای جامعه داشته باشید، برای اینکه جامعه بشری در طریق انسانیت و خیر گام بردارد ضروری است که امروز دختران را در یابید، به آنها در امروز چیزی بدهید تا فردا بتوانید به اضعاف مضاعف از آنان چیزی بستانید. کار تربیت این است که آن ضوابط و ویژگی مورد نظر از طریق تربیت باید به او منتقل شود و تربیت از این دید برای دختران مهم است ما ضرورت و اهمیت تربیت دختران را از دیده های دیگری هم مورد بررسی قرار می دهیم که اهم آنها به قرار زیر است .
2ـ 2ـ 1 گفتار اول: از لحاظ ادای حق
در بحث گذشته یادآور شدیم که تربیت برای همه کودکان و از جمله دختران یک حق است و در ازای آن برای والدین بدهی و مسئولیت است . این مسئولیت به عنوان تکلیفی از جانب پروردگار و هم از لحاظ عرف و اجتماع بر دوش ماست ما در سایه این تکلیف است که وظیفه د اریم دختر را به وجهی شایسته بپرورانیم و او را در مسیر هدایت و مصلحت قرار دهیم این تکلیف بین پدر و مادر مشترک و اجتماع هم از معلم و افراد دیگر با جهت دهی ها براساس تعالیم مقدسی صورت گیرد و خودخواهی و خود مواری ما مطرح نباشد [3]
2ـ2ـ2 گفتار دوم : از جهت پرورش نسل
از بین دو جنس زن و مرد این زن است که خداوند امر آفرینندگی مجدد و حفظ پرورش امانت خود را که فرزند است به او اعطا کرده است.
مجهر کردن آفرینس زده به دستگاههای که وسیله آن نسلی جان می گیرد و شکوفایی می شود نشانه عنایت خداست به این طبقه بناید او را رشد و پرورش داد تا بتوانند نسل خود را ارزشد و پرورش دهد . اسلام برای تربیت فرزندان مادران آگاه عمومی و پرهیزگاری خواهد وجود پرورش یافته او را رکن اساسی و نیرومند سعادت جامعه می شناسد و قائل است که اثرات تربیتی او برای همیشه و تا پایان عمر در اذهان خواهد ماند. بدین نظر برای تربیت او اهمیت قائل است و توصیه می کند که زمینه را برای صلاحیت و لیاقت او فراهم کنیم.
از سوی دیگر حتی جوامع منهای مذهب هم اگر بخواهند نسلی سالم و نیرومند، هشتیار و خردمند داشته باشند ناگزیر به احترام و حمایت از دختران و پرورش آن ها هستند . زیرا مردان جبهه فردا و کارمندان و مخترعان و کارگزاران و مسئولان دنیای آینده را هم اینان تربیت می کنند. [4]
2ـ 2ـ 3 گفتار سوم: از حلاظ اقتصادی
تربیت دختران در جنبه اقتصادی نیز دارای نقشی فوق العاده است . دختران امروز مادران فردای ما هستند که باید بنای اقتصاد خانواده را پی ریزی کنند. همه انسانهای جامعه ما این نکته را می دانند که اگر فرد مجردی بخواهد خود را اداره کند نیاز به هزینه معینی دارد. در حالی اگر ازدواج کند با همان هزینه می تواند غذای خود و همسرش را تأمین کند. مادران خانه دار با کنترل هزینه ها، با جلویگری از اسراف و هدر دادن مواد، با مراقبت در تهیه مایحتاج زندگی به میزان نیاز نقش فوق العاده ای در جنبه اقتصادی زندگی دارند و تربیت آن ها از این دید هم کمکی است به خانواده و هم مسببی است برای رشد اقتصادی کشور. [5]
2ـ 2ـ 4 گفتار چهارم : از لحاظ فرهنگی
تربیت دختران از لحاظ نقشی فرهنگی حال و آینده ای که آنها بر عهده دارند نیز در خور اهمیت و ضرورت بسیار است. می دانید کودکان نختسین سخن و الفبای تضادشان را از دهان مادران می گیرند و مادران از این جهت باید آمادگی بیشتری در رابطه با مردان داشته باشند.
از سوی دیگر این مادرانند که مفاهیم فرهیم و اخلاقی را از نیک یا بد به فرزندان خود می آموزند. اطلاعات اولیه که شکل و اثر آن تا سالهای سال در ذهن فرزند می ماند نخست از سوی مادر به فرزندان القاء می گردد. تحریف در مفاهیم ، توجه به جنبه های سازندگی آن ایجاد عادت در نحوه استعمال لغات و عبارات خود می تواند در سازندگی یا ویرانی بنای اخلاقی کودکان نقش مهم ایفا کند. هم چنین به درک و منطق استدلال کودکان، نحوه بیان مسائل کیفیت بیان طفل، دیدها و جهان بینی ها خوشبینی ها و بدبینی ها و همه و همه در او موثر است.[6]
فصل دوم: اصول اساسی تربیت دختران در اسلام
آدمی به حسب ذات برتر از فرشتگان نیست ولی در سایه کار و تلاش هدفدار، عبارت و اخلاق گام بر داری در راه و صراط مستقیم می تواند به چنین ربته و موقعیتی برسدئ و در این امر تفاوتی بین پسر و دختر وجود ندارد می خواهیم بگویم دختر هم د ارای جنبه الهی و ملکوتی است می تواند اوج گیرد و رشد یابد. کمالات بالقوه! و سر و صورت پیدا کند و به فعلیت برسد.
ما د ختران را برخلاف تصور صاحبان برخی از مکاتب غراتا گناهکار نمی دانیم و معتقدیم طبیعت و فطرت او خدا آشناست و پروردگار به او با نظر رحمت می نگرد . او بر خوردار از روح خدایی است و آفرینش برای او زمینه های مساعدی در جهت رشد و پرورش و تکامل فراهم آورده و می تواند به نقطه اوجی که خداوند معنی کرده برسد . دختر همچون پسر دارای حقوقی است طبیعی و شرعی که والدین موظف به ادای آن هستند و از نظر ما وجهی شاسته تر و ارزنده تر باید ایفا گردد. اصولی را که در تربیت آنها مطرح است بایدا بیش از بیش مورد مراقبت قرار گیرد . و ما در این بحث به قسمت هایی از آن اشاره می کنیم. [7]
2ـ 2ـ 1 گفتار اول : در جنبه پرورش
دختر همانند پسر پاره ای از وجود ماست. اصل بر احترام اوست. او موجودی الهی است مورد توجه و کرامت است و توصیه به احترام از سوی پیامبر است این احترام باید در جنبه حفظ حیثیت و حقوق او باشد و او را در پیش چشم ها فردی عظیم و گرانقدر معرفی نمایند.
مسأله حمایت او در برابر دشواری ها و مشکلات هدایت او در امور و حفظ او در جنبه لغزش هاست او باید مطمئن باشد که والدین و مربیان در طریق خیر و صلاح او هستند، در تنگناها به مراقبت از او و دور داشتن او از خطر قیام می کنند. او هم چنین باید اطمینان داشته باشد که و الدین او را دوست دارند و محبت و عنایت خود را از او دریغ نمی دارند. نیازهای اساسی او را بر می آورند مگر آن گاه که این امر به مصلحتش نباشد. در جنبه پذیرش او نه تنها والدین ییشقدمند بلکه وجود او را مایه رنگ و صفای زندگی می دانند، درباره اش تحقیر و اهانت روا نمی دارند شخصیت او را به وجهی نیکو می پرورانند. امکانات خود را محو و امکان در اختیارش قرار می دهند. [8]
2ـ 2ـ 2 گفتار دوم : در جنبه پرورش
در جنبه پرورش اصل بر تمامیت و کمال وجودی است و آن چه را که ضروری حیات و مربوط به ظرفیت وجودی اوست باید به او داده شود و آنچنا نعمل گردد که کمترین استعدادی که در او وجود دارد به عنایت خود برسد و هیچ استعداد و زمینه ای در او به هدف نرود.
اصل بر پرورش همه قوا و قابلیت های کودک است که همه باید یکی پرورش یابند به تنهایی و جداگانه والبته در بین ابعاد وجودی باید تناسب و تعادل رعایت گردد و فراموش نخواهیم کرد که ممکن است امری در یک دوره برای کودک و متناسب باشد و در د وره ای دیگر متناسب نباشد . به پرورش بدنی، بهداشت تن، بهداشت محیط ، هماهنگی بین اعضا مورد توجه است به همان گونه که در جنبه روانی و پرورش اعتماد به نفس ، پرورش وجدان و اخلاق ـ توسعه جهان بینی ، پرورش فکر ، آموزش مفاهیم اصلی زمان، مکان ، عدد ، حروف، علامات، پرورش کنجکاوی ، ذوق هنری ، ابداع و ابتکار ، درک حقایق ، بیان احساسات ، از طریق خواندن و نوشتن، پذیرش مسئولیت در حد توانایی مورد نظر است.
به پرورش عقلی و عاطفه او توجه داریم از آن بابت که می خواهیم سرنوشت کودکی و خوشبختی یا بدبختی او را به دستش بسپاریم بنابراین است که توازنی بین عقل و عاطفه باشد تا او بتواند در کشاکش زندگی و در حین دشواری ها خود را از مخاطرات دورد دارد. در همه حال سعی به همه جانبه بودن تربیت، وحدت و توحید بین اعضا ، همانگی بین اعباد وجودی، تطور و تغییر در مسائل مورد نیاز، رشد جنبه های آگاهی و کنجکاوی از مسائلی است که در تربیت اسلام به آن بر می خوریم.[9]
2ـ 2ـ 3 گفتار سوم : دادن اعتماد به نفس
دخترام ما در 7 سال سوم زندگی خود می خواهند به خود متکی باشند، مسئولیت پذیرند، وضع کار و رفتارشان عاقلانه باشد ولی در این راه به خود اعتماد ندارند می خواهند کاری را در خانه انجام دهند ولی می ترسند که آن کار ناپخته و بی حساب باشد. می خواهند مسئولیتی را پذیرا گردند ولی می ترسند که اضطراب شان و فشار روحی و هیجانات شان نیز مسأله ای دیگر است که در جمع سبب آن می شود که دست شان در انجام کار و و ظیفه بلرزد و در نتیجه زیر بار وظیفه شانه خالی کنند.
در تربیت این نکته قابل اهمیت است که والدین به آن ها اعتماد به نفس بدهند. به ک ارشان وا دارند با این امید که هر گاه در آن کار وامانده شدند پدر و ما رد به کمکشان خواهند شتافت و از آنها حمایت خواهند کرده مثلا مادر می تواند او را به تهیه غذایی وا دارد و اطمینانش دهد که لحظه به لحظه ، گام به گام او را همراهی خواهد کرد هم چنین اگر در مواردی کار او ناقص در آمد، غذایش شور یا بی مزه در آمد نباید در همان بار اول و دوم او را ملامت و یا در حضور جمع رسوایش کرد بلکه باید او را دلگرمی داد، اشتباهات او در خفا به او گوشزد کرد و راه دست را در اختیارش گذارد.[10]
2ـ 2ـ 4 گفتار چهارم : تقویت اخلاق
گفتیم که جوان به خود مغرور است، به قدرت بدنش، به رشادتش، به زور بازویش و به اینکه می تواند سرپای خود بایستد می نازد. و این غرور در مواردی رنجاننده است ، آن چنان که حتی والدین و بستگانش هم نمی تواند با او کنار آیند.
البته پایه های اخلاق از سنین کودکی باید گذارده شود، از مرحله ای که در آن باب روابط به روی کودک باز می شود و تماس ها و برخورد سنجیده و اندیشیده است ولی اگر در این مسأله در دوران کودکی غفلت شده است در دوران جوانی نباید مورد غفلت قرار گیرد.
باید تذکرات خود ، با ارجاع دادن آن ها به کتب و آثار اخلاقی، با جنبه الگویی خود، با مانت و آرامشی که در این راه از خود بروز می دهید، می توانید او راه به راه آورید، طوری که در اجتماع و قار و متانت خود را حفظ کند، از افراط و تفریط ها بپرهیزد، در میان جمع خوشمزگی نکند، با خنده های بلند و ریاکارانه خود را دلقک نسازد، در روابط خود جنبه تهاجمی نداشته باشد، زودرنجی ها را به کناری بگذارد، شخصیت و رتبت انسانی هر کس را ملحوظ دارد، و در جمع معاشرتش با افراد فرد سال و بزرگسال و همسال خوب اشد. [11]
فصل سوم: وظیفه پدر و مادر در تأدیب فرزندان
در روایات فراوانی ، تربیت و تأدیب کودک، نوجوان، جوان از حقوق شمرده شده است در روایاتی می خوانیم ، قال رسول الله «حق الولد علی الوالدان یحسن اسمه و یحسن ادبه»[12] از حقوقی که اولاد بر پدر و مادر دارد این است که باید پدر و مادر به اولاد خود یاد بدهند و اسم نیکویی برای او انتخاب کنند .
امام سجاد علیه السلام می فرمایند: «انک مسئول عما ولیته به من حسن الادب»[13] شما مسئول هستید بچهی خود را مودب بار بیاوری و در جای دگیر امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید: «لامیراث کالأدب»[14] هیچ ارثی از طرف پدر و مادر برای فرزند بهتر از دب نیست. اگر یک خانه ای ، مغازه ای برای او بگذاری، امیرالمومنین می فرماید ابد از این خنه برای او بهتر است، و خلاصه اینکه پیامبر اکرم ص فرموده است: «اکرموا أولادکم و احسنوا ادابکم یغفر لکم»[15] بچه هایتان را گرامی بدارید، احترام بچه هایتان را نگاه دارید و ادب هم به آنها بیاموزید و خوب هم بیاموزید، و آنها را مودب بار بیاورید.
بنابراین از نظر روایات اهلبیت، ادب نمودن فرزند کاری است لازم. معنای ادب با فصاحت و بلاغت یک معنا دارد، مادر ادبیات یک علمی داریم به فصاحت و بلاغت ، معنای فصاحت یعین خوب گفتن، یا خوب عمل کردن و معنای بلاغت یعتی به جا گفتن، یا به جا عمل کردن. به این می گویند : فصاحت و بلاغت معنای ادب همین است. یک بچه مودب است یعنی به جا می گوید، خوب می گوید، به جاکاری می کند، بیجا کاری نمی کند. و علاوه بر اینکه به جا کار می کند خوب هم کار می کند، اگر شما در زندگیتان به جا کارکردید، نه بیجا، بجا گفتید ، نه بیجا به شما می گویند، ادب دارید.
از نظر علم می گویند فصاحت و بلاغت دارد و ما باید کاری کنیم که که بچه هایمان خوب بگویند ، خوب صحبت کنند و بجا صحبت کنند ، باید یک کاری کنیم بچه هایمان ب جا عمل کند بی جا عمل نکنند کارهایشان کارهای بیجا نباشد و این کار یعنی ادب کردن بچه کاری است مشکل، اما کاری است بسیار لازم ، ادب بر دو قسم است : یک قسمت مربوط به گفتار است و دیگری مربوط به کردار.[16]
2ـ 3ـ 1 گفتار اول: ادب و گفتار
ادب در گفتار یعنی خوب گفتن و به جا گفتن. بچه های ما باید خوب بگویید و به جا هم بگویند، خود ما هم باید خوب بگوییم و بجا بگوییم، این خوب گفتن و به جا گفتن گاهی مربوط به دین است، گاهی مربوط به عرفیات، شما و بچه ی شما از نظر گفتن باید لهجه ای محلی را کنار بگذارید لغات محلی را بکار نبرید، بعضی اوقات انسان می بیند یک کسی شخصیت اجتماعی دارد، اما از نظر گفتار هنوز همان لهجه ای دهاتی خود را ، همان لهجه محلی خود را فراموش نکرده است و این شخصیت انسان ضرر می زند. روانشناسان یک جمله دارند به نام کوچک های بزرگ و بحث امروز و فردای ما همین کوچک های بزرگ است.
معنای کوچک های بزرگ این است که جمله ای می گوید به اندازه ای شخصیت او از بین می رود که جبران کردن آن یا ممکن نیست یا بسیار مشکل است . یک کسی که یک شخصیت اجتماعی دارد مثلا دکتر است این دکتر نباید لهجه محلی داشته باشد، دیگر نباید لغات محلی به کار ببرد، یک انسانی که در اجتماع می خواهد جا باز کند ، می خواهد شخصیت اجتماعی داشته باشد، باید این لغات محلی را کنار بگذارد.[17]
2ـ 3ـ 2 گفتار دوم : ادب در کردار
روایات فروانی داریم که می فرماید حق اولاد بر پدر و مادر این است که او را مودب بار آورنده «ان یحسن ادبه» ادب نیکو ، ادب بالا و به فرموده امیرالمومنین علیه السلام «لامیراث کالأدب» هیچ ارثی برای اولاد بهتر از این نیست که پدر و مادر او را مودب کنند حتی یک شعری در دیوانی که منوس به امیرالمومنین است که آمده است:
لیس الیتیم من منت والده بل الیتیم یتیم العلم و الادب
یتیم آن نیست که پدرش مرده باشد، یتیم آن است که جاهل باشد یتیم آن است که بی ادب باشد و راستی این شعر خیلی عالیست کسی که بی ادب است یتیم است، بیچاره است چنان چه کسی که جاهل است بدبخت و بیچاره است.
اسلام لباس را از نظر قیمت هر چه باشد اهمیت نمی دهد هر چه قیمت پایین باشد شایط مطلوبتر باشد اما به آن چه خیلی اهمیت می دهد پاکیزگی لباس است یعنی اگر یقه ی شما چرکین باشد و چرکش نمایان، اسلام می گوید: در اسلام تو ، در مسلمانی تو نقص است ، اگر بچه ی شما دست و صورتش شسته نباشد کثیف باشد علاوه بر اینکه به شخصیت این بچه ضرر می خورد و کم کم این بچه علاوه بر اینکه بی نظافت بار می اید ، بی شخصیت هم بار می آید.
اسلام می گوید تو پدر و مادر در تأدیب او کوتاهی کردی و بچه تو باید از نظر نظافت مؤدب باشد. بعضی بچه ها دیدید خاک آلوده ، قی گوشه چشم او را گرفته و بالاخره لباس و صورت بسیار کثیف اند وقتی بابا وارد خانه می شود د لش نمی خواهد به این بچه نگاه کند چه رسد که بچه را بگیرد و ببوسد، وظیفه ی مادر است قبل از این که پدر بیاید خود را مهیا کند و خود را پاکیزه کند و بچه خود را هم تمیز کند، وقتی بابا وارد شد بچه اش را بغل گیرد یک بوس از بچه بگیرد او را ناز کند خستیگ بیرون منزل او بر طرف شود.
این ادبی است که از همان بچگی باید به بچه یاد د اد، اگر لباس شما کثیف شد وقتی دم که پنجاه ساله ، شصت ساله می شود یقه ی کتش پر از چرک است و هیچ اهمیتی نمی دهد، با لباس گرد آلود وارد منزل می شود، با گلی های کفس وارد خانه می شود، فرض خانه را کثیف می کند و هیچ اهمیت به آن نمی دهد و اگر یک فردی چنین باشد و پدر و مادرش تقصیر کرده باشند این بی ادبی تقصیر پدر و مادرش است.[18]
2ـ 3ـ 2ـ 1 رعایت نظارت و بهداشت دهان
بعضی اوقات می بینیم که دهان یک کسی بو می دهد این از نظر اسلام بسیار مذموم است حتی به اندازه ای مذموم است که رسول الله ص فرموده: «لولا ان اشق علی امتی لامرتهم بالسواک»[19] اگر نمی ترسید که بر مردم سخت باشد، مسواک کردن را برای امتم واجب می رکد بوی دهان در اثر این است که او مسواک نمی کند، اگر انسان هنگامی که وضو می گیرد آن کاری که اسلام فرموده سه مرتبه آب در دهان بگرداند سه مرتبه آب در بینی بنماید دیگر دهان او بو ندارد.
2ـ 3ـ 2ـ 2 رعایت آداب سفره
مواظب باشید سر سفره که می نشینید همه و همه با تلاش یا با دست شسته ، در سر سفره بنشینید، سفره آدابی دارد و آداب خیلی فراوان، بزرگان ، کتابها در این باره نوشته اند علامه مجلسی (ره) و مرحوم فشارکی (ره) در این باره کتاب نوشته اند و فرموده اند ا نسان سر سفره که می نشیند باید لقمه را کوچک بردارد، به بچه باید از همان دو سه سالگی یاد دارد که لقمه را کوچک بردارد بزرگ برداشتن لقمه برای شخصیت انسان را در اجتماع ضرر دارد. به او نگاه می کنند می خندند، انسان تحقیر می شود آهسته آهسته به خورد، به بچه خود یاد بدهد که آهسته آهسته غذا بخورد.
بعضی اوقات که بعضی ها رعایت آداب سر سفره را نمی کنند لقمه بزرگ بر می دارند و فورا یک دندان روی آن گذاشته فرو می دهند قطع نظر از اینکه از نظر طبی اشکال دارد، از نظر شرعی هم مذموم است، و این از کجاست؟ چرا اینطور شده؟ پدر و مادر را به او یا ندادهاند و هنگامی که لقمه در دهان است انسان با کسی حرف نزند زیرا لقمه در دهان شماست حرف می زنی ذره ای از آن از دهان شما می پاشد و این در سفره های عمویم باشد یا خصوصی در منزل خودش آیند نیست. لذا در اسلام دستور می دهد وقتی می خواهی غذا بخوری اول بگو: «بسم الله الرحمن الرحیم» وقتی لقمه رفت پایین آن وقت بگو «الحمدالله رب العالمین» حتی حاضر نیست که »الحمد الله رب العالمین» را در سرش یا می گیرد در بشقاب ، قاشق وقتی می رود دور دهانش نصفش را می خورد نصفش را می ریزد و دوباره بر می دارد می خورد این ها درست نیست، تقصیر مادر است که بچه این جور غذا می خورد به بچه اش می گوید این جور غذا نخور، تقصیر پدر است که دید بچه سرش را در ظرف غذا می گیرد و یا در وقت غذا خوردن بلند حرف می زند، دید که ذره های غذا از دهانش بیرون می آید اما هیچ نگفت این هیچ نگفتن ها یکدفعه مایه آبروزی هاست. [20]
نتیجه گیری
از مجموعه بررسی هایی که دربارهی بسیاری از دختران به عمل آمده است این نتیجه حاصل شده است که آنها را مسائل بیماری در ذهن است و مشکلات و دشواری هایی در راه.
اما مسائلی که دختران با آنها بیشتر مواجهه هستند نداشتن اعتماد به نفس کافی در زندگی است . دختران ما می خواهند به خود متکی باشند و مسئولیت بپذیرند . می خواهند مسئولیتی را پذیرا گردند ولی می ترسند که از عهده آن به طور کار برنیایند . حیای شمان و شرمشان نیز در این راه خود مساله ای است که در جمع سبب آبرو می شود که دست شان در انجام کار و وظیفه بلرزد و در نتیجه زیر بار وظیفه شانه خالی کنند این نکته قابل اهمیت است که والدین به آنها اعتماد به نفس بدهند و اشتباه شان را در خفا به آنها گوشزد کنند و راه درست را در اختیارشان بگذرند اما مسأله دیگر که باید به آن پرداخته شود تقویت اخلاق در دختران است دختران در سن خاصی به خود مغرور می شوند و به اینکه می توانند سرپای خود بایستند می نازندو این غرور در مواردی رنجانده است که حق والدین هم نمی توانند با آنها کنار بیایند والیدن می توانند با تذکرات خود با ارجاع دادن آنها به کتب و آثار اخلاقی با جنبه ی الگویی خود، با متانت و آرمشی که در این راه از خود بروز می دهند می توانند آنها را به راه بیاورند طوری که در اجتماع وقار و متنانت خود را حفظ کنند و از افراط و تفریط بپرهیزند.
والدین تکلیف بین پدر و مادر مشترک است و از نظر ما که پای بند به اسلامیم این مسأله مطرح است که انجام وظیفه یمان براساس سیاست خاصی که خداوند برای اداره و تربیت او معین کرده باشد و خودخواهی و خود مداری ما مطرح نباشد.
اسلام برای تربیت فرزندان مادران آگاه و مومن و پرهیزگار می خواهد وجود پرورش یافته او را رکن اساسی و نیرومند سعادت جامعه می شناسد و قائل است که اثرات تربیتی او برای همیشه و تا پایان عمر در اذهان خواهد ماند. بدین نظر برای تربیت او اهمیت قائل است و توصیه می کند که زمینه را برای صلاحیت و لیاقت او فراهم کنیم.
منابع و مآخذ
1ـ اسلام و تربیت دختران ، دکتر علی قائمی، موسسه انتشارات داد، انتشارات امیری تهران ، چاپ 128، تابستان 72.
2ـ تربیت فرزند از نظر اسلام ، حسین مظاهری ، شرکت چاپ نور ، بین الملل وابسته به موسسه انتشارات امیر کبیر تهران، چاپ دوم ، شمارگان 3000 نسخه ، 1382.
3ـ کنز العمال، علاء الدین علی بن حسام ، دائره المعارف العثمانیه.
4ـ بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، موسسه الوفا بیروت .
5ـ غرر الحکم ، نگارنده عبدالواحد تمیمی آمری.
6ـ تفسیر روح البیان ، اسماعیل حقی ، دارالفکر بیروت .
[1] . پی نوشت علاالدین علی بن مسلم، کنزالعمال.
[2] . تفسیر روح البیان، جلد 1، ص104 و کنزالعمال ، خبر 490.
[3] . پی نوشت فصل دوم: علی عقلائی ؛ اسلام و تربیت دختران، تهران ، موسسه انتشارات ، هاد ، تابستان 72، ص54 و 55 و پی نوشت گفتار اول: علی عقائی ، اسلام و تربیت دختران ، تهران انتشارات هاد، تابستان 72، ص55.
[4] . علی عقائی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص57.
[5] . علی عقائی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص59.
[6] . علی عقائی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص59.
[7] . علی عقائی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص62.
[8] . علی قائمی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص63.
[9] . علی قائمی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص64.
[10] . علی قائمی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص31.
[11] . علی قائمی ، اسلام و تربیت دختران، تهران، انتشارات هاد، تابستان 72، ص311.
[12] . کنزالعمال، خبر 45192.
[13] . بحار، جلد 74، ص9.
[14] . غررالحکم، فصل 8، جمله 46.
[15] . بحارالانوار: ج104، ص95.
[16] . حسین مظاهری ، تربیت فرزندان از نظر اسلام ، تهران ، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به انتشارت امیر کبیر، زمستان82، ص26.
[17] . حسین مظاهری ، تربیت فرزندان از نظر اسلام ، تهران ، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به انتشارت امیر کبیر، زمستان82، ص259 و 260.
[18] . حسین مظاهری ، تربیت فرزندان از نظر اسلام ، تهران ، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به انتشارت امیر کبیر، زمستان82، ص271 و 272.
[19] . حسین مظاهری ، تربیت فرزندان از نظر اسلام ، تهران ، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به انتشارت امیر کبیر، زمستان82، ص273.
[20] . حسین مظاهری ، تربیت فرزندان از نظر اسلام ، تهران ، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به انتشارت امیر کبیر، زمستان82، ص275.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات