خانواده و ثبات ان در اسلام
موضوع تحقیق:خانواده و ثبات آن در اسلام
محقق:مریم نظریان
استاد راهنما :حجه الاسلام والمسلمین محمد مهدی پیروی نژاد
مرکز تخصصی ریحانه الرسول(سلام الله علیها)
چکیده:
این تحقیق در مورد خانواده و ثبات آن در اسلام است ، هدف از این تحقیق شناخت نظر اسلام در مورد خانواده است زیرا در نظر ما مسلمانان اسلام کاملترین دین محسوب شده و تمامی نیازهای دنیوی و اخروی انسان را پاسخگو می باشد پس عوامل تزلزل و ثبات خانواده را مطرح کرده است و ما با اجتناب از عوامل متزلزل کننده و پیگیری عوامل ثبات می توانیم خانواده و جامعه خود را به سمت کمال پیش ببریم . همچنین با مقایسه ای تفاوت خانواده اسلامی و غیراسلامی را تشخیص دهیم ، امروزه کانون خانواده سرد و بی روح شده و اعضای خانواده رابطه ی صمیمی و نزدیک ندارند باید دانست چه عواملی باعث شده تا خانواده ها از هم پاشیده شوند .
با بررسی کتاب های مختلفی که در این زمینه است به اهمیت خانواده و اینکه خانواده سالم ، جامعه سالم را به همراه دارد ، دست می یابیم و نیز متوجه می شویم چه عواملی باعث از هم پاشیدگی خانواده ها و چه عواملی باعث ثبات خانواده ها می شود .
غرب تمام سعی و تلاشش این است که خانواده اسلامی را نابود کند تا جامعه اسلامی را نیز نابود کند . نقش این استعمارگران مطرح کردن شبهات عوام پسند مثل تساوی حقوق زن و مرد برای تضعیف بنیان خانواده های اسلامی است . در غرب هیچ نشانی از یک خانواده مستحکم نیست و حتی عنوان هایی جدید از به اصطلاح خانواده به وجود آمده است مانند خانواده تک والد ، خانواده همجنس و …
این تحقیق از پنج بخش تشکیل شده است که بخش اول کلیات تحقیق می باشد . بخش دوم مفهوم شناسی است ، بخش سوم عوامل تزلزل خانواده است . بخش چهارم عوامل استحکام خانواده است و بخش آخر مقایسه دیدگاه ها نسبت به خانواده در جامعه اسلامی و غیر اسلامی است
مقدمه :
خانه , جایگاه ثابتی است که پوشانندگی داشته باشد , خواه سفت مانند خانه ای که از سنگ و گل ساخته شده باشد , خواه نرم مانند خیمه و خواه مسکن آدمی باشد یا غیر آن از انواع حیوانات مانند خانه زنبور و مورچه و مانند آن و حتی جمادات مانند بت خانه و امثال آن . خانواده به معنی خاندان ، تبار ، خیل خانه از پدر و مادر و فرزندان و توابع است .
خانواده به عنوان کوچکترین هسته جامعه و مهمترین نهاد اجتماعی است . خانواده تنها واحد مشروع تولید مثل است و از فراگیرترین و واحدهای اجتماعی به شمار می رود ، زیرا اکثر قریب به اتفاق اعضای جامعه را در بر می گیرد . افراد در خانواده گام بر عرصه هستی می نهند و جامعه نیز از تشکل افراد هستی و قوام می یابد و از آن جا که نهاد خانواده ، مولد نیروی انسانی و معبر سایر نهاد های اجتماعی است از ارکان عمده نهاد های اصلی در جامعه به شمار می رود و خانواده سالم ، جامعه سالم را همراه دارد ، خانواده ایرانی در دهه های اخیر همچون بسیاری از جوامع دیگر ، در معرض تحولاتی مهم بوده است که باعث شده ارکان خانواده سست و متزلزل گردد و در مواقعی خانواده ها از هم بپاشند .
این تحقیق شامل پنج بخش است . بخش اول کلیات است . بخش دوم به تعریف خانواده ، تقسیم بندی های آن و خانواده نمونه و الگو می پردازد . بخش سوم ، عوامل تزلزل خانواده است که شامل دو فصل عوامل درونی و عوامل بیرونی می شود .
بخش چهارم ، عوامل استحکام خانواده است که شمال دو فصل است : تقویت عواطف و کسب فضایل ، وبخش پنجم مقایسه دیدگاه ها نسبت به خانواده در جامعه اسلامی و غیراسلامی است که شامل دو فصل : دیدگاه های غیراسلامی و دیدگاه اسلامی می شود .
بخش اول : کلیات تحقیق
1. تعریف و تبین موضوع :
خانواده گروه کوچکی متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی یا خونی با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند . در کنار یکدیگر در واحد خاصی زندگی می کنند ، دارای امیال و اهداف مشابه بوده و مهر و علاقه آنان را با یکدیگر پیوند داده است . خانواده سنتی از زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده و بستگان خانواده زن و مرد در تعریف عام تر جزء خانواده محسوب می شود . خانواده تنها واحد مشروع تولید مثل است . افراد در خانواده گام به عرصه هستی می نهند و جامعه نیز از تشکیل افراد هستی و قوام می یابد و از آنجا که تنها نهاد خانواده مولد نیروی انسانی و معبر سایر نهاد های اجتماعی است از ارکان عمده و نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود . نقش آشکار و اساسی خانواده انتقال سینه به سینه ارزش ها و میراث فرهنگی و اعتقادی ، حفظ روابط خویشاوندی ، پرورش و تربیت نسل و تامین نیازهای اساسی انسانی و بالاخره ایجاد تعادل روانی و عاطفی در افراد آن جامعه است و در اکثر خانواده های دنیای امروز رابطه عاطفی و صمیمیت بین افراد خانواده کم رنگ شده و بنیان خانواده ها سست و ضعیف و متزلزل گشته است . در این تحقیق به دنبال این هستیم که بدانیم چه عواملی باعث ثبات و تزلزل خانواده می شود و تفاوت یک خانواده اسلامی با یک خانواده غیر اسلامی چیست .
2. ضرورت و اهمیت موضوع :
بهنجار و نابهنجاری جامعه در گرو شرایط عمومی خانواده ها است و هیچ یک از آسیب های اجتماعی فارغ از تاثیر خانواده ها پدید نمی آید و هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت بکند مگر اینکه از خانواده سالم برخودار باشد . در بین تمام نهادها ، سازمان ها و موسسات اجتماعی خانواده مهمترین و اثربخش ترین نقش ها را داراست . خانواده ایرانی ، در دهه های اخیر دچار مشکلاتی شده از جمله : افزایش تمایل به تجرد و تک زیستی ، افزایش تخاصمات خانوادگی ، عدم ارضای نیازهای روانی ، افزایش سن ازدواج و … که اینها باعث تزلزل خانواده شده است و از آنجا که تزلزل خانواده باعث تزلزل جامعه می شود ضروری دانستیم که تحقیقی در این زمینه انجام دهیم تا با آگاهی به عوامل متزلزل کننده خانواده و سعی در رفع آنها ، موجبات ثبات خانواده حاصل گردد .
3. اهداف و فواید تحقیق :
هدف از این تحقیق شناخت نظر اسلام در مورد خانواده است زیرا در نظر ما مسلمانان اسلام کاملترین دین محسوب شده و تمامی نیازهای دنیوی و اخروی انسان را پاسخگو می باشد پس عوامل تزلزل و ثبات خانواده مطرح کرده است و ما با اجتناب از عوامل متزلزل کننده و پیگیری عوامل ثبات می توانیم خانواده و جامعه خود را به سمت کمال پیش ببریم همچنین با مقایسه ای تفاوت خانواده اسلامی و غیراسلامی را تشخیص دهیم .
فایده تحقیق نیز این بود که دانستیم تزلزل و ثبات خانواده چیست . خانواده اسلامی تفاوتی با خانواده غیر اسلامی دارد . در این زمینه کتابهای زیادی در رشته های مختلف تالیف شده است که برخی به طور کامل و برخی به صورت جزیی به مباحث خانواده پرداخته بودند . مثلا کتاب ” مشاوره ازدواج و خانواده درمانی ” تالیف دکتر شکوه نوابی نژاد ، که این کتاب فقط از دید روانشناسی به برخی از مسائل خانواده پرداخته بود و بیشتر تعاریف نویسنده های غربی از خانواده را بیان کرده بود . کتاب دیگر ، کتاب ” قلب اسلام “ تالیف حسین نصر که این در کل مقایسه ای بین اسلام با یهود و مسیحیت بود که در آن اشاره ای به تفاوت خانواده اسلامی با غیراسلامی داشت .
کتاب “خانواده از دیدگاه امیرالمومنین (ع)” تالیف دکتر علی قائمی امیری ، کتاب بسیار خوبی بود و تقریبا تمام ابعاد خانواده را بیان کرده بود و در بین مطالب سخنان ارزنده ای از علی (ع) را نیز بیان فرموده بودند و کتاب ” سیری در مسائل خانواده ” تالیف حبیب الله طاهری نیز کتاب خوبی بود و هر قسمت آن به صورت درس بود مثلا درس اول ، تعریف خانواده و … که در هر درس یکی از مباحث خانواده را بیان کرده بود و کتاب های دیگری که نام آنها در فهرست منابع و مآخذ آورده شده است .
هرکدام از این کتاب ها کم و کاستی داشتند که سعی کردیم جمع آوری کلی بین این مطالب انجام گیرد . اما با وجود اهمیت موضوع و نگرش خاص از منظر اسلام ما را بر آن داشت تا تحقیق خود را به این مهم معطوف کنیم باشد که مثمر ثمر قرار گیرد .
4. سوالات تحقیق :
سوالات اصلی
1. چه عوامل باعث اثبات و تزلزل خانواده می شود ؟
سوالات فرعی
1. اسلام چه تعریفی از خانواده ارائه می کند ؟
2. چه عوامل باعث استحکام خانواده می شود ؟
3 . استعمار در انحلال خانواده چه نقشی دارد ؟
4. دیدگاه ها نسبت به خانواده در جهان غرب با جهان اسلام چه تفاوتی دارد ؟
5. فرضیه تحقیق :
با بررسی کتاب های مختلف که در این زمینه است به اهمیت خانواده و اینکه خانواده سالم ، جامعه سالم را به همراه دارد ، دست می یابیم و نیز متوجه می شویم چه عواملی باعث از هم پاشیدگی خانواده ها و چه عواملی باعث ثبات خانواده ها می شود .
6. ساختار تحقیق :
تحقیق حاضر از 5 بخش تشکیل شده است که بخش اول کلیات تحقیق می باشد که شامل : تعریف و تبیین موضوع ، ضرورت و اهمیت موضوع ، اهداف و فواید تحقیق ، پیشینه تحقیق ، سوالات تحقیق ، فرضیه تحقیق ، ساختار تحقیق ، مشکلات تحقیق و کلید واژه ها می باشد .
بخش دوم : مفهوم شناسی که شامل سه فصل است .
فصل اول : تعریف خانواده ، فصل دوم : تقسیم بندی های خانواده ، فصل سوم : خانواده نمونه و الگو.
بخش سوم : عوامل تزلزل خانواده که شامل دو فصل است .
فصل اول : عوامل درونی ، فصل دوم :عوامل بیرونی .
بخش چهارم : عوامل استحکام خانواده که شامل دو فصل است .
فصل اول : تقویت عواطف ، فصل دوم :کسب فضائل .
بخش پنجم : مقایسه دیدگاه ها نسبت به خانواده در جامعه اسلامی و غیر اسلامی که شامل دو فصل است .
فصل اول : دیدگاه های غیر اسلامی ، فصل دوم : دیدگاه اسلامی .
7. مشکلات تحقیق :
شکر خدا مشکلات چندانی نداشتم تنها مشکل عدم دسترسی مورد نیاز و اینترنت و مشکلات رفت و آمد به حوزه بود تا بتوانم مطالب را با استاد راهنما برسی کرده و به نتیجه نهایی برسم .
8. کلید واژه :
استعمار : تسلط سیاسی و اقتصادی مملکتی قوی بر مملکتی ضعیف و استفاده از منابع طبیعی و ثروت و نیروی انسانی آن.
استحکام : محکم شدن ، استوار شدن ، استوار کردن ، استواری خواستن .
تزلزل : لرزیدن ، جنبیدن ، سست شدن ، اضطراب ،جن
بخش دوم:مفهوم شناسی
فصل اول : تعریف خانواده
خانواده کهن ترین و مهم ترین گروه انسانی است که در اثر تمایل جنسی زن و مرد و محبت فطری پدر و مادر نسبت به فرزندن خود ، بعنوان یک واحد طبیعی بوجود آمده است . به تعبیر بهتر ،زندگی خانوادگی یک امر طبیعی و بر اساس نظام خلقت است ؛ نه آنکه مولود عادت و یا نتیجه تمدن باشد . زیرا هرچند دانشمندان در رابطه با زندگی اجتماعی انسان اختلاف نظر دارند بعضی ها آن را طبیعی دانسته و به اصطلاح انسان را « مدنی بالطبع » می دانند ، ولی دسته دیگر ، زندگی اجتماعی را امری قرار دادی دانسته اند که انسان به اختیار خود و تحت تاثیر عوامل جبری خارجی ( نه عوامل درونی ) انتخاب کرده است ولی در باب زندگی خانوادگی یک نظر بیشتر وجود ندارد و آن اینکه زندگی خانوادگی بشر ، یک زندگی صد در صد طبیعی است ، یعنی انسان طبیعتا خانواده گرا آفریده شده است . حساب زندگی خانوادگی ، از زندگی اجتماعی جداست ، زیرا در طبیعت تدابیری بکار برده شده است که طبیعتا انسان و بعضی از حیوانات به سوی زندگی خانوادگی و تشکیل خانواده و داشتن فرزند گرایش دارند .[1]
در اسلام خانواده واحد بنیادی جامعه است و در بینش رسول خدا هیچ بنیادی در نزد خداوند پسندیده تر از بنیاد ازدواج و خانواده نیست .[2] جمهوری اسلامی چون بر اساس اسلام پایه ریزی شده است ، قهرا همان نظر اسلام را در رابطه با خانواده خواهد داشت . لذا در مقدمه قانون اساسی می خوانیم : « خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است ، اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود ، از وظایف حکومت اسلامی است ، زن در چنین بر داشتی از واحد خانواده ، از حالت شیئ بودن و یا ابزار کار بودن ، در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیش آهنگ و خود همرزم مردان در میدان های فعال حیات می باشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی بر خوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود .
و در اصل دهم قانون اساسی می خوانیم : « از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است ، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد » . بنابر این خانواده در جمهوری اسلامی همان ارزشی را دارد که در اسلام دارا بود .[3]
خانواده به عنوان کوچکترین هسته جامعه و مهمترین نهاد اجتماعی ، جایگاه برجسته ای در میان ادیان توحیدی به ویژه دین مبین اسلام دارد .
اصالت خانواده در بینش الهی برگرفته از تعامل مقدس بین زن و مرد است که در قالب ازدواج شرعی صورت می گیرد . و جوابگوی نیازهای عاطفی ، روانی ، جسمی و جنسی و اجتماعی آنان می باشد .
بنای اسلام به تقویت بنیان خانواده بوده و مبانی دینی همواره بر تمسک به عوامل تحکیم ثبات خانواده تاکید داشته و بر پرهیز از مسائل و عواملی که منجر به بی ثباتی و از هم پاشیدگی نظام خانواده می گردد ، اسرار دارد .
از دیدگاه اسلام ، همانطور که انسان در برابر خویشتن مسئول است ، نسبت به خانواده نیز مسئولیتی بس خطیر دارد و این مسئولیت عبارت است از ایجاد فضای دینی ، معنوی و حاکمیت مبانی شرعی و اخلاقی در سطح خانواده …
نظام خانواده در اسلام ، باید مظهر ایمان ، صفا ، صمیمیت ، یکرنگی ، احترام ، عشق و گذشت باشد تا بتواند به سعادت و خوشبختی واقعی در دنیا و آخرت نیل یابد .
بدیهی است خانواده اگر فاقد این ارزش ها و خصلت ها باشد همچون کالبد بی جانی است که زمینه ای برای رشد و بالندگی و خوشبختی در آن وجود ندارد .[4]
فصل دوم : تقسیم بندی های خانواده
فصل دوم : تقسیم بندی های خانواده
آدمی مادامی که دارای حیات فردی است و تنها و بدون همسر زندگی می کند ، دارای اخلاق و رفتار وشیوه حیاتی ويژه ای است و آنگاه که با دیگری معاشرت پیدا می کند ، خط و راهش تغییر یافته و شیوه دیگری را برای حیات برمی گزیند .
خانواده گروهی است ، متشکل از اعضایی که در کشور ما آن اعضاء لااقل دونفرند : ( زن و مرد ) . طبیعی است که هرکدام از آنان خلق و خویی جداگانه و مستقل از دیگری پیدا می کنند . رفتار جدیدی در واقع آمیزه و یا برآیندی از اختلاط دوگونه رفتارشان است و به همین خاطر در عرف ، این سخن است که فلانی پس از ازدواج کاملا عوض شده است .
بسته به میزان تاثیر پذیری این دو از یکدیگر ، نتایج مورد داوری با هم متفاوت می شود و به عبارت دیگر ، با انواع مختلفی از خانواده ها مواجه خواهیم بود . خانواده بهنجار یا نابهنجار ، خانواده پاک و اصیل یا خانواده بی ریشه و بی اصالت و … که به نمونه ای از آنها از زبان امام علی ( ع ) اشاره می کند :
1 . خانواده از حیث اصالت :
خانواده ای را اصیل گویند که ریشه در شرافت و انسانیت و اخلاق و جنبه هایی دارد که آدمی در سایه آن جاودانه می شود . مثل خانواده ای که بنای حیات و دوام خود را بر فطرت یا قواعد خدایی قرار داده است و بر عکس خانواده ای را غیر اصیل می خوانیم که ارکان و پایه های آن بر روی هوس و اندیشه های هواپرستانه ، و امور زوال پذیر و لحظه ای قرار گرفته و طبعا با طوفان و زلزله فرو افتاده و دچار سقوط می شود .[5]
میان امام علی (ع) و عثمان در امر حکومت داری مشاجره ای بود . مغیره بن شعبه در آن مداخله نمود و روی به عثمان کرد و گفت : من در دفاع از تو بر علی (ع) غلبه خواهم کرد امام خطاب به آن مداخله گر فضول فرموده : ای پسر ملعون بی دودمان ، و شجره ای که بی شاخه و ریشه ای ، آیا تو مرا بسنده باشی ؟ به خدا سوگند آن را که تو ناصر باشی خدایش عزت و ارجمندی نبخشاید .[6]
2. خانواده از حیث شرافت و عزت :
خانواده از حیث شرافت و گرانقدری و ازجمندی نیز یکسان نیستند . صرفنظر از عزت و ارجمندی خانواده در پیشگاه خداوند ، در پیشگاه خلق نیز آنان متفاوتند ، برخی از خانواده ها به دلیل سوابق شان ، خدمات رسانی شان و زیر بازوگیری از مردم ، در نزد خلق عزیز و محترم اند و برخی دیگر از آنان از حرمت و آبرو برخودار نیستند .[7]
به این سخن امام عنایت کنید که فرموده اند : نه امیه همسنگ هاشم است و نه حرب هم شأن عبدالمطلب نه ابوسفیان هم رتبه ابیطالب است نه مهاجر فی سبیل الله (علی علیه السلام ) به مانند آزاد شده از اسارت (معاویه ) . و همانگونه که می بینید شرافت ها به پدران و مدیران اصلی خانواده وصلند و آنان اند که ریشه داری و بی ریشگی خانواده را امضاء می کنند .[8]
3 . خانواده از حیث رکن بودن :
خانواده ممکن است از نظر نیکی و بدی در شرایطی باشد که از آن به رکن و تکیه گاه بودن تعبیر گردد . امام در خطبه ای می فرمایند : در نمونه نیک و اصالت ، احدی از این امت با آل محمد قابل قیاس نتواند بود … اینان زیرساخت دین اند و تکیه گاه یقین … .
اما آن دیگران بذر هرزگی افشانندو گشتزار خود را با فریب آبیاری کردند و ناگزیر فاجعه درو کردند .[9]
4. خانواده از حیث انسانیت و حیوانیت :
گاهی خانواده انسان اند یعنی خلق و خوی انسانی دارند . آراسته به صفاتی هستند که در شأن انسان ها است . و زمانی هم خانواده ها حیوان صفت اند ، شأن و کارشان دریدن، پاره کردن ، بیچاره ساختن است .[10] امام (ع) مروان بن حکم که به اسارت در آمده بود فرمودند : او فرصت اندکی برای حکومت دارد همانند فرصت لیسیدن سگی بینی خود را (اشاره به مرگ یزید و به دست آمدن فرصت حکومت مروانیان ) . او چهار قوچ را پدر است ( چهار فرزند او که به حکومت رسیدند ) . و امت اسلامی در حاکمیت او و فرزندایش روز خونینی را در پیش دارد .[11]
فصل سوم : خانواده الگو و نمونه
فصل سوم : خانواده الگو و نمونه
از مزایای مکتب اسلام نسبت به دیگر مکاتب این است که اسلام دارای نمونه و الگو در همة عرصه های حیات مربوط به انسان است . اگر امر و فرمانی دارد ، برای آن صورت و نمونه ای عملی معرفی می کند تا افراد کاملا از آن سر در آورند و در خط اجرا و عمل قرار گیرند .
این اقدام در عرصه خانواده و زندگی زوجین نیز وجود دارد . اسلام برای هدایت خانواده و جهت دهی آنان به سوی رشد ، شخصیت هایی چون پیامبر (ص) امامان معصوم (ع) را به عنوان اسوه ، شاهد و شهید معرفی فرمود تا مردم با مطالعه سیره و سنت شان راه و رسم زندگی خود را بیابند و در آن وادی گام بردارند .
امام علی (ع) در نامه خود می نویسد : « ساخته شده ی پروردگام ماییم و مردم بر اساس الگو گیری و علامت ، ساخته شده های ما هستند . »[12]
بهترین خانواده ای که می توانیم از آنها درس بگیریم ، خانواده «علی بن ابیطالب (ع)» است . رئیس این خانواده ، حضرت علی (ع) دومین شخصیت اسلام و جانشین پیامبر (ص) و مرد نمونه اسلام و مومنین است و معصوم هم می باشد . فرد دیگر این خانواده ، حضرت فاطمه زهرا (س) است که دختر پیامبر (ص) است و مستقیما زیر نظر پیامبر تربیت شده و با احکام اسلام به صورت مستقیم و بی واسطه آشنا شده و معصوم از گناه هم است . ببینیم که امیرالمومنین (ع) و فاطمه زهرا (س) درباره ازدواج چگونه فکر می کنند که به جمله کوتاه از آن دو بزرگوار اکتفا می کنیم . فردای روز عروسی آن دوبزرگوار ، پیامبر اکرم (ص) به منزل ایشان تشریف بردند تا به خانواده جدید تبریک بگویند و احوال پرسی کنند . پیامبر از امام سوال کردند که پاسخ او دارای اهمیت زیادی است . پیامبر فرمودند (ص) : « یا علی ، خانواده ات را چگونه یافتی ؟ » حضرت پاسخ دادند : « یا رسول الله ، من همسر خود را بهترین کمک در اطاعت خدا یافتم . » در این جمله کوتاه ولی پرمعنای حضرت علی (ع) هدف از ازدواج را بیان کردند که ازواج ها باید اینگونه و بر پایه ی این عقیده که یاری در راه اطاعت خدا باشد ، استوار گردد .
پیامبر اکرم (ص) روبه حضرت زهرا (س) کردند و پرسیدند : « دخترم تو علی (ع) را چگونه یافتی ؟ » ایشان پاسخ دادند : « یا رسول الله (ص) بهترین شوهرها را یافتم » .
بر این اساس می توان گفت هدف ازدواج در اسلام ، باید اطاعت ، مبارزه با نفس ، تکامل نفس ، عبادت و کار خیر در برگیرد ؛ زیرا انسان به تنهایی مشکل می تواند در این کار موفق باشد . اما اگر همسر خوبی نداشته باشد ، موفقیتش خیلی دشوار است . و مردی هم که دیندار و با ایمان باشد ، همسرش را به کارهای خیر دعوت می کند و هردو به هم کمک می کنند و یک زندگی اسلامی را اداره می کنند که بهترین زندگی ها خواهد بود .
در طول مدت زندگی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) ، حضرت علی (ع) در میدان های جنگ بسیاری شرکت فرمودند و بانو جانشین ایشان در خانه بودند با وجود اینکه درآمد بسیار داشتند اما فقرا را برخود ترجیح می دادند . اگر حضرت فاطمه (س) مخالف بودند آیا حضرت علی (ع) می توانستند این کارها را انجام دهند ، و اگر شب زنده داری ها و عبادت های حضرت زهرا (س) را می بینیم ، جز در سایه موافقت علی (ع) نبوده است .
پیامبر (ص) در حدیثی فرمودند : « هرکس می خواهد به هنگام ملاقات خدا طاهر و پاک باشد ، خدا را با داشتن همسری خوب ملاقات کند » .
امروز بشریت و مخصوصا جامعه اسلامی نیاز به تجدید نظر در خط و راه زندگی و احتیاج شدید به الگویی در عرصه خانواده دارد و در این راه خاندان پیامبر (ص) سمبل و نمونه اند . تندرو ها باید برگردند و کندرو ها باید خود را بدان ها برسانند . سفارش های بزرگ اسلام ، بویژه امیرالمومنین نیز متوجه آن است که افراد باید از آن خاندان الگو بگیرند . ایشان در عبارتی می فرمایند : خاندان پیامبر (ص) خود را با دیده های ژرف بنگرید ، خود را به همسویی به آنان ملزم سازید ، و گام برجای قدمشان بگذارید ، چراکه آنان هرگز شما را از راه هدایت بیرون نبرند و نیز هرگز شما را به خط جاهلیت بر نمی گردانند . نشست و برخاست خود را با آنان هماهنگ سازید ، اگر اینان نهضتی و جنبشی داشتند با آنان همراه شوید ، بر آنان پیشی نگیرید که در گمراهی در افتید ، و از آنان واپس نمانید که تباه می شوید .
بخش سوم: عوامل تزلزل خانواده
مقدمه:
نهاد خانواده مانند هر نهاد دیگری در معرض تهدیدها و عوامل آسیب زای فراوان قرار دارد که هر یک متناسب به قدرت و ضعف می توانند ستونهای این نهاد را مورد تهاجم قرار دهند و موجب بروز آشفتگی ها ، ناسازگاری ها ، عدم تربیت فرزندان و در نهایت منجر به فروپاشی و طلاق شوند . پس باید در گام اول این عوامل مورد شناسایی و دقت نظر قرار گیرند و تمامی زوجین نسبت به این موارد آگاهی لازم را کسب نمایند تا در موارد ضروری ، واکنش مناسب بروز دهند .
فصل اول : عوامل درونی
فصل اول : عوامل درونی
1. اختلاف عقاید دینی
یک شرط از شرایط ازدواج در اسلام هم کفو بودن است . هم کفو بودن یعنی در شان یکدیگر باشند چه از لحاظ دینی و چه مادی و چه جایگاه خانوادگی ، مسلمان نمی تواند با کافر ازدواج کند . اگر فردی مسلمان می بیند که با کافری ازدواج کرده و زندگیشان در کمال مهر و آرامش می گذرد ،مطمئن باشید که او هم مسلمان نیست بلکه بی دینی است در قالب مسلمان که نام اسلام را یدک می کشد زیرا مسلمان در برابر حوادث و جریانات نمی تواند بی طرف باشد ، کارهای مسلمان بر اساس اسلام و فرهنگ اسلامی انجام می گیرد و کارهای غیر مسلمان بر اساس فرهنگ ضد اسلامی ، و بین این دو مواضع مشترک وجود ندارد تا هماهنگ با هم باشند لذا یا کارشان به اختلاف می کشد یا یک طرف باید از مواضع خود صرف نظر کند .[13]
2. سست شدن باور های مذهبی
شاید مهمترین عاملی که بنیاد خانواده را تهدید می کند ، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت باشد . هر گاه زن و شوهر در روابط خود ، خدا را فراموش کنند و در حضور و غیاب یکدیگر به گونه ای برخورد کنند که خدا غایب است ، با دست خود کانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند .
زمانی که ارزش ها ، نگرش ها و باورهای حاکم بر روابط زن و شوهر بر اساس لذت طلبی ، مصلحت گرایی ، مادی گرایی ، و سود طلبی استوار باشد بی شک روابط انسانی از معنویت تهی می شوند . این نوع روابط بسیار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی ، تنگدستی ، بیماری ، کهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی می گردد و با هر بهانه ای از هم می گسلد .[14]
3. عدم شناخت و آگاهی به اصول زندگی مشترک
در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یکدیگر ، عدم آگاهی نسبت به اهداف و انگیزههای ازدواج ، پیش داوری ها ، فریبکاری ها ، عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی ، بنیاد خانواده متزلزل می شود . مهمترین عاملی که موجب آسیب پذیری خانواده می شود ، عدم شناخت و انحراف از هدف های ازدواج است . زن و شوهری که هدف های ازدواج و تشکیل خانواده را نشناخته اند و یا فراموش کرده اند در کدام مسیر حرکت می کنند ،کدام روش و وسیله را برای نیل به کدام هدف انتخاب می کنند در زندگی دچار چالش خواهند شد . برای رفع این مشکل در مورد آیین همسرداری و نظایر آن ، به دانش مهارت خود بیفزایید واز این طریق تعادل و سلامت خانواده را حفظ کنید.[15]
4. عدم صداقت و فریبکاری
جوهر روابط سالم میان زن و شوهر صداقت است . صداقت ، اعتماد را بنیاد می نهد . زن و شوهری که با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده ها و وعید ها می خواهد زندگی کند ، با رفتار خود کانون گرم خانواده را دچار تزلزل می کند .[16]
5. بی توجهی به نیاز های همسر و فرزندان
زوج های موفق کسانی هستند که در صدد ارضای نیاز های همسر خود می باشند . بنابر این هر زن یا شوهر وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها بر آید . ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می شود و در نتیجه سلامت خانواده تامین می گردد . بدیهی است توجه به نیاز های همسر ، فقط به نیازهای زناشویی ختم نمی شود . احترام و پذیرش ، نگاه مهربان به یکدیگر ، در کنار هم حضور داشتن و نظایر آن نشانه توجه به نیاز های همسر است .[17]
6. انتقام گیری و بهانه جویی و سلطه گری
انتقام گیری ، بهانه گیری و عیب جویی از مهمترین عوامل آسیب زایی خانواده و روابط زن و شوهر به شمار می آیند . طرح مکرر « دلخوری ها » ، نقاط ضعف و نارسایی ها ، ساختمان روابط زناشویی را تهدید و تخریب می کند . بنابر این در مواقع اختلاف و خطا سعی کنید همسرتان را عفو کنید ؛ نقاط مثبت او را ببینید و از « کاه » ، « کوه » نسازید .
خانواده کانون محبت ،آزادی ، تفاهم و مشورت است . هرگاه روش زن یا شوهر در زندگی مشترک ، سلطه جویی و سلطه گری باشد و هر کدام بخواهند نظرات خود را به اعضای خانواده تحمیل کنند ، فضای خانواده به یک فضای استبدادی و نامطلوب تبدیل می شود . در چنین فضایی زن و شوهر مرتب به یکدیگر دستور می دهند و هنگام بروز یک رفتار نامطلوب ، اعضای خانواده را تهدید می کند و یا اجازه صحبت به دیگران نمی دهند . این وضعیت سلامت خانواده را به خطر می اندازد . نتیجه این وضع سرکشی ، نافرمانی و لجاجت در رفتار اعضای خانواده خواهد بود . در هر صورت مردسالاری و زن سالاری بنیان خانواده را متزلزل می سازد.[18]
کشمکش ها و درگیری ها خانوادگی گاهی منشا درونی و روانی دارد ، تضادهای درون اگر به بیرون کشانده شود موجبات ناامنی را برای زن و شوهر و اعضای خانوداه پدید می آورد . اگر در ریشه و منشأ برخی از درگیری ها دقت کنیم در می یابیم اساس آن عدم برخورداری از سلامت فکری و روانی است ، وجود حسادت ها و بد خواهی ها و احیاناً نفرت و بد گمانی ها مایه ی تزلزل حیات خانواده است زیرا فردی که نسبت به زندگی مشترک بدبین باشد ممکن است ظاهراً از آن سخن به میان نیاورد ولی با بهانه جویی های بی حساب سعی دارد به گونه ای موجبات درگیری را فراهم آورد . و بالاخره انسانی که از لحاظ روانی و عاطفی متعادل نیست با عناوین مختلف زمینه درگیری را فراهم می سازد . به عنوان مثال ، انحصار طلبی ها ، ایجاد اختناق ، ایجاد رعب و وحشت ، بوجود آوردن جوّ نامطمئن در محیط زندگی ، خیالبافی ها ، تحقیر ها ، سرسختی ها ،زورگیری ها ،نا سپاسی بودن ، پر توقع بودن ، عدم رعایت احترام متقابل و … موجبات تزلزل ارکان خانوادگی را فراهم می سازد .[19]
7. ظهار
اساس ظهار این است که فردی به زوجه اش بگوید : اَنتِ عَلَیًَ کَظَهرِ اُمًی ، و با ذکر این عبارت در واقع زوجه اش را به مادر خود شبیه و روابط زناشویی با او را بر خود حرام نموده است . او دریگر حق روابط زناشویی را ندارد ، مگر آنگاه که کفاره دهه و کفاره آن دو ماه پی در پی روزه است .
زن نمی تواند شوهر خود را ظهار کند چون حق تملک از آن شوهر است . پس اگر زنی بگوید زوجی عَلَّیَ کَظَهرِ اُمّی ، شوهر من بر من مثل پشت مادر من است . بر او کفاره ای نیست .
ظهار می تواند در امر نسبت دادن هر یک از محارم خود باشد مثلا تشبیه روابط زناشویی همسر به خواهر ، عمه و خاله باشد . البته این ظهار زمانی درست و شرعی است که در پاکی بدون روابط همسری افتاده باشد .
اگر ظهار در مجالس و دفعات مختلف اتفاق افتاده باشد ، کفاره ی او نیز متعدد است و اگر در یک مجلس چندبار عبارت ظهار را تکرار کرده باشد ، برای آنها کفاره ای واحد است .[20]
8. ایلاء
ایلاء به معنی قسم یاد کردن است و البته منظور قسم جلاله است ( مثل وَ الله ، بِالله ، تَالله و … ) مرد قسم یاد می کند که دیگر با زن خود رابطه ی زناشویی نداشته باشد .
ایلاء برای زنی است که مرد قبلا با او رابطه ی زناشویی داشته باشد . برای زنی که تازه عقد کرده و هنوز با او رابطه ی زناشویی نداشته است ، ایلایی نیست . پس از ایلاء مرد تا چهار ماه می تواند سر قسم خود باشد و با زن رابطه ی زناشویی نداشته باشد و پس از این مدت برای زن این حق پیدا می شود که یا از او طلاق بخواهد و یا بر او صبر کند . مرد نیز مختار است یا راه طلاق را بپذیرد یا بازگشت به زن را ، که در صورت دوم باید کفاره قسم را بدهد.[21]
9. لعان
اساس لعان این است که مردی همسرش را در آمیزش و آلودگی با فردی دیده و شاهدی برای دادگاه ندارد تا آن را ثابت کند . در چنین صورتی دادگاه اسلامی راه و روشی دیگر را در پیش می گیرد . مرد و زن را به دادگاه می خواند و در آن دادگاه ،مسئله را طرح می کند .
اگر زن به آلودگی خود اعتراف کرد ، در آن صورت برای او جرم رجم مطرح است ( زنای محصنه ) و اگر مرد اعتراف کند که دروغی گفته ، در آن صورت برای او حد قذف است ( زیرا که به زنی پاک نسبت ناپاکی داده است )
و اگر هر دوی آنها منکر قضیه شوند قاضی آن دو را به قسم وادار می کند . مرد می گوید : خدا را به گواهی می طلبم که مردی را در بستر خود و به جای خود با همسرم دیدم و این شهادت را چهار بار تکرار می کند ، و برای بار پنجم می گوید : لعنت خدا بر من اگر من از دروغ گویان باشم .
زن نیز چهار بار می گوید : خدا را گواه می گیرم که او به من نسبت ناروایی می دهد . در بار پنجم می گوید : غضب خدا بر من اگر این مرد راست بگوید .
در چنین صورتی قاضی به بن بست می رسد و حکم به جدایی می دهد و این دو بر هم حرام ابد می شوند . در لعان مهریه زن از او ساقط نمی شود زیرا که از قبل با او رابطه ی زناشویی داشته است . البته الان کار دشواری است و زمانی صورت شرعی پیدا می کند که مرد ادعای رؤیت کند و حتی روابط حرام را دیده باشد پس به شنیدن مسئله نمی تواند اتکا کند چنانچه در آیه 6 سوره نور اشاره به این مطلب شده که باید شاهد وجود داشته باشد « وَ الّذینَ یَرمُونَ اَزواجَهُم و لمْ یَکنْ لَهُمْ شُهَداءُ » همچنین لعن باید با زبان باشد نه با اشاره .[22]
10.ارتداد
اگر مردی بعد از ازدواج مرتد شده برای زن این گونه فرض می شود که شوهر مرده است . برای او عده ی وفات می گیرد و آن گاه بدون طلاق می تواند به عقد و ازدواج مردی در آید .
اگر زنی مثلا در دین زردشت با مردی زردشتی ازدواج و زندگی کرد و بعدها زن مسلمان شد و مرد حاضر به پذیرش اسلام نگشت در چنین صورتی باید بین آن دو جدایی انداخت و حال اگر در طول مدت عده ی زن ، مرد مسلمان شود ، زن و شوهر به هم بر می گردند . اگر پس از گذشت مدت عده مسلمان شد و خواست با او زندگی کند ، باید مجدداً عقد کنند .[23]
11.خود ارضایی
در مورد ریشه ی آلودگی ها سخنان بسیاری است که آغاز آن در کارها و تلاش های دوران کودکی و بعد هم نوجوانی و جوانی است . کودکی که به دلیل بد آموزی یا کشف به دست کاری خود می پردازد ، حاصل آن رسیدن به مرحله ی خود ارضایی است .
این عادات نامناسب بعدها سبب از هم پاشیدگی کانون خانواده است و افراد رغبتی نمی یابند که در کنار همسر باشند و از لذات مشروع بهره گیرند . در برخی موارد ، این امر زمینه ساز مفاسد بزرگتر و آلودگی هایی است که موجب تحمل حد خواهد شد . آلودگی هایی از جمله : زنا ، لواط ، مساحقه و … .[24]
12.زنا
زنا عاملی مهم برای از هم پاشیدگی کانون ، و سببی برای توسعه فساد اخلاقی است . برخی شرارتها ، بیماری ها ، نازایی ها و بسیاری از بدبختی های دیگر ناشی از زنا هستند . خانواده های بسیاری به علت انحراف یکی از زوجین از هم پاشیده اند . فرزندان بسیاری به دلیل انحراف والدین بی سرپرست و منحرف شده اند .
زنا نوعی قدم نهادن در وادی مبارزه با حکم خداوندی است و خدا در برابر آن بی تفاوتی نخواهد بود . این امر از هر کس سر بزند بد است و از پیر اگر سر بزند بدتر است زیرا او لذات لازم را در دوران نوجوانی و جوانی پشت سر نهاده است .[25]
فصل دوم : عوامل بیرونی
فصل دوم : عوامل بیرونی
1. دخالت اطرافیان
دشواریهای زندگی از آن جا آغاز می شود که زن و شوهری بخواهند زندگی آرام داشته باشند ولی دیگران با مداخله ها و تحریک ها سبب ایجاد اغتشاش و آشفتگی گردیده و به بهانه اصلاح ، افساد می نمایند . و این دخالت ها با چهره های گوناگون جلوه می کند و حتی گاهی به صورت دوستی و افراط در محبت نسبت به یکی از زن و یا شوهر است . دخالت های مادر خانم در زندگی دخترش و دفاع از دخترش ، دخالت مادر شوهر و دفاع از پسرش ، که باعث اختلاف زن و شوهر می شود . اما اگر خانواده عروس از داماد و خانواده داماد از عروس دفاع کند ، باعث آشتی بین آن دو و افزایش محبت بین آن دو می شود . دخالت حسودان و بد خواهان ، کینه توزها و … که نمی خواهند زندگی زن و شوهر به خوشی و آرامش بگذرد ، چه بسا دخالت آنها باعث از هم پاشیدگی خانواده می شود .[26]
2. آداب و رسوم غلط
هر جامعه و کشوری برای خود فرهنگ خاص به خود را داشته که با فرهنگ جوامع دیگر متفاوت و گاهی متباین است . اعضای یک جامعه تابع همان فرهنگ و آداب و رسوم آن جامعه است . در عین حال ، عناصر فرهنگ در خانواده های مختلف متفاوت است و هر خانواده ای مبانی و اصول فرهنگی را به نحوی خاصی تفسیر و تبیین کرده و برداشت او از آن مبانی با دیگران متفاوت است .
زن و شوهر نیز در ابتدا کودک بوده و هر یک در خانواده ای با فرهنگ های مختلف بزرگ شده اند و معنای حسن و قبح یک امر ، از دیدهای مختلف متفاوت است .
اگر زن و شوهر همانطور که هم کفو بودن در اعتقادات مذهبی را مراعات می کنند ، هم کفو بودن در فرهنگ را نیز مراعات کنند با مشکل رو به رو نمی شوند در غیر این صورت با مشکلاتی رو به رو می شوند . یکی از مسائل اختلاف انگیز بین زوجین پای بندی به آداب و رسوم جاهلانه است که خود موجب پیدایش فتنه هاست . عقاید خرافی زوجین زمینه را برای درگیری ها و گرفتاری ها از هر حیث فراهم می سازد . اعتقاد به قمر در عقرب ، نحس بودن سیزده ، عطسه بی مورد ، صدای شوم جغد و … هر کدام موجب اختلاف است . اگر یکی از زوجین به چنین اموری پایبند و معتقد باشند و دیگری پایبند به این خرافات نباشد ، در خانه درگیری و اختلافات ، حتمی و قطعی خواهد بود .[27]
3. مجالس آلوده
از عواملی که در فروپاشی خانواده و از میان بردن شوکت خانواده بسیار مؤثر است مجالس لهو و طرب است ، به ویژه که در آن اختلاطی از زن و مرد باشد و مخصوصاً زمانی که حیا در میان نباشد .
شراب خوارگی ، مطربی و لهو سبب می شود که افراد در گناه گستاخ شده و دست خود را در آن باز ببینند . روابط و معاشرت های ناباب آغاز شده و کم کم مرد و زن نامحرم را به هم نزدیک می کند . به هر میزان که محبتی از نامحرم در دل جای افتد ، به همان میزان از محبت خانوادگی و پای بندی و التزام به همسر و فرزندان کم تر خواهد شد و این خود سبب فروپاشی خانواده است .[28]
4. هرج و مرج جنسی
در فروپاشی خانواده شاید هیچ امری مانند هرج و مرج جنسی صدمه آفرین نباشد . غرض از آن این است که در جامعه ای برای روابط زن و مرد ضابطه ی نباشد و پسران و دختران ، مردان و زنان در جامعه بی بند و باری کنند .
از نشانه های توسعه آلودگی جامعه و دور ماندن از ازدواج ، این است که در جامعه آزادی روابط وجود دارد و مردم دست خود را در آلودگی باز و گشاده می بینند .[29]
تنوع طلبی و هوسرانی زن و یا شوهر عامل دیگری است که سبب آسیب زایی خانواده می شود . شوهر یا زن به فرمان احساسات خود ، با زن یا مرد دیگری ارتباط نزدیک بر قرار می کنند و رابطه خود با همسرش را سست می نماید . در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی یا ثروت طرف مقابل موجب گرایش به روابطی خارج از چارچوب خانواده یا برقراری روابط پنهانی می شود . این وضعیت موجب می شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد ، بنیاد خانواده سست گردد و سرنوشت فرزندان به خطر افتد .[30]
اصل این است که شهوت معتدل و آن نیز در رایطه با همسر و خانواده باشد . چه زشت و پلید است که آدمی عشق حرامی را در دل بپروراند . و اوقات و دقایق و اندیشه های خود را مصروف آن دارد .
نرمش با نامحرم و چراغ سبز نشان دادن از عوامل فساد در جامعه است . امام علی (ع) حتی ابا داشتند از اینکه به زن جوانی سلام کنند مبادا که آن سلام ، خود مایه ی وسوسه ای شود . و هم چنین از این امر نگران و خشمگین بودند که عبای مردان ، به چادر زنان برخورد می کند و مردم از این امر حیا نمی کنند .[31]
و می دانیم که قرآن هشدار می دهد که زنان حق ندارند در ملاقات با نامحرم تغییر صدا دهند و یا با ناز عشوه حرف بزنند مبادا برای آنان که در درونشان مرضی است طمع وسوسه آمیزی پیدا شود .[32]
امیر المونین (ع) می فرماید : به هنگامی که زمانه ناپاک گردد ، بازار فضیلت ها کساد خواهد شد .[33] و شرایط روزگار به جای می رسد که تبار و انساب در قالب فسوق وگناهان مطرح شده و مردم به آن افتخار می کنند و عفاف و پاکدامنی مایه شگفتی مردم خواهد شد .[34]
5. شیوع مفاسد
امام علی (ع) سخن زیبایی فرموده اند که در آن دلایل مهمی برای فساد خانوادگی و فروپاشی می بینیم . ایشان درخطبه ای درس آموز و هشدار دهنده می فرماید : به هنگامی که دنیا فاسد شود ، و فرومایگان از هر سوی بجوشند و سر درآورند ، و پاکان و بزرگواران فروخشکند ، در آنگاه مردم به هیئت گرگان در آیند و سلاطین به صورت درندگان و قشرهای میانه طعمه ی آنان ، فسق ملاک پیوند خونی گردد و پاک دامنی به دید شگرفی نگریسته شود [35].
امام علی (ع) در این سخن زیبا می خواهد رابطه ای را بیان نماید که بین مفاسد جامعه و آلودگی های پدید آمده در عرصه ی عفاف ، وجود دارد و در نتیجه خود به خود موجب لطمه وارد آوردن بر دوام خانوادگی است . حتی بین مفاسد اقتصادی ، سیاسی و … نیز با ثبات خانواده رابطه وجود دارد .[36]
فساد محیط و آلودگی آن باعث از هم پاشیدگی است زیرا در محیط بد آموز و آلوده که در آن نگاه های شهوت انگیز و لغزش های فاسد کننده باشد ، امنیت خانواده به خطر افتاده و زمینه از هم پاشیدگی فراهم می گردد .
خوشگذرانی و اعتیاد به امور حرام و بلهوسی ها نیز مایه ی تزلزل خانواده است . مردانی که با داشتن همسر تن به آلودگی داده و عظمت خود را تنها در خرج کردن پول در راه عیش و نوش می دانند و تمام سعی آنان این است که پول خود را در هوسبازی خرج کنند و خوشگذرانی کنند .[37] پیامبر فرمودند : خدا عزت را در نگاه قرار نداده است ، زیرا به تعبیر قرآن عزت از آن خدا ورسول خدا و مومنین است و آلودگان را به عزت راهی نیست .
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : نسبت به زنان دیگر عفت داشته باشید تا دیگران نسبت به زنان شما عفت داشته باشند .[38]
6. نقش استعمار
استعمار برای رسیدن مقاصد شوم خود با عناوین مختلف از قبیل : دفاع از حقوق زن ، آزادی زن ، و تساوی حقوق زن و مرد و بالاخره نجات زن از بدبختی ها و احیاء شخصیت لگدکوب شده ی زن و امثال این ادعاها ، اساس خانواده و نظام زندگی خانوادگی را دستخوش تحول قرار داده است . جالب این جاست که هر چند استعمار در نظام سرمایه داری با یک حربه و در نظام کمونیستی با حربه ی دیگری وارد شده است اما هر دو جا یک هدف را تعقیب می کنند و آن انحلال خانواده و رسیدن به مقاصد پلید خود از این طریق است .
در غرب و کشورهای اروپایی ؛ زن را به خدمت سرمایه داری در آورند و از او عروسکی برای تبلیغات و فروش کالاهای خود و مصرف آن همه وسایل آرایشی و زینتی ساختند ، کانون گرم خانواده را از هم پاشیدند و زنان در فروشگاه ها وسیله جلب مشتری و دریافت پول بیشتر و ابزار دست سرمایه داران قرار دادند و صدها هزار کودک و زن غربی را به فحشا ، دزدی و اعتیاد کشاندند و یا آنان را وسیله ای برای شهوترانی ، شب نشینی و فساد ، و تهیه مجلات و فیلم های سکسی ،به کار گرفتند ،و به بیماری های روانی و مقاربتی و اعتیاد و خود ارضایی مبتلا ساختند . زن ها را از خانه بیرون کشیدند به فروشگاه ها و رستوران ها کشاندند . در نتیجه طلاق و از هم پاشیدگی زندگی خانوادگی را آن چنان در غرب رواج دادند ، که هر ساله میلیونها نفر زن و شوهر از هم جدا می شوند تا جایی که در بسیاری از نقاط در برابر هر دو ازدواج یک طلاق صورت می گیرد .[39]
اینجاست که امام خمینی (ره) در یکی از بیاناتشان در تاریخ 25/1/61 می فرمایند : « ابر جنایتکاران که ادامه حیات خود را در اسارت ملتها بویژه ملتهای اسلامی می بینند برای پیروزی هر چه سریعتر نقشه هایشان چه راههایی را که برای انحراف و مصرفی نمودن و به فساد کشاندن بانوان مظلوم در پیش گرفتند ، و با ظاهر فریبنده ای به اسم زن مترقّی ، نسبت به زن -این قشر انسان پرور و آموزگار- چه ظلم ها و خیانت ها نمودند . »
کمونیست ها معتقدند که زن برای تامین مسائل اقتصادی بر مرد و تشکیل خانواده رو آورده است ، چرا که زن در گذشته ضعیف بود و نمی توانست به صید و شکار و نبرد با طبیعت بپردازد و مایحتاج خود را بدست آورد ، اما در عصر حاضر که زن می تواند نیازمندی های خود را برطرف سازد ، دیگر نیازی به تشکیل خانواده و ازدواج ندارد . و مرد و زن می توانند دور از قیود خانوادگی ، مانند سایر حیوانات به اشباع و ارضای غرایز جنسی خود بپردازد .
استعمارگران برای تسریع در موفقیت خود و رسیدن به نیات پلید خود تحت عنوان آزادی زن و اینکه زن باید در تمام زمینه ها از جمله : خوراک و پوشاک ، مسکن ، انتخاب رفیق مرد حتی با داشتن شوهر و یا رها کردن شوهر و فرزند خود و برهم زدن زندگی ، آزادی ، مانند سایر حیوانات به اشباع و ارضای غرایز جنسی خود بپردازد .
استعمارگران برای تسریع در موفقیت خود و رسیدن به نیات پلید خود تحت عنوان آزادی زن و اینکه زن باید در تمام زمینه ها از جمله : خوراک و پوشاک ، مسکن ، انتخاب رفیق مرد حتی با داشتن شوهر و یا رها کردن شوهر و فرزند خود و برهم زدن زندگی ، آزاد باشد ، به دو مسئله بیش از مسائل دیگر توجه داشتند و پیرامون آن تبلیغات نموده اند و قانون ها وضع کردند . آن دو مسئله بی حجابی و طلاق است ، زیرا با این دو عامل خانواده هر چه سریعتر از هم پاشیده می شود .
لذا حکومت های شیطانی و استعماری از یک سو ، زن را به مثابه ابزاری برای استثمار و به فساد کشاندن اجتماع و مصرف آن همه وسایل آرایشی و تزئینی به کار گرفته و آن ها را همچون جواهرات بدلی ، بدون پوشش در خیابان ها به گردش در آوردند . و از سوی دیگر با تدوین قوانین حمایتی خانواده و دفاع از حقوق زن اختیار طلاق را تا حد زیادی از مرد سلب کردند و در اختیار زن قرار دادند و دادگاه را نیز مجاز به اجبار شوهر به طلاق دادن نمودند که در صورت عدم تمکین شوهر ،دادگاه رأساً اقدام به طلاق می نماید و معلوم است با آن آزادی بی قید و شرط در روابط جنسی و با این حمایت از زن و طلاق ، چه بر سر خانواده می آید .
به هر حال در قرن اخیر به اسم دفاع از حقوق زن ستم ها شده و او را از اوج عزّت به حضیض ذلّت کشانده اند . لذا زنان ، این قشر عظیم جامعه در طول تاریخ مظلوم بوده اند . این جاست که امام خمینی (ره) در یکی از سخنانشان می فرمایند : « زن دو مرحله مظلوم بوده است : یکی در جاهلیت که مثل حیوانات بلکه پایین تر از آن مظلوم بوده و اسلام زن را از آن لجنزار بیرون کشید ، و دیگری در زمان ما به اسم اینکه می خواهند زن را آزاد کنند به زن ظلم ها کردند و وی را از آن مقام شرافت ، معنویت و عزتی که داشت پایین کشیدند . »[40]
بخش چهارم: عوامل استحکام خانواده
بخش چهارم: عوامل استحکام خانواده
مقدمه:
هدف اساسی دین اسلام ، تربیت انسانها و تأمین سعادت بشر در تمام ابعاد وجودی ، در تمام مراحل زندگی است . پیامبران الهی به ویژه پیامبر اسلام (ص) برای این هدف مقدس مبعوث شده و در این راه نهایت سعی خود را مبذول نموده اند و در انجام این مأموریت به نیاز ها ، ویژگی ها و علایق فطری بشر به عنوان یک اصل مسلم توجه فراوان داشتند . به همین جهت دستورات تربیتی اسلام و فرهنگ حیات بخش اهل بیت (ع) ، دقیقاً در راستای پرورش فطری انسان ها ، تدوین شده است . خداوند متعال برای تربیت افراد بشر ، کانون پر مهر خانواده را بهترین محیط تربیتی قرار داده است لذا مسلمانان باید در حد توان برای استحکام داشتن این بنیان کوشش کنند . راه های نیز برای این منظور معرفی شده که ما به بیان دو مورد می پردازیم . 1. تقویت عواطف ،2. کسب فضایل .
فصل اول : تقویت عواطف
فصل اول : تقویت عواطف
1. گفت و گو های محبت آمیز :
یکی از راه های استحکام بنیان خانواده ، توجه به ارتباط کلامی است . سخنان عاطفی و بهره گیری از کلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز ، مخاطب را جذب می کند . خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده ، و در دلش نوعی احساس محبت نسبت به او ایجاد می شود .
اگر در خانواده ای مرد یا زنی با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا کند ، علاوه بر اینکه به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد ، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت . امیر مومنان (ع) می فرمایند : « زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید . »[41]
خطاب های ملاطفت آمیز و دلربا ، روح را نوازش داده و همسر را تحت تأثیر قرار می دهد . بعضی از عبارات آنقدر زیبا هستند که هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شوند . رسول گرامی اسلام (ص) با توجه به این نکته فرمودند : « مردی که به زنش بگوید : من تو را دوست دارم ، اثر این سخن هرگز از دل زن بیرون نمی رود . »[42] اساساً مرد و زن مسلمان باید زبان خویش را به سخن نیک عادت دهند ، زیرا انسان فطرتاً از عبارت های جذاب و پر مهر استقبال می کند و نسبت به انسان های نیکو سخن ، در دل احساس محبت می نماید .
2. صدا کردن با بهترین نام
صدا کردن همسر با نامی که بیشتر دوست دارد ، در ایجاد انس و الفت در میان زوجین تأثیر بسزایی خواهد داشت . پیامبر گرامی اسلام (ص) توصیه فرموده اند که برای افزایش مهر و صفا در میان مسلمانان همدیگر را با نام زیبا و محترمانه صدا بزنید : » سه چیز دوستی و محبت بین دو مسلمان را افزایش داده و صفا و صمیمیت را در میان آنها تقویت می کند : 1. هنگام ملاقات ، با خوشرویی و چهره ای گشاده برخورد کند . 2. اگر می خواهد در کنار او بنشیند برایش جا باز کند . 3. به بهترین نامی که دوست دارد او را صدا بزند . »
3. سلام کردن به همدیگر :
طبق آموزش های اسلام ، سلام کردن با صدای رسا و واضح و با آهنگ عاطفی و جذاب موجب تقویت روابط بین زن و شوهر خواهد شد . سلام با لحنی عاطفی ، کینه ها را از بین برده ، روحیه را تقویت کرده و دلها را بهم نزدیک می نماید . امام صادق (ع) فرمودند : » وقتی شوهر به خانه وارد می شود ، باید به اعضای خانواده به ویژه همسرش سلام کند . «[43]
4. اظهار علاقه و ابراز محبت :
زوج جوانی که با هم پیمان زناشویی می بندند ، معمولا بر مبنای علاقه درونی و عشق پاکی است که به یکدیگر دارند . اما آنچه که در اسلام تأکید شده بنیان خانواده را تقویت می کند و محبت و الفت را میان زوج جوان افزایش می دهد ، اظهار و ابراز آن است . امام صادق (ع) می فرمایند : « هرگاه شخصی را دوست داشتی ، دوستی خود را به او اعلام کن ، زیرا این عمل انس و الفت را بین شما پایدار تر می کند . »[44]
5. دلجویی ، استقبال ، بدرقه
خانواده برای انسان کانون آرامش و راحتی است . مردی که بیرون از منزل با انواع مشکلات درگیر است ، دوست دارد هنگام برگشت به خانه کسی از او دلجویی کند ، دلش می خواهد هنگامی که در منزل را باز می کند ، کسی با چهره گشاده ، لبی خندان و لحنی عاطفی از او استقبال نموده و آنچه که در دست دارد ، با تکریم از او تحویل بگیرد و این فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد دیگری نخواهد بود . در این صورت چنین زنی از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگی خواهد داشت . امام علی (ع) در مورد بانوی بانوان و همسر نمونه تاریخ می فرمایند : « به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه (س) بر او خشمگین نشدم و او را به کاری مجبور نکردم . و او مرا ناراحت نکرد و هیچگاه با من مخالفت ننمود ، وقتی به او نگاه می کردم تمام غم و اندوه های دلم بر طرف می شد . »[45]
6. همدلی در انتخاب
هماهنگی و همدلی در انتخاب های مختلف مثل لباس و غذا از جمله عواملی است که ارتباط زن و شوهر را تقویت کرده و بنیان خانواده را استحکام می بخشد . اگر زوجین در مسائلی مثل خوراک و پوشاک تفاهم داشته باشند و شرایط همدیگر را مراعات کنند بسیاری از مشکلات و اختلافات خانواده ها حل می شود . اگر مرد غذایی را دوست دارد و انتظار دارد که در منزلش تهیه شود ، می تواند علاوه بر اینکه لوازم مورد نیاز را تهیه می کند ، همسر خویش را از آن آگاه سازد . ولی اگر برای او فرقی نمی کند ، در این صورت از غذای تهیه شده استفاده کرده و با کمال متانت و بزرگواری از همسر خویش قدر دانی می کند و با بهانه های مختلف زحمات وی را نادیده نمی گیرد . رسول اکرم (ص) فرمودند : « انسان با ایمان مطابق خواسته و میل عیالش غذا می خورد و خانواده انسان منافق ، مطابق خواسته و میل وی غذا می خورند . »[46] در سیره و روش پیامبر اکرم (ص) آمده است که آن حضرت هیچگاه در مورد انتخاب نوع غذا سختگیری نمی کرد و با خانواده اش همراه می شد . رسول خدا از هر نوع غذا می خوردند و غذایی که خداوند برایش حلال نموده بود ، به همراه خانواده و خدمتگزارانش تناول می کردند[47] .
7. فراهم نمودن مخارج خانواده :
مرد به عنوان مدیر خانواده ، مسئولیت فراهم کردن وسایل مورد نیاز از قبیل خوراک و پوشاک و … اعضای خانواده را عهده دارد . در این مورد اگر مردان با ایمان وظیفه خویش را در مورد بدست آوردن روزی حلال و پاکیزه به خوبی انجام دهند ، مقامی بس بلند ، در پیشگاه خدا کسب خواهند نمود .
امام باقر (ع) فرمودند : « هرکس در دنیا به دنبال روزی حلال برود به قصد اینکه محتاج و نیاز مند دیگران نباشد و مخارج زن و فرزندانش را تأمین نماید و به همسایه ها و هم نوعان مستمند خود یاری رساند ،چنین فردی در روز قیامت با سیمایی مانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهد کرد . »[48] و امام صادق نیز فرمودند : « مرد تلاشگری که برای تهیه روزی حلال و مشروع برای خانواده اش می کوشد ، مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کنند . »[49] مردی که با علاقه و محبت مایحتاج زندگی را فراهم می کند محبت همسرش را به سوی خود جلب می کند اما اگر مرد نسبت به تهیه ما یحتاج زندگی بی اهمیت باشد و وظیفه خود را به درستی انجام ندهد باعث می شود هر روز در آن خانه سر این موضوع بحث باشد و محبت آن دو نسبت به یکدیگر کمتر شود .
8. احترام متقابل :
احترام به شخصیت افراد ، در وجود آنان عشق و محبت می آفریند . هدیه دادن نوعی احترام به طرف مقابل محسوب می شود و انسانی که هدیه را می گیرد بی اختیار و از روی فطرت خدادادی خویش ، مهر و محبت هدیه دهنده را در دل خود جای می دهد . این نکته در روابط زناشویی از اهمیت خاص برخوردار است و عامل مهمی در ایجاد انس و الفت و همگرایی نسبت به زن و مرد به شمار می رود .
از دیگر نشانه های علاقه مندی زوجین به یکدیگر این است که در علایق و آرزوها و غم ها وشادی های یکدیگر شریک دانسته و با اعلام آن زمینه را برای انس و الفت بیشتر و خرسندی خاطر همسر فراهم سازند . در زندگی مشترک علاوه بر مسائل جنسی ، مسائل دیگر نیز مطرح است که از جمله آن تعاون و همکاری ، همدلی و همدردی است ، انسان ها دوست دارند که همسر آنان در شادی آنها شاد و در غم آنها اندوهگین باشد و رفتارش با همسر به گونه ای باشد که وجود همسر را وجود خود یافته و یا او را جزی از وجود خود به حساب آورد . وقتی چنین احترامی نسبت به یکدیگر داشته باشند ، رابطه ها محکم و اساس زندگی دائمی استوار می گردد .[50]
فصل دوم : کسب فضائل
فصل دوم : کسب فضائل
در اسلام برای تشکیل خانواده ، استاندارد های معرفی شده است ، هر قدر ارکان تشکیل دهنده خانواده به صورت کامل تری از آن استاندارد ها برخوردار باشند به همان مقدار از شایستگی ، برتری و استحکام بیشتر برخوردار خواهند بود . از این رو به طور اجمال می توان گفت خانواده مستحکم از نظر اسلام ، آن است که ارکان آن شایسته و منطبق با استاندارد های اسلامی باشد ، مناسبات و روابطی منطبق با آموزه های دینی بر آنها حاکم باشد ، خروجی آن انسان های شایسته و موثر در ساخته شدن جامعه ایده ال اسلامی باشد . و اما ملاک برتری ، از نظر اسلام ، مال و ثروت و مانند آن نیست که کسی به آنها ببالد . برتری خانواده به برخورداری از ویژگی های ارزشی و فضیلات هاست پاره ای از فضیلت ها که موجب سلامت و استحکام خانواده می شود عبارتند از :
1. رعایت و پایبندی به موازین شرعی.
زندگی ایده ال در عبودیت و بندگی خداوند است و عبودیت ، اطاعت کامل از امر و نهی و دستورات الهی و عمل کردن به آنها است که موفقیت در کسب زندگی ایده ال را در پی خواهد داشت . انجام واجبات و ترک محرمات ، رعایت حلال و حرام و پیروی از الگوهای دینی و توکل به خدای بزرگ و توسل به انبیا و اولیای الهی سبب تحکیم بنیان خانواده می شود . به عنوان مثال اگر زن و شوهر در زندگی تمام فکر و ذکرشان به یکدیگر باشد و با افراد نامحرم رابطه ای نداشته باشند ( رابطه با نامحرم که حرام است ) باعث استحکام خانواده می شود .
اسلام ، اهل بیت پیامبر ( ع ) را بعنوان نمونه کامل از خانواده برتر معرفی و صلاحیت الگوی آن را برای جهانیان امضا کرده است . خدا این خانواده را از هرگونه رجس و پلیدی مبرا دانسته است . لحظه لحظه زندگی این بزرگواران منطبق با احکام الهی بود . به همین جهت زندگی آنان الگوی جهانیان است .[51]
2. قناعت .
یکی از خصائص بارزی که می تواند احساس رضایت مندی را در کانون خانواده حاکم کند ، قناعت است . قناعت ابعاد وسیعی دارد که یکی از نمود ها آن قناعت مالی و اقتصادی است . قناعت مالی علاوه بر اینکه آرامش روانی را در پی دارد می تواند در تنظیم دخل و خرج زندگی و بر قراری تعدل اقتصادی تأثیر مستقیم داشته باشد . قناعت در زندگی باعث می شود تا انسان نسبت به خواسته های خود راضی باشد و در راستای شکر برای داشتن آنها اقدام کند .
قناعت در زندگی انسان را نسبت به مسائلی که در زندگی از آنها بهره مند نیست ، آرام می کند و حس رضایت مندی در انسان تقویت می شود که این امر ابتدای موفقیت است .
قناعت باعث سکون روحی و عدم ایجاد خصلت ها و حالات مخرب دنیوی و اخروی همچون حرص و ولع و دنیا طلبی و یا حتی به قولی استرس و فشار خون و سکته و هزاران بیماری امروزی که ناشی فشارهای روحی و روانی اند می باشد . زن و شوهر اگر به داشته های خود قانع باشند و حرص و طمع به دست آوردن ثروت و آرزو های محال را نداشته باشند بدون هیچ دغدغه و نگرانی زندگی آرامی خواهند داشت و استرس و اضطراب راه های رسیدن به آرزو های محال خود را ندارند .[52]
3. ساده زیستی .
ساده زیستی و زهد یکی از فضائل اخلاقی است که مورد تشویق و ترغیب آیات قرآن و روایات اهل بیت (ع ) است . چنانچه در معنی زهد و ساده زیستی گفته اند : ضد محبت دنیا و مال را زهد گویند و آن عبارت است از دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفا کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن که تجلی عمل آن در زندگی ساده زیستی و قناعت خواهد بود .[53]
انسانهای ساده زیست اگر چه خود می توانند با استفاده از نعمت های پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند ، اما از آنجا که دلبستگی به زخارف دنیوی ندارند دیگران را بر خود مقدم نموده و خود به اندکی از مال دنیا اکتفا می کنند . « وَ یُؤثِرونَ عَلی أنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهم خصاصَهٌ »[54]
پیامبر اسلام ( ص ) در توصیف زاهدان می فرماید : « زاهد دوست دارد آنچه را که خدا دوست دارد و دشمن دارد آنچه را او دشمن دارد ، از حلال دنیا اجتناب کرده ، به حداقل اکتفا می کند و به حرام آن اعتنایی ندارد .[55]
در قرآن کریم نیز بر دوری از دنیا و فریفته نشدن از آن تأکید شده است « وَ ما الحَیاهُ الدُنیا إلا مَتاعُ الغُرور »[56] زندگی دنیا جز کالایی فریب دهنده چیزی نیست . « وَ لا تَغُرَّنَّکم الحَیاه الدُنیا »[57] « زندگی دنیا را فریب ندهد » لکن این بدان معنی نیست که مومنین از نعمت های دنیا بهرمند نشوند و رهبانیت در پیش گیرند ؛ زیرا در جای دیگر به سختی با این باور غلط مبارزه کرده می فرماید : « قُلْ مَن حَرَّمَ زِینَه الله التی أخْرَجَ لِعِبادِه وَ الطَیِباتِ مِن الرِزق »[58] « بگو ای پیامبر چه کسی زینت ها خدا را که برای بندگان آفریده حرام کرده و از صرف روزی حلال منع کرده است » پس آنچه از نظر قرآن مذموم است دل بستن به دنیا و بهره مند نساختن دیگران از نعمت ها الهی است . ساده زیستی یعنی تجمل گرا نباشی خانواده ای که اهل تجمل گرا است مرد خانه برای بر آورده ساختن نیاز های آنها مجبور است فعالیت های خود را زیادتر کند تا پول بیشتر بدست آورد این مساوی است با دور شده از خانه و خانواده و فروپاشی خانواده .
4. عفو و گذشت .
هر زن و شوهری طبعاً در زندگی خود دچار خطا ها و لغزش های می شود چرا که انسان جایز الخطا است و بغیر از چهارده معصوم ( ع ) کسی را نمی توان مصون از اشتباه و لغزش دانست . به همین جهت قرآن کریم می فرماید : « آنان شایسته است عفو کنند و از لغزش های دیگران چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید که خداوند نیز شما را عفو کند البته که خدا آمرزنده و مهربان است . » « وَ الیَعفُوا وَ الیَصفَحُوا إلا تُحِبُونَ أن یَغفِرُ اللهُ لَکم وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیم »
یکی از علل مهم اختلافات خانوادگی عدم تحمل و کم صبری زن و شوهر نسبت به یکدیگر است این بگو و مگو ها معمولا در اول زندگی بیشتر است و هر قدر که زن و مرد بیشتر یکدیگر را می شناسند و درک می کنند و عفو و اغماض به خرج می دهند ، تدریجاً نزاع ها فروکش کرده و جای خود را به مهر و صفا وگذشت می دهد . امام صادق ( ع ) فرمودند : « هر انسان مسلمانی که خشمگین می شود و با وجود فوران شعله غضب و توانایی بر اعمال آن ، خشم خود را فرو برد خداوند در روز قیامت دل او را سرشار از رضایت و خشنودی خود خواهد نمود.
بخش پنجم : مقایسه دیدگاه ما نسبت به خانواده در جامعه اسلامی و غیر اسلامی
بخش پنجم : مقایسه دیدگاه ما نسبت به خانواده در جامعه اسلامی و غیر اسلامی
مقدمه:
آری یکی از بهترین و زیبا ترین روش ها در تقویت بنیان خانواده توسل به عفو و گذشت و بردباری در مقابل خطا های اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر نسبت به همدیگر است . رسول خدا ( ص ) فرمودند : « عفو و گذشت را از عادات روزمره خود قرار دهید زیرا که عفو موجب عزت و سربلندی هر بنده ای است پس عفو کنید تا خداوند شما را عزیز و بلند مرتبه گرداند . » زنان و مردان مسلمان نه تنها از خطا های خود نسبت به همدیگر عفو می کنند بلکه از ترش رویی و نگاه های تند نسبت به یکدیگر اجتناب می ورزند . پیامبر اکرم ( ص ) فرمودند : « حق زن بر شوهرش این است که او را گرسنه نگذارد ، بدنش را بپوشاند و هرگز با او با بد خلقی و ترش رویی و چهره ای گرفته برخورد ننماید . » همانطور که گفتیم هر چقدر زن و شوهر نسبت به یکدیگر بخشش و گذشت بیشتری داشته باشند و از خطا های یکدیگر بگذرند از بگو و مگو ها و جنجال ها کاسته می شود و
خانه تبدیل به یک محیط آرام می شود .
فصل اول : دیدگاه های غیر اسلامی
فصل اول : دیدگاه های غیر اسلامی
امروزه در جهان تغییرات مهم و گسترده ای در درون و بیرون از خانواده ها پدید آمده است . مارکس و رنر معتقدن که بدلیل انقلاب جنسی ، ازدواج سنتی دیگر شکست خورده است و ستون های آن فرو ریخته است . فهرست جنبش های چالش برانگیز مانند : ازدواج های گروهی ، ازدواج در یک جنسیت ، آزادی همجنس بازی ، ازدواج های قرار دادی ( قابل تجدید نظر ) و … خود گواه این مدعاست . به نظر این نویسندگان این ها علائم سلامت و تمدن در جوامع است . زیرا در این گونه ازدواج ها نیاز های بشر کامل تر و با کمترین تنیدگی برطرف خواهد شد . در ازدواج های گروهی مهم ترین هدف تأمین نیاز های جنسی است . انتخاب های جنسی صرف وقت متنوع تر و مشکلات و توقعات زندگی کمتر است .
گروهی از کارشناسان مسائل خانواده و مسائل اجتماعی به سرپرستی ( بری ) در آمریکا پس از یک مطالعه 9 ساله به این نتیجه رسیدن که بحران های اجتماعی و روانی در جهان معاصر موجب تضعیف و تزلزل و در نهایت احتمالاً سقوط خانواده ها گردیده است . این بحران ها عبارتند از : استرس های رو به تزاید در زمینه های تحصیلی و شغلی ناشی از زندگی ماشینی و پیشرفت تکنولوژی ، تغییرات در شیوه های زندگی افراد ، تورم و بحران های شدید اقتصادی ، تبعیض های شدید اجتماعی ، آزادی های جنسی ، گسترش اعتیاد و از همه مهمتر کاهش و یا سقوط ارزش های اخلاقی و مذهبی ، که نهاد مقدس خانواده را دستخوش شعله های وحشیانه و بی رحمانه خود گردانیده و مبانی خانواده سنتی را به ویژه در جوامع غربی تضعیف ساخته و ساختار های تازه ای از به اصطلاح خانواده را بوجود آورده است .
تحقیق گسترده ای که در سال 1989 در 12 کشور اروپای شرقی و غربی انجام شد نشان می داد که شمار فزاینده ای از مردان و زنان در پی زندگی مشترکی هستند که بیرون از مدار ازدواج قرار دادی باشد .
1. وصلت های غیر رسمی :
در سراسر اروپا تعداد وصلت های غیر رسمی ، کاهش در میزان ازدواج را ترسیم کرده است . تنها در فرانسه که در این زمینه بسیار عقب تر از کشور های اسکاندیناوی است ، ده درصد از زوج ها ( یک میلیون زوج ) در دایره وصلت های آزاد با یکدیگر زندگی می کنند . این درصد در پاریس و شهر های بزرگ در مردان زیر 25 سال ، تا 50 در صد افزایش داشته است و نسبت زنانی که این نوع وصلت را ترجیح میدهند بیش از مردان است . به تبع نهضت آزادی زنان ، این شیوه جدید زندگی در نظر آنان نشانه ای از مساوات است .
2. کودکان بیرون از مدار زناشویی :
با افزایش وصلت های غیر رسمی ، بر تعداد کودکانی که بیرون از مدار زناشویی زاده می شوند افزوده شده است . در سال 1980 چهل درصد از کودکان سوئدی از مادران بی شوهر زاده شده اند . در فرانسه میان سال های 1986 – 1982 شمار این کودکان تا 50 درصد افزایش داشته است . در آمریکا بر اساس گزارش مرکز ملی آمار بهداشتی در سال 1989 یک میلیون کودک از مادرانی که هرگز ازدواج نکرده اند متولد شده اند .
3. خانواده ها تک والد :
که بیشترشان نتیجه طلاق و جدایی یا افزایش کودکانی است که بیرون از مدار زناشویی متولد شده اند .
4. زندگی مجرد :
شکل های دیگر از به اصطلاح خانواده وجود دارد که رده بندی آنها به همین سان دشوار است زیرا نه مشمول ازدواج قانونی و نه وصلت غیر رسمی یا خانواده تک والدی است . بنابر این در هیچ یک از آمار ها یا داده های جامعه شناسی نمی گنجد .
5. همجنس خواهی :
تعداد این افراد یعنی اعضای همجنس که با یکدیگر زندگی می کنند در اکثر جوامع به دلایل مختلف فرهنگی یا مذهبی در آمار ملی یا داده های جامعه شناسی نمی گنجد ، لکن انبوهی از شکل های متعدد زندگی اجتماعی را به دلایل اقتصادی ، نیاز های جنسی و … در جوامع غربی به وجود آورده اند . شکل های که بنظر می رسد جانشین چارچوب سنتی خانواده است .[59] گسترش وسایل ارتباط جمعی و قدرت غرب در امکانات رسانه ای سبب شده تا فرهنگ بسیاری از جوامع رو به تغییر نهد و مشابه الگوی لیبرالیستی غرب گردد . از جمله موارد رو به تغییر در جوامع مختلف از جمله کشور های اسلامی ، ساختار خانواده می باشد . لیبرالیسم ، خوشی و لذت فردی را اصل قرار می دهد و جامعه را متشکل از افراد متعددی می داند که در تعاملات اجتماعی می کوشند تا با تنظیم روابط خود ، بیشترین خوشی و لذت را در لذات حسی ،برای خود تأمین نمایند . چون در این نگرش ، اصالت با فرد است لذا بدلیل آنکه هر فرد به دنبال منافع خویش است ، خانواده از شکل گسترده سابق تبدیل به خانواده هستهای شده و در خانواده هستهای نیز تعلقات افراد نسبت به یکدیگر بسیار کاهش یافته است . در حقیقت خانه محل تجمع افرادی جدا از هم و بیگانه با یکدیگر شده است . اصالت لذات فردی تا آنجا گسترش یافته که امروزه در غرب به پیوند دو همجنس نیز خانواده اطلاق می گردد . خانواده ای عاری از هر عشق و عاطفه انسانی که در پیوند دو جنس مخالف ایجاد می شود ،خانواده ای تهی از لطف و وجود فرزند و عشق پدر و مادر به فرزند ، خانواده ای که رنگی از احساس لطیف و زیبای کودک نسبت به پدر و مادر ندارد و بوی از مهر خواهران و برادران در آن وجود ندارد . حال آنکه در گذشته مفهوم خانواده به گونه ای دیگر بود . زنان ایثار گر دیروز که منفعت کودک خویش را بر منافع فردی ترجیح می دادند و مردان متعهد دیروز که سعادت زن و فرزند را بر آسایش خویش مقدم می داشتن ،خانواده به هم پیوسته ای را تشکیل می دادند که پدر و مادر در ایثار برای فرزند و فرزند در وابستگی به مهر و عاطفه والدین به سختی از هم می گسست . این روابط عاطفی ، خواهران و برادران را نیز به یکدیگر پیوند داده و اعضای خانواده به پدر بزرگ و مادر بزرگ سال خورده نیز عشق می ورزیدند و آنان را سخت ارج می نهادند .[60]
انقلاب صنعتی را در واقع می توان یکی از رخداد های مهم تاریخ حیات بشر به حساب آورد ، از آن جهت که کمتر رویدادی را در جهان می توان ذکر کرد که تا به این حد در جوانب و ابعاد حیات انسان اثر گذارده باشد . شیوه زندگی و اصولاً طرز فکر ها در پی آن دگرگون گردید و اندیشه های جدید در رابطه با حیات نوین پدید آمد که دامنه آن به زودی به اقصی نقاط جهان گسترش یافت و حتی کشور های غیر صنعتی را نیز تحت تأثیر قرار داد . از جمله موسسات و نهاد هایی که در سایه این تحول بزرگ دگرگون گردید خانواده ، ارزش و قداست آن بود . در اوایل قرن بیستم شاهد عملکرد ها و طرز فکر های بودیم که در آن سعی به فسخ بنیاد خانواده و طرد آن داشت ، و خدا می داند که این اندیشه زهرآگین چه فاجعه ای را برای بشر آفریده است . نهضت صنعتی ، عاملی بود که در آن سرمایه داران کوشیدند برای دستیابی به کار بیشتر و مزد کمتر ، زنان را از خانه هایشان بیرون کشیده و به کارخانه ها گسیل دارند و این امر با فریب و حقه تحت عنوان دادن « حق آزادی به زنان » و « تساوی حقوق » آنها بر مردان ، چنان بیچارگی و فلاکت برای این طبقه بوجود آورد که وصف ناپذیر است . و شما در غرب ، هر روز بانوانی خواب آلود را می بینید که دست کودکان خواب آلود را گرفته اند و منتظر قطار یا اتوبوس هستند تا بتوانند کودکانشان را به پرورشگاه ها و مهدکودک ها بسپارند و خودشان هم به کارخانه بروند . این جدایی منشأ پیدایش عقده ها و نابسامانیهای فراوانی در سنین بعدی کودکان می باشد که موجب پیدایش بزهکاری هایی است که همه روزه تکرار می شود . در مجموع با یک نگاه می توان دریافت چه بلایی بر سر خانواده آمده و چگونه از مسیر صحیحش منحرف شده و چه نابسامانی های گریبانگیر این بنیاد اجتماعی شده است . امروزه شاهدیم که خانواده دچار نابسامانی ها و درگیریها بوده و در رابطه با خود و فرزندانشان مسائل و دشواری هایی دارند از قبیل اینکه :
روابطشان سست و متزلزل است ، از صفا و صمیمیت در نتیجه از آرامش و سکون خبری نیست .
آمار طلاق سرسام آور ، زن و مرد با اندک بهانه ای رشته حیات خانوادگی را از هم می گسلند .
فرزندان مهر و عواطف لازم را از خانواده ها بدست نیاورده و در نتیجه اکثرشان زود رنج ، زود شکن و بی عاطفه اند .
بعلت آزادی بی بند و بار در ارضاء غرایز جنسی ، مردان نیازی به ازدواج دائم نداشته و با ازضاهای آزاد ، از مسئولیت اداره خانواده سر باز می زنند .
روح غیرت ناموسی بسیار متزلزل گردیده و زوجین از دیدن همسر خود با بیگانگان دچار عذاب وجدان نمی شوند.[61] حتی در تعالیم مرسوم مسیحیت غربی تمایلات جنسی خود گناه محسوب می شود و تنها به عنوان وسیله ای برای تولید مثل پذیرفته شده است ، به هیمن دلیل این عمل در قاموس مذهب نیاز به تطهیر دارد و آیین ازدواج آن را تطهیر می کند . اما در اسلام همانند دین یهود اینگونه تمایلات ، خود مقدس است و برکت محسوب می شود ، بهمین دلیل آیین مقدس ازدواج برای تطهیر آن نیست بلکه برای تعالی بشر است . ازدواج در اسلام قراردادی است که بر اساس شریعت منعقد می شود تا روابط جنسی را قانونی سازد و حقوق هر دو طرف را حفظ کند هم در اسلام و مسیحیت و هم در یهود بر این امر تاکید شده است که روابط جنسی خارج از ازدواج مجاز نیست و نزد خداوند گناه شمرده می شود .
اسلام طلاق را بطور قانونی مجاز می شمارد ؛ اما آن را از نظر اخلاقی و اجتماعی بسیار مشکل می سازد . بنابر حدیثی از پیامبر اکرم ( ص ) ، از میان تمامی چیزهایی که خدا اجازه داده است ، آنچه بیشتر از بقیه نفرت او را بر می انگیزد طلاق است . به همین دلیل گر چه از نظر قانونی برای مردان به نظر آسان می رسدکه همسر خود را طلاق دهند و زنان نیز در شرایط خاصی می توانند همسر خود را طلاق دهند اما در عمل می بینیم که میزان طلاق به ویژه در بخش سنتی تر جامعه اندک است .[62]
فصل دوم : دیدگاه های اسلامی
فصل دوم : دیدگاه های اسلامی
واحد بنیادین جامعه اسلامی خانواده است . یکی از مهمترین اصلاحات اجتماعی اسلامی ، محکم کردن بنای خانواده و ازدواج است . در جامعه اسلامی نیز همانند بسیاری از دیگر جوامع سنتی ، خانواده تنها به خانواده هسته ای ، یعنی پدر و مادر و فرزندان محدود نمی شود ، بلکه خانواده گسترده ای شامل پدر بزرگ ، مادر بزرگ ، عمو ها ، دایی ها ، خاله ها ، عمه ها ، و فرزندان آنها و اقوام همسر را در بر می گیرد . خانواده گسترده نقش عمده ای در تربیت فرزندان و حمایت از نسل جوان تر در برابر فشار های اجتماعی و اقتصادی و انتقال مذهب ، آداب و رسوم ، سنت ها و رموز حرفه خانوادگی است .[63]
خانواده در اسلام به عنوان بنیادی مقدس و مستحکم و نهادی اساسی و اجتماعی محسوب می شود . خانواده به وسیله ازدواج به صورت یک پیمان با تکیه بر حقوق و قوانین و بر مبنای مودت و رحمت استوار می گردد . وجود خانواده نه تنها یک نیاز طبیعی است بلکه یک ضرورت اجتماعی نیز هست و افراد جامعه به تشکیل و حفظ و بقای این کانون مقدس توصیه می شوند . اسلام خانواده را در نهایت موجب پرهیزکاری زن و مرد و کمال دین می داند .
اسلام برای حصول و تحقق اهداف ازدواج و تحکیم بنیاد خانواده روی دو امر مهم تأکید دارد : یکی ایمان و دیگری اخلاق ، اسلام به کسانی که قصد ازدواج دارند توصیه می کند که دین و اخلاق همسر مورد نظر را نیز ( حتی قبل از دیگر خصوصیات ) مورد نظر قرار دهند .
اسلام تشکیل خانواده را پیمانی مقدس بین یک زن و مرد می داند . این پیمان بر اساس اینکه هر دو انسان هستند بسته می شود و هدف مهمش تأمین نیاز هیا انسانی و آرامش و سکون و انس زن و مرد با یکدیگر است . اسلام لذت جویی های مشروع جنسی و نیل به غرایز و تولید و پرورش فرزندان را نیز در جهت تأمین اهداف عالیه انسانی محسوب می نماید .
در قرآن مجید ( سوره روح ، آیه 21 ) انس و آرامش خانوادگی و فردی به عنوان ثمرهی ازدواج معرفی شده است و این موضوع به مراتب فراتر از تأمین نیاز های جنسی است . در پیمان مقدس زناشویی زن و مرد باتمام وجود به سوی همدیگر جذب می شوند و متحد و یک دل می شوند . بر اساس آیه فوق الذکر زندگی خانوادگی بر دو پایه نیرومند مودت و رحمت استوار گشته است .
قرآن کریم در سوره بقره آیه 187 دربارهی تأثیر متقابل رحمت و دلسوزی متقابل زن و شوهر تعبیر بسیار پر معنایی دارد و زن و شوهر را چنین توصیف می کند : « هُنَّ لِباسٌ لَکُم و أنتُمْ لِباسٌ لَهُنُّ » زنان برای شما لباس هستند و شما نیز برای آنان لباس هستید . همانطور که لباس مجموع بدن فرد را با همه کمالات و نواقص در بر می گیرد و از سرما و گرما و خطرها حفظ می کند ، بر زیباییهای فرد می افزاید و عیب های او را می پوشاند ، همچنین نزدیکترین چیز ها نسبت به انسان است و از جمله نیاز های مهم و اولیه به شمار می رود ، زن و شوهر نیز نسبت به یکدیگر باید همان لباس باشند ، همدیگر را با همهی نواقص و کمالات بپذیرند ، حافظ و نگهبان و آرامبخش یکدیگر باشند و …
اسلام در مورد روابط بین زن و شوهر و زندگی خانواده و جایگاه آن چنین می اندیشد و تشکیل خانواده با چنین پایه های زیبا و استواری در شأن انسان است ، تا سعادت و سلامت جسمانی و روانی ، و هم چنین خوشبختی دنیا و آخرت او را فراهم نماید . اگر پایه ها و اساس تشکیل خانواده ها بر پایه های ایمان و محبت استوار گردد ، کانون خانواده را گرم و با صفا می سازد و اختلاف ها و طلاق و … جلوگیری می کند .
پایان این مبحث حدیثی از پیامبر اعظم ( ص ) است که می فرمایند : « کاملترین مردم از جهت ایمان کسی است که اخلاقش خوبتر باشد و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسران خود خوش رفتار تر باشد . »[64]
نتیجه گیری:
نتیجه گیری:
خانواده به عنوان کوچکترین هسته جامعه و مهم ترین نهاد اجتماعی است . اگر خانواده ها سالم باشند جامعه نیز سالم می شود . باید سعی شود عواملی که بنیان خانواده را سست و متزلزل می کند ، شناسایی شود و نیز عواملی که بنیان خانواده را مستحکم می کند ، شناسایی شود تا افراد جامعه را نسبت به عوامل گروه اول هشدار داده و نسبت به عوامل گروه دوم تشویق نماییم .
اسلام در تمام زمینه ها نمونه والگو دارد در زمینه خانواده نیز بهترین نمونه و الگو ، خانواده امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است که خانواده ایرانی باید از این خانواده الگو بگیرند .
غرب تمام سعی و تلاشش این است که خانواده اسلامی را نابود کند تا جامعه اسلامی را نیز نابود کند به همین دلیل نقش این استعمارگران مطرح کردن شبهات عوام پسند مثل تساوی حقوق زن و مرد برای تضعیف بنیان خانواده های اسلامی است .
در غرب هیچ نشانی از یک خانواده مستحکم نیست و حتی عنوان های جدیدی از خانواده به وجود آمده است مانند خانواده تک والد ، خانواده هم جنس و …
فهرست منابع :
* قرآن كريم.
1. نهج البلاغه.
2. قائمی امیری ، علی ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، تهران ، سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، چاپ اول ، تابستان 1380.
3. نوابی نژاد ، شکوه ، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی ، تهران ، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران ، چاپ اول ، پاییز 1376.
4. صفریاری ، مسعود ، پیامبر اعظم (ص) و مسائل خانواده ، تهران ، ظفر ، چاپ اول 1385.
5. طاهری ، حبیب الله ، سیری در مسائل خانواده ، تهران ، امیر کبیر ، چاپ دوم ، بهمن 1370.
6. آیت الهی ، زهرا ، زن و خانواده ، تهران ، شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان ، چاپ اول ، جلد 3.
7. نکونام ، محمدعلی ، تقویت مبانی اعتقادی ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ اول ، جلد 1و2 ، پاییز 1377.
8. قائمی امیری ، نظام خانواده در اسلام ، تهران ، سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، چاپ اول ، 1381.
9. نصر ، حسین ، قلب اسلام ، مترجم سید محمد صادق خرازی ، تهران ، نی ، چاپ اول ، 1385.
10. السباعی ،مصطفی ، المرأه بین الفقه و القانون .
11. آمدی ، عبد الواحد بن تمیمی ، غررالحکم ، مترجم رسولی محلاتی ، سید هاشم ، قم ، امام عصر (عج) ، 1385 ش.
12. الحر العاملی ، محمد بن حسن ، وسایل الشیعه ، قم ، موسسه نشر اسلامی ، جلد 20 ، 1426 ق.
13. مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، تهران ، اصلاحی ، جلد 76 ، 1386 ش.
14. کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی ، مشهد ، آستان قدس رضوی ، جلد 2 ، 1408 ق.
15. ابو جعفر صدوق ، محمد بن علی ، من لا یحضره الفقیه ، تهران ، صدوق ، 1383.
16. نراقی ، ملا احمد ، معراج السعادت ، تهران ، دهقان (بی تا).
17. ابن بابویه قمی ، محمد ، معانی الاخبار ، قم ، موسسه نشر اسلامی ، 1374.
18. شیخ الاسلام ، هدایت العلم ، به نقل از کتاب خانواده از دیدگاه امیر المومنین ، نوشته علی قائمی امیری.
19. ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، جلد 20.
20. حرّانی ، شیخ ابو محمد ، تحف العقول ، مترجم حسن زاده ، صادق ، انتشارات آل علی (ع) ، چاپ نهم ، 1387.
21. طبرسی ، حسن بن فضل ، مکارم الاخلاق ، قم ، دار الفقه ، چاپ سوم ، 1383.
22. نراقی ، محمد مهدی ، جامع السعادت ، گنج معرفت ، 1382.
23. محدثی ، جواد ، راه زندگی (الفبای سعادت خانواده) ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ سوم ، 1383.
24. جبران ، مسعود ، فرهنگ الفبای الرائد ، مترجم دکتر رضا انزابی نژاد ، آستان قدس رضوی ، چاپ چهارم ، 1383.
25. عمید ، حسن ، فرهنگ فارسی عمید ، انتشارات امیر کبیر ، تهران ، 1388.
[1] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ، انتشارات امیر کبیر ، ص 22
[2] وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص13
[3] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ،انتشارات امیر کبیر ، ص 25-26
[4] مسعود صفی یاری ، پیامبر اعظم و مسائل خانواده ، ص 5
[5] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 59
[6] نهج البلاغه ، خطبه 135 ، بند 1و 2
[7] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ،ص 60
[8] نهج البلاغه ، نامه ی 17 ، بند 4
[9] نهج البلاغه ،خطبه 2 ، بند 13 و 14 و 15
[10] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، ص 61
[11] نهج البلاغه ، خطبه 72 ، بند 2
[12] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 64
[13] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ، انتشارات امیر کبیر ، ص 114
[14] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص 114
[15] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص 115
[16] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص 115
[17] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص 116
[18] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص 117
[19] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ،انتشارات امیر کبیر ، ص 115
[20] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 332
[21] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 333
[22] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 334
[23] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 336
[24] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 340
[25] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 337
[26] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ،انتشارات امیر کبیر ، ص 116
[27] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ،انتشارات امیر کبیر ، ص 117
[28] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 346
[29] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان ، ص 338
[30] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص 125
[31] هدایه العلم ، شیخ الاسلام
[32] سوره احزاب ، آیه 32
[33] ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 20 ، ص 270
[34] ابن شعبه ، تحفه العقول ، ص 98
[35] نهج البلاغه ، خطبه 107 ، بند 17و 18
[36] علی قائمی امیری ، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (ع) ، ص 342
[37] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ، انتشارات امیر کبیر ، ص 119
[38] سعود صفری یاری ، پیامبر (ص) و مسائل خانواده ، ص 44
[39] دکتر مصطفی السباعی ، المرأه بین الفقه و القانون ، ص 257
[40] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ، انتشارات امیر کبیر ، ص 39-41
[41] عبدالواحد بن تمیمی آمدی ، غرر الحکم ، ص 436
[42] شیخ حر عاملی ، وسائل الشیعه ، ج 20 ، ص 23
[43] محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 76 ، ص2
[44] محمد بن یعقوب کلینی ، اصول کافی ، ج 2 ، ص 644
[45] مناقب خوارزمی ، ص 245
[46] محمد مهدی نراقی ، جامع السعادت ، ج 2 ، ص 145
[47] مکارم اخلاق طبرسی ، ص 26
[48] التحفه السنیه جزایری ، ص 227
[49] من لا یحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 124
[50] حبیب الله طاهری ،سیری در مسائل خانواده ،ص 106
[51] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ص 121
[52] جواد محدثی ، راه زندگی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ص 122
[53] ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 275
[54] سوره حشر ، آیه 9
[55] محمد بن بابویه قمی ، معانی الاخبار ، ص 268
[56] سوره حدید ، آیه 20
[57] سوره انعام ، آیه 130
[58] سوره اعراف آیه 11
[59] دکتر شکوه نوابی نژاد ، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی ، ص 60-64
[60] زهرا آیت اللهی ، زن و خانواده ، ج 3 ، ص 149-150
[61] حبیب الله طاهری ، سیری در مسائل خانواده ، انتشارات امیر کبیر ، ص 10-12
[62] حسین نصر ، قلب اسلام ، مترجم سید محمد صادق خرازی ، ص 179
[63] حسین نصر ، قلب اسلام ، مترجم سید محمد صادق خرازی ، ص 176
[64] دکتر شکوه نوابی نژاد ، مشاوره ازدواج و خانواده درمانی ، ص 36-40
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات