محقق: فاطمه امیری
عنوان :خود شناسی بر اساس قرآن
مقدمه:
((خود)) از دیدگاه قرآن ساختاری فطری داردکه در اصل آفرینش،قابلیتها ،توانمندیها،زمینه های تحول و کسب ویژگیهای شناختی ،عاطفی و رفتاری گوناگون در آن سرشته شده است و باید با شناخت توانمندیها و ضعفهای خویش ، استعدادها را پرورش دهد و برای نیل به اهداف عالی تربیتی کوشش کند.
توانمندیهای ((خود)) ابعاد گوناگون شناختی ، عاطفی ،فردی،اجتماعی ،اخلاقی و معنوی دارد.شناخت ، پرورش و باور کردن همه آنها در جهت هدف آفرینش است.انسان در رشد و ارتقای خود نقش اساسی و محوری داردو چنین نیست که محکوم شرایط اجتماعی باشد.خود به صورت طبیعی خیر است وبه سوی امور خیر گام بر می دارد؛می تواند بر عوامل عارضی وتحمیلی که او را به انحراف می کشاند فائق آید ودر جهت اهداف تربیتی فعال عمل کند وبه خوشبختی جاوید برسد.1
مهم ترین چیز را در امر تربیت خویشتن شناسی می داند ومعتقد است2 حس باطن وتمرکز در خود ،بهترین راه برای خویشتن شناسی است.
در نگرش انسان شناختی قرآن ،خود شناسی و توجه همه جانبه به وجود طبیعی و ویژگیهای فطری امکان پذیر است و هر فرد نسبت به خود شناسی مسئول است و ازاین جهت قابل احتجاج برای همه افراد می باشد.
پی نوشت -ابو علی سینا،تدابیر المنازل اوالسیاسات الاهلیه،کوشش جعفر نقدی،ص14
(2)- -ابو علی سینا الاشارات والتنبیهات به همراه شرح خواجه نصیر الدین طوسی،ج2،ص292
چکیده
اگر انسان بتواند خود را به درستی ارز یابی کند وبطور صحیح بشناسد ،معنای بسیاری از حقایق ودستوراتی که دین مطرح فرموده برایش مشخص می شود .این روایات مکررا از معصوم به ما رسیده که:((من عرف نفسه فقد عرف ربه)) 1 هر کس خود را بشناسد ،خدایش را شناخته است.
گاهی انسان درخود احساس پوچی واضطراب می کند .در چنین حالی اگر انسان علت آن را بداند می تواند آن وگرنه برای فرار از آن خود را سر گرم ومشغول چیز های دیگر ساخته،از سرابی به سرابی واز دری به در دیگر پناه میبرد واز درددرونی ودرمان صحیح آن غافل می شود ،ومشکل همانطور باقی می ماند .
این یک قاعده است که هر گاه انسان به خودش رجوع کند،اگر احساس کند زندگی وکارهایش بیهوده وبی فایده است،دچار پوچی می شود .اگر عمیقا ارزیابی کنیم ؛ریشه پوچی برمی گردد به اینکه انسان فکر کند خودش برای رسیدن به مقصود وهدفش کافی است ولذا با تکیه بر خود ونظر استقلالی به خود می خواهد امورات خود را ادامه دهد.
خداوند می فرماید :یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هوالغنی الحمید:2
ای مردم شما ذاتا فقیرید وهیچ چیزی از خود ندارید وتنها خدا غنی وستوده است.
پس اگر انسان به خودش نظر کند می بیند از خود هیچ چیزی ندارد،حال اگر در همین هیچ بودن خود متوقف شود به پوچی می رسد،وپوچی هم در نهایت اضطراب است.اما اگر در عین توجه به هیچ بودن خود،به حق نظر کند واز پرتو نور او امید بگیرد،می یابد همه چیز از خدای((غنی حمید))است ومی تواند به نور غنی حمید متصل شود ودرنتیجه به غنا وکمال رسد؛یعنی به آرامش واعتماد دست یابد واز پوچی واضطراب رهایی یابد.
1-بحار الانوار،ج2،ص 2-سوره فاطر ،آیه 15
فهرست مطالب
فصل اول:کلیات
بیان مسئله
پیش فرض های پژوهش
ضرورت انجام طرح
تاریخچه وپیشینه پژوهش
سوالات
مفاهیم ومتغیر ها
فصل دوم : مفهوم شنا سی خود
گفتار اول : مراتب نفس در قرآن
گفتار دوم : تعریف خودشناسی
گفتار سوم : خودسازی
گفتار چهارم : راههای خودسازی
گفتار پنجم : خودباوری
فصل سوم : خود شناسی بر اساس بینش قرآنی
گفتاراول : اهمیت خود شناسی در رسیدن به خدا
گفتاردوم : فواید خود شناسی بر اساس آیات وروایات
گفتارسوم : راه های خود شناسی براساس آیات وروایات
(گفتارچهارم : آثار بی توجهی به خود شناسی
بند 1-آنگاه که انسان خود را فراموش کند
بند 2-انسان در ظلمت خود
بند 3-ندامت ابدی
فصل چهارم : آثار و نتایج
گفتاراول : توانمندیها و ویژگیهای روانی انسان
گفتاردوم : آسیبهای روانی
گفتارسوم :بازتابهای تربیتی خودشناسی
گفتارچهارم : نتیجه گیری
بیان مسئله :
براساس دیدگاه قرآن ،آدمی دارای نوعی آفرینش و فطرت روانی خاص به خوداست که اورا از دیگر مخلوقات متمایز می سازد. این تفاوت در تواناییها ،نیازها ،اهداف و ویژگیهای روانی است و در تمام افراد انسانی ، به صورت مشترک وجود داردو زمینه را برای رشد و تکامل آنها فراهم می کند . این زمینه سازی به میزان شناخت آدمی از خود بستگی دارد . اگر خود شناسی به صورت همه جانبه تحقق نیابد ، تکامل و نیل به اهداف تربیتی نیز به صورت کامل میسر نخواهد بود .
پیش فرضهای پژوهش :
در این مقاله ،با شیوه توصیفی ،تحلیلی ، آیات قرآن در زمینه ابعاد روانی آدمی ،توصیف و نقش موثر آن در تعلیم و تربیت بررسی شده است . نتایج حاصل از این بررسی بیانگر آن خواهد بود که در بینش قرآنی ، انسان توانمندیهایی دارد که زمینه های مساعدی برای تربیت است .خودشناسی نیز راهی برای تقویت این توانمندیهاست آسیبهایی نیز وجود دارد که با شناخت از خود فرد می تواند برآنها فائق آید . همچنین راههای خود سازی وخود یابی بعد از شناختن خود آمده است که در شناخت ورسیدن به خدا مارا یاری میکند. از دیگر آثار تربیتی شناخت خویشتن ، البته شناخت هدف زندگی و انتخاب صحیح ، خداشناسی ، شکل گیری صحیح نظام فکری ،ارتقاء روابط همه جانبه ،تسهیل حرکت به سوی کمال ، ایجاد تحول درونی در فرد و ارائه جهت دهی عملکردی فرد به منظور رشد فطری است .
ضرورت انجام طرح :
اگر شما خواننده عزیز ، احساس می کنید در میان دیوارهای بلندی زندانی شده ای که خود برای خود ساخته ای ، و فکر می کنی که باید آن دیوارها را خراب کنی و ((خود گم شده ات)) را و معنی خودت را بیابی ، شاید بتوانی از طریق این نوشتار تا حدی به (( خود اصیلت )) دست یابی و آرام آرام با او آشنا شوی و در آیینه او ، خود را بیابی . با نور عقل و فطرت ، دیوارهای وهم را خراب کنی و به بالاتر از آن پرواز کنی و در نهایت متوجه واقعی ترین و آشناترین واقعیات ، یعنی خدا شوی، آری خدا! اما نه آن خدایی که افکار ،او را می فهمد ودر اندیشه هاست ،بلکه آن خدایی که جانها او را می یابند و نیز در دریای وجودت ، با بهترین انسانها ، یعنی پیامبران خدا آشنا گردی و در آیینه جانت متوجه آشنایان عزیزی به نام امامان شوی .
خود را از پیرایه ها جدا بینی و در پیرایه ها را خود رانبینی ، و حجاب جان را جان نپنداری ! اگر بخواهی می توانی خود را از زمان و مکان و از همه چیز ، آری از همه چیز آزاد کرده ، اورا در وسعتی به بیکرانی ابدیت ببینی و از آنجا به جهت گذشته هایت به ریش خود بخندی که چگونه بو ده ای! خواهی دید که همه چراغها در جان تو روشن شده است ،گویی همه چشمه ها از جان تو می جوشند!
مشکل آن است که ما با خود آشتی نیستیم ، و خود را چون حمالی برای هدفهای وهمی در قالبهایی از کبر به در و دیوار می کوبیl و آن وقت چگونه می توانیم با بالهای شکسته به آسمانهای صاف و بلورین غیب سر کشی کنیم و بر سبزه های برزخ قدم زنیم و از سکوت زلال آن دیار سیراب شویم؟!
این مباحث را خوب بخوان وبا خودت در میان بگذار ودر خودت جستجو کن .ببین آیا این مباحث قصه ی تو نیست که بردیوار های این اوراق نوشته شده است؟ پس در این مطالب ،خودت را بخوان با خودت آشنا شو تا دریچه ها گشوده شوند !
***
منابع
سال /نوبت چاپ
مترجم
ناشر/محل نشر
نویسنده
عنوان(کتاب /مقاله /پایان نامه)
ردیف
سال 1390 /چاپ سوم
-
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
علی نقی فقیهی/ فاطمه رفیعی مقدم
کتاب اسلام و پژوهشهای تربیتی
1
سال 1388 / چاپ هشتم
-
دفتر انتشارات لب المیزان
اصغر طاهرزاده
کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین
2
سال 1385/چاپ ششم
-
انتشارات دانشگاه پیام نور
جعفر سبحانی / محمد محمدرضایی
کتاب اندیشه اسلامی
3
سال 1386/چاپ دوم
-
انتشارات سماء قلم
محمود اکبری
کتاب خود و ناخود
4
5
سوال اصلی :
خودشناسی چیست و بازتابهای تربیتی آن چیست؟
سوالات فرعی :
راههای خودشناسی چیست ؟
فایده خود شناسی چیست؟
رابطه خودشناسی و خدا شناسی در چیست؟
آیا خودشناسی با ویژگیهای روانی انسان در ارتباط است؟
***
کلید واژه ها :
خودشناسی :
اطلاع بر خود، عارف به نفس خود—دهخدا ص846 -ج12
معنای لغوی خودشناسی :
نفس در لغت به معنای جان ،روح ،خویشتن و خود آمده است و خودشناسی به معنای اطلاع برخود ،شناختن خود و عارف به نفس خود شدن می باشد.
معنای اصطلاحی خودشناسی : خودشناسی در اصطلاح یعنی شناختن انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل انسان می باشد. ( محمدتقی مصباح یزدی .خودشناسی برای خود سازی)
خودشناسی در آیات : نفس در قرآن کریم در موارد و تعابیر متعددی به کاررفته است از جمله به معنای :
(1)- ذات پاک حق تعالی — سوره انعام آیه 12
(2)- روح — سوره زمز آیه 42 و انعام آیه 93
(3)- دل و نهاد —آل عمران آیه 153ومائده ایه7
(4)- به عنوان سرچشمه تمام کارها — فاطر آیه 18
(5)- عامل ظلم و ستم —اعراف آیه23وبقره آیه57
(6)-عاملی برای تحول نعمت به نقمت — رعد آیه 11
واما در مورد خداشناسی در قرآن ، خداونددر برخی آیات ، باذکر نشانه هایی در وجود انسان ومهم دانستن آ نهااز آن جهت که شناخت آنها منجر به شناخت خود و در نتیجه پیدا کردن مسیر وراه سعادت است ، اهمیت خودشناسی را بیان می کند:
((به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است
که او حق است)) — فصلت آیه 53
ودر وجود خود شما ( نیز آیاتی است ) آیا نمی بینید؟— ذاریات آیه
***
بازتاب:
انعکاس: جنبشی غیر ارادی که بلافاصله در پی تحریک وارد بریک عصب حسی پیدا میگردد. اینگونه حرکت بیشتر اوقات به صورت قبض و بسط عضلانی ظاهر می شود . مانند تنگ و فراخ شدن مردمک چشم زیر تأثیر روشنایی .— لغتنامه دهخدا
***
تربیت :
پرورش کردن و تعلیم دادن ،پروریدن و روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر طوری که این روش ملکه ذهن او شود. لغتنامه دهخدا
***
بینش :
اسم مصدر از دیدن ، قدرت دید ،بینایی ، بصیرت،نگاه کردن،دیدن ، بینندگی ، رویت ، نظر ، نگاه — فرهنگ فارسی عمید ص337—ج10
***
اساس :
بنیاد ،پایه شالوده فرهنگ فارسی عمید جلد 10—صفحه 105
فصل دوم : مفهوم شنا سی خود
گفتار اول : مراتب نفس در قرآن
مراتب نفس در قرآن و گناه سوق می دهد چنین نفسی همانند کودکی است که هرچه را می بیند می خواهد خواه برای او خوب و مفید باشد و خواه برای او بد و مضر باشد.
نفس و شیطان هردو یک تن بوده اند در دوصورت خویش را بنموده اند
(1)-نفس اماره : نفس اماره مرتبه ای از نفس است که پیوسته انسان را به زشتیها و بدیها دعوت می کند و شهوات و گناهان را در برابر او زینت می بخشد.
نفسی که تحت تربیت اسلامی و انسانی قرار نگرفته است همواره انسان را به کارهای زشت وا می دارد.
(2)- نفس لوامه : دومین مرتبه از مراتب نفس ،نفس لوامه است که انسان به دنبال انجام گناه و خطاها،خودراملامت می کندواز عمل سوءخود پشیمان می شود. قرآن به این نفس سوگند یادکرده و می فرماید :( ولا اقسم بالنفس الوامه)1 این مرتبه از نفس در دنیا به صورت وجدان اخلاقی در انسان بروز می کندودرقیامت نیز برای همگان مطرح است.کسی که دارای این مرتبه از نفس باشد به جهت ایمان و بیداری معنوی اش تاحدوی در برابر گناهان مصونیت دار گرچه ممکن است مرتکب خطا و گناه شود؛اما بعدازانجام گناه،خودرا ملامت نموده و توبه می کند و به مسیر سعادت باز می گردد.
(3)- نفس مطمئنه : یکی از مراتب نفس،نفس مطمئنه است قرآن می فرماید :(الا بذکرالله تطمئن القلوب)2 در این مرتبه از نفس روح تکامل یافته انسان به مرحله ای رسیده است که نفس سرکش خودرا رام کرده و به مقام تقوای کامل و احساس مسئولیت رسیده و دیگر به آسانی نمی لغزد. چنین نفسی هنگامی که از دنیا می رود به او خطاب می شود که ای نفس مطمئنه به سوی پروردگار خویش باز گرد ، در حالیکه تو از خدا راضی هستی و خدا از توراضی باشد.
پی نوشت :1)قیامت2 – 2)رعد /28وسوره فجر/27
گفتار دوم : تعریف خودشناسی
یکی از دستورات حکیمانه ای که هم بوسیله انبیاء وائمه معصومین به بشر ابلاغ شده است وهم عرفا وحکمای بزرگ جهان آن را به زبان آورده اند موضوع خود شناسی است.
امام علی (ع) دراهمیت خود شناسی فرمود:
:خودشناسی سودمند ترین شناخت هاست . نسبت به نفس خود جاهل مباش زیرا کسیکه نسبت به خود جاهل باشد نسبت به همه چیز جاهل خواهد بود.(غرر الحکم-حدیث 4640و10337ج7)
مقصود از خود شناسی آنستکه انسان بادرون نگری وخود کاوی وتامل در وجود خویش وابعاد آن استعدادها ونیروهایدرونی وتمایلات وکشش های باطنی هدف واقعی آفرینش وکمال نهایی وراه رسیدنبه آن را بشناسد ونیل به چنین حقیقتی جز از راه مکاتب الهی امکان پذیر نیست،چنانچه مروری کوتاه به تاریخ علم وفلسفه ومکاتب مادی نشان میدهد که انسانها در طی قرون واعصار گذشته وحال از شناخت حقیقی خود در مانده اند وهرگز نتوانسته اند تمام جهات جنبه های وجودی انسان راتبیین نمایند ولذا هر تعریفی را که از انسان وانسانیتوحد ومرز آن اظهار داشته اند صرفا فرضیه هایی است که از روی حدس وگمان پرداخته شده است.الکسیس کارل فیزیولوژیست وزیست شناس معروف جهان می گوید :مادر ایجاد وسایل راحتی وسرعت در کار وتهیه ابزار زندگی پیشرفت فراوان کرده ایم؛ولی به هیچ وجه خود را نشناخته ایم .در حقیقت از خود غفلت ورزیده ایم درنتیجه پیشرفت های علمی نتوانسته است ما را سعادتمند کند ونظر دقیق نشان می دهد که اضطراب ها ونگرانیها بیشتر شده است.1
1-شناخت اسلام حسن کافی ج2،/623
گفتار سوم : خود سازی
پس از خود شناسی وآشنایی با ضعف های اخلاقی نوبت به اصلاح وخود سازی می رسد.خود سازی یعنی انسان سرمایه های وجودی ونیروها واستعدادهای درونی خویش را باز شناسد وآن را در مسیر درست قرار بدهد واستعدادهای خویش را به فعلیت آورده وبه جا از آن استفاده نماید وتمایلات خویش را تعدیل کرده وصفات انسانی را در وجودش پرورش دهد وبا دستیابی به کمالات انسانی وآراسته شدن به محاسن ومکارم اخلاقی انسانیت را در خویش متجلی سازد ؛به عبارت دیگر میتوان گفت خودسازی عبارت است از پالایش روح ازاخلاق زشت وآراستن آن به خوبیها ومسلح شدن به کمالات اخلاقی وکرامت های انسانی.
گفتار چهارم : راههای خود سازی
دو راه کلی برای خودسازی وجود دارد : راه پیشگیری وراه پاکسازی
1-راه پیشگیری و جلوگیری از نفوذ رذائل اخلاقی سهل ترین راه تهذیب نفس است درآن هنگام که انسان به گناهان ورذائل اخلاقی آلوده نشده از صفا ونورانیت فطری برخوردار است وبرای انجام کارهای خو ب آمادگی بیشتری دارد.در این باره امام علی (ع) فرمود:بر هوای نفس خود غلبه کن قبل از آن که نیرومند گردد ؛زیرا اگر هوای نفس قوی شد تورا مسخر خود می سازد وبه هر طرف که خواست می کشد ودر آن صورت نمی توانی در برابرش مقاومت نمایی .1 صفات رذیله اخلاقی همچون خاری میماند که اگر ریشه دار شود وانسان با آنها خو بگیرد اصلاح آن بسیار مشکل است.
2-راه دوم راه پاکسازی ودرمان است.بعد از اینکه رذائل اخلاقی دروجود انسان لانه کرد،راههایی وجود دارد که می توان بوسیله آن ها بارذائل اخلاقی مبارزه نمودمثل عوامل تهذیب نفس ،ریاضت نفس (تمرین کارهای شایسته ودوری از کارهای ناشایست)وهمچنین ترک دوستان بد که شامل این موضوع می باشد.
همچنین خود سازی شامل برنامه ای چهار ماده ای می باشد.الف)مشارطه:که انسان با خود شرط کند برخلاف فرموده خداوند رفتار نکند.ب)مراقبه:یعنی اینکه انسان همواره اعمال وگفتارخویش را تحت نظارت وکنترل خویش در آورد واز خویش مراقبت کند تادر دام گناه نیفتد وازصراط مستقیم خارج نگردد.ج)محاسبه:یعنی به حساب خود رسیدگی کردن حاسبو انفسکم قبل ان تحاسبو2
پی نوشت1)مستدرک ج11،ص345غالب الشهوه قبل قوه ضراوتها فانها ان قویت…. 2)نهج البلاغه فیض ،خ89و208و222وقصار34صبحی صالح نیزدر زمینه محاسبه نفس است.
گفتار پنجم : خود باوری
خود باوری یا اعتماد به نفس به معنای خود اتکایی است دربربر اعتماد به انسانهای دیگر .آیت الله سبحانی در تعریف اعتماد به نفس می فرماید :اعتماد به نفس اینست که انسان به رهبری عقل وخرد درپرتو قدرت اراده با تصمیم وجزم وقاطعیت کار خود را تعقیب کند وخود را بر انجام آنعمل توانا بشمارد.1
خود باوری منافاتی با اعتماد به خدا ندارد؛زیرا انسان با اعتقاد به این که از سرمایی اعتماد به نفس واستقلال شخصیت برخوردار است ازتمامی امکانات واستعدادهای خود به طور کامل بهره برداری می کند ودرعین حال هرگز خود رادر میان علل وعوامل مادی محصور نمی سازد ؛بلکه به خداوندی که تدبیر کلیه اموردر دست قدرت بی انتهای اوست ودر هیچ کاری نیاز به دیگران ندارد تکیه می کند .شهید مطهری در این باره می فرماید :اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به خدا نیست تا منافاتی داشته باشد ؛بلکه در برابر اعتماد به دیگران است.2
مبارزات پیگیر مردان الهی درطول تاریخ با عوامل مخرب و افکار منحط جامع خود، در عین نامساعدبودن شرائط از اتکای به قدرت نامحدود الهی مایه می گرفته است. آنان به منظور اجرای برنامه های اصلاحی خود علاوه بر تکیه به اسباب و علل مادی لحظه ای از نیروی لایزال الهی غافل نبوده اند و با اعتقاد به اینکه تأثیر این اسباب و علل نیز از قدرت بی پایان او نشأت گرفته است . مبارزه را تا مرحله پیروز یدنبال می کردند.
پی نوشت : فرهنگ معین ج 3 صفحه 302
(2)- رمز پیروزی مردان بزرگ؛ صفحه 109* کودک ،فلسفی،ج 2 ص 279
فصل سوم :خود شناسی بر اساس بینش قرآنی
گفتار اول : اهمیت خود شناسی در رسیدن به خدا
1- مسیری از خود به سوی خدا
هر کس ازطریق کامل کردن خودش وسیر در خودش به خدامی رسدو نیز از طریق توجه به خداوند و آشتی با اوست که هم خودش می باشد و هم خودش می شود.شما تحفه خدائید،خدا خودتان را به خودتان داده است.یعنی خداوند خوتان را از طریق هستی خودتان ، به خودتان داده است،پس همان طور که خداوند هستی شما را به شماداده،فقط از طریق هستی خودتان به خدا،یعنی به کمال محض می رسید. رابطه شما با خدا از طریق هستی خودتان ممکن است.شمایک پنجره به سوی خدادارید و آن هستی خودتان است،همان هستی که خدا از طریق خودتان،خودتان را به خودتان داده است.پنجره شمابه سوی خدا همین ((هست )) شماست . اگر به غیر از ((هست خود)) نظر کردی، در واقع رابطه خود را با خدا قطع نموده ای،چون غیر هست تو،نسبت و اعتباراست،مثل بالا بودن سقف و یا زن و مرد بودن است،این ها همه نسبت است.
خداوند از طریق هست دادن خودت به خودت،تو را با خو دش آشنا کرده است،پس خودت باش واین همان نکته ای است که می فرماید:راضی به رضای خدا شو که این همان رضایت بنده از خداست وقانع بودن به خدا .حال از طریق همان نعمت ها واستعدادهایی که خدا به تو داده است با او ارتباط برقرار کن وشکرگذار باش،زیرا خداوند خواسته است تو از طریق چنین((هستی ))ا ی که به تو داده است با او ارتباط برقرار کنی.اما اگر هست خودت را نخواهی یعنی راضی به خودی که بنده خداست، نیستی وبه عبارتی دیگر راضی به رضایت الهی نمی باشی،در این حالت تمام انرژی ها واستعدادهایت در ظلمت نابودی قرار می گیرد وهست تو در ظلمت فرو می رود ودر قیامت هر چه خودت را نگاه می کنی خودت را نداری،چون از دریچه خودت صعود را شروع نکرده ای،نظرت به غیر خود بوده است.در آخر دعای ابوحمزه می خوانیم:خدایا از تو تقاضا دارم ایمانی به من عطا کنی که همواره نورش در قلبم باشد ویقینی به من عطا کنی که متوجه باشم به من نمی رسد چیزی مگر آنچه تو برای من مقدر کرده ای،واینکه از زندگی به آنچه تو برایم گذاشته ای وقسمت من قرار داده ای راضی باشم.
در فراز فوق از خدا می خواهی به مقام برسم که راضی باشم به اینکه تو را دارم؛شما ایمانی را می خواهی که همواره خدا در قلبت باشد ؛ویقینی را طلب میکنیکه متوجه باشی آنچه برای تو نوشته شده،فقط همان به تو می رسد؛ومی خواهی که از زندگی به همانی که قسمت تو شده استراضی باشی یعنی می خواهی خودت باشی وبه این خود بودن،راضی باشی تا از طریق خودت،دریچه علم به عالم بالا گردی.
شما در حقیقت از طریق پنجره خودراستین خود ،خدا را دارید،ودیگر هیچ.چرا که بقیه چیز ها نسبت به تو بیگانه اند.نقل می کنند یک عارفی آمده بود وبه شاگردانش گفته بود:وضع من خیلی بهتر از خداست،چون من خدا را که همه کمالات دراوست دارم ولی خدا من را دارد که قیمتی ندارم.البته حرف این عارف به عنوان یک تذکر است در حالیکی خدا فقط خودش را دارد وما پرتو او هستیم خوشا به حال کسیکه خدا را دارد وبرای شناخت خدا اول باید از خود مان شروع کنیم واگر انسان از بزرگترین خطر آگاه باشد؛دیگر خطر های دروغین نمیتواند او را بترساند وهمواره مواظب ومتوجه است در بزرگترین خطر یعنی بی خدایی سقوط نکند واز بندگی خددا فاصله نگیرد.
گفتاردوم : فوائد خودشناسی بر اساس آیات و روایات
1-خداشناسی:
یکی از فواید خود شناسی خدا شناسی است.در این خصوص پیامبر اکرم (ص)فرمودند ((من عرف نفسه فقد عرف ربه)) -1 -کسی که خود را شناخت به تحقیق خدا را شناخته است.
در اینجا به چند نمونه2- تفسیر در مورد این حدیث اشاره میکنیم:
الف-این حدیث اشاره به برهان نظم دارد وآن اینکه اگر کسی در نظام شگفت انگیز بدن خود مطالعه کند خدا را خواهد شناخت.بدون شک انسان اعجوبه عالم هستی است وآنچه درعالم کبیراست دراین عالم کوچک بدن نیز وجود دارد3-بلکه عجایبی در آن وجود دارد که در هیچ جای جهان نیست.یک سلول که کوچکترین جزءبدن است .ساختمان تو درتو وشگفت آوری دارد که به گفته دانشمندان ،معادل یک شهر صنعتی تشکیلات در آن است ویکی از علمای زیست شناس می گوید :این شهر عظیم با هزاران کارخانه وانبار وشبکه لوله کشی و مرکز فرماندهی با تاسیسات فراوان آنها وارتباطات زیاد وکارهای مختلف حیاتی ،آن هم در محدوده کوچک یک سلول ،از پیچیده ترین وشگفت انگیز ترین شهرها است؛که اگر ما بخواهیم تاسیساتی بسازیم که همان کارها را انجام دهد هرگز قادر نیستیم ،زیرا باید ده ها هزار هکتار زمین را زیر تاسیسات وساختمانهای مختلف وماشین آلات پیچیده ببریم تا برای انجام چنان برنامهای آماده گردد ؛ولی جالب اینکه دستگاه آفرینش همه اینها را در مساحتی معادل پانزده میلیونم میلیمتر قرار داده دستگاههایی که در بدن انسان است مانند قلب وکلیه وریه دهها هزار کیلومتر رگهای درشت وباریک ومویرگهایی که باچشم دیده نمی شود وخواص مختلفی همچون شنوایی وبینایی وحواس دیگر که هر کدام آیتی عظیم از آیات اوست.3
ب-ممکن است این حدیث بیانگر برهان علت ومعلول باشد؛زیرا انسان هر گاه در وجود خویش کمی دقت کندخواهد فهمید که روح وجسمش معلول علت دیگری است وهنگامی که به سراغ آن علت می رود باز آنها را معلول علت ومعلول های دیگری می بیند تا بهعلت العلل هستی برگردد وآن خداست ومعنی حدیث چنین می شود که هر که خود رابه عنوان معلول وپدیده بشناسد،خدا را به علت بودن خواهد شناخت.
ج-این حدیث بیانگر این حقیقت است که اگرکسی خود را از طری شهود ودیدن وا قعی ،به دور از حجاب ها وموانع بشناسدخدا را خوا هد شناخت.وتفسیر های دیگری نیز آمده است .
پی نوشت:1)بحار ج2،ص32،روایت 22—–2)اخلاق در قرآن/ج1/329—-3)تفسیر نمونه ج22ص333 وج22ص338
2-گرامی داشتن:
یکی دیگر از فواید خود شناسی کرامت نفس است،اگر انسان ارزش خود را بشناسد خود را به پستی نمی اندازد وخود را در ردیف حیوانات قرار نمیدهدهمچنان که اشیاقیمتی را برای چیزهای پست به کار نمی برد.
3- خودسازی :
باخود شناسی انسان میتواند خود را ارزیابی وتحلیل کند وخصلت های ناروا رااز خود دور کند ودرصدد تقویت جنبه های مثبت خود باشد.
از خود شناسی انسان می فهمد در زندگی ودر جهان چه باید بکند وچگونه باید رفتار کند .دراین باره امام علی (ع)می فرماید:((نظر النفس للنفس العنایه بصلاح النفس)) ازتوجه انسان به خودش ،انگیزه ای ایجاد می شود برای خود سازی.1
پی نوشت: 1)غررالحکم ،ج6،ص172
4- دست یابی به سعادت
کسی می تواند از قدرت عجیب وشگفت انگیز روحی خود استفاده کند که از وجود آنها آگاهی داشته باشد ودر صدد بیدار ساختن وبهره مند شدن از این قدرت باشد وگرنه چگونه می تواند از آنها استفاده کند ،بنابراین برای دست یابی به مقامات عالی ومعنوی ،باید به خود شناسی روی آورد.امام علی (ع)در این مورد فرمود:
نال بالفوز الاکبر من ظفربمعرفـه النفس.1به بزرگترین رستگاری نائل شده است ، کسی که خود را بشناسد
آگاهی وشناخت واقعی خود،آدمی را درمسیربرتری ها قرار میدهد ومیتواند بر فعالیت های روز مره زندگی شکل وجهت صحیح بدهد وزمینه را برای بهره برداریاز استعدادها ونیروهای خویش فراهم نماید.باخودشناسی انسان با نحوه نظارت بر غرایز وعواطف خویش اشنا می شود ودرمی یابد که چگونهاز سرمایه های وجودی خویش کمال بهره برداری رانماید.با خود شناسی انسان با نحوه نظارت بر غرایز وعواطف خویش آشنا می شود ودرمی یابد که چگونه از سرمایه های وجودی خویش کمال بهره برداری را نماید .باخود شناسی می توان خرمن های خودهای دروغین را در درون دل سوزاند وبیگانه ها را از حریم خانه دل بیرون نمود .
پی نوشت : غررالحکم ،ج 6، ص 172
گفتار سوم : راههای خودشناسی بر اساس بینش قرآنی
ازچند راه خود شناسی میسر است :یکی از راه توجه ومطالعه درون که با دو نوع آگاهی وشناخت حضوری فطری وآگاهی وشناخت حضوری فطری وآگاهی وشناخت حصولی عقلی تحقق می یابد .در شناخت فطری ،خود شناسی خلقتی است ؛یعنی شناخت توانمندیها واستعدادهای به کار رفته در آفرینش انسان که فرد بدون هیچ تردیدی در خود می یابد.
در این نوع شناخت ،یافتن حقایق هستی خویش مستقیم وبدون بکار گیری هر گونه مفهوم وتصویر ذهنی است ؛زیرا واقعیت های وجود خود را می یابد ؛نه اینکه تصویری از آنها را ادراک کند ؛اما در شناخت حصولی ،عقل با بکار گیری مفاهیم واستدلال –به همان صورت که به اشیای دیگر آگاهی پیدا می کند –ویژگیها وتوانمندیهای خودش را می شناسد.
راه دیگر اینست که با مطالعه عقلی در آفاق وگسترده گیتی ومقایسه آفرینش موجودات با انسان وملاحظه رابطه مخلوقات دیگر با آدمی،جایگاه انسان در بین موجودات جهان هستی به دست می آید .هم چنین از توانمندیهای او درباره تصرف در مخلوقات دیگرو جانشین خدا بودن در زمین و توانمتدیهای گسترده دیگرآدمی که موجب برتری و کرامت او نسبت به مخلوقات دیگر است، آگاه می شود . (اسراء 70) در این مطالعه نیز آدمی با مفاهیم واستدلال عقلی سروکارداردو به شناخت حصولی و مفهومی از توانمندیها،تمایلات،نیازهاو خواسته های آدمی (به عنوان مورد شناسایی) آگاه می شود ؛ اما چه بسا واقعیت آنها در خویش احساس نمی شود.
همه این راهها برای این است که انسان خود را به طور جامع بشناسد و مقام و جایگاه واقعی خویش را در عالم وجود درک کند. 1 و زمینه پرورش استعدادها برای رسیدن به اهداف هدایتی و تربیتی او فراهم شود .
یکی دیگر از راههای خودشناسی،مطالعه کلام خداوند به صورت تکوینی در زمینه انسان و نیز داستانهای قرآنی است که فرد می تواند از طریق آن به شناخت عمقی نوع انسان و در نتیجه خود،دست پیداکند.
در این پژوهش منظور از خودشناسی،مطالعه آدمی از درون خویش ( فصلت آیه 53) و شناخت همه جانبه فطرت خود اوست و شامل شناخت همه جنبه های گوناگون خویشتن آدمی است . آن طور که هست و آن طور که می تواند بشود. با این وصف ، خودشناسی شامل امور ذیل است :
(1)- شناخت سرمایه های وجودی خویشتن که سرشت طبیعی، فطری و هستی اصیل انسان بدانهاست .این سرمایه ها دو دسته اند: یک دسته ویژگیهای فطری چون کمال خواهی ،خداجویی ،خداشناسی ،خداپرستی و حقیقت جویی که بالفعل در فرد وجود دارند،و دسته دیگر توانمندیها و استعدادهایی مانند رشد نامحدود و نیل به سعادت و لذت جاوید که از توان بالقوه شخص حکایت دارند.
(2)- شناخت اموری مانند معرفت نسبت به منشأ وجودی خود، شناخت هدف و سرنوشت خویشتن و آگاهی از مسیر کمالی خویش که به نحوی خارج از وجود او و در عین حال مرتبط با اواست.
(3)- شناخت نقاط قوت و ضعف خویشتن و ادراک اینکه از چه توانمندیهایی در رسیدن به اهداف عالی تربیتی می تواند بهره مند شود و زمینه های انحراف از طبیعت و گمراهی از مسیر حقیقت را در وجود خویش تشخیص دهد. با توجه به آنچه بیان شد این پژوهش در طی آن است که با بیان ابعاد روانی انسان (توانمندیها و آسیب پذیریها) در بینش ، بازتابهای تربیتی شناخت این ابعاد از سوی انسان را تبیین کند.
پی نوشت – مرتضی مطهری – فطرت- ص
گفتار چهارم :آثار بی توجهی به خودشناسی
ندامت ابدی
انسانی که از خودغافل شود ،در نهایت با یک خود پوچ و بی ثمر روبرو خواهدشدو چون روح انسان جاودانه است با یک بی ثمری جاودانه به سر خواهد برد، و مرگ حقیقی یعنی بی ثمری جان ؛ یعنی بی نوری قلب، یعنی ندامت ابدی ودرآن حالت هوشیاری فطرت در عالم قیامت ، خودرا نخواستن .
ندامت آخرت، ندامتی است که توانایی مردن درآن نیست ،آن ندامت در نفس در آن شرایط،یعنی همواره مردن ،مردن و با این حال نمردن .
در وصف چنین شرایطی قرآن می فرماید(( ثم لایموت فیها و لا یحیی )) 1 سپس کافران در آتشی قرار می گیرند که نه میمیرند و نه زنده می شوند. درآن حال انسان قادر نیست چیزی را که نمی خواهد، نخواهد؛ و از جمله چیزهایی که نمی خواهد و قادر هم نیست از خود دور کند ،پشیمانی و نومیدی ابدی است؛ و این پشمانی در آن عالم، هراندازه که حجابها مرتفع شد عمیق تر می شود و شخص را تحلیل می برد.
شخصی که قلبش با خدا آشنا نیست همواره از خود ناامید است و نمی تواند خودش باشد،چون در حقیقت خودش همان بندگیش است که او ندارد،پس چنین آدمی خود را در اختیار نداردبلکه این ندامت است که او را در اختیار دارد.در دنیا خودی را که خدا به او داده بود نمی خواست،خود دیگری را که آرزوها برای او ساخته بود طلب می کرد خودی که او نبود و خدا نمی خواست که اوآن خود باشد، و لذا خود را از پروردگارش گسست.
در قیامت در افق جان خود و در نگاه به فطرتش با خودی روبرو می شود که بهتر بود باشد ولی نیست و این ندامت است. همواره در دنیا ازآن بودن دروغین ناامید می شد ولی خود را فریب می داد و لذا به خودی که خدا می خواست برنگشت و حالا با یک ندامت ابدی روبرو است .
اگر مادر این دنیا خودمان را در ابدیت خودمان ببینیم ، دنبال خودی می گردیم که خدا می خواهدما باشیم،ودر نتیجه از ندامت وتنگی رها می شویم، زیرا آن خود،عین ارتباط با خداست،چه در تکوین و از نظر وجود و جه در تشریح و از نظر انتخاب ما .
دین،حکم خداست برای انسان تا آن گونه باشد که خدا می خواهد و از طریق دین الهی از ناامیدی در دنیا، و از ندامت در آخرت رها شود.
هرکس که دینداری پیشه نمی کند یک ناامیدی در درون خود دارد و اگر امروز هم به آن توجه نکرد فردا برایش آشکار می شود و یک ندامت عمیق همه جان او را فرا می گیرد.
پی نوشت : سوره اعلی آیه 13
آنگاه که انسان خود را فراموش می کند.
نباید با پنهان کردن نا امیدی ،خود را فریب دهیم بلکه بر عکس، باید با دینداری راستین ،خود را از آن نجات دهیم .حتی اصرار بر خوشبختی دنیایی ،پنهان کردن نا امیدی است؛ولی اصرار بر بندگی همراه با محبت به حق ،ریشه نومیدی وندامت را بر میکند .
زندگی هدر رفته ،زندگی فریب خورده در شادی ها وغم هاست؛ودرمقابل دست یابی به خدا تنها راه امیدواری خواهد بود که اصل اساسی همه امیدهاست؛واز طرف دیگر نومیدی از خود –که خود را منشا نجات خود بدانی-ونومیدی از خلق وامیدواری به حق،تنها راهی است که ما را از ندامت ابدی می رهاند؛واگر کسی در طولحیات دنیایی نتوانست به حق امیدوار شود وبه عبارت دیگر نتوانست با حق آشتی کند وهمه چیزش را از حق بخواهد،در ابدیتش همه چیز را از دست رفته می بیند وخود را در بند نومیدی از حق گرفتار می یابد ،یعنی به جای بند حق شدن با آن همه کمال ،گرفتار من دروغین خود می شود.چون خودی که خدا به او داده بود نمی خواست ،خود دیگری را می خواست وهمین موجب گسستگی از پروردگارش خواهد شد. چون خود واقعی که خودش باشد را رها کرد وخود وهمی که خود آرزویش باشد را جستجو می کرد،خودی که او آن خود نبود،خودی بود که شیطان برای او ترسیم کرده بود . خداوند در قرآن یکی از کارهای شیطان را آرزو سازی معرفی می کند ومی فرماید ((یعدهم ویمنیهم وما یعدهم الشیطان الا غرورا ))1 شیطان گفت:من به انسانها وعده های دروغ می دهم وآن ها را گرفتار آرزوهای وهمی می کنم.وخداوند می فرماید درحالیکه وعده های شیطان فریب است وانسان را به سوی ناکجا آباد سوق می دهد واز واقعیات دور می کند.
انسان باید با آن خودی که پروردگارش برایش خواسته است ،صیقل یابد ،نه اینکه از آن دست بکشد واز ترس دیگران جرات نکند که خودش باشد .انسانی که باخود آشتی کرده ،هم خودش است،هم ازآن طریق به سوی خودی سیر می کند که باید بشود ،نه اینکه آنچنان غیر خودش شود که دیگر خودش نباشد ،ونه آنچنان در خود اولیه اش منجمد شود که هرگز به خود برترش نظر نداشته باشد ودر اصلاح خود قدمی برندارد .آری باید هم با خود آشتی کرده باشد تا بتواند به خدا برسد وهم با خدا آشتی کند تا بتواند خود را بپذیرد،وخود از دست رفته را باز یابد،((نسو الله فانسیهم انفسهم))2 آنها خدا را فراموش کردند ولذا خودشان فراموششان شد وبه سعادت وتعالی خود فکر نکردند ،چون چشم دلی را که با آن می بایست حق را ببینند کور کردند،خودی را هم که باید اصلاح می کردند وبه کمالات الهی نزدیک می شدند از دست دادند وبه خود وهمی گرفتار آمدند.
پی نوشت:1)سوره نساء آیه 120 2)سوره حشر آیه19
انسان در ظلمت خود
امیرالمومنین(علیه السلام) قیامت افرادی را که از پذیرش خود سرباز زده اند و گرفتار ناکجا آبادشده اند چنین ترسم می فرماید که (( و هل زودتهم الا السغب؟ او اهلتهم الا الضنکه ؟ او نورت لهم الا الظلمه ؟ )) 1
آیا این افراد جزگرسنگی و نیازمندی در آخرت توشه ای دارند؟آیا در جایگاهی جز تنگی و سختی فرود می آیند؟ آیا روشنایی جز ظلمت و تاریکی برای خود دارند ؟
خود دور شده از خود حقیقی، به جهت بازی خیالات و آرزوهای دنیایی، خودی است که در بالقوه گیهای استعدادهای خود متوقف شده و به فعلیتهایش دست نیافته است،او می توانست از دریچه خود همه چیز را ببیند,حالا خود دورشده از حقیقت را با خود دارد،پس چیزی نمی یابد حتی خود را.
در توصیف این انسان که امام می فرمایند (در ظلمت قرار می گیرد) این انسان خودش را در مقابل دنیا از دست داده است،چون با خدا یعنی با نور هستی آشنا نیست، و این بزرگترین خطر و یا تنها خطر واقعی است .
انسان دنیا زده حتی نام خودرا- به مفهوم الهی آن – فراموش می کند.
شهامت ندارد خود را که تنها راه نورانی بین خود و خالق اوست باور کند،خود بودن را امری بیش از انذازه ماجراجویانه و غیر معمول می یابد.
مانند دیگران بودن برای او آسان تر و امن تر است، در حالی که نسخه تقلیدی بودن، نمره و عددی در میان جمعیت بودن،در میان جمعیت وبا آرزوی آنها به سر بردن،کاری آسان است ولی بی ثمر است.
انسانی که در آرزوهای دنیایی،خودی خودش را به سراب تبدیل کرده، واز حقیقت خود درآمده، انسان بالقوه ای است که هرگز اراده بالفعل شدن در خود پدید نیاورده و به خود نیامده است،حالا بی خود است ولی به دنبال خود می گردد،گم شدن خود رادارد ولی خود راندارد می توانست کمالات بی نهایتی به دست آورد
ولی حالا هیچ چیز از آنهارا ندارد. باید از طریق آشتی با خودبه حداقل آن چیزی که می توانست دست بیابد،دست می یافت ولی با خود آشتی نبوده وخودرا نپذیرفت و با خود آرام نبود،حالا با نفسی روبروست که فاقد واقعیت است.
آری! باید با پذیرش و شناخت خود،از خود پنجره ای به عالم الهی بسازیم و از طریق ان پنجره به عوالم وسیع و گسترده غیب سفرکنیم و خود را به ثمر رسانیم،و روشن است که ایمان به خدا و عبادت او،راه یافتن آن پنجره و روش سیر وسفر به عالم قدس است.
گرتوخواهی حری و دل زندگی بندگی کن بندگی کن بندگی
پی نوشت : نهج البلاغه - خطبه 111
27
فصل چهارم : آثار و نتایج
گفتار اول : توانمندی ها و ویژگیهای روانی انسان
انسان توانمندی ها ی روانی فراوانی دارد.دربینش قرآنی ،برای انسان توانمندی ها و ویژگیهای روانی ذیل مطرح شده است:
1-توانایی شناخت خویشتن
قرآن با اشاره به این توانایی می فرماید:((الانسان علی نفسه بصیره)) انسان بر خودش آگاه است.(قیامت 14)بصیرت در اصطلاح قرآن به مفهوم بینش صحیح است.آیه در مقام این است که آدمی استعداد وتوانایی ای دارد که میتواند به صورت مستقیم یا باراهنمایی پیامبران الهی شناخت جامعی از خویشتن داشته باشد.از این روی، درتفسیر آیه گفته شده است بصیرت بینش صحیح درونی وادراک قلبی است وآیه حاکی از آنست که انسان دارای بصیرت وشناخت جامعی نسبت به خودش می باشد.1
2- توان شناسایی فضیلت ورذیلت
قرآن تصریح دارد که توانمندی درک خوبی ها وبدی ها به ادمی داده شده استک((خدا فجور وتقوا رابه انسان تفهیم کرده است شمس 8)) یعنی انسان را طوری آفریده که ذاتا خوب وبد وصلاح وفساد را می فهمد.2
3- قدرت یاد گیری نا محدود
انسان می تواند چیزی را که نمی داند یاد بگیرد وجهل خود را کم کندودامنه علم او هم محدود نیست ؛بلکه می تواند از جهالت ونادانی خود بکاهد وبه حل مسائلی که پیش رو دارد بپردازد وبه رشد وکمال بالاتری برسد .قرآن دراین باره می گوید: خدا زمینه آموختن آنچه را که انسان نمی داند فراهم کرده است .( علق آیه 5) بعضی از مفسران تصریح کرده اندکه مراد از تعلیم خدا آمادگی نفسآدمی برای آموختین و درک معانی است.3
4- توانمندی تبیین :
خداوند زمینه های جسمی وروانی توانمندی ومهارت بیان را فراهم ساخته است و اورا توانمندی تبیین پدیده های مورد مشاهده و آنچه می اندیشد واحساس می کند، برخوردار کرده است.قرآن می فرماید:خدا به انسان بیان را آموزش داد. (رحمن 4) .
در تفسیر این تواتمندی گفته اند: منظور کشف است و اعم از سخن گفتن است .4 بنابراین علاوه بر سخن گفتن،توانمندیهای خواندن ،نوشتن،فهمیدن و فهماندن را نیز در بر می گیرد؛ به گونه ای که آنچه را می گوید و آنچه را برای او گفته می شود، بتواند بشناسد و برای دیگران تبیین کند.
5-توانایی اندیشیدن:
ازجمله توانمندیهای روانی انسان توانای اندیشیدن و خردمندی است. انسان به گونه ا ی آفریده شده است که می تواند بیندیشد .قرآن انسان را خردمند و متفکر معرفی کرده است و دامنه تفکراورا تمام آفرینش و ازجمله خودش دانسته است.ودر باره کسانی که این توانمندی را بارور ساخته اند (اولی الباب) می فرماید: آنان در خلقت آسمانها و زمین می اندیشند.(آل عمران 191)
6- برخورداری از کرامت:
درقرآن دو نوع کرامت برای آدمی معرفی شده است:
الف- کرامت تکوینی که بیانگر برتری تکوینی او نسبت به مخلوقات دیگر است ومحققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را ( بر مرکب ) در بر و بحرسوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنهرا راروزی دادیم و آنهارا بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم. ( آیه اسراء 70)
محور این نوع کرامت از منظر قرآن توانمندی تصرف در هستی است توانمندی تصرف درزمین، آسمانها و بهره برداری ازآنها موارد ذکر شده در آیه مزبور و آیات (نحل 14 و الرحمن 10) می باشد.و براساس این آیات،آنچه در آسمانها و زمین است ،مانند خورشید،ستارگان ،معادن،دریاها،گیاهان و حیوانات،همه تحت تصرف آدمی و در خدمت انسان گماشته شده است.
ب- کرامت ارزشی که با سیرصعودی در معرفت ارتقای ایمان،تزکیه ،عمل صالح وتقوی متصف به درجاتی است از قرب وجودی و صفات کمالی پروردگار می شودوبه سعادت و خوشبختی جاوید می رسد.
هرکه باتقواتراست نزدخدا گرامی تراست.(حجرات 13). آیاتی که در آنها از مقربان ،اصحاب یمین،اهل بهشت در مراتب گوناگون آن و انسانهای کامل سخن گفته شده است نیز همه از این توانمندی حکایت دارند مانند سوره واقعه (10تا 11) و 27
7- جاودانه ماندن
این توانمندی در میل فطری او به حیاط جاودان متبلور است و می خواهدزندگی اش هیچ پایانی نداشته باشد. قرآن ضمن توجه به تحقق حتمی این میل،تصرح دارد که انسان زندگی اخروی جاودانه خواهد داشت.آیات مربوط به خلود آدمی در بهشت وتنعم جاودانه بهشتیان مانند: و خدا برای همه آنها بهشت هایی که از زیر درختان آنها نهر ها جاری است مهیا ساخته که در آن بهشت تاابد متنعم باشند این به حقیقت سعادت بزرگ است (توبه 100 )وآیات خلود جهنمیان البته کیفرشان آتش دوزخ است که تا ابد در آن مخلد باشند(23جن)این بیانگر زندگی جاودانه آدمی است.
8-قدرت انتخاب
از دیدگاه قرآن انسان موجودی مختار ودارای اراده است می تواند آزادانه انتخاب کند .توجه به این توانمندی موجب می شود فرد باتمام وجودش احساس کند در انتخاب مسیرها،انجام افعال وتحقق سرنوشت ،آزاد است و میتواند براساس خواسته ها وتصمیمات خود اقدام کند .از این روی ،افراد با هم تفاوت های اساسی دارند؛برخی شاکر وبرخی کفور می باشند؛برخی دنیا راانتخاب می کنند وبرخی آخرت را بر می گزینند.این ویژگی در آدمی زمینه تکلیف وهدایت را فراهم کرده است.خداوند می فرماید:ما راه را نشان دادیم،این انسان است که انتخاب می کندهدایت را وخدا راشکر گذار است ویا آنکه انتخاب نمی کند وخدا را ناسپاس است.(انسان -3)همچنین می فرماید :شماآدمیان ،با اراده خود ،برخی دنیا وبرخی آخرت را انتخاب می کنید.(آل عمران-52)
9- ارتباط با خدا
آدمی به طور فطری خداشناس است و گرایش به پروردگارش دارد . خداوند می فرماید: توجه ات را به دین (خدا) پیوسته کن؛ در حالی که بدان مایلی ، پیروی کن از فطرت خدایی که بشر را برآن آفریده است (روم 30). 5 آدمی به صور گوناگون می تواند با خدا ارتباط برقرار کند. مانند 1-از طریق پیامبران و اولیای الهی 2- از طریق دعا، مناجات و توکل بر قدرت،رحمت و لطف پروردگار.(ارتباط کلامی و قلبی ) 3- از طریق عاطفی و دوست شدن با او 4- از طریق اتصاف به صفات خداوندی(ارتباط وجودی وکمالی) و حرکت در جهت کمال انسانی. این گونه ارتباط در قرآن به خلیفه خدا در روی زمین تعبیر شده است.5- انجام مناسک و عبادات و تقرب جویی از طریق عبادات؛ مانند انجام مناسک حج، قربانی کردن و زمزمه کردن حوادث گذشته در اعمال حج 6- از طریق احسان و نیکی به مرده و مخلوقات خدا و هرکونه عمل صالح که موجب رضایت خداوند می شود.(مائده 13)این طریق از دو جهت ارتباط فرد را با خدا برقرار می سازد .یکی از بعد عاطفی که خدا را دوست داردوفرد هم از این دوستی ،احساس رضایت می کند ودیگر از این جهت که با عملکرد نیکو متصف به کما ل می شود .فرد بدین ترتیب متصف به کمال می شود وازطریق این اتصاف کمالی ،به خدا نزدیک می شود ورابطه وجود کمالی با خد پیدا می کند .(اعراف 56)
10- توانایی ارتباط با سایر انسانها
هر فرد در ارتباط با انسانهای دیگر،به طور طبیعی تمایل دارد براساس مودت،نیکی ،عدالت و تعاون عمل کند .(ممتحنه آیه 7و8) و همچنین باید نسبت به مومنان؛ افزون برآن روابط رابطه اخوت،همیاری و رحمت که رابطه ای بسیار عمیق تر است ،داشته باشند.(انماالمومنون اخوه… حجرات 10)
گفتار دوم : آسیب های روانی
قرآن برای دستیابی بشر به خودشناسی واقعی وپیشگیری از شناخت نادرست در این زمینه ،ظرفیت های آسیب زا،ضعف ها ،حالات روانی، ویژگیها ورفتارهای نقصی آدمی را نیز به او شناسانده است وتوجه داده است که این ظرفیت ها نه تنها باطبیعت وفطرت اولیه آدمی هماهنگ نیستند ؛بلکه انحراف از فطرت است وبعضی با سوئ انتخاب خویش وتحت تاثیر عوامل عارضی (درونی وبیرونی)این حالات را در خود پدید می آورند وآنها را می پرورانند،وچه بسا جزو ویژگی هایشان می شوند وحتی طبیعت ثانویه شری برای آنان پدید می آورند،نه تنها آن توانمندیهای فطری را پرورش نمی دهند ،آنها را در جهت آ ن طبیعت ثانوی خود بکار می گیرند.درحقیقت قرآن به منظور برنامه ریزی تربیتی وهدایتی برای بشر ،او را متوجه منشا انحراف از فطرت کرده است تابا بهره برداری درست از امکانات وتوانمندیهای خدایی وارزیابی افکارفباورها ،احساس ها وعملکرد هایش به صورت مستمر ،از انحراف وایجاد ظرفیت ها ، ویژگیها ورفتارهای نا مطلوب درخویش پیشگیری کند تادر مسیر شقاوت وبدبختی قرلر نگیرد.از نظر قرآ ن برخی از این آسیب ها عبارتند از:1-انتخاب شر:فرد با گزینش های نادرست زمینه های شر وبدی درخویش را فراهم می سازد:انسان با شوق ورغبتی که خیر خود را می جوید،چه بسا به نادانی با همان شوق ورغبت ،شر وزیان خود را می طلبد .(اسراء-10) 2- خود وخدا را فراموش کردن:خدا را چون فراموش کردند خود را فراموش کردند. (حشر -19*) 3- تصمیم گیری ورفتار عجولانه :رفتار عجولانه به معنای طلب وجستجوی شیء قبل از رسیدن به آن است. انسان عجول وشتابگر است.(اسراء-11) 4-جدال کثیر :جدال کثیر فعل مذمومی است که با انحرافی از طبیعت اولیه برای آدمی رخ می دهد؛زیرا در سرنوشت اولیه آدمی که بر خیر است، جدال کثیر وجود ندارد.ازاین روی درقران آدمی را نسبت به این انحراف وارتکاب این فعل مذموم هشدار می دهد:آدمی زیاد به مشاجره ومنازعه کلامی می پردازد.(کهف-54)5-طغیان گری وستم گری:اوآنگاه که خود را مستغنی می بیند،طغیان می کند .( علق-7).6-حماقت، نادانی وتدبیر نابخردانه:او بسیار تجاوزگر نادان است(احزاب-72) 7- ناسپاسی کردن:او نسبت به پروردگارش بسیار نا سپاس است(حج-66) 8-عدم تحمل سختی اذا مسه الشر جزوعا (معارج-20) 9- انتظارهای زیاد بدون تلاش :آیا برای آدمی هر چه آرزو می کند حاصل می شود .(نجم-24)
10-حرص ورزی:ان الانسان خلق هلوعا(معارج-19*) 11- بخل ورزی :انسان بخیل وممسک میباشد 0اسراء100) وانسان به گونه ای میشود که همه چیز را برای خود می خواهد ونمی خواهد که به دیگران بدهد.(معارج-21) 12-علمی نیندیشیدن وپیروی از گمان .13-ضعف در برخورداری از همه توانمندیها : خلق الانسان ضعیفا (نساء-28)
گفتار سوم : بازتابهای تربیتی خودشناسی
در این نوشتار ،به توانمندیهای آدمی به اختصار اشاره شد،از جمله توانایی شناخت ،فضیلت شناسی وگرایش به خیر،قدرت یادگیری ،توانایی اندیشیدن ،برخورداری از کرامت،زیستن جاودانه،توانایی انتخاب مسیر ، ارتباط با خدا، ارتباط با سایر انسان ها،هم چنین به آسیب های روانی انسان نیز اشاره شدکه خود وخدا را فراموش کردن،رفتار عجولانه،جدال کردن ، طغیانگری وستم ،ناسپاسی کردن ،نادانی ،بی صبری وعدم تحمل سختی ها،حرص ورزی ،پیروی از گمان،،از جمله این آسیب ها می باشند.ترکیب این ویژگیهای روانی انسان رامجسم میکند که از یک طرف تمایل به خیر دارد واز طرفی دیگر موانعی درمسیر پیمودن کمال انسانی برایش مصور است.خود شناسی وشناخت توانمندیها ونیز موانع مذکور به فرد کمک می کند تا چگونگی پرورش یافتن وبه سوی کمال حرکت کردنرا دریابد واین که چگونه با موانع مواجه شود وتحت تاثیر آنها قرار نگیرد ویا بر آنها فائق آید ؛همچنین بتواندبه تجهیز نیرو های مثبت وکنترل نیروهای منفی وبازدارنده انسان برای رسیدن به کمال بپردازد .
لازم به ذکر است که برخی انسان ها ،آسیب های روانی را به دیگران،شیطان ویا نیروهای منفی در طبیعت فرافکنی می کنند ؛همین امر موجب میشود که نتواند خود رابشناسد .لازمه یشناخت خود به منزله یک انسان،باور به جنبه های مثبت وپیشگیری از بروز جنبه های منفی است .
بازتابهای تربیتی که از خودشناسی براساس بینش قرآنی نشات می گیرد،بسیار گسترده و وسیع است ومیسر نیست همه آنها تبیین شود.در زیر به مهمترین آنها می پردازیم:
1- شناخت هدف زندگی وانتخاب صراط مستقیم
ازجمله بازتابهای تربیتی این است که متربی با توجه به اینکه به شناخت خویش و تمایلش به زندگی جاوید و راهنمایی عقلش به هدایت پذیری از آشنایان به زندگی سعادتمندانه ابدی نائل آمده است،در سایه این محرکهای درونی و آموزه های رسولان الهی،با هدف زندگی و انتظاراتی که باید از خود داشته باشد،آشنا می شود.(احقاف 3 ) همچنین ازسعادت خوشبختی خویش و مسیر منتهی به آن،آگاه می شود وراه صحیح مسیر زندگی را که مطابق با ساختمان وجودیش باشد،حق تشخیص می دهد.( بقره 26) و آن را به عنوان صراط مستقیم نیل به سعادت که همان مسیر هدایت قرآن است، بر می گزیند با این شناخت از پیمودن در مسیرهایی که با ساختار وجود اصیل وفطریش هماهنگ نیست. خودداری می کند .همانطور که خداوند می فرماید:این راه( فطرت وقرآن )راه مستقیم من است ؛از آن پیروی کنید وراه های دیگر را نروید که آنها شما را از خداوند باز می دارد،این توصیه خداوند به شماست تا متقی شوید.(انعام 153)در این بازتاب ،فرد هدف تعلیم وتربیت را هدفی کمالی وواقعی،ونه تنازلی ،خیالی واعتباری تلقی می کند وبدان دلبسته می شود.به همین دلیل در قرآن نمود وسعادت و کمال را در بهره مندی از نعمتد های مادی ومعنوی پروردگار در بهشت تبیین ،وتوجه مردم را به آن جلب کرده است .متربی باید به سعادت جاوید بیندیشد واهداف مقدماتی را در جهت آن هدف وسعادت همیشگی وانتخاب ؛وبدان ها عمل کند .درقرآن در موارد زیادی به ابدیت کمال وآثار آن که به صورت جنات جلوه می نماید اشاره شده است؛(پاداش آنان درنزد پروردگار ،بهشت های عدن است که نهر ها در آن جاری است وهمیشه در آن خواهند بود.-بینه 8).
درقرآن از پیامبران الهی و انسانهای کامل به خویشتن شناسی پرداخته اند واز این طریق،با انتخابهدف زندگی،در این مسیر استعدادهای خود را رشد داده اند،به منزله اسوه ای تربیت 1 یاد می شود.اینکه در قرآن2 به داستانهای انبیاءاشاره شده و گاه برخی از داستانها چندین بار تکرار شده است،ممکن است بدین دلیل باشد که به حق،نقش آموزی و تربیتی بر ریو مردم دارند.بنابراین ،با خواندن داستانهای انبیاء و مطالعه زنگی آنان،خودشناسی افراد بهتر در خداشناسی وپیمودن مسیر کمال نمود پیدا می کند
پی نوشت:1) ممتحنه 4-6 2)هود 120؛نساء 164.
2- نیل به خداشناسی
خودشناسی که پایه تعلیم و تربیت است به خداشناسی می انجامد. از دیدگاه دینی،خودسازی منوط به خداشناسی است و خداشناسی در پرتو خودشناسی قابل تبیین است . براساس دیدگاه قرآن،از جمله نتایج شناخت نفس در کنار ادراک آیات آفاقی،پی بردن به حق بودن پروردذگار مطرح است.(فصلت 53) درباره این آیه باید توجه داشت که شناخت آیات آفاقی و انفسی هردو انسان را به شناخت خداوند و اسماء وصفاتش راهنمایی می کنندو در نتیجه مارا به چنگ زدن به دین حق،تعلیم وتربیت صحیح،اصلاح نفس و اتصاف به فضائل اخلاقی هدایت می کنند؛اما شناخت نفس و قوای روحی وبدنب و حالات گوناگون آن و شناخت ملکه های فاضله و رذیله و سعادت و شقاوت آن،جدای از شناخت مرضها و درمانهای آن نیست . با این شناختها،انسان به طور عادی و مستقیم تر مسیر درست تعلیم و تربیت را پیدامی کند و به اصلاح نفس و رسیدن به سعادت حقیقی می پردازد. 1
پی نوشت :1)محمد تقی مصباح یزدی ،انسان شناسی ،ج1-3،ص321.
3- شکل گیری صحیح نظام فکری
معرفت نفس و پی بردن به ابعاد وجودی و از جمله کمال خواهی نامحدود در خویش،انسان را ملزم به تأمین سعادت جاوید و زندگی جاوید اخروی می کند؛ یعنی شناخت خویش اورا به اینکه به طور فطری به سعادت نامحدودگرایشدارد،سوق می دهد. در آیه 108 سوره هود مصداق این سعادت نامحدود،بهشت بی انتهای الهی در آخرت بیانت شده است. البته آگاهی از نامحدود بودن زندگی فرد،به همراه ادراک مختار بودن او و سیر اختیاری و انتخابی به کمال و سعادت ،نیاز به هدایت و تعلیم و تربیت انبیاءو باور به نبوت و امامت و رهبری را موجب می شود.باید توجه داشت که تربیت و هدایت همه جانبه در گرو هدایت و باورهای درست و نظام فکری صحیح است .(بقره 132) به همین دلیل پایه اساسی تعلیم وتربیت انبیاء ((دین قیم-
)) است که محورآن،توحید،معاد و نبوت است. ازاین روی خویشتن شناسی با زمینه سازی شکل گیری صحیح شخصیت فکری و اعتقادی آدمی در تعلیم و تربیت صحیح و همه جانبه نقش اساسی را ایفاءمی کند
پی نوشت:1)روم 30؛توبه 36.
4- هماهنگی پرورش با فطرت
از آنجا که خویشتن شناسی فرد را از یک سو متوجه اهراف کمالی می کند و از سوی دیگر،ازتمایلات،توانمندیها و استعدادهای فطری خویش آگاه می سازد،انگیزه شکوفایی وپرورش باورها،تمایلات،احساسات،عواطف و رفتارها،هماهنگ با فطرت انسانی در او پدید می آید. چنین فردی خلق و خوی اجتماعیش،ادب الهی اش،بروز احساساتش و تمام رفتارهایش صالح،ارزشی و مثبت،و مصداق خیرالبریه (بینه 7) می شودو مراقب است تا از ناحیه او هیچ گونه آسیبی نه به خود(در همه جنبه ها) نه به دیگران، و نه به طبیعت وارد نشود وعامل فساد برای خویش و جامعه نباشد.(اعرف 58) چنین کسی در موارد تزاحم،عقل گرایی و تعهدات معنوی و الهی اش،اولویتهای رفتاریش را معین می سازد.
5- ارتقای روابط همه جانبه
خودشناسی به صورت همه جانبه و توجه به جنبه های گوناگون خویش،موجب شفاف سازی تمایلات طبیعی خود نسبت به خدا،خویش،دیگران وجهانی است که در اختیار و در تصرف اوست.با این شفاف سازی،فرد می فهمد که با هر یک از آنها چه نوع رابطه ای باید برقرار سازد وچگونه در صدد استحکام وتعالی این روابط دربر آید .از این روی به میزان دست یابی به خود شناسی مجموعه روابط فرد باخدا ،خود ومردم وطبیعت تصحیح وارتقا می یابد وازاختلال وانحراف در این روابط پیشگیری می شود.همچنین زندگی اش در مسیر طبیعی وهدایتی ،هماهنگ باهدف آفرینش بهیش برده می شود وبه سعادت جاوید می رسد .به طور کلی هر فرد با این نگرش می تواند در جهت رشد وشکوفایی استعدادهای طبیعی ،ودر مسیر هدایت وشکوفایی همه جانبه وجود خویش ورسیدن اهداف عالی انسانی به ویژه قرب الهی رشد وتکامل یابد 1 .هم چنین اثر شناخت خود راهدایت یافتن ،حرکت درمسیر حق،کنترل قوای شهوی وغضبی ودر نهایت ودرنهایت رسیدن به سعادت مطرح کرده است
پی نوشت :ملا احمد نراقی ،معراج السعاده ،ص7-8.
6-استمرار تلاش برای صعود به مراتب کمال
از آنجا که متربی با خودشنلسی به درجاتی بودن ونامحدود بودن مراتب کمال وسعادت توجه می کند وپی می برد که حدی برای رشد وتعالی او وجود ندارد،انگیزه فعالیت گسترده اش در صعود به مراتب کمالی افزایش می یابد وباانگیزه وتلاش مستمر برای دست یابی به مراتب بالاتر،دچار بی حوصلگی وناامیدی نمی شود ؛زیرا با این شناخت مطمئن می شود که به هر درجه ای برسد ،درجه بالاتری وجود دارد .چنین اطمینانی ،به فعالیت های تربیتی متربی استمرار می بخشد وانگیزه ای در او ایجاد می کند که او هرگز از عمل باز نایستد .دراین وضعیت ،انگیزه فرد برای پرورش تمامی امیال فطریش افزایش می یابد وتقویت می شود ودر صدد بر می آید همه آنها را عملیاتی سازد وپاسخ واقع بینانه به همه نیازها وسائقه های وجودی وخدادادیش شود .(نحل-36)ودر این زمینه از هیچ کوشش وتلاشی ذریغ نورزد.(حج-78) قرآن به منظور افزایش انگیزه برای کوشش همه جانبه به رابطه واقعی اعمال ونتایج آن اشاره وبیان می کند که هر چه عمل درکیفیت وکمیت بهتر وبیشتر باشد ،درجات ومراتب اهداف کمالی بالاتر وبیشتر خواهد بود((هر فردی به میزان عملی که انجام داده است دارای درجات بهشتی می شود )) (احقاف 19)آنان درپیش خدا درجاتی دارند وخدا به آنچه آنها عمل می کنند آگاه است (آل عمران-163)
این درجات با تعابیر گوناگوندر مورد هدف نهایی مانند(جنات تجری من تحتها الانهار—فرقان-10)—–(جنات عدن –طه-76)—–(فردوس-کهف 107)—–(جنات النعیم –صافات -43) —-(رضوان الله -آل عمران 15) وعالی ترین مقام قرب یعنی مقام عندیت (قمر _55) بیان شده است.
7-پیدایش تحول درونی در متربی
متربی با خود شناسی در یافته است که در رشد وکمال ،تحول نفس اصل است .باید او به فکر تحول درونی باشد وبه اصلاح ورشد باطن همت گمارد؛روح را صفا دهد وآن را از آلودگیها پاک سازد که با صفا وپاکی روح است که می تواند خوبی ها وبدی ها رابه خوبی بشناسد وبه درجات بالای قرب دست یابد متربی می تواند در سیر تکاملی به نفس مطمئنه تحول یابد ودر کمال قرب ربوبی بار یابد وبه مقام رضا برسد وبه صف بندگان خالص حضرتش بپیوندد واز جنت محبت او برخوردار شود:((ای نفس مطمئنه ! به سوی پروردگارت بازگرد درحالی که از او راضی هستی واو هم از تو راضی است .پس درزمره بندگان خاصم در آی و وارد بهشت ویژه ام بشو)).(فجر: 28-30)
8-تقویت حق مداری
فطرت انسان،حق جو وحق مدار است.یکی از ابعاد خویشتن شناسی آدمی،آگاهی از این حق جویی وتمایل به حقیقت ودوری از باطل است.توجه به این موضوع باعث می شود فرد اطلاعات خود را ارزیابی کند وبه بازشناسی حق از باطل اقدام کند وآنچه را با فطرت خود هماهنگ می یابد،تشخیص می دهد وآنچه را در مسیر سعادت می شناسد برگزیند واز انحراف باز ایستد .به عبارت دیگر،احساس نیاز برای رسیدن به کمال واقعی ،جستجوگری برای شناسایی مسیر رسیدن به آن رادر فرد زنده می سازد واو را به مکتب شناسی رسولان الهی هدایت می کند وباور به رشد آفرینی وکمال بخشی اموزه های پیامبران آسمانیرا در فرد می پروراند ومسیر حق آنان را از مسیر های دیگر باز می شناسد ونسبت به آنچه رشد آفرین است،سر تسلیم فرود می آوردقرآن می فرماید :جنیان گفتند ماقرآن شگفت انگیز راکه به راه رشد هدایت می کند شنیدیم وبه آن ایمان آوردیم.(جن-2)
گفتار آخر : نتیجه گیری
در فلسفه روان شناسی وتعلیم وتربیت،خویش یا خود از موضوع های مهم است واز دیدگاههای مختلفی چون دیدگاههای اجتماعی، شناختی واجتماعی تحلیلی نیز ابراز شده است.1 خود شناسی برای هر فرد ضروری است ؛زیرا انسان با خود شناسی به قابلیت ها،توانمندیها؛تحولات و ویژگیهای فطری وغیر فطری خود پی می برد وضعف وفقر ونیازمندی وتعلق به قدرت لایتناهی پروردگار رادر خود حس می کند واین مقدم ها برای سلوک عملی ورفتن به سوی خدا،اهداف عالی تربیتی وکمال مطلوب است.خودشناسی یا معرفت نفس زیر بنای سعادت بشر در همه شئون مادی ومعنوی است آدمی در پرتو خودشناسی
از نیازهای درونی وبیرونی خود آگاه می شود وتوانمندیها وناتواناییهای خود راارز یابی می کندوهمواره به عنوان گام نخست در پرورش استعدادهای انسانی،دستیابی به مبانی،اصول واهداف تربیتی مطرح می شود ؛زیرا اگر کسی خود را نشناسد نمی داند به دنبال چه هدف هایی درزندگی باشد وبر چه اصولی رفتار خویش را استوار سازد.
نیازهای درونی وبیرونی خود آگاه می شود وتوانمندیها وناتواناییهای خود راارز یابی می کندوهمواره به عنوان گام نخست در پرورش استعدادهای انسانی،دستیابی به مبانی،اصول واهداف تربیتی مطرح می شود ؛زیرا اگر کسی خود را نشناسد نمی داند به دنبال چه هدف هایی درزندگی باشد وبر چه اصولی رفتار خویش را استوار سازد.
شخص متربی با خود شناسی به هدف تعلیم وتربیت به منزله امری کمالی وواقعی ونه امری تنازلی ،خیالی واعتباری نگاه می کند2 .به همین دلیل به جستجو گری برای شناسایی مسیر منتهی به کمال از طریق مکتب انبیا اقدام می کند ؛همچنین بر انگیخته می شود تا فعالیت گسترده ای را در صعود به مراتب کمالی داشنه باشد وبه موجودی بی انگیزه ،بی حوصله ونا امید تبدیل نشود؛ودر این راه تلاش جدی دارد ؛زیرا سرنوشت مطلوبش به میزان کوشش وجدیتش بستگی دارد.قرآن می فرماید :سرنوشت هر کس در گرو تلاش واکتساب خود اوست.(مدثر -38)بنابراین از نظر3- پی بردن به توان جسمی ،قدرت فکری،علاقه ها و استعدادها و توانمندی خود در فعالیتها و خوب به کارگرفتن آنها در عملهای تربیتی،از مهم ترین بازتابهای خویشتن شناسی است.درحقیقت،کسی که به مطالعه درونی می پردازد و با هدایت الهی4- و راهنماییهای انبیابه خودشناسی می پردازد در خویش می یابدکه رابطه ناگسستنی شناختی،گرایشو عاطفی با پروردگار دارد؛کمل خواه و ارتقاطلب و آزادی خواه است و تمایل به رهایی از هرگونه قیدو بند و موانع نیل به کمال دراو. وجودارد؛به خیر و خوبی و فضیلت خواهی گرایش دارد و حق پذیراست؛حقیقت جواست و دوست دارد از هرچیزی آگاه شودو امکان ادراک صحیح واقعیت را در خود می یابد زیبایی را دوست دارد؛جاویدخواه هست و سعادت و خوشبختی همیشگی را جستجو می کند؛دارای حب ذات است و دوست دارد به دیگران نیز محبت کند؛عزت خواه،و نوع دوست ،لذت خواه و آرامش طلب است و از درد والم ،اضطراب و ناراحتی فرار می کند. مختار ،انتخابگر و مسئولیت پذیر است . استقلال خواه است و وابستگی به دیگران را دوست ندارد. تمایل به خودفعالی دارد و تنبلی وسستی را دوست ندارد . تمایل به خودشکوفایی،تربیت،تغییر و هدایت پذیری رادرخود احساس می کند. خودرا عاقل،متفکر،خلاق،منطقی و دارای توانمندی می داند. خودرا برای کسب تجربه توانمند می بیند؛چند بعدی بودن خویش را ادراک می کند در می یابد که هویت واقعیش به روح او است برای خویش نسبت به جمادات و حیوانات کرامت قائل است و توانمندی کرامت اکتسابی رادر خود می یابد. در تأثیر پذیری از بیرون خود و تأثیرگذاری برمحیط هردو واقف است. می فهمد شخصیتش به تدریج و درطول زمان شکل می گیرد.خوبی و بدی را از یکدیگر کاملا تشخیص می دهدو اینها همه بازتابهای تربیتی خودشناسی است.
پی نوشت:1)نیک چهره محسنی،ادراک خود(از کودکی تا بزرگسالی)ص19*و26
2)علی نقی فقیهی ،(اصول تعلیم وتربیت اسلامی)ص29*
3)ابو علی سینا (تدابیر المنازل اوالسیاسات الاهیه )کوشش جعفر نقدی ص40
4)فصلت 53
و من الله توفیق
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات