علم سه بخش است
علامه #جوادی_آملی
( درپاسخ به سوال < در مقابل داعش و مانند اينها که حملات انتحاری دارند … ؟> ) :
اينها را مي دانيد که جنگ هاي نيابتي است، اينها نه مسلمان هستند و نه کافر! اينها مزدور محض اند! نه اسلام براي اينها حلّ شده است و نه غير اسلام؛
البته حوزه هاي علميه اگر بحث هاي کلامي را مثل فقه و اصول ادامه مي داد که مسئله توسل حلّ مي شد، مسئله شفاعت حلّ مي شد، اين دعاهايي که مرتّب مي خوانيم که به پيغمبر و حضرت امير مي گوييم: «اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَان»،
اگر اينها هم مثل فقه و اصول بحث مي شد ما چنين مشکلي نداشتيم؛
ولي متأسفانه حوزه ما حوزه فقه و اصول است،
با کلام و عقايد و علوم ديگر کاري ندارد!
اين است که اين حرف هاي براي آنها آشنا نيست،
حتی براي خيلي از خودي ها آشنا نيست!
ما اين دعاها را بايد درس بخوانيم، اين ادعيه و مناجات را بايد درس بخوانيم، اين نهجالبلاغه را بايد درس بخوانيم، اينها جانگير است! يعني مسئله رسائل و مکاسب و مسئله صحيفه سجاديه و مسئله نهجالبلاغه اصلاً قابل قياس نيست! اين حرف هاي نفسگير جلويش است!
اين يک سواد دقيق مي خواهد، جان کندن مي خواهد، يک قاطعيت مي خواهد و برهان مي خواهد تا نهجالبلاغه را حلّ کند!
ما با فقه و اصول داريم زندگي مي کنيم، ديگر شفاعت «ما هي»؟ «التوسّل ما هي»؟ «اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَان» حق است و معناي آن چيست؟ «قُرب نوافل» يعني چه؟ «كُنْتُ … لِسَانَهُ» يعني چه؟ اين ها که در حوزه ها نيست! آن وقت هم که آنها از حوزه ما خبري ندارند، لذا مي گويند شما مشرک هستيد.
نه تنها حوزه ما مشکل دارد، حوزه آنها هم اين مشکل را دارد!
حرف اوّل را کلام مي زند!
اصلاً هم پيغمبر و هم امام صادق(سلام الله عليهما)، آنهايي که به ما گفتند علم واجب است «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ»،
گفتند چه چيزي بخوان يا نگفتند؟!
گفتند سه تا برنامه است، با حصر گفتند:
«إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ
آيَةٌ مُحْكَمَةٌ
أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ
أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَة»،
ما[در حوزه ها] گفتيم
«آيَةٌ مُحْكَمَةٌ» فقه و اصول است،
«فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ» فقه و اصول است،
«سُنَّةٌ قَائِمَة» هم فقه و اصول است
و حوزه هم به اين صورت درآمد.
«آيَةٌ مُحْكَمَةٌ»؛ يعني کلام، عقيده، تفسير، فلسفه و علوم عقلي!
آن وقت انسان با خيال باز مي گويد: «اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ»، مي فهمد که دارد چه مي گويد، ديگر کفر نيست، چون توسل براي او حلّ شده، شفاعت براي او حل شده، نه آرام مي گويد و نه مي ترسد،
قدرت دفاع هم دارد!
وجود مبارک امام صادق شاگردان خود را متخصص کرده، آن هشام بن حَکَم را يک طور، هشام بن سالم را يک طور ديگر،
فرمود تو با هر کسي مناظره و نظريه پردازي نکن! «أَنْتَ إِنْ قَصُّوكَ لَنْ تَطِير»؛ يک قدري اوج مي گيري ولي مي افتي، اما «فَيَطِيرُ وَ يَنْقَض»؛ او بگذاريد پرواز بکند و هر جا مي خواهد برود، چون خوب تربيت شده است؛
اينها را در «آيَةٌ مُحْكَمَةٌ» تربيت کرده،
او را در «فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ» تربيت کرده،
ديگری را در «سُنَّةٌ قَائِمَة» تربيت کرده است،
فرمود تو با هر کس نظريه پردازي نکن، تو سقوط مي کني، يک قدري اوج مي گيري و بعد مي افتي «أَنْتَ إِنْ قَصُّوكَ لَنْ تَطِير»، اما او «فَيَطِيرُ وَ يَنْقَض»؛
براي بعضي از افراد هم حرمت خاص قائل شد، فرمود اين «اَبان» در بحث فقهي خيلي قوي است!
حوزه بايد دارای
«آيَةٌ مُحْكَمَةٌ»،
«فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ»
و «سُنَّةٌ قَائِمَة» باشد؛
کلام، فقه، اصول، تفسير و اينگونه از علوم باشد.
آن وقت با ضِرس قاطع، با اطمينان خاطر و قاطعاً مي گويد: «اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ»، آنها که مدبّرات امر هستند که شاگردان اينها هستند! پس چه محذوري دارد؟ کجاي آن با توحيد مخالف است و مشکل دارد؟ ولي اين درس و بحث وقتي باشد، انسان کاملاً اين ادعيه را مي خواند.
? درس تفسیر _ سال های اخیر
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات