رابطه دروغ وبرکت در معامله
نرجس جعفری
چکیده
یکی از واژه های متداول درمتون دینی وعرف مردم، واژه«برکت» است. دروغ وقسم دروغ ازجمله معایب وگناهان بزرگ میباشد که باعث از بینرفتن برکت در جامعه وکسبوکار افراد میشود.طرح این موضوع ازآن جهت قابل اهمیت است که بابررسی آیات وروایت مربوط میتوان به راحتی بارعایت چند راهکار ودر راس آن پرهیز از دروغ رزق وروزی رادر جامعه وزندگی افزایش دادوبرکت رابرکسبوکار افراد سایه افکند.
واژگان کلیدی: دروغ، اعتبار، برکت، معامله، ثبات وپایداری
مقدمه
دروغ یکی از اعمالی است که در جامعه مورد مذمت میباشد وازدیدگاه شرع جزء گناهانکبیره شمرده میشود.دروغ در زندگی تاثیرات مختلفی دارد. در زندگی شخصی افراد،در میزان روابط ونوع ارتباطات افراد تاثیر مستقیم میگذارد بهطوریکه در برخی موارد باعث قطع ارتباط بین افراد میشود و در زندگی اجتماعی افرادنیز تاثیر میگذارد به طوریکه در برخی موارد باعث قطع ارتباط بین افراد میشود و در زندگی اجتماعی افراد نیز تاثیر خاص خود را دارا میباشد
از آنجاییکه در معاملات یکی از عوامل مهم در پیشرفت زندگی افراد میباشد،معاملات همراه بادروغ تاثیر مستقم در اقتصاد خانواده واجتماع میگذارد. سوالیکه مطرح میشود این است که دروغ چه تاثیری در اقتصاد بههمراه دارد؟ آیا دروغ در پیشرفت اقتصادی زندگی شخصی تاثیر دارد؟ آیا در معاملات دروغ جایز است؟اگر در معاملات دروغ گفته شود چه تاثیری در معامله بوجود میآورد؟ تاثیر دروغ در ثبات و پایداری نعمتی که از معاملات بوجود میآید بهچه صورت میباشد؟آیا دروغ باعث پایداری شخص در بازار کسبو کار میشود یا حذف از بازار؟ قسمدروغ در معاملات چه تا ثیری دارد؟
این پژوهش در راستای نقدوبررسی تاثیر دروغ بر اقتصاد وبهطبع آن در زندگی افراد ونیز در برکت و پایداری آنچه ازمعاملات با دروغ حاصل میشود ونقش تقوا به عنوان نقطه مقابل دروغ انجام شده است تا در حدتوان در ترویج معاملات منطبق بر اسلام و بهصورت خاص پرهیز از دروغ در معاملات قدمی برداشت.
در پژوهش انجام شده از روش کتابخانهای استفاده شده است.کتابها ومقالات مطالعه شده پیرامون موضوع بهصورت اجمالی بهشرح زیر میباشد:
1- محمدمحمدی ری شهری، خیروبرکت از نگاه قرآن وحدیث، قم، دارالحدیث، 1382
2- رضا صدر، دروغ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،1378
3- علی اصغر هادوینیا، «جایگاه اقتصادی سنت رزق»، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، شماره 28، زمستان1386
4- رضا اخوی، «عوامل برکت وبیبرکتی در زندگی»، مجله مبلغان، شماره 126، اسفند1386و فروردین1389
در کتب ومقالات مطالعه شده به نقش دروغ، برکت در قرآن، عوامل افزایش وکاهش برکت اشاره شده وبهصورت ویژه در مورد رابطه دروغ وبرکت درمعامله صحبتی نشده که دراین مقاله سعی داریم بهصورت خاص بهبررسی این موضوع بپردازیم.
1-برکت
1-1- برکت در لغت
«برکت» به معنای زیادی ونقصان است( فراهیدی،1410،ج5 :368)ابن فارس برک را دارای یک استعمال وبه معنای ثبات چیزی میداند( ابن فارس ،1404 :227) وراغب برکت درشی رابه معنای ثبوت خیرالهی میداند بنابراین(برکه) به معنای ثبوت خیر خداوند درشی است. خداوند میفرماید: «لَفَتَحنا علیهِم بَرَکاتٍ منَ السَّماءِ والأرضِ» هرآینه ما برکات آسمان وزمین را برآن گشودیم(اعراف،96)وبرکت را ازآن رو برکت نامیدهاند که خیر درآن ثابت است همانند ثبوت آب دربرکه(راغب اصفهانی،1413 :119).
خیر الهی به نحوی صادر میشود که نامحسوس وغیرقابل شمردن است. لذا به هرچیزی که ازآن امور غیرمحسوسی مشاهده شود، برکت اطلاق میشود. ابنمنظور ازجمله کسانی است که برکت رابه معنای زیادیونمو میداند وسپس اقوالی را نقل میکند که برخی برکت را به معنای سعادت وبرخی به معنای برتریوعلو میدانند.
حسن مصطفوی بهنقل از خلیل میگوید: برکت، خیروزیادهای است که دارای نموواستمرار میباشد. زیرا همانگونه که (فاعل) دلالت برطول ونسبت وامتداد دارد، کلمه(بارک) نیز دلالت برامتدادواستمرار برکت دارد(دارینی،1386 :123).
ازمجموع کلمات لغویان میتوان چهار معنی برای برکت برداشت نمود:
1- ثبات خیرالهی دراشیاء
2- نمووزیادی
3- سعادت
4- علووبرتری
ولی از دیدگاه عرف چیزی را دارای برکت میدانند که از آن استفاده فراوان یامداوم شود لذا عرف، عمرطولانی راکه حاصل چندانی نداشتهاست، عمر بیبرکت وبه سرمایه اندک که استفادههای بهینه از آن بشود سرمایه بابرکت میگویند.(همان)
2-1- معنای اصطلاحی برکت
معنای برکت مانند امورنسبی به اختلاف اغراض مختلف میشود؛چون خیریت هرچیزی به حسب آن غرضی است که متعلق به آن میشود؛ پس وقتی عمل واحدی چندجور غرض متعلق به آن می شود برکت درآن نیز معنایش مختلف میگردد.(طباطبائی،1374،ج7 :390)
برکات جمع برکت است وهمانطور که گفته شد این کلمه دراصل به معنای (ثبات)استمرار چیزی است وبه هرنعمت وموهبتی که پایدار بماند اطلاق میگردد، در برابر موجودات بیبرکت که زود فانی، نابود وبیاثر میشوند. قابل توجه اینکه ، ایمان وتقوا نهتنها سبب نزول برکات الهی میشود.بلکه باعث میگردد آنچه در اختیار انسان قرارگرفته در مصارف موردنیاز بهکار گرفتهشود. فیالمثل امروز ملاحظه میکنیم قسمت بسیار مهمی از نیروهای انسانی ومنابع اقتصادی در مسیر(مسابقه تسلیحاتی) وساختن سلاح های نابود کننده صرف میگردد. اینها موهبتی هستند فاقد هرگونه برکت، بهزودی ازمیان میروند ونهتنها نتیجهای نخواهند داشت ویرانی هم بهبار میآورند ولی اگر جوامع انسانی ایمان وتقوا داشته باشند، این مواهب الهی بهشکل دیگری درمیان آنها در میآید وطبعا آثار آن باقی وبرقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهد بود(مکارم شیرازی،1387،ج6 :191).
3-1- اقسام برکت برمبنای قرآن
«ولو أنَّ اهلُ القُری امنوا واتَّقوا لَفتََحنا علیکم برکاتٍ من السَّماءِ والأرض» واگر اهل آبادیها، ایمان میآورند وتقوا پیشه میکردند، برکات آسمان وزمین رابرآنها میگشودیم(اعراف،196).
باتوجه به آیه برکات به دودسته تقسیم میشوند:
1- برکات آسمانی(معنوی): عبارت است از توجهات معنوی ورحمتهای روحانی که سبب گشایش وخوشی روح ووسعت قلبی ونورانیت باطنی وبهرهبرداری از فیوضیات الهی میشود (مصطفوی،ج9 :71).
2- برکاتی که منشاء آن از زمین است مانند:آب، خاک، هوا، درختان، حیوانات دریایی، صحرایی وهوایی وآنچه مورد استفاده انسانها قرار میگیرد (همان).
بابررسی آیات قرآن وتفاسیر درمورد مکانهای پربرکت مثل کعبه (آل عمران،96)، شام(انبیاء، 71)، بیت المقدس( اسراء،1) وزمان های پربرکت مثل شبقدر (دخان،2) واشیاء پربرکت مثل قرآن(طباطبائی،1374،ج7 :387)، باران(همان،ج18 :509)وافرادپربرکت مثل ابراهیم واسحاق(صافات،113و103)، عیسی(مریم،31) میتوان به این نتیجه رسید که برکات مادی یا معنوی ازریشه ایمان وتقوای الهی بوجود میآیند ودرراستای پیشرفت وخدمترسانی به بشریت بهکار گرفته میشود. انسان در زندگی به برکات مادی یا معنوی نمیرسد مگر با انجام واجبات ازجمله: نماز، روزه، زکات وترک محرمات ازجمله: ربا، دروغ، کمفروشی.
رزق به معنای عطا وبخشش مستمری است که با نیاز فرد جهت ادامه حیات مطابقت دارد وازآنجا که روزی الهی، عطای مستمر پروردگار به آفریدگان است بهآن رزق گفتهمیشود(هادوی نیا،1386 :96).
برکات درحقیقت بهدنبال تعیین رابطه علت ومعلول بین توسعه اقتصادی وعامل دیگری است کهدر صورت وجود آن، پایداری توسعه اقتصادی دست یافتنی ودر صورت فقدان آن، محرومیت از توسعه اقتصادی قابل پیشبین است(همان :105). آنچه از مطالب فوق آشکار میشود، برکات مرتبهای از سنت رزق است. زمانیکه انسان باتقوا وآسمان به خدا باعث افزایش برکات در زندگی میشودکه در حقیقت افزایش رزق برای خود ایجاد کرده، بهاین صورتکه پروردگار ازاین منفذها برای تحقق سنت رزق دخالت می ورزد(همان :111).
2- دروغ
دروغ بهمعنای هر چیزی برخلاف واقع است. دروغ از بدترین معایب وزشتترین گناهان ومنشأ بسیاری از مفاسد است وعادت بهآن از رذایل اخلاقی وگناهانکبیره است. دروغ دردنیا وآخرت انسان را از رحمت الهی محروم میکند ودرمیان مردم بیاعتباری بوجود میآورد وجامعه را به بیماری نفاق دچار میکند وخرابکنندهی ایمان است.
درقرآن خداوند می فرماید: «انّ الله لا یهدی مَن هو مُسرفٌ کَذّاب» دروغگو را هدایت نمیکند وراه حق را نشان او نمیدهد(غافر،28).دروغگو از اعمالی مانند نماز شب محروم میشود،در نتیجه ازبرکاتی که این عبادت بزرگ دارد که همان وسعت رزق است محروم میماند.
قانون صداقت وراستگویی درتمام دنیا وجوددارد ودروغ درطبیعت بهصورت ذاتی نیست ولی انسان ظالم وستمکار حق را با باطل آمیخته می کند زیرا باطل بهتنهایی بهطبع حقیقتجوی انسان نفوذی نداردوبرای وارونه جلوهدادن حقیقت آن را با باطل درهم میآمیزد. کهبه آن دروغ میگویند کهیکی ازآفتهای خطرناک زبان میباشد. ونیز مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل است وچیزی که این سرمایه را نابود میکند دروغ،خیانت وتقلب است.
آیات وروایات بسیاری درزمینه زشتی دروغ سخن میگوید وحتی دروغگو را درصف کافران ومنکران آیات الهی قرار میدهد. امام علی -علیه السلام-: «اقبح الخلائق الکذب؛زشت ترین خویها دروغگویی است»(درایتی،1366 :281)
دروغ زیانهای اجتماعی وروانی زیادی دارد؛ زیرا دروغ، ایمان را ازقلب دروغگو بیرون میآوردوخودش بهجای آن برزبان مینشیند. وقتی چنین شد خیانت ودزدی میکند، حق مردم را نمیدهد، وجودش برای جامعه زیانآور میشود، نزد دوست ودشمن احترام ندارد، مسلمان وغیرمسلمان برای او ارزشی قائل نیست وهیچکس به او اعتماد نمیکند وسرانجام نزد همه منفور وخوار میشود ودر سراشیبی نابودی قرار میگیرد(کانون نشروترویج فرهنگ اسلامی، 1389،ج2 :358).
1-2- آثار زیان بار دروغ
نخشتین اثر زیانبار دروغ، رسوایی وبیآبرویی واز دست دادن جایگاه اجتماعی واعتماد مردم است. تجربیات نشان میدهد که دروغ بودن یک سخن را برای مدت طولانی نمیتوان پنهان کرد. اگر مسئله بیاهمیت باشد ممکن است فراموش شود ولی اگر مسئله مهمی باشد سرانجام واقعیت خود را نشان میدهد وراز دروغگو فاش میشود. نه بهخاطر اینکه دروغگو فراموشکار است بلکه بهخاطر اینکه دروغ چیزی نیست که آنرا بتوان بهحافظه سپرد زیرا یک حادثه که واقع میشود ارتباط زیادی به حوادث اطراف خود دارد وپیوندهای علت ومعلول با حوادث قبل وبعد ولوازم غیرقابل اجتناب آن حادثه را با دیگر حوادث اطراف آن نیز بسازد وازآنجا که این روابط حسابی ندارد وبهفرض اینکه چند مورد آن را درست کند وبهخاطر بسپارد، دربقیه وا میماند(مکارم شیرازی ،1377،ج3 :230).
دروغ دربازار هم تاثیرات خاص خود را دارد زیرا بازار وتجارت برپایه اعتبار وصداقت استوار است واشخاصی که در بازار دارای اعتبار میباشند هرچند ثروت زیادی نداشته باشند میتوانند روزی بیشتری از معاملات کسب کنند. زیرا در بازار قول از هرسندی معتبرتراست ولی کسیکه راستگو نمیباشد اعتبار خود را از دست میدهد وکسی با او معامله نمیکند واز او قبول ضمانت نمینماید زیرا اعتمادکردن به چنین کسانی خلاف عقل است واین مسئله باعث میشود که فرد نتواند در بازار باقی بماند وروزی بیشتری راکسب نماید.
2-2- اقسام دروغ درمعامله
دروغ گاه در زبان وگفتاراست وگاه درعمل وکردار؛ نوع اول عبارتاست از اینکه انسان چیزی بگوید که با واقع وحقیقت مطابقت نداشته باشد مثل اینکه فروشنده قیمت خرید جنس را به دروغ بیان مینماید ولی درنوع دوم انجام اعمالی است که با واقع مطابقت ندارد که گاه به صورت غش درمعامله است یعنی تقلب درجنسی که به فروش میرسد وگاه فریبدادن بصورتی که جنس را به آن کیفیت وگونهای که است بیان ومعرفی نمیشود وبصورت خلاف واقع نشان داده میشود.
افراد برای اینکه مال وثروت بیشتری نصیب آنها شود به دروغ متوسل میشوند وقیمت واقعی جنس را بالاتر ازآنچه خریدهاند اعلام میکنند وحتی برای ایجاد صداقت بیشتر درمشتری در اعلام قیمت خرید به سوگند بهخدا متوسل میشوند زیراکه سوگند دربازار برای رفع تردید مشتری وجلب اعتماد مشتریان در معاملات بهکار میرود.
1-2-2-کم فروشی
کلمهی«تطفیف» به معنای نقص درکیل ووزن است که خداوند متعال انسان راازآن نهی کرده وآن را افساد در زمین خوانده وازشعیب حکایت کرده که به قوم خود گفت:«ویا قوم اوفوالمکیال والمیزان بالقسط ولا تبخسوا النّاس اشیاءَهم ولا تَعثَوا فیالأرض مفسدین».
مطففین حق رابرای خود رعایت میکنند ولی برای دیگران رعایت نمیکنند وبه عبارت دیگر حق رابرای دیگران آنطورکه برای خود رعایت میکنند رعایت نمیکنند واین خود باعث تباهی اجتماعی انسانی است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است واگر این تعادل ازبین برود وفاسد شود همه چیز فاسد میشود(طباطبائی ،1389،ج20 :378).
کم فروشی هم خیانت به خریدار از طربق کمگذاشتن درمعامله است وازآنجاییکه به کمفروش عنوان ظلم اطلاق میشود از عناوین حرام میباشد همانطور که درقرآن درسوره مطففین میفرماید«ویل للمطففین» وای به حال کمفروشان چرا که افراد کمفروش درهنگام خرید، جنس رابهصورت کامل دریافت میکنند ولی هرگاه میفروشند ،کم میدهند واز آنجاییکه زمانیکه یک معامله با کمفروشی همراه باشد این معامله برمبنای ظلم میباشد وحرام است ومعاملهای که براین مبنا استوار باشد قطعا عایدهای که ازآن حاصل میشود پایدار وثابت نخواهد ماند وبهقول معروف بیبرکت میباشد.
کمفروشی اختصاصی به پیمانه ووزن ندارد. بلکه کمگذاشتن درکار وخدمات نیز کمفروشی محسوب میشود وبنابراین هرکس که برای کاری قرار داده شدهباشد اگر وظیفه خود را بهدرستی انجام ندهد مصداق کم فروش میباشد وهم از جهت عایدهای که ازاین راه بهدست میآورد بهدلیل کمفروشی ونیز بهدلیل ظلم به افراد ذینفع دراین وظیفه قطعا بیبرکت خواهدبود.
2-2-2- تقلب وغش درمعامله
پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- میفرمایند:"ومن غش مسلمً فی بیع او فی شراء فلیس منا ولیحشر مع الیهود ویوم القیامه لانه من غش الناس فلیس بمسلم؛ هرکسی با مسلمانی درخرید یا فروش تقلب کند ازمانیست ودر قیامت با یهودیان محشور میشود همانا هرکس با مسلمانان غش کند پس مسلمان نیست(حرعاملی،1374،ج17 :283).
این تعبیر حتی از گناه بالاتراست، ازمانیست یعنی درقیامت نیز با مسلمانان محشور نمیشود وبا یهودیها محشور میگردد. صداقت یکی از اصول مهمی است که برکل عالم هستی حکومت میکند وهرگونه انحراف ازاین اصل، اطمینان واعتماد عمومی را که بزرگترین پشتوانه اقتصادی ملت هاست را ازبین میبرد وضایعات غیرقابلجبرانی برای جامعه بهبار میآورد. جای تأسف است که گاه میبینیم غیرمسلمانان براین اصل استوارند واجناس خود را همانگونه که هست به بازار عرضه میکنند واعتماد دیگران را جلب میکنند ،آنها میدانند که اگر انسان اهل دنیا هم باشد راه پیشرفت دراین است که در معامله خیانت نکنند.
مصادیق غش در معامله بهاین صورت است که فروشنده عیب جنس خود را پنهان میکند وبهصورت خوب عرضه میکند ویا اینکه دو جنس که یکی گران ودیگری پست وارزان است با یکدیگر مخلوط میکنند وآن را به یک قیمت میفروشند که هردو مصداق حرام میباشد. زمانیکه انسان درمعاملات خود تقلب و غش را سرلوحه کار خود قرار میدهد در اصل به عهد خود با پروردگار خویش وفا نکرده، شیطان وهوای نفس راشریک خدا کرده وازآنها پیرویکردهاست، دیگر دعایش مستجاب نمیشود وسود وعایدهای که ازاین معاملات بدست میآورد ثابت وپایدار نخواهد ماند وازبین خواهد رفت کهدراصطلاح مال وی بیبرکت بودهاست. اما زمانیکه به عهد خود با پرودگار وفاکرده واجناس راآنگونه که هست بدون تقلب به فروش میرساند، خدا هم دعایشان را مستجاب کرده وزیادی نعمت وبرکت به مال وی عطا مینماید.
3-2-2- آراستن جنس بد
زمانیکه جنس فاقد صفت ممتازی است، آن را واجد صفت وانمودکردن وخلاف واقع نشان دادن؛ مثل اینکه مغازه داری بداند با روشنکردن مهتابی باعث تغییر رنگ دراجناس میشود و مشتری هم بهخاطر همان رنگ ظاهری آن جنس را میخرد.
4-2-2- دروغ در قیمت خرید جنس
دربعضی موارد فروشندگان برای جلب اعتماد مشتری ویا تحریک مشتری برای خریدن جنس بهصورت حراجی وبا سودکم برای فروشنده قیمت خرید جنس را بهدروغ بیان مینمایند ودربعضی موارد قیمت خرید را با قسم دروغ اعلام مینمایند که این عمل هم فریبکاری درفروش جنس است وهم اعتماد عمومی را نسبت به فروشندگان کم میکند وهم بواسطه قسم دروغ معامله حرام میباشد.
3-2- نتایج وپیامدهای فردی واجتماعی دروغ
تمام رفتارهای انسان در زندگی واجتماع آثار وپیامدهایی بههمراه خود دارد که این آثار میتواند دربعضی موارد خود فرد را ودر بعضی موارد خانواده وجامعه را تحت تأثیر قرار دهد. دروغ یکی از اعمالی است که هرچند افراد درزندگی شخصی واجتماعی خود به راحتی ازآن استفاده میکنند. ولی دارای آثار زیانباری است که با بررسی روایات برخی ازآن آثار به اجمال درذیل آمده است:
نابودی ایمان، شروع کننده وسرچشمه همه گناهان، دروغ درردیف شرک بهخدا، بدترین بیماری روح، محرومیت ازهدایت الهی، زمینهساز کفرونفاق، ضعیف ساختن مروت وجوانمردی، فراموشی، سلب توفیق ازرسیدن به برخی مقامها وانجام اعمال صالح، موجب لعن خدا وفرشتگان، فقروتنگدستی، عذاب ویژه دروغگویان، بدترین رباها، سرزنش وپشیمانی، نابودی شرم وحیا.
1-3-2- دروغ، فقر وتنگدستی
همه ما انسانها شبانهروز درتلاشیم تا با کسب مال، بهدورازفقر وتنگدستی درآرامش ورفاه باشیم اما زمانیکه دروغ گفتن رفتاری ثابت وعادی میشود، فقروتنگدستی رابهبارمیآورد وبرکت را از زندگی میبرد.امیرالمومنین علی -علیه السلام- درشمارش سببهای فقر میفرمایند:«واعتیاد الکذب یورث الفقر؛ وعادت به دروغ، تنگدستی رابهجا مینهد» (حرعاملی،1374،ج15 :347). حال این پرسش مطرح میشود که دروغ چگونه فقرمیآورد؟ دروغ با فقر چه ارتباطی دارد؟ مگر دروغ ازامور اقتصادی است که زیانی را به دنبال داشته باشد؟
با گذری به عرف معاملات دربازار، سخن امام علی -علیه السلام- وپرسشهای فوق را روشن میکنیم.
دربازار جهان معاملات نقدی نسبت به معاملات وعدی شاید ازیک هزارم کمتر باشد. شاید علت آن است که معاملات وعدهای صددرصد به سود فروشنده وخریدار است. بهسود فروشنده است چون کالا را گرانترمیفروشد وتقاضا بیشتر میشود وبهسود خریدار است چون احتیاج فوری او تامین میشود واز لحاظ پرداخت قیمت درفشار وتنگی نمیافتد. اما نکته مهم این است که معاملات وعدی، پایهاش براعتبار است. اگر کسی دربازار اعتبار داشته باشد، فروشندگان وخریداران به او به وعدی معامله میکنند، درنتیجه پیدرپی سود میبرد وثروتش درافزایش خواهد بود. آنکه دربازار اعتبار ندارد کسی معامله وعدی با او نمیکند، ومعاملههای اومنحصرا بایستی نقدی باشد در نتیجه ازسود پیدرپی محروم خواهدشد وسرمایهاش راکد میگردد.
شخصیت تجاری دربازار برپایه اعتبار قرار دارد نه ثروت. اول شخص کسی است که از لحاظ اعتبار اول است هرچند ثروتی نداشته باشد. سرمایهدار درجه یک اگر اعتبار نداشته باشد، دربازار موقعیتی نخواهد داشت، اعتبار پایه دادوستد دربازار است، قول تاجر دربازار از هر سند دولتی معتبرتر ومحکمتراست، وتنها آفتی که تمام این اعتبار ودرآمدهای پیدرپی را تحت الشعاع قرار میدهد وازبین میبرد بدقولی است که ریشه اصلی آن دروغ است وفرد با دروغ، هم ثروت ودرآمد را ازخود دور میکند وهم اعتبار خود را ازدست میدهد وهم مال کمی را بدست میآورد که بیبرکت خواهد بود وثباتی نخواهدداشت.
بنابراین دروغ گو اعتماد را از دست میدهد ودرنتیجه فعالیتهای اقتصادی او محدود میشود وهمین امر سبب نقصان رزق وروزی میشود،پس میتوان گفت: کاهش رزق ازآثار فردی واجتماعی دروغ است.
3- برکت درمعامله
برکات الهی هدیههایی است که خداوند ازروی فضل ورحمت برای بندگان خود درنظر گرفته است وبندگان با توجه به عملکرد ومیزان آمادگی آنها را دریافت میکنند، پس هرچه شرایط بهتر باشد برکت بیشتر است.(مصطفوی ،ج9 :71)
1-3- برکت مادی ومعنوی درمعاملات
زمانی که یک معامله طبق اصول وقواعد شرعی صورت میگیردو به صورت خاص به دوراز دروغ انجام می شود، معامله دارای برکت شامل برکت مادی ومعنوی میباشد. از دیدگاه برکت مادی به این صورت میباشد که عایدهای که ازاین معامله حاصل میشود پایدار است وشخص تاثیر مثبت آن را درزندگی خود مشاهده میکند واین درآمد درمسیری خرج میشود که در زندگی وکسبوکار شخص پایدار میباشد؛چراکه پیشرفت انسان درزندگی، وابسته به درآمد اشخاص میباشد وهرچه درآمد دارای برکت بیشتری میباشد انسان پله های ترقی مادی وحتی معنوی زندگی را سریعتر وراحتتر طی میکند.
از دیدگاه معنوی نیز وقتی معامله دارای برکت معنوی میباشد نهتنها برطبق روایات اجراخروی دارد بلکه زمانیکه برکت معنوی درزندگی اشخاص سایه میافکند پیشرفتها سریعتر انجام میشود وخداوند متعال نیز رحمت خویش را به زندگی وبهصورت کلی برآن جامعهای که معاملات با تقوی انجام میگیرد نازل میکند وشخص نه تنها عایدهای دنیوی ازمحل معاملات با برکت بدست میآورد بلکه اجراخروی آن را نیز مشاهده مینماید.
2-3- عوامل افزایش برکت درمعاملات
1-2-3-ایمان وتقوا
خداوند درقرآن میفرماید:«ومن یتَّقِ اللهَ یجعَل له مَخرجاً. وَیرزُقهُ من حیث لایَحتَسِب» هرکس تقوای الهی را پیشهکند، خداوند راه بیرون شدنی برای او قرار میدهد وازجایی که حسابش را نمیکند به او روزی میرساند.(طلاق، 2و3)
اهل ایمان وتقوا نعمت های الهی را درراه عبادت واطاعت خرج میکنند ولی کفار درراه معصیت. چراکه تقوا وپرهیزگاری التزام درونی است برای انجام فرامین الهی ورعایت حدود وقوانین الهی. افراد باتقوا درارتباط با انسانها به جای رفتار منفعتطلبانه که منجربه بیعدالتی، انباشتهشدن ثروتها دردست قلیلی از مردم وافزایش فقر دربین اکثریت مردم است، رفتار خود را برپایه تبعیت از قوانین الهی منطبق میکنند که باعث میشود از کارهایی همچون دروغ، ربا وقسم در معاملات پرهیز نماید ومالی عاری از هرگونه شبهه بدست آورد وقطعا چنین درآمدی برای فرد فارق اززیادوکمبودن بابرکت میباشد .
2-2-3- استغفار
حضرت علی -علیه السلام- میفرمایند:«اکثرالاستغفار تجلب الرزق؛زیاد استغفار کردن سبب افزایش روزی می شود»(مکارم شیرازی،1380،ج25 :73) با استغفار برکات الهی بیشتر میشود. در نهج البلاغه میخوانیم:«وقد جعل الله الاستغفار سبباً لدُرور الرزق ورحمه الخلق، فقال سبحانه: استغفروا ربّکم انّه کان غفّارا.یرسل السماء علیکم مدراراً؛ همانا خداوند استغفار وآمرزشخواستن را وسیله دائمی فروریختن روزی وموجب رحمت آفریدگان قرار داد وفرمود: ازپروردگار خود آمرزش بخواهید که آمرزنده است. برکات خود را ازآسمان برشما فرومیبارد»(محمد دشتی،1379 :263) با استناد به دو روایت فوق میتوان نتیجهگرفت که با استغفار ،رحمت الهی بهسمت زندگی جاری میشود که افزایش رزق وروزی وبرکت درزندگی را دربردارد.
3-2-3- رعایت انصاف وعدالت
حضرت علی-علیه السلام- میفرماید: «بالعدل تتضاعف البرکات، رعایت عدالت باعث افزایش برکت ها خواهد شد»(نوری،1408،ج11 :320)وقتی درمعاملات اشخاص رعایت انصاف وعدالت را مینمایند، دراصل رضایت پروردگار رابه خود جلب کرداند وزمانیکه معامله هم رضایت طرفین درآن باشد وهم رضایت پروردگار، با برکت خواهدبود.
4-2-3- پرداخت زکات وانفاق
حضرت علی -علیه السلام- به کمیل فرمود:«ای کمیل! برکت درمال کسی است که زکات میپردازد وبه افراد باایمان رسیدگی وبه خویشان خود کمک میکند»(اخوی،1388 :71).
زمانیکه اشخاص ازداراییهای شخصی وپرداخت حقوق مالی به سایر مردم باعث افزایش درآمد دیگران ومانع ازتجمع ثروت میشوند، روحیه بخشندگی وافزایش محبت واعتماد بوجود میآید وباتوجه به روایات زمانیکه مالی را انفاق میکنیم نهتنها ثروتی را ازدستندادهایم بلکه باعث برکت وپایداری مال خود، شدهایم.
5-2-3-نیکوکاری وخوش اخلاقی ومدارا با مردم
پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- فرمودند:«ان فی الرفق الزیاده والبرکه ومن ُحرَم الرفق یُحرَم الخیر؛ مداراکردن با مردم، باعث زیادی وبرکت میشود وکسی که محروم از مدارا است ازخیر وبرکت محروم میشود»(کلینی،1387،ج3 :309)
خوشبرخوردی ومدارا با مردم وسهلگیری با آنان درمعاملات، باعث جلب محبت ورفاقت واعتماد می شود. درنتیجه سبب افزایش معاملات آن فروشنده میگردد. تجربه نشان میدهد که مردم برای خرید مایحتاج خود بیشتر به کسبه وتجار خوشبرخورد مراجعه کرده که همین امر موجب افزایش درآمد آنان میشود.
6-2-3- فروش جنس بهصورت مدتدار
زمانیکه درمعامله جنس بهصورت مدتدار دراختیار مصرفکننده قرار میگیرد، هم فروشنده جنس خود را فروخته وهم خریدار بدون مشکل جنس خود را تهیه میکند ودر روایتی پیامبر -صلی الله علیه واله وسلم- سه چیز را باعث جلب برکت میداند که یکی ازآنها فروش جنس بهصورت مدتدار(نسیه) میباشد.
7-2-3- سحرخیزی
حضرت علی -علیه السلام- میفرماید:«باکروا فالبرکه فی المباکره: بامدادان به کار پردازید زیرا برکت در بامدادان است»(درایتی،1366 :571)
3-3- عوامل کاهش برکت درمعامله
1-3-3- قسمخوردن برای فروش
روزی امیر المومنین علی-علیه السلام- وارد بازار شدند وخطاب به اهالی بازار فرمودند: «السلام علیکم اهل السوق، اتقوالله فی الحف فإنه ینفق السعله ویمحق البرکه؛ سلام برشما ایاهلبازار، درقسمخوردن از خدا پروا کنید که باعث کمشدن کالا وازبینرفتن برکت میشود.(حرعاملی،1374،ج17 :420)
نباید برای هرکار کوچک وبزرگ قسم یادکرد ونام خدا رابرد، بویژه درمعاملات نباید خدارا وسیله کاسبی قرار داد وبدین صورت اعتماد مشتری را جلب کرد.
درروایات اسلامی از قسم خوردن درمعاملات به شدت نهی شده ومورد مذمت قرار گرفتهاست. مثلا فروشندهای برای اینکه جنس خود را بهفروش برساند وبه مشتری اثبات کند که ازکیفیت برخوردار است وسودی ازاین معامله حاصل کند دائم قسم خدا را یاد میکند .حال با توجه به اینکه قسم به دروغ یا نشده ولی چون این فعل بهشدت مورد مذمت قرارگرفته ،پولی که ازاین معامله حاصل میشود .پایدار نخواهد ماند وبیبرکت خواهد بود.
2-3-3- سوگند دروغ
حضرت رسول اکرم -صلّی الله علیه واله وسلم- میفرمایند: «الیمین الکاذبه منفعه السلعه ممحقه للکسب؛ سوگند دروغ برای جلب مشتری موثر است اما برکت را ازکسبوکار میبرد»(فیض کاشانی،1376،ج3 :173)
خداوند دراعطای رزق وروزی به بندگان خویش بخل نمیورزد ولی زمانیکه بندهای درمعامله با خلق خدا دروغ وبازارگرمی میکند وآنان را بهزحمت وخسران دچار میکند، خداوند رحمت وبرکت خویش را از وی محروم میکند زیراکه فرد ازمسیر حق به مسیر شیطان رفته پس باید وسعت روزی خود را ازشیطان بطلبد نه از خداوند.
شاید با فریبکاری وسوگند دروغ درمعامله بهسود بیشتری دست پیداکند اما این رزق بهسبب شکستن حرمت نام اقدس الهی وزیان واردکردن به بندگان خدا، مورد غضب حضرت حق واقع شده ونمیتواند برای صاحبش برکت وخوشی داشتهباشد؛ چراکه دربسیاری ازمواقع انسان قبل ازاینکه ازمال خویش بهرهای ببرد وخیری ببیند، آن راازدست میدهد.
انسان هرطوری با مردم معامله میکند باید انتظار همان شیوه را از خداوند درباره اعمالش داشته باشد. چراکه با قسم دروغ دچار نقصان درمال وضرر وزیان میشود وآن مالی که با قسم دروغ بهدست آمده، برکت ندارد.
3-3-3- دروغ
دروغ نابودکننده سرمایه اطمینان است. مهم ترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومی است، ومهم ترین چیزی که این سرمایه را به نابودی میکشاند؛ دروغ، خیانت وتقلب است ویک دلیل عمده براهمیت فوقالعاده راستگویی وترک دروغ در تعالیم اسلامی همین موضوع است.
در احادیث اسلامی میخوانیم که پیشوایان دین از دوستی باچند طایفه از جمله دروغگویان شدیداً نهی کرده، چراکه آنها قابل اطمینان نیستند.پیدایش اعتبار براساس راستی ودرستی میباشد.
حضرت علی-علیه السلام- میفرمایند: «الکذّاب والمیت سواء فان فضیله الحی علی المیت الثقه به فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته؛ دروغگو ومرده مساوی اند، زیرا برتری زنده برمرده آن است که به او اعتماد میکنند وآنگاه که به سخن او اعتماد نشود، حیات او باطل شدهاست»(درایتی،1366 :282)
دروغ درخانه، مدرسه، بازار، اداره و… نظام اعتماد را از این مکانها میبرد. ارزش انسانی در جامعه بشری، به اطمینان واعتماد مردم به اوست وازبینرفتن اعتبار وآبرو، نابودکننده ارزش اجتماعی اوست ودروغگویی رفتار ناشایستی است که اعتبار انسان را از بین میبرد؛همچنین کسی که در بازار دروغگو نباشد وراستگفتار باشد اعتبار دارد. بازاریان باچنین کسی همه گونه معامله ای می کنند، حتی اگر پول هم بخواهد به او می دهندو در بعضی موارد جنس خود را هم به صورت امانی در اختیارش میگذارند که بهفروش برساند وبعد هم سهم آنها رابدهد. حال زمانیکه اسم دروغگو به شخصی نسبت دادهشود از تمام محاسن فوق محروم گشته ودرنتیجه با کاهش درآمد ورزقوروزی مواجه میگردد.
پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم- نیز میفرمایند:«الکذب ینقص الرزق؛دروغ روزی را کم میکند»(فیض کاشانی،1376،ج5 ؛240)
4-3-3- نیتهای آلوده
معامله یک توافق بین دو شخص است وهدف از آن بدستآوردن درآمد میباشد.زمانیکه یکی از طرفین در پشت پرده معاملهای که انجام میدهد نیت درستی نداشته باشد وقصد فریب طرف مقابل را داشته باشد، هرچند شاید بهظاهر طرف معاله فریب بخورد وشخص ثروتی را بهدست آورد چون نیت ناپاک داشته، درآمد بیبرکت خواهد بود.
امام علی-علیه السلام- میفرمایند:«عند فسادالنّیه ترتفع البرکه؛در هنگام تباهی نیت، برکت برداشته می شود»(درایتی،1366 :121)
5-3-3- کمفروشی واحتکار
کمفروشی واحتکار هردو از مصادیق ظلم وحقالناس میباشد وزمانیکه بازاریان آنها را پیشروی کار خود قرار دهند، ظلم وخیانت به مردم کرده وعلاوه برعقاب اخروی، مال وثروتی که از این راه بدست میآید قطعاً برای صاحب مال برکت نخواهد داشت.
رسول خدا –صلی الله علیه وآله وسلم- میفرمایند:«اذا طُفّفت المکیال والمیزان اخذهم الله بالسّنین والنّقص؛وقتی مردم به کمفروشی روی آورند، خداوند هم آنان را باقحطی وکمبود مواخذه خواهد کرد»(کلینی،1387،ج4 ؛119)
4-3- دروغ وبرکت در خانواده واقتصادخانواده
تمام افراد یک خانواده نسبت به برکتسازی در زندگی مسئول هستند، ولی در خانواده برکت سوزی های بسیاری مشاهده میشود. نانآور خانه مسئول نیست بلکه اعضای دیگرخانه نیز مسئول هستند که باید از ورود حرام به محیط خانواده جلوگیری کنند.
بنای خانواده برصداقت ودروغ نگفتن میباشد، زمانی که دروغ گفته میشود در اقتصاد خانواده نیز تاثیر میگذارد چراکه وقتی فرزندانمان را براساس صداقت تربیت کردیم کسب وکارشان نیز صداقت محور خواهدشد.صداقت در معاملات، برکت ودروغ، نکبت میآورد وبهصورت مستقیم اقتصاد خانواده را تحت تاثیر میگذارد؛ اعضای خانواده بارصدکردن درآمد نانآور خانه میتوانند عایدههای خود را ازدروغ، کمفروشی، تقلب ودر رأس امور قسمخوردن پاک کنندو درنتیجه برکت درمال خودرا زیاد وبهموازی آن برکت دراقتصاد خانواده افزایش وپیشرفت اعضای خانواده حاصل میشود.
نتیجهگیری
1- بابررسی برخی تفاسیرو برداشت ازمعنای لغوی واصطلاحی برکت میتوان بهاین نتیجه رسید که بین زیادبودن وبرکتداشتن فرق وجود دارد وآن این است که برکت یعنی ماندگاری ودوام یک چیز ونه زیادبودن آن.
2- بر طبق احکام شرعی قسم دروغ در معامله، حرام وقسم راست، مکروه می باشد که هردوباعث کاهش رزق وروزی وبرکت میشوند.
3- دروغگویی وقسمدروغ نهتنها اعتبار وآبرو رادر جامعه وبازار ازبین میبرد بلکه باعث ازبینرفتن برکت در کسبوکار میشود.
4- باتدبر در آیات واحادیث میتوان فهمید که بهراحتی وبارعایت چند نکته میتوان برکت را به زندگی وکسبوکار بخشید وبا دوری از آنها برکت را ازبین برد.
پیامبر–صلی الله علیه وآله وسلم- :«اربع من کنّ فیه فقدطاب مکسَبه اذا اشتری لمیعب واذا باع لمیحمد ولایدلُس وفیمابین ذالک لمیحلف»(کلینی،1388،ج10 ؛37). بااستناد به این روایت میتوان دریافت که بهراحتی با عمل به این4دستور، رزق وروزی راافزایش دادوبرکت را به کسبوکار ارزانی داشت.
«لمیعب» یعنی وقتی میخواهدبخرد عیب نگذارد(بعضی وقتی میخواهند چیزی بخرند، روی جنس عیب میگذارند تاارزشش را کم کنند)، «لمیحمد» وقتی میخواهد بفروشد خیلی تعریف وستایش نکند، «لایدلس» فریب ندهد(چیزی راجور دیگر نشاندادن)، «لایحلف» سوگند نخورد.
منابع
· قرآن
1- ابن فارس، احمدبن فارس(1404ق)، معجم مقاییس اللغه، باتحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی
2- اخوی، رضا، «عوامل برکت وبی برکتی درقرآن»، مجله مبلغان، شماره 126، صص65-82، اسفند1388و فروردین1389
3- حرعاملی، محمدبن حسن(1416ق)، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشیعه، ج15و17، قم، موسسه آل البیت -علیهم السلام- لاحیاء التراث
4- دارینی، محمد، «برکت درقرآن»، مجله الهیات وحقوق، شماره 25،صص121-140، پاییز1386
5- درایتی، مصطفی(1366ش)، ترجمه تصنیف غررالحکم ودرر الکلم، قم، مکتب الاعلام الاسلامی
6- راغب اصفهانی، حسین بن محمد(1413ق)، مفردات الفاظ القرآن، باتحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت-دمشق، دارالقلم
7- طباطبائی، محمدحسین(1374ش)، ترجمه تفسیرالمیزان، ترجمه محمدباقر همدانی، چاپ پنجم، ج7، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین
8- همان(1389ش)، ج20
9- فراهیدی، خلیل بن احمد(1410ق)، کتاب العین، باتحقیق مهدی مخزومی وابراهیم سامرایی، چاپ دوم، قم، هجرت
10- فیض کاشانی، محمدبن شاه مرتضی(1376ش)، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ دوم، ج3و5، قم، موسسه النشرالاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم’
11- کانون نشر وترویج فرهنگ اسلامی حسنات اصفهان(1389ش)، سیری در سپهر اخلاق، ج2، قم، صحیفه خرد
12- مکارم شیرازی، ناصر(1377ش)، اخلاق در قرآن، ج3، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب
13- مکارم همان وجمعی ازنویسندگان(1387ش)، تفسیر نمونه، چاپ سی وششم، ج6، تهران، دارالکتب الاسلامیه
14- همان(1380ش)، ج25
15- نوری، حسین بن محمدتقی(1408ق)، مستدرک الوسایل ومستنبط المسائل، ج11، بیروت، موسسه آل البیت -علیهم السلام- لاحیاء التراث
16- هادوی نیا، علی اصغر،«جایگاه اقتصادی سنت رزق»، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاداسلامی، شماره28،صص89-116، سال هفتم، زمستان1386
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات