بسم الله الرحمن الرحيم
راهنمای تکمیل «طرح تفصيلي پايان نامه»[1]
آنچه در اين نوشتار مختصر ميآوريم، شما را در طراحي تحقيق که معمولا به صورت يک فرم طرح تفصيلي در اختيار شما قرار ميگيرد، ياري ميدهد. علاوه بر آن، در نگارش قسمت «کليات» پاياننامه نيز موفق خواهيد بود. در قسمت پيوست نيز نکات مهمي را در باره روش چکيدهنويسي آوردهايم. اين پيوست به خاطر اهميت چکيده و عدم مهارت بسياري از دانشپژوهان در روش چکيدهنويسي آمده است.
در چه مرحلهاي از تحقيق بايد طرح بنويسيم؟
با نگاهي به عناصري که در فرم طرح تفصيلي از شما خواسته شده است، به سادگي ميتوانيد بفهميد که قبل از تکميل آن، واقعا بايد هم در باره موضوع به صورت عام و هم در باره مسئله به صورت خاص، مطالعات کافي داشته باشيد.
توصيه اکيد ما اين است که دانشپژوهان گرامي، ابتدا دهها سؤال به صورت بارش فکري در باره خود موضوع طرح کنند و با مطالعه در باره آن خود را به مسئله تحقيق برسانند. محقق قبل از شروع تحقيق بايد بتواند از ابعاد موضوع و مسائل مندرج در ذيل آن تصور درستي داشته باشد. عدم آشنايي کامل و برنامهريزي ناصحيح قبل از تحقيق، کار را به دوبارهکاري و هدر رفتن وقت و هزينه و احيانا به يأس و دلسردي ميکشاند. سردرگمي و تضييع وقت و کيفيت پايين پژوهشها و عدم انسجام آنها و گاهي حتي ناکامي در نيل به اهداف تحقيق، در اثر همين آفت است. متأسفانه بايد بگوييم که اکثر قريب به اتفاق دانشپژوهان بدون مطالعه کافي به صورت ناقص به طرحنويسي ميپردازند. آنها اهميت طرح را نفهميدند و تصور ميکنند وقت آنها گرفته ميشود. محقق موفق، بسياري از مطالعاتي را که بعد از طرح ميخواهد انجام دهد، به قبل از طرح منتقل ميکند تا با ديد باز و با تسلط کافي نقشه کار خود را ترسيم کند.چگونه فرم طرح تفصيلي را تکميل کنيم؟
مباحث زير به صورت خلاصه شما را با اجزاي طرح تفصيلي آشنا ميسازد و براي شما توضيح ميدهد که در هر قسمت، شما چه اطلاعاتي را بايد از قبل داشته باشيد و چگونه آن اطلاعات را به فرم انتقال دهيد.
1. مهارت عنوان يابي و شرايط آن
عنوان شبيه يک آدرس است که خواننده را به اثر شما راهنمايي ميکند. عنوان بايد جديد و غيرتکراري، واضح و متمايز باشد. استفاده از الفاظي كه مشترك لفظياند يا به دلائلي ابهام دارند در عنوان جايز نيست. يکي از افراد کلاس روش تحقيق، در عنوان مقالهاش نوشته بود: «حدود اقليتهاي مذهبي از نگاه شيخ طوسي». به نظر شما اين عنوان چه مشكلي دارد؟ آيا حدود و ديات مراد است يا محدوده و قلمرو مجاز براي فعاليتهاي يك اقليت مذهبي در كشور يا منطقه مراد است؟ حدود هم معناي فقهي- حقوقي و سياسي دارد و هم معناي جغرافيايي. اتفاقا محقق مورد نظر ما در اينجا، قلمرو فعاليتهاي مختلف اقليتهاي مذهبي در يك كشور را اراده كرده بود. براي وضوح بخشيدن به عنوان، ناچاريم الفاظ ديگري بدان بيفزاييم. بنابراين، نميتوان گفت کوتاه بودن عنوان، در کارهاي پژوهشي يک مزيت است. در آثار ادبي، معمولا از يک عنوان کوتاه، مثلا دو کلمهاي يا سه کلمهاي ميتوان استفاده کرد.
برخي عناوين، انتخاب درستي نيستند. عنواني مانند «مهدويت آفتاب پشت ابر»، دلالت ميکند محقق معناي مهدويت را نفهميده است. عناويني مانند «شك در قرآن» و «خطا در قرآن» که بر يک مفهوم منفي نامطلوب دلالت ميکنند نيز عنوان خوبي نيستند؛ زيرا مشکل روانشناختي و اخلاقي دارند؛ از سوي ديگر، خوانندگان در سطح يكساني نيستند و همه آنها از روي قرائن نميتوانند بفهمند كه اين يك تفسير موضوعي است؛ نه اينكه در مسئله اصالت و تاريخ قرآن شك و وقوع خطا جاي داشته باشد.
يکي از ويژگيهاي مهم عنوان اين است که بايد به مسئله اشاره داشته باشد. اگر عنوان، يک لفظ مطلق و عام (مانند وحي، علم، انسانشناسي) باشد، مشير به مسئله نخواهد بود. شما ابتدا بايد بدانيد که در صدد حل چيزي هستيد و گمشده شما در اين مقاله چيست و سپس، آن را در يک عبارت اعلام کنيد. عنوان بايد به گونهاي باشد که شنونده بفهمد شما در مقالهتان ميخواهيد به چه سؤال مهمي پاسخ دهيد. اگر ميخواهيد عنوان مناسبي براي مقاله انتخاب کنيد، بهترين راه اين است که آن سؤال مهمي را که در انتهاي طرح مسئله، آورديد به دقت ملاحظه کنيد.
چند مثال برای عنوان غلط: کار از نظر آیات و روایات؛ موفقیت از نظر قرآن؛ پژوهشی در باره ولایت فقیه؛ شرایط منتظر واقعی؛ کفر از نظر آیات و روایات؛ صبر در اسلام؛ تقوا و آثار اخروی آن؛ عوامل افزایش طلاق در دهههای اخیر؛
چند مثال برای عنوان درست: نقش سؤال در تربیت اخلاقی کودکان؛ جلوههای رحمت حضرت ولی عصر عجل الله نسبت به شیعیان؛ معیار تکفیر از نظر قرآن؛ آثار اخروی تقوا از نظر قران و روایات؛ عوامل روانی افزایش طلاق در دهه اخیر در شهرستان …؛
2. بيان مسئله
شما در قسمت بيان مسئله[2] بايد حداقل 4 مورد را بگنجانيد: الف) تعريف عنوان؛ ب) طرح مسئله؛ ج) تحديد مسئله از طريق تبارشناسي؛ د) تحديد مسئله از طريق تحديد زماني، مکاني، هدفي، روشي، منبعي و لايههاي بحث.[3] اگر در طرحنامه، فضاي کمي براي اين موارد در نظر گرفته شده است، ناچار هستيد به صورت فشرده به هر سه مورد بالا اشاره کنيد، اما روي طرح مسئله به خاطر اهميتي که دارد، تکيه بيشتري داشته باشيد. اکنون به توضيحاتي در باره اين چهار مورد توجه کنيد.
الف) تعريف عنوان
لازم است که محقق در همان بندهاي اول پژوهش خود، بعد تعريف عنوان يعني تعريف متغيرها و رابطه آنها به تبارشناسي بپردازد و سپس انواع تحديد و تعيين دامنه را به روشني بيان کند. به اين چند عمل، تعريف يا تبيين موضوع ميتوان گفت. در اينجا به جاي موضوع، گاهي عنوان گفته ميشود. براي تعريف عنوان، در حد چند سطر روشن کند که منظور او از اين عنوان چيست. براي تعريف عنوان، يك لغتنامه درست نكنيد! فهرست كردن معاني چند لفظ را نميتوان تعريف موضوع ناميد. با چند جمله كامل توضيح دهيد كه از عنواني كه در بالاي نوشته خود آورديد، مراد شما چيست و شما انتظار داريد خواننده از آن الفاظ به كار رفته در عنوان شما چه معنايي را بايد اخذ كند. شما با اين کار فضاي بحث را روشن ميسازيد و خواننده از همان ابتدا، به اجمال، ميفهمد که کار شما چيست. کار شما در اين چند سطر، شفافسازي، اطلاقزدايي و زمينهسازي است. ميتوانيد به دور از اختلافات موجود در تعريف مفاهيم، به آنچه که مد نظر شماست، اشاره کنيد. اکنون آيا ميتوانيد موضوع «علم و دين» را تعريف کنيد؟
ب) طرح مسئله
بهترين راه طرح مسئله اين است که اگر مي خواهيد مسئله خود را مثلا در 10 سطر، طرح کنيد. در جملات اوليه که «بدنه مسئله[4]» ناميده ميشود، چند جمله خبري بياوريد که به وسيله آن به صورت يک گزينش ماهرانه اطلاعات، اصول و مبانی و نظرهای موجود و آگاهي لازم را به خواننده بدهيد و سپس، به صورت طبيعي و منطقي از دل آن اطلاعات، سؤال نهفته خود را که بسيار شبيه عنوان مقاله شماست، ابراز کنيد. البته، اين مقدمهچيني بايد به نحوي دقيق باشد که خود خواننده نيز اگر آن اطلاعات داده شده را کنار هم بگذارد به يک پرسش منتهي شود. ما در طول روز بارها طرح مسئله ميکنيم؛ مثلا در نزد پزشک براي شرح بيماري و علائم آن؛ در نزد مکانيک براي فرايند خرابي يک وسيله نقليه؛ براي گم شدن چيزي که اصلا انتظار نميرفت. بايد دقت کنيم که در لا به لاي طرح مسئله، پاسخ و راه حل آن را نگنجانيم. شکل زير ساختار طرح دقيق مسئله را نشان ميدهد:
…………….. ّ
+
……………..
+
……………..
+
………………
+
………………
+
……………….
= ؟
یک مثال برای طرح مسئله:
عنوان پایان نامه: رابطه تقیه مستمر با تضعیف ایمان
تقیه که به معنای مخفی نگه داشتن عقاید است، شخص متدین را گاهی در شرایطی قرار میدهد که وی ناچار است به مدتهای طولانی و در محافل گوناگون عقاید خود را ابزار نکند و بر اساس مقتضیات آن عملکردهای محسوسی نداشته باشد. از سوی دیگر، ایمان علاوه بر قلب باید به زبان نیز جاری شود و در ارکان و اعضا نیز به مقتضای آن عمل شود. با توجه به اینکه که بین ظاهر و باطن ارتباط زیادی وجود دارد و اعمال ظاهری انسان ممکن است در دل او نیز نهادینه شود، این سؤال پیش میآید که آیا تقیه مستمر ممکن است به ضعف و سردی ایمان نهفته و عمل نشده در دل شخص بینجامد؟ به عبارت دیگر، آیا بین تداوم تقیه و ضعف ایمان رابطهای برقرار است؟
راهکارهای گزینش مسئله
گزینش مسئله برای تحقیق، یکی از اموری است که برای بسیاری از دانشپژوهان به صورت یک مشکل در میآید. برخی از مجاری مسئلهیابی به این شرح است:
1. مراکز و مؤسسات پژوهشی هر ساله برای خود اولویتهایی را در راستای وظایف و اهداف خود در نظر میگیرند. شما میتوانید با مراجعه به آنها، به دستهای از موضوعات خوب دست یابید که کارشناسی لازم در مورد نیازسنجی آنها صورت گرفته است. چه بسا، بتوان در یک زمان واحد به چند منظور یک تحقیق را انجام داد: مثلا هم برای آن مرکز تحقیق کنید و هم برای خود پایاننامه یا مقاله بنویسید.
2. مراجعه به فراخوانهای علمی برای کنفرانسها، مسابقات در زمینههای علمی و پژوهشی، همایشهای علمی راه دیگری است برای رسیدن به مسئله یا موضوع.
3. مسائل کاربردی و مشکلات و معضلات جامعه نیز متناسب با تخصص و مهارتهای ما مسائلی را در مقابل ما میگذارد. محقق مسئولیتپذیر با نگاه تیزبین خود معضلات جامعه را رصد میکند و با پشتیبانی علمی در صدد رفع آنها بر میآید.
4. همچنین میتوان با مراجعه به کتابهای تخصصی و یادداشت کردن موضوعاتی که مورد علاقه ماست، به ایدههایی خوب برای تحقیق دست یابیم. به نظر میرسد این راه، بیشتر برای افراد مبتدی و کسانی که میخواهند یک کار تمرینی انجام دهند، مناسبتر است.
5. بسیاری از سخنرانیهای شخصیتهای جامعه و نیز برنامههای صدا و سیما و مباحث روزنامهها و مطبوعات سوژههای جدیدی برای تحقیق در اختیار ما قرار میدهند.
6. اگر مدرس یا شاگرد هستید، در سر کلاسهای تدریس نیز مسائل و موضوعاتی برای تحقیق ظاهر میشود.
7. به منابع مربوط به رشته تحصیلی خود مراجعه کرده، موضوعات مورد علاقه و مهم را پیدا کنید.
8. به موضوعاتی که فراخوانهای مربوط به کنفرانسها، سمینارها، همایشها و مانند آن مراجعه کنید.
9. به فصل آخر پایاننامهها، که «پیشنهادهایی برای پژوهشهای بعدی» مطرح میکنند، مراجعه کنید.
10.با اساتید و افراد مطلع و کارشناس در مورد موضوعهای خود مشورت کنید.
11.کنجکاوی بیشتر و توجه به اطراف و مسائل روزمره و عادی ما را اغلب به مسائلی میرسانند.
12.افراد، مسئولان و ارگانهای مرتبط با موضوع معمولا دستهای از مسائل و چالشهای مربوط را میدانند و میتوانند در مسئلهیابی به ما کمک کنند.
13.محقق میتواند با کلیدواژههای عمومی زیر در باره موضوعات و مسائل جدید در پایگاهها و اینترنت جست و جو کند. برخی از این واژهها عبارتاند از: موضوعات پژوهشی، اولویتهای پژوهشی، مباحث پژوهشی، پیشنهادهایی برای پژوهش بیشتر، مسائل نوین، مسائل جدید.
14.مراجعه به منابع الکترونیکی و سهولت جست و جو در آنها ما را در تصمیمگیری برای موضوع تحقیق کمک میکند. این منابع متعدد هستند و برخی از آنها در همین کتاب آمده بود. بعضی از این پایگاهها عبارتاند از:
· www.seraj.ir (بانک اطلاعات مقالات اسلامی)؛
· IranDoc www. (شامل چكيده مقالات و ساير منابع پژوهشي)؛
· www.sid.ir (شامل چكيده و متن بسياري از مقالات در حوزههاي مختلف)؛
· www.magiran.com (شامل مجلات و نشریات ایران)؛
ج) تبارشناسي
محقق بايد بداند که موضوع او ذاتا به چه علمي تعلق دارد و علاوه بر آن، در چه علوم و شاخههايي از آنها و از چه حيث و و زوايايي «قابليت» بحث دارد؛ يعني اگر در باره موضوع تحقیق، محققان ساير رشتهها بخواهند تحقيق کنند نوع نگاه آنها چگونه خواهد بود؛ مثلا موضوع «کار» در علوم مختلف از چه زاويهاي مورد بحث قرار ميگيرد. محقق براي دستيابي به يک تبارشناسي خوب، بايد اجمالا از مسائل علوم ديگر و ويژگي بحث آنها اطلاع داشته باشد. پژوهشگر تيزبين، هنگامي که قبل از طرح، براي گسترش اطلاعات به مطالعه پيشينههاي تحقيق ميپردازد، همواره به اين سؤال نيز فکر ميکند که: «اين موضوع من به کدام علوم ميتواند مربوط شود؟». تبارشناسي فقط به علوم مشهور يا مباحث آن خلاصه نميشود؛ بلكه در تبارشناسي مي توان به محافل و فضاهاي خاصي كه اين بحث در آن طرح ميشود نيز، اشاره كرد.
چرا بايد تبارشناسي کرد؟ با نگاهي به نکات زير به اهميت و ضرورت تبارشناسي پي ميبريد: الف) محقق وقتي تشخيص داد که موضوع او در سلسله مراتب معارف بشري در کجا ريشه دارد و محل يا محلهاي قابل بحث براي آن کدامند، ديگر مرزها را خلط نميکند؛ ب) او ميتواند تحقيق را ساماندار و منتظم کند؛ چارچوب نظري، اصول، ضوابط، روشها و ابزارهاي تحقيق را از همان گستره خاص اخذ کند؛ ج) تبارشناسي سبب ميشود که محقق جايگاه تحقيق خود را در نقشه علم پيدا کند و با تحقيقات پيشين و پس از خود به صورت يک عضوي از خانواده و تاريخ آن علم عمل کند و اين همان هويت جمعي پژوهش است. با اين کار، از تکرار در تحقيق پرهيز ميشود. ملاک اولويت و ضرورت تحقيق در مسئله خاص را بر حسب گسترهاي ميتوان يافت که تحقيق متعلق به آن است؛ د) داشتن نوآوري، در گرو تبارشناسي صحيح است؛ زيرا ملاک نوآوري در تحقيق، تاريخ علم است. توليد علم به معناي رسيدن تحقيق به امري جديد در تاريخ علم است؛ اعم از اينکه آن امر جديد مسئله نويني باشد يا نظريهاي جديد، راه و روش جديد.
در برخي از فرمهاي طرح تفصيلي، از محقق، تبيين موضوع خواسته ميشود و از تعبير «تبارشناسي» چيزي به چشم نميخورد. در اين موارد، بايد در ذيل تبيين موضوع که به ابعاد و زواياي موضوع ميپردازيم، تبارشناسي را نيز مطرح کنيم. از اين رو، تعريف عنوان يا موضوع را ميتوان با تبارشناسي ادغام کرد. چه بسا، اگر طرح مسئله از ما خواسته نشود، آن را نيز بايد در ذيل «تبيين موضوع» بياوريم.
مثالهایی برای تبارشناسی:
مثال (1): تقیه به خودی خود یکی از مباحثی است که علوم و شاخههای متعددی میتواند مورد بحث قرار بگیرد. احکام خمسه آن در شرایط مختلف بر عهده فقه است. نقش تقیه در اعتماد به احادیث و روایات و روایان آنها به فقه الحدیث و علم رجال مربوط میشود. از این حیث که تقیه در روابط اجتماعی مردم در یک جامعه چه تغییری میتواند ایجاد کند، به علم جامعهشناسی ربط دارد. محققان ادیان و فرق و مذاهب نیز میتوانند از زاویه اینکه این آموزه در کدام ادیان و مذاهب و چگونه در آنها جریان دارد، به بحثهای خاص خودشان بپردازند. پیدایش و سیر و تحولات و تطورات و نیز وضع فعلی آن را از نگاه تاریخی میتوان بحث کرد. بحث تقیه، جنبه روانشناختی نیز میتواند داشته باشد… اما در تحقیق حاضر ابتدا از نگاه تاریخی و سپس آن را از نگاه کلامی پیگیری خواهیم کرد تا رابطه آن را با ایمان در صورت تداوم تقیه بررسی کنیم.
مثال (2): اگر در باره «ادراك حسي» پاياننامه مينويسيم، بايد بيان كنيم كه ادراك حسي علاوه بر فلسفه، علم النفس و معرفتشناسي با برخي علوم تجربي نظير روانشناسي ادراك، فيزيولوژي و عصبشناسي مرتبط ميشود. مثلا آنچه که قواي حسي گزارش ميدهند چقدر با واقع مطابقت دارد، کار معرفتشناسي است. اينکه نفس ما به چند قواي حسي مجهز است و چگونه آنها را مديريت ميکند کار فلسفه در مبحث علم النفس است. توصيف نحوه وقوع ادراک کار روانشناسي است. اينکه اگر در قوه بينايي اختلالي حاصل شود، در فرآيند ادراک چه اختلالي رخ ميدهد، شايد کار فيزيولوژي باشد. محقق بعد از بيان اين منظرها، در زاويه انتخابي خودش متمرکز ميشود.
مثال (3): اگر پژوهش ما در باره «مسئله شرّ» است، بايد بيان كنيم كه اين مسئله در علومي مانند كلام، فلسفه، عرفان و اخلاق، از زواياي و نگاههاي مختلف قابل بررسي و تحقيق است. شر در علم کلام از لحاظ سازگاري يا عدم سازگاري با مسئله عدل، قدرت و لطف الهي مورد توجه است. در فلسفه با ماهيت عدمي يا وجودي شر و رابطه آن با ممکنات سر و کار دارند. در عرفان رابطه شر با تجليات الهي بحث ميشود. در اخلاق به شر اخلاقي که در اثر قوه اختيار انساني و در قالب گناه رخ ميدهد ميپردازند. بدين ترتيب، انتظارات بايسته از محقق بايد مشخص ميشود.[5]
د)ساير محدودسازيهاي مسئله
قلمرو و دامنه تحقيق مسئله را بايد روشن کنيد. محقق هم حق دارد و هم وظيفه دارد بحث خود را محدود و جزئي کند. از اين رو، وي بايد با توجه به مهارتها و امکانات خود، قلمرو بحث را از لحاظ مکاني، زماني، منابع، روش و اهداف و لايههاي بحث محدود کند. شما ميتوانيد تصميم بگيريد که بر اساس منابع خاصي يا حتي يک منبع خاص، تحقيقي را ارائه دهيد. هدف شما ممکن است به توصيف ختم شود و تبيين و چرايي مطلب را جزو وظايف خود ندانيد. همچنين، ميتوانيد براي بررسي مثلا عوامل انحراف انسان، فقط به عوامل دروني يا بيروني متمرکز شويد. همه اينها محدودسازي قلمرو تحقيق است و بايد به آنها اشاره کنيد. البته چنین نیست که بتوانیم هر مسئلهای را از تمام این جهات محدود کنیم. اگر یک کتابی با عنوان «جایگاه علم در اسلام» در حال تألیف باشید، شاید تحدید زمانی و مکانی در باره آن، موردی نداشته باشد. اکنون به دو مثال دیگر توجه کنید: مثال(1): بررسي علل رواني افت تحصيلي در مدرسه راهنمايي پسرانه در مجتمع آموزشي شهرستان در سال جاري. مثال (2): رفتار پيامبر بزرگوار اسلام با جوانان اهل علم در مدينه.
3. اهميت و ضرورت
هر محققي براي اينکه از لحاظ اولويت و نيازسنجي، موضوع انتخابي خود را توجيه کند، بايد به نکاتي اشاره کند که گزينش او را توجيه کند. مي توانيد اشاره کنيد که موضوع شما به خودي خود در مهندسي فرهنگ و عقايد ما چقدر اهميت دارد. ممکن است توضيح دهيد که اگر از موضوع انتخابي شما غافل باشيم، چه عوارضي پيش ميآيد. همچنين ميتوانيد به پيامدهاي مثبت تحقيق در اين موضوع اشاره کنيد. اختلاف آراء در مسئله نيز، که به طور طبيعي نوعي سردرگمي براي محقق يا عرف جامعه به وجود ميآورد، ميتواند ضرورت بحث شما را توجيه کند. کمبود اطلاعات و ايجاد خلاء معرفتي در يک زمينه از ديگر عواملي است که اولويت و اهميت بحث را نشان ميدهد. اشاره به ناسازگاري اطلاعات موجود، يا ابهام و خلط در مباحث، راه ديگري براي اثبات اهميت و ضرورت به شمار ميرود.
4. فوايد و کاربردهاي تحقيق
بيان کنيد که انجام اين تحقيق چه فايدههايي دارد. همچنين کاربردهاي تحقيق خود را مطرح کنيد. کاربردها را هميشه نميتوان به طور مشخص، پيشبيني کرد. به عنوان يک مثال هدف از چاپ روزنامه اطلاعرساني است، اما در بسياري از حرفهها مورد استفاده قرار ميگيرد؛ از قصابي گرفته تا نظافت شيشهها. محقق، در صورت نياز، مي تواند اشاره کند که در محافل علمي، آموزش و پرورش، صدا و سيما، مراکز درماني، مراکز صنعتي و اداري ميتوانند از پژوهش او استفاده کنند.
5. پيشنيهها (سابقهها)
الف) پيشينه مسئله يا تاريخچه پيدايش مسئله
در سابقهشناسي يا پيشينه مسئله، به قدمت و سن و سال پيدايش مسئله توجه ميشود. بايد بفهميم كه خاستگاه آن كجا، چگونه و تطورات و تحولات و وضعيت فعلي آن چگونه است. اگر مسئله، شما در برههاي از زمان وجود نداشته است، سعي کنيد با تحليل نشان دهيد که فضاي مساعدي براي طرح آن وجود نداشت.
ب) پيشينه پژوهشهاي مسئله
در باره ضرورت سابقه شناسي پژوهشهاي انجام شده، به اين اصل واقفيم كه علم محصول عقل جمعي بشر و تدريجي و ذرهاي و همراه باخطا است. در پيشينه پژوهشهاي مسئله، منابع موجود را در يك سيري كلي ميبينيم و يا آنها را به چند دسته تقسيم ميكنيم و محتويات آنها را مورد ارزيابي قرار مي دهيم. در همين جاست كه به چگونگي نوآوريهاي خودمان نيز اشاره ميكنيم.
در پيشينه بايد هم به سابقه عام و هم خاص مسئله توجه شود تا بتوان به اين پرسشها پاسخ داد: زمينه اين بحث چه بوده است؟ منابع و سوالات پيشينه چه بوده است؟ و روش و نظريه او چه بود؟
در اين مرحله، مطالعه بايد عميق، انتقادي و گزينشگرانه باشد. فيشبرداري لزومي ندارد و هدف پاسخ به سوالات فوق است. ميتوان ابتدا فهرستي از منابعي كه در مظان فايده براي ما هستند، تهيه كرد و با تهيه فيشهاي توصيفي در مورد منابع، مشخص كنيم كه چه مقدار از فلان منبع به بحث ما مرتبط است و به كدام سوال اصلي يا فرعي ما مربوط مي شود. از منابع خاصتر و معتبرتر شروع به مطالعه عميق و نقدي بكنيم. تعدد منبع را به مثلا دو منبع تقليل دهيم. بهتر است كه سير مطالعات از كلي به جزئي باشند؛ مثلا با نگاه به يك دائره المعارف مهندسي زواياي بحث و ابعاد آن را مي توان مشخص كرد. در نگارش پيشينه بهتر است سير تاريخي آثار را رعايت كنيم. بايد به نحوي بتوانيم مسئله منتخب خود را در روند علم توجيه كنيم. اگر پژوهشهاي قبلي در كار نباشد، به مشكلات و خلل موجود اشاره ميكنيم.
6. نوآوريهاي بحث
از جهات زير ميتوان نوآوري داشت: محتوا، روش، منابع، مخاطب، تقرير، ساختار، انتخاب مسئله، فرضيه و از لحاظ تطبیقی بودن، میانرشتهای بودن و مانند اینها.
7. بيان سؤال اصلي و سؤالات فرعی
سؤال اصلی همان عنوان پایاننامه شماست ولی به صورت سؤالی مطرح شده است. توصیه میشود یک سؤال اصلی داشته باشید تا مدیریت مباحث پایان نامه آسانتر شود. این سؤال ممکن است تا حدی کلی باشد و بتوانید آن را به تعداد فصول تجزیه کنید. طبيعي است که سؤال اصلي را در يک جمله نميتوان پاسخ داد. بنابراين، بايد آن را به چند سؤال تجزيه کرد و به تدريج پاسخ داد. اين پرسشهاي جزئيتر را سؤال فرعي ميگويند. این سؤالات برای فصلهای پایان نامه، «عنوانساز» هستند. بنابراین، هر گاه چهار سؤال فرعی داشته باشید، تحقیق شما نیز چهار فصل خواهد شد. البته اگر «کلیات» را فصل اول بنامید، مجموعا پنج فصل خواهید داشت. برخی از پژوهشگران یا مراکز پژوهشی، کلیات را فصل یک قرار نمیدهند و آن را یک بحث «فرافصلی» میدانند. در این صورت، تعداد فصول با تعداد سؤالات فرعی برابر خواهد شد.
مثلا اگر عنوان تحقیق شما اين است که آسيبشناسي مبلغ کدامند، شما ميتوانيد آن را به چند سؤال ديگر تجزيه کنيد: آسيبهاي علمي مبلّغ کدامند؟ آسيبهاي اخلاقي مبلّغ کدامند؟ آسيبهاي رواني مبلّغ کدامند؟ آسيبهاي روششناختي مبلّغ کدامند؟ اينها عناوين فصلهاي پايان نامه شما هستند، البته عناوين فصلها بهتر است از حالت سؤال، خارج شوند و به صورت شبه جمله درآيند.
دقت داشته باشيد که اين پرسشهای فرعی خودشان میتوانند به دهها سؤال ریزتر که شاید بتوانیم آنها فرعی فرعی بنامیم، تجزیه شوند و در درون فصلهای مربوط به خودشان به آنها پاسخ دهیم. مثلا در همان مثال بالا، که یکی از فصلهای آن به «آسيبهاي علمي مبلغ در عصر حاضر»، میپردازد، باید به سؤالاتي ديگر پاسخ دهيم مثلا: آمادگي علمي يعني چه؟ آمادگي علمي بر چند قسم است؟ اساسا” چه سطحي از آمادگي، لازم است؟ پيامبر اکرم و ائمه عليهم السلام، از مبلغان اعزامي خود تا چه حد آمادگي انتظار داشتند؟
مثال دیگر:
سؤال اصلی: روش تحقیق در علوم حوزوی چگونه است؟
سؤالات فرعی:
روش تحقیق در ادبیات عرب چگونه است؟
روش تحقیق در تاریخ اسلام چگونه است؟
روش تحقیق در اصول فقه چگونه است؟
روش تحقیق در فقه چگونه است؟
روش تحقیق در علوم قرآنی و تفسیر چگونه است؟
8. فرضيهسازي
فرضيه به صورت يک جمله خبري بيان ميشود و اطلاعات قبلي و مطالعات فعلي محقق، آن را پشتيباني ميکند. محقق براي رسيدن به اين جواب حدسي و موقت بايد به اندازه کافي مطالعه و تأمل کند. توجه داشته باشید که به تعداد سؤالات فرعی (سؤالاتی که عنوان فصل را میسازند) فرضیه ارائه دهید.
برخی از کارشناسان معتقدند در مواردی که یک آیه یا حدیث یا هر نص (متن) دیگری را میخواهیم تفسیر کنیم، فرضیه یا هر نوع پاسخ قبلی، به منزله یک حجاب عمل میکند و ممکن است فرایند شرح و تفسیر و مرادشناسی متن را مختل کند. به ویژه، در متون مقدس، شائبه تفسیر به رأی نیز احساس خواهد شد. از این رو، در این نوع تحقیقها، داشتن پرسش را به منظور استنطاق متن، کافی میدانند.
اگر با فرضيه، درست برخورد شود، تعصب و حجاب نميآورد. بنابراين، توصيه ميشود که نبايد پنداشت که فرضيه حتما بايد اثبات شود، بلکه بايد بررسي شود؛ راه براي جرح و تعديل فرضيه هميشه باقي است.
9. فرضيه رقيب
پاسخهاي ديگري که براي سؤالات اصلي وجود دارد، فرضيه رقيب محسوب ميشوند. احتمال دارد آن پاسخها قائل نداشته باشند، اما محقق با دقتي که دارد به آن ديدگاهها نيز توجه دارد و به اصطلاح «دفع دخل مقدر» مي کند. اگر بحثهاي شما به صورت غيرمستقيم نتوانست فرضيه رقيب را از صحنه خارج کند، فصل يا بخشي از تحقيق را به آن اختصاص دهيد.
10. پيش فرضها و مباني
لازم نيست محقق تمام مقدمات را اثبات کند. براي اينکه تمرکزگرايي رعايت شود و تحقيق مسئلهمحوري خود را حفظ کند، بايد بر مسئله تمرکز کنيم. مباني را اگر با مسئله خلط کنيم، مقدمه ما از ذي المقدمه بيشتر ميشود. براي اينکه تحقيق کنيم روش مناظره امام رضا عليه السلام با خصم چگونه بود، لازم نيست به وجود خصم، انواع تعاريف مناظره و اقسام آنها و تاريخچه آن در جهان اسلام و اينکه اصلا آن بزرگوار مناظرههايي داشت يا نداشت، وقت زيادي صرف کنيم. بايد با رعايت تناسب در حجم کل نوشتار، به سرعت خود را به مسئله اصلي برسانيم.
11. اهداف پژوهش
کارهاي که محقق در متن تحقيق انجام ميدهد، همان اهداف اوست؛ مانند توضيح، رفع ابهام، اثبات، تعريف، دفع شبهه، توجيه، تبيين. زمينهسازي براي …؛
12. روش
روش بايد با سؤالات تحقيق هماهنگ و مناسب باشد. پرسش فلسفي، از راه استدلال عقلي پاسخ داده ميشود. علل طلاق در جامعه امروز را نميتوان با تتبعات فلسفي حل کرد. اينکه جنگهاي حضرت علي عليه السلام چه ويژگيهايي داشتند، از راه و روش تاريخي و مستندسازی جواب ميگيرد. جست و جوي نظر اسلام و قرآن از آيات و احاديث، روش تفسيري لازم است و از ابزار تحليل بهره ميگيرد. در اثبات ضرورت امام، علاوه بر ادله عقلي از روش نقلي نيز ميتوان استفاده کرد. محقق ميتواند با رويکرد مقايسهاي بحث کند و يا مسئله تحقيق خود را به روش ميانرشتهاي در دو يا چند رشته پاسخ دهد. به هر حال، روشها متعددند و بايد متناسب با مسئله باشند. در برخي از پژوهشها از چند روش استفاده مي شود. يكي از مواردي كه بايد چند روشي عمل كنيم، در جايي است كه موضوع ما داراي ابعاد و جنبههاي مختلف تعريفي، توصيفي، توجيهي، تبييني و تفسيري باشد. در اين صورت، بايد با دقت لازم در هر قسمتي روش مقتضي را اعمال كنيم.[6] آنچه به عنوان «روش كتابخانهاي» ناميده ميشود، بايد توجه داشته باشيم که دو مرحله دارد: مرحله گردآوري اطلاعات لازم و مرحله تجزيه و تحليل محتوا، يا انديشهورزي روي اطلاعات است. به طور کلي، روشهاي جمعآوري اطلاعات عبارتاند از: مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه، رجوع به مدارك. وقتي كه مدارك مكتوب منبع تحقيق ما هستند، فيشبرداري ميكنيم. روش فيشبرداري نيز به دستي و رايانهاي تقسيم ميشود. برخي از محققان نيز تلفيقي از دو روش را استفاده ميکنند.
به طور کلي، روش عبارت است از مجموعهاي از فعاليتهايي که محقق بر اساس امکانات موجود براي رسيدن به اهداف تحقيق، انجام ميدهد. بنابراين، بسياري از تقديم و تأخيرهاي بجا و اتخاذ نگاه خاص و مؤثر و مانند آن، همه جزو روش محسوب ميشوند. بايد توجه داشته باشيم که ممکن است در يک پاياننامه يا مقاله، به تناسب هر فصل و قسمت، از روشهاي متعددي استفاده شود. به هر حال، گاهي يك پژوهش اقتضا ميكند، كه چندروشي عمل كنيم و به اصطلاح، در روش، كثرتگرا و پلوراليست باشيم؛ مثلا تعريف، توصيف، توجيه، تبيين، تفسير و توصيه، در مراحل يک تحقيق روش خاص خود را ميطلبند. محقق در اين صورت، بايد با بصيرت كامل، هر بخشي را تنها با روش خاص خودش به انجام برساند. انتخاب روش مناسب تابع مسئله و فرضيه مورد پژوهش است.
13. موانع و محدويتهاي تحقيق
به شرح مشکلات شخصي و شکوه و شکايت از برخي مشکلات جزئي نپردازيد. به مشکلاتي اشاره کنيد که اگر هر محققي در اين موضوع تحقيق کند، معمولا با آن مواجه ميشود؛ مثلا کمبود منابع يا جديد بودن مسئله تحقيق و مانند آن.
14. نتايج علمي و عملي تحقيق
محقق در اينجا بايد تحقيق را انجام شده، فرض کند و اشاره کند که از لحاظ علمي و عملي به چه دستاوردها و نتايجي دست يافته است.
15. سازماندهي تحقيق
فهرست مطالب را ميتوانيد از روي فهرست سؤالات بازنويسي و ويرايش کنيد. اگر قبلا، مسئله خود را به پرسشهاي متعددي تجزيه و سپس آن سؤالات را منظم و مرتب کرده باشيد، در اين مرحله مشکل خاصي نخواهيد داشت. پرسشهاي فرعی، عنوان فصلها را شکل ميدهند و پرسشهاي ریزتری که در بندهای فصل باید جواب بگیرند، از فهرست مفصل سؤالاتی که به صورت بارش فکری طرح کرده بودید، قابل تشخیص است.
نحوه توجيه ساختار تحقيق
شما در انتهاي مقدمه مقاله، يا در اواخر کليات پاياننامه بايد از چينش و نظمي که در اجزاي نوشتار ايجاد کرديد، دفاع کتبي داشته باشيد. بايد توجيه کنيد که چرا تحقيق خود را در سه قسمت يا فصل سامان ميدهيد. توضيح دهيد که حجم مطالب چرا در فلان فصل کم يا زياد است. به هر حال، آنچه که در گزارش تحقيق شما آمده است و آنچه نيامده است بايد عاقلانه توجيه شوند.
شما در انتهاي مقدمه مقاله، يا در اواخر کليات پاياننامه بايد از چينش و نظمي که در اجزاي نوشتار ايجاد کرديد، دفاع کتبي داشته باشيد. بايد توجيه کنيد که چرا تحقيق خود را در سه قسمت يا فصل سامان ميدهيد. توضيح دهيد که حجم مطالب چرا در فلان فصل کم يا زياد است. به هر حال، آنچه که در گزارش تحقيق شما آمده است و آنچه نيامده است بايد عاقلانه توجيه شوند.
راهکايي براي سازماندهي بهتر
1. بررسي کنيد در مفاهيم به کار رفته در عنوان، واژههاي مرکب کداماند. آنها را تجزيه کنيد تا فصول شما مشخص شوند.
2. فصلها را بر اساس تعداد سؤالات فرعی تحقيق تعيين کنيد.
3. توجه و تمرکز در اهداف مشخص شده، تحقيق فراموش نشود. مباحث غيرلازم و پراکنده و بيربط نياوريد.
4. در مورد موضوع و مسئله خود بايد اطلاعات کافي داشته باشيد.
5. بررسي کنيد که آيا تنظيم مباحث شما بر اساس يکي از الگوهاي نظمبخشي (از کل به جزء، از کلي به جزئي، ترتيب مکاني يا زماني و غيره) امکان دارد؟
6. موضوع را جزئي و محدود کنيم.
7. استفاده از تجربيات ديگران و الگوگيري و شبيهسازي با توجه به آثار آنها فراموش نشود.
8. اگر با اهل فن مشاوره کنيد ضرر نميکنيد.
17. مديريت زمان
بهتر است زمان را از آخر تقسيم کنيد. اگر 2 نيمسال براي پاياننامه وقت داريد، مدت حروفچینی، ويرايش و بازبيني را ابتدا تخمین بزنید. سپس، تعيين کنيد در هر ماه بايد چه قدر کار انجام شود. متأسفانه بارها مشاهده شده است که دانشپژوهان کار خود را انباشته کردند و در دقیقه 90 یا 91 به عنوان يک رفع تکليف و چه بسا با ضعفهاي فراوان تحويل دادند. توجه داشته باشید که بیشتر دانشپژوهان در هنگام عجله نمیتوانند کار علمی خوب ارائه دهند.
$$$
پيوست (1): در باره چکيدهنويسي و تشخيص و تعيين واژگان کليدي
روش چکيدهنويسي
يکي از مؤلفههاي اخلاق پژوهش که براي اطلاعرساني آسانتر نيز کاربرد زيادي دارد، چکيده مقالهها و پاياننامه هاست و خواننده را در اولويت بندي و برنامهريزي هاي مطالعاتي ياري ميدهد. بارها مشاهده شد که برخي از نويسندگان مبتدي، نکاتي سربسته و به صورت فهرست را با عنوان چکيده، نگاشتهاند و عناصر لازم را در آن نياوردند. برخي نويسندگان، در چکيدههاي نوشتههايشان از دادن اطلاعات مضايقه ميکنند و به زور مي خواهند خواننده را به متن مقاله بکشانند![7] چکيده با خلاصه و نتيجه تفاوت دارد؛ تفاوت چکيده مقاله و پاياننامه بيشتر در حجم و اجمال و تفصيل است. چکيده به اقسامي تقسيم مي شود: چکيده پديدآور، تلگرافي، چکيده تمام نما، توصيفي، راهنما و سوگيرانه. مراد از چکيده در مقاله پژوهشي، چکيده پديدآور است که توصيفي، بدون سوگيري و به عنوان چکيده تمام نما و توصيفي نگاشته مي شود (اصول و فنون، قراملکي، ص 197). به هر حال، با توجه به ضعفهاي متعددي که در چکيدهنويسي مشاهده ميشود، تأمل دراهداف و ويژگيهاي چکيده و ارائه چند توصيه در باره يک چکيده خوب و فني، ضرورت دارد.[8] بدين ترتيب، ابتدا بايد به اهداف چکيدهنويسي اشاره کنيم.
هدف چکيده
چکيده، که از لحاظ زمان، آخرين چيزي است که نوشته ميشود، اولين چيزي است که خوانده مي شود و در مقالات پژوهشي، کارکردهاي مفيدي را بر عهده دارد. چکيده ميتواند به صورت تمامنما و با زبان توصيف، صادقانه و به زبان صريح يک تصويري کلي از مسئله، نظريههاي مختلف، ادله و روش و نتايج تحقيق به دست دهد. محققي که همواره در جست و جوي منابع است، با مطالعه چکيده هر اثر در مييابد که آن اثر تا چه حد ميتواند سؤالات تحقيق او را پاسخ دهد. هدف از چکيده در آغاز يک منبع، آشنا کردن خواننده و ايجاد آمادگي در او براي جستجو و کاوش تمام آن منبع است. چکيده معمولا به خواننده اين امکان را ميدهد که بتواند با ارزيابي محتوايي متن، ميزان ارتباط و کارآيي آن را براي اهداف مطالعاتي و پژوهشي خود دريابد.
حجم و محتواي چکيده
حجم چکيده بستگي به حجم نوشتار دارد. با اين حال، گاهي درخواست ميشود که براي مقاله 150 کلمه و براي پاياننامه 300 کلمه نوشته شود. برخي نويسندگان نيز ميتوانند با کمتر از اين حجم نيز، چکيدهاي گويا براي مقاله خود بنويسند. به نظر ميرسد با توجه به اصل کوتاهنويسي و اختصار، اين کار اشکالي نداشته باشد. مهم اين است که بتوانيم در حد کفايت، اجزاي لازم براي يک چکيده را در همان حجم کم، بگنجانيم.
محتوا يا اجزاي چکيده عبارت است از: تعريف مسئله، پيشينه، فرضيه، روش حل مسئله، اشارهاي به منابع، نتايج بحث به صورت شفاف. به دستاوردهاي خود يا اگر روش خاصي داشتيد، حتما اشاره کنيد. در چكيدهنويسي گاهي شايسته است پيشينه خود مسئله و جهتگيري عمومي پژوهشهاي مسئله به صورت اشارهاي و در يك سير منطقي ذكر شود و سپس محتوا و هدف مقاله خودمان را در آن هويت جمعي به صورت چكيده بياوريم[9].
ويژگيهاي زباني و نگارشي چکيده
چکيده بايد كاملا منسجم، گويا، کوتاه و پرمعنا باشد. از مترادفها و حشوها پرهيز شود. الفاظي مانند «در اين نوشته، در اين پاياننامه و بايد بگويم و ناگفته نماند و البته قابل ذکر است که و….» حشو زايد است. متأسفانه در اثر کمتوجهيها، قلم بسياري از دانشپژوهان از حشوهاي متعددي رنج ميبرد. اين نقطه ضعف، در چکيده که بيشتر در معرض ديد ديگران است، بايد برطرف شود. توصيه ميشود چکيده را چند بار ويرايش و بازخواني کنيم يا به اهل فن نشان دهيم.
زبان چکيده از ويژگيهايي برخوردار است. زبان و ادبيات چکيده، همان زبان و ادبيات مقاله است. چکيده فقط نشانگر تصور شما از مسئله يا مسائل تحقيق، نظريات گوناگون، نظريه شما و ادله و روش تحقيق است. همچنين چکيده فاقد ارزشيابي در محتواست.[10] چكيده نياز به استدلال و مستندسازي ندارد. از اين رو، آوردن پاورقي براي چکيده تعجبانگيز است. از ذکر مثال، توضيح مفهومي و ذکر منابع خودداري کنيد. فعلها به صورت مجهول آورده شود يا به خود نوشتار اسناد داده شود. از لحاظ زمان نيز، فعلها به صورت ماضي ذکر ميشوند. يک چکيده معمولا با جمله «عنوان» يا «راهنما» شروع ميشود. اين نخستين جمله مي کوشد تا موضوع اطلاعات ضروري را که در عنوان اثر بيان نشده است، خلاصهبرداري کند. شايد برخي تعجب کنند که چکيده از يک بند تشکيل ميشود. به عبارت ديگر، چکيده نيازي به بندچيني ندارد. در اين بند پيوسته بايد از جملههاي واضح و شفاف استفاده شود.
بايد تأکيد کنيم که ارائه يک فهرست مطالب و به طور سربسته اشاره کردن به اينکه در فلان فصل به فلان مطالب پرداختيم اصلا شايسته چکيده نيست. در چکيده، بايد دست و دل باز بود و به خواننده خدمت کرد. به راحتي دستاوردهاي خود را به خواننده تقديم کنيد و براي او احترام قائل شويد. همه مطالب مهم و اساسي و نتايج کيفي و کمي مندرج در پژوهش را به اختصار نشان دهيد. بهتر است با خواندن کل متن، از نکات اصلي آن پيشنويس تهيه شود و سپس بازبيني و نهايي گردد. براي نوشتن چکيده پاياننامه، توصيه ميکنيم ابتدا چکيده هر فصل را تهيه کنيم و سپس، به کمک چکيده فصلها، يک چکيده جامعتر بنويسيم. به هر حال، محقق بايد در چکيدهنويسي دقت بيشتري داشته باشد تا بتواند با آوردن چند سطر فشرده در يک ساختار منسجم، به اهداف چکيده دست يابد و با اطلاعرساني کافي و صحيح جامعه علمي خود را ياري دهد. در اينجا توصيه ميکنيم که با مراجعه به منابع معتبر و متخصصان اين فن، اصول چکيدهشناسي و چکيدهنويسي را بشناسيم و نقاط ضعف چکيدههايي که غير اصولي نوشته شدهاند، نبايد الگوي ما قرار گيرند.
روش تعيين واژگان کليدي
در انتهاي چکيده در حد يک سطر بايد به واژگان کليدي اشاره کنيم. اين کلمات را نبايد معنا و ترجمه کنيم يا توضيح دهيم؛ فقط ذکر ميکنيم و بين آنها ويرگول ميگذاريم. واژگان کليدي در واقع کار فهرست را انجام ميدهند و به مخاطب اعلام ميکنند که شالوده بحث روي چه اصطلاحات و مفاهيم تخصصي دور ميزند. از اين رو، کليدواژهها نقش نمايه را در جست و جوهاي الکترونيکي و اينترنتي داراست. تعداد کليدواژه در حدود شش يا هفت مورد است و نشانگر مباحث مهم مقاله است. براي يافتن واژگان کليدي به الفاظ مترادف و متضاد کلمات نيز توجه داشته باشيد. نام شخصيتها و اعلام مانند علامه طباطبايي، شهيد مطهري نيز ممکن است در چکيده آورده شوند. الفاظ مرکب، گاهي به صورت ترکيب وصفي و گاهي نيز به حالت ترکيب اضافي در چکيده قابل ذکر هستند. در تهيه واژگان كليدي نميتوانيم واژههاي خيلي عام كه جنبه غيرتخصصي دارند را بياوريم، مثلا در يك مقاله اي كه عنوان آن، «تقدم تفسير موضوعي بر ترتيبي» است، كلماتي مانند «تقدم» و «معيار» و «معيار برتري» و «رابطه» و «روش» و مانند آن کليدواژههاي خوبي نيستند. با تركيب وصفي و اضافي ميتوانيم تا حدودي اين مشكل را برطرف كنيم؛ مثلا بگوييم: «تقدم تفسير موضوعي» و « روش تفسير». به هر حال، بايد واژگاني را استفاده كنيم كه به طور مستقل محتواي مقاله ما را معرفي ميكنند.
$$$
پیوست (2): مراحل عملیاتی پایاننامه نویسی
1. انتخاب موضوع
2. تجزيه حداكثري موضوع به وسيله طراحي سوالات [تجزيه اوليه در پژوهش]
3. مطالعات موضوعشناختي [گسترش اوليه اطلاعات]
4. تكميل تجريه موضوع
5. طبقه بندي و مرتب كردن سؤالات
6. تهيه فهرست منابع لازم [كتابشناسي اوليه]
7. خلاصهنويسي، بازنويسي و گزارشنويسي از آثار بسیار مهم و مرتبط با موضوع، [الگوگيري و آمادگي]
8. كشف مسئله يا مسائل تحقيق (گزينش بعد يا ابعاد خاصي از موضوع)
9. تجزيه مسئله به سؤالات
10. مطالعه متمركز بر روي مسئله و كسب آمادگي لازم براي طرحنامه نويسي
11. تكميل تجزيه مسئله به سؤالات
12. طبقهبندي و مرتب كردن سؤالات
13. تهيه فهرست مطالب بر طبق سؤالات
14. تداوم مطالعه و تأمل تا رسیدن به فرضیه
15. تهيه پيشنويس طرح
16. مشاوره و نهاييسازي طرح
17. تكميل نسبي منابع و مآخذ [کتابشناسی ثانویه]
18. جمعآوري اطلاعات و فيشبرداري [گسترش ثانويه اطلاعات]
19. دستهبندي فيشها بر اساس فهرست مطالب و فهرست سؤالها
20. فشردهسازي و يكپارچهسازي اطلاعات كسب شده به صورت یک نمودار و نقشه منسجم
21. تفكر و تكميل فيشهاي تحليل و نقد
22. تهيه پيشنويس پايان نامه يا مقاله
23. بازبيني و حك و اصلاح و ويرايش
24. پاكنويسی پژوهش
[1] - اين جزوه، شما را در تدوين «کليات پاياننامه» نيز ياري ميدهد.
[2] - هنوز در برخي از فرمهاي طرح تفصيلي به جاي بيان يا تبيين مسئله، «تبيين موضوع» خواسته ميشود؛ در حالی که تعبير دقيقتر همان «تبيين مسئله» است.
[3] - اگر در طرحنامه، قسمتي براي تعيين دامنه يا قلمرو طراحي نشده باشد، جاي تعيين قلمرو همين جاست.
[4] - body of problem
[5] - براي يك نمونه از تبارشناسي كامل مي توانيد مراجعه كنيد به: «فرهنگ تاريخ انديشهها، ويراستاري فيليپ پي. واينر، ج3، ص 2605؛ در آنجا « خوشبختي» را به خوبي تبارشناسي كرده است.
[6] - ر.ك. جمعی از نویسندگان، پاياننامه نويسي، انتشارات مؤسسه امام خمینی ره، ص 108.
[7] - اين نويسندگان، خيلي شبيه کباب فروشاني هستند که با انداختن قدري چربي و پيه روي آتش و با دود کردن آن ميخواهند مشام مشتريان را به مغازهشان جلب و جذب کنند.
[8] - در تدوين اين نوشتار مختصر، علاوه بر تجربيات نگارنده، از منابعي که در انتهاي نوشتار آمده است، تا حدودي استفاده شده است و براي اختصار، از ذکر منبع در همه موارد خودداري شده است.
[9] - براي آشنايي با نمونهاي از چكيدههاي گويا و خوب ميتوانيد مراجعه كنيد به: احد فرامرز قراملكي، « برهان حقايق نفس الامري و معماي جذر اصم»، مقالات و بررسيها، ش62، سال 76، صص69-59.
[10] - شماره هاي اخير مجله مقالات و بررسيها براي الگوگيري توصيه ميشود.
نظر از:
خیلی کاربردی
نظر از:
خیلی مفید و کاربردی
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات