روش تربیتى امر به معروف و نهى از منکر از دیدگاه امام خمینی (ره)
سمیه خسروی[1]
چکیده:
انسان موجودی است اجتماعی ودر این جامعه مسئول آفریده شده است یعنی در برابر کارهای ناپسند افراد جامعه و کارهای نیک و پسندیده ی آنان مسئولیت دارد.این تحقیق در صدد است تا مسئله امر به معروف و نهی از منکر را از دیدگاه امام خمینی مورد بررسی قرار دهد. اسلام دینی است که قبل ازتولد تابعداز مرگ انسان؛هم دربعدفردی وهم دربعد اجتماعی برنامه و احکام دقیق وحساب شده دارد.دستوراتی ازقبیل ازدواج،تولد فرزند،تربیت،آداب زندگی وحتی احکامی پیرامون فوت ومراسم تکفین وتدفین و…
امر به معروف و نهی از منکر همچون خون در پیکره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است. خیزش و قیام مصلحان در جامعه اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه می باشد و اگر مصلحان بزرگی همچون امام خمینی (ره ) نمی بودند، ارزش های انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرن ها پیش توسط تبهکاران دفن شده بود.
واژگان کلیدی:
امربه معروف، نهی از منکر، جامعه، اسلام، مسئولیت، امام خمینی (ره)
مقدمه
در اخلاق و تربیت اسلامى، یکى از سرفصل هاى مهم و کارگشا، مباحث مربوط به روش هاى تربیتى است. مقصود از «روش» راه و طریقه اى است که میان اصل و هدف امتداد داشته باشد و عمل تربیتى را منظم کند و به هدف برساند.
روشِ کار نشان مى دهد که چگونه مى توان از اصل یا اصول تربیتى استفاده کرد و به اهداف مهم تربیتى رسید. روش هاى تربیتى، وظایف عملى کسى را که در تحت تربیت قرار مى گیرد، مشخص مى کند و به مربّى کمک مى کند تا شیوۀ مناسب کار را فراگیرد.
یکى از روش هاى مهم تربیت در اسلام جهت تشویق و ترغیب افراد به انجام امور خیر و ممانعت از انجام کار نادرست، «امر به معروف و نهى از منکر» است. «امر به معروف» عبارت است از طلب و درخواست انجام امور خیر و نیک و «نهى از منکر» به معناى جلوگیرى از مفاسد مى باشد و این دو، از دستورات مهم دین اسلام و از واجبات آن به شمار مى آیند که با عمل به آن ها، سایر واجبات الهى نیز احیا مى گردد.
حضرت امام خمینى(س) در اهمیت این واجب الهى مى فرماید: وقتى یک کشورى ادعا مى کند که «جمهورى اسلامى» است و مى خواهد جمهورى اسلامى را متحقّق کند، این کشور باید همۀ افرادش آمر به معروف و ناهى از منکر باشند. اعوجاج ها را خودشان رفع بکنند… ما همه امروز وظیفه داریم؛ امر به معروف و نهى از منکر بر همۀ مسلمین واجب است
و نیز فرمودند: فرو نشستن از اقدام و سستى نمودن از امر به معروف و نهى از منکر و جلوگیرى ننمودن از ظلم ستمکاران، حلم نیست بلکه خمود است که یکى از ملکات رذیله و صفات ناهنجار است.
تعریف و تبیین موضوع
دین مبین اسلام برای هریک از رفتارهای اجتماعی اصولی را قرار داده است ؛ از جمله ناهنجاری های اجتماعی که در جامعه کنونی هم بوفور دیده می شود فسادهای اخلاقی و اجتماعی است
امروزه در جامعه معاصر فساد رو به گسترش است واعتقادات دینی مردم رو به ضعف نهاده استجایی دیده نمی شود که کسی این دو فریضه را برای خود واجب بداندوطوری با آمرین به معروف وناهین از منکر برخورد شده که دیگر کسی جرأت ندارد که جامعه ای که رو به فساد می رودرا به راه راست هدایت و راهنمایی کرده وآنها را امربه معروف ونهی از منکر کند، این مطلب ضرورت توجّه به امربه معروف را دوچندان می کند واین 2 فریضه از واجبات قطعی هستند از آنجایی که در اسلام درباره امر به معروف ونهی از منکر تأکید بسیار شده است واسلام آن دو را از مهم ترین وشریف ترین واجبات می شماردضرورت دیده شد تحقیقی درباره ی آثار اجتماعی امر به معروف ونهی از منکر ارائه داده شوددر این زمینه تحقیقات مختلفی انجام شده اما به این موضوع یعنی به بعد اجتماعی امر به معروف ونهی از منکر کمتر پرداخته اند که این تحقیق به صورت مفصّل تروگسترده تر به بعد اجتماعی امر به معروف ونهی از منکر خواهد پرداخت.
با توجه به مطالب بیان شده این پژوهش بر آن است تا به سوالات مطرح شده پاسخ داده که سوال اصلی عبارت است از روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی ( ره ).
امروزه درعصر کنونی فشارروبه گسترش است ومردم ازمسیرصراط مستقیم قدری فاصله گرفته اند،واعتقادات دینی مردم روبه ضعف نهاده است.درجامعه امروز دیگررنگی از امربه معروف ونهی ازمنکرنیست وجایی دیده نمی شود که کسی این دوفریضه را بر خود واجب بداند وطوری با آمرین به معروف وناهین ازمنکر برخوردشده که افراد دیگر جرأت امر به معروف و نهی از منکر را ندارند از طرفی مخفی ماندن آثار اجتماعی امربه معروف و نهی ازمنکرسبب کمرنگ شدن این امر مهم و ضروری که امام حسین (علیه السلام )به خاطر آن به شهادت رسیدند شده؛لذا این مطلب ضرورت توجه به امربه معروف و نهی از منکر رادوچندان می کند.امربه معروف ونهی ازمنکرازواجبات قطعی است.ازآنجایی که در اسلام درباره ی امربه معروف و نهی ازمنکرتأکید بسیارشده است واسلام آنراازمهم ترین وشریف ترین واجبات می شمارد ودیگرواجبات دینی به سبب اقامه ی امربه معروف ونهی ازمنکراستوارمی گردند،لذا این امر سبب شد درباره ی روش تربیتی امربه معروف ونهی ازمنکر از دیدگاه امام خمینی ( ره ) تحقیقی ارائه گردد.
هدف اصلی این پژوهش روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی ( ره ) می باشد.
اهداف فرعی عبارت است از:
1. بررسی مفهوم امربه معروف ونهی از منکر
2. تبیین جایگاه امربه معروف ونهی ازمنکر در اسلام
3. روش اجرای امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (ره)
سوال اصلی عبارت است از اینکه روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (ره) چگونه است ؟ و سوالات فرعی عبارت اند از:
1.مفهوم امربه معروف ونهی ازمنکر چیست؟
2.روش اجرای امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (ره) چیست؟
3. جایگاه امر به معروف و نهی از منکر چگونه تبیین می شود؟
مبانی نظری تحقیق
1- مفهوم امربه معروف ونهی از منکر
«معروف ازمصدر عَرَفَ به معنای شناختن است ومعروف یعنی شناخته شده ومرادفعلی است که درنزد عقل ویاشرع به نیکی شناخته شده باشد.پس شامل هرعمل واجب ومستحب درنزد شرع،وهرعمل نیکو ومطلوب درنزد عقل می شود.گرچه می توان گفت که این دو عنوان یعنی مطلوب شرعی ومحبوب عقلی از هم انفکاک ندارند.اما منکر در مقابل معروف به معنای شناخته نشده است،یعنی عملی که درشرع اسلام به نیکی شناخته نشده ومراد آنکه محکوم به زشتی ومبغوضیت باشد ویاآنکه درنزد عقل قبیح وناروا محسوب گردد.»[2]
درجایی دیگرآمده که «معروف یعنی شناخته شده وآن مقابل منکر است وازکار نیک مطابق فطرت قصد می شود.المیزان ذیل آیه «وَلَهُنَّ مِثلُ الّذی عَلیهنَّ بالمعروف»[3]گفته: «معروف آن است که مردم باذوق مکتسب از حیات اجتماعی متداول آنرا میدانند… [4]»
معروف درشریعت اسلام آنست که مردم آنرا بفطرت سلیم میدانند.[5]» راغب در مفردات مینویسد:«معروف هر فعلی است که خوبی آن به وسیله عقل یا شرع شناخته شود.»[6]
امر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان و به نظر شیعیان از فروع دین اسلام است. امر به معروف یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام آنچه از نظر عقل یا شرع اسلام خوب در نظر گرفته میشود و نهی از منکر یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام ندادن آنچه به از نظر عقل یا شرع اسلام بد در نظر گرفته میشود. این توصیه گفتاری است و شامل جرح نمیشود.
باتوجه به مفهوم معروف و منکرتعاریف اصطلاحی زیادی در مورد امربه معروف ونهی از منکر نقل شده و وجوددارداما دراینجا به تعریف آقای محسن قرائتی اشاره خواهد شد.به دلیل اینکه این تعریف ازنظر اجتماعی کاملتروجامعتر است.«امربهمعروف ،یعنی سفارش به خوبی ها ونهی از منکر،یعنی بازداشتن از بدی ها.انجام این دو امرمهم نیاز به سنّ خاصّی ندارد ،زیرا لقمان به فرزندش میگوید:«یابنیّ اقم الصلاة وامربالمعروف…»[7]امربمعروف،نشانهی عشق به مکتب،عشق به مردم،علاقه به سلامتی جامعه ونشانه آزادی بیان،غیرت دینی،ارتباط دوستانه بین مردم ونشانه ی فطرت بیدار ونظارت عمومی وحضوردرصحنه است.امربه معروف ونهی از منکر، سبب تشویق نیکوکاران،آگاه کردن افرادجاهل،هشداربرای جلوگیری ازخلاف وایجادنوعی انضباط اجتماعی است.»[8]
تربیت عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در انسان و به عبارت دیگر و بهتر: ایجاد تحولات ثمر بخش در محیط زندگی انسان به منظور ساختن و شكوفایی استعدادهای آدمی ؛ و یا تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به كمال مطلوب و انتقال طرز تفكر و احساس و عمل یك جامعه به آیندگان.
تربیت به معنی پرورش دادن و پرورش یافتن است به شرطی كه براساس روش علمی انجام گیرد و فردی را به نقطه ای دلخواه برساند، دانشی است جدید كه مبتنی بر فلسفه ، روان شناسی ، اقتصاد و زیست شناسی است . در اهمیت تربیت همین بس كه بگوییم وجود این همه اهداف بلند ، فضیلت ها و رذیلت ها، خیرخواهی ها و بدخواهی ها زاییده ی تربیت است. و برای درك بیشتر اهمیت آن كافی است كه آدمی خود را درجای كودك بگذارد، كودكی كه از مادر زاده شده و به هیچ امری آگاه نیست.
امام خمینی در مورد امر به معروف و نهی از منکر
بدون مبالغه باید گفت امام خمینی (قدّس سره) احیاء کننده این دو وظیفه مهم الهی در عصر خود بود. این شخصیت کم نظیر عالم اسلام در راه انجام این دستور الهی از هیچ کاری فروگذار نکرد. امام بزرگترین منکر را حکومت پهلوی می دانست که با اساس اسلام در ستیز بود از این رو از سال 1342 که مبارزه خود را آغاز نمود برای سرنگونی این رژیم با تمام توان به میدان آمد و در این راه هر گونه سختی و رنج و تبعید و زندان را تحمل کرد تا سرانجام حکومت پهلوی را نابود و جمهوری اسلامی در این مملکت برپا داشت.
امام خمینی (امر به معروف و نهی از منکر چهار حکم از احکام تکلیفی )
هر کدام از امر به معروف و نهی از منکر تقسیم می شود به واجب و مستحب بنابراین چیزی که عقل یا شرع آن را واجب می داند امر به آن واجب است و چیزی که عقل آن را قبیح می داند یا شرع آن را حرام دانسته نهی از آن واجب است و کاری که مستحب باشد امر به آن مستحب و آن چه مکروه است نهی از آن نیز مستحب می باشد.
بنابراین امر به معروف و نهی از منکر چهار حکم از احکام تکلیفی، واجب، حرام، مستحب، مکروه را در برمی گیرد و کار مباح که متساوی الطرفین است از دائره این دو وظیفه خارج است.
به نظر می رسد نظر حضرت امام و برخی از قدما و متأخرین به واقع نزدیک تر است. بخش زیادی از احکام اسلام را مکروهات دربرمی گیرد. مکروه عملی است که مفسده آن از حرام کمتر و ترک آن محبوب شارع است و چیزی که دارای مفسده خیلی جزئی هم باشد انجام آن قبیح است و در دایره منکرات قرار می گیرد. فلسفه نهی اسلام از عمل مکروه این است که با انجام آن اندکی نقصان در روح ایجاد می گردد بنابراین نهی از آن مطلوب شارع است. کسانی که از مکروه دوری می کنند هرگز به کار حرام مبادرت نمی ورزند اما افرادی که از انجام هرگونه مکروهی باکی ندارند چه بسا کار حرام هم انجام می دهند و فلسفه این که اسلام دستور می دهد از مکروهات اجتناب کنید در همین نکته است. چنانکه تأکید اسلام به انجام مستحبات برای این است که فرد با انجام مستحب هرگز واجب از او ترک نمی شود.
روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی (ره )
ز نظر امام خمینی باید در ارتباط با دیگران همواره نگاهى مثبت داشت و بر اساس آن به تربیت آنان اقدام نمود و نقاط ضعف را اصلاح کرد و در مورد جوانان مى فرمایند: من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان به این سرمایه ها و ذخیره هاى عظیم الهى و به این گل هاى معطّر و نو شکفتۀ جهان اسلام سفارش مى کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگى خود را بدانید و خودتان را براى یک مبارزۀ علمى و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده کنید.
روش اجراى امر به معروف و نهى از منکر
یکى از نکات مهم در امر به معروف و نهى از منکر، روش اجرا و انجام آن است. بدون تردید اجراى صحیح این دو واجب الهى مى تواند از نظر اخلاقى و تربیتى تأثیر مطلوبى بر روى افراد جامعه داشته باشد. از این رو در تاریخ تمدن اسلامى تشکیلاتى با عنوان «حسبه» یا «احتساب» وجود داشت که از جمله وظایفشان، اجراى صحیح امر به معروف و نهى از منکر بود.[19] هر چند که تشکیلات مزبور از آن نظر که وابسته به دستگاه حکومت و خلافت بود، نمى توانست کاملاً اسلامى باشد، اما به دلیل این که خواستۀ مردم در مورد اجراى احکام و مقررات اسلامى، عامل به وجود آمدن چنین تشکیلاتى بود، به صورت نسبى، فایده ها و ثمره هایى در پى داشت.
با مطالعه و تأمّل در آثار حضرت امام(س) در مى یابیم که سه عامل در جهت اجراى مطلوب امر به معروف و نهى از منکر تأثیر بسزایى دارد:
1. در اجراى صحیح امر به معروف و نهى از منکر، مجریان آن باید افرادى مهذّب، وارسته، متخلّق به اخلاق عالیۀ اسلامى، عالم و عامل باشند. حضرت على علیه السلام مى فرماید: «إنْ سَمَتْ هِمّتکَ لإصلاح الناس فابدأ بنفسک؛ فإنّ تعاطیک صلاحَ غیرک و أنت فاسدٌ أکبر العیب»:
اگر بلندى همّت، تو را بر اصلاح عیوب مردم وادار کند، نخست اصلاح را از خودت شروع کن؛ زیرا با این که خودت فاسد بوده و در اصلاح دیگران بکوشى، این بزرگ ترین عیب است. با مطالعۀ تشکیلات امر به معروف و نهى از منکر در تمدن اسلامى درمى یابیم که در انتخاب افراد آمر و ناهى دقت فراوانى به عمل مى آمد و صلاحیت هایى چون رعایت تقوا، ورع، علم و امانت در نظر گرفته مى شدو افراد متعهد و نیک نام را براى این کاربرمى گزیدند.
نکتۀ جالب توجه این که به دلیل اهمیت مسأله امر به معروف و نهى از منکر و نحوۀ اجراى آن، همواره سعى مى شد در آن تشکیلات، از علماى برجسته، کاردان، وارسته، متقى و مجتهد استفاده شود
از دیدگاه امام خمینى(س) نیز کسى که متصدى امر به معروف و نهى از منکر مى شود باید فردى وارسته، صالح و عالم باشد و پیش از اصلاح دیگران، باید به اصلاح خود همّت گماشته باشد و قبل از توصیه به دیگران، در عمل به اسلام پیش دستى نماید.
ایشان مى فرمایند: کوشش کنید که احکام اسلام را هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند. همان طورى که هر شخص و هر فردى موظّف است که خودش را اصلاح کند، موظّف است که دیگران را هم اصلاح کند.
و نیز مى فرمایند: باید کسانى که مى خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، باید قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند.
و در جاى دیگر فرمودند: الآن وظیفۀ ما این است که هر کداممان در هر جا که هستیم و در هر حدّى که هستیم، جدّیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نکنیم و قوانین اسلام را نسبت به خودمان اجرا نکنیم، نمى توانیم یک حکومت اسلامى تشکیل بدهیم
همچنین: ملّت خودش کار بکند؛ هم خودش عملى را که مى خواهد انجام بدهد خوب انجام دهد، و هم به رفیقش بگوید خوب انجام دهد، هم به جامعه «کُلّکم راعٍ، و کُلّکم مسؤولٌ» همین است؛ همه مسئولیم در مقابل ملّت و مسئولیم در مقابل خودمان. خودم را اصلاح کنم، دیگران را هم اصلاح کنم، به هر مقدارى که مى توانید.
و نیز فرمودند: سزاوار است که آمر به معروف و ناهى از منکر، در امر و نهى و مراتب انکارش مانند پزشک معالج، معالج مهربان و پدر با شفقت باشد که مراعات مصلحت مرتکب را مى نماید و انکارش لطف و رحمت براى او خصوصاً، و براى امّت عموماً باشد. قصدش را فقط براى خداوند متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگى هاى هواهاى نفسانى و اظهار بزرگى خالص نماید و نفس خویش را منزّه نداند و براى آن، بزرگى یا برترى بر مرتکب نبیند؛ زیرا چه بسا براى شخصِ مرتکب گناه ـ ولو گناه کبیره ـ صفات خوب نفسانى باشد که مورد رضایت خداوند مى باشد و خداوند متعال او را به علّت این صفات، دوست دارد؛ اگر چه کار گناه او مورد بغض خداوند مى باشد و چه بسا آمر و ناهى، عکس او باشد؛ اگرچه بر خودش پوشیده است.
2. عامل مهم دیگر در اجراى صحیح و مطلوب امر به معروف و نهى از منکر، تشخیص و درک موقعیت، انتخاب روش مناسب و چگونگى اجراى امر به معروف و نهى از منکر در تمامى مراحل و مراتب آن است. در امر به معروف و نهى از منکر گاهى برخورد زبانى مؤثر است و گاه برخورد غیر زبانى تأثیر دارد و گاه برخورد اخلاقى و قلبى اثر بخش است.
در زندگى بزرگان دین نمونه هاى جالبى در این باره وجود دارد که به یک مورد اشاره مى شود: در تفسیر المنار ذیل آیۀ 104 سورۀ آل عمران آمده است: جوانى به خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: اى پیامبر خدا آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم؟ با گفتن این سخن، فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند؛ ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با خونسردى و ملایمت فرمود: نزدیک بیا. جوان نزدیک آمد. حضرت با محبت از او پرسید: آیا دوست دارى با مادر یا خواهر تو چنین کنند؟ گفت: نه، فدایت شوم. حضرت فرمود: همین طور مردم راضى نیستند که با مادر یا خواهرشان چنین شود. جوان از سؤال خود پشیمان شد. سپس پیامبر دست بر سینۀ او گذاشت و در حق او دعا کرد و فرمود: خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگى به بى عفّتى نگاه دار. از آن به بعد منفورترین کارها در نزد این جوان زنا بود
در تشکیلات حسبه یکى از وظایفى که محتسب برعهده داشت تشخیص صحیح موقعیت ها، گزینش بجا و مناسب مراتب و مراحل امر به معروف و نهى از منکر و روش اجراى آن بود. این روش ها و مراحل به گفتۀ غزالى به ترتیب عبارت بودند از: آگاه شدن و شناساندن معروف و منکر به مردم؛ نهى کردن؛ پند و نصیحت؛ شدت ورزیدن؛ جلوگیرى با دست؛ تهدید به زدن؛ زدن؛ کشیدن اسلحه بر روى مردم و کمک خواستن از دیگران
یکى از نکاتى که حضرت امام خمینى(س) در اجراى صحیح و مطلوب امر به معروف و نهى از منکر همواره بر آن تأکید داشتند این بود که در تمامى مراحل و مراتب امر به معروف و نهى از منکر، به تشخیص و درک موقعیت، انتخاب روش مناسب و چگونگى اجراى وظیفه توجه و توصیه مى کردند. ایشان مى فرمایند: همانا براى امر به معروف و نهى از منکر مراتبى است که در صورت حصول مطلوب یا احتمال حصول از مرتبۀ پایین تر، جایز نیست که به مرتبۀ بالاتر تعدّى نمود.
مرتبۀ اول این است که کارى انجام دهد که از آن ناراحتى قلبى او از منکر آشکار گردد و این که از او مى خواهد که معروف را انجام داده و منکر را ترک نماید که این امر، خود درجاتى دارد؛ مانند برهم نهادن چشم و عبوسى و گرفتن صورت و یا روگرداندن یا پشت کردن به او و کنار کشیدن و ترک رابطه با او و نظایر آن.
مرتبۀ دوم امر و نهى با زبان است که از گفتار نرم شروع و به تدریج در صورت عدم تأثیر، گفتارْ غلیظ تر و شدیدتر مى شود. در انجام این مرتبه نباید انکار، با حرام و منکر همراه باشد؛ مانند ناسزا و دروغ و اهانت.
مرتبه سوم انکار با دست است و اگر بداند یا مطمئن شود که مطلوب با دو مرتبۀ سابق حاصل نمى شود واجب است به مرتبۀ سوم عمل کند؛ یعنى اِعمال قدرت نماید که در این جا نیز همانند مرتبۀ قبل باید مراعات مراتب را نموده و طبق قاعدۀ «الأیسر فالأیسر» و «الأَسهل فالأسهل» ابتدا کم ترین و آسان ترین مرحله را و در صورتى که مؤثّر نشد به تدریج مرحلۀ بالاتر را اجرا کند.
به نظر حضرت امام(س)با محبت و عطوفت بهتر مى توان انسان هاى منحرف را هدایت کرد؛ در این مورد مى فرمایند: ا اسم خدا حرکت کنید و با اسم خدا هدایت کنید و با اسم خدا ترویج کنید و با اسم خدا انحرافات را مستقیم کنید… با همه محبت کنید؛ با محبت مى شود منحرف ها را مستقیم کرد، بهتر از این که با شدت و حدّت گاهى نمى شود و الاّ غالباً مى شود. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نبىّ رحمت است که براى رحمت آمده است. آن جایى هم که آن منحرف هاى غیر قابل اصلاح را امر به قتل مى کرد… این هم رحمت بر جامعه است.
این هایى که اسلام را اصلاً نمى دانند چیست،… خیال مى کنند این غربى ها، این هایى که دنبال غرب هستند، که احکام اسلام خشونت دارد. این ها اصلاً نمى دانند که این احکام چه چیز هست، براى چه هست؟ این مثل این است که به یک طبیبى که کارد را برداشته و شکم را پاره مى کند و غدّۀ سرطانى را بیرون مى آورد بگویند: این خشونت دارد مى کند؛ این رحمت است یا خشونت؟! آن طبیبى که مى بُرّد دست را، براى این که دست، فاسد مى کند انسان را… این طبیب با خشونت دارد رفتار مى کند و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن است؟! یا این طبیب، طبیب رحمت است، با رحمت دارد رفتار مى کند؛ یک انسان را براى یک عضو نجات مى دهد
از دیدگاه حضرت امام(س) در امر به معروف و نهى از منکر ملایمت و رحمت بیش تر از خشونت تأثیر مى کند: در مسائل، ملایمت و جهت رحمت بیش تر از جهت خشونت تأثیر مى کند. من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فیضیه صحبت مى کردم، آن گاه که از جهنّم و عذاب الهى بحث مى کردم همه خشکشان مى زد ولى وقتى از رحمت حرف مى زدم، مى دیدم که دل ها نرم مى شود و اشک ها سرازیر مى گردد، و این تأثیر رحمت است. با ملایمت انسان بهتر مى تواند مسائل را حل کند تا شدت.
حضرت امام(س)در مورد برخورد حکیمانۀ همراه با رأفت و محبت، با استناد به برخوردهاى حکیمانۀ بزرگان اسلام با مردم، مى فرماید: اگر شما یک مطلبى را بگویید که غرض آلود باشد و به کسى بَر بخورد،… آن هم مطلبى را مى گوید غرض آلود، یک مقدار بالاتر، آن یک مقدار بالاتر مى رود؛ این که مقابلش ایستاده است فردا یک مقدار از او بالاتر مى رود. ما اگر بخواهیم که واقعاً کشور خودمان یک کشورىباشد که براى خودمان باشد، دیگران نتوانند به او تسلّط پیدا کنند، حالا باید همۀ قشرهایى که هستند، با هم دست به دست هم بدهند، دست بردارند از این حبّ و بغض هایى که اساسش هم همان حبّ نفس است، یک مقدار حبّ نفس را کنترلش کنند… اگر مى خواهند نصیحت کنند، نصیحت باشد، نصیحت را آدم ممکن است قبول کند اما تندگویى را همان آدمى هم که هر چه باشد تندگویى را نمى تواند تحمّل کند.
ما باید از این بزرگان چیز یاد بگیریم، خوب مالک اشتر را که قصّه اش را شنیده اید که فحش به او دادند و بعد که آن مرد فهمید که این مالک اشتر بود، رفت دنبالش؛ ایشان مسجد رفته بود و مشغول نماز بود و رفت عذرخواهى کرد. گفت من نیامدم ـ این طور نقل مى کنند ـ در مسجد الاّ این که براى تو طلب مغفرت کنم. ببینید چطور تربیت مى کند! یک کسى به خواجه نصیرالدین ـ رضوان اللّه علیه ـ کاغذى نوشته بود و مسائل و در ضمن او، جسارت کرده بود به ایشان و اسم کلب (سگ) روى ایشان گذاشته بود. ایشان جواب وقتى که نوشتند مسائلى که او اشکال داشت، یکى یکى به طور حکیمانه رفع کرده بودند؛ تا رسیده بود به این جایى که به ایشان گفته بود: تو سگ هستى، ایشان گفته بود که نه، اوصاف و خواص و آثار من با اوصاف و خواص و آثار کلب دو تا است: کلب فلان صفت را دارد، من آن صفت را ندارم، من فلان صفت را دارم او ندارد. حکیمانه این طورى حل کرده بود قضیه را.
خوب اگر خواجه هم یک کاغذ نوشته بود به این که نه، تو سگى و پدرت هم سگ است، فردا یک کاغذى دریافت مى کرد او سه تا چیز رویش گذاشته بود. وقتى ما بتوانیم با زبان نرم، با نصیحت، با قول سالم بدون نیش، بدون اظهار غرض، مردم را اصلاح کنیم، دوستان خودمان را زیاد کنیم، براى خدا همین معنا باشد، خوب چه ادعایى هست که آدم با قلم خودش به ضد خودش عمل کند… چه ادّعایى دارد انسان که مى تواند یک انسانى را دعوت به خیر بکند با زبان ملایم، با قلم ملایم، با نصیحت، با دوستى او را به راه راست ببرد، آن طور که انبیا مى کردند “اما به گونه اى دیگر عمل کند” .
3. سومین عامل در اجراى مؤثر و مطلوب امر به معروف و نهى از منکر، تشخیص و تبیین صحیح مصادیق و موضوعات معروف و منکر است. در متون دینى ما تأکید شده است که آمر و ناهى باید فردى عالم و مجتهد باشد و این بدان جهت است که باید از نظر شرعى و عرفى، معروف و منکر را بشناسد و مصادیق امر و نهى و موضوعات آن را بداند؛ زیرا چه بسا ممکن است در مواردى امر به معروف و نهى از منکرى صورت گیرد، اما به دلیل عدم کارشناسى لازم، در واقع معروف، منکر و منکر، معروف باشد و به دنبال خود، عواقب ناگوارى را در پى داشته باشد؛ چنان که حضرت على علیه السلام مى فرماید: «فمَن لَم یعرفْ بقلبه معروفاً ولم یُنکِر منکراً، قُلِبَ فجُعلَ أعلاه أسفله و أسفله أعلاه»؛[36] پس کسى که با قلبش ـ و از درون ـ معروفى را نشناسد و منکرى را انکار نکند، قلبش واژگون گشته، بالاى آن پایین و پایین آن بالا قرار خواهد گرفت.
به عنوان نمونه به یک مورد اشاره مى شود: بى تردید چادر، بهترین نوع پوشش و حجابِ برتر است؛ حال اگر در ارتباط با حضور اجتماعى، فرهنگى و سیاسى زنان در جامعه، فقط روى حجاب با چادر تأکید شود، به تدریج این توهّم ممکن است به وجود آید که اگر زنى با مانتو، اما با پوشش کاملاً اسلامى، وارد عرصه هاى مختلف اجتماعى گردد، این امر به عنوان منکر تلقّى گردد و در نتیجه موجب محرومیت برخى از زنان از فعالیت هاى اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… شود. در حالى که از نظر اسلام، حجاب بدون چادر به هیچ وجه منکر محسوب نمى شود.
از این رو وقتى که از حضرت امام خمینى(س)در مورد حدود حجاب اسلامى براى بانوان و نیز پوشیدن لباس بلند و آزاد و شلوار و روسرى سؤال شد، ایشان در پاسخ فرمودند: واجب است تمام بدن زن، به جز قرص صورت و دست ها تا مچ، از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانع ندارد، ولى پوشیدن چادر بهتر است و از لباس هایى که توجه نامحرم را جلب کند باید اجتناب شود.
امام محمد غزالى در تبیین معروف و منکر چهار ملاک ارائه مى دهد: شروط مأمورفیه عبارتند از: الف. آنچه در شرع معروف است به آن امر شود و آنچه ممنوع است از آن نهى گردد. ب. در زمان فعلى موجود باشد؛ یعنى معروف و منکر بودن آن با توجه به شرایط و مقتضیات زمان و مکان و بر اساس عرف عقلا باشد. ج. منکر از امور آشکار بوده و براى یافتن آن، نیاز به جست وجو نباشد. د. منکر از امورى باشد که تمام علما بر حرمت آن اتفاق نظر داشته باشند.
از دیدگاه امام خمینى(س)یکى از شرایط وجوب امر به معروف و نهى از منکر آن است که آمر و ناهى نسبت به معروف و منکر و مصادیق آن شناخت کافى داشته باشد تا در امر و نهى، خلاف شرعى صورت نگیرد. به نظر مى رسد شناخت دقیق معروف و منکر مطلبى بسیار اساسى است و در اجراى صحیح امر به معروف و نهى از منکر، به عنوان دو روش مهم تربیتى، مى تواند تأثیر بسزایى داشته باشد.
در این جا به نمونه هایى از مصادیق معروف و منکر، یعنى بایدها و نبایدهایى که حضرت امام بر آن تأکید دارند، اشاره مى شود:
اخلاص در کارها و اتکال به خدا
انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتى هست،تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند. و این در اولِ سلوک انسانى صورت نگیرد مگر آن که اوّلاً، نیّت را در تحصیل معارف و حقایق ایمانیه خالص کند و قلب را با تکرار و تذکر، به اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود.
من از ملّت خودم و از همۀ شما و از همۀ ملّت هاى مسلم مى خواهم که اتکال به خدا بکنید، در همۀ کارها اتکال به خدا بکنید؛ قدرت ها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوّه ها در مقابل قوّۀ الهى نابود است. اتکال به خدا بکنید، غلبه به هر چیزى مى کنید.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله با آن که یک نفر بود، در مقابل همۀ دشمن ها با اتکال به خدا غلبه کرد بر همه و وقتى وارد مکه شد، پیروزمندانه با فتح، با نصر وارد شد و دنیا را روشن کرد… و نور توحید و پرچم توحید را بر همۀ ممالک اسلام سایه افکن کرد؛ براى این که اتکالش به خدا بود، جبرئیل امین پشت سرش بود. شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد، فرشتگان با شما همراه باشند.
ایجاد محیط محبت
این محیط محبت را حفظ کنید؛ ایران را یک محیط محبت کنید. به دست شما پاسدارها، شما ارتش، آن ژاندارمرى، آن پاسبان، همه و همه اگر با هم یک وضع اسلامى و انسانى پیدا بکند، محیط، یک محیط محبت مى شود، همه به هم خدمت گزار مى شوند
پیاده کردن محتواى اسلام
همۀ ما رأى دادیم به جمهورى اسلامى، صحیح؛ با رأى تنها اسلام نمى آید… محتواى اسلام باید در این جمهورى اسلامى تحقّق پیدا بکند. فقط ما بگوییم جمهورى اسلامى و همۀ جهاتش غیر اسلامى باشد، این اسلام نمى شود.
مجرّد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد… الآن به عهدۀ همه ما این است که ما کارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم.
امیدوارم که این راه را همه با هم طى بکنیم و آن حکومتى را که اسلام مى خواهد متحقّق باشد، ان شاءاللّه متحقّق بشود به طورى که شما هرجا بروید، بازار بروید ببینید بازار اسلامى است، دیگر اجحاف نمى شود، زیادفروشى بى جا نمى شود، کم فروشى نمى شود، ربا نمى شود، مفت خورى نیست. در ارتش بروید ببینید که اسلامى هست، همه شان توجه به اسلام دارند، نماز مى خوانند، روزه مى گیرند ماه رمضان… و همه جاى مملکت، وزارتخانه هایش، اداراتش، همه اسلامى بشود.
تزکیه و تهذیب نفس
باید کسانى که مى خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، باید قبلاً خودشان تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند. و کسانى که در بشر مى خواهند زمامدارى کنند، اگر بخواهند که طغیان نکنند و کارهاى شیطانى نکنند، باید تزکیه کنند خودشان را و بعثت براى همین است که همگان را تزکیه کند و این تزکیه براى دولتمردان، براى سلاطین، براى رؤساى جمهورى، براى دولت ها و براى سردمداران، بیش تر لازم است تا براى مردم عادى
ما اگر چنانچه خودمان را تربیت بکنیم، مشکلاتمان همه رفع مى شود؛ همۀ مشکلات از این است که ما تربیت نشده ایم، یک تربیت الهى و تحت بیرق اسلام در نیامدیم. به حسب واقع همۀ این کش مکش هایى که شما ملاحظه مى کنید، همۀ این کار شکنى هایى که براى ملّت ما هست، همۀ این ها براى این است که تربیت نیست در کار، تزکیه نیست.
من اکنون روزهاى آخر عمرم را مى گذرانم و دیر یا زود از میان شما مى روم، ولى آیندۀ تاریک و روزهاى سیاهى براى شما پیش بینى مى کنم اگر خود را اصلاح نکنید، مجهّز نگردید، نظم و انضباط در امور درسى و زندگى خود حکم فرما نسازید، در آتیه خداى نخواسته محکوم به فنا خواهید بود.
خدمت به اسلام و محرومان و مردم
وصیت اینجانب به رهبر و شوراى رهبرى… آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبرى فى نفسه براى آنان تحفه اى است و مقام والایى، بلکه وظیفۀ سنگین و خطرناکى است که لغزش در آن، اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد، ننگ ابدى در این دنیا و آتش غضب خداى قهّار در جهان دیگر در پى دارد.
به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه مى نمایم که قدر این ملّت را بدانید و در خدمت گزارى به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیاى نعم همه هستند… فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید.
اعتماد به نفس
عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید: … یکى اعتماد به خداى تبارک و تعالى… و یکى اتکال به نفس، اعتماد به خودتان. شما خودتان جوان هایى هستید که مى توانید همۀ کارها را انجام بدهید. مخترعین ما مى توانند در سطح بالا اختراع بکنند، مبتکرین ما مى توانند در سطح بالا ابتکار کنند به شرط این که اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به این که «مى توانیم».
خلاصۀ مطلب: ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچ کس کم نداریم. ما که خودمان را گم کرده بودیم باید این «خود» گم کرده را پیدا کنیم و این فکر که بر ما تحمیل شده بود که «اگر دست خارج کوتاه شود مى میریم» را با تمام قدرت از بین ببریم. امیدوارم همۀ آقایان کمک کنند تا فرهنگمان و فرهنگ اسلامى مان، فرهنگى که شیخ الرئیس را درست کرده است را باز یابیم. تکرار مى کنم ما باید باورمان شود که چیزى هستیم. اگر اعتقاد پیدا کردیم که «مى توانیم هر کارى را انجام دهیم»، توانا مى شویم.
اشاعۀ معنویت واقامۀ عدالت
ما باید دولت اسلامى را، همه مردم، همۀ انسان ها، دولت اسلامى را تقویت کنند تا بتواند اقامۀ عدل بکند و دولت باید جهات معنوى را هم در نظر بگیرد… حفظ معنویات و تقویت معنویات مردم و اقامۀ عدل بینشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان… اسلام براى این دو جهت آمده است و ما تابع اسلامیم و باید این دو جهت را حفظ کنیم.
آزادى تنها سعادت ملّت نیست؛ استقلال تنها سعادت ملّت نیست؛ مادّیت تنها سعادت ملّت نیست؛ این ها در پناه معنویات سعادتند؛ معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید. علم تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است. ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه مى کند و کوشش کنید در تحصیل معنویات؛ در خلال علم که تحصیل مى کنید، معنویات را تحصیل کنید. دانشگاه ها معنویت پیدا بکند؛ مدارس معنویت پیدا بکند؛ مکتب ها معنویت پیدا بکنند تا ان شاءاللّه سعادتمند بشوند. خداوند همۀ شما را سعادتمند کند.
تربیت صحیح و دینى فرزندان
برنامۀ طویل المدّت براى شما جوان ها، براى شما خانم ها، براى همه، این است که اگر شماها یک انسان مهذّب باشید، مقاصد اسلامى را پیش مى برید. اگر این خانم ها بچه هاى مهذّب بار بیاورند، بچه هاى اسلامى بار بیاورند، شما هم دینتان و هم دنیاتان محفوظ است. اگر خداى نخواسته در دامن این ها بچۀ غیر مهذّب، بچۀ غیر اسلامى پیدا بشود و در کفالت شما جوان ها بچه هاى غیر اسلامى، بچه هاى غیر مهذّب پیدا بشوند و در دبستان هاى ما که بچه هامان مى روند، مهذّب و مؤدّب به آداب اسلامى نباشند، در دبیرستان هاى ما که جوان هاى ما مى روند، تهذیب در کار نباشد، ادب اسلامى در کار نباشد… هم اسلام به باد مى رود و هم کشور
انتقاد و انتقاد پذیرى
آقایان در یک محیط آرام، مسائلى که دارند با آرامش بیان کنند، اختلافاتى که در دیدها دارند، در سلیقه ها دارند این ها را با یک آرامش خاطر بیان کنند و حل و فصل کنند… آن روزى که غضب توى کار آمد، عقل کنار مى رود… . شما مسائلى که دارید فرض کنید که یک نفر مى رود و مسائل خودش را مى گوید، انتقاد هم دارد، انتقادات آزاد است به اندازه اى که نخواهند یک کسى را خفیف کنند یا یک گروهى را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند. انتقاد براى ساختن، براى اصلاح امور این لازم است. هر مجلس باید این انتقادات را داشته باشد. لکن اگر [در] این انتقادات، آن که انتقاد مى کند، با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند، این که جواب مى دهد آن هم اگر با نظر صحیح و بدون این که غضب در آن راه داشته باشد، جواب بدهد، وقت منطق در مقابل منطق است. و اگر چنانچه با هیاهو و جار و جنجال بخواهید شما یک مسأله را حل بکنید و هر کسى در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد، عقل ها کنار مى رود و قوّۀ غضبیه که بدترین قوّه ها است اگر مهار نشود، آن ها در کار مى افتند و مسائل را علاوه بر این که حل نمى کنند، مشکل تر مى کنند.
پرهیز از حبّ نفس
آنچه که خطر براى هر انسانى و هر متصدّى امرى هست، حبّ نفس است. رأس همه خطاهایى که انسان مى کند، حبّ نفس است. هر بلایى سر انسان خودش مى آید یا جامعه از دست قدرتمندان مى بیند، این در اثر هواى نفس و خودخواهى است… انسان باید کوشش کند که این حبّ نفس را اگر نمى تواند تمام کند، کم کند. البته مسأله بسیار مشکلى است و محتاج به ریاضت است، لکن مسأله نشدنى نیست. اگر انسان در هر امرى که وارد مى شود، در آن امر، خودخواهى را کنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بکند و خدا را ملاحظه بکند، هم موفق مى شود و هم از خطراتى که بر این خودخواهى است در امان مى ماند
حفظ اسلام و تعهّد به آن
ما مکلّف هستیم که اسلام را حفظ کنیم. این تکلیف از واجبات مهم است، حتى از نماز و روزه واجب تر است. همین تکلیف است که ایجاب مى کند خون ها در انجام آن ریخته شود؛ از خون امام حسین علیه السلامکه بالاتر نبود، براى اسلام ریخته شد و این روى همان ارزشى است که اسلام دارد. ما باید این معنى را بفهمیم و به دیگران هم تعلیم بدهیم.
باید همۀ شماها در هرجا هستید خودتان را مقیّد و متعهّد به اسلام بدانید.
باید حفظ کنیم این حدود و ثغور اسلامى را… باید همان طورى که مدّعى هستیم که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان ابتدا مرزمان همان مرز اسلام باشد، راهمان همان راه مستقیم اسلام باشد.
رعایت نظم در کارها
باید همۀ امور بر نظام و نظم باشد… و حفظ نظم از واجبات الهى است… کسى که یک امر را تصدّى کرد، باید نظامش را حفظ بکند… و هر چیزى را که تقبّل کردند با نظم و با ترتیب، این را اجرا بکنند و عمل بکنند.
جامعۀ توحیدى معناى آن این نیست که هرج و مرج باشد… نظم نبودن معناى خودسرى است. خودسرى منافى با جامعۀ توحیدى است… حضرت امیر در دستورى که مى دهد مى گویند که امورتان را نظم بدهید… همۀ جامعه باید نظم داشته باشند… اگر نظم از کار برداشته بشود جامعه از بین مى رود. حفظ نظام یکى از واجبات شرعیه و عقلیه است.
حفظ وحدت و پرهیز از اختلافات
منشأ اختلافات از هواى نفس است. شما اختلافاتى را که از نفسانیت سرچشمه مى گیرد باید از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از اُلوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلامى بیرون بروید، مخذول مى شوید.
از این جهت که دست خدا در کار است باید شما و ما و همه کارى بکنیم که این دست رحمت بسته نشود، از روى سرِ ما برداشته نشود و آن کار این است که همان طورى که تا حالا همه با هم بودیم و «یداللّه مع الجماعه» و همه براى خدا بود و خداى تبارک و تعالى عنایت فرمود،…الآن هم توجهمان به همان مقصد باشد.
توجه به فرهنگ خودى و اسلامى
در هر صورت، آن چیزى که وظیفۀ همۀ ما مسلمین است، وظیفۀ علماى اسلام است، وظیفۀ دانشمندان مسلمین است، وظیفۀ نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامى که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنى داریم، فرهنگ ما طورى بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آن ها گرفتند از ما… فرهنگ مسلمین غنى ترین فرهنگ ها بوده و هست؛ مع الاَسف مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند.
اگر ما موفق بشویم به این که فرهنگمان یک فرهنگ اسلامى بشود، مدارسمان یک مدارس اسلامى بشود و آن وقت افرادى که از آن تحقّق پیدا مى کند و افرادى که تربیت مى شود در آن فرهنگ و در آن مدارس، انسان هستند؛ انسانِ امین است، انسانِ رحیم است، انسان رفتارش با برادرها و خواهرهاى خودش رفتار رحیمانه است، با عطوفت است.
پاسخ گویى به شبهات
شما موظّفید آنچه را تفقّه کرده اید بین مردم منتشر کنید و مردم را با مسائلى که یاد گرفته اید آشنا سازید. آن همه تعریف و تمجیدى که در اخبار از اهل علم و فقیه آمده براى همین است که احکام و عقاید و نظامات اسلام را معرفى مى کند و سنّت رسول اکرم صلى الله علیه و آله را به مردم مى آموزد. شما باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفى و بسط اسلام همّت بگمارید. ما موظفیم ابهامى را که نسبت به اسلام به وجود آورده اند برطرف سازیم. تا این ابهام را از اذهان نزداییم هیچ کارى نمى توانیم انجام بدهیم.
ما باید خود و نسل آینده را وادار کنیم و به آن ها سفارش کنیم که نسل آتیۀ خویش را نیز مأمور کنند این ابهامى راکه بر اثر تبلیغات سوء چند صد ساله نسبت به اسلام در اذهان حتى بسیارى از تحصیل کرده هاى ما پیدا شده، رفع کنند؛ جهان بینى و نظامات اجتماعى اسلام را معرفى کنند، حکومت اسلامى را معرفى نمایند تا مردم بدانند اسلام چیست و قوانین آن چگونه است.
راهکارهای پیشنهادی برای عملی نمودن امر به معروف
با کمال تأسف باید این حقیقت را بپذیریم که امر به معروف و نهی از منکر با آن همه عظمتی که از دیدگاه اسلام دارد ما مسلمانان چندان بدان اهمیّت نمی دهیم و در واقع باید گفت این دو واجب در نزد ما فراموش شده و به آن توجّه نداریم.
خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب نسبت به احیاء بعضی از واجبات تلاش های مهمّی صورت گرفت از جمله در رابطه با اقامه نماز می توان نام برد که سالهاست ستادی تشکیل شده و برای احیاء این واجب بزرگ الهی در مراکز دولتی و خصوصی حتی در مسیر بین شهرها اقدامات خوبی انجام گرفته و دهها کتاب و صدها مقاله در این رابطه نوشته شده و هر سال ستاد اقامه نماز با دعوت از اساتید و دانشمندان و تشکیل سمینار برای موفقیت و پیشرفت بیشتر در این کار تبادل نظر می کنند و البته همه این کارها لازم و ضروری و درخور ستایش است. اگر برای احیاء امر به معروف و نهی از منکر همین تلاش ها صورت گرفته بود امروز شاهد بخشی از خلاف کاریها در سطح ادارات و بدحجابی و مفاسد اخلاقی در سطح جامعه نبودیم. لذا برای عملی کردن و احیاء امر به معروف نکاتی به نظر می رسد.
1- طرح مباحث امر به معروف در کتب درسی
اولین گام برای احیاء این دو اصل بزرگ اسلام، طرح مباحث آن در کتب درسی از دوره دبستان به بعد است. لازم است کودکان و نوجوانان و جوانان به خوبی با مسائل آشنا و به جایگاه عظیمی که این دو واجب در اسلام دارند واقف گردند. در دوره دانشگاه نیز مقتضی است اهمّ مسائل آن در یکی از کتب دروس عمومی که همه دانشجویان موظّف به خواندن آن هستند تبیین گردد.
2- تبیین جایگاه امر به معروف وسیله گویندگان
خطبا و گویندگان، ائمه محترم جمعه و جماعات باید بیش از هر چیز به این امر عنایت داشته باشند و مردم را به مسائل آن آگاه کنند و مسئولیت مهمّی که مردم در برابر این دو واجب الهی دارند و هم چنین پیامدهای بدی را که در اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر متوجه جامعه و فرد می شود برای مردم گوشزد کنند. در این رابطه صدا و سیما می تواند نقش مهمی داشته باشد. هفته ای حداقل یکی دو ساعت با برنامه ای منظم مباحث امر به معروف وسیله نخبگان حوزه و دانشگاه برای مردم مطرح شود حتی از طریق فیلم و تئاتر می توان در این رابطه به مردم آگاهی و جهت داد. بنابراین هنرمندان نیز وظیفه دارند که نسبت به این امر مهم اقدام کنند.
3. تشکیل اداره امر به معروف
مهمّ ترین عامل عملی کردن امر به معروف تشکیل اداره و ستادی قوی و نیرومند است. قبلاً اشاره شد حضرت امام در روزهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب طیّ حکمی دستور تشکیل اداره امر به معروف و نهی از منکر صادر فرمودند که متأسفانه به عللی از تشکیل آن جلوگیری شد.
ممکن است در حال حاضر نیز در برخی از شهرها ستادی بنام امر به معروف باشد لکن با کمترین تشکیلات و قدرت که در واقع وجود و عدم آن مساوی است. اداره امر به معروف باید تحت ضوابط قانونی با تشکیلاتی منظّم و قدرت خیلی زیاد تأسیس شود به طوری که بتواند نسبت به بالاترین فرد هم در صورت تخلّف برخورد کنند.
بدیهی است تشکیل یک ستاد گرچه قوی بدون حمایت و پشتوانه مردمی نمی تواند بر همه امور نظارت داشته باشد از این رو لازم است نیروهای متعهد و متدین در ادارات و میان اصناف و بازاریان شناسائی و کلاسهای آموزشی به عنوان نماینده ستاد در همه مراکز دولتی و غیردولتی ناظر بر افراد و جریان امور باشند و هر کار خلاف شرع که مشاهده می کنند، نخست با نرمی و ملاطفت گوشزد کنند و فرد متخلّف را اصلاح کنند و اگر از این طریق نتوانستند وی را اصلاح کنند به ستاد گزارش کنند. در سطح شهر نیز از نیروهای بسیج و متعهد با آموزش قبلی برای جلوگیری از منکرات و امر به معروف کمک بگیرند. هم چنین در مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها از میان دانش آموزان و دانشجویان مؤمن و متدین افرادی انتخاب و این وظیفه را به آنها واگذار نمایند.
البته باید در انتخاب افراد برای این کار دقت زیاد نمود. اولاً باید این افراد از نظر تعهد و ایمان در سطح بالایی باشند. ثانیاً کاملاً به شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر مطلع باشند و طّی جلسات متعدد آموزش ببینند. ثالثاً هر کدام موظّف باشند بیلان کار و فعالیت خود را هر ماه گزارش کنند. با این برنامه می توان فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه زنده کرد و افراد را به این مسئولیت بزرگ الهی توجّه داد و در پرتو آن جلوی خیلی از مفاسد و گناهان را گرفت. عامل بسیاری از مفاسد و منکراتی که در جامعه انجام می گیرد بی تفاوتی در برابر گناهکاران است. اگر افرادی در برابر گناه عکس العمل نشان دهند، گناهکار اصلاح می شود. خانمی که حجاب اسلامی را رعایت نمی کند اگر از وقتی که از منزل بیرون می آید تا زمانی که مراجعت می کند چندین نفر به او تذکر دهند که حجاب جزء ضروریات دین است چرا مخالفت فرمان الهی می کنی و شیطان و دشمنان اسلام را با این عمل خوشنود می نمایی، متوجه می شود که جامعه روش او را نمی پسندد از این رو در عمل خود تجدیدنظر می کند و روز بعد با حجابی بهتر بیرون می آید
پیشینه تحقیق
موضوع آثاراجتماعی امربه معروف ونهی ازمنکر توسط متفکران زیادی مورد بررسی قرار گرفته از جمله ی این آثار:
1.کتاب پژوهشی درامربه معروف ونهی از منکر اثرعلی اصغرلشگری آهنگرانی(چاپ اول/بهار79)
دراین کتاب بیشتربه آیات قرآن وفرمایشات معصومین(ع)ونظرات علما اشاره شده دراین مجموعه سعی شده بابیانی ساده ومختصر پیرامون این دو فریضه ی الهی بحث نموده ومسائلی که در این رابطه لازم به نظر میرسید مورد بررسی قرارگیرد.از طرفی فقط به چند آثار اجتماعی امر به معروف ونهی ازمنکر اشاره شده اما دراین تحقیق به طور گسترده به این بحث پرداخته شده است.
2.کتاب امربه معروف ونهی ازمنکر در اندیشه ی اسلامی اثرمایکل کوک ترجمه ی احمد نمایی(چاپچهارم/1386)
دارای 2جلد شامل 5بخش است واین کتاب امربه معروف ونهی از منکر رادر بعدهای مختلفی نظیربعدسیاسی،فقهی،جامعه شناختی، اجتماعی مورد برسی قرار داده است.ودراسلام همه ی فرقه ها را به طور جداگانه درموردشان بحث نموده وبسیارگسترده ودامنه دار ودارای مطالب وسیعی است.
اما این تحقیق بیشتر مرتبط با بخش چهارم این کتاب یعنی بعد اجتماعی است وبه صورت مفصل تری به این بعداز دیدگاه تشیع می پردازد.این کتاب می تواند یکی از مهم ترین منابع دراین تحقیق باشد.
1- روش تحقیق
3-1- روش تحقیق
روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است.
3-2- روش گردآوری اطلاعات
روش تحقیق نگارنده در این تحقیق توصیفی عقلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق کتاب خانه ای می باشد. ابزار گردآورنده ی اطلاعات در این تحقیق به صورت فیش برداری با بهره گیری از نرم افزار های تخصصی تفسیری و علوم قرآنی و پایگاه های اینترنتی می باشد.
نتیجهگیری
با امر به معروف تمام واجبات در جامعه عملی می شود.با نهی از منکر، از همه ی مفاسد جلوگیری می شود.اگر یک میلیار مسلمان هرروز به یک معروف امر و از یک منکر نهی کنند، سیمای جهان عوض می شود.در این تحقیق اول به مفهوم امر به معروف اشاره شده بعد جایگاه و ارزشش در اسلام و قرآن، پرداخته شده است که این دو فریضه در اسلام از والاترین و شریف ترین واجبات هستند.به آثار اجتماعی امر به معروف پرداخته شده که شامل آثار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است که این اثرات باعث می شوند که یک جامعه ی کامل از هر نظر داشته باشیم زیرا امر به معروف و نهی از منکر دو رکن یک جامعه هستند.
امر به معروف، نشانه ی عشق به مکتب، عشق به مردم، علاقه به سلامتی جامعه و نشانه ی آزادی بیان، غیرت دینی، ارتباط دوستانه بین مردم و نشانه ی فطرت بیدارو نظارت عمومی و حضور در صحنه است.امر به معروف و نهی از منکر سبب تشویق نیکوکاران، آگاه کردن افراد جاهل، هشدار برای جلوگیری از خلاف و ایجاد نوعی انضباط اجتماعی است.
از جمله ضررهای ترک امر به معروف و نهی از منکر عدم امنیت جامعه است. اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه وجود نداشته باشد بر اثر شیوع در فساد و عمل به آن در بین اجتماع بعد از مدتی، این حالت بیماری (فساد اجتماعی) که درمان نشده است به سایر اعضای جامعه سرایت نموده و اعضای دیگر جامعه را نیز مریز می نماید. بدیهی است با شیوع فساد در سطح جامعه گناه یک حالت عادی به خود گرفته و افراد از ارتکاب به گناه شرم نکرده و پرده ی حیاء در بین جامعه دریده می شود. بدیهی است پس از اندک زمانی با بدآموزیهای افراد جامعه جوانان از مرتکبین به فساد مطالبی را یاد گرفته و عمل می کنند و کمکم جامعه مریض شده و این مرض به سایر افراد جامعه نیز سرایت می نماید.ودر این صورت شیطان راضی می گردد و خدا بر ما غضب نماید.
امر به معروف و نهی از منکر همچون خون در پیکره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است. خیزش و قیام مصلحان در جامعه اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه می باشد و اگر مصلحان بزرگی همچون امام خمینی (ره ) ـ نمی بودند، ارزش های انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرن ها پیش توسط تبهکاران دفن شده بود، انقلاب اسلامی ایران، خود یکی از ثمرات و نتایج با ارزش این اصل در جنبه های سیاسی و حکومتی است که توسط مصلح بزرگ، امام خمینی(رحمة الله علیه) رهبری شده و به پیروزی رسید و هم اکنون به زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی به راه خود ادامه می دهد.
زیبنده است با نصیحتی از حضرت امام به عنوان حُسن ختام این بحث را به پایان رسانیم.
“سزاوار است که آمر به معروف و ناهی از منکر در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک معالج مهربان و پدر باشفقت که مراعات مصلحت مرتکب را می نماید باشد و انکارش لطف و رحمت برای او خصوصاً و برای امت عموماً باشد و قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگیهای هواهای نفسانی و اظهار بزرگی خالص نماید و نفس خویش را منزّه از عیب نداند. و برای آن بزرگی یا برتری بر مرتکب قائل نباشد که چه بسا برای شخصی مرتکب گناه ولو گناهان کبیره باشد ولی صفات خوب نفسانی نیز داشته باشد که مورد رضایت ذات الهی باشند و خداوند متعال او را به خاطر این صفات دوست بدارد گرچه گناه او مورد بغض خداوند است و چه بسا آمر و ناهی عکس او باشد اگرچه بر خودش مخفی و پوشیده است.”
فهرست منابع
1) قرآن کریم،ترجمه حسین انصاریان.
2) نهج البلاغه، ترجمه محمّد دشتی.
3) بخاری، ابوعبدالله، صحیح بخاری، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی تا .
4) امام خمینی و اندیشه های اخلاقی عرفانی، ج 8، ص 35-58
5) تقوی، سیّد رضا، تأمّلات فرهنگی، چاپ دوّم، تهران، نخیل،1385.
6) حرّعاملی،محمدبن حسن ، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، کتاب الامر بالمعروف و نهی عن المنکر،باب 1، بی جا، آل البیت ، بی تا.
7) خامنه ای، سید علی، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، چاپ دوم، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب،1373.
8) دستغیب، عبدالحسین، امر به معروف ونهی از منکر، چاپ مکرر، تهران، خورشید،1371.
9) راغب اصفهانی،حسین بن محمد، مفردات راغب، بیروت،دارالعلم، 1412ق.
10) رضوانی، علی اصغر، مدینه فاضله در پرتو امر به معروف و نهی از منکر،چاپ اوّل، قم، مسجد مقدّس جمکران،1386.
11) شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، 1363.
12) طباطبایی،محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374.
13) قرائتی، محسن، امربه معروف ونهی از منکر، چاپ شانزدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن،1386.
14) قرائتی، محسن، دقایقی با قرآن، چاپ نوزدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1391.
15) قرشی، سیّدعلی اکبر، قاموس قرآن، چاپ ششم، تهران، بی نا، بی تا.
16) لشگری آهنگرانی، علی اصغر، پژوهشی در امر به معروف ونهی از منکر، چاپ اوّل، قم، سیاره،1379.
17) مرکز تحقیقات اسلامی سپاه،تهاجم فرهنگی،چاپ سوّم، بی جا، معاونت انتشارات مرکز فرهنگی سپاه، 1378.
18) مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، بی تا.
19) مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی،امربه معروف ونهی از منکر از دیدگاه امام خمینی سلام الله علیها، چاپ دوّم،تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی سلام الله علیها،1378.
[1] طلبه سطح 2 مدرسه علمیه خواهران هاجر خمین
.[2]علی اصغر،لشگری آهنگرانی،پژوهشی درامربه معروف ونهی ازمنکر،چاپ اوٌل،قم،سیاره،1379،ص15
.[3]بقره/228
.[4]محمدحسین، طباطبایی، تفسیر المیزان، ج2، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374، ص349
.[5]سیّدعلی اکبر،قرشی،قاموس قرآن،جلد2،چاپ ششم،تهران،بی نا،بی تا،ص326
.[6]حسین بن محمد، راغب اصفهانی ،مفردات راغب،جلد2، بیروت،دارالعلم، 1412ق، ص561
.[7]لقمان/17
.[8]محسن،قرائتی،دقایقی با قرآن،چاپ19،تهران،مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن،1391،ص166
نظر از:
ممنون از پژوهش استان که مقالات طلاب رو در وبلاگ می گذارند تا هم مورد استفاده واقع بشه وهم ایجاد انگیزه باشه
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات