صبر در سیره بزرگان
الهام راهنورد
چکیده
صبر در لغت به حبس، امساک و در محدودیت قرار گرفتن اطلاق می گردد. و در اصطلاح علم اخلاق به حفظ اضطراب، اعتراض، شکایت و همچنین به آرامش و طمأنینه گفته می شود.این تحقیق با عنوان صبر در سیره بزرگان به صبر بزرگانی همچون حضرت زینب (س)، امام حسین (ع) و حضرت ایوب است که الگویی از صبر و استقامت و پایداری هستند و با این صبر به درجه ی بالایی از حکمت و معرفت رسیدند، می پردازد. بنا بر گفته علمای اخلاق و با توجه به روایاتی از پیامبر اکرم (ص) صبر اقسامی دارد از جمله صبر بر مصیبت، صبر بر معصیت و صبر بر طاعت که امام خمینی (ره) در چهل حدیث می فرماید صبر بر معصیت از دیگر مراتب صبر افضل است.در آیات الهی نیز آیاتی از قرآن کریم خداوند متعال انسان ها را به صبر بر مصائب و گناهها و مشکلات دعوت کرده است و می فرماید: کسانی که صبر پیشه می کنند چشمه حکمت آنها سرازیر می شود.
کلیدواژه: صبر، سیره، بزرگان
مقدمه
صبر در لغت به حبس، امساک و در محدودیت قرار گرفتن اطلاق می گردد. و در اصطلاح علم اخلاق به حفظ اضطراب، اعتراض شکایت و همچنین به آرامش و طمأنینه گفته می شود. صبر یکی از نشانه های مؤمن و بسیارارزشمند است. صبر یعنی منتظر ماندن برای اتفاقی که آن برای انسان بهتر است، صبر یعنی تلاش و مقاومت برای آنچه به صلاح است. صبر در شاخه های مختلف نفسانی، روانی، روحی نام های گوناگونی پیدا می کند که از جمله عفت، خویشتنداری و زهد و گاهی هم از صبری که در برابر جهالت دیگران است تعبیر می شود. یکی از نشانه های مؤمن و متقی استقامت در دین و ایمان همراه با یقین است.
صبر فداکاری در حفظ ایمان در گذشته و حال است. چه بسیار کسانی که دم از عشق به الله می زنند ولی در عمل استقامت ندارند افرادی سست و ضعیف و ناتوانند. وقتی در طوفان شهوات قرار می گیرند با ایمان وداع کرده و در عمل مشرک می گردند و هنگامی که منافعشان به خطر می افتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست می دهند.
الف) مفهوم شناسی واژه «صبر»
صبر از نشانه های مؤمن و بسیار ارزشمند است و خدا هم همراه همین صابران می ماند، صبر یعنی منتظر ماندن برای اتفاقی که خدا آن را برای من بهتر می داند، صبر یعنی تلاش و مقاومت برای آنچه که به صلاح است برای بهتر شدن. شاید صبر کردن باب میل نباشد اصلا شاید برای رسیدن به مرادهایمان دوست داریم همین امروز که نه همین لحظه نتیجه حاصل شود اما بی خبر از آن که شاید ارزشمندتر است آنچه با صبر به دست می آید و شاید بزرگ تر است.
صبر یعنی بزرگترین سلاح مؤمن یعنی نیمه ایمان. صبر یعنی همان که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: صبر یعنی همانی که خداوند می فرماید از آن کمک بگیرید به همراه نماز. (نورمحمدی، ۱۳۹۱، ص ۸۵)
در روایتی از امام علی (ع) می خوانیم که حضرت به پیامبر (ص) فرمودند که مرا سفارشی کنید و پیامبر (ص) فرمودند بگو: «پروردگار من خداست سپس صبر و پایدار کن» حضرت علی (ع) فرمودند:«پروردگار من خداست، توفیقم از جانب اوست بر او توکل می کنم و به سوی او باز می گردم»
آیت الله تهرانی در کتاب سلوک عاشورایی پیرامون روایت فوق می گوید: حضرت علی (ع) میفرماید پروردگار من اوست و خود اوست که توفیق سیر به سوی خود را به من داده است. وقتی من راه افتادم و به سوی حق و هدف رفتم یعنی من به توفیق الهی هدف و راه رسیدن به آن را تشخیص داده ام. لذا در این مسیر پیش می روم توکلم بر اوست و بازگشت من هم به سوی او خواهد بود پس ایستادن در راین راه و استقامت داشتن جز با صبر و پایداری حاصل نمی شود. همان طور که پیامبر (ص) نیز می فرمایند: اگر در راه رسیدن به حق و اقامه حق صبر و پایداری کنید رستگار می شوید. (تهرانی، ۱۳۹۱، ص ۵۹)
حال سوالی که ممکن است مطرح شود این است که آیا صبر و استقامت به یک معنا هستند؟
حضرت علی (ع) به استقامت و صبر سفارش می کند «و الاستقامه الاستقامه ثم الصبر الصبر و الورع ان لکم نهایه فانتهوا الی نهایتکم» بر شما باد به پایداری، پایداری! سپس صبر، صبر! و پرهیزکاری و ورع! همانا برای شما پایانی است پس خویش را به مقصد خود برسانید
چرا حضرت علی (ع) بعد از توصیه به استقامت بلافاصله می گوید «ثم الصبر،الصبر» حضرت در اینجا به کار نیکوکاران سفارش و ترغیب می کند بعد هم توصیه می فرماید که کارتان را حتما به پایان برسانید. در این روایت «استقامت» در کنار «صبر» آمده است. این یعنی استقامت چیزی غیر از صبر است لذا حضرت علی (ع) این ها را از هم جدا کردند. «پایداری» غیر از «بردباری» است. در پایداری نوعی حرکت وجود دارد مثلا اگر کسی در حال رفتن در یک مسیر باشد، به او گفته می شود: «برو خسته نشو ادامه بده»این توصیه به پایداری است. اینجا اگر تعبیر به صبر شود یعنی به او بگویند «صبر کن» تسامح شده است چون این صبر نیست. صبر یک نوع خودداری توأم با توقف و سکون است. حضرت علی (ع) د ادامه فرمودند «ان لکم نهایه فانتهوا الی نهایتکم» یعنی باز هم سراغ حرکت می روند و می فرمایند: خودتان را به مقصد نهایی تان برسانید!!(همان، ص ۹۷-۹۶)
در تاریخ می خوانیم : جنگ احد از دلخراش ترین غزوات پیامبر (ص) بود. بعد از آنکه عده ای از مسلمانان که پیامبر آنان را گماشته بود تا گردنه را حفظ کنند از فرمان حضرت تخلف کرده و سنگر را رها کردند. مشرکین مسلمانان را دور زدند و جنگ مغلوبه شد، بسیاری از مسلمانان کشته شده و بقیه هم فرار کردند. پیغمبر (ص) ماند و حضرت علی (ع). در تاریخ معروف است که یکی دیگر از اصحاب به نام «ابودجانه» هم فرار نکرد و خدمت پیامبر (ص) ماند. ابدجانه دید که امر دایر است بین اینکه جان خود را حفظ کند یا جان پیامبر (ص) را؛ لذا برای حفظ جان پیامبر ماند و فرار نکرد. وقتی پیامبر چشمش به او افتاد، فرمود: ای ابودجانه، من بیعتم را از تو برداشتم؛ یعنی به من تعلقی نداشته باش! برو به سلامت! هر جا که می خواهی برو! اسن کسی را هم که می بینی کنار من ایستاده علی (ع) است. حساب تو با او فرق می کند! علی (ع) از من است و من از علی (ع) هستم. ابودجانهوقتی سخن پیامبر (ص) را شنید شروع به گریه کرد و گفت به خدا قسم من هرگز از بیعت با تو و از تعلقی به تو دارم دست بر نمی دارم سپس چهار مطلب گفت که عرض به همین مطالب است. ابودجانه به پیامبر (ص) گفت: کجا بروم؟ به سوی همسرم که بروم خواهد مرد؟! به خانه خود بروم که خراب خواهد شد؟! به طرف اموال خود برگردم که که فانی می شود؟! یا اینکه از مرگ و اجل بگریزم که بالاخره مرا خواد گرفت؟!
چقدر زیبا همه تعلقات نفسانی اعم از اشخاص، اموال و جان خود را مطرح می کند و می گوید: من در راه شما از همه اینها دل بریده ام. ابودجانه در هنگام شهادت به پیامبر (ص) گفت آیا بیعت خودم را به آخر رساندم یعنی آیا پایداری کردم و به مقصد رسیدم؟(محمدی، ۱۳۸۶، ص ۹۶)
و این همان سخن حضرت علی (ع) است که فرمودند: «اگر می خواهی به خدا برسی باید ایستادگی کنی، اگر می خواهی دین خدا را اقامه کنی باید پایداری داشته باشی و صبر پیشه کنی.»
درست است که صبر و استقامت با یکدیگر فرق دارند اما هیچ مانعی ندارد که استقامتو پایداری آمیخته به صبر هم باشد یعنی کسی که در حال حرکت است، مشقت ها و سختی های مسیر را تحمل کند و بردباری نشان دهد. هیچ اشکالی ندارد که پایداری با تحمل مشقات همراه باشد اما در ماهیت خود صبر حرکت وجود ندارد در حالی که در ماهیت استقامت حرکت به سوی هدف وجود دارد و اصلا پایداری یعنی پافشاری بر حرکت تا رسیدن به هدف. (تهرانی، ۱۳۹۱، ص ۷۵)
به طور خلاصه می توان گفت استقامت، استواری است و صبر، شکیبایی است. آن پایداری است و این بردباری.
علمای اخلاق صبر را چندگونه تقسیم بندی می کنند؛ مثلا می گویند: اگر صبر درباره قوه غضب به کار رود و انسان بخواهد جلوی غضبش را بگیرد از این صبر به «حلم و بردباری» تعبیر می شود. یعنی وقتی انسان کظم غیظ می کند و خشمش را فرو می نشاند اسم این کار را حلم می گذارند و می گویند او بردباری کرده است. این همان صبر است که در برابر خشم به کار رفته است یعنی این فرد با «صبر بر غضب» جلوی خشم خود را گرفته مهار نفس را کشیده و او را نگاه داشته است. همین صبر در جایی دیگر نام دیگری پیدا می کند مثلا صبر در برابر فشار شهوت، «عفت» نامیده می شود.( همان، ص ۹۷)
صبر در شاخه های مختلف نفسانی، روانی و روحی نام های گوناگونی پیدا می کند مثلا اگر شکیبایی و بردباری نسبت به امور شهوی باشد از آن به «عفت» تعبیر می شود که یک نوع خودداری است. صبر اگر نسبت به حوادث و مصیبت باشد و فرد مصیبت دیده زبان به شکایت باز نکند و کارهای غیر متعارف از او سر نزند کارش در اینجا «خویشتن داری» و خودداری است. اگر کسی در امور مالی، مراقب حلال و حرام باشد و به اصطلاح ابن البطن نباشد بزرگان کار او را به «زهد» تهبیر می کنند. گاهی هم از صبری که در برابر جهالت دیگران است تعبیر به بردباری و حلم می کنند. (خدامیان، ۱۳۹۴، ص ۵۰)
امام صادق (ع) می فرماید: کسی که شبی را با حالت بیماری به سر آورد و آن را بر خود بپذیرد و شکر آن را به آورد ثواب شصت سال عبادت برای اوست. پرسیدند پذیرفتن آن چگونه است؟ بر آن صبر می کند و درد خود را به کسی اظهار می کند و چون بامداد شود خدا را در آنچه بر او گذشته است سپاس گوید. (محمدی، ۱۳۸۶، ص ۳۲)
ب) اقسام صبر
یکی از ویژگی هایی که در طول تاریخ زندگی انسان، در همه صحنه ها، عرصه ها، خوشی ها، سختی ها، مصیبت ها و مرارت ها موجب سعادت و خوشبختی انسان ها بوده و هست «صبر و استقامت» است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) از آنها فراوان تمجید شده است.
امیر المؤمنین (ع) در فرازی از خطبه متقین، صبر را جزء صفات متقین بر شمرده اند. چه بسیارند کسانی که دم از عشق به الله می زنند ولی در عمل استقامت ندارند، افرادی سست، ضعیف و ناتوانند وقتی در طوفان شهوات قرار می گیرند با ایمان وداع کرده و در عمل مشرک می گردند و هنگامی که منافعشان به خطر می افتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست می دهند و هر چه تعبیر جامع و جالبی در آیه شریفه قرآن مجید وجود دارد «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» (سوره فصلت، آیه ۳۰) که در حقیقت، همه نیکی ها و صفات برجسته را در بر می گیرد. نخست این که دل را به خدا می بندد و ایمان محکم به او پیدا می کنند، سپس تمام زندگی را به رنگ ایمان در آورده و در محصور آن قرار می دهند. زندگی بشر در دنیا بنابر فرمایش حضرت علی (ع) پیچیده شده در بلاهاست و هر روز مشکلی از مشکلات گوناگون، برای انسان پیش می آید. اگر انسان صبر و استقامت که رمز پیروزی بر این مشکلات است را نداشته باشد بدون تردید با شکست مواجه گشته و راه تعالی و تکامل بر او بسته می گردد؛ لذا هنگامی که انسان، تاریخ انبیاء و اولیای خداوند را مطالعه می کند پر است از سختی ها و مشکلاتی که به سوی آنها روی آورده ولی آنچه توانسته آنان را از این مشکلات نجات دهد توکل بر خداوند و صبر و استقامت بوده است. (حیدری نراقی، ۱۳۸۹، ص ۳۵۹)
چند نوع تقسیم بندی درباره صبر ارائه شده شده است؛ علمای اخلاق صبر را چند گونه تقسیم می کنند: «صبر بر ضرّاء» و «صبر بر سرّاء» که در آیات و روایات هم به آنها اشاره شده است.
«صبر بر ضرّاء» یعنی اینکه انسان در مقابل اموری که با میل درونی اش همسو نیست و از آنها بدش می آید دوستشان ندارد صبر پیشه می کند مثلا در حوادث گوناگونی که پیش می آید انسان خودش را نبازد و شکایت نکند. و اما «صبر بر سرّاء» صبر نسبت به چیزهایی است که انسان دوست دارد و می خواهد از آن دست بر ندارد.میدان برای نفس باز است و همه چیز برای او فراهم است و به طور کلی صبر بر سراء یعنی صبر در برابر تعلقات و خواسته های نفسانی. (تهرانی، ۱۳۹۱، ۸۶)
و اما تقسیم دیگری بر صبر که مهمترین و اصلی ترین تقسیم بندی با توجه به روایت پیامبر اکرم (ص) می باشد؛ صبر بر سه گونه است: ۱. صبر بر مصیبت: کسی که بر مصیبت صبر کند و ان را با شکیبایی تحمل نماید خداوند سیصد درجه برایش می نویسد که فاصله هریک با دیگری همانند فاصله آسمان و زمین است و ۲. صبر بر اطاعت: هر کس بر اطاعت صبر کند خداوند ششصد درجه برایش می نویسد که فاصله هریک با دیگری همانند فاصله انتهای زمین تا عرش خداست و ۳. صبر بر معصیت: هر کس بر معصیت صبر کند خداوند نهصد درجه برایش می نویسد که فاصله هر یک با دیگری همانند منتهای زمین تا منتهای عرش خداست. (محمدی، ۱۳۸۶، ص ۱۸۹)
به عکس آنچه برخی تصور می کنند «صبر» هرگز به معنی تحمل بدبختی ها و تن دادن به ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست بلکه صبر و شکیبایی به معنی پایداری و استقامت در برابر هر مشکی و هر حادثه است لذا بسیاری از علمای اخلاق نیز بنابر روایت پیامبر (ص) صبر را بر سه شاخه تقسیم کرده اند؛ صبر بر اطاعت یعنی مقاومت در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد. صبر بر معصیت یعنی ایستادگی در برابر انگیزه های گناه و شهوات سرکش و طغیانگر. و صبر بر مصیبت یعنی پایداری در برابر حوادث ناگوار و عدم خودباختگی و شکست روحی و ترک جزع و فزع.
کمتر موضوعی را می توان در قرآن یافت که مانند «صبر» تکرار و مورد تأکید قرار گرفته باشد. در قرآن مجید حدود هفتاد مورد از صبر سخن به میان آمده که بیش از ده مورد از آن به شخص پیامبر (ص) اختصاص دارد. تاریخ مردان بزرگ گواهی می دهد یکی از عوامل مهم یا مهمترین عامل پیروزی آنان استقامت و شکیبایی بوده است. افرادی که از این صفت بی بهره اند در گرفتاری ها بسیار زود از پا در می آیند و می توان گفت: نقشی را که این عاملدر پیشرفت افراد و جامعه ایفا می کند نه فراهم بودن امکانات دارد و نه استعداد و هوش و مانند آن. (مجلسی، ج ۸۷، ص ۱۸۳)
در روایات اسلامی عالی ترین صبر را آن دانسته اند که به هنگام فراهم آمدن وسائل عصیان و گناه، انسان مقاومت کند و از لذت گناه چشم بپوشد. همه انسان ها در یک امتحان گسترده الهی شرکت دارند، راه موفقیت در این امتحان و آزمایش چیست؟ نخستین و مهمترین گام برای پیروزی در این راه «صبر و پایداری»است و به همین دلیل بشارت پیروزی را تنها به صابران و افراد با استقامت می دهند.
توجه به گذار بودن حوادث این جهان و سختی ها و مشکلاتش و این که این جهان گذرگاهی بیش نیست عامل دیگری برای پیروزی محسوب می شود. اصولا اگر انسان در مسائلی که برای او پیش می آید احساس تنهایی کند از نیروی مقاومتش کاسته خواهد شد اما با توجه به این حقیقت که این مشکلات طاقت فرسا و آزمایش های سخت الهی برای همه اقوام و ملت ها در طول تاریخ وجود داشته سبب افزایش نیروی پایداری انسان می گردد به همین دلیل قرآن مجید کراراً برای دلداری پیامبر (ص) و تقویت روحیه ایشان و مؤمنان اشاره به تاریخ گذشتگان و حوادث دردناک زتدگی آنها می کند. (مکارم شیرازی، ذیل آیه ۵۷ سوره بقره)
۱. صبر بر مصیبت
شکی نیست که انسان در زندگی –چه مؤمن و چه غیر مؤمن- با یک سری مشکلات و پیش آمدهای ناگوار و غیر قابل پیش بینی مواجه است که در این گونه موارد اگر دست و پای خود را گم کند و جزع و فزع و بی تابی نماید. مسلما بی تابی و جزع و فزع دردی را دوا نمی کند و مشکلی را برطرف نمی سازد بلکه مشکلات را افزون و قدرت تفکر در نحوه برخورد با آن مشکل را از انسان سلب کرده و مشکلی بر مشکلاتش اضافه می شود، چنانچه امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «الجزع لا عند البلاء تمام المحقه» بی تابی در برخورد با بلا محنت و اندوه را کامل می کند و در جای دیگر می فرماید: «المصیبه واحد و ان جزعت مارت اثنین» مصیبت یکی است و اگر بی تابی کنی دو تا می شود و نیز می فرماید: کسی که بی تابی کند خود را معذب ساخته و کار خدا را تباه کرده و پاداشش را فروخته است.
شخص مؤمن برای حفظ ایمان خود پیوسته مواجه با دشمن و جنگو ستیزه هاست و کمتر اتفاق می افتد که شخص مؤمن از این ناحیه آسایش داشته باشد و این یکی از نشانه های بزرگ ایمان است که در برابر دشمنی ها و هنگام برخوردها دشمنان و میدان کارزار و جنگ ها همچون کوهی استوار پابرجا بوده و لغزش و سستی در او مشاهده نشود. (محمدی، ۱۳۸۶، ص ۱۰۵)
از اینرو در روایات آمده که مؤمن از کوه پابرجاتر و از پاره های آهن محکم تر است. امام باقر (ع) می فرماید: «المؤمن أصلب من الجبل. الجبل یستقل منه و المؤمن لا یستقل من دینه شیء؛ مؤمن از کوه سخت تر است زیرا از کوه می توان کم کرد ولی از مؤمن نمی توان کاست.
و در حدیث دیگر از حضرت رسول (ص) آمده که فرمودند: «مؤمن در میان پنج سختی است مؤمنی که بدو حسد ورزد منافقی که او را مبغوض دارد، کافری که با او بجنگد فس او که با او ستیزه کند و شیطانی که او را گمراه کند»
بهترین الگوی این روایات خود آن بزرگواران و اصحاب تربیت شده مکتب آنهاست. هر گونه از این بلا و سختی ها جز با صبر و صبوری کردن در درگاه خداوند به نتجه نمی رسد و این صبر است که انسان را در این وادی به آرامش می رساند. (امین، ۱۳۸۸، ص ۵۰)
همانطور که در قرآن کریم خداوند در مورد صبر می فرماید: «و لتبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین» (بقره، آیه ۱۵۵)؛ قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان!
صبر و شکر هر کدام یکی از چهره های آزمایش های الهی هستند. در این آیه به مسئله «آزمایش به طور کلی» و چهره های گوناگون آن اشاره می کند و به عنوان یک امر قطعی و تخلف ناپذیر می فرماید: «به طور مسلم ما همه شما را با اموری همچون ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و از آنجا که پیروزی در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایداری و صبر ممکن نیست» در پایان آیه می فرماید: «و بشر الصابرین؛ و بشارت ده صابران و پایداران را» آنها هستند که از عهده این آزمایش های سخت به خوبی بر می آیند و بشارت پیروزی متعلق به آنها است، اما سست عهدان بی استقامت از بوته ی این آزمایش ها سیه روی در می آیند. حال به این سؤال بر می خوریم که چرا خداوند مردم را آزمایش می کند؟ مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایش های ما بسیار تفاوت دارد و آزمایش ها برای رفع ابهام و شناخت بیشتر است اما آزمایش خداوند در واقع «پرورش و تربیت» است.
سربازان را برای اینکه از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند به مانورها و جنگ های مصنوعی می برند و در برابر انواع مشکلات؛ تنگی، گرسنگی، سرما، حوادث و موانع سخت قرار می دهند تا ورزیده و آبدیده شوند و این رمز آزمایش الهی است که جز با صبر و استقامت به دست نمی آید پس انسان صبر بر مصیبت و ایستادگی در مقابل حوادث می تواند این امتحانات را با پیروزی پشت سر بگذارد. (مکارم شیرازی، ۱۳۸۹، ص ۱۳۴)
همچنین خداوند در قرآن کریم در مورد افرادی که بر از دست دادن عزیزان خود صبوری می کنند و جزع و فزع نمی کنند می فرماید: «الذین اذا اصابهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون»؛ آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گوید: «ما از آن خداپیم و به سوی او باز می گردیم» (بقره، آیه ۱۵۶)
در این آیه صابران را معرفی کرده و می فرماید: «آنها کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها می رسد می گویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما می دهد که از زوال نعمت ها هرگز ناراحت نشویم؛ چرا که همه این مواهب بلکه خود ما تعلق به او داریم، یک روز می بخشد و روز دیگر مصلحت می بیند از ما باز گیرد و هر دو به صلاح ما است و همچنین توجه به این واقعیت که ما همه به سوی او باز می گردیم به ما اعلام می کند اینجا سرای جاویدان نیست، کمبود مواهب و یا کثرت و وفور آنها همه زودگذر است، همه اینها وسیله ای است برای پیمودن مراحل تکامل، توجه به این دو اصل اساسی اثر عمیقی در ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
روشن است که منظور از گفتن جمله «انا لله و انا الیه راجعون» تنها با ذکر زبانی آن نیست، بلکه توجه به حقیقت و روح آن است که یک دنیا توحید و ایمان در عمق آن نهفته است. و همچنین در آخر آیه مورد بحث «اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه» الطاف بزرگ الهی را برای صابران و سخت کوشان که از عهده این امتحانات بزرگ برآمده اند؛ بازگو می کند و می فرماید: ابنها کسانی هستند که لطف و رحمت خداوند و درود الهی بر آنها است. این الطاف و رحمت ها آنها را نیرو می بخشد که در این راه پر خوف و خطر گرفتار اشتباه و انحراف نشون لذا در پایان آیه می فرماید: «و اولئک هم المهتدون: و آنها هستند هدایت یافتگان»و به این ترتیب فشرده ای از مسئله بزرگ امتحان، هدف نهایی و چهره ها مختلف و عوامل پیروزی و نتایج آن در این چند جمله روشن می شود. (مکارم شیرازی، ذیل آیه ۱۵۶ سوره بقره)
۲. صبر بر اطاعت
جایی که استقامت و صبر در آن موجب به دست آوردن سعادت و خوشختی است، پایداری در فرمانبرداری از فرامین حضرت پروردگار است، آری سر بزرگ موفقیت در هر دو جهان بستگی به اطاعت قرمان خدی دارد. گردن نهادن به اوامر خدایی بزرگترین موفقیت و سربلندی ها را در بر دارد.
اطاعت خدای تعالی با موفقیت در دنیا و آخرت تناسب مستقیم دارد و هر چقدر در اطاعت خدا بیشتر کوشش و پایداری شود سعادت و خوشبختی بیشتر خواهد داد.
پایداری در طاعت خدا آن است که وظایفی که از جانب آن وجود مقدس تعیین شده است انجام شود، عبادات هشتگانه از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر که باید به صحیح اطاعت شود و بدون آن که سستی و سهل انگاری در اطاعت آنها به کار رود. عبادات وسیله ملاقات بنده با خدا هستند.
همان طور که باید وسائلی برانگیخت تا به ملاقات بزرگان نائل شد و خواسته ها را برایشان عرض کرد. عبادات وسائل ملاقات حضرت حقند. بنده در موقع انجام دادن فرائض مذهبی که از طرف حضرت باری تعالی تعیین شده خود ا در حضور حق می بیند؛ لذا پس از تمام شدن هر نماز، عرض نیاز به درگاه خدای تعالی و درخواست حاجت از پیشگاه او مستحب است.
هر کس عبادات را آنطور که از پیامبر (ص) رسیده انجام دهد، همیشه می تواند به ملاقات حق نائل شود و عرض حاجت به درگاه آن قادر بی نیاز نماید. آری نظر لطف خدا را به خویش جلب کردن و به درگاه او تضرع و زاری کردن و خود را حقیقتا بنده او دانستن، بزرگترین موفقیت ها را همراه دارد که «هیچ خواهنده از آن در نرود بی مقصود» (عمیق، ۱۳۸۵، ص ۱۴۳)
قرآن کریم در مورد صبر بر ایمان و طاعت می فرماید: «و لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غرقا» (سوره جن، آیه ۱۶)؛ اینکه اگر آنها در راه ایمان استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان می کنیم.
در این آیات سخن از پاداش های مؤمنان در قیامت است و در این آیات سخن از پاداش دنیوی آنهاست. می فرماید: «اگر آنها بر طریق ایمان استقامت ورزند، ما آنها را با آب فراوان سیراب می کنیم، باران رحمت خود را بر آنها فرو می باریم، و منابع و چشمه های آب حیات بخش را در اختیارشان می گذاریم و آنجا که آب فراوان است همه چیز فراوان است و به این ترتیب آنها را مشمول انواع نعمت ها قرار می دهیم.» (مکارم شیرازی، ذیل آیه ۱۶ سوره جن)
فرمانبر حقیقی کسی نیست که آنچه دلش می خواهد انجام دهد بلکه آنچه خدا می خواهد انجام دهد، اگر دلش می خواهد که عمل شهوانی مرتکب شود یا که از اموال مسلمانان را به یغما برد ولی خدای تعالی او را از چنین کاری نهی فرموده باید فرمان او را بپذیرد و دلخواه خود را زیر پا بگذارد. دلش می خواهد مسلمانی را نابود کند زیرا به او توهین کرده ولی خدا منع فرموده. دلش می خواهد محرمات را که بیشتر یا از غضب سرچشمه می گیرد و یا از شهوات مرتکب شود، ولی خدا او را جلوگیری نموده در اثر زراعت یا تجارت سرمایه ای به دست آورده دلش می خواهد که آن را پس انداز کند و روز به روز بر آن بیفزاید؛ ولی خدا می فرماید که حق فقیر و بینوایان را که در آن با تو شریک هستند بپردازد. در تمام این مراحل باید دلخواه خود را کنار گذارده و فرمان خدا را اطاعت کند، در این موقع است که می توان او را فرمانبر اوامر حق شمرد.
آن وقت است که درهای رحمت حق بر او گشوده خواهد شد و باران رحمت بی حسابش بر او باریدن خواهد گرفت. آن وقت است که هر دوری بر او نزدیک می شود و هر دشواری بر او آسان. آن وقت است که بزرگترین نقطه اتکا و بهترین پشتیبان را برای خود به دست آورده و هر قدمی که به سوی هر هدفی بردارد قدم هایش از دیگران محکم تر و استوارتر است.
همانطور که قرآن کریم در سوره جن می فرماید: «اگر به همان راهی که از سوی خدا تعیین شده قدم بردارند و پایدار باشند نعمت های حق بر آن ها سرازیر خواهد شد.»
ما مسلمانان از بس از راهخدا دور افتاده ایم در نظر ما اطاعت فرمان های خدابسیار مشکل می آید و حال آنکه چنین نیست، اگر مت بر آن گماشته شود خدای تعالی شوقی عنایت فرماید که هر یک از عبادات از گواراترین لذایذ شمرده شود و ترک معاصی، یکی از شادی ها و خوشحالی ها خواهد بود.
امام باقر (ع) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (ص) نقل می کند که حضرت فرمود: « روز قیامت که فرا می رسد منادی حق ندا می دهد که کجایند اهل صبر و استقامت؟ یک دسته از بندگان بر می خیزند. ملائکه به سوی اشان می روند و می پرسند که شما چه استقامتی کردید؟ جواب می دهند که در فرمانبری از خدا پایداری کردیم. آنگاه منادی از طرف خدا صدا می زند که این بندگان من و امت می گویند راه آن ها را باز کنید که بدون بازخواست داخل بهشت شوند.» (وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۴۵۱)
۳. صبر بر معصیت
هر گاه انسان در چنگال شهوت و هوس های نفسانی قرار بگیرد در ادامه کارش به جایی می رسد که اطاعت از آنها را بر پیروی از اوامر و نواهی خدای متعال مقدم می دارد، در این حالت عزت و آزادگی از وجودش رخت بر می بندد و غبار ذلت و خواری بر او می نشیند و پیبش اهل دنیا کرنش می کند.
کسانی که بنده دنیا و شهوت خودشکن هستند نزد هر کس که دنیا را پیدا کنند یا احتمال بدهند که می توانند نزد او به خواسته های خودشان برسند خضوع می ورزند و این بندگی و اسارت انسان را همیشه در رنج و تلخی قرار می دهد. اگر نفس انسان متوجه ذات مقدس خداوند شود، ریسمان بندگی مخلوق را از گردن بگشاید.
چنانکه در روایت آمده است: «بندگی خداوند، گوهر ارزشمندی است که باطن آن آزادی است.»
در این صورت چنان حالتی در قلب پیدا می شود که روح، احساس عظمت و رفعت می کند و حتی در این حالت اگر در اسارت کسی هم باشد استقلال و آزادگی نفس محفوظ خواهد ماند مانند حضرت یوسف (ع) و لقمان (ع).
امام سجاد (ع) فرمودند: «من عار دارم این دنیا را از آفریدگار آن خواستار شوم، پس چگونه آن را از مخلوقی چون خود خواهش کنم؟» (حیدری نراقی، ۱۳۸۹، ص ۵۸)
همانطور که گفته شد صبر بر سه نوع است: صبر بر مصیبت، صبر بر اطاغت و صبر بر معصیت.
شانزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) در این باب ذکر می کند که صبر بر معصیت افضل است بر سایر مراتب صبر چون که هم درجات آن بیشتر است و هم سعه بین درجات بسیار زیادتر است و نیز معلوم می شود که سعه بهشت بیش از آن است که در اوهام ما محجوبین و مقیدین است. (خمینی (ره)، ۱۳۷۱، ص ۸۸)
اولیای گرامی اسلام برای این که پیروانش را به صراط مستقیم حق سوق دهند و آنان را از گرایش به راه باطل بازدارند، با تعبیرهای مختلف در این باره سخن گفته و مسئولیت الهی خود را به بهترین وجهه انجام داده اند.
امام علی (ع) فرمودند: «با تلخی حق بساز و سختی آن را تحمل کن و بپرهیز از اینکه شیرینی باطل، اغفالت کند و راه حق را ترک گویی و برای همیشه بدبخت و سیه روز شوی».
بعضی از افراد، قسمتی از عمر خویش را در انجام کار باطل گذرانده و با پیمودن آن راه، زندگی نسبتا راه و مرفهی به دست آورده اند اگر به این روش ناروا و خلاف حق، تا آخر عمر ادامه دهند، سرانجام با سود عاقبت وجدانی ناراحت می میرند و در پیشگاه الهی شرمنده و معذب خواهند بود و اگر بخواهد از آن راه برگردند به سختی و زحمت دچار می شوند و زندگی راحت را از کف می دهند. (تهرانی، ۱۳۸۱، ص ۹۱)
استقامت و پایداری در راه حق و صواب، بسیار مشکل است و به فرموده حضرت امام حسین (ع) در زمینه امتحان و ابتلاء به بلاء افراد متدین و ثابت قدم کمیابند.
خداوند در قرآن کریم می فرمایند: «فاستقم کما امرت و من تاب معک»؛ پس تو ای پیغمبر طبق مأموریتی که داری، استقامت کن و همچنین کسانی که با هدایت تو به سوی خداوند برگشته اند باید استقامت نمایند. (عمیق، ۱۳۸۵، ص ۴۵)
امام سجاد (ع) در مکارم الاخلاق به پیشگاه خداوند عرض می دارد: بار الهامرا به گونه ای قرار ده که تمام گفتارم و رفتارم بحق و صواب باشد و در راه اعتلای حق و اقامه اوامر مقدست آنطور که باید و شاید استقامت و پایداری کنم.
صبر بر معصیت یعنی در مقابل معصیت کف نفس کردن، باز همان استقامت، باز همان استحکام در مقابل اطاعت، استحکام به این است که انسان جذب معصیت نشود، اغوا نشود، تحت تاثیر شهوات قرار نگیرد. یک جا شهوت جنسی است، یک جا پول است، یک جا مقام و یک جا محبوبیت و شهرت، اینها همه شهوات انسانی است.
هر کسی یک جور شهوتی دارد اینگونه شهوات نباید انسان را به خود جذب کند، مانند کودکی که برای رسیدن به ظرف شیرینی دیگر وسط راهش پارچ آب به لیوان. ظرف چینی را نمی بیند و آنها را می شکند. انسانی که مجذوب گناه می شود اینگونه است، نگاه نمی کند که بر سر راهش چه هست؟ این خطرناک است؛ چون انسان غافل هم هست و در آن حال متنبه نیست ملتفت نیست و غفلت دارد و از این بی توجهی خودش غفلت دارد و این بی توجهی به نفس است لذا خیلی باید چشمان را باز کنیم احتیاط کنیم که دچار این غفلت مضاعف نشویم، این صبر بر معصیتاست. (نورمحمدی، ۱۳۸۳، ص۸۹)
پس انسان باید به این مطلب مهم توجهداشته باشد و از جان و دل بکوشد و در مقابل معصیت ها و گناهان در خود ضعف و سستی نشان ندهد چرا که با صبر و ایستادگی در مقابل گناهان چشمه های حکمت خداوند در وجود انسان سرازیر می شود و او را به سرمنزل مقصود می رساند.
ج) صبر در سیره بزرگان
- صبر امام حسین (ع) در نهضت عاشورا
در نهضت عاشورا نیز عنصر صبر و شکیبایی و استقامت، رکن اصلی رفتارهای جبهه حق بود و حضرت سید الشهداء (ع) در مواقع گوناگون اصحاب و اهل بین خود را به آن سفارش و وصیت می کرد به خصوص با تاکید خواهران و زنان را برای بدان فرا می خواند. آن حضرت از آغاز بر صبر تکیه می کند که به مواردی از آن اشاره می کنیم؛ در وصیت نامه خود به محمد بن حنیفه می فرماید: هر کس راه را برگزید، حق را پذیرفته و هر کس از من سرپیچی کند، صبر پیشه می کنم تا خداوند میان من و چنین مردمانی به خود قضاوت کند و او بهترین قضاوت کنندگان است.
ایشان در یکی از منزلگاه های میان راه نیز صبر بر مصائب را رمز همراهی با کاروان کربلا دانست و فرمود: «ای مردم، هر یک از شما که تحمل تیزی شمشیر و زخم و ضربت نیزه ها را دارد، همراه ما بماند و الا باز گردد»
آن حضرت در ابتدای ورود به سرزمین کربلا فرمودند: «اینجا محل افتادن بارهای ما و مکان ریخته شدن خون های ماست، اینجاست آرامگاه ما، جدم رسول خدا (ص) مرا از این واقعه آگاه ساخت.»
حضرت زینب (س) این کلمات را از برادر شنید عرضه داشت: این سخنان از آن کسی است که یقین به کشته شدن خویش دارد. امام حسین (ع) فرمود: بلی چنین است. ای خواهر من هم در قتل خود در یقین هستم. او فریاد برآورد که حسین (ع) دل از زندگانی برگرفته است و خبر مرگ خویش را به من می دهد.
راوی می گوید: یکباره همه زنان حرم به گریه افتادند و به صورت خود زدند و گریبان ها پاره نمودند. جنب ام کلثوم فریاد برآورد «وامحمداه، واعلیاه، واحسناه» ای اباعبدالله ما بعد از تو به خواری و مذلت افتیم.
آنان سخنانی اینگونه می گفتند، راوی می گوید امام حسین (ع) خواهر خویش را دلداری می داد و می فرمود ای خواهر به آداب خدایی آراسته و پیراسته باش، بردباری را شعار خویش ساز. به درستی که ساکنان ملکوت اعلا فانی می گردند و اهل زمین همه می میرند و همه مخلوقات جهان هستی در معرض هلاک خواهند بود. سپس فرمود: ای خواهرم ام کلثوم، تو زینب و هم تو ای فاطمه و تو ای رباب! نظر نمایید که چون من کشته شوم، زن ها که گریبان پاره نکنید و صورت بر مرگ من مخراشید و سخن بیهوده نگویید.
در شب عاشورا نیز امام حسین (ع) بر روی زمین نشست و لحظه ای به خواب رفت پس بیدار شد و به خواهر خود گفت: ای خواهر، اینک در همین ساعت جد بزرگوار خود حضرت محمد (ص) پدر عالی مقدار خویش علی مرتضی، مادرم فاطمه و برادرم حسن (ع) را در خواب دیدم که فرمودند: ای حسین (ع)، عن قریب نزد ما خواهی بود. حضرت زینب پس از شنیدن این سخنان از آن امام انس و جان سیلی به صورت خود نواخت و صیحه کشید و گریه نمود. امام حسین (ع) فرمودند: ای خواهر مهربان، آرام باش و ما را مورد شماتت دشمن مساز.» (تهرانی، ۱۳۸۱، ص ۸۲)
امام حسین (ع) در روز عاشورا در خطبه ای به یاران خویش فرمود: صبر و مقاومت کنید، ای بزرگ زادگان چرا که مرگ تنها راهی است که شما را از سختی عبور می دهد و به سوی بهشت گسترده و نعمت های همیشگی می رساند.
آن حضرت پس از شهادت قاسم نیز عموزادگان و اهل بیت خود را به صبر دعوت کرد: فرمود ای پسر عموهایم و اهل خانه ام صبر کنید که بعد از امروز هرگز ناراحتی نخواهد بود.(دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ۱۳۸۹، ص ۴۸)
جهت سیر امام حسین (ع) به سوی حق بود در این حرکت پایداری کرد اما این پایداری و صبر چگونه بود؟
یکی پایداری در دو حرکت به سوی حق بود و دیگری پایداری به پاداشتن حق. این دو با هم مدنظر حضرت بود. این حرکت از یک طرف پایداری در حرکت به سوی حق بود که به لقاء الله ختم شد؛ و از طرف دیگرپایداری در به پاداشتن حق بود که این بعد اجتماعی حرکت حضرت بود. در قسم اول یعنی پایداری و صبر در حرکت به سوی حق. منظور از حق «حق تعالی» است، و در قسم دوم منظور از حق «دین الهی»است. البته هر دو مورد در این جهت مشترکند که به پایداری و صبر امام حسین (ع) وابسته اند یعنی با صبر و پایداری امام حسین (ع) هم لقای حق محقق شد و هم دین خدا بر پا گردید. (تهرانی، ۱۳۸۱، ص ۶۲)
به طور کلی حرکت امام حسین (ع) دو بعد داشت، یکی بعد سیاسی و اجتماعی و دیگری بعد عرفانی-معنوی و استقامت و صبر و پایداری هم سرآمد آنها و حضرت وقتی می خواهد از مدینه خارج شود. در ملاقات هایی که با خویشاوندان یا دیگران دارد، به همین مطلب اشاره می کند. مثلا در وصیت نامه ای که خطاب به برادرش محمد بن حنیفه می نویسد، می فرمایند: حرکت ما برای برپاداشتن حق است. من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. می خواهم به سیره جدم عمل کنم. این همان بعد اجتماعی پایداری حضرت را تشکیل می دهد. سیره و روش پیامبر نیز همین گونه بود که اسلام را آورد و مردم را به دین حق دعوت کرد. (همان، ص ۶۸)
امام حسین (ع) در لحظات آخر عمر نیز در مناجاتش با خدا از صبر و استقامت می گفت و عرض می کرد: پروردگارا بر قضای تو صبر و استقامت می کنم.
- جلوه هایی از صبر حضرت زینب (س)
حضرت زینب (س) با حضور در نهضت عاشورا مسئولیت بزرگ پیام رسانی را بر عهده گرفت که اگر کسی پیام آن را به گوش مردم آن زمان نمی رساند یزدیان با امکانات تبلیغی گسترده ای که در اختیار اشتند به راحتی می توانستند وقایع کربلا را در جهت منافع خود تحیف کنند و قضیه را به گونه ای به گوش مردم برسانند که برای حکومت یزید کمترین ضرری را داشته باشد در این صورت تا حد زیادی از تاثیر قیام امام حسین (ع) در جامعه آن زمان و جوامع آینده مسلمانان کاسته می شد و به طور قطع ما امروز شاهد این همه آثار و برکات برای نهضت امام حسین (ع) نبودیم. (دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ۱۳۸۸، ص ۵۶)
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
به سبب مصیبت هایی که بر حضرت زینب (س) وارد شد وی را ام المصائب لقب دادند. هریک از این مصیبت ها کافی بود که انسان را از پای در آورد اما آنچه در این مسئولیت به حضرت زینب کمک می کرد صفت اخلاقی صبر و استقامت بود زینب در تمام صحنه ها چون کوهی استوار مقاومت کرد.او در زمره بزرگترین صابران به شمار می رود و بابهره گیری از این فضیلت اخلاقس توانست در آزمون های الهی پیروز و موفق باشد. صبر در برابر مصیبت های وارد شده بر امام حسین (ع) و یارانش در روز عاشورا و پس از آن استقامت کردن در برابر ظلم و جور دشمن و تحمل اسارت و اتفاقی که در کوفه و شام رخ داد، ویژگی بارز این بانوی نمونه خاندان عصمت و طهارت است. (امین، ۱۳۸۸، ص ۳۴)
از همین رو حضرت زینب را شریک برادر در همه مصائب دانسته اند و از قول آن بانوی صابر گفته اند تا آنجا صبر می کنم که خود صبر نیز از نوع صبر من عاجز بماند.
حضرت زینب (س) قهرمان صبر و استقامت چنان صابر و شاکر و توانمند بود که در مجلس شاهانه ابن زیاد با کمال قاطعیت فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. ای پسر مرجانه به روز قیامت توجه کن و ببین در آنجا چه کسی مغلوب است و چه کسی پیروز.
سخنان حضرت زینب (س) در آن مجلس چنان شورانگیز و پرهیجان بود که ابن زیاد برای حفظ آرامش ظاهری مجبور شد که دستور دهد آن حضرت و همراهانش را در کنار مسجر کوفه در محوطه بسته ای زندانی کنند.
از بشیر بن خزین اسدی درباره خطبه حضرت زینب (س) در کوفه نقل شده است: «در آن روز به زینب (س) دختر علی (ع) نگریستم؛ زیرا هرگز زنی را سخنگوتر و زبان آورتر و ناطقتر از او ندیدم.گویا به زبان پدرش امیر مؤمنان سخن می گفت. همانا او با اشاره دست به مردم فرمود ساکت شوید ناگاه نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ های کاروان از حرکت ایستاد.»
پس از واقعه عاشورا حضرت زینب (س) صبر فراوانی از خود نشان داد اما در یک جا صبر او تمام شد، آنجا که سر امام حسین (ع) را وارد مجلس یزید کردند و یزید با چوب خیزران به دندان آن حضرت زد. در این هنگام ابوبرزه اسلمی خطاب به آن بدتر از ارمنی کرد و گفت وای بر تو ای یزید به چه جرئت چنین جسارتی می کنی؟«لعنت خدا بر او باد»
حضرت زینب (س) تنها در قضیه عاشورا به خون غلطیدن بیش از بیست نفر از نزدیکان خود را به چشم دید و به حق می توان ایشان را ام المصائب نامید. از اینرو حضرت زینب مادر سه شهید، خواهر هشت شهید، عمه نه شهید و خاله سه شهید و مادر و خواهر دینی و عاطفی همه شهیدان کربلا به حساب می آید. از سوی دیگر ایشان سرپرست کاروان آزادگان از کربلا تا کوفه و شام بودند و ایراد خطبه ها در آن شهرها و مبارزه سرسخت و بی امان با یزیدیان و ادای سنگین پیام رسانی خون شهیدان بر مصیبت های ایشان می افزاید. اما با این همه حضرت زینب (س) با تحمل و صبر تمام این بار را به دوش کشید و به مقصد واقعی آن رسانید که امام سجاد (ع) می فرمایند با همه مصیبت و مشقتی که به عمه ام وارد شد نمازش ترک نشد .حتی نقل شده که امام حسین (ع) در آخرین وداع به خواهرش فرمود: «خواهر برادرت حسین (ع) را در نماز شب فراموش نکن»
این درخواست امام از خواهرش صرف نظر از اینکه مقام بسیار والا و جایگاه معنوی و عرفانی فوق العاده ای زینب (س) را گوشزد می کند، بیانگر پیش بینی آن امام از صبر و بردباری حضرت زینب(س) در صحنه قربانی دادن ها و قبول نیات خاص از سوی امام معصوم و ایراد خطبه های روشنگر در جمع دشمنان نابکار و توجه خاص به انجام عبادت های مستحب و نمازهای نافله و … در این ایام دشوار بیانگر شخصیت معنوی و عرفانی حضرت زینب (س) است که برای ارائه الگوی صبر و بردباری از او باید نام برد.
قهرمان همه جانبه «صبر و بردباری» در حماسه عاشورا حضرت زینب (س) است.
- صبر حضرت ایوب (ع) و شماتت مردم
پس از آنکه حضرت ایوب از آن همه آزمایش الهی سرفراز بیرون آمد و از جانب خداوند عافیت کامل یافت و تمام نعمت هایی را که از او گرفته شده بود دوباره به دست آورد، یک روز یاران و نزدیکانش از آن حضرت پرسیدند آنچه در آن شرایط سخت شما را آزار می داد چه بود؟ حضرت در پاسخ ایشان فرمود: سرزنش و شماتت دشمنان.
گاهی در اطراف ما اتفاقاتی برای همنوعانمان می افتد که ذهن ما را درگیر این می کند که این حوادث از کجا آب می خورند و فلسفه وقوعشان چیست؟ مثلا کسی که تا دیروز در اوج عزت و بزرگی بود در نظر مردمان خوار می شود. البته این به عزم ماست و ممکن است دلیل این اتفاق نه تنها حقارت نباشد که نظر خداوند متعال است. در راستای وسعت بخشیدن به شأن بنده اش او را دچار سختی و امتحانی کرده است حال اینکه وی چگونه با این پیشامد برخورد می کند موضوع بحث ما نیست.
نکته قابل توجه اینکه ما باید مواظب گفتار و رفتارمان باشیم و به افراد دیگر ترحم و شماتت بیجا نکنیم. زندگی ایوب (ع) که چگونه به انواع بلاها گرفتار شده و همه را با صبر و شکیبایی تحمل نمود بر همگان روشن است، که در کوران بلایا و مصیبت ها به چه صورت صبر نمود ،طوری که به عنوان یک ضرب المثل در نزد خاص و عام به صبر ایوب مشهور و معروف می باشد.
شدت آن همه امتحان و آزمایش سخت الهی که حضرت ایوب با صبرو توکل بر حق تعالی از میان آن همه بلا سربلند و سرافراز بیرون آمد. در شرایطی خاص بیش از مواقع دیگر بر ایوب سخت گذشت و باعث رنجش خاطر آن حضرت شد و آن هنگام بود که دوست و دشمن با نیش زبان او را به سبب آن رنج و بلاها سرزنش و ملامت می نمودند.
نقل شده است پس ز آنکه حضرت ایوب از آن همه آزمایش الهی سرفراز بیرون آمد و از ایشان در مورد سختی آن سؤال شد فرمود: شماتت و سرزنش مردم بسیار بر من سخت گذشت.
حضرت ایوب می فرماید: به عزت پروردگارم سوگند من هرگزغذایی نخوردم جز آنکه یتیمی و ناتوانی با من بود که از آن غذا می خورد و هیچگاه دو کاری که بر هر دوی آنها اطاعت پروردگارم بود برای من پیش نیامد جز آنکه انجام آن سخت تر بود انتخاب کردم. (محلاتی، ج۲، ص ۱۲-۸)
وقتی که شیطان ملعون از صبر و شکیبایی حضرت ایوب به تنگ آمد و در کار او درمانده شدبه نزد چند تن از اصحاب و پیروان او که در کوه به صورت رهبانانی زندگی می کردند آمده به آنها گفت بایید به نزد این بنده گرفتار و مبتلا برویم و از بلا و گرفتاری او سؤال کنیم، رهبانان سوار اسب های خود شده و به نزد ایوب آمدند و گفتند ای ایوب بهتر است گناه خود را که سبب این بلای بی سابقه شده است به ما خبر دهی زیرا ما ترس آن داریم که اگر از خداوند سؤال کنیم ما را هلاک سازد و در این هنگام است که حضرت ایوب به آنها می فرماید: من هرگز غذایی نخوردم جز آنکه یتیمی و ناتوانی با من بود و هیچگاه دو کاری که در هر دوی آن اطاعت پروردگارم بود برای من پیش نیامد جز آنکه انجام آن سخت تر بود انتخاب کردم.در این وقت جوانی که همراه انان بود به آنها گفت چه زشت است کار شما که نزد پیغمبر آمده اید و او را سرزنش می کنید تا جایی که مجبور است آنچه را از عبادت پروردگار خود پنهان داشته است آشکار سازد.
روایتی از امام صادق (ع) است که می فرماید: «خدای تعالی حضرت ایوب را بی آنکه گناهی داشته باشد مبتلا به بلا نمود و آن حضرت بر بلا صبر و شکیبایی نمود تا آنکه به سبب آن رنج و محنت ها، او را سرزنش کردند.»
در این موقع که حضرت ایوب پروردگار خود را چنین خواند: «پروردگارا شیطان مرا بسیار اذیت نموده و سخت به رنج و عذابی کشانده، تو از کرم نجات بخش.» (محمدی، ۱۳۸۶، ص ۵۶)
نتیجه گیری
محقق در فصل اول به این نتیجه می رسد که صبر به معنای حبسِ، امساک و در محدودیت قراردادن است و همچنین علم اخلاق به حفظ از اضطراب، اعتراض، شکایت و همچنین به آرامش و طمأنینه گفته می شود.صبر و استقامت و پایداری با هم تفاوت دارد، استقامت استواری است و صبر شکیبایی آن پایداری است.
علمای اخلاق صبر را چند گونه تقسیم می کنند: «صبر بر ضرّاء» و «صبر بر سرّاء» که در آیات و روایات هم به آنها اشاره شده است.
«صبر بر ضرّاء» یعنی اینکه انسان در مقابل اموری که با میل درونی اش همسو نیست و از آنها بدش می آید دوستشان ندارد صبر پیشه می کند مثلا در حوادث گوناگونی که پیش می آید انسان خودش را نبازد و شکایت نکند. و اما «صبر بر سرّاء» صبر نسبت به چیزهایی است که انسان دوست دارد و می خواهد از آن دست بر ندارد.میدان برای نفس باز است و همه چیز برای او فراهم است و به طور کلی صبر بر سراء یعنی صبر در برابر تعلقات و خواسته های نفسانی.
محقق در فصل دوم به چگونگی صبر حضرت زینب(سلام الله علیها) وامام حسین(علیه السلام) وحضرت ایوب(علیه السلام) می پردازد. وچگونگی صبر این بزرگان در صحنه عاشورا (حضرت زینب وامام حسین(علیهما السلام))ورساندن انسانهابه حق وحقیقت را بررسی می نماید.
فهرست منابع
· قرآن
· نهج البلاغه
1. امین، سید محسن، شمیم کوثر، قم، نیکوروش، چاپ اول، ۱۳۸۸.
2. تهرانی،مجتبی،سلوک عاشورایی،منزل پنجم، تهران، موسسه فرهنگی پژوهشی مصابیح الهدی، ۱۳۸۱.
3. حیدری نراقی، علی محمد، شرح نهج البلاغه، قم، انتشارات محمدی نراقی، ۱۳۸۹.
4. خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۱.
5. دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ره توشه راهیان نور، قم، ۱۳۸۹.
6. رسولی محلاتی، سید هاشم، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج۲، بی جا، بی تا.
7. عمیق، محسن، اخلاق در اسلام، تهران، مشعر، ۱۳۸۵.
8. نراقی، محمد، هزار و یک حکایت اخلاقی، قم، ۱۳۸۶.
9. نورمحمدی، محمد، حکایت ها و حکمت ها، قزوین، سایه گستر، ۱۳۸۳.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات