مهدویت در نهج البلاغه
زهرا زارعی
چکیده
بی تردید موضوع تأمین «عدالت» عمومی ترین و شورانگیزترین مسئله در بحث مهدویت است و چون واژه «عدالت» در فرهنگ و اصطلاح نهج البلاغه، بلکه در تمام کلمات علوی بیت الغزل سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) است. مهدویت در لغت صفتی منسوب از مهدی است ویک کلمه عربی می باشد و از نظر اصطلاحی صفتی نسبی است به معنی روش، عقیده فکر و رفتار که مهدی نسبت داشته است .مهدویت در مذهب شیعه دوازده امامی که دین اسلام را در برگرفته و از باور ظهور امام دوازدهم شیعه حجت بن حسن علیه السلام به عنوان آخرالزمان است.مهدویت به گونه ای ازموعود باوری است.نوشته مذبور سعی داشته است که گزیده های از سخنان حضرت علی علیه السلام را بیان کندو از وجود نازنین حضرت مهدی عج که جهان را سراسر عدل و داد الهی میکند و از ظلم ستیزی برخی از کشورهای بیگانه جلوگیری میکند خبر داده است..با آمدن منجی عالم حضرت مهدی عج مستضعفین،فقیران،یتیمان و دیگر افراد ضعیف جامعه به آسانی وآسایش جهانی دست پیدا خواهند کرد.منجی عالم در رفاه اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی بشر نقش مهمی دارد و به همه کمک میکند تا به هدف اصلی و درست زندگیشان برسند.همه عالم به چشم خواهند دید که این انسان بزرگ و ارزشمند می تواند و خواهد توانست که دست ظالمان را از حکومت اسلامی کوتاه و قطع نماید.حضرت علی علیه السلام در خطبه ها و حکمت های خود بارها به وجود امام زمان علیه السلام اشاره کرده است و آیندگان را به ظهور و آمدن حضرت مهدی عج بشارت داده است و فرموده اند: جهان از حجت خدا خالی نخواهد بود.
کلیدواژه: مهدویت، نهج البلاغه، حضرت مهدی (عج)، عدالت
مقدمه
تحقیق مورد نظر در مورد مهدویت در نهج البلاغه می باشد. مهدویت در لغت صفتی منسوب از مهدی است.یعنی کلمه عربی که از واژه مهدی گرفته شده است و در اصطلاح همان صفت نسبی است،یعنی روش،مذهب،فکر،رفتارو عقیده ای که به مهدی انتساب داشته باشد.مهدویت در مذهب شیعه دوازده امامی که دین اسلام را در برگرفته واز باور ظهور امام دوازدهم شیعه حجت بن حسن علیه السلام به عنوان آخرالزمان است.مهدویت به گونه ای ازموعود باوری است.شیعیان دوازده امامی معتقدند بنا به وعده الهی فردی از نسل حسین بن علی علیه السلام با لقب مهدی ظهور می کند و زمین را سراسر عدل و داد میکند.
نهج البلاغه آینه ای است که سیمای پر فروغ قائم آل محمّد(علیهم السلام) در آن گرچه اندک، ولی زیبا، پرجاذبه، نویدبخش، دل انگیز و تحرّک آفرین تجلّی کرده و همچون جام بلورینی است که زمزم سخنان علوی درباره فرزندش مهدی موعود(علیه السلام)در آن ریخته شده است.این مقاله در جهت طرح و تحلیل آن کلمات تنظیم گردیده است.ودارای بخش های همچون حضرت مهدی و عدالت جهانی.حضرت مهدی و اصلاح فکری.حضرت مهدی وآسایش اقتصادی و مهدویت باحکومت مستضعفان نوشته شده است.
بنابراین، بحث و تحقیق درباره حضرت مهدی(علیه السلام) از ضروری ترین و مهم ترین رسالتهای دین پژوهان در عصر کنونی محسوبمی شود. و چون نام نهج البلاغه برای همگان، بخصوص نسل پویا و نواندیش و جوان، زیبا و ضروریمی نماید .
مفهوم مهدویت
مهدویت در لغت صفتی منسوب از مهدی است که یک کلمه عربی است ودر اصطلاح همان صفت نسبی است،یعنی روش،عقیده،فکر،رفتار که به مهدی عج انتساب داشته باشد. [1]
الف: مهدویت در اسلام
مساله مهدویت در اسلام یکی از اصلی ترین پیه های دین و شرط اساسی پیروزی و حاکمیت همه جانبه آیین قرآن بر دیگر آیین ها و حکومتهای جهان است؛زیرا تنها در سایه رهبری امام داری و خلیفه معصوم و برگزیده از جانب خداوند است که اسلام راستین می تواند در سرارسر جهان و در میان تودههای بشری خودنمایی نموده و وعده الهی مبنی بر پیروزی مستضعفان بر متبکران عینیت و تحقق یابد.
ب: مهدویت و رهبری در نهج البلاغه
نهج البلاغه از عالی ترین درجه اعتبار و سند برخوردار بوده و سخنان برگزیده امام علی علیه السلام و ترجمان شیوایی از قرآن کریم است.کشمکش های عقیدتی و مجادله مذهبی میان شیعه و عامه و خلافت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام مورد گفتگو است.امام به گفتار پیامبر انسان کامل ،داورعادل،کلید قرآن ویار دلسوز پیامبر است می تواند جداکننده حق از باطل و معیا رو الگویی باشد تابااتکا به آن حقیقت و واقیعت روشن گردد.
حضرت علی علیه السلام در خطبه182 میفرمایند:
بقیه من بقایاحجته خلیفه م خلائف انبیائه (او باقی مانده ای از حجتهای خدا و جانشینی از جانشینهای پیامبر خداست)در این جمله باآیه شریفه ۸۶سوره هود (بقیه الله خیرلکم ان کنتم مومنین) باقیمانده ای خدا برای شما بهتر است اگر مومن باشید.این آیه شباهت ظاهری ومعنای بسیار زیادی دارد به گونه ای که مفسرین معتقدندکه آیه فوق در وصف امام زمان (عج)نازل شده است.
خطبه 100 امام علی علیه السلام میفرمایند:
الا ان مثل آل محمدصلی علیه وآله کمثل نجوم سماء اذا خوی نجم(آگاه باشید مثل آل محمد (ص)مثل ستارگان آسمان است اگر ستاره ای غروب کند ستاره ی دیگری طلوع خواهد کرد.آنچه با توجه به معنای عبارت فوق این است که حضرت امیر ظهور حضرت حجت (عج) را بشارت میدهد اما سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که حضرت فرموده اند آنچه را که در آینده باید بیاید دیر میشمارید.در حالیکه قیام امام مهدی(عج)مربوط به آنده میشود اما عبارت فوق به گونه ای بیان میگردد که گویی مخاطبین امیر المومنین(ع) زمان ظهور امام زمان (عج) را درک خواهند کرد .حضرت علی علیه السلام فرمودندزمانیکه مهدی (عج) بیاید نظرها را تابع قرآن می سازد در حالیکه تفسیر قرآن قبل از ظهور او تابع هواهای نفسانی شده است.باید شرایط را برای جلوگیری از تفسیر قرآن مطابق هواهای نفسانی فراهم ساخته و با تحول در علوم انسانی به تفسیر قرآن مد نظر حضرت حجت نزدیکتر شویم.اگر به بخشهای از سخنان حضرت امیر مراجعه کنیم به این می رسیم که ایشان در آن حکومت جهانی آخرین ذخیره خداوند برپادارنده ی حقیقی و تام تعالیم الهی یعنی حضرت بقیه الله (روحی و ارواحناه فداه)را توصیف نمو ده اند.[2]
غیبت امام مهدی (عج)
در قرآن کریم به صراحت نامی از ائمه بزرگوار به میان نیامده است:اما آیات فراوانی در قرآن است که بر مشروعیت الهی امام،منبع قانون گذاری،شرایط امام،امامت و ولایت این بزرگواران دلالت می کند.[3]«واذ ابتلی ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماقال ومن ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین» بقره آیه124
امام علی علیه السلام مسئله غیبت حضرت مهدی علیه اسلام را با زمینه سازی حساب شده و منسجمی در چند مرحله مطرح می کنندوکاملا روشن است که اینکار بصورت تصادفی انجام نگرفته است بلکه با توجه به ظرفیت و کشش فکری افرادوشیوه های صحیح آموزشی و همینطوربادرنظر گرفتن سیر طبیعی و خارجی وقایعی که در آینده پیش خواهد آمد به تبیین و تشریح امور پرداخته اند و در یک مرحله پس از تصریح به ضرورت وجود حجت الهی در روی زمین و بلکه کل نظام عالم هستی می فرماید:
هرگز زمین از حجت الهی که بادلیل و برهان برای حاکمیت بخشیدن به احکام و ارزشهای دینی قیام می نماید خالی نخواهد بود و حجت خداوند عالم یا بصورت شناخته شده و آشکار یا در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب بطور پنهانی و ناشناخته به سر می برد.[4]
حضرت مهدی (عج) و عدالت جهانی
بی تردید موضوع تأمین «عدالت» عمومی ترین و شورانگیزترین مسئله در بحث مهدویت است و چون واژه «عدالت» در فرهنگ و اصطلاح نهج البلاغه، بلکه در تمام کلمات علوی بیت الغزل سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) است، از این رو، در بحث مهدویت نیز بر عنصر عدالت تکیه نموده و از پدید آمدن عدالت در ابعاد گوناگون در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)خبر داده است;می فرماید: «و سیأتی غدٌ بما لا تعرفونَ یأخذ الوالی من غیرِها عمّالها علی مساوی اعمالها… فیُریکم کیفَ عدلَ السیّرة».[5]
چگونگی تحقق عدالت در عصرظهور نیز بحثی بسیار مهم ودر خور توجه است.حضرت مهدی (عج) با ابزار و شیوه های مختلفی عدالت فراگیر را محقق می سازد.خداوند متعال از این ابزار سخن میگوید اولین اقدام و راه تمامی پیامبران برای ایجاد قسط و عدل و فرهنگ و روشنگری است..امام مهدی( عج)با اقدامات گسترده فرهنگی و تربیتی به رشد فکری و اخلاقی جامعه دست میزند و جامعه مرده را احیا میکند و باقوانین و سیره عادلانه جهان را آکنده از عدل و داد میکند.[6]
در سخنان حضرت سه نکته اساسی به خوبی مورد توجه قرار گرفته اند:
اول. حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی در برابر فتنه ها و بی عدالتیهای اجتماعی قرارمی گیرد با چراغ پرفروغ حکمت و درایت الهی وارد عمل شده، در پرتو دستورات وحی آسمانی و قرآن کریم، به ایجاد عدالت و خاموش نمودن شعلههای بی عدالتیمی پردازد.
دوم. تمام ستم دیدگان عالم توسط حضرت مهدی(علیه السلام) از قید اسارتهای گوناگون و بی عدالتی رهایی یافته، زندگی همراه با سعادت و شادکامی برای آنان فراهممی گردد.
سوم. سیره عملی حضرت مهدی(علیه السلام) همان سیره صالحانی است که حضرت امیرمؤمنان در نهج البلاغه درباره آن ها فرموده: «اللّهمَّ انّک تَعلمُ انَّه لم یکن الّذی کانَ منّا منافسةً فی سلطان و لا التماس شیء مِن فضول الحطام و لیکن لنَرُدَّ المعالمَ من دینکَ و نُظهر الاصلاحَ فی بلادِکَ فیأمَن المظلومونَ مِن عبادِکَ و تُقام المعطَّلةُ مِن حدودِک.»[7]
بدین سان، معلوم است که از نظر نهج البلاغه، تأمین عدالت در همه ابعاد زندگی بشر، یکی از اهداف بزرگ دولت کریمه حضرت مهدی(علیه السلام) است و جهانیان در سایه حکومت الهی عدل گستر جهانی قائم آل محمّد(علیهم السلام)، از هرگونه ستم و اسارت و بردگی نجات یافته، طعم شیرین عدالت را به خوبی خواهند چشید.
حضرت مهدی(علیه السلام) و آسایش اقتصادی و اجتماعی بشر
یکی از رهاوردهای دولت کریمه مهدی موعود(علیه السلام)، که در نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته، تأمین رفاه و آسایش اقتصادی بشر در زمان حکومت آن حضرت است که از طریق وفور نعمت و برکتهای زمینی و آسمانی تأمینمی شود.
امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره نعمتهای زمین در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)می فرماید: «تخرجُ له الارضُ افالیذَ کبدِها و تلقی الیه سلماً مقالیدَها»;10 در زمان ظهور حضرت مهدی، زمین میوههای دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرونمی ریزد و کلیدهایش را به اومی سپارد.
مسئله وفور نعمت و رفاه اقتصادی مردم در زمان حکومت حضرت مهدی(علیه السلام)، حقیقتی است که در روایات فراوان به آن اشاره شده است و از آن میان، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: «… و تزیدُ المیاهُ فی دولته و تمدُّ الانهارُ و تُضعّفُ الارضُ اُکُلَها و سَتُخرجُ الکنوزُ».[8] در زمان برقراری دولت مهدی، آب ها فراوانمی گردند و نهرها کشیدهمی شوند، برکات زمین افزایشمی یابند و گنج ها استخراجمی گردند.
در همین زمینه، عارف بزرگ سعدالدین حموی نیز بر مسئله آسایش و رفاه اقتصادی مردم در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) تأکید نموده و گفته است: «صاحب زمان که علم به کمال دارد، تمامت روی زمین را به عدل آراسته گرداند و تمامت گنجهای روی زمین بر وی ظاهر گردند، هرچند صفت وی کنم از هزار یکی نگفته ام.».[9]
از دیگر آثار اجتماعی مهدویت، آثار دینی را می توان نامبرد که بابرگذاری مراسم ویژه امام زمان (عج) و ایجاد نشاط و شور دینی در بین افراد جامعه در این گونه مراسم اجرای عدالت را به افراد جامعه یاد آوری کرده و شوق امید و انتظار فرج را بصورت عمومی درآورد. و باایجاد فرضیه امر به معروف و نهی از منکر تلاش در پاک سازی اجتماعی از فساد و گناه زمیینه را برای فرج و ظهور حضرت اماده کرد. جامعه ای که با مهدویت معتقد است در رفع ظلم و ستم و مبارزه با ظالمان و کافران پیش قدم خواهد بود و نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با رژیم های عدالت ستیز و استعمار گر میباشد.[10]
حضرت مهدی(علیه السلام) و اصلاح فکری ـ فرهنگی بشر
گرچه برداشت عمومی از تأمین عدالت در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معمولا عدالت اجتماعی و اصلاح امور اقتصادی و توزیع عادلانه ثروتهای جهانی است، اما حقیقت آن است که با ظهور مصلح کل، حضرت مهدی(علیه السلام)، عدالت و اصلاح در تمام شئون هستی پدیدمی آید و پیشه و اندیشه بشری اصلاحمی گردد و عقل انسان ها در هر دو بعد علمی و عملی تعدیلمی شود; بدین بیان که اکنون به سبب فاصله گرفتن بشر از معارف وحی، تمام قوای ادراکی و تحریکی او در مرداب افراط و تفریط گرفتار آمده و هر روز که بر جامعه بشریمی گذرد، مکتبهای جدیدی در شرق و غرب جهان پدیدمی آیند و طرح ها و الگوهای فکری، فرهنگی و سیاسی گوناگونی را عرضهمی کنند و نسلهای بشر را یکی پس از دیگری از مسیر انسانی منحرف کرده، در معرض سقوط فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی قرارمی دهند. اما با ظهور ذخیره هستی، مهدی موعود(علیه السلام)، همه مکتبهای غربی و شرقی و مذاهب گوناگون افراطی و تفریطی در هم پیچیدهمی شوند و بشر در سایه احکام و دستورات آسمانی، از گرداب هوا و هوس نجاتمی یابد و فکر و فرهنگ او اصلاحمی شود.
در این باره، امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغهمی فرماید: «یعطفُ الهوی علی الهدی اِذا عَطفُوا الهُدی علی الهَوی، و یعطف الرأی علی القرآنِ اِذا عطفوا القرآنَ علی الرأی… و یُحیی میّت الکتابِ و السّنّةِ».[11] (حضرت مهدی) خواسته ها را تابع هدایت وحیمی کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوسهای خویش قرار داده اند، و در حالی که نظریههای گوناگون، خود را بر قرآن تحمیلمی کنند، او (مهدی) نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآنمی سازد و کتاب خدا و سنّت پیامبر را زندهمی گرداند
همچنین در جای دیگری از نهج البلاغه از حضرت مهدی(علیه السلام) به عنوان «یعسوب الدّین» و کسی که مردم اطراف او را همانند ابر متراکم فرامی گیرند یاد شده و آمده است: «فاِذا کانَ ذلکَ ضرَبَ یَعسوبُ الدّین بِذنبِه فیجتَمعونَ اِلیه کما یجتمعُ فزعُ الخریف».[12] چون آن گونه شد، پیشوای دین قیام کند، پس مسلمانان پیرامون او همچون ابر پاییزی گرد آیند.
فرهنگ مهدوی، فرهنگ آرمان است که در عصر ظهورتوسط امام عصر(عج) برمبنای باور های اصیل اسلامی یعنی توحید، نبوت و امامت و برپایه ارزشهای حقیقی اسلام همچون عدالت،ظلم ستیزی و کرامت انسانی و اسلام ناب محمدی در جامعه جهانی تحقق خواهد یافت بنابراین فرهنگ مهدوی یک فرهنگ دینی جهانی و آرمانی است. و فرهنگ انتظار فرهنکی است که در عصر غیبت امام عصر (عج) در مکتب شیعه امامی، شکل میگیرد. این فرهنگ بر محورهمان باورهای ریربنایی یعنی: توحید، نبوت، امامت و با الگوگیری از چشم انداز آرمانی (فرهنگ مهدوی) و الهام گیری از آن، تحقق می یابد.[13]
مهدویت یا وراثت حکومت مستضعفان
از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره جریان مهدویت بدان اشاره شده، این است که ظهور مهدی موعود(علیه السلام) به عنوان وارث حکومت مستضعفان جزء اراده و خواست حتمی الهی است که به طور یقین، روزی تحقق خواهد یافت.[14] زیرا به گفته بعضی از بزرگان اهل حکمت، زمانی که در زمین سکنا گزیده، پیوسته در آرزوی یک زندگی اجتماعی مقرون به سعادت بوده است و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نمی داشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد انسان ها نقش نمی بست; چنان که اگر غذایی نبود گرسنگی نبود، و اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمی یافت.
از این رو، به حکم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت که در آن روز، جامعه بشری پر از عدل و داد شود و مردم با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق فضیلت و کمال شوند، و این آرزو و خواست عمومی به دست مهدی موعود(علیه السلام) تحقق خواهد یافت. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)می فرماید: «لَتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شماسها، عطفَ الفرَّوس علی ولدها و تلا عقیبَ ذلکَ:(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)».[15]دنیا پس از سرکشی به ما رویمی کند; چونان شتر ماده بدخو که به بچه خود مهربان گردد. پس حضرت این آیه را تلاوت نمود که خداوندمی فرماید: اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم..
پرتوی از سیمای یاران حضرت مهدی(علیه السلام)
یکی از مسائل دیگری که در نهج البلاغه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) آمده مسئله یاران و کارگزاران دولت کریمه آن حضرت است. امیرمؤمنان(علیه السلام) از کارگزاران دولت حضرت مهدی(علیه السلام) چنین یادمی کند: «ثُمَّ لیشخذنَّ فیها قومٌ شخَذَ القینَ النّصلَ، تجلّی بالتنزیل ابصارهم، و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأسَ الحکمةِ بعدالصبوحِ»;.[16] سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آمادهمی گردند، و چون شمشیرها صیقلمی خورند، دیده هایشان با قرآن روشناییمی گیرند و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین افکنده و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سرمی کشند.
مساله مهدویت در نهج البلاغه از دو نظر قابل بررسی است:
یکی از دیدگاه ملاحم و پیشگویی امام علیه السلام و دیگر به خطبه هایی که حضرت به آن اشاره کرده است.در نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام درباره حضرت مهدی علیه السلام سخنانی آمده است:برای نمونه درباره سیرت حضرت ولی عصرعلیه السلام و خطبه شیواییچنین آمده است:جامه حکمت به تن کرده است و آنرا با جمیع آداب و شرایطش از توجه و شناخت و اتصال با او و گستن از غیر او فرا گرفته است.پس حکمت نزد آن حضرت گمشده اوست که در جست وجوی آن کوشا است و آرزوی اوست که بر برآورده شدنش دل بسته است.هنگامیکه فتنه ها روی اسلام غریب شود او د رگوشه ای عزلت میگزیند و غربت اختیار میکند،رنج ها را به تن میخرد و از عزلتگاه خود بیرون نمی آیدویگانه بازمانده از حجت های پروردگار و واپسین جانشین تبار پیامبر صلی الله وآله وسلم است.[17]
علي عليه السلام آنجا كه سخن از مهدي عليه السلام به ميان مي آيد، به سينه خود اشاره كرده و آهي بِأَبِي وَ أُمِّي مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَائُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَة؛.[18]گاه باشيد! آنان كه پدر و مادرم فدايشان باد، از كساني هستند كه نام آنها در آسمان معروف و در زمين ناشناخته است شَوْقاً اِلَي رُؤْيَتِهِ؛ چه قدر به ديدار او مشتاقم!».[19] و در نهج البلاغه مي فرمايد:.
امير مؤمنان عليه السلام در مورد صفات ظاهري آن حضرت نيز مي فرمايد: »ُوَ شَابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ يَسِيلُ شَعْرُهُ عَلَي مَنْكِبَيْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ يَعْلُو سَوَادَ لِحْيَتِهِ وَ رَأْسِهِ بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ؛ او جواني چهار شانه، نيكو صورت و نيكو موي مي باشد كه موي او بر شانه هايش فرو و درخشندگي چهره اش، سياهي موي محاسن و سر او را تحت الشعاع قرار مي دهد فرزند بهترين بانوان است.[20]»
آن حضرت در سخن ديگري در نهج البلاغة امام زمان عليه السلام را اين گونه مي ستايد: «اللَّهُمَّ بَلَي لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراًآري خداوندا! زمين هيچ گاه از حجت الهي خالي نيست.[21]
از جمله مسائلي كه امير مؤمنان عليه السلام با بيانهاي مختلف به آن توجه داده، اين امر است كه هيچ گاه زمين خالي از حجت نيست و اين حجتها مجموعاً دوازده نفرند. در نتيجه، امامت در تمام ادوار تادوران ظهور مهدي موعودعليه السلام ادامه دارد.
روایاتی از حضرت علی علیه السلام
سالها قبل از تولد حضرت مهدي عليه السلام امير بيان علي عليه السلام خبر از غيبت طولاني و حيرت زاي آن محبوب دلها داده و اين حادثه تلخ را براي همراهان و آيندگان بيان نموده و شدت و نهايت نگراني و ناراحتي خود را از آن بيان نموده است.
اصبغ بن نباته گويد: بر امير مؤمنان وارد شدم و ديدم [ناراحت و] در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خط مي كشد. گفتم: اي امير المؤمنين! چرا شما را انديشناك [و اندوهناك] مي بينم و چرا بر زمين خط مي كشيد؟ آيا به زمين و خلافت در آن رغبتي داريد
فرمود: «الَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لَا فِي الدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِن فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ.[22] نه به خدا! به زمين و دنيا هرگز رغبتي نداشته ام وليكن درباره مولودي انديشه مي كنم كه از نسل من و يازدهمين فرزند من است. او مهدي عليه السلام است كه زمين را پر از عدل و داد مي سازد، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد. او را حيرت و غيبتي است [كه مردم نسبت به او پيدا مي كنند و] اقوامي در آن گمراه مي شوند و اقوام ديگر در آن هدايت مي يابند.
اصبغ بن نباته مي گويد: «گفتم: اي امير مؤمنان! چنين چيزي واقع خواهد شد؟ فرمود: آري، همان گونه كه او آفريده شده [داراي غيبت نيز خواهد بود] و تو را نرسد كه به اين مسئله علم پيدا كني. اي اصبغ! آنها بهترين اين امت به همراه نيكان اين عترت خواهند بود. گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس خداوند هر چه بخواهد انجام مي دهد.[23]
در روايت ديگر مي خوانيم، اصبغ بن نباته مي گويد: «أَنَّهُ ذَكَرَ الْقَائِمَ عليه السلام فَقَالَ أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّي يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ؛ امير مؤمنان عليه السلام از قائم عليه السلام ياد كرد و فرمود: او حتماً غايب خواهد شد؛ غيبتي كه جاهل [به راز غيبت] گويد: خداوند را در آل محمدصلي الله عليه وآله حاجتي نيست.[24]
و در جاي ديگر فرمود: «لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِيلٌ كَأَنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَي فَلَا يَجِدُونَهُ…؛ براي قائم ما غيبتي است كه مدتش طولاني است. گويي شيعه را در دوران غيبت او مي بينم كه سرگردان اند، مانند جولان چهار پايان؛ چراگاه را مي جويند، ولي آن را نمي يابند.[25]
نتیجه گیری
همانطور که در تحقیق مذبور گفته شد مهدویت صفت نسبی از حضرت مهدی (عج) است که به روش،عقیده و فکر آدمی بر میگردد.ایشان با آمدنش جهان را پر از عدل و داد میکند و زندگی بشریت را سروسامان میدهد.حضرت مهدی علیه السلام باروش و عقیده درست رفاه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی بشر را صعود میبخشد.همانطور که گفته شد در آیات قرآن صراحتا از ائمه بزرگوار سخنی به میان نیامده است ولی پیامبران نیزآمدن منجی عالم را بشارت داده اند.عدالت حضرت مهدی علیه السلام طوری خواهد بود که هیچ یک از نسانها ضرر نخواهند کرد و تنها افراد ظالم و ستمگر از آمدنش ناراحت هستندو خداوند یار و یاور این منجی عالم خواهد.ان شاءالله ظهور این بزرگوار را درک کنین و از یاران آن حضرت باشیم.
فهرست منابع
· قران کریم
1. دشتی،محمد،نهج البلاغه،چاپ ولیعصرعج،تهران دوم بهار
2. کارگر،رحیم،مهدویت، دفترنشر معارف،تابستان ۹۱
3. گلپایگانی صافی،منتخب الاثر،قم،موسسه حضرت معصومه(س)
4. طباطبائی،سیدمحمدحسین،شیع در اسلام،قم انتشارات اسلامی
5. متقی زاده،زینب،جهانی شدن فرهنگ مهدوی،چاپ کمال الملک،نشر فرهنگی حضرت مهدی(عج)تابستان ۹۰
6. فقیه ایمانی،مهدی،نشردبیرخانه دائمی اجلاسحضرت مهدی،قم،جلد۱
7. قربانی،مهین،قیام وقیامت امام مهدی،چاپ نگارش،قم،زمستان ۹۴
8. مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،چاپ نور،قم بهار ۹۰
[1] . مهین،قربانی،قیام وقیامت امام مهدی.چاپ نگارش،قم،زمستان ۹۴
[2] . مهدی،فقیه ایمانی،مهدویت در نهج البلاغه،نشر دبیرخانه دائمی اجلاس حضرت مهدی،قم،جلد۱،ص۳۴
[3] . همان،ص۴۴
[4] . شرح نهج البلاغهْ ،حمکت 13، ص ،1158
3. محمد،دشتی،نهج البلاغه،ولیعصرعج،تهران،دوم،خطبه ۱۳۸
[6] . رحیم،کارگر،مهدویت،دفترنشرمعارف ،تابستان 91،ص 52
2.همان،خطبه ۱۳۱
[8] . نهج البلاغه،خطبه ۱۳۸
[9] . صافی گلپایگانی،منتخب الاثر، قم موسسه حضرت معصومه،ص۵۸۹
[10] . مهین،قربانی،قیامت و قیام امام مهدی (عج)،ص 52
[11] .نهج البلاغه،خطبه۱۳۸
[12] . نهج البلاغه،حکمت۱
[13] .زینب،متقی زاده، جهانی شدن و فرهنگ مهدوی، چاب کمال االملک، نشرفرهنگی حضرت مهدی(عج)، تابستان 90، ص 57
[14] . سیدمحمدحسین،طباطبائی،شیعه در اسلام،قم انتشارات اسلامی،ص۲۲۱
[15] . نهج البلاغه،حکمت۲۰۹
[16] . همان،خطبه۱۵۰
[17] . نهج البلاغه،خطبه ۱
[18] .همان،خطبه۱۸۷،ص۳۶۸
[19] . محمد باقر ،مجلسي،بحارالنوار، ج 51، ص 115، ذيل روايت 13
[20] .بحارالانوار، ج 51، ص 36، ح 6؛.محمدباقر،مجلسی
[21] .كمال الدين، شيخ صدوق، انتشارات مسجد جمكران، دوم، 1382، ج 1، صص 542 - 543؛ نهج البلاغة، حكمت 147
[22]. کمال الدين، ج 1،صص 538 – 539
[23] . همان، ص 539
[24] . بحارالانوار، ج 51، ص 119، ح 19
[25] . همان، ص 109، ح 1
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات