موانع استجابت دعا ازدیدگاه اسلام
لیلا عباسی
چکیده
اعتقاد به دعا اعتقاد به وجود واجب الوجود و به کمال مطلق و قادر بی همتاست. ارتباط بین خالق و مخلوق، سنجش اخلاص و میزان ایمان و اعتقاد انسان به آنچه که نزد پروردگارش عرضه می دارد به امید حاصل شدن بر اساس آداب و شرایط ویژه طبق سیره و آموزه های پیامبران و اولیای الهی. هر انسانی بر اساس سیرت و فطرت خداجویانه خود نیازهایش را از درگاه خداوند تعالی می طلبد . شرط استجابت دعا بر اساس عمل کرد و اعمال دنیوی انسان ومطیع بودن او در اطاعت حق و دستورات الهی می باشد.
کلیدواژه: موانع، دعا، استجابت
مقدمه
دعا در لغت به معنی خواندن، درخواست انجام کار و حاجت خواستن و سوال کردن است[1].یا به معنای ندا، درخواست، استغاثه، تمنا، عبادت و طلب توجه آمده است[2].
اصطلاح دینی دعا به معنای روی آوردن به خداوند متعال و درخواست از او با حالت خضوع می باشد.
علامه سید محمدحسین طباطبائی (ره) صاحب تفسیر شریف المیزان ذیل آیه 186 سوره بقره در مورد دعای اینگونه می فرمایند: «دعا و دعوت به معنای این است که دعا کننده و دعاشده را به سوی خود جلب کند و کلمه ی سوال به معنای جلب فایده ی و یا زیادت کردن آن از ناحیه مسئول است تا بعد از توجیه نظر او حاجتش برآورده شود.پس سوال به منزله نتیجه و هدف است برای دعا. سوال به معنای زیادتر کردن خیر مسئول به طرف خود.»[3]
به بیان دیگر دعا ازدید شرع گفت و گو کردن با حق تعالی به نحو بیان توحید و ثنای الهی یا درخواست بخشش و رحمت از او یا طلب بهره ی دنیایی است.آدمی از طریق نیایش و دعا به خداوند تقرب می جوید.
دعا از اساسی ترین نیازهای روحی است که روان شناسان آن را تأکید نموده اند، و اسلام برپایه فطرت بنا شده است، و آزمونهای آن فطری است و بر این مهم تأکید فراوان دارد.
اما جایگاه و ضرورت و اهمیت دعا در زندگی ما چیست؟
آیا این طلب در رابطه با تمام خواسته های ما اجابت خواهد شد و یا علت اجابت دعا چیست؟
آیا وابسته شدن به دعا و از خداوند مدد جستن کفایت می کند؟
اغلب مسائل اعتقادی و دینی دستخوش شبهات، کج فهمی ها، سوء تعبیرها و سوء استفاده ها شده است و بهره بردن دشمن از ناآگاهی های ما و خرافات جلوه دادن آنان ما را از حقیقت وجود آنها غافل ساخته است؛ که دعا نیز مصون از این ماجرا نیست.
این تحقیق با هدف شناخت و رفع موانع استجابت دعا به روش فیش برداری و کتابخانه ای تهیه شده است و چیزی که سبب تمایزش با آنچه که قبلا در این زمینه کار شده است بهره گیری از منظومه فکری بزرگان دربحث دعا از دیدگاه آیات و روایات است و در حقیقت ضرورت رویکردی دوباره است به نیایش و تغذیه جان آدمی که گریزی از آن نیست و نه گزیری.
مفهوم شناسی دعا
دعا پدیده ای فطری است که قدمتی به بلندای حیات بشری دارد و از این رو از سوی تمام پیامبران و ادیان آسمانی وجود داشته است.[4] ابواسحاق می گوید: «معنای دعا برای خدا سه وجه دارد:
ـ توحید و ثنای الهی؛ مثل یا لا اله الا الله است، یا ربنا لک الحمد
ـ درخواست عفو و رحمت و آنچه مایه تقرب است، مثل اللهم اغفرلی
ـ درخواست بهره ی دنیایی؛ مثل اللهم ارزقنی مالا و ولدا»
سپس می گوید جمیع این موارد دعا خوانده می شود ، زیرا انسان در اول همه آنها یا الله، یا رحمن و یا رب می گوید. [5]
حقیقت دعا توجه قلبی انسان نیازمند و فقیر به خدای بی نیاز و غنی و درخواست توجه و عنایت اوست.
حضرت امام خمینی (ره) طبق گفته ی اهل معرفت دعا را سه گونه دسته بندی می کنند:
«یکی دعا از روی استعجال، و آن دعای عامه است؛ اینان چون اسیر مقاصد نفسانیه هستند در دعا نیز شتابزده هستند که مبادا مقاصد دنیوی یا حیوانی از آنها فوت شود.
دیگر، دعا از روی اهتمام، و این دعا ارباب حکمت است؛ اینان نیز پایبند مقاصد خویشند و احتمال می دهند که دعا در جریان امور قضایی دخالت داشته باشد و قضای حق تعالی، مقید به دعا باشد؛ از این جهت دعا می کنند.
سوم، دعا از روی امتثال است، و این دعای اصحاب معارف است؛ آنان از اسارت نفس بیرون آمده اند و برای آمال نفسانیه و لذات خویش، لب به دعا نگشایند.
من گروهی می شناسم ز اولیا که زبانشان بسته باشد از دعا
اینان دعا را برای امتثال امر خدا می کنند، چون دعا خلوت با حق و مخاطبه با محبوب مطلق است، قیام به آنان کنند»[6]
ـ باید دید از دعا چه اراده ای کرده ای؟ آیا اراده تان همین خواهشهایی است که ما از یکدیگر می کنیم، که از گناه اعتباری، عفو اعتباری می کنند؟
ما گفتیم گناهان یوم القیامه اعتباری نیست، تاز عفو اعتباری باشد. بلکه حقیقت دارد و لذا معنای دعا آن است که در اخبار تعیین کرده اند که (الدعا هو العباده) ، بلی این دعاهای ما عبادت است و از آتش و عذاب نجات می دهد.[7]
دعا هم طلب است و هم مطلوب طلب است (زیرا نیاز دعا کننده را برطرف می کند)؛ مطلوب است (زیرا دعا به آدمی عزت و عظمت می بخشد). دعا هم وسیله است هم غایت، هم مقدمه است هم نتیجه.[8]
دعا اظهار عبودیت است و کمال انسانیت است. هر خواستنی به دنبال خود احساس ذلت می آورد، آلوده کردن شرافت است، جز دعا و التجا به خالق که احساس عزت به دنبال خود می آورد. به دلیل همین علو و شرف و عزت و نورانیت و روحانیتی که در دعا است، دعا هم طلب است و هم مطلوب.[9]
حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) دعا را بهترین خواسته انسان معرفی می کند.می فرمایند: «دعاهایی که از ائمه رسیده است بهترین دعاهاست، اولا خواسته هایی در آن گنجانده شده که اصلا به ذهن ما خطور نمی کنند..
انسان از زبان ائمه آنها را از خدا طلب می کند که می تواند برای ما سرمایه باشد مثل دعای افتتاح، دعای عرفه، دعای ابوحمزه ثمالی… ثانیا در این دعاها مایه های خضوع، خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب با زبان و لحن و بیانی ادا شده که دل را خاشع و نرم می کند و با عبارتی فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگی و شوق در این دعاها موج می زند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده کند.»[10]
الکسیس کارل راجع به حقیقت دعا کتابی دارد به نام نیایش، او می گوید: «دعا عالی ترین حالت مذهبی در انسان است و حقیقت آن پرواز روح بشر است، به سوی خدا.»[11]
انواع دعا
دعا به طور کلی به مأثور و غیر مأثور و یا منقول و غیر منقول تقسیم می شود، دعای مأثور و یا منقول دعاهایی است که از زبان معصوم (ع) صادر شده است، و دیگران به تبعیت از آنان مضامینی را همزبان با معصوم زمزمه می کنند. دعای غیر منقول یا غیر مأثور دعاهایی است که بر زبان غیر معصوم جاری است. بسته به میزان معرفت، و ابراز احساسات و تعیین موضع نسبت به خداوند متعال از سوی داعی متفاوت خواهد بود.[12]
دعاهای مأثور و منقول نیز از یک نگاه کلان به دعای واقعی و دعای تعلیمی قابل تفکیک و تقسیم است . در دعاهای واقعی معصومان (ع) می خواهند تنها خدا بشنود، اما دعاهای تعلیمی برای آن است که پیروان اسلام بشنوند و با وظایف خویش آشنا گردن.
به بیان دیگر دعاهای تعلیمی منقول، نه تنها کیفیت اظهار ارادت و چگونگی ارتباط با خدا را می آموزد. بلکه متنی است برای شناخت و آگاهی ازمنزلت خداوند متعال و معصومان و وظایف ما به عنوان پیروان اسلام که به نوعی یکی از منابع مهم دین شناسی تلقی می شود.[13]
ضرورت و اهمیت دعا و فواید آن
فقر ذاتی انسان افزون بر ضعف و ناتوانی همه جانبه، او را به دنبال قدرت بی نیاز و لایزال می کشاند و انسان را از خودخواهی باز می دارد. انسان با پی بردن به ناتوانی خود در می یابد که بی مشیت الهی، کاری سامان نمی گیرد. با این همه به محض تأمین صحت، ثروت و قدرت مغرور میشود و طغیان می کند. ( ان الانسان لیطغی* ان رأه استغنی) علق6و7 و نتیجه این سرکشی جز خسران نیست. افزون بر این دعا، توحید افعالی را به انسان می آموزد و به او می فهماند که عامل موثر و مسبب الاسباب خداست و او در همه جا حاضر است.(و هو معکم اینما کنتم) حدید4 (ان ربک لبرمرصاد)فجر13، او باور دارد که (والله خلقکم و ما تعملون) صافات 96
پس عمل و تلاش انسان از دایره مشیت بیرون نیست. بنابراین خداوند انسان را خلق کرده و هر چه او انجام می دهد به یک معنا فعل خداست ( یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید)فاطر 15، نیازمندی وجودی انسان در حدوث و بقا به هنگام بلا و مصائب تردید نیست.[14]
آیات قران و روایات معصومین (ع) بیانگر ارزش و منزل والای دعا در نزد خداوند متعال است تا آنجا که خداوند متعال به دعا کردن امر می فرماید، وعده اجابت آن را می دهد، آن را عبادت می شمرد و نیز به کسانی که از دعا روی گردانند وعده عذاب می ده. اهل بیت(ع) با تأسی به قران و پیامبر(ص) توجه و عنایت ویژه ای به دعا و ارتباط با خدا از این طریق داشتند. نگاهی به سیره اهل بیت این مطلب را روشن می سازد که حضرات سعی و تلاش وافری در دعا کردن داشتند و دعا را به عنوان سلاح مومن، ستون دین، کلید نجات، گنجینه رستگاری، دوست داشتنی ترین اعمال، برترین و با فضیلت ترین عبادات معرفی میکردند.[15]
اهمیت نیایش را در کتاب مقدس آسمانی می توان از سه جهت استفاده کرد:
اول: آیاتی که خداوند متعال در آن بندگان مومن خود را تأکید و ترغیب فرموده که او را نیایش کنند.
ـ اجیب الدعوه الداع اذا دعان … اجابت می نمایم دعای نیایشگر را هرگاه مرا بخواند، در هر حال و در هرجا که باشد.(بقره، آیه 186)
ـ ادعو ربکم تضرعا و خفیه… بخوانید پروردگار خود را با حالت زاری که نشانه نیاز است و در حال پنهانی که دلیل اخلاص است. (اعراف، آیه 53و 54)
ـ ادعونی استجب لکم …بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا… (مومن، آیه62)
دوم: از آیات و قصه های برخی از پیامبران که هرگاه نیازی داشته اند و یا به شدائدی گرفتار شده اند، تنها مشگل گشای آنان نیایش بوده است.
ـ دعای حضرت آدم پس از ترک اولی در مقام اعتراف به تقصیر چنین استغاثه کرد: (ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین) (اعراف، آیه22)
ـ حضرت نوح (ع) پس از صدها سال تحمل شدائد نجات خود را ازچنگال بنی اسرائیل به وسیله دعا به دست آورد.(و نوحا اذ نادی من قبل فاستجبنا له…) (انبیاء، آیه 76)
سوم: اهمیت نیایش را می توان از آیاتی فهمید که خود به صورت دعا آمده است.
ـ ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و قنا عذاب النار. (بقره، آیه 197)
ـ ربنا لاتواخذنا ان نسینا …(بقره، آیه 286)
ـ ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا …(آل عمران، آیه 6و7)
بلی این دعاهای ما عبادت است و از آتش و عذاب هم نجات می دهند…بالجمله ذکر خدا عند الدعاء والتذکر به نقشی در قلب دارد و این تکرار و عمل های ما برای آنست که قلب را تنویر کند و نقش قلب شود و ذکر خدا ملکه شود و نفس ذاتا با ذکر او متحد گردد؛ گزاف نیست اینکه گفته اند به اندازه یک تسیح (الحمدالله) یک تسبیح (سبحان الله) و یک تسبیح (لا اله الا الله) بگو تا اینها و معنای اینها در قلب توجه پیدا کند.[16]
آثار و فواید دعا
آثار و فواید دعا در زندگی انسان متعدد و فراوان است که به مهمترین آنها اشاره می کنیم.
ـ برآورده شدن درخواست ها؛ علی (ع) در وصیت خویش به فرزندش می فرمایند: پس حاجت خود بدو نمای و آنچه در دل داری پیش او بگشای و از گنجینه های رحمت او آن خواهی که بخشیدنش از جز او نیاید؛ از افزون مدت زندگانی و تندرستی ها و فراوانی روزی ها) نهج البلاغه نامه 31
ـ بخشودگی گناهان؛ (رسول اکرم (ص) می فرمایند: هیچ دعایی بی اثر نمی ماند ولااقل کفاره بعضی از گناهان واقع می شود)
ـ سکون و آرامش؛ (دعا حالت انس والفت روح و حصول آرامش و سکون برای جان آدمی به ارمغان می آورد) در واقع دعا بر اثرپالایش باطن، صفای قلب آورده و اندوه های مزاحم را زدوده و بر اثر آن سکون و آرامش بر نفس انسان حاکم می شود.
ـ تعالیم معارف دینی؛ (دعاها کلیدهای بهشت و گردنبندهای رستگاریند)
*خداشناسی ( دعای جوشن کبیر)
*معصوم شناسی (دعای ندبه)
*آموزه های اخلاقی (صحیفه سجادیه)
*آموزه های عرفانی (مناجات شعبانیه)
*آموزه های سیاسی (زیارت عاشورا، بحث غدیر خم و دعای ندبه)
* آموزه های دیگر (مکارم اخلاق امام سجاد و رساله حقوق)
در روایات برای نیایش پیامدهای شگفت انگیزی بیان شده است:
1ـ شفای تمام بیماریهاست.
امام ششم (ع) فرمود: برتو باد به دعا زیرا آن درمان هر دردی است.
2ـ کلید پیروزی و راهگشای رستگاری است.
امیرالمومنین (ع) فرمود: دعا کلید نجات، و گنجینه رستگاری است.
3ـ امام علی (ع) فرمود: دعا کلید بخشایش و رحمت های پروردگار و وسیله پیروزی بر تمام خواسته ها و حاجت هاست و به آنچه از خیر و خوبی که در نزد خداوند می باشد نمی توان رسید مگر با دعا.
4ـ نگهدارنده از دشمن و جلب کننده روزی است.
پیامبر(ص) فرمود: آیا شما را به سلاحی راهنمایی نکنم که از دشمنانتان رهایی دهد، و روزیتان را فراوان سازد؟ عرض کردند: بلی، فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانید زیرا سلاح مومن دعاست.
5ـ پیغمبر (ص) فرمود: نیایش سلاح مردم با ایمان و پایه دین و روشنی بخش آسمانها و زمین است.
6ـ دعا سلاح پیامبران است.
امام رضا (ع) فرمود: خویشتن را با سلاح پیامبران مجهز کنید، پرسیدند: سلاح پیامبران چیست؟ فرمودند: دعا.
7ـ دعا هم نیزه تیز است و هم سپر هر ستیز.
امام ششم (ع) فرمودند: دعا از نیزه تیز، نافذتر است و نیز فرمود: که امیرالمومنین فرمود: که امیرالمومنین (ع) فرموده است: دعا سپر مومن است.[17]
شرایط و آداب دعا و استجابت آن
آیا برای دعا حد و مرزی هم هست و شرایط دعا کدام است؟ شهید مطهری در کتاب بیست گفتار به بیان شرایط اجابت دعا پرداخته اند:
شرط اول: این است که واقعا خواستن و طلب جدی در وجود انسان پیدا شود و تمام ذرات وجود انسان مظهر خواندن گردد و یکپارچه طلب باشد. (ان الله لا یستجیب الدعاء بظهر قلب قاس)
شرط دوم: امید و اطمینان به استجابت دعا (اذا دعوت قظن حاجتک بالباب)
ایمان به رحمت ذات احدیت؛ ایمان به اینکه از ناحیه او هیچ منعی از فیض نیست و در رحمت الهی هرگز به روی بنده ای بسته نمی شود نقص و قصور همه از ناحیه بنده است.
شرط سوم: این که دعا برخلاف نظام تکوینی یا نظام تشریع نباشد. دعا استمداد و استعانت است برای اینکه انسان به هدفهایی که خلقت آفرینش و تکوین برای او قرار داده و یا تشریع و قانون آسمانی الهی معین کرده برسد؛ که اگر چنین باشد دعا شکل یک حاجت طبیعی به خود می گیرد و دستگاه خلقت به حکم تعادل و توازنی که دارد و هر جا احتیاجی هست فیض و مدد می رسد.
طلب کردن چیزی که برخلاف هدف تکوین یا تشریع است مانند خلود در دنیا و یا قطع رحم قابل استجابت نیست.
شرط چهارم: انکه سایر شئون زندگی انسان با دعا هماهنگی داشته باشد یعنی با هدف تکوین و تشریع هماهنگی داشته باشد.«دل پاک و صاف باشد. روزی حلال باشد. مظالم بر گردن نداشته باشد.»
امام صادق (ع) می فرمایند: هر گاه یکی از شما بخواهد دعایش مستجاب شود کار و کسب و راه درامد و روزی خود راپاکیزه کند خود را زیر بار مظلمه هایی که از مردم بر عهده دارد خلاص کند، زیرا دعای بنده ای که در شکمش مال حرام باشد به سوی خدا بالا برده نمی شود.
شرط پنجم: آنکه حالتی که بالفعل دارد و ارزو دارد آن حالت تغییر و حالت بهتری پیدا کند نتیجه کوتاهی و تقصیر در وظایف نباشد. به عبارتی این حالتی که در حال حاضر دارد عقوبت و نتیجه منطقی تقصیرات و گناهان او نباشد که در این صورت تا توبه نکند و علل و موجبات این حالت را از بین نبرد آن حالت عوض نخواهد شد.مثل عدم امر به معروف و نهی از منکر که میدان را برای اشرار باز می کند و آنها بر مردم مسلط می گردند اگر مردم در این وظیفه خود کوتاهی کنند و به عقوبت و نتیجه منطقی این کوتاهی مبتلا شوند و آنوقت بخواهند ابتلای خود را با دعا رفع کنند ممکن نیست. راه منحصر این است که توبه کنند و دو مرتبه در حدود امکانات خود امر به معروف و نهی از منکر کنند. البته در این صورت، تدریجا به هدف مطلوب خود خواهند رسید.
«ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (رعد، آیه 11)
شرط ششم: این است که دعا واقعا مظهر حاجت باشد، در موردی باشد که انسان دسترسی به مطلوب ندارد و عاجز است اما اگر خداوند کلید حاجتی را به دست خود انسان داده و او کفران نعمت می کند و از بکاربردن آن کلید مضایقه دارد و از خدا می خواهد آن دری که کلیدش در دست دعا کننده است به روی او باز کند و زحمت به کار بردن کلید را از روی دوش او بردارد چنین دعایی قابل استجابت نیست.
شرط هفتم: آن همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و انسان هر اندازه عاصی و گناهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت وبنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از درخانه خودش دور کند.[18]
پس شرط اجابت دعوات حصول معرفت قاضی الحاجات و فراق قلب از همه مهمات و اغراض است .
علما گفته اند: اسباب اجابت دعا فراهم شدن اسباب و علل آن است و آن اینکه دعا که خود یکی از اسباب است طبق حکمت الهی مناسب قضا و قدر خداوند از جانب او باید فراهم گردد.
دعای کسانی که مستجاب می شود:
1ـ دعای امام عادل برای رعیتش
2ـ دعای پدر نیکوکار برای فرزندش
3ـ دعای پسر نیکوکار برای پدرش
4ـ دعای مظلوم
5ـ دعای کودکان بیگناه
6ـ دعای مومن برای مومن دیگر
7ـ قاری قران
8ـ دعای فرد نیکوکار برای قومی که سپاس احسانش را نداشته اند.
.9ـ کسی که در دعا از همه منقطع گردیده و تنها به خداوند امید بسته است.
10ـ فردی که در عین دعا راضی به رضای خداوند است.
وقت و زمان و مکان دعا
هر چند دعا در هر وقتی مطلوب است اما اوقات مستحصن و شایسته ای که مورد سفارش و توصیه پروردگار و پیامبر(ص) و اولیای دین است را به طور کلی می توان به دو نوع تقسیم کرد: اوقات عام و اوقات خاص.
اوقات عام مثل ایام هفته، ماه ، سال، سحر، نیمه شب، صبح، روزهای جمعه، شب جمعه، فصل نیایش (رجب، شعبان، رمضان) ذی حجه، محرم، صفر…
اوقات خاص شامل اعیاد، وفات اسلامی، ایام البیض (13، 14، 15 هرماه) شب قدر، روز عرفه، روز استفتاح (15رجب) هنگام تلاوت قران، هنگام اذان، بارش باران، طلوع و غروب خورشید، پس از نماز، هنگام جنگ دو لشکر اسلام و کفر[19]
این اوقات وایام دارای ویژگی معنوی و خاصیت روحانی اند: به طوری که دعا کردن و درخواست عاجزانه ی بندگان در این اوقات با ماهیت زنده و فعال آن دعا را منشأ اثر می سازد و به طور کلی در ادیان الهی و اسلام زمان از ویژگی فعالی برخوردار است.
حکمت برخی از این اوقات به دلیل تحقق قرب به پروردگار است و به دلیل سکوت ، آرامش و مغفون شده از امور دنیوی و تعلقات بستر مناسبی برای توجه خاص و ویژه به پروردگار است. مثل سحرها و پاره ای از اوقات که به دلیل قرابت زمانی با مفات یا شهادت و ولادت معصومان یا نزول قران (شب قدر) اهمیت می یابد.
بداء
واژه ی بداء در قرآن و روایات به کار رفته و در روایات شیعه و سنی از آن یاد شده است ، البته گاهی از آن به محو و اثبات که هم معنای بداست نیز یاد می شود.
بدا از دید عالمان شیعه دارای دو معناست :
یک معنا همان است که درباره انسان صادق است و معنای دیگر آن با مفهوم اصطلاح محو واثبات در عقاید اهل سنت یکی است و تنها اختلاف بین شیعه و اهل سنت لفظی است ، به تعبیر دیگر بدا به معنای ابداع و ایجاد می باشد.
یعنی خداوند بزرگ بر حسب شرایط و مصالحی؛ حکم به وجود و حدوث چیزی می کند.
از این رو امام صادق (ع) فرموده است: از کسی که چنین بپندارد برای خداوند بزرگ چیزی آشکار می شود که روز گذشته از آن آگاهی نداشته برائت بجویید.
در روایت دیگری ایشان می فرمایند:
خداوند هر چیزی را بخواهد مقدم می دارد و هر چه را بخواهد به تاخیر می افکند، آنچه بخواهد محو می سازد و آنچه بخواهد تثبیت می کند و ام الکتاب در پیشگاه اوست.
بدا به معنای تغییر اراده و پشیمانی نیست بلکه به معنای ایجاد و دگرگونی است.
آثار و اعتقاد به بدا
- عالم در حال حدوث و بقا تحت قدرت و سلطنت خداوند متعال می باشد و تنها اراده ی او نافذ است(که یهودیان می گویند دست قدرت خداوند بسته شده است- ید الله مغلوله غلت ایدیهم…) نه چنان است و بلکه دستان خود آنان بسته شده است.
- عقیده به بدا باعث جلب توجه بنده به سوی خدا می شود، و بنده همواره با خدای خود مناجات می کند و توفیق طاعت و دوری از معصیت را از او طلب می کند، در حالی که انکار آن موجب یاس از اجابت دعاست در نتیجه دعا و تضرع ترک می شود.
- امام صادق(ع)می فرمایند:
عبادت خداوند بزرگ با هیچ چیز چون عقیده ی به بدا محقق نمی شود. و در جای دیگرایشان می فرمایند: خداوند با هیچ چیز مانند بدا بزرگ داشته نشده است.
- با اعتقاد به بدا می توان قدرت و توانایی خداوند را اثبات نمود، زیرا لازمه ی انکار بدا آن است که خداوند بر تغییر تقدیر قادر نباشد .
ارتباط میان شب قدر و استجابت دعا
هنگامی که خداوند در سوره قدر می فرمایند: انا انزلناه فی لیله القدر ارتباط میان نزول برکات و آیات الهی و شب قدر به خوبی معلوم می شود و نیز ارزش توسل و تمسک به خداوند در این وقت عزیز و تأثیری که می تواند در استجابت دعا و رفع حوائج و نیازها داشته باشد مشخص می گردد به همین خاطر در روایت وارد شده است که : نیمی از شب که بگذرد، یا از اول شب تا اخر شب زمان استجابت دعاست.[20]
در سوره قدر نیز خداوند تعالی، شب قدر را قرین نزول ملائکه و روح و برتر از هزار ماه دانسته است. شاید ارتباط میان شب و قدر به معنای ارزش، همان مطلق شبها به لحاظ ارزشمندی باشد و نیز ممکن است، پنهان ماندن شب قدر در میان سایر شبها در طول سال از این بابت باشد که به نحو کلی ارزش و قدر شب، به عنوان مناسب ترین زمان استجابت دعا شناسانده شود چنانکه سعدی اشاره نموده:
اگر شبها همه قدر بودی شب قدر بی قدر بودی
شبهات وارده
چرا در هنگام دعا بلند کردن دست های بسوی آسمان سفار ش شده است؟ مگر خداوند همه جا نیست؟
به فرموده علامه طباطبائی حقیقت همه عبادتهای بدنی فرود آوردن معنای باطنی به صورت مظاهر آشکار ساختن حقایق فراتر از زمان در قالب جسمانیت است مانند نماز، روزه، حج و مانند اینها، اگر این تنزیل نباشد عبادت بدنی بی معنی خواهد بود.
دعا نیز چنین است دعا تمثیل توجه قلبی و درخواست باطنی است مانند درخواستی که میان انسانها رایج است که میبینیم فقیر مستمند از شخص ثروتمند درخواست برآوردن حاجت می کند و در این حالت دست خویش را به سوی او می گشاید و با ذلت برآوردن حاجت خویش را می طلبد. در دعا نیز دراز کردن دست ها به سوی آسمان حقیقی نیست تا تلقی این پندار شود که گویا خدا در آسمان است بلکه عملی نمادین است برای درخواست موجود فرودست از موجود بالاتر، باطن دعا درخواست از حضرت حق است که در ظاهر و در بعد جسمانی به صورت بلند کردن دست به سوی آسمان ظاهر گشته است[21]
دلیل بی اهمیتی دعا : چرا بسیاری از مردم به دعا اهمیت نمی دهند و تنها هنگام گرفتاری و مشکلات دست به دعا برمی دارند؟
حقیقت آن است که دعا غریزی انسان و خواستن از خداوند فطری بشر است، متأسفانه آدمی در حالت رفاه و آسایش و آرامش توجهش به اسباب و علل میانی معطوف می شود و رب الارباب و سبب الاسباب و علت العلل یعنی خداوند متعال غافل می گردد. در واقع در هنگام راحت طلبی و آسوده خواطری به پروردگارش شرک می ورزد . وی می پندارد تنها علل و عوامل مادی و میانی کارساز هستند و گویا خداوند و علل غیر مادی نقشی در زندگی بشر ندارند به بیان دیگر در این زمان تعلقات مادی و وابستگیهای دنیوی حجابی بر حقیقت امر و خواسته فطری و غریزی او می شود. و از این رو به دعا بی اهمیت گشته و از ان غفلت می کند. اما همین که مشکلی یا نیازی پدیدار می شود گویا آن حجابها و ان تعلقها و غفلتهاکنار می رود و انسان متوجه خداوند متعال می گردد و او را می خواند و از سوی او مدد می جوید اما مع الاسف همین که در این حالت دعا کرد و خداوند اجابت فرمود دوباره وضعیت قبلی و غفلت او باز می گردد و دعا را به کناری می نهد.
چنان که قران به این حقیقت تلخ اشاره کرده است:
«و چون موجی کوه آسا آنان را فراگیرد، خدا را با اخلاص در این بخوانندو چون نجاتشان داد و به خشکی رساند، برخی از آنان میانه رو هستند و نشانه های مارا جز هر خائن ناسپاس انکار نمی کند.»لقمان32
اسرار و موانع استجابت دعا
«لتأمرون بالمعروف ولتنهن عن المنکر او لیسلطن الله علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلایستجاب لهم» رعد11
«باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم و گرنه بدان شما بر شما مسلط می شوند و آنگاه نیکان شما دعا می کنند و دعایشان مستجاب نخواهد شد»
به حکم اینکه جسم دارای روح و روان وفکر اندیشه استعداد و تلقین پذیری است، روح جسم را تحت تأثیر قرار داده و قوانین خود را بر آن تحمیل می کند علت روانی سبب بیماری جسمی میگردد یا به علت روانی بیماری جسمانی بهبود می یابد کل جهان نیز همین طور است.
یک سلسله عامل ها، عمل ها و عکس العمل ها در جهان هست که حاکم بر قوانین سخت و جامد مادی است و آن قوانین مولد روح جهان و قوای مدبر آن است. این است که جهان نسبت به نیکی و بدی انسان بی تفاوت نیست به حمایت نیکان و حق جویان بر می خیزد و باطل گرایان را به دست نابودی می سپارد.راز دعا و استجاب دعا نیز در این خصلت جهان نهفته است .[22]
سر عدم استجابت دعا با وجود «ادعونی استجب لکم» آن است که نغز عهد و عدم وفا از جانب ماست .
عهدها کرده ایم با شه خویش هیج از آن عهدها وفا نکنیم
قال الله تعالی: «اوفوا بعهدی اوف بعهدکم» بقره 38 پس شرط اجابت دعا وفا به عهد مولاست. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: « از رسول خدا(ص) در باره اسم اعظم پرسیده شد ایشان فرمود: همه اسماء خداود اسم اعظم است . تو دل از هر چه غیر اوست خالی دار سپس به هر اسمی که می خواهی او را بخوان زیرا در حقیقت پاره ای از اسماء سوای دیگری ویژه خدا نیست بلکه او خدای واحد قهار است.» تفاوت د رنامهای الهی به اعتیار زیادی و کمی توجه است و تأثیر کردن و نکردن و اجابت و عدم آن وابسته به اختلاف مراتب توجه است.[23]
ابوالبرکات گفته است هر کس بخواهد دعای وی مستجاب شود آداب دعا را باید نگه دارد، و آداب دعا آن است که دلش حاضر بود طعام حلال خورد، و لباس حلال پوشد. هر گاه دعای او استجاب نشود گذشته از مصلحتها و حکمتهای الهی حق این است که علت آن را در خودمان جویا شویم چرا که در اکثر اوقات گناه و معصیت ایجاد حجاب نموده و مانع استجابت دعا می گردد. که این گناهان در غایت های مختلف و آثار منفی و مخرب خود را همواره به دنبال دارد.
دعا زمانی اثرگذار است که موانعی بر سر راه آن نباشد اگر موانع بود دعا تأثیر خود را نخواهد داشت مانند گناهانی که باعث حبس دعا و مانع استجابت می گردد.
مهم ترین موانع استجابت دعا
1ـ گناه : نافرمانی خدا مانع بزرگ بر سر راه اجابت دعا می باشدو این مسئله چندان اهمیت دارد که با تعابیر گوناگونی خطر آن نسبت به دعا گوشزد شده است. مثل حاجب دعا، حبس دعا، منع دعا، مانع دعا، بسته کردن راه اجابت[24]
2ـ ستم یا مظالم : حضرت علی (ع) می فرمایند: خداوند متعال به عیسی بن مریم وحی کرد ه به بنی اسرائیل چنین ابلاغ کن … من دعای کسی را که حقی ضایع شده از بندگانم را بر عهده دارد اجابت نمی کنم. [25]
3ـ خلاف حکمت الهی: حضرت علی (ع9 می فرمایند: خداوند کریم حکمت خویش را نغز نخواهد کرد از این رو هر دعایی مستجاب نمی گردد. [26]
4ـ ترک امر به معروف و نهی از منکر: ه در اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است ترک شودو تنها برای ایمن سازی و سالم سازی جامعه اکتفا شود دعایی مستجاب نخواهد شد چنانچه حضرت علی (ع) فرموده اند: امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که خداوند بدان شما را بر شما مسلط خواهد کرد و انگاه است که دعا می کنید اما دعایتان مستجاب نمی شود. [27]
محدث قمی (ره) درتتمه المنتهی آورده: روزی ابراهیم ادهم از بازار بصره عبور می کرد مردم از او پرسیدند ابراهیم خداوند در قران کریم فرموده (ادعونی استجب لکم) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم اما ما او را می خوانیم و دعای ما اجابت نمی شود! ابراهیم گفت: علتش این است که دلهای شما به واسطه ده چیز مرده است دعایتان صفایی ندارد و دلها بی آلایش نیست و آن امر را گفت: اول انکه خدا را شناختی ولی حقش را ادا نکردی، دوم قران را تلاوت کردید ولی به آن عمل نکردید، سوم ادعای محبت پیامبر(ص) نمودید ولی به اولادش دشمنی کردید، چهارم ادعا کردید با شیطان عداوت داریم ولی در عمل با او موافقی، پنجم می گویید علاقه به بهشت دارید اما برای ورود در آن کار نمی کنیم، ششم می گویید از جهنم می ترسیم ولی خود را برای آن مهیا ساخته اید، هفتم به عیب گویی مردم مشغولید اما از عیب خود غافلید، هشتم گفتید دنیا را دوست ندارید ولی برای آن حرص می زنید، نهم اقرار به مرگ دارید ولی برای آن مهیا نیستید، دهم اموات را دفن می کنید و عبرت نمی گیرید. این علل دهگانه باعث مستجاب نشدن دعاهای شماست.
نتیجه گیری
در اندیشه مهدوی دعا برای سلامتی وجود مبارک امام عصر(ع)، دارای آثار و برکات فراوانی است اگرجه تقدیر الهی نیز پیوسته بر استمرار سلامت آن حضرت استوار است؛ اما به رغم این در مکتب تشیع دعا نشانگر علاقه و محبت مسلمانان به ایشان است در نتیجه موجب تقویت ایمان می گردد. و همچنین به اذعان کارشناسان علوم اسلامی دعا اظهار تجدید عهد و پیمان با آن حضرت است و محتوای پیمان با آن حضرت را دینداری، شریعت محوری و تصمیم قلبی بر اطاعت امر امام (ع) و یاری رساندن او با نثار جان و مال تشکیل می شود.
دعای شریف عهد سبب زنده نگه داشتن یاد امام غائب در دل منتظران می گردد و به یاد داشتن حضور آن حضرت در عالم هستی موجب می شود تا ارزش های دینی پیوسته مورد توجه قرار گیرد و نکته مهمتر اینکه غفلت از دعا و تبع آن به فراموشی سپردن آن امام بزرگوار به عنوان امام عصر حاضر؛ اما درپشت پرده غیبت سستی ارزشهای اسلامی را در پی خواهد داشت. همانگونه که هم اکنون بسیاری از جوامع مسلمین با آن سردرگریبانند. اصولا اگر سلامتی شخصی برای کسی مهم باشد پس در صدد ازار آن برنمی آید و از این روی از جمله دلایلی که برای دعا برای سلامتی امام (ع) مترتب است پیامد دعاست، زیرا با این کار انسان منتظر به سمت انجام اعمال ولی خود سوق داده شده و از انجام کارهایی که رضایت امام عصرش را در پی ندارد سرباز خواهد زد. که در حقیقت این را امتداد مسیر انتظار سازنده است. و اصلی ترین موضوع در دعا به سلامتی امام زمان نوعی ارتباطی است که به واسطه این دعا با حضرت حق برقرار می شود چرا که در این راستا همه خواسته ها از بارگاه ربوبی خواسته می شود .
پس دعا برای امام عصر (ع) موجب تقرب در بارگاه الهی و رضایت پروردگارنیز می شود.
فهرست منابع و مأخذ
*قران کریم
*نهج البلاغه
1. جوادی املی،عبدالله،ادب فنای مقربان،اسراء،قم 1394
2. خامنه ای،سیدعلی،خطبه های نمازجمعه تهران29/8/74
3. رجبی،حسین،دیده ها و دریافت ها، قم ، گلستان معرفت، 1386
4. طباطبایی،محمدحسین،المیزان،بیروت،موسسه الاعلمی للمطبوعات،1417ق
5. طوسی،محمدبن حسن،تهذیب الاحکام،بیروت،چاپ دوم،دارالتعارف،1410ق
6. غفاری، ابراهیم، آیین دانش ، مشهد بنیاد پژوهش های اسلامی، 1380
7. کاشفی محمدرضا،کریمی،سید محمد کاظم ، دعا و توسل، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، معاونت اموزش و تبلیغ، اداره مشاوه و پاسخ
8. کلینی،محمدبن یعقوب،ترجمه مستفوی،جواد،کتاب فروشی علمیه اسلامیه1369
9. محرمی،غلامحسین ، تاریخ تشیع،قم نشرهاجر،چاپ دوم،بهار94
10. محمدی ری شهری،میزان الحکمه،محمد،قم،انتشارات دارالحدیث،1379
11. مطهری،مرتضی، درسنامه آزادی معنوی،مجموعه اثار،درس نامه معنوی،بیست گفتار
12. معین، محمد،فرهنگ لغت معین، تهران،ناشرفرهنگ نما،1387
[1] ـ محمد، معین، فرهنگ لغت معین
[2] ـ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قران، صفحه 315
[3] ـ محمدحسین،طباطبائی، ترجمه المیزان، جلد2، صفحه 42
[4] ـ محمد رضا کاشفی و کاظم روحانی، دعا و توسل، دفتر نشر معارف، چاپ دوم 1389، ص 17
[5] ـ ابن منظور، لسان العرب، جلد14، ص257
[6]ـ شرح حدیث جنود، عقل و جهل ص 362، به نقل از کتاب درسنامه آزادی معنوی
ـ روح الله خمینی (ره)، فلسفه تعقیبات، جلد 3، ص .271[7]
[8] ـ مرتضی مطهری ، بیست گفتار، ص 226.
[9] ـ همان، یادداشت ها، جلد4، ص 47.
[10] ـ سیدعلی خامنه ای، خطبه نماز جمعه تهران، 29/8/74.
[11] ـمرتضی مطهری، مجموعه آثار (امدادهای غیبی در زندگی بشر)، جلد3، صفحه 394.
[12] ـ ادب فنای مقربان، صفحه 37.
[13] ـ ابراهیم غفاری، آیین نیایش، مشهد بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380.
[14] ـ مرتضی مطهری،درسنامه آزادی معنوی ، جلد 2، ص 17و 18
[15] ـ غلامحسن،محرمی تاریخ تشیع، ص 394و402
[16] ـ تقریرات فلسفه، جلد 2، ص271
[17] ـ کافی،کلینی،محمدبن یعغوب،ترجمه مستفوی،جواد، جلد4، ص212ـ214
[18] ـ مرتضی مطهری،مجموعه آثار، جلد 27، ص672
[19] ـ تهذیب الاحکام، جلد 2، صفحه 322
[20] ـ اصول کافی، کلینی،جلد ی1، ص228
[21] ـطباطبایی، المیزان، جلد2، ص38
[22] ـمطهری، مجموعه آثار، جهان بینی الهی، جلد2، ص52
[23] ـ مولی عبدالصمد همدانی ، قرن 12
[24] ـ بحار الانوار، مجلسی،جلد91، ص382
[25] ـ همان، جلد 75، ص311
[26] ـ محمدری شهری،میزان الحکمه، جلد 3، موسسه علمی مطبوعات،1417ق ،ص 259
[27] ـ نهج البلاغه نامه 47
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات