نقش ادعیه در تربیت و اخلاق از منظر اسلام
فاطمه رفیعی پور
چکيده
: دعا، مفهوماً، خواندن خدا و مسألت از او است که جهت جلب رحمت و توجّه و عنايت حضرت باري صورت ميگيرد. دعا در يک تقسيم بندي به «مأثور» و «غير مأثور» تقسيم شده است. دعاي مأثور، دعايي است که از پيامبر(ص) يا امام(ع) صادر شده و در افق مقام او جعل گرديده است. از اين رو هم به لحاظ الفاظ و متن و هم احياناً به لحاظ عدد، اگر معدود باشد، در حصاري از قداست بوده و به لحاظ آثار خارجي نيز منشأ آثار مخصوص به خود است، که با دعاي غير مأثور و دعاي افراد عادي قابل مقايسه نيست. اگر چه در ميان غير معصومين(ع)، مستبصرين از شيعه و کاملين از ايشان، مستنداً به پارهاي از اخبار، مجاز در انشاء دعا ميباشند. دعا، صرف نظر از الفاظ، از صورت باطني و روحاني برخوردار است که قالب ادعيه مأثوره، در حقيقت رهنموني است از معصوم(ع) براي هدايت داعي در خلق صورتهاي نوراني و زيبا و ملکوتي تا از رهگذر اين مهم، سيرت و صيرورت داعي، با اُنس با اين جلوههاي ملکوتي، به سوي عالم لاهوت راه يابد و از ملک تا ملکوتش جلوههاي رحماني باشد و از اين رهگذر ابعاد اخلاقي و روحانياش تتميم و احياناً اگر در اثر اُنس ظاهري با ملک خاکي زنگار گرفته، در اثر مجالست با اين معاني و حقايق ربّاني، زنگارزدايي شود. از سوي ديگر، نظر به اين که روح انسان، برخلاف تصور غرب امروز، حقيقتي انکارناپذير است و ماهيتاً موجودي لطيف و فوقالعاده اثر پذير است، در اثر اُنس و مؤانست با دعا و مفاهيم بلند و ملکوتي آن، از آن متأثر شده و ارادهي داعي از يک طرف و اراده پروردگار در افق بالاتر، از طرف ديگر، آرام آرام در روح خوپذير داعي مستولي ميشود. البته اگر در روح داعي امراضي رسوخ کرده باشد، با لحاظ شرايط ديگر و به مرور در اثر اُنس با دعاي حقيقي اين عوارض نيز از روح او رخت بر ميبندند. اين تحقيق، در حقيقت در صدد اثبات دو مدعاي فوقالاشعار مبني بر نقش برجسته دعاهاي صادره از معصومين(ع) در تربيت اخلاقي و نيز سلامت روحي افراد انساني) است.
کليد واژهها: 1- دعاي مأثور 2- دعاي غير مأثور 3- صورت باطني 4- سلامت روح 5- سلامت اخلاق.
مقدمه:
1- تبيين موضوع رساله نظر به اينکه دعا به عنوان سخني که بندگان در پرتو آن از خاک به افلاک پر ميکشد و با خداي خويش ارتباط برقرار ميکنند، از منظر اهل فن به دعاي مأثور و غير مأثور تقسيم شده است و دعاي مأثور را دعايي ميدانند که از بيان و بنان معصوم(ع) صادر شده است. از طرفي نظر به اين که آن چه از معصوم(ع) صادر ميشود با لحاظ تمام نيازمنديهاي بشري و با توجه تام و تمام به جوانب تأثيرگذار بر روح و جسم داعي و مصالح و مفاسد وي انشاء گرديده است، شايسته است ادعيه صادره از ناحيه معصومين(عليهم السلام) بعنوان يک متغير و تأثير شگرف آن بر انسان و به ويژه بر ابعاد روحي او، از جمله اخلاق فردي و اجتماعي و سلامت روحي او، مورد بررسي و پژوهش قرار گيرد. اين رساله در همين راستا در صدد است تا تأثير «دعاي مأثور» را در اين دو زمينه مورد بررسي و ارزيابي قرار دهد. 2- اهميت موضوع، فوايد و اهداف آن 1-2- اهميت موضوع: دعا رابطه ويژهاي است بين عبد و معبود، به ويژه گاه در شرايطي ضرورت مييابد که شخص در وضع غير عادي و در حال اضطرار است. اما در عين حال اهميت دعا و تأثيري که دعا در اين شرايط دارد مغفول واقع شده است. نظر به اين که مطابق مدعاي اين رساله، ادعيه مأثوره همچون دارويي شفابخش کمّاً و کيفاً به گونهاي انشاء شده تا دردها و آلام بشري و نيازمنديهاي او را، در هر مرتبتي که هست پوشش دهد شايسته است اين مهم در تحقيقي جداگانه مورد ارزيابي قرار گيرد. از اين رو و به دليل جايگاه ويژهاي که اين عامل ميتواند در زندگي امروزي و در معضلات جوامع کنوني ايفا کند موضوع اين رساله به اين مهم پرداخته است؛ چه اين که آنچه متأسفانه در جوامع امروزي کمتر مورد توجه قرار ميگيرد، اخلاق و ابعاد مرتبط با سلامت روحي است، به ويژه با لحاظ اين نکته که در جهان پرتلاطم امروزي روح به عنوان يک موضوع حقيقي مورد غفلت و گاه مورد انکار انديشمندان غربي قرار گرفته است. با اين وصف به طريق اولي از ديدگاه اين گروه نقش دعا و تأثيرات آن بر روح يا کاملاً ناديده گرفته ميشود، يا آن چنان که بايد مورد توجه قرار نميگيرد.
2-2- فوايد و اهداف موضوع: از جمله مشکلات و گرفتاريهاي بشر امروزي گرفتاري در تنگناهاي روحي و افتادن در ورطه سقوط اخلاقي و معنوي است. اين بحرانها همچون اختاپوس شريانهاي حيات مادي و معنوي جوامع انسانها را در چنگال ويرانگر خويش به اسارت در آورده است. در اين ميان، دعا ميتواند بعنوان يک عامل مهم اولاً در خنثيسازي عوامل مورد اشاره نقش مهمي ايفا کند و بلکه به عنوان يک عنصر سازنده و تعاليبخش، مورد توجه قرار گيرد. فايده مهمي که اين موضوع و بررسي ابعاد آن ميتواند با خود به همراه داشته باشد از جمله اين است که دعا، بويژه ادعيه مأثوره، را به عنوان عنصري که ميتواند در حل بحرانهاي روحي و اخلاقي و در سالم نگاه داشتن جوامع امروزي و فرد فرد انسانها نقش مهمي ايفا کند، معرفي نمايد. بررسيهاي علمي مختلفي براي حل بحرانهاي روحي و اخلاقي صورت گرفته است. اما در اين ميان، ويژگي برجسته مکتب اخلاقي اسلام اين است که بهترين و اصيلترين عوامل مؤثر در ايجاد سلامت روحي و رواني را با شيوههاي مختلف، از جمله در قالب دعا، به بشريت ارزاني داشته است. بررسي ابعاد اين آموزهها، به ويژه ادعيه صادره از معصومين(ع) برپايه معارف قرآن و سنّت بايد مورد توجه بيشتري قرار گيرد و بررسي آن از جمله مفيد اين فايده هست که ذهن ما نسبت به نقش و جايگاه بخصوصي که در ادعيه مأثوره نهفته است آشناتر و ارائه آن به عموم نيز مفيد اين فايده است که مخاطب با امعان نظر به اين تأثيرات اهتمام بيشتري در توجه و عمل به اين ادعيه بروز خواهد داد تا شايد از رهآورد اين مباحث نظري بتوان رهيافتهاي عملي مناسبي را شاهد باشيم. انشاءالله.
3- تاريخچه بحث: براي پيروان اديان دعا کردن و خواندن خداوند آشناترين امر است. ما هيچ ديني را نميشناسيم که دعا رکن اصلي آن نباشد و پيروان آن دين از اين طريق با خداي خودشان ارتباط برقرار نکنند. چنانچه در قرآن کريم به دعاهاي برخي از انبياء اشاره شده است. حتي هيچ انساني را نميشناسيم که در اعماق ضميرش، روزي روزگاري، با مجهول و ناشناخته و بيرون از خود سخن نگفته باشد. ضمن اينکه آيات عديده و روايات کثيره در فضيلت و اهميت دعا وارد شده است. بحمدالله فرهنگ شيعه به برکت ادعيه مأثوره بسيار غني و پربار ميباشد و به اين افتخار ميکنيم. همانطور که حضرت امام(ره) در وصيتنامه الهي- سياسي خود ميگويد: «ما مفتخريم که ادعيه حيات بخش، که او را قرآن صاعد مي خوانند، از ائمه معصومين(ع) ما است. مناجات شعبانيه و دعاي عرفه حسين بن علي(ع) و صحيفه سجاديه، اين زبور آل محمد و صحيفه فاطميه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه(س) است، از ما است.» در زمينه دعا از جهات مختلف سخن به ميان رفته است؛ اينکه ماهيت دعا چيست؟ آيا دعا تغيير دادن ارادهي خداوند است يا چيز ديگر؟ دعاکننده در چه احوالي بايد باشد تا دعاي او مقبول و مستجاب شود و اينکه به تناسب تفاوت روحها و شخصيتها دعاها چگونه تفاوت ميکنند و سطح و محتواي مختلف مييابند؟ کساني هم بودهاند مانند «الکسيس کارل»، جراح فرانسوي، و «ديل کارنگي»، دانشمند آمريکايي، که مسألهي دعا را بررسي تجربي کردهاند، تا ببينند که آيا تمسّک و توسّل به اين امر با موازين تجربي سازگار ميباشد يا خير؟ و دعاکنندگان علي رغم عدم استجابت دعاهايشان در برخي از موارد چرا به کار خود ادامه ميدهند و دست از دعاکردن بر نميدارند؟ همهي اين موارد در گذشته توسط محققين و نويسندگان مورد بحث قرار گرفته است و باز هم جاي بحث دارد، که اين رساله در اين راستا تلاش خواهد کرد.
4- سؤالات تحقيق: 1-4- سؤال اصلي: 1- دعاي مأثور، به عنوان يک متغير، چه تأثيري بر اخلاق، در ابعاد فردي و اجتماعي دارد؟ 2- دعاي مأثور، به عنوان يک متغير، چه تأثيري بر سلامت روحي و رواني افراد دارد؟ 2-4- سؤالات فرعي: 1- مأثورهبودن در دعا به چه معني است؟ 2- آيا دعا، وراي الفاظ، از حقيقت برخوردار است؟ 3- آيا دعا تأثيري پيرامون خود، از جمله ذات انسان، دارد يا خير؟ 4- آيا غير معصوم(ع) هم ميتواند مبادرت به انشاء دعا کند؟ 5- دعا وسيله است يا هدف؟
فصل دوم : مفهوم تربيت و اخلاق در مکتب اسلام مبحث اول : مفهوم تربيت و اخلاق 1 - مفهوم تربيت تربيت از مفاهيم و پديدههاي است که در خصوص معنا و مفهوم آن توافق فلسفي و وحدت ديدگاه کمتر وجود دارد؛ به اين لحاظ که هر مکتب، با اتکاء بر مباني فلسفي خود، تعريف ويژهي براي تربيت ارائه ميکند. شايد بتوان قديميترين و در عين حال روانترين و سادهترين تعريف را به افلاطون نسبت داد. وي ميگويد: «تربيت، زيباترين چيزي است که در بهترين انسانها آشکار ميشود.» علامه مجلسي در تعريف اخلاق ميگويد: «اخلاق ملکهي نفساني است که کار به آساني از آن صادر ميشود. برخي از اين ملکات فطري و ذاتياند و پارهاي از آنها نيز با تفکر و تلاش و تمرين و عادتدادن نفس به آنها به دست ميآيند. چنانکه بخيل در ابتدا با سختي و جانکندن چيزي را ميبخشد، اما در اثر تکرار، بخشش به صورت خوي و عادت او در ميآيد.» مرحوم فيض کاشاني نيز اخلاق را اينگونه تعريف ميکند: «اخلاق هيأتي است استوار و راسخ در جان، که کارها به آساني و بدون نياز به تفکر و انديشه از آن صادر ميشوند. اگر اين هيأت به گونهاي باشد که افعال زيبا و پسنديده از نظر عقل و شرع از آن صادر شود، آن را اخلاق نيک نامند و اگر افعال زشت و ناپسند از آن صادر شود آن را اخلاق بد گويند.»
1-1- جايگاه اخلاق فاضله در فرهنگ اسلامي اهميت اخلاق و تربيت و تهذيب دلهاي آدميان در فرهنگ اسلامي بر کسي پوشيده نيست. يکي از عوامل مهم بهرهمندي از سعادت دنيوي و اخروي، اخلاق نيک و زدودن زشتيها و آراستگي به خوبيها است. پس از اعتقاد به خدا و پيامبر(ص) اخلاق فاضله مهمترين مسأله از ديدگاه اسلام است. سستي در تزکيهي اخلاق چه بسا موجب از دست رفتن اعتقادات اصلي آدمي ميشود. قرآن از اين معنا پرده برداشته و نشان داده است که بعضي از عادتها و خلقهاي ناپسند، مانع از ايمان به خدا ميشود. پيامبر گرامي اسلام(ص) در بارهي مسيحيان نجران فرمودند: «دليل اينکه اسلام را نپذيرفتند، اين نبود که حقانيت اسلام را درنيافتند، بلکه علاقهاي بود که به شرب خمر و گوشت خوک داشتند.»
1-2- مفهوم تربيت ديني در رويکرد تربيت ديني بيشترين تعاريف ناظر به مفهوم شکوفايي استعدادها و بالفعل نمودن آنها است. در تکميل چنين برداشتي از مقوله تربيت، علماي اخلاق به کسب عادات و رفتارها و دروني ساختن آنها توجه خاص دارند. لذا ميتوان نتيجه گرفت که در چنين رويکردي، انسان موجودي است مشحون از قابليتها و تواناييهاي نهفته و دروني که بايد در جريان تربيت آشکار شود و به ظهور و بروز برسد. از سوي ديگر بسياري از خلقيات و صفات مطلوب بايد از طريق الگوگيري و همانندسازي در وجود وي ايجاد شود و او را به کمال برساند.
1-3- نظر دانشمندان در بارهي تربيت و حقيقت آدمي يکي از متفکران تربيتي به نام «بروباخر» تربيت را اينگونه تعريف کرده است: «تربيت، نظام بخشيدن به تجهيزات و تواناييهاي فيزيکي، فکري و اخلاقي آدمي براي بهرهمنديهاي فردي و اجتماعي و نيز تمرکز بخشيدن به اين فعاليت و خلاقيتهاي آنان است تا به غايت مورد نظر برسد.» اساتيد بزرگ تعاريف متعددي از تربيت ابراز داشتهاند. عدهاي ميگويند: «تربيت شکوفاکردن استعدادهاي نهفتهي فرد است.» گروهي ميگويند: «تربيت تبديل قوه به فعل است.» جمعي ديگر ميگويند: «تربيت عبارت است از فراهم کردن زمينهها و عوامل براي شکوفاکردن و به فعليت رساندن استعدادهاي بالقوه انسان و حرکت تکاملي او به سوي هدف مطلوب منطبق بر اصولي معين و برنامهاي منظم و سنجيده.» در تعريفي ديگر گفته ميشود: «تربيت عبارت است از رسيدن و رساندن فرد به حالات و موقعيتهايي که داراي صفات و خصوصيات و آگاهيها و مهارتها و نگرشهاي مورد نظر باشد.»2 - مفهوم اخلاق الف- مفهوم لغوي: «اخلاق در اصل واژهي عربي است که مفرد آن «خُلق» ميباشد و در لغت به معناي «سرشت و سجيه» به کار رفته است، اعم از اينکه سجيه و سرشتي نيکو و پسنديده باشد، مانند جوانمردي و دليري، يا زشت و ناپسند باشد، مثل فرومايگي.»
ب- مفهوم اصطلاحي: رايجترين و شايعترين کاربرد اصطلاحي اخلاق در بين انديشمندان و فيلسوفان اسلامي عبارت است از صفات و هيأتهاي پايدار در نفس که موجب صدور افعالي متناسب با آنها به طور خودجوش و بدون نياز به تفکر و تأمل از انسان ميشوند. شيخ ابوعلي مِسکَوَيه در تعريف اخلاق ميگويد: «اخلاق حالتي نفساني است که بدون نياز به تفکر و تأمل، آدمي را به سمت انجام کار حرکت ميدهد.» از اينجا است که ميتوان به ارتباط عميق اخلاق و اعتقادات پيبرد. چه فراواناند کساني که اخلاق نيک و صفات پسنديده موجب هدايت آنان به مسير حق شده و چه بسياراند افرادي که کردار ناپسند و صفات زشت راه فهم و شناخت حقايق را بر آنان بسته است. از اين رو است که اخلاق و مسائل و مباحث مربوط به اخلاقيات از نظر اسلام از جملهي مهمترين و شريفترين مسائل به حساب ميآيد. مگر نه اين است که يکي از اهداف اصلي برانگيختن پيامبران(ع) و فرستادن پيامهاي آسماني، پرورش اخلاق و تزکيه و تهذيب جانها است. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» او کسي است که در ميان مردمان درس ناخوانده فرستادهاي از خودشان برانگيخت که آيات الهي را بر آنان ميخواند و آنان را پاکيزه ميگرداند و کتاب و حکمت ميآموزاند، هرچند پيش از آن در گمراهي آشکاري به سر ميبردند. پيامبر اکرم(ص) نيز در حديث بسيار مشهوري هدف از بعثت خود را به نهايترساندن مکارم اخلاق بيان کرده و ميفرمايد: «بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکاَرِمَ الاَخلاقِ.» مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تکميل کنم. جايگاه اخلاق فاضله از ديدگاه اسلام، افزون برآنکه در کنار اعتقادات و احکام فقهي، به عنوان يکي از سه پايهي اساسي معارف ديني مطرح است، راه زندگي درست و خداپسندانه و شيوه صحيح حرکت به سوي کمال نهايي و ارتباط با خداي متعال را تعليم ميدهد. به همين جهت است که عالمان و انديشمندان مسلمان در سايه معارف قرآني و اسلامي از قديم الايام به مسأله اخلاق توجهي ويژه مبذول داشتهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات