نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور
فرزانه کاردان
چکیده
سبک زندگی مجموعه ای از عملکردهاست که بر اساس بینش ما به زندگی شکل می گیرد و فرد با بهرهگیری از آنها روایت خاصی از هویت شخصی خود را در برابر دیگران، مجسم میسازد. از جمله کاربردهای آن در فضای فرهنگی و مذهبی، در نسبت آن با مهدویت پدید آمده است. اگر زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - در اولویت اهداف زندگی انسان مسلمان شیعه مذهب قرار گیرد و با علم و معرفت نیز همراه باشد، علایق، گرایشها و عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. این نوشتار، کوشیده تا با روش توصیفی- تحلیلی پس از تبیین معنای سبک زندگی، با استناد به روایات و اقوال علما ثابت کند که عملکرد انسانها، تأثیر مستقیمی در غیبت و ظهور امام دارد. بر این اساس سبک زندگی زمینه ساز چند خصیصه دارد که مهمترین آنها عبارتاند از: امام محوری، عدالت محوری در تمام زمینههای اقتصادی، سیاسی، قضایی و … ، انتظار پیوسته و پویا که مبتنی بر بعد اعتقادی و رفتاری است، عقل گرایی، پیشرفت علمی و توجه به امور اقتصادی.
واژگان کلیدی: امام مهدی -عجل الله تعالی فرجه الشریف-، ظهور، زمینهسازی ظهور، سبک زندگی، غیبت.
مقدمه
بحث از آئين و روش زندگي در اديان الهي يا بشري، به مفهوم عام، از ديرباز مطرح بوده است؛ اما موضوع «سبك زندگي» به عنوان يك اصطلاح، در گذشته بهصورت مستقل مطرح نبوده بلكه بخشي از محتواي آن (با تسامح در معني) در ضمن مسائل ديگر مانند آئين و آداب زندگي، برنامه زندگي و… عنوان شده است. این امر به تمام ابعاد زندگی هویت خاصی میبخشد.
از سوی دیگر دلایل و مستندات عقلی و نقلی فراوانی وجود دارد که بر اساس آن ثابت میشود روزی امام عصر
- عجل الله تعالی فرجه الشریف- ظهور خواهد کرد و اسلام تنها در آن روزگار است که به طور کامل شناخته و اجرا خواهد شد. از سوی دیگر در روایات متعددی به و انتظار سازنده ضرورت زمینه سازی ظهور توسط منتظران امر شده است. با توجه به مسلّم بودن این مسئله، سؤالاتی مطرح میشود که این مقاله درصدد بررسی آنهاست. از جمله آنکه: 1. چرا برای ظهور موعود، انتظار و ایجاد زمینه لازم است؟ سبک زندگی منتظران چه تأثیری در زمینهسازی ظهور دارد؟
1-مفهوم شناسی
1-1-مفهوم سبک زندگی
سبک زندگی از جمله واژههایی است که معانی و مفاهیم متعددی دارد. معادل واژه «سبك» در زبان عربي تعبير «اسلوب» و در زبان انگليسي «style» است. عبارت «سبك زندگي» در شكل نوين آن (life style) اولين بار توسط «آلفرد آدلر» در روانشناسي در سال 1929 ميلادي ابداع شد.
«سبک زندگی» واژهای است که از ترکیب دو واژه «سبک» و «زندگی» با دو بار معنایی متفاوت تشکیل شده است.اين عبارت به منظور توصيف ويژگيهاي زندگي آدميان مورد بهرهبرداري قرار گرفت.
در كتابهاي لغت انگليسي، اين واژه در معاني كم و بيش مشابهي به كار برده شده است: روش نوعي زندگي فرد، گروه يا فرهنگ را سبك زندگي گويند.» (وبستر، ص672). «روشي كه يك فرد يا گروهي از مردم براساس آن كار و زندگي ميكنند: يك زندگي سالم و راحت، بخش سبك زندگي مجله (بخشي از آنكه با لباسها، فرصتها، عادات… ارتباط دارد)» (ادونس، ص743).
در ميان انديشمندان علوم اجتماعي غربي، سبك زندگي با رويكردهاي مختلفي تعريف شده است: «آلفرد آدلر» از اين اصطلاح براي اشاره به حال و هواي زندگي فرد استفاده كرد. سبكزندگي هدف فرد، خودپنداره، احساسهاي فرد نسبت به ديگران، و نگرش فرد نسبت به دنيا را شامل ميشود.(فیست جی، 1389، ص97)
«ليزر» (1963م) سبك زندگي را براساس الگوي خريد كالا تعريف ميكند. به نظر وي سبك زندگي نشان دهنده شيوه زندگي متمايز جامعه يا گروه اجتماعي و نشاندهنده شيوهاي است كه مصرف كننده در آن خريد ميكند و به شيوهاي كه كالاي خريداري شده مصرف ميشود، بازتابدهنده سبك زندگي مصرفكننده در جامعه است.(خوشنویس، 1389، صص10-73)
از ديدگاه «سويل»، سبك زندگي عبارت است از «هر شيوه متمايز و بنابراين قابل تشخيص زيستن».
«سولومون» اعتقاد دارد كه هر جامعهاي داراي سبك و شيوه زندگي متفاوتي است. سبك زندگي، فعل و انفعال فرد را در محيط زندگي او نشان ميدهد. در جوامع سنتي انتخابهاي مبتني بر مصرف به شكل گستردهاي براساس طبقه، كاست، محيط روستا يا خانواده ديكته ميشود؛ در حاليكه در جوامع مدرن بههر حال مردم داراي آزادي عمل بيشتري در انتخاب كالاها و خدمات و فعاليتهايي هستند كه به نوبه خود هويت اجتماعي را خلق ميكند. به نظر «آرتور آسابرگر» براي تعريف اصطلاح «life style» با واژه فراگيري روبه رو هستيم كه از سليقه فرد در زمينه آرايش مو و لباس تا سرگرمي و تفريح و ادبيات و موضوعات مربوط ديگر را شامل ميشود. كلمه «سبك»، «مد» را تداعي ميكند؛ پس سبك زندگي در واقع مد يا حالت زندگي يك فرد است.(همو)
برداشت «گيدنز» از مقوله سبك زندگي عبارت است از: تلاش براي شناخت مجموعه منظمياز رفتارها يا الگويي از كنشها كه افراد آنها را انتخاب كرده و كنشهاي آنها در زندگي روزمره به واسطه آنها هدايت ميشود. (خوشنویس، 1389)
سازمان بهداشت جهاني سبك زندگي را اينگونه تعريف ميكند: «اصطلاح سبك زندگي به روش زندگي مردم و بازتابي كامل از ارزشهاي اجتماعي، طرز برخورد و فعاليتها اشاره دارد. همچنين تركيبي از الگوهاي رفتاري و عادات فردي در سراسر زندگي (فعاليت بدني، تغذيه، اعتياد به الكل و دخانيات و…) است كه در پي فرايند جامعهپذيري به وجود آمده است.»
برخي نيز سبك زندگي را با «هويت» پيوند ميزنند: «سبك زندگي نظامواره و سيستم خاص زندگي است كه به يك فرد، خانواده يا جامعه با هويت خاص اختصاص دارد. اين نظامواره، هندسه كلي رفتار بيروني و جوارحي است و افراد، خانوادهها و جوامع را از هم متمايز ميسازد.» اين تعريف به گونهاي هويت فرد را در برابر ديگران به نمايش ميگذارد. وي در جاي ديگري منظور از سبك زندگي را چنين بيان ميكند: «مجموعهاي از رفتارها و عملكردهايي كه يك فرد به منظور تأمين نيازها و احتياجات روزمرة خود بهكار ميگيرد. شيوه زندگي هر فردي بيانگر هويت و معرّف شخصيت آن فرد است.»(شریفی، بیتا، ص146)، مؤلف كتاب «سبك زندگي اسلامي و ابزار سنجش آن»، سبك زندگي را اينگونه تعريف مينمايد: «شيوهاي نسبتاً ثابت كه فرد اهداف خود را به آن طريق دنبال ميكند.» (کاویانی، بیتا، ص16)
1-2- ظهور
واژه ظهور از ریشة «ظ ـ ه ـ ر»به معنای آشکار شدن چیز پنهان (فراهیدی، 1409)و در مقابل خفا (ابن منظور، بیتا) است. واژهشناسی کلمه ظهور نشان میدهد که این کلمه، دلالت بر شدت آشکاری دارد و به معنای آشکاری بسیار بهکار میرود و آنچه ظهورمییابد، پیشتر، پنهان بوده و غیبت داشته است.
ظهور در لغت نیز به معنای آشکار شدن چیز پنهان (فراهیدی، 1409)، پدیدار شدن و هویدایی را گویند.(دهخدا، 1319)
ظهور در مباحث مهدویت به معنای ظاهر شدن حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف – پس از زیستن طولانی، جهت برپایی حکومت عدل جهانی است. نکته مهم در ظهور، مسبوق
بودن آن به غیبت است.(سلیمیان، 1383، ص267) نقش: کنایه از طرح تازه افکندن و صورت نو ظاهر ساختن میباشد.(دهخدا، 1319)
1-3-زمینه سازی ظهور
زمینهسازی: مقدمه چینی، آماده ساختن استعداد و تهیه مقدمات برای منظوری را زمینه سازی گویند.(همو)
زمینهسازی در لغت، به معنای به وجود آوردن مقدمات انجام دادن امری است (انوری، ج5، 1381)، بر این اساس، زمینهسازی ظهور در نگاه اولیه، به معنای مقدمهچینی و آمادگی برای ظهور است. از این معنا، دو برداشت مختلف میتوان داشت؛ این دو برداشت در عین نزدیکی به یکدیگر، دارای تفاوتی اساسی هستند که بیتوجهی به آن، ممکن است مانع دستیابی به تصویر درستی از این اصطلاح باشد.
مهیا بودن و آمادگی برای ظهور، نخستین برداشت است، بدون اینکه به تأثیرگذاری این آمادگی در ظهور معتقد باشیم؛ یعنی وقتی از زمینهسازی ظهور سخن میگوییم، مقصودمان آمادگی برای ظهور از نظر معرفتی، اخلاقی، رفتاری و مهیا بودن برای پذیرش امر معصوم است؛ بهگونهای که اگر امام ظهور نماید، از ناحیۀ افراد یا جامعۀ زمینهساز، هیچ خطر یا کاستی برای آن حضرت وجود نداشته باشد و زمینهسازان، پذیرای ولایت معصوم شوند.
در عین حال، در پسزمینۀ ذهنمان به این نکته توجه داریم که این آمادگی، هیچ نقشی در ظهور امام ندارد؛ مانند اینکه پدری همۀ لوازم موردنیاز نوزادی را که در راه دارد فراهم کرده و از همه جهت برای تولد او آماده شده است و یا مانند کشاورزی که زمین را شخم زده و مسطح کرده و بذر را پاشیده و منتظر بارش باران است. بیشک این کارها آمادگی است، اما این آمادگی در تولد فرزند و بارش باران کمترین تأثیری ندارد. کسانی که از زمینهسازی سخن میگویند، ممکن است از زمینهسازی، چنین معنایی را اراده کرده باشند.
البته به نظر میرسد، اگر از این معنا با واژۀ آمادگی تعبیر شود، مناسبتر از واژۀ زمینهسازی باشد؛ زیرا زمینهسازی به معنای مقدمهچینی و تهیۀ مقدمات است و با تهیه شدن مقدمات یک امر، تحقق آن نزدیکتر و در دسترستر خواهد بود. بنابراین به نظر میرسد واژۀ زمینهسازی، جایی به کار میرود که تحقق یک پدیده (زمینه) در تحقق پدیده دیگر (آنچه برایش زمینهسازی میشود) تأثیرگذار است.
آمادگی و ایجاد مقدمات ظهور، دومین برداشت است، با این ذهنیت که این آمادگی، در تحقق ظهور تأثیرگذار است و به تعجیل فرایند ظهور میانجامد. بنابراین وقتی کسی از زمینهسازی سخن میگوید، در صدد القای این معناست که زمینهسازی، انجام دادن رفتارها و رسیدن به ظرفیتهایی است که زمینه را برای ظهور مهیا میکند و تعجیل در ظهور را سبب میشود.
به تعبیر دیگر، وقتی از ضرورت زمینهسازی سخن میگوید، مقصودش ضرورت تلاش در مسیری است که در تحقق ظهور تأثیر میگذارد و آن را سرعت میدهد و اهمال در برابر آن، باعث تأخیر ظهور میشود. تفکیک میان دو برداشت یادشده، از این جهت ضروری است که در مقام بحث، توجه داشته باشیم که منکران زمینهسازی، چه نوع تلقی از آن دارند و مثبتان آن، درصدد اثبات چه حدی از آن هستند.
همگی انسانها در قبال امام زمان خود مسئول هستند و میبایست زمینه ظهور حضرت را فراهم آورند. در این راستا بیان نکاتی ضروری است که تبیین میگردند.
2-ضرورت زمینه سازی برای ظهور
2-1-دیدگاه ها در مورد زمینه سازی
در روایات اسلامی، مطالب بسیاری درمورد انتظار و فرج آمده و به منزلة بهترین اعمال معرفی گردیده است. رسول گرامی اسلام -صلی الله علیه و آله و سلّم– میفرماید: بهترین اعمال امت من، انتظار فرج (گشایش) خداوند عزوجل است. (معین، 1379)
همچنین فرموده اند: بهترین عبادت، انتظار فرج است. ( گولد، کولب، 1376، ص29)
برداشتهای متفاوت از مفهوم انتظار، موجب گردیده تا نظرات متفاوت و متضاد رخ بنماید و بر اساس این برداشتها، تکالیف متفاوتی ارائه شود. برای روشن شدن وظیفة شیعیان و منتظران واقعی حضرت، بررسی نظریات و دیدگاهها و در نهایت روش صحیح آن ضروری به نظر میرسد.
2-1-1- زمینه سازی منفی
عدهای انتظار فرج را به این معنا دانستهاند که جامعه بایستی به حال خود رها شود و نباید به فساد آن توجهی نشان داد تا زمینة ظهورـ که دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید. عدهای فراتر از این عقیده معتقدند نه تنها نباید جلوی فساد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آنها دامن زد تا هر چه بیشتر زمینة ظهور حضرت - عجل الله تعالی فرجه الشریف - فراهم آید.
این انتظار همواره مورد مذمّت و سرزنش قرار گرفته است؛ چرا که منجر به تعطیل شدن حدود و مقررات اسلامی گشته و با موازین اسلامی و قرآنی سازگاری ندارد.
2-1-2-عدم زمینه سازی
برخی با تمسک به بعضی روایات، مانند «هر علم و پرچمی قبل از ظهور قائم، باطل است»، هرگونه زمینه سازی و تشکیل حکومت را باطل و بر خلاف اسلام می دانند و آن را در راستای بسته شدن باب مهدویت برشمردهاند.
از این جمله میتوان به انجمن حجتیه اشاره نمود.این گروه در پی سخنرانی حضرت امام خمینی -قدس سره- مبنی
بر مذّمت کسانی که معتقد به زیاد شدن فساد برای ظهور امام زمان- عجل الله تعالی فرجه الشریف - بودند طبق بیانیهای به طور رسمی انحلال خود را اعلام کرد. (خمینی، 1342، ج21، ص13-14) این گروه هیچ مسئولیتی را متوجه مردم نمیدانند، بلکه تنها، دعا را برای ظهور حجّت، لازم میدانند.
2-1-3- زمینه سازی مثبت
«زمینه سازی مثبت» را باید در معنای «انتظار سازنده» جست وجو نمود. انتظار سازنده، همان انتظار راستینی است که به عنوان «با فضیلت ترین عبادت» یاد شده است. (سلیمیان، 1383، ص60)
در طول یازده سده غیبت کبری امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف – درخشانترین چهرهای که به این «انتظار سازنده و زمینه سازی مثبت» جلوة خاص بخشیده است، حضرت امام خمینی - قدس سره - بوده که با طرح اندیشة حکومت اسلامی در عصر غیبت، به «انتظار»، معنا و مفهوم تازهای بخشید. ایشان ضمن مقابله با دیدگاههایی که انتظار را «تن دادن به وضع موجود» میدانستند، فرمودند: انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور، إن شاءالله تهیه شود. (خمینی، 1342، ج7، ص255) همچنین ایشان معتقد بودند، با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با جهان خواران، باید زمینة ظهور منجی موعود را فراهم نمود. (سلیمیان، 1383، صص52-65)
مهمترین تفاوت بین مکاتب دینی و غیردینی، امید به آیندهای روشن است که در افراد، ایجاد انگیزة تحرک مینماید. تجلی این امید در مکتب تشیع در ظهور منجی موعود، مهدی صاحب الزمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - بوده و تحرک به سوی آن در «انتظار سازنده» نهفته است.
بنابراین، انتظار به معنای «فراهم آوردن زمینه های ظهور، ظلم ستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت» (مطهری، 1371، ص61) میباشد، این زمینهسازی به مثابه ضرورت اسلام و قرآن مطرح، و وظیفة تمام مسلمین میباشد. دلایل عقلی و نقلی، ما را به این صحیح رهنمون می سازد؛ زیرا مسلمانی که خود را پایبند احکام اسلام می داند، اجازه نمیدهد هیچ یک از آیات و روایاتی که دربارة امر به معروف و نهی از منکر، حدود و دیات، جهاد، کمک به محرومان، چگونگی برخورد با ظلم و عدم تسلیم در برابر ستم و … می باشند، تعطیل و عمل نشود. (شفیعی سروستانی)
رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم –میفرماید: «گروهی از مردمِ مشرق، بیرون آمده برای ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- زمینهسازی میکنند، یعنی سلطنت ایشان را فراهم میسازند». (محمدی ری شهری، 1379، ج1، ص122)
2-2-تعیین امام مقتضای حمکت الهی
بدون شک، خدای متعال، انسان را بدون غرض و هدف نیافرید. برای اثبات این مطلب، چنانکه عقل به طور بدیهی حکم میکند، مستندات نقلی فراوانی مانند بسیاری از آیات قرآن کریم وجود دارد. از جمله: آیات 115 از سوره مبارکة مؤمنون، 191 از سوره مبارکة آل عمران، 2 از سوره مبارکة ملک، 56 از سوره مبارکه ذاریات، 36 از سوره مبارکه قیامت و تمام آیاتی که از معاد و ارسال رسل و انزال کتب و مانند آن سخن میگویند، جملگی بر این مطلب دلالت دارند که آدمی بر اساس هدفی آفریده شده است. چون خود انسان به تنهایی نمیتواند آن هدف را تشخیص دهد، از اینرو، به وحی نیازمند است تا به وسیله آن پی ببرد چگونه و از چه راهی میتوان به آن اهداف والا دست یافت.
اگر کسی بگوید قرآن کریم و سنت نبوی - صلی الله علیه و آله و سلم – برای رسیدن به آن هدف والا یعنی هدایت کافی است، در پاسخ میگوییم قرآن کریم مطالب را به صورت اجمال بیان کرده و به طور تفصیلی، به چیزی که آدمی برای رسیدن به اهداف خلقت خود به آن نیازمند است، نمیپردازد. در موضوعهای بسیاری، قرآن کریم یا گویا نیست یا مطلب را به صورت متشابه بیان میکند. به همین جهت، هر کسی ممکن است از قرآن برداشتی متفاوت کند.
از ابتدا، اصحاب پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم – و بعدها، مفسران مسلمان در مورد بسیاری از آیات مبارکه، برداشتهای متفاوت داشتند و دارند و کمتر آیهای است که در مورد آن، اختلاف نظر وجود نداشته باشد. در میان انواع برداشتها قطعاً میتوان پذیرفت که برخی درست و برخی دیگر نادرست خواهند بود. بنابراین، با وجود امکان این سوء برداشتها میتوان پذیرفت که قرآن کریم برای پی بردن ما به مسیر هدایت، کافی نیست.
درباره سنت نبوی باید گفت به دلیل ممنوعیت نقل حدیث از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - ازابتدای حاکمیت خلیفه اول تا حدود یک قرن بعد (ذهبی، بیتا، ج 1، ص2-7، ابن حنبل، بیتا، ص64، دارمی، 1407، ج1، صص137-146) مشکلات سندی فراوانی در مورد احادیث نبوی - صلی الله علیه و آله و سلم - به وجود آمد. این موضوع و مسائل دیگری سبب شد در منابع مختلف شیعه و سنی از فرقههای فراوانی نامبرده شودکه در دورههای مختلف به وجود آمدهاند (مقریزی، بیتا، ج 2، ص331) و هر کدام برداشت خود را از سیرة نبوی، صحیح میدانند و ادعای برحق بودن دارند.
این اختلافات گویای این حقیقت است که سنت پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله و سلم – نیز برای پی بردن به برنامهای که تأمینکننده هدف خلقت باشد،کافی نیست؛ چون معقول نیست همه برنامههای برگرفته از مذاهب مختلف، با همه اختلافات فراوانی که میان آنها وجود دارد، ما را به مقصود شارع مقدس برساند.اگر پیمودن هر راهی انسان را به آن مقصد میرساند، چه نیازی بود.
خدای متعال پیامبری را با برنامه مشخص و کتاب معینی برای هدایت انسان بفرستد؟
بنابراین، قرآن کریم و سنت نبوی - صلی الله علیه و آله و سلم - به تنهایی برای تأمین غرض از خلقت انسان کافی نیستند، بلکه جامعه نیازمند جانشینی برای ادامه دادن راه پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم- است که به طور کامل با تمام دستورهای الهی آشنا باشد و بتواند آنها را بیکم و کاست برای مردم بیان کند و ادارة جامعه را بر اساس موازین شرعی به دست گیرد.
در غیر این صورت، خدای متعال با وجود داشتن غرض و هدف در خلقت انسان، کاری را انجام نداده است که غرضش را تأمین کند و عقلا چنین عملکردی را نابخردانه و درخور سرزنش میدانند. چگونه میتوان باور کرد که خداوند حکیم برای پیامبر خود جانشین تعیین نکرده و در بیان احکام دین، به اجتهاد خلیفه اول و دوم و سوم و دیگران ( مقریزی، ج 2، ص331) اکتفا کرده باشد.
هشام بن حکم در مناظره با عمرو بن عبید اظهار میکند چگونه میتوان باور کرد خدای متعال برای جلوگیری از خطاهای اعضای بدن، عقل را قرار داده باشد تا با دقت و فکر، صیانت از خطا و اشتباه تا حد زیادی صورت گیرد، ولی برای خطاهای جامعه که در درجه اعلاء از اهمیت قرار دارند، امامی قرار نداده باشد تا آنها را از خطا و اشتباه حفظ کند؟(کلینی، 1319، ج1، ص238-241)
2-3- اثبات ضرورت زمینهسازی از دریچه فلسفه غیبت
وقتی ثابت شد حکمت الهی اقتضای تعیین امام و جانشین برای پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - را دارد، نتیجه منطقی آن قهراً این است که فقدان امام، معلول بیتدبیری و اهمال انسانی است. بنابراین، غیبت امام - عجل الله تعالی فرجه الشریف - به دلیل نبود قابلیت در نهاد مردمی است که دینگریزند و لیاقت دیدار او را ندارند. پس به اختیار و انتخاب خود، جامعه بدون حضور معصوم را پذیرفته و از قبول حجت خدا سر باز زدهاند.متکلمان امامیه بعد از اثبات نصب امام از طریق قاعده لطف، اظهار میکنند که نبود و غیبت امام - عجل الله تعالی فرجه الشریف - ، هیچ توجیه عقلانی ندارد جزء اینکه بگوییم این محرومیت نتیجه رفتار ما انسانهاست: «و عدمه منّا».(حلی، 1407، ص362)
در کتابهای حدیثی بابی با عنوان «علت غیبت امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف -» وجود دارد و در ذیل آن، روایاتی به چشم میخورند که جملگی بر این مطلب صحه میگذارند که غیبت امام به واسطه عدم قابلیت و لیاقت مردمی است که نهتنها از قبول فرمانهای امام سرپیچی کردند، بلکه نسبت به جان حضرت، سوء قصد کردند و درصدد کشتن او برآمدند. (صدوق، 1362، ص243-246، طوسی، 1425، صص329-343، مجلسی، 1427، ج13، ص250) نتیجة منطقی این مسئله آن است که وقتی مردم به جای بهرهگیری از نور هدایت امام، درصدد کشتن او برمیآیند، حضورش بینتیجه است و قهراً غیبت او موجّه خواهد بود. وقتی به حکم عقل و نقل مشخص شد مانع ظهور امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف -، رفتار ناشایست انسانهاست، لازمه این ادله آن است که باید این موانع را از میان برداشت. پس هر کس باید در حد توان خود تلاش کند زمینه برای ظهور فراهم شود؛ چون معقول نیست با وجود زمینه، خدای متعال از اظهار ولیّ خود که وجودش، شرط حکیمانه بودن خلقت انسان است، دریغ ورزد.
در این فرض، با وجود اینکه انسانها قابلیت استفاده از حجت و راهنمای الهی را دارند، ولی از قبول فرمانهای وی سر باز میزنند و از طرف دیگر هم اگر راهنما و حجّت برای ایشان فرستاده نشود، به خودی خود، توان رسیدن به هدف خلقت یعنی رسیدن به کمالات معنوی را ندارند. در این صورت، صدور نقض غرض را باید به خدوند متعال نسبت دهیم؛ از این رو، معقول نیست که زمینه برای حضور امام معصوم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - راهم باشد، ولی خداوند از اظهار او دریغ کند.
بنابراین، فلسفه غیبت که تنها توجیه آن عبارت است از آماده نبودن مردم، ثابت میکند که منتظران باید شرایط را برای ظهور آماده کنند؛ چون وجود امام بدون آنکه مردم به فرمانهایش گردن بنهند، فایده ندارد. از همینرو، امیرالمؤمنین علی – علیه السلام - فرمود: «لا رأی لمن لا یطاع» (شریف رضی، 1387)؛ کسی که امرش اطاعت نمیشود، گویی نظری ندارد.
منظور این سخن آن است که اگر نظر و امر کسی اعمال و اطاعت نمیشود، مثل آن است که او نظری را اظهار نکرده و امری را صادر نکرده است. باز به همین جهت، امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - فرمود: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود النّاصر… لألقیت حبلها علی غاربها» (همو)؛ اگر نبود حضور حاضران و اینکه با وجود کمککننده، حجت تمام است، حکومت را به حال خود رها میکردم.
عقل نیز بر این امر کاملاً دلالت دارد. آیا بهترین هدایتکننده و حاکم در میان مردمی که به حکم و راهنمایی او تن در نمیدهند، میتواند کاری از پیش ببرد و به هدف برسد؟ حال با ملاحظه این نظر که تنها توجیه مقبول و معقول غیبت عبارت است از عصیان مردم، چه کسی میتواند در این زمینه که باید برای رفع مانع تلاش کرد، راه انکار را در پیش گیرد؟
در اینجا ممکن است کسی اظهار نظر کند که ایجاد آمادگی از طرف منتظران لازم نیست، بلکه امام باید آن شرایط را به وجود آورد یا به تعبیر دیگر، خدای متعال به طور معجزهآسا، شرایطی را به وجود خواهد آورد تا آخرین حجت و امام در میان مردم، آشکار و از پشت پرده غیبت خارج شود. در نتیجه، ایجاد آمادگی برای منتظران لازم نیست.
در پاسخ باید گفت: اگر بنا باشد این مسئله فقط به معجزه استناد داشته باشد و به طور غیر عادی و بدون نقشآفرینی مردم تحقق یابد، با این اشکال مواجه میشویم که چرا تا به حال، خداوند قادر به انجام معجزه، از انجام چنین کاری امتناع ورزیده است؟ به این ترتیب، تمام اشکالاتی که در فلسفه غیبت، به آنها پاسخ داده شده است، دوباره پدیدار میشوند و اینبار بیجواب خواهند ماند. در آنجا ثابت شد که نصب امام مقتضای حکمت الهی است و غیبت امام هم به دلیل اطاعتناپذیری مردم است.
حال اگر بنا باشد این مانع به وسیله معجزه برطرف شود، خصم خواهد گفت پس چرا این شرط و زمینه تا کنون
محقق نشده است؟ اگر به راستی نصب امام لازم است و مقتضای حکمت الهی است، البته با در نظر گرفتن شرطی که ایجاد آن شرط هم در اختیار و قدرت خود خداست، پس چرا خداوند پس از گذشت این همه سال، کاری انجام نداده است که زمینه را برای آنچه مقتضای حکمت اوست، فراهم آورد؟
2-4- بینتیجه بودن ظهور بدون زمینهسازی
بنا بر آیات مبارکه قرآن و روایات بیشماری که از ائمه اطهار - علیهم السلام – رسیده است، امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - اسلام را به طور کامل و در همه جهان خواهد گستراند. آیهی مبارکه «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهـُدَى وَدِینِ الْحـَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمـُشْرِکُونَ» (توبه، 33) کاملاً بر این مطلب دلالت دارد که در عصر ظهور، تنها دین غالب بر جهان، دین اسلام خواهد بود.
روایاتی نیز که در ذیل این آیه مبارکه بیان شدهاند، جملگی بر این نکته دلالت دارند که در زمان ظهور امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف -، کافر و مشرکی باقی نخواهد ماند و همگان به وحدانیت خدا و رسالت نبوی - صلی الله علیه و آله و سلم – و ولایت ائمه اقرارخواهندکرد. (سمرقندی، بیتا، ج 2، ص87 ، طبرسی، 1379، ص25، فیض کاشانی، 1336، ج1، ص697) به طور مسلّم، اسلام در زمان حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف – باید به طور کامل اجرا شود تا جایی که در روایات زیادی آمده است که آن حضرت، تجدیدکننده دین است و بسان پیامبر اعظم - صلی الله علیه وآلهو سلم -، تمام امور جاهلی را از بین میبرد.(حرعاملی، بیتا، ج3، ص539) پس قهراً ثابت میشود که برای تحقق این امر در آن وقت، به آمادگی و زمینهچینی نیاز است.
به یقین، خدای متعال نمیخواهد همه کارها را با قدرت خارقالعاده و به صورت معجزهوار پیش ببرد و در آن
عصر، اختیار را از انسانها بگیرد. در آن زمان عنایاتی خاص از جانب ذات مقدس احدیت وجود خواهد داشت، چنانکه در برخی از روایات به آن اشاره شده است (همو، صص 496-540)، ولی این عنایات چنان نیست که اختیار را از انسان سلب کند و کارها را به طریق خارقالعاده پیش ببرد.
3- نقش سبک زندگی در زمینه سازی ظهور
منتظران واقعی و راستین جهت نیل به جامعه ایدهآل مهدوی از پای ننشسته و با تلاش و کوشش مضاعف و با ارائه برنامه و راهکارهای تبلیغی، زمینه درک ظهور و آمدن حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - را فراهم میکنند. بنابراین اگر انتظار را به معنای دست روی دست گذاشتن و صرفاً چشم به راه آینده بودن تعریف نکنیم و آن را به نوعی تلاش جهت زمینهسازی برای ظهور بدانیم، نگاه منتظرانه از دو دیدگاه به سبک زندگی ما جهت میبخشد؛چرا که سبکی شدن زندگی با شکلگیری فرهنگمردم رابطه نزدیک دارد. (ولیزاده، 1392، ص3056)
یکی از این نظر که انسان همانگونه که در برابر حجّتهای آشکار الهی تکلیف دارد، در مقابل امام غایب هم مکلف به اطاعت است و دیگر از آن جهت که باید خودش و جامعه را برای پذیرش حضور و ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - آماده کند وگرنه غفلت از این مهم ظهور ایشان را به تأخیر میاندازد. در واقع همین دو نیّت در سبک زندگی اسلامی ما نفوذ میکند و آن را تکامل میبخشد.
کسی که به تکالیف دینی تنها از آن جهت مینگرد که در دین به رعایت آن دستور داده شده است، با کسی که وظایف دینی را به مثابه خشتهایی میداند که در هر لحظه بنای رفیع ظهور را تکمیل میکند، این دو نگاه از نظر انگیزشی در یک سطح نیستند. امام صادق -علیه السلام- میفرماید: «هر كس كه از بودنش در شمار یاران امام قائم شادمان است باید به انتظار باشد و با همین حال انتظار به پرهیز و اخلاق نیكو رفتار كند. پس اگر اجلش فرا رسید و امام قائم پس از مرگ او قیام كرد پاداش او همانند پاداش كسى است كه امام قائم را درك كرده باشد پس كوشا باشید و به انتظار بنشینید گوارا باد بر شما اى گروهى كه مشمول رحمت خدائید». (نعمانی، بیتا، ص200)
یعنی عمل همراه با ورع و برخورداری از فضایل اخلاقی، باید رویکردی منتظرانه داشته باشد و کسی که میخواهد از اصحاب امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - به شمار آید، باید حتی در ورع و اخلاق پسندیده، به این معنا توجه داشته باشد که اینها در نسبتی خاص با امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و برای فراهم شدن زمینههای ظهور است.
سبک زندگی انسان منتظر از سایرین متمایز است. زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه
الشریف - هویت خاصی به دیدگاهها و گرایشها و رفتارهای فرد مسلمان میدهد. چرا که تعریفی که از سبک زندگی ارائه میشود بر حسب نگاهی که به انسان وجود دارد، متفاوت خواهد بود؛ و نوع نگاه به انسان نیز خود در درجه اول منبعث از نوع نگاه و جهانبینی است که مکتب و آیین مسلط در جامعه ارائه میدهد و در درجه دوم، ناشی از شناختی است که خود انسان از کارکردها، ویژگی، شاخصها، فلسفه (وجودی) و اهداف خویش از مبحث سبک زندگی انتظار دارد.سبک زندگی زمینه ساز، شرایط لازم برای پذیرش ولایت و حاکمیت حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - را در فرد و جامعه فراهم میآورد.
سبک زندگی مجموعهای از عملکردهاست که بر اساس بینش ما به زندگی شکل میگیرد و فرد با بهرهگیری از آنها، افزون بر رفع نیازهای جاری خود، روایت خاصی از هویت شخصی خود را در برابر دیگران، مجسم میسازد و در واقع از این نظر میان قشرهای گوناگون اجتماعی، تمایز به وجود میآورد. یکی از صاحب نظران بر اساس دیدگاه رهبر معظم انقلاب در تعریف سبک زندگی می گوید: سبك زندگی، مجموعهای نظاممند از فعالیتهاست كه از بینشها، گرایشها و كنشهای اشخاص بر میخیزد.
به همین مناسبت، مقام معظم رهبری تأكید میكند كه رفتار اجتماعی و سبك زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی
است. هدف زندگی چیست؟ هر هدفی كه ما برای زندگی معین كنیم، به طور طبیعی، متناسب با خودش، یك سبك زندگی برای ما به همراه دارد.
به این ترتیب اگر زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - در اولویت اهداف زندگی انسان مسلمان شیعه مذهب قرار گیرد و با علم و معرفت نیز همراه باشد، علایق، گرایشها و عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع این هدف مقدس، اهداف جزئیتر زندگی را دوباره تعریف میکند و بر این اساس سبک خاصی از زندگی شکل میگیرد.
اصحاب امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - از مقام والایی برخوردارند تا جایی که در روایتی از امام باقر - علیه السلام - رسیده است که: «گویا میبینم اصحاب امام قائم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - را که میان شرق و غرب را احاطه کردهاند و همه چیز مطیع ایشان است، حتّی حیوانات وحشی زمین و پرندگان آسمان. همه چیز به دنبال کسب رضایت ایشان هستند تا جایی که قسمتی از زمین بر قسمتهای دیگر افتخار میکند که امروز یکی از اصحاب قائم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - بر من گذشت.» (حرعاملی، بیتا، ج3، ص494)
رسیدن به این مقامات به یقین جزء با زحمت و آمادگی قبلی ممکن است، تا یاورانی که دارای چنین مقامی هستند، برای آن دوران تربیت و آماده نشوند، اداره یک حکومت جهانی ناممکن است. تربیت این یاوران نیز در گرو بهرهمندی از سبک زندگی منتظرانه است.
در روایات فراوانی به این امر بشارت داده شده است که منجی با ظهور خود جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد این روایات از نظر کثرت تا حدی است که امکان هیچ شک و شبههای در مورد صدور آن راه ندارد. (همو، صص445-555)
چگونه میتوان پذیرفت که بسترسازی برای پر کردن زمین از عدل و داد تنها توسط خود حضرت به تنهایی صورت نخواهد گرفت زیرا سنت الهی بنا بر استناد قرآن کریم این است که: «إِنَّ اللهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (رعد، 11) این آیهی کریمه به خوبی ثابت میکند که سنت الهی بر این نیست که بدون اختیار و به طور معجزهآسا، وضعیت را در جامعه به سمت صلاح و نفی ظلم و پر کردن زمین از عدل و داد پیش ببرد، در حالی که خود مردم هیچ نقشی نداشته باشند و این کار فقط به دست امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و با عنایت الهی صورت گیرد.
نیز گفتیم که اگر بسط ید قرار دادن امام، فعل الهی باشد، انسانها مجبور خواهند شد و خداوند متعال اگرچه میتواند با قدرت خود، دشمنانش را از بین ببرد و او را با ملائکه یاری رساند، ولی چنین نمیکند؛ چون در این صورت، دیگر تکلیف کردن، بیفایده و بیمعناست. بنابراین، وظیفه ما این است که سبک زندگی خود را به گونهای تنظیم نماییم که شرایط بسط ید و قدرتمند شدن امام را فراهم کنیم.
عمل به تکالیف شرعی اعم از آنچه جنبه فردی یا اجتماعی دارد، موجب میشود زمینههای ظهور فراهم شود؛ چون هر قدر دستورهای دین کاملتر اجرا شود، امکان نهادینه شدن دین به صورت کامل، بیشتر فراهم میگردد. براین اساس، در روایات متعددی، وقتی از ائمه طاهرین - علیهم السلام - سؤال میشد که «وظیفه انسانها در عصر غیبت چیست؟» میفرمودند: به هر چه نزد ایشان از دین به عنوان حجت ثابت شد، عمل کنند تا اینکه زمان ظهور برسد. به عنوان نمونه؛ به یکی از این روایات اشاره میگردد:
عن ابی عبدالله - علیه السلام - قال: «کیف أنتم إذا بقیتم دهراً من عمرکم لا تعرفون إمامکم؟ قیل له: فإذا کان ذلک فکیف نصنع؟ قال: تمسکوا بالأمر الأوّل حتی یستبین لکم» (حرعاملی،بیتا، ج3، ص494)؛ امام صادق - علیه السلام - میفرماید: چگونه خواهید بود در زمانی که نسبت به امام خود، آشنایی و دسترسی ندارید؟ به حضرت گفته شد: در آن زمان وظیفۀ ما چیست؟ حضرت فرمود: به همان چیزی که امر اول شماست (همان چیزی از احکام دین که برای شما حجت است) عمل کنید تا حقیقت برای شما آشکار شود.
به طور کلی برای اثبات تأثیرگذاری سبک زندگی انسانها در ظهور، به حجم وسیعی از روایات میتوان استناد جست که آنها را به دو دسته تقسیم میکنیم. به عنوان نمونه یک روایت از هر دسته بیان میکنیم:
3-1-روایات خاص
این دسته روایات، مخصوص امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - است؛ازجمله:
امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - در توقیع خود به شیخ مفید چنین میفرماید:
«…اگر شیعیان ما که خداوند آنان را بر اطاعتش توفیق عنایت فرماید: در وفای به عهدی که بر عهدۀ آنان است، یکدل میشدند، میمنت ملاقات با ما از آنان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیبشان میگشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما… ». (طبرسی، 1413، ج2)
در این توقیع، به صراحت آمده است که اگر شیعیان در وفای به عهدی که بر عهده دارند، با یکدیگر همدل میشدند، ظهور آن حضرت به تأخیر نمیافتاد. بنابراین، عملکرد مردم در تحقق ظهور تأثیرگذار است. همچنین عبارت «علی اجتماع من القلوب» احتمال ناظر بودن این توقیع شریف به بحث ملاقات را نفی میکند؛ زیرا اگر این توقیع، به بحث ملاقات و بیان ضابطهای برای تشرف به محضر مبارک آن حضرت در عصر غیبت ناظر بود، وجهی برای تأکید بر اجتماع قلوب نبود؛ چون عنصر اجتماع قلوب طبیعتاً برای امری موردنیاز است که به شکل جمعی میخواهد تحقق یابد، در حالی که تشرف به محضر مبارک امام، امری کاملاً فردی به شمار میرود و مشروط بر بودن تحقق این امر فردی به اجتماع قلوب، فاقد توجیه منطقی است.
3-2- روایات عام
این روایات مختص به وجود حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - نیست؛ بلکه ناظر به عصر ظهور منجی است:
امام صادق - علیه السلام - میفرماید: «أنه لو اجتمع للإمام عدة أهل بدر ثلاثمائة و بضعة عشر رجلاً لوجب علیه الخروج بالسیف». (مفید، 1414)
3-3-نقش سبک زندگی در ظهور از منظر اندیشهوران شیعه
در آرای اندیشهوران شیعی نیز این مسئله دارای جایگاه ویژهای است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میگردد:
3-3-1-شیخ مفید
شیخ مفید از متکلمان برجستۀ شیعه، اعتقاد دارد که رفتار مردم در ظهور تأثیرگذار است. این مطلب را از مواضع مختلفی از کلمات وی میتوان استنباط کرد. برای نمونه، وی در جایی ضمن پاسخ به این پرسش که علت غیبت امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - چیست و اگر صعوبت زمان عامل غیبت بود، این علت در زمان سایر امامان نیز وجود داشت در حالی که آنان غایب نشدند، چنین مینویسد:
از آنجا که امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف -، همان کسی است که از اول خلقت و در گذر زمانها از شمشیر
کشیدنش و جهاد با دشمنان خداوند و برداشته شدن تقیه از دوستانش و ملزم کردن آنها به جهاد در زمان ظهورش سخن گفته شده و بیان شده بود که او همان مهدی است که خداوند حق را به وسیلۀ او آشکار میسازد و گمراهی را نابود میکند و معلوم بود که او با شمشیر قیام نمیکند، مگر با وجود انصار و اجتماع یاران؛ ولی با وجود این، انصار او از زمان وجودش تا زمان ما، آماده و بر یاری او متحد نبودهاند و در تمام کرۀ زمین کسی که برای جهاد آمادگی داشته باشد، وجود نداشت؛ گرچه کسانی بودند که برای نقل آثار و حفظ احکام و دعا به درگاه خداوند برای فراهم شدن اسباب این کار اهلیت داشتند.
از اینرو، بر امام زمان لازم شد که به تقیه رو بیاورد و رعایت تقیه بر آن حضرت واجب شد، همچنانکه بر پدران گرامیاش واجب شده بود؛ زیرا اگر بدون یاور آشکار شود با دست خودش، خودش را به هلاکت افکنده است و اگر خودش را به دشمنان بنمایاند، از تلاش برای رساندن ضرر به او و مستأصل کردن شیعیانش و حلال کردن خونشان دریغ نمیورزیدند … و چون عصمت او ثابت شده، بر او واجب است که مخفی شود تا آنجا که یقین کند که یاران و انصارش مهیا و مجتمع شدهاند و مصلحت عمومی در ظهور او با شمشیر است و بداند که میتواند حدود را اقامه کند و احکام را اجرا نماید. (مفید، 1414، ج4)
در این کلمات شیخ مفید آشکارا، ظهور امام را مشروط به فراهم شدن یاران دانسته است. به اعتقاد وی مردم
میتوانند با تلاش خود و ایجاد صفات و ویژگیهایی که در اصحاب امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - لازم است، شرط ظهور امام مهدی - عجل الله تعالی فرجهم الشریف - را مهیا کنند و تسریع در ظهور را باعث شوند.
3-3-2-سید مرتضی
سیدمرتضی به تأثیرگذاری رفتار مردم در ظهور معقتد بود. وی در پاسخ به پرسش از علت نیاز به امام و درضمن پاسخ به سؤالاتی که در این باره وجود دارد چنین مینویسد: آیا نمیبینی که ما میگوییم خداوند متعال مردم را به اطاعت امام و فرمانبرداری از او و بهرهمند شدن از او مکلف کرد، در حالی که تمامی اینها در زمان غیبت منتفی است؟ پس با وجود غیبت، باز هم تکلیف ثابت است؛ زیرا ما میتوانیم تقیه امام و ترس ایشان را برطرف کنیم. (شریف مرتضی، 1405، ج1)
3-3-3-شیخ طوسی
به اعتقاد شیخ طوسی، همچنان که غیبت امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - برآمده از سوء رفتار مردم است، ظهور آن حضرت نیز از تغییر مثبت در رفتار مردم ناشی میشود. وی پس از تقریر قاعدۀ لطف و اثبات ضرورت وجود امام معصوم و ضمیمه کردن این مقدمه که هماکنون امام معصوم ظاهری وجود ندارد، اثبات میکند که پس آن امام معصومی که قاعده لطف ضرورتش را اثبات میکرد، باید غایب باشد. وی در ادامه به اشکالاتی که به این استدلال
گرفته شده پاسخ میدهد و در ضمن پاسخ به یکی از آن اشکالات، چنین مینویسد:
بسط ید امام گرچه برای مکلف حاصل نشده است، این از رفتار خود او نشأت میگیرد و اگر مکلف از امام تمکین میکرد، امام آشکار میشد و بسط ید پیدا میکرد و لطفش حاصل میشد؛ در نتیجه تکلیف مکلف قبیح نبود؛ زیرا حجت علیه اوست و نه به نفع او. (طوسی، 1411)
3-3-4-امام خمینی
امام خمینی - رحمه الله علیه - به نظریۀ زمینهسازی و تأثیر رفتار مردم در ظهور معتقد است. ایشان در مواضع
متعددی از سخنان خود، به این مسئله تصریح کرده است.برای نمونه میگوید:
ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن، تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمىتوانیم بکنیم؛ چون نمىتوانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را؛ فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچون بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت – عجل الله تعلی فرجه الشربف - . (خمینی، 1371، ج21)
3-3-5-شهید مطهری
وی پس از توضیح اینکه یکی از عناصر اساسی اندیشۀ مهدویت، عنصر نفی و ضد تسلیم است چنین مینویسد: از مطلب بالا یک نکته دیگر روشن میشود و آن رسالت و وظیفۀ مردم است. درست است که عدل جهانی مانند نیروی حیاتی است و جنبۀ ماورایی دارد، ولی تا موانع رفع نشود، حیات تجلی نمیکند. پس وظیفۀ مردم است مبارزه با موانع برای تسریع ظهور عدل مطلق. به عبارت دیگر، تا مردم کمالجو و عدلمطلقطلب نباشند، آن هم طلبی صادق و توأم با تلاش، به آن هدف عالی ماورائی نمیرسند. (مطهری، 1385، ج9، ص381)
3-3-6- شهید صدر
شهید سیدمحمدباقر صدرپس از توضیح این مطلب که ظهور امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - از آن جهت که یک دگرگونی اجتماعی است، به فضای مناسب و اوضاع بیرونی وابسته است، چنین مینویسد: برای اجرای چنین تحول بزرگی، تنها وجود رهبر صالح کافی نیست؛ وگرنه در همان زمان پیامبر – صلی الله علیه و آله وسلّم – این شرط وجود داشت؛ پس این تحول بزرگ، فضای مناسب جهانی میطلبد که همه زمینههای خارجی لازم برای انقلاب عمومی در آن وجود داشته باشد. عامل اساسی در ایجاد این فضای مناسب و پذیرش پیام عدالت از طرف مردم، همانا احساس پوکی و پوچی است که انسان متمدن آن روز خواهد کرد و منشأ این احساس، تجربههای مختلف بشری از تمدن است؛ تمدنی که جنبههای منفی آن پشت او را خم میکند و به آنجا میرسد که میفهمد شدیداً به کمک نیاز دارد و از عمق جان، توجه خود را به عالم غیب یا منبعی مجهول معطوف میدارد. (صدر،1425)
3-3- امام محوری
امام محوری اصلیترین ویژگی سبک زندگی مهدوی است. امام محوری، یعنی زندگیای که امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف -، محور شکل گیری و ثبات و تعادل است؛ چرا که طبق فرمایش امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف - مخلوقات بعد از ائمه دست پرورده ایشانند. (طبرسی، ج2، ص278). بهترین راه تشکیل سبک زندگی با محوریت امام زمان این است که باید بدانیم که او شاهد و ناظر اعمال ماست (کلینی، 1429، ج1، ص171؛ مکارم، ج8، ص125)؛ در این صورت باید خود را در محضر امام معصوم ببینیم و ادب حضور همیشه رعایت کنیم.
منتظران ظهور موعود، باید باور داشته باشند که امام مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف -، با وجود غیبت ظاهری، امام زنده و حاضر و شاهد بر اعمال ایشان است و آن حضرت مسوولیتهایی از ایشان می خواهد که باید به آنها عمل نمایند. امام به عنوان حجت الهی، معیار و شاخص است آن چه موجب احساس وظیفه در زمان غیبت میشود، بر این اساس است که او امام و حجت خداوند بر ماست ولی چون غایب است، وظایف سنگین و مهمی بر دوش ماست که میتواند در ابعاد مختلف زندگی خود را نشان دهد. در این راستا معیار سنجش عملکرد افراد در دوران غیبت، اطاعت و تبعیت از ایشان است.
امام صادق -عليه السلام- در وصف زمینه سازان ظهور میفرماید: «ورجال كانّ قلوبهم زبر الحديد، لا يشوبها شك في ذات اللّه أشد من الحجر … هم أطوع له من الأُمّة لسيّدها » (مجلسی، 1403، ج 52 ، ص 308.)
مردانى كه دلهاشان بسان پارهى آهن است. در ايمانشان به خدا و وعدهى او ذرّهاى ترديد ندارند و باور آنان از كوه سخت تر است … ايشان در فرمانبردارى از سالار خويش مطيعتر از كنيز نسبت به مولاى خود مى باشند.
این میزان فرمانبرداری زمینه سازان ظهور در پرتوی ولایت پذیری ایشان (طبری، ۱۴۱۳، ص۴۴۹)، عشق به امام (مجلسی، ۱۴۰۳: ج ۵۲، ۳۰۸) و فداکاری برای وی (همو) حاصل شده است.
در این راستا شناخت امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف - تاثیر بسزایی دارد؛ چرا که وقتی او را بشناسد و به صفات و خصوصیات آن حضرت آشنا شود بهتر به وظایف خود به عنوان یک مسلمان میپردازد. این شناخت تا آن اندازه اهمیت دارد که پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم - دراین باره میفرماید: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتاً جاهلیة » (بخاری، ج5، ص13، نیشابوری، ج6، ص21؛ ابن بابویه، 1416، ج2، ص409؛ مجلسی 1403، ج ۳، ص ۳۸۲) هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد چون کسی است که زمان جاهلیت مرده باشد.
کسی که خود را مهیای ظهور حضرت می سازد درمرحلة اول با شناخت صحیح، انگیزة لازم ایمان و عمل صالح را به دست می آورد. شناخت امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - به سبب ویژگی های خاصی همچون ولادت پنهان، زیست پنهان، امتحانات سخت و دشوار و … از اهمیتی والایی در این زمینه برخوردار است.
امام سجاد - علیه السلام - در این باره می فرمایند:
ایشان (كسانی كه معرفت نسبت به امام پیدا نمودند) به منزله مجاهدانی هستند كه در حضور رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - با شمشیر جنگیدهاند. آنان به حقیقت در شمار مخلصان و شیعیان راستین ما و دعوت كنندگان به سوی دین خدا در نهان و آشكارند.( مجلسی، 1403، ج52، ص122)
3-4- عدالت محوری
عدالت، از اصول مهم و جاودانه در نظام اسلامی به شمار میرود که قوام حقیقت حیات انسان بر آن مبتنی است:
(احسائی، 1405، ج4، 103)
همچنین کثرت آیات درباره عدل بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن است. (رحمن: 7 - 10؛ مائده: 8؛ نساء: 135؛ نحل:90) عدالت از مفاهیم مورد توجه رهبران فکری و مصلحان اجتماعی بهویژه حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - است. به گواهی قرآن کریم، فلسفه بعثت انبیاء، ارسال رسل، انزال کتب و تشریع قوانین مختلف از سوی پروردگار متعال نیز در این راستا قرار دارد و انبیای عظام الهی که راهبران حقیقی انسانها به سوی سعادت دنیا و آخرت هستند، ایجاد جامعه عادلانه را سرلوحه اهداف والایشان قرار دادهاند. (حدید، 25)
در قرآن کریم، آیات بسیاری بر برقراری عدالت در جامعه تأکید میکنند و استقرار عدالت و گسترش آن را یکی از اهداف اساسی و فلسفۀ بعثت انبیاء میدانند. از جمله آیاتی که بهطور کلی در سیاستگذاری در عرصه اجتماع در برقراری عدالت از آن میتوان یاد کرد، آیه 90 سوره نحل است:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون».
علامه طباطبایی در ذیل این آیه ضمن اشاره به معانی و مصادیق عدالت، آشکارا بر اهمیت عدالت اجتماعی پای میفشارد، عدالت در قضاوت و داوری، عدالت در برخورد با گناهکاران و دشمنان، عدالت در گفتار و عدالت اقتصادی. (طباطبایی، 1417؛ ج 12)
الگوی آرمانی و مطلوب حکومتهای زمینهساز یعنی حکومت حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - نیز در همین راستاست و اوست که تحققبخش فلسفه رسالت و اهداف پیامبران است. بدون تردید، عدالتگستری جهانی که در جامعه امروزی، یک آرمانی در سطح خواست درونی جوامع بشری تلقی میشود، روزی در حکومت جهانی حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - در شکل کامل آن به عینیت خواهد رسید. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: یَمْلَأُ اْلأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. (طوسی، 1411، ص178)
در حدیثی از ابوسعید خدری چنین آمده است:
«وَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ – صلی الله علیه و آله و سلم - : أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ یُبْعَثُ فِی أُمَّتِی عَلَى اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زَلَازِلَ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَرْضَى عَنْهُ سَاکِنُ السَّمَاءِ وَ سَاکِنُ الْأَرْضِ یَقْسِمُ الْمَالَ صِحَاحاً. فَقَالَ رَجُلٌ: مَا صِحَاحاً؟ قَالَ: بِالسَّوِیَّهِ بَیْنَ النَّاسِ وَ یَمْلَأُ اللَّهُ قُلُوبَ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ – صلی الله علیه و آله و سلم - غِنًى وَ یَسَعُهُمْ عَدْلُهُ حَتَّى یَأْمُرَ مُنَادِیاً یُنَادِی یَقُولُ: مَنْ لَهُ فِی الْمَالِ حَاجَهٌ! فَمَا یَقُومُ مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَجُلٌ وَاحِد». (مجلسی، 1404: ج51، ص92)
شما را به ظهور مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - بشارت میدهم؛ زمین را پر از عدالت میکند همانگونه که از جور و ستم پر شده است. ساکنان آسمانها و ساکنان زمین از او راضی میشوند و اموال و ثروتها را بهطور صحیح تقسیم میکند. کسی پرسید: معنی تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: بهطور مساوی در میان مردم! [سپس فرمود:] و دلهای پیروان محمّد – صلی الله علیه و آله و سلم - را پر از بینیازی میکند و عدالتش، همه را فرا میگیرد؛ تا آنجا که دستور میدهد کسی با صدای بلند صدا زند: هر کس نیاز مالی دارد، برخیزد. هیچکس جز یک نفر برنمیخیزد.
بر این اساس، هرچند امکان رسیدن به چنین فضای عادلانهای جز در حکومت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - میسر نیست، حکومتهای زمینهساز ظهور باید در چنین مسیری حرکت کنند و زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم آورند. از این رو حکومتهای زمینهساز باید دغدغه اصلی خود را برپایی این اصل مهم قرار دهند و عدالت را در سطح جوامع بشری در جنبههای فردی و اجتماعی بگسترانند. افراد مؤمن به اهداف حکومت و ولایت امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف - نسبت به پدید آمدن شرایط چنین جامعهای احساس تکلیف میکنند و برای فراهم سازی شرایط ظهور وظایفی دارند.
محور این وظایف، عدل و احسان است.( قمی، 1404: ج1، ص388) اجرایی کردن عدل و احسان توسط مؤمنان در تمامی زمینههای قضاوت و داوری، امور اقتصادی و فعالیتهای سیاسی سبب میشود زمینۀ تحقق عدالت اجتماعی، به عنوان برجسته ترین اهداف حکومت و ولایت ولیّ عصر(عج) در میان جامعۀ بشری فراهم گردد.
3-5- انتظار پیوسته و پویا
ویژگی دوم سبک زندگی مهدوی، انتظار پیوسته و پویا است، آنانی که دائم منتظر و چشم به راه قیام و ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - اند، خود و خانواده را آماده میکنند که روز موعود را در نظر بگیرند، و رفتارها و برنامه های خود را بر این اساس تنظیم میکنند و شیوه مناسب زندگی خود را بر اساس آمادگی و انتظار مداوم سامان می دهند.
با دقّت و تأمّل در مفهوم واقعی کلمه «انتظار» روشن میشود که منتظر راستین مسئولیت خطیری به عهده دارد. توجّه بدان موجب اصلاح فرد و جامعه و جلوگیری از مفاسد اجتماع و باعث نجات و رستگاری و مایه دلگرمی و آمادگی برای ظهور منجی بشریّت و پذیرش امام معصوم غایب است.( هاشمی شهیدی، 1384، صص182-185)
یکی از ارکان انتظار است که در روایات به آن تأکید شده است، امیدوار بودن به گشایش الهی است. این کلام در خصال از امیرالمؤمنین - علیه السلام - نقل شده است: «انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّه.» (مجلسی، ج10، ص94، ما علمه صلوات الله عليه من أربعمائه…، ص89) منتظر فرج باشید و از گشایش الهی و روح الله مأیوس نباشید.
مهمترین مؤلفه انتظار در کنار رکن اعتقادی انتظار و یقین به ظهور صاحب الزمان، داشتن زندگی صالحانه
یعنی رفتار و گفتار پاک و با تقوا و عفاف و ورع است. منتظر مصلح خود باید صالح باشد. این نوع نگاه به انتظار، سبک زندگی انسان منتظر را توصیف میکند. انتظاری پویا، فعال و سازنده همراه با تهذیب نفس و اخلاق است.
امام صادق – علیه السلام - در روایتی به روشنی به این مطلب تأکید کرده است که «حکومت قائم مسلماً تاسیس خواهد شد پس هر کس علاقه دارد از اصحاب و یاران قائم ما باشد باید کاملاً مراقبت کند، تقوا و پرهیزکاری را شیوه خویش گرداند، خودش را به اخلاق نیکوی انسانی مزین سازد و آنگاه در انتظار فرج قائم باشد… کوشش و جدیت کنید و امیدوار فرج و توفیق باشید. ای گروهی که مورد توجه خدا هستید کامیابی و پیروی گوارایتان باد. (ابن ابی زینب، بیتا)
مهمترین وصفی که برای زمینهسازان ظهور در این روایت بدان اشاره شده است، تقوا است. این کلمه از ماده وقی است که به معنی حفظ و صیانت و نگهداری (مطهری، ص 3) و در عرف و لسان عرب عبارت است از حفظ نفس از مخالفت اوامر و نواهی حق و متابعت رضای حق. (خمینی – رحمه الله علیه - ص 206)
روایت دیگری که از امام جواد نقل شده است، ضرورت اتصاف زمینهسازان ظهور به تقوا را ضروری میکند: «و قبلَ ذلک فتنهُ شرٍّ یُمسِی الرَّجُلُ مُؤمِناً و یُصبِحُ کافِراً و یُصبِحُ مؤمناً و یُمسِی کافراً، فَمَن أدرکَ ذلک الزَّمانِ فَلیتَّقِ اللهَ وَلیکُن أحلاسِ بَیتهِ؛ و قبل از فرا رسیدن ظهور، فتنه جانکاهی پدیدار میشود که در آن، انسان با ایمان روز را به پایان میرساند و صبح (فردا) کافر میشود، و صبح مؤمن است و شب کافر میشود، پس هر کس چنین زمانی را درک کرد باید تقوی پیشه کند و چون گلیمی از گلیمهای خانهاش باشد.»
از نظر روایات معصومین زمینهسازان ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - به منظور انجام رسالت عظیمشان، میبایست خود را به فضایلی متصف نمایند. مهمترین آنها عبارتند از: دعابرای امر تعجیل در امر فرج (مجلسی،1403، ج53، ص181)، انس با ذکر خداوند (همو، ج۵۲، ۳۰۸)، پرهیز از محرمات الهی (صافی گلپایگانی، ۱۴۱۹، ص۵۸۱)، شب زنده داری (مجلسی، 1403، ج 52،ص 308)، اتّحاد و برادرى ياران (الزام الناصب، ج 2، ص 200)
3-6- عقلگرایی
آموزه های دینی و از جمله مهدویت مبتنی بر ادراکات عقلی است. عقل در وجود انسان یکی از نعمتهای بزرگی است که خداوند متعال در وجود انسان به ودیعت نهاده است و وجه تمایز انسان با سایر موجودات همین عقل و تفکر انسان است (مطهری، ۱۳۷۲: ص ۸۷). پايه شخصيت انسان، هوشياري و فهم (ابراهيميان، 1378، ص95) و مدرِک تمامی خیرات، عقل است. (محمدي ري شهري، 1385 ، ج1، ح536)، ذيل عنوان «الخير» (همو) یکی از اصول تربیتی اسلام، این است که تمامی فرآیند تربیت باید با عقل مطابق باشد و اموری که بر ضد قوانین عقلی باشد، همانند برخی از دستورات و احکام به ظاهر دینی جهان غرب و مکاتب انحرافی از حیطۀ دستورات تربیتی اسلام خارج اند. (فرمهینی فراهانی، ۱۳۹۰: ۹۷ – ۱۰۲)
از این روست که در قرآن کریم و احادیث بر لزوم عقل ورزی و تقویت و افزایش توانمندیهای عقلانی بسیار تأکید شده است. امام علی – علیه السلام - میفرماید: «العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب؛ عقل استعدادى طبیعى است که با علم و تجربه افزایش پیدا مىکند.» (آمدی تمیمی، ۱۳۷۳: ج۲، ص ۳۲)
افزایش توانمندیهای عقل به وسیلۀ علم و تجربه است. پرورش خرد سبب میشود افراد حقایق هستی، اهداف زندگی، درستی و نادرستی راه ها را بیابند و فضایل را که در عقل متکامل است، در خویش رشد دهند و از جهل و نادانیها و ضد ارزشها فاصله گیرند. از این رو، از جمله ویژگیهای یک انسان شایسته این است که از این نعمت الهی کمال استفاده و بهره وری را نماید تا بدین وسیله خود را به سعادت برساند.
منظور از عقل در آموزههای مهدوی، تدبیری است که انسانها به سبب آن، با خدا رابطهای عمیق برقرار میسازند و تسلیم اوامر اویند و از راه بندگی و عمل به آموزه های دینی مسیر سعادت را می پیمایند؛ چنان که امام صادق(ع) دربارۀ معنای واقعی عقل محوری می فرماید: «الْعَقْلُ … مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ» (کلینی، ۱۳۹۱: ج۱، ص ۱۱)
عقل چیزی است که خداوند با آن عبادت می شود و بهشت های [اخروی] با آن به دست میآید. تربیت و تزیین به ۷۵ ویژگی عقل و مقابله کردن با ۷۵ صفت ضد آن(کلینی، 1391، ج1) از وظایف زمینهسازان حکومت ولیّ عصر – عجل الله تعالی فرجه الشریف - است. این پرورش و تعالی عقلی است که زمینه را برای پذیرش ولایت مهدی، ایمان و صالح عمل کردن فراهم میسازد. (طبرسی، 1413، ص283)، پرورش عقلورزی در زمینهسازان ظهور سبب میگردد وظایف خود را در زمینهسازی ظهور، به شایستگی درک کنند و برای عملیاتی کردن آن، بسترهای لازم را فراهم سازند و با تکامل عقل به همهی کمالات دست یابند.( علم الهدی، 1379، ص 109)
منتظران ظهور از طریق راهکارهای زیر نیز میتوانند با بهرهگیری از موهبت الهی عقل، در راستای زمینهسازی ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - گامهای اساسی بردارند:
1- تبیین چهره واقعی مهدویت از مجرای شناسایی و رد شبهات وارد بر مسئله مهدویت و مسائل پیرامون آن،
2- شناخت مدعیان دروغین و مقابله با آنها،
3- مقابله با مسئله تطبیق در امر ظهور چرا که این مسئله علاوه بر وهن تشیع، عقاید شیعیان را نیز در این زمینه سست میکند.
امام سجاد - علیه السلام -، منتظران عصر غیبت را با این صفت میستاید که خداوند متعال به ایشان عقل و فهم و معرفت فراوان عطا کرده است.
3-7- پیشرفت علمی
از دیگر ویژگیهای زمینهسازان ظهور، افزایش رشد معرفتی و دانشی انسان است. ارزش علم و دانش در اسلام بر هیچکس پوشیده نیست. به طور کلی میتوان گفت یک چهارم آیات قرآن به مسئله علم و معرفت مرتبط است. از جمله آنها آیه نهم سوره زمر است که خداوند به طور صریح عاملان را از غیر عالمان متمایز میکند: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون، انما یتذکر اولوا الالباب» بگو آیا دانایان با نادانان مساویاند؟ جز این نیست که تنها خردمندان یادآور میشوند.»
اهمیت علم در اسلام آنقدر زیاد است که طلب آن را بر هر مسلمانی واجب دانسته است. پیامبر اکرم می فرماید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم؛ تحصیل علم بر هر مسلمانی فرض و واجب است.» (مصباح الشریعه، ص13). طبق فرمایش رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - فریضه علم یک فریضه عمومی است، اختصاص به طبقه صنفی یا جنسی ندارد.
این ویژگی در زمینه سازان ظهور از اهمیت بشتری برخوردار است؛ چرا که ایشان برای ایجاد عالیترین جامعه علمی تلاش میکنند.
طبق فرمایش امام صادق - علیه السلام - میفرماید: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آوردهاند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی كه قائم ما قیام كند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. و آن دو حرف را نیز ضمیمه می كند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.» ( مجلسی، 1403، ج 52، ص 326 )، در عصر ظهور علم، فناوری و صنعت به بالاترین حد خود میرسد. از جمله موارد آن عبارت است از: پیشرفت صنایع و مسأله انرژی به گونه ای که مردم از آفتاب بینیاز میگردند. (الصراط المستقیم، ج 2، ص 262) ، پیشرفت علم پزشكی به گونه ای که هیچ بیماری بدون درمان نمیماند. (مجلسی، 1403، ج 52، ص 335)، پیشرفت دستگاههای اطلاعاتی و ارتباط مردم با یكدیگر بدون نیاز به پیک (کلینی، 1429، ج 8، ص 240)
چنین پیشرفتی قطعاً دفعی انجام نمیپذیرد، بلکه به تدریج و در طول سالیان متمادی حاصل میگردد. از سوی دیگر حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - در اداره امور جامعه مهدوی از یاوران خویش بهره میگیرد. از ین رو لازم است منتظران زمینهساز در حد توان خود را به چنین فضیلتی مزین نمایند.
3-8- توجه به امور اقتصادی
هر جامعه و حکومتی نیازمند مجموعهای از امکانات و هزینههای مالی و اقتصادی خرد و کلان است تا بقاء و استمرار خود را در پرتو آن تضمین کند. علاوه بر کل جامعه ابعاد مختلف زندگی خانوادگی و فردی انسانها، رابطه ای جدا ناپذیر با هزینههای اقتصادی دارد. اقتصاد نهادی است که از طریق آن مواد و خدمات تولید میشود و فنآوری کار و سرمایه را سازماندهی میکند. این نهاد در شکلگیری و رشد جامعه، سهم مهمی ایفا میکند، زیرا حیات و بقای جامعه انسانی با امر معاش مردم درآن پیوند خورده است، که بدون تأمین آن جامعه هرگز سامان نمییابد. (جوادی آملی، 1386، ص53)
خداوند در اهمیت نهاد اقتصادی میفرماید: «وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَيِشَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ»؛ (اعراف، 10)
و همانا ما شما (فرزندان آدم) را در زمين تمكين و اقتدار بخشيديم و در آن بر شما معاش و روزى مقرر داشتيم، ليكن اندكی از شما شكر نعمت خداى را به جا مىآوريد.
در چنین فرهنگی مسائل اقتصادی با اخلاق و فضائل آنچنان پیوند خورده است که حصول هر یک در گرو تحقق دیگری قرار داده شده است. (جوادی آملی، 1390، ص54)
هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیر قابل تامین است. اقتصاد اسلامی، اقتصادی است واقعبینانه و مربوط به اخلاق و تربیت. (همو، ص408)
با این وصف چون زمینه سازان ظهور با روی آوردن به اطاعت و بندگی خداوند در همه ابعاد، تلاش در تعجیل امر ظهور مینمایند؛ نظامی صحیح و قانونمند برای اداره امور اقتصادی را به اجرا درمیآورند. (قزوینی، بیتا، ص629)چرا که ایشان به خوبی بر این نکته واقف گشتهاند که کسب معنویت، فضائل و در نهایت سعادت اخروی، بدون حل مشکلات معیشتی و برنامههای اقتصادی، امکانپذیر نیست.
زمینهسازان ظهور حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف - گذشته از آنکه مردم را به کاشت، داشت و برداشت در همه شئون اقتصادی دعوت مینمایند؛ حلال بودن آن را در همه مراحل تحصیل مال، نگهداری مال، توزیع
مصرف و هزینه آن، رکن لازم یک اقتصاد سالم میدانند. (جوادی آملی، 1390، ص48)
منتظران ظهور با سعی در ریشه کردن فقر در جامعه (کورانی، 1383، ص359)، میانه روی اقتصادی و رعایت اصل مساوات به سمت شکوفایی اقتصادی در عالیترین حد خود که در عصر ظهور شکل میگیرد، گام برمیدارند.
نتیجهگیری:
فقدان امام در عصر غیبت، معلول بیتدبیری و اهمال انسانی است. بنابراین، غیبت امام - عجل الله تعالی فرجه الشریف - به دلیل نبود قابلیت در نهاد مردمی است که دینگریزند و لیاقت دیدار او را ندارند. پس به اختیار و انتخاب خود، جامعه بدون حضور معصوم را پذیرفته و از قبول حجت خدا سر باز زدهاند. از این رو همه انسانها در قبال امام زمان خود مسئول هستند و میبایست زمینه ظهور حضرت را فراهم آورند. فلسفه غیبت که تنها توجیه آن عبارت است از آماده نبودن مردم، ثابت میکند که منتظران باید شرایط را برای ظهور آماده کنند.
سبک زندگی مردم موجب غیبت و طولانی شدن آن شده است. از این رو برای زمینهسازی ظهور امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - میبایست در سبک زندگی تغییر ایجاد نمود.
در منابع مختلف به وظایف منتظران ظهور امام مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و همچنین ویژگیهای جامعه مهدوی پرداخته شده است، اما سبک زندگی زمینهساز ظهور موعود به خوبی تبیین نشده است. مهم ترین خصیصههای این سبک زندگی عبارت است از: امام محوری، عدالت محوری، انتظار پیوسته و پویا، عقل گرایی، پیشرفت علمی و توجه به امور اقتصادی.
فهرست منابع:
*قرآن کریم
* نهج البلاغه
منابع فارسی
1- ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم (بیتا). الغیبة نعمانی بیچا. ترجمه محمد جواد غفاری. تهران: نشر صدوق.
2- ابن سینا، حسین بن عبدالله (1387). الشفاء (چاپ اول). ترجمه محمد حسین نابیچی. قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
3- افلاطون، جمهور(1368). فؤاد روحانی (چاپ پنجم). تهران: علمی و فرهنگی.
4- آقایی، عباس (1384). اسرار آفرینش اهل بیت (چاپ هفتم). اصفهان: یاران مهدی.
5- انوری، حسن (1381). فرهنگ بزرگ سخن. تهران: انتشارات سخن.
6- بابویه، ابو جعفر محمد (1380). کمال الدین و تمام النعمه(چاپ اول). ترجمه منصور پهلوان. قم: دارالحدیث.
7- ــــــــــــــــــــــــ(1380). اعتقادات (بیچا). ترجمه محسن صدر رضوانی. ارومیه: الصدر رضوانی.
8- ـــــــــــــــــــــــ (1381). الخصال (چاپ اول). ترجمه صادق حسن زاده. قم: فکرآوران.
9- بالا دستیان، محمد امین، حائری پور، محمدمهدی، یوسفیان، مهدی(1388). نگین آفرینش (چاپ بیست و دوم). تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود.
10- برایان، رهد(1373). اندیشه سیاسی از افلاطون تا ناتو(چاپ اول). ترجمه مرتضی کاخی و اکبر افسری. تهران: نشر اگه.
11- بوتومور، بی. تی (1357). جامعه شناسی (چاپ سوم). ترجمه سید حسن منصور و سید حسن حسینی. تهران: امیرکبیر.
12- برنجیان، جلال (1379). کمال هستی در عصر ظهور(بیچا). تهران: میقات.
13- بیرو، آلن (1380). فرهنگ علوم اجتماعی (چاپ چهارم)، ترجمه باقر ساروخانی. تهران: کیهان.
14- بیگدلی، علی (1374). تاریخ اندیشه سیاسی در غرب(چاپ اول). تهران.
15- پاینده، ابوالقاسم (بیتا). نهج الفصاحه (بیچا). تهران: دنیای دانش.
16- تی بلوم، ویلیام (1373). نظریههای نظام سیاسی (بیچا). ترجمه احمد تدین. تهران: نشر آران.
17- جاسم، حسین(1386). تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (چاپ چهارم). ترجمه محمد تقی آیت اللهی. تهران: امیر کبیر.
18- جهانیان، ناصر (بیتا). ویژگیهای جامعه توسعه یافته اسلامی (بیچا). بیجا.
19- جوادی آملی، عبدالله (1378). ولايت فقيه ولايت فقه و عدالت (چاپ اول). قم: نشر اسراء.
20- ــــــــــــــــــــ(1390). امام مهدی موجود موعود (چاپ هشتم). قم: نشر اسراء.
21- ــــــــــــــــــــ(1386). انتظار بشر از دین (چاپ چهارم). قم: نشر اسراء.
22- ــــــــــــــــــــ(1389). جامعه در قرآن (چاپ سوم). قم: نشر اسراء.
23- ــــــــــــــــــــ(1377). رحیق مختوم شرح حکمت متعالیه (چاپ اول). قم: نشراسراء.
24- ــــــــــــــــــــ(1390). اسلام و محیط زیست (چاپ ششم). قم: نشر اسراء.
25- حسینی بحرانی، سید هاشم(1367). سیمای حضرت مهدی در قرآن (بی چا). تهران.
26- حسینی خامنهای، سید علی (1375). حدیث ولایت (چاپ اول). تهران: وزارت ارشاد اسلامی.
27- حسینی، سید سعید (1388). آینده بشریت از دیدگاه شهید مطهری (چاپ اول). قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
28- حسینی، سید محمد عارف (1387). نیک شهر قدسی (چاپ دوم). قم: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما.
29- حکیمی، محمد رضا (1385). جهانی سازی مهدوی و جهانی سازی غربی (چاپ سوم). قم: دلیل ما.
30- ــــــــــــــــــــ (1390). خورشید مغرب (چاپ سی و یکم). قم: دلیل ما.
31- ـــــــــــــــــــ (بیتا). الحیاه (بیچا). ترجمه احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
32- ــــــــــــــــــ (1380). چگونگی زندگی و آینده انسان و اسلام (چاپ سوم). قم: بوستان کتاب.
33- ــــــــــــــــــ (1348). در فجر ساحل (چاپ نهم). تهران: فجر.
34- خاتمی، سید محمّد(1380). از دنیای شهر تا شهر دنیا (چاپ دهم). تهران: نشر نی
35- خادمی شیرازی، محمد(1387). جهان بعد از ظهور (چاپ چهاردهم). قم: مسجد مقدس جمکران..
36- ـــــــــــــــــــــــ(1389). نشانههای ظهور او (چاپ سیزدهم). قم: مسجد مقدس جمکران.
37- خاندوزی، سید احسان(1390). مدینه عادله مقدمهای بر نظریه عدالت اقتصادی در قرآن (چاپ اول). تهران: دانشگاه امام صادق.
38- خطیبی کوشکک، محمد(1384). بررسی تطبیقی جامعه اسلامی و جامعه مدنی (چاپ اول). قم: زمزم هدایت.
39- خمینی، روح الله (1371). صحیفه امام (چاپ اول). تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله.
40- خوشنویس، ناهید (1389). رسانه و سبک زندگی. ماهنامه روابط عمومی ایران.
41- دهخدا، علی اکبر(1391). لغت نامه دهخدا (بیچا). تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
42- دوورژه، موریس(1366). روشهای علوم اجتماعی(چاپ دوم). ترجمه خسرو اسدی. تهران: امیرکبیر.
43- ذوالفقار زاده، محمد مهدی (1389). در آمدی بر مدیریت صالحین رویکردی آینده نگر (چاپ دوم). تهران: دانشگاه امام صادق.
44- راد، فیروز (1382). جامعه شناسی توسعه فرهنگی (بی چا). تهران: چاپ پخش.
45- رازقی، ابراهیم (1370). الگویی برای توسعه اقتصادی ایران (بی چا). تهران: نشر توسعه.
46- رجبی، محمود(1380). انسانشناسی (چاپ سوم). قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
47- رسول، ربانی؛ یاسر رستگار (1387). سبک زندگی و فرهنگ مصرفی، مجله مهندسی فرهنگی.
48- رضوانی، علی اصغر(1384). موعودشناسی پاسخ به شبهات (بی چا). قم: مسجد مقدس جمکران.
49- زنجانی،عمید (1368)، وطن و سرزمین (چاپ پنجم). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
50- سلیمیان، خدامراد (1383). فرهنگنامة مهدویت (چاپ اول). بنیاد فرهنگی حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف-.
51- شریف، میرمحمد(1362). تاریخ فلسفه در اسلام (بیچا). ترجمه نصرالله پور جوادی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
52- شریفی، احمد حسین(بیتا). همیشه بهار (چاپ نهم). نشر معارف.
53- شوشتری زاده، شهناز (1382). بررسی تأثیر آموزش رفتارهای سلامتی بر تغییر روش زندگی مبتلایان به بیماری عروق کرونر قلب مراجعه کننده به بیمارستانهای منتخب شهر اصفهان.
54- شیرودی، مرتضی (1382). اندیشه سیاسی مسلمان (بیچا). قم: سپهر اندیشه.
55- صافی گلپایگانی، لطف الله (1390). به سوی دولت کریمه (بی چا). قم: مسجد مقدس جمکران.
56- ـــــــــــــــــــــــــ (1387). نظام امامت و رهبری (بیچا). قم: دفتر نشر آثار حضرت آیه الله العظمی صافی گلپایگانی.
57- ــــــــــــــــــــــــ (1386). نوید امن و امان (بیچا). قم: دفتر نشر آثار حضرت آیه الله العظمی صافی گلپایگانی.
58- صدر، سید محمد(1384). تاریخ پس از ظهور(چاپ اول). ترجمه حسن سجادی پور. تهران: موعود عصر.
59- طبرسی، رضی الدین (1392). مکارم الاخلاق (چاپ ششم). ترجمه میر باقری. تهران: نشر اعملی.
60- طبسی، نجم الدین (1380). چشم اندازی به حکومت مهدی (چاپ سوم). قم: بوستان کتاب.
61- ــــــــــــــــــ (1391). نشانههای از دولت موعود (چاپ پنجم). قم: بوستان کتاب.
62- عابدین زاده، سید محمد(بیتا). مهدی در قرآن (بی چا). تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود.
63- عالم، عبدالرحمن(1376). تاریخ فلسفه سیاسی غرب (چاپ اول). تهران: وزارت امور خارجه.
64- عبدیائی، نرجس(1389). ظرفیت الگودهی مدینه فاضله مهدوی در توسعه سیاسی جمهوری اسلامی ایران (چاپ اول). تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود.
65- عمید، حسن (1374). فرهنگ فارسی عمید(چاپ چهارم). تهران: امیر کبیر.
66- فارابی، بونصر محمد(1379). اندیشههای اهل مدینه فاضله (بیچا). ترجمه سید جعفر سبحانی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
67- ــــــــــــــــــ(1380). اندیشه سیاسی (بیچا). قم: بوستان کتاب.
68- ــــــــــــــــــ (1371). سیاست مدینه (چاپ دوم). ترجمه سید جعفر سجادی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
69- فاضلی، محمد (1382). مصرف و سبک زندگی (چاپ اول).
70- فخری، ماجد(1372). سیر فلسفه در جهان اسلام(چاپ اول). ترجمه نصراله پور جوادی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
71- قزوینی، سید محمد کاظم (بیتا)، امام مهدی از ولادت تا ظهور (بیچا). ترجمه علی کرمی و سید محمد حسینی. تهران: الهادی.
72- قمی، شیخ عباس(1386). مفاتیح الجنان (چاپ سوم). قم: مسجد مقدس جمکران.
73- کارگر، رحیم (بیتا). جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی (بی چا). تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود.
74- ــــــــــــ(1386). آینده جهان (چاپ اول). تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود.
75- کاویانی، محمد(بیتا). سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن (بیچا). قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
76- کورانی، علی(1383). عصر ظهور(چاپ اول). ترجمه مهدی حقی. قم: دارالهدی.
77- کوئن، بروس(1376). مبانی جامعه شناسی (بیچا). ترجمه غلامعباس توسلی و رضا فاضل. تهران: سمت.
78- کینک، ساموئل(1355). جامعهشناسی(بیچا). ترجمه مشفق همدانی. تهران: امیرکبیر.
79- گنجی، حسین(1386). امام شناسی(چاپ اول). تهران: آشیانه مهر.
80- گیدنز، آنتونی(1376). جامعهشناسی (بیچا). ترجمه منوچهر صبوری. تهران: نشر نی.
81- لطفی، محمد مهدی(1391). دین جدید در عصر ظهور (چاپ اول). قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.
82- متقی زاده، زینب(1390)، جهانی شدن و فرهنگ مهدوی (چاپ دوم). تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود.
83- محمدی ری شهری، محمد(1385). میزان الحکمه (بیچا). قم: دارالحدیث.
84- مصباح یزدی، محمدتقی (1384). به سوی خود سازی (چاپ چهارم). قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
85- ـــــــــــــــــــــــ(1388). جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن (چاپ ششم). تهران: نشر بین الملل.
86- ـــــــــــــــــــــــ(1389). آموزش عقائد (چاپ اول). قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
87- مطهری، مرتضی (1371). قیام و انقلاب مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف- (چاپ دوازدهم). انتشارات صدرا.
88- ـــــــــــــــ (1386). اسلام و مقتضیات زمان (چاپ چهارم). تهران: صدرا.
89- ـــــــــــــــ (1380). شش مقاله(چاپ پانزدهم). تهران: صدرا.
90- ـــــــــــــــ (1364). پیرامون جمهوری اسلامی (چاپ اول). تهران: صدرا.
91- ـــــــــــــــ (1378). تکامل اجتماعی انسان (چاپ سیزدهم). تهران: صدرا.
92- ـــــــــــــــ (1388). جامعه و تاریخ (چاپ بیست دوم). تهران: صدرا.
93- ـــــــــــــــ (1398). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (چاپ پنجم). تهران: حکمت.
94- ــــــــــــــ (1387). مجموعه آثار (چاپ دوم). تهران:صدرا.
95- ــــــــــــــ (1385). یادداشتهای استاد مطهری (چاپ اول). ج9، تهران: انتشارات صدرا.
96- ــــــــــــــ (1382). آشنایی با قرآن (چاپ دوم).تهران: صدرا.
97- مظفری، آیت (1386). شیعه و جهان فردا (چاپ دوم). قم: زمزم هدایت.
98- ــــــــــــــ (بیتا). آینده جهان از دیدگاه ادیان (بیچا). بیجا.
99- معین، محمد (1379). فرهنگ فارسی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
100- مکارم شیرازی، ناصر(1380). انقلاب جهانی مهدی (چاپ هفتم). قم: نسل جوان.
101- مکارم، محمد حسن(1377). مدینه فاضله در متون اسلامی (بیچا). قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
102- مهدوی کنی، محمد سعید(بیتا). دین و سبک زندگی(بیچا). انتشارات دانشگاه امام صادق.
103- مهیار، رضا(1376). فرهنگ ابجدی (چاپ دوم). تهران: اسلامی.
104- موسوی خمینی، سید روح الله (1378). صحیفه امام (چاپ اول). تهران: موسسه نشر آثار امام خمینی.
105- ـــــــــــــــــــــــــــ (1389). چهل حدیث (چاپ پنجاهم). تهران: موسسه نشر آثار امام خمینی.
106- میر معزی، سید حسین(1388). نظام اقتصادی اسلام (چاپ دوم). تهران: کانون اندیشه جوان.
107- میرمدرس، سید موسی(1380). جامعه برین (چاپ اول). قم: بوستان کتاب.
108- نصری، عبدالله(1383). حاصل عمر (چاپ چهارم). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
109- هدایت نیا، فرج الله (بیتا) امام مهدی در نگاه امام خمینی (بیچا). بیجا.
منابع عربی:
110- ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم (بیتا). عیون الاخبار (بیچا). بیروت: دار الکتب.
111- اربلى، على بن عيسى(1381). كشف الغمة في معرفة الأئمه (بیچا). تبریز: بنی هاشم.
112- ابن منظور، محمد بن مکرم(بیتا). لسان العرب(بیچا). دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع. بیروت: دارالصادره.
113- بابویه، ابو جعفر محمد(شیخ صدوق) (1416). معانی الاخبار (بی چا). قم: موسسه النشر السلامی.
114- بحرانی، سید هاشم ابن سلیمان(بیتا). غایه المرام (بیچا). بیروت: مؤسسه الاعلمی.
115- تیمی آمدی، عبدالواحد ابن محمد(1366)، غرر الحکم و دررالکلم، بی چا، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ه ش.
116- الجواهری، اسماعیل ابن حماد(بیتا). الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه (بیچا). بیروت: دارالحضاره العربیه،
117- حر عاملی، محمد بن حسن (1379). وسائل الشیعه (چاپ اول). به نقل از: نعمانی، محمد بن ابراهیم. الغیبه. قم: انوار الهدی.
118- ـــــــــــــــــــــــــ (بیتا). وسایل الشیعه (چاپ دوم). بیروت: داراحیاء التراث العربی.
119- حلی، حسن بن یوسف (1407). قواعد الاحکام. قم: مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین.
120- ـــــــــــــــــــــــ (بیتا)، تذکره الفقها (چاپ اول). قم: آل بیت.
121- الراغب الاصفهانی، ابوالقاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ اول، بيروت: دارالعلم الدار الشامية، 1412ه ق.
122- راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج2، بی چا، قم: موسسه امام مهدیf، 1409ه ق.
123- الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 8، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، 1326ه ق.
124- الزجیلی، وهبه، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی،چاپ چهارم، دمشق: دارالفکر،1412ه ق.
125- شریف رضی، محمّد بن حسین (1387). نهج البلاغه. ترجمه: محمّد دشتی، قم: انتشارات جمال.
126- شریف مرتضی، علی بن حسین (1405). رسائل مرتضی. قم: دار القرآن الکریم.
127- شیرازی، صدر الدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج 8، چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1981م.
128- صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، چاپ دوم، قم: سپهر، 1421ه ق.
129- صدر، محمد (1425). تاریخ الغیبه الکبری (چاپ دوم). قم: انتشارات ذوی القربی.
130- صدوق، محمد بن علی بن بابویه (1362). الخصال. قم: منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه.
131- طباطبایی، سید محمدحسین(1417). المیزان فی تفسیر القرآن (چاپ پنجم). قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
132- طبرسی نوری، حسین(1380). نجم الثاقب (بیچا). قم: مسجد مقدس جمکران.
133- ــــــــــــــــــــــ (1372). مجمع البیان (چاپ سوم). تهران: ناصر خسرو.
134- طبرسی، احمد بن علی (1413). الاحتجاج (چاپ اول). نجف: دار النعمان للطباعه و النشر فی مؤسسه البعثه.
135- طبرسی، فضل بن حسن (1390). اعلام الوری باعلام الهدی (بی چا). تهران: اسلامیه.
136- طبری آملی، ابو جعفربن رستم(1413). دلائل الائمه (بی چا). قم: بعثت.
137- طریحی، فخر الدین (1375). مجمع البحرین (چاپ سوم). تهران: کتابفروشی مرتضوی.
138- طوسی، محمد بن حسن (1411). الغیبة (چاپ اول). تهران: مؤسسه معارف اسلامی.
139- ـــــــــــــــــــــــ (1387). المبسوط (چاپ دوم). تهران: مکتبه المرتضویه.
140- ـــــــــــــــــــــــ (1401). تهذیب الاحکام (چاپ دوم). بیروت: دارصعب.
141- طوسی، محمد بن نصرالدین (1384). شرح الاشارات و التنبیهات (چاپ اول). قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
142- الفراهیدی، الخلیل بن احمد (1410). العین(چاپ دوم). قم: هجرت.
143- فیاض لاهیجی، عبدالرازق(1383). گوهر مراد (چاپ اول) قم: موسسه الهادی.
144- فیروز آبادی، مجد الدین محمد بن یعقوب(1424). القاموس المحیط (چاپ دوم). بیروت: دار احیاء التراث العربی.
145- فیومی، احمد بن محمد(1405). المصباح المنیر (چاپ اول). قم: دارالهجره.
146- قمی، شیخ عباس (1385). منتهی الامال (چاپ سوم). قم: بوستان کتاب.
147- کلینی، محمد بن یعقوب (1391). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
148- مجلسی، محمد باقر (1406). روضه المتقین فی شرح من لایحضر الفقیه (بی چا). قم: موسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور.
149- مجلسی، محمدباقر (1427). بحارالانوار فی الجامعه لدرر الاخبار (چاپ سوم). بیروت: دارإحیاء التراث العربی.
150- محمدی ری شهری، محمد (1379). میزان الحکمه. قم: دارالحدیث.
151- مفید، محمد بن محمد بن نعمان (1414). الاختصاص (چاپ دوم). بیروت: دارالمفید للطباعه و النشر و التوزیع.
152- المفید، محمدبن النعمان (1390). الارشاد (چاپ سوم). یبروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
153- مقریزی، احمد بن علی (1403). امتاع الاسماع بما نبی – صلی الله علی و آله وسلّم –. بیروت: دارالکتب علمیه.
154- موسوی اصفهانی، محمدتقی (بیتا). مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم (بیچا). بیجا.
155- نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی (1408). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (بیچا). قم: موسسه آل بیت.
156- الهندی، احسان (1989). الاسلام والقانون الدولی (چاپ اول). دمشق: دار طلاس للدراسات.
منابع لاتین:
157- آکسفورد، ادونس –دیکشنری،oxford Advanced learners Dictionary of current English،
158- جولیوس گولد، دیلیام کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، تهران: مازیار،چاپ اول، 1376.
159- فیست جی و گریگوری جی فیست، نظریههای شخصیت، یحیی سید محمدی، چاپ پنجم، تهران: روان، 1389.
160- میریام و بستر، merrian-websters collegiate Dictionary.
مقالات
161- جمعی از نویسندگان (1391). مجموعه مقالات همایش مبانی فلسفی علوم انسانی (چاپ اول). قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
162- ولی زاده، جواد (1392). «ضرورت ارائه تعریف بومی (اسلامی ـ ایرانی) از سبک زندگی». فصلنامه علمی ـ تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی، س 8، ش 75.
163- جوادی آملی، عبدالله (بیتا). فصلنامه انتظار، ش 13، ص 50.
164- حکیمی، محمدرضا (بیتا). احکام دین و اهداف دین. فصلنامه نقد و نظر. ص 15.
165- راسخی لنگرودی، احمد (1378، مرداد). مدینه فاضلههای از خیال تا واقعیت. اطلاعات. ش 21692.
166- شفیعی سروستانی، اسماعیل. شهر خدای سنت آگوستن. روزنامه کیهان. ص 6.
167- علوی تبار، علیرضا. جامعه مدنی و ایران امروز. فصلنامه نقد و نظر. ص 15.
168- فلاح رفیع، علی(1376، پاییز)، فلسفه سیاسی افلاطون، معرفت، ش 22.
169- معرفت، محمدهادی، فصلنامه انتظار، ش 13، ص 59.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات