اقتصاد اسلامی وحمایت از تولیدملی کاروسرمایه ایرانی
سميه متّحد
چكيده
در پیام نوروزی سال 1391، حضرت آقا، مجاهدت اقتصادی و حضور جهاد گونه ملت ایران در عرصه- های اقتصادی را یک ضرورت دانسته و خاطر نشان فرمودند: بخش مهم و اصلی از جهاد اقتصادی مسئله تولید ملی است که اگر ملّت با همّت، عزم و آگاهی و با همراهی و برنامه ریزی درست مسئولان بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند،
آن هم در شرایطی که دشمنان قسم خورده نظام ساکت ننشسته اند و منتظرند که کشوری را به استعمار و استثمار ببرند و این فرد مسلمان است که براثر باورها، احکام و اخلاق اسلامی کار اقتصادی را عمل صالح دانسته و تلاش خواهد کرد که دشمن را باکام واگذارد؛ این همه تأکید و سفارش ایشان در هفت سال اخیر به موضوع اقتصاد و هم راستایی موضوعات و عناوین مطرح شده از سوی معظم له مؤید خطیر بودن موضوع در این بزنگاه تاریخی و پرداختن بنده به این موضوع بوده است، لذا این تحقیق بر آن است که به این مهم بپردازد.
واژگان كليدي: اقتصاداسلامی، حمایت، تولید، سرمایه ایرانی، کار
از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود بوده است.
جامعه اسلامی ایران، بعد از انقلاب اسلامی شکوهمند سال 57، به عنوان الگویی توانا برای ملت های مسلمان شناخته شد. حقیقت امر آن است که فرآیند، اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی نه فقط برای جهان اسلام؛ بلکه برای همه ملت های مستضعف و رنج کشیده ارائه دهنده الگویی بزرگ و متعالی است.
نمونه ای که برنامه های موفق آن می تواند به پیشرفت ملت های دیگر نیز مدد رساند؛ چه آنکه ایدئولوژی (یک مجموعه کمابیش منسجم و جامع از ایده ها است که شرایط اجتماعی را توضیح می دهد و ارزیابی می کند، به مردم در تحلیل جایگاهشان در جامعه یاری می رساند و نهایتاً یک برنامه برای کنش سیاسی و اجتماعی فراهم می کند) انقلاب اسلامی حمایت بسیاری از انسان های ستم کشیده جهان را پشت سر خود دارد و در امتداد چنین مسیری است که کمر همت نسبت به عملی سازی شعارها بسته می شود، بی تردید یکی از اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی سال 57 دستیابی به استقلال اقتصادی و خودکفایی است.
در مطالعه و بررسی روند پیروزمند انقلاب اسلامی می توان به بررسی شعارهای مدبّرانه آن پرداخت. اگر بخواهیم به این شعارهای مردم در جریان انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم؛ یکی از مهمترین آنها"استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” بود. نگاهی به این شعار مهم نشان می دهد که روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی تا چه حد میزان مستعد پرورش اندیشه حمایت از تولید ملی در راستای کسب عزت و خودکفایی است.
کشور ما بعد از انقلاب اسلامی به کانون بیداری اسلامی مبدل شده است و مرکزی برای ارائه ارزش های انسانی و اسلامی، که با انقلاب اسلامی منافع مستکبران را به مخاطره انداخته است. مقاومت در برابر سلطه سرمایه داری موجب شده است که کشور ما به عنوان الگویی شایسته در میان ملل آزادی خواه مطرح شود. طبیعتاً نظام اسلامی، از آن روی که منافع سرمایه داری را تهدید می کند، مورد خشم و هجوم آنها قرار گرفته است. بنابراین رژیم سلطه با ابزار تحریم، به مقابله با مقاومت همیشگی نظام اسلامی آمده است. و اکنون این ماییم و این هم خط روشن ولایت ؛ با نامگذاری مدبرانه سالها، چه نیکوست که باعمل به توصیه های حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب و با شناخت مواضع اقتصادی اسلام و توجه به راهبردهای هرچه بهتر تولید و سرمایه به سوی تعالی و تکامل قدم برداریم.
كليات تحقيق
1- تعريف و تبيين موضوع
اقتصاد در معانی اصطلاحی آن، که امروزه بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و در مجامع علمی به کار برده می شود، علمی است که رفتار و رابطه ی انسان را با اشیاء مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت می یابد مورد مطالعه قرار می دهد، که بنا به تعریف ساموئلسن علم اقتصاد عبارت است از بررسی روش هایی که بشر با وسیله یا بدون وسیله ی پول، برای به کار بردن منابع کمیاب، به منظور تولید کالاها و خدمات، در طی زمان و همچنین برای توزیع کالاها و خدمات بین افراد و گروه ها در جامعه، به منظور مصرف در زمان حال یا آینده انتخاب می کند.1
عامل کار
آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه خود را بدان مشغول سازد و به فعل و عمل وکردار کار گفته می شود آنچه به جا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل و شغل است.2
_________________
1- رضا حسینی، الگوی تخصیص درآمد و نظریه رفتار مصرف کننده مسلمان، چاپ اول، بی جا، مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1379،ص13
2-محمد معین، فرهنگ جیبی معین، چاپ اول، بی جا، زرین،1382، ص112
سرمایه
پول یا کالایی که اساس کسب و تجارت قرار بگیرد و یا پولی که در اصل به بهای چیزی داده شده که هر گاه بیشتر از آن فروخته شود، مبلغ اضافی، سود خواهد بود و به هر آنچه از نقد و یا جنس باشد و اصل و مایه چیزی.1
قصد از انتخاب موضوع این است که: اقتصاد از مسائل مهمی است که اسلام بسیار به آن تأکید کرده و آن را مایه حیات جامعه بشری خوانده، که اگر در یک جامعه رهنمودهای اقتصادی اجرا شود نه تنها زمینه اقتصادی بلکه در همه ابعاد بروز وظهور مثبت پیدا می شود؛ هم اکنون در زمان حال بازیرساخت های نادرست و غلط استعماری، که فقط مصرف گرایی را در جامعه رواج می دهد، مواجهیم؛ و باید در صدد تغییر رفتار و فرهنگ غلط برآییم یعنی به تولیدات داخلی و حمایت از کار وسرمایه ایرانی رو بیاوریم تا هر چه بیشتر به پیشرفت اقتصادی دلخواه برسیم و مانع از اتلاف سرمایه های عظیم کشور چه طبیعی و چه غیر طبیعی باشیم که انشاءالله از یوغ استعمار و استثمار رهایی پیدا کنیم.
2- ضرورت و اهميت تحقيق
با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) مبنی بر ضرورت مجاهدت اقتصادی وحضور جهادگونه ملت ایران در عرصه های اقتصادی که بخش مهم آن مسئله تولید ملی وحمایت از کار وسرمایه ایرانی است، اگر ملت با همت، عزم وآگاهی و با همراهی برنامه ریزی درست مسئولان به این هدف مهم دست یابند و به یاری وتوسعه هر چه بیشتر صنعت وکشاورزی پرداخته و نیز در صددمبارزه با عادتها و فرهنگ نادرست که رغبت بی رویه به تولیدات خارجی است برآیند؛
________________
1-همان، ص88
هرچه زودتر شعار سال 91 که از سال 87 با عنوانهای گوناگون مد نظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بوده است به سوی عملیاتی شدن پیش خواهد رفت و در نتیجه درشرایطی که امت اسلامی در کشورهای خاور میانه با تأسی از نهضت انقلاب اسلامی ایران در حال ایجاد
تحول درساختارهای حکومتی کشورهایشان وتحول عظیم هستند؛ الگوی اقتصادی برتر ایران عزیز و رشد تولید ملی و عدم وابستگی به بیگانه برای سرمشق واقع شدن امت جهانی اسلام اهمیت فوق العاده ای خواهد یافت.
3- اهداف و فوائد تحقيق
با توجه به اهمیت و ضرورت موضوع اهداف و فواید تحقیق موارد زیر می باشد:
1-با فرهنگ سازی از راه آموزش و تشویق بر تولیدات داخلی بیفزاییم.
2-با مدیریت برتر و بالا بردن هر چه بیشتر کیفیت کار، برندهای مورد اطمینان را جایگزین کالاهای خارجی نموده و تولیدات خود را در جهان به ثبت برسانیم.
3-صنعت وکشاورزی را رونق داده تا به پیشرفت چشم گیر دست یابیم؛ و توجه داشته باشیم که توسعه ملی موضوعی مهم در بهبود شرایط پیشرفت در هرجامعه ای می باشد.
4- پيشينه تحقيق
1- در کتاب پنجاه درس در اقتصاد اسلامی نوشته محمد علی تسخیری سال1382که در صدد معرفی نظام اقتصاد اسلامی بعنوان نظامی مستقل و قابل تطبیق و در عین حال خالی از نواقص موجود در دو نظام سرمایه گذاری و مارکسیستی است ولی تأثیر مستقیم اقتصادسالم اسلامی در تولید ملی یک کشور و حمایت از این تولیدات، در این کتاب برجسته نیست.
کتاب سیاستهای اقتصادی در اسلام نوشته سعید فراهانی فرد سال1381که به بررسی ابزارهای سیاستی در نظام اسلامی پرداخته و در فصل هفتم نیز به افزایش اشتغال، تولید و رشداقتصادی اشاره فرموده ولی تولید را بحث اصلی قرار نداده است.
2- درپایان نامه رؤیاخزاعی سال 1387، باعنوان بررسی عوامل و علل انحطاط جوامع از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه دو عامل نیروی کار و موجودی سرمایه با تفاسیر فراوان مهم ترین عامل در شکل گیری تولید در هر بخش شمرده شده است وچون سه شاخصه اصلی تولید ملی،حمایت از صنایع ومشاغل واستفاده از سرمایه های ایرانی در پیشبرد اهداف توسعه ملی( در سایه اقتصاد اسلامی )که هریک زیر مجموعه و مرتبط با یکدیگر هستند پررنگ نیست ویا به صورت مجموع در یک کتاب و یا پایان نامه ذکر نگردیده است، بنده برآن شدم تا به تحقیقی با موضوع تولید ملی وحمایت از تولید در چارچوب اقتصاد اسلامی به طور خاص وعمیق تر بپردازم.
5- سؤالهاي تحقيق
سؤال اصلي:
- حمایت از تولید وسرمایه ایرانی در اقتصاد اسلامی چه جایگاهی دارد؟
سؤالهاي فرعي:
1- مبانی اقتصاد چیست؟
2- اقتصاد اسلامی چیست؟
3- تولید در حیطه اقتصاد اسلامی وحمایت از آن یعنی چه؟
6- پيش فرضهاي تحقيق
1- پایبندی به اصول و مبانی اقتصاد اسلامی در پیشبرد اهداف سازنده و سالم اقتصادی و پیشرفت و توسعه چشم گیر بسیارمؤثر است.
2- تولید وکار و سرمایه وحمایت از آن در سایه اقتصاد اسلامی جامعه را به سمت استقلال وخودکفایی سوق خواهد داد.
7- روش تحقيق
تحقیق به صورت جمع آوری اطلاعات از طریق کتابخانه است و روش آن توصیفی و تحلیلی می باشد. مبانی اقتصاد و اقتصاد اسلامی و راهکارهای کار و تولید ملی بیان می شود و علل و عوامل تأثیر نیز بررسی می گردد.
8- ساختار تحقيق
شامل کلیات و سه فصل می باشد که عبارتند از:
فصل اول: مبانی اقتصاد
فصل دوم: اسلام و اقتصاد
فصل سوم: تولید ملّی و حمایت از کار وسرمایه ایرانی
فصل چهارم: خلاصه وجمع بندی، نتایج نهایی و پیشنهادات
9- واژگان كليدي
اقتصاد: میانه روی در هر کاری . رعایت اعتدال در دخل و خرج . میانه روی در هزینه ها، میان کاری . مجازاً صرفه جویی .1
حمايت: نگاهبانی، پناه، پشتیبانی، هویه، دستگیری، حفاظت، یاری، نصرت، اعانت، تقویت، هواداری، طرفداری، نگاهداشت، نگاهداری .2
كار: آنچه از شخصی یا شیئی صادر شود، آن چه که کرده شود، فعل، عمل، پیشه، شغل سعی و جهد، رزم، جنگ، کشت، زراعت، مسئولیت، وظیفه، گرفتاری، دشواری، وضعیت، حال، حادثه، پیشامد، صنعت، هنر، ممارست، اشتغال، تمرین، بنا، ساختمان3
سرمايه: پول یا کالایی که اساس کسب و تجارت قرار بدهند
______________________
1-واژه یاب ، www.vajehyab.com،فرهنگ لغت دهخدا ومعین، 22/2/93
2-همان
3-همان
پولی که در اصل به بهای چیزی داده شده که هر گاه بیشتر از آن فروخته شود، مبلغ اضافی، سود خواهد بود.
دارایی و ثروت و آنچه کسی از نقد جنس دارد
اصل و مایه چیزی1
فصل اول:
مباني اقتصاد
در فصل اول از این نوشته، به طور اجمالی تعریف اقتصاد از دیدگاههای مختلف و سپس دیدگاه اسلام مطرح گردیده است و به اهمیت و اهداف نظام اقتصادی و در ادامه به انواع اقتصاد اعم از خرد و کلان و… و عنوان دو شکل اقتصاد سیاسی که شامل لیبرال و سوسیال می شود و به مبانی اقتصادی، روابط بین الملل، مفهوم تجارت و… اشاره شده است که همه شامل توضیح گذرایی از مبانی اقتصاد می باشد.
گسیختگی و بی برنامگی در مسائل اقتصادی، بدون تردید، پیامهای ناگواری به دنبال دارد که در دو سرا گریبانگیر انسان خواهدشد. برای رهایی وپیشگیری ازچنین پیامدهایی، پایبندی به اصول و قوانینی که مهار امور اقتصادی را به دست گرفته و اقتصاد را در جایگاه واقعی اش قرار می دهد، ضروری واجتناب نا پذیر است.
بعد از انقلاب فرهنگی-اجتماعی اروپا (رنسانس) و متعاقب آن انقلاب صنعتی, موج پیشرفتهای شتابان کشورهای غربی آغاز گردید. فشار صنعتیشدن و رشد فناوری در برخی کشورها توأم با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقبمانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد کشورهای پیشرفته (یا توسعهیافته) و کشورهای عقبمانده (یا توسعهنیافته). با خاموششدن آتش جنگ جهانی دوم این شکاف به خوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سوال اساسی مواجه ساخت که “چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر میبرند و بعضی در رفاه کامل؟” از همین دوران اندیشهها و نظریههای توسعه در جهان شکل گرفت. پس در واقع نظریات “توسعه” بعد از نظریات"توسعه اقتصادی” متولد گردید و اقتصاد مسأله مهم در ملل مختلف به شمار آمد.
واژه شناسی
اقتصاد، میانه روی در هرکاری. رعایت اعتدال در دخل وخرج، میانه روی در هزینه ها، میان کاری، مجازاً صرفه جویی
القصد: مستقیم شدن راه- قصدت قصده، به طرفش رفتم و کلمه الاقتصاد (میانه روی) از همین معنی است.[1]
مفهوم شناسی اقتصاد
علم اقتصاد یکی از رشته های علوم اجتماعی است که در باب کیفیت فعالیت مربوط به دخل و خرج و چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانین که بر امور مذکور حکومت می کند و، وسایلی که باید در عمل با توجه به مقتضیات زمان و مکان اتخاذ شود تا موجبات سعادت و ترقی جامعه و رفاه و آسایش افراد آن تأمین گردد، بحث می کند.[2]
اقتصاد، شناخت رفتارخاص انسان است که با خواستن، ارزشیابی و انتخاب در زمینه تولید، توزیع و مصرف توأم باشد و بیشترین موفقیت را برای انسان حاصل کند.[3]
اقتصاد (اسم ) [عربی]
اقتصاد، دانش بررسی روش های کسب درآمد، مصرف کالاها وخدمات، روابط بازرگانی و سازماندهی امور مالی برای بهره برداری بهینه از منابع تولید ثروت است.[4]
اقتصاد:اسم (اقتصاد جمع) 1. راهی که یک کشور پول خود را خرج می کند و باعث خرید و فروش چیزها ست 2. با استفادهاز پول و یا چیزها به خوبی و با دقت.[5]
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «الاقتصاد ینمي القلیل» بدین معنی که تعادل در دخل و خرج، مال اندک رازیاد می کند؛1وایشان غایت اقتصادرا هم«قناعت» (غایة الاقتصاد القناعة) اعلام کردند.
ازطرف دیگر در مقابل مفهوم اقتصاد (اسراف،السرف مثواة والقصد مثواة) راتعریف کرده اند که اسراف مایه نابودی ومیانه روی مایه توانگری است.
در مدل غربی نیز در تعریف اقتصاد یا آکانومی آورده اند که: «مدیریت منابع محدود برای پاسخ گویی به نیاز های نامحدود» پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد در غرب و مسأله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسان هاست؛ درحالی که در تعریف اسلامی امام راحل برگرفته از آیات و روایات بیع (که ظرفیتی بیشتر، ازاقتصاد را داراست)را مقابل آکانومی می دانند که درآن مدیریت نیاز انسان به جای مدیریت منابع، مهم ترین مسأله است؛ دردیدگاه اسلامی و براساس حدیث معروف « من لا معاش له لامعاد له» اقتصاد و برنامه ریزی برای معاش باید طوری باشد که معاد انسان را رقم بزند و کسب رضایت خداوند که همان نفس مرضیه است به عنوان غایت و نهایت مطلوب اقتصاد در نظرگرفته می شود.2
واژه اقتصاد از منظر اسلام
قرآن کريم، امت اسلام را امت ميانه و وسط مي نامد و مي فرمايد:
« وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»؛3
و این چنین شما را امتی ميانه (معتدل) ساختيم تا بر مردمان گواه باشيد و پيامبر(صلي الله عليه و آله) هم بر شما گواه باشد.
__________________________________
1–حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج13، بی جا، بی نا، ص53
2 - بررسی ابعاد 48گانه جهاد اقتصادی” کد مقاله:1252، 21/1/90 www.imatjome.com
3- سوره بقره(1) آيه 143
معناي آيه بالا اين است که در آيين اسلام، هيچ گونه افراط و تفريط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف ساير فرقه ها، از مقرراتي پيروي مي کنند که قانونگذار آن، به تمام نيازهاي فطري بشر آگاه بوده و همه جهات زندگي جسمي و روحي او را در نظر گرفته است .
اصل اعتدال، که در قرآن کريم به آن عنايت فراواني شده است، در زندگي پر برکت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و ائمه هدي ( عليهم السلام) و در کليه اعمال و رفتارشان به روشني ديده مي شود. آنان هرگز در هيچ امري از اعتدال و ميانه روي خارج نشدند. سيره رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در همه وجوه، سيره اي معتدل بود. همان طوري که حضرت علي (عليه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سيرته القصد» رسول خدا، سيره و رفتارش ميانه و معتدل بود .
متاسفانه، بيشتر افراد و بسياري از جوامع، در حيات خود فاقد اين اصل بوده و هستند. از اين رو، يا به دامن افراط افتاده، و يا در تفريط غلتيده اند و از مسير صحيح و طريق کمال و هدايت خارج شده اند. ريشه بسياري از انحرافات را مي توان در عدم رعايت اصل اعتدال جست.
اصولاً شأن عقل، اعتدال است و شأن جهل، عدم اعتدال، يعني انسان عاقل انساني متعادل است و انسان جاهل غير متعادل .علي (عليه السلام) درباره انسان جاهل همين شأن را بيان ميفرمايد: « لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» ؛[6]
جاهل را نمي بيني، مگر اين که يا افراط مي کند و يا تفريط.
میانه روی دو نوع است یکی مطلقاً پسندیده مثلاً الجود (بخشش) که بین افراط (اسراف) وتفریط (بخل) قراردارد و براین اساس است که می فرماید:
« وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً »؛[7]
و آنان كه چون انفاق می كنند، اسراف نمی ورزند و خست نمی كنند، بلكه میان این دو، راه اعتدال و میانه را برمی گزینند.
دیگری میانه روی بین محمود و مذموم، مانند میانه روی بین عدل و جود، قریب وبعید، این ایه بر این اساس است؛
« فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِد »؛[8]
برخی از آنان [در عمل به کتاب] به خویشتن ظلم می کنند و بعضی از آنان میانه رو هستند.
«وَسَفَرًا قَاصِدًا لاَّتَّبَعُوكَ»؛[9]
یعنی سفری که غیر متناهی است یعنی اگرسفری متوسط و میانه می بود تابع تو می شدند.
و چه بسا به سفر نزدیک تفسیر شود وحقیقت آن همان چیزی است که ذکرکردم.[10]
تعریف علم اقتصاد
اقتصاددانان درتعریف علم اقتصاد، کم تر اتفاق نظر دارند، درمیان تعاریف گوناگونی که ارائه شده است به نظر می رسد تعریف « پل ساموئلسن» جامعیّت و مانعیّت بیشتری داشته باشد و می گوید: «علم اقتصاد،عبارت است بررسی و روشهایی که بشر با وسیله یا بدون وسیله پول برای به کار بردن منابع کمیاب تولید به منظور تولید کالاها وخدمات در طی زمان و هم چنین برای توزیع کالا وخدمات بین افراد وگروهها در جامعه به منظور مصرف در حال و آینده انتخاب می کند».[11]
مطالعه تاریخ بشرنشان می دهد که سرتا سرتاریخ عبارت است از مبارزه طبقات مختلف جوامع بشری برای بهبود بخشیدن به وضع زندگی مادی و معنوی خود بنا به مفهومی که نهضت های چپ از تاریخ دارند، اقتصادیعنی کوشش توده های بشری برای بهبود زندگی شان، به منزله نیروی محرکه تاریخ است.
به عبارت دیگر اقتصاد زیر بنایی است که عوامل دیگر اجتماعی (مانند عوامل سیاسی وحقوقی وغیره) بر آن مبنا ساخته شده اند که آنها را رو بنا می نامند.[12]
اهمیت و نقش اقتصاد
در جوامع بشری و مجامع علمی به مباحثی که در سه حوزه 1.تولید 2.توزیع 3.مصرف مطرح می شود، اطلاق می شود و در سه بخش 1.فردی 2.خانوادگی 3. اجتماعی از زیر ساخت های ضروری هر مکتب کمال آفرین است. زیرا مکتبی که مدعی رساندن انسان به قله های تعالی و سعادت بشر است، نمی تواند نسبت به بعدی از ابعاد مهم فرد و جامعه بشری از آن جمله «اقتصاد» بی تفاوت بود و برنامه ای نداشته باشد.[13]
در میان مسائل مورد ابتلای جامعه، موضوعی که امروزه از اهمیت ویژه ای برخوردار می- باشد، مسائل اقتصادی است .
اقتصاد برای همه مردم دارای اهمیت است، به این دلیل که برای همه آن ها ملموس است و خود را با آن درگیر می بینند، اقتصاد برای جوامع نیز از اهمیت بالائی برخوردار است، زیرا استقلال جامعه و قدرت مقاومت آن در مقابل حوادث طبیعی و اجتماعی، شکوه و عظمت یک جامعه در مقابل جوامع دیگر و ثبات سیاسی آن، وابستگی به حل مشکلات و رفع کمبودهای اقتصادی آن جامعه دارد.
علاوه براین، زندگی اجتماعی انسانها بدون اقتصاد شکوفا و رشد یافته بسی دشوار است، و همواره اقتصاد بیمار، زمینه را برای نابودی ارزشهای اخلاقی و حاکمیت فساد و فحشاء و جرم جنایت بیشتر مهیا می کند.
اصولاً پیمودن مسیر تکامل و رسیدن به کمال مطلوب برای یک جامعه، بدون فراهم بودن امکانات اقتصادی و رفع نیازهای مادی، غیر ممکن به نظر می رسد؛ همچنین اقتصاد از حساسیت زیادی برخوردار است، به این معنی که یک تصمیم گیری بجا و به موقع، درباره امور اقتصادی، می تواند جامعه ای را به عظمت و ترقی مادی بکشاند و در مقابل یک تصمیم نسنجیده و حساب نشده، موجب شکست اقتصادی یک جامعه می گردد .
بسیاری از وابستگی های یک جامعه در اثر فقدان کارائی اقتصادی آن جامعه است و بسیاری از عقب ماندگی های فرهنگی و سیاسی و نظامی در اثر عقب ماندگی اقتصادی است، یعنی امکانات لازم اقتصاد برای پیشرفت در این زمینه ها قبلاً فراهم نشده و بدین جهت این نوع، عقب ماندگی ها پدید آمده و تشدید گردیده است و این ویژگی ها، از مسائل اجتماعی به اقتصاد اهمیت خاصی می بخشد نه به این معنی که اقتصاد با تمام اهمیّتش زیر بنای سایر مسائل اجتماعی است بلکه خود اقتصاد یکی از پدیده های اجتماعی است که تحت تأثیر عوامل فراوان دیگری قرار دارد.[14]
اهداف نظام اقتصادی
هدف اقتصاد تأمین نیازمندیهای مادی بشر است و نیاز بشر منحصر به قوت لا یموت نیست. همه خواستهای فطری انسان نیازهای او بشمار می روند اگر چه برخی از آن ها مستقیماً با زندگی او ارتباط نداشته باشند، اگر یک انسان در اتاق گلی کوچک و دودزده زندگی کند، نیازش در مقابل سرما و گرما تأمین می شود اما او نیاز روانی هم دارد که محیط زیست او مطلوب و دلپذیر باشد اگر این نیاز تأمین نشود انسان نمی میرد و ممکن است اختلال روانی هم پیدا نکند ولی زیبایی و محیط اطراف آن، یک نیاز است که باید برطرف گردد.[15]
یکی از عناصر تعریف نظام اقتصادی، اهداف معین است. این اهداف رهاورد مبانی فلسفی که از مهمترین مبانی فلسفی نظام اقتصادی دئیسم است، در این مکتب یک وجود متعالی جهان را آفریده و بی آنکه درآن دخالت کند رهایش ساخته است یعنی، پیروان این مکتب هرگونه وحی الهی را انکار و عقل بشر را برای هر شناختی کافی می داند.[16] ویا اصالت نفع یا فایده که توجه به اثر فعل و بی توجهی کامل به قصد فاعل و غفلت از آثار غیر مادی است که فقط به آثار مطلوب مادی یک عمل توجه می شود نظام اقتصادی است.[17] و عناصر نظام برای رسیدن به آن سازماندهی و تنظیم می شوند. به طور منطقی باید اهداف نظام با اهداف شرکت کنندگان در نظام هماهنگ باشد. همچنین اهداف نظام اقتصادی باید با اهداف زیر نظامهایش، مانند نظامهای تولید و توزیع، متناسب نماید. ناگفته پیداست یک نظام می تواند اهداف متعدد داشته باشد ولی هرگز نباید میان آنها تناقض مشاهده شود. بنابراین ویژگیهای عمومی اهداف یک نظام اقتصادی عبارتند از:
1- ریشه داشتن درمبانی فلسفی نظام اقتصادی
2 - تناسب بااهداف شرکت کنندگان در نظام
3- هماهنگی با اهداف زیر نظام ها
4- عدم تناقض
5- سازگاری با اهداف نظام های مرتبط با آن مانند: سازگاری اهداف نظام اقتصادی با اهداف نظام حقوقی مرتبط با آن.[18]
در نظریه های اقتصاد سیاسی غیر اسلامی پیشرفت اقتصادی و مادی خود به عنوان هدف ذاتی تلقی شده و لذا نتیجه آن، بی توجهی و پایمال شدن اخلاق و معنویات، تنزل ارزش های انسانی، بی عدالتی، عقب ماندگی سایر کشورهای جهان، جنگ، خشونت و استثمار بوده است. اما در نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی تکیه بر اهداف غایی و مبتنی بر حفظ اصالت ارزش های انسانی و معنوی بوده و روش رسیدن به اهداف میانی همچون عدالت به گونه ای تبیین شده است که هم رفاه عمومی و رفع فقر و هم پیشرفت اقتصادی حاصل می شود.[19]
انواع اقتصاد
علم اقتصاد تقسیمات گوناگونی دارد اعم از خرد وکلان، باز و بسته و…..که به طور گذرا به آنها در این قسمت اشاره می کنیم.
1.خردو کلان
علم اقتصاد در یک تقسیم کلی، به دو رشته خرد و کلان تقسیم می شود:
در اقتصاد خرد فعالیت های تک تک واحدهای تشکیل دهنده سیستم اقتصادی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. متخصصین اقتصاد خرد چگونگی تصمیم گیری های خانوارها و شرکت ها و نیز آثار متقابل این تصمیمات بر یکدیگر (البته در صحنه ی بازار) را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند.
اقتصاد کلان عبارت است از مطالعه سیستم اقتصادی به صورتی جامع که شامل رشد درآمد ثبات قیمت ها و نرخ بیکاری می شود. متخصصین اقتصاد کلان می کوشند تا وقایع اقتصادی را تشریح نمایند و برای بهبود عملکرد اقتصادی سیاست ها یی را تجویز کنند .
از آنجا که گستره مورد تحقیق متخصصین اقتصاد کلان از روابط متقابل بین خانوارها و بسیاری از شرکت ها نشأت می گیرد این دو رشته علمی (اقتصاد خرد و کلان) رابطه ای نزدیک و نا گسستنی با یکدیگر دارند.
اگرکل سیستم اقتصادی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، باید تصمیماتی را که تک تک بازیگران در صحنه اقتصاد اتخاذ می نمایند، مورد توجه قرار دهیم.[20]
در اقتصاد خرد مفاهیمی چون پول، کالا، تولید، عرضه و تقاضا مورد مطالعه قرار می گیرد و در اقتصاد کلان مفاهیمی مانند تولید ناخالص ملی، رکورد اقتصادی، رشداقتصادی و… مورد بررسی قرار می گیرد.[21]
2.باز و بسته
مسلم است که هیچ کشوری نمی تواند بدون داشتن رابطه تجاری با سایرکشورها به حیات اقتصادی خود ادامه دهد. اندازه و سطح این رابطه تجاری در طیفی تعریف می گردد که یک سر آن اقتصاد بسته است یعنی عدم رابطه تجاری، در سر دیگر این طیف پدیده ای به نام اقتصاد باز تعریف شده است و اقتصاد باز معمولاً در مورد اقتصادی به کار می رود که بر سر راه صادرات و واردات و نقل و انتقال عوامل تولید آن با خارج محدودیّتی وجود نداشته باشد و راهبرد اقتصاد باز تأکید خاص بر بخش تجارت خارج و سرمایه گذاری بخش خصوصی خارجی است. کشوری که راهبرد اقتصاد باز را دنبال می کند باید درهای خود را نه تنها بر روی تجارت خارجی بلکه بر روی حرکت های بین المللی عوامل تولیدی چون کار، سرمایه گذاری و تکنولوژی باز بگذارد.[22]
تجارت بین المللی
بیشتر اقتصاددانان معتقدند که در جوامع امروزی تجارت، موتور توسعه است، آنان ادعا می -کنندکه تجارت بین المللی با توجه به انتقال دانش از کشورهای طرف تجاری، امکان بهره گیری از توانمندی های اقتصادی بالقوه را به وجود می آورد و علائم روشنی برای سرمایه گذاری در طرح های اقتصادی سودآور و قابل رقابت در عرصه جهان پدیدار می سازد. هم چنین تجارت بین المللی یا باز بودن اقتصاد می تواند از طریق دسترسی به بازارهای خارجی، بهره وری عوامل تولید و به تبع آن نرخ رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد.[23]
روابط تجاری با سایر کشورها
امام راحل (رحمة الله) مبادله و ارتباط با سایر کشورها را نهی نفرمودند؛ ایشان فقط تأکید داشتند که این رابطه منجر به تاراج بردن منابع کشور نشود.
ضرورت انجام مبادلات اقتصادی با کشورهای خارجی از دیدگاه امام راحل (رحمة الله) چنین بیان شده است:
«همه عالم، یک احتیاجاتی به هم دارد، این وابستگی نیست، مثلاً ما احتیاج داریم که گندم بخریم پولی دهیم گندم می خریم مثل یک آدمی (که به) نانوایی احتیاج دارد. این ها اسمشان وابستگی نیست. وابستگی این بود که زمان شاه بود و الا خوب، شوروی از آمریکا احتیاجش را می خرد اما وابسته به آمریکا نیست، آمریکا هم به یک جایی که از آنجا یک چیز، از ژاپن مثلاً چیز وارد بکند. مبادلات تجارتی، اسمش وابستگی نیست. وابستگی ان است که ما در زمان شاه داشتیم که همه چیزمان را باید بیگانه ها، بیایند اداره بکنند. مستشار بیاید لشکر ما را آن طور بکند که کردند و آن طور خرابکاری. این مبادلات و باب خرید و فروش، که متقابل یک اشخاصی با هم خرید و فروش دارند، این وابستگی اسمش نیست. الان ایران، وابسته به هیچ جا نیست و این بهترین چیزی است که جمهوری اسلامی آورده و آزادی هم هست».[24]
بی شک چنین قدرت اقتصادی ای زمانی برای حکومت اسلامی حاصل می شود که از استقلال اقتصادی نیز برخوردار باشد. به دیگر سخن، استقلال اقتصادی شرط لازم (نه کافی) برای چنین قدرتی است.
در ادبیات اقتصاد اسلامی، گاه از اقتدار اقتصادی امّت اسلامی به «استقلال اقتصادی»، زمانی به «خودکفایی اقتصادی» وگاه نیز به «خوداتکایی اقتصادی» تعبیر می شود، گرچه در اصطلاح اقتصادی نمی توان از تفاوت مفهوم این تعابیر مختلف چشم پوشید.
منظور از استقلال اققتصادی، نپذیرفتن سلطه دیگران در تصمیم گیری های اقتصادی و تأمین تمام یا بیشتر کالاها و خدمات مورد نیاز اقتصادی است، گرچه دولت اسلامی به دلایل اقتصادی (همچون هزینه کمتر) تصمیم بگیرد به واردات برخی کالاها اقدام کند. به بیانی دیگر، استقلال اقتصادی لزوماً با ارتباط و مراوده اقتصادی منافات ندارد. امّا تکیه بر دیگران به معنای پذیرش ورود بیگانگان در امور جامعه اسلامی است. تجارب اقتصادی بشری به خصوص در دو قرن اخیر نشان داده که کمک های بیگانگان جز با هدف دخالت در امور اقتصادی کشورها نبوده است.2
تجارت خارجی
بررسی نظریات رشد عمدتاً مؤید رابطه مثبت بین تجارت خارجی و رشد اقتصادی است.
تجارت خارجی از طریق مبادله کالا و خدمات، به ویژه کالا های سرمایه ای و واسطه ای منجر به انتقال دانش و فناوری می شود. تجارت خارجی با بهبود، تخصیص منابع، دسترسی به تکنولوژی (فناوری) وکالا های واسطه ای بهتر، استفاده ازصرفه های ناشی از مقیاس تولید، افزایش رقابت داخلی و ایجاد محیط مناسب ابداعات بر رشد اقتصادی تأثیر می گذارد. با وجود این شواهد تجربی تفسیر متفاوتی از تأثیر تجارت خارجی بر رشد اقتصادی ارائه می کند.[25]
بی شک تنوع نیازهای انسان و منابع اقتصادی و پراکندگی آن ها در دنیای کنونی به اندازه- ای است که مبادله کالاها و خدمات را از کشوری به کشور دیگر تقریباً اجتناب ناپذیر کرده است؛ صادرات و واردات و مسائل مربوط به آن ها در هر کشوری باید مورد توجه قرار گیرد، برخی از اقتصاددانان توسعه بر این باورند که یکی از بخش های مهم اساسی وکلیدی هراقتصاد درحال توسعه ای، بخش تجارت خارجی است، به گونه ای که از آن به عنوان موتور رشد اقتصادی یاد می کنند.
چرا که آنان بر این اعتقادند، که بخش تجارت خارجی می تواند نیاز به صنعتی شدن، دانش و تجربه لازم برای توسعه اقتصادی را فراهم آورد؛ و ابزارهای دسترسی به آن را در اختیار این کشورها بگذارد.
از آن جا که یکی از اهداف کشورهای در حال توسعه، توسعه یافتگی است این کشورها می- بایست به بخش تجارت خارجی توجه کافی داشته باشند؛ واز آن جا که اغلب کشورهای جهان به نوعی با مسائل صادرات و واردات دست به گریبان هستند، تنها کشورهایی می توانند ابتکار عمل به خرج دهند و در حل مسائل و مشکلات صادرات و واردات موفق باشند که با توجه به اهداف بلند مدت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خود روش و برنامه معینی طراحی کنند و در جهت آن قدم بردارند، که یکی از محورهای مهم در جهت چنین برنامه ریزی هایی برای اقتصاد یک کشور در حال توسعه، آگاهی ازمزیت نسبی آن کشور در تولید و صدور کالاست، البته مزیت نسبی در بخش صادرات از اهمیت بیشتری برخوردار است.[26]
اقتدار اقتصادی از دیدگاه مقام معظم رهبری
قرآن اسلام را دین کامل و نهایی برای بشر معرفی می کند و آن را عالی و برترین دین می- داند. این برتری که از منظر فقیهان، برتری در مقام تشریع است؛ ایجاب می کند که در عرصه اقتصاد، مسلمانان زیر بار هیچ قانون و قرارداد و تعهدی نروند تا مبادا آزادی انتخاب و تصمیم گیری آنان در مسائل کلان و استراتژی های اقتصادی خدشه دار گردد.
اقتدار اقتصادی مسلمانان یا حکومت لسلامی، در برابر دیگران (غیر مسلمانان و سایر حکومت ها) یکی از اهداف اقتصادی اسلام به شمار می رود که به دو منظور است:
1. ترساندن کفار و دشمنان خارجی، تا حتی نقشه تجاوز نظامی و زیر فشار گذاردن حکومت اسلامی (مانند محاصره اقتصادی) را در ذهن نپرورانند؛
2. گستردن اسلام در خارج از مرزهای حکومت اسلامی با بهره گیری از امکانات اقتصادی و کمک به کشورهای فقیر.2
و اقتدار اقتصادی در بیان مقام معظم رهبری این طور توصیف شده است:
«مسائل اقتصادی، بسیار مهم است. ما از اقتدار ملی صحبت کردیم همه هم قبول دارند، یعنی آحاد ملت و مسئولان کشور، اقتدار ملی را شعار و پرچمی می دانند که باید همه به آن توجه کنند. حقیقتش هم همین است، چون اقتدار ملی، اقتدار زید و عمرو نیست. اقتدار یک ملت و یک کشور است این اقتدار چگونه به دست می آید. فرض بفرمائید یک رکن اقتدار ملی، اقتدار اقتصادی است، یعنی کشور از لحاظ اقتصادی بتواند پول ملی خودش را تقویت کند.
در بازارهای اقتصادی دنیا حضور تأثیر گذار داشته باشد. در بهبود وضع اقتصادی کشور از امکانات خودش استفاده کند، فقر را در کشور ریشه کن و یا حد اقل کم کند و بتواند به عنوان یک کشور ثروتمند و غنی، درمقابل چشم دنیا، کارایی نظام خودش را نشان دهد. اقتدار اقتصادی همچنین به معنای این است که در کشور، بیکاری وجود نداشته باشد و یا درصد پایینی داشته باشد؛ اشتغال وجود داشته باشد. تولید صنعت وکشاورزی در حد مطلوب باشد. از منابع و معادن کشور به نحو بهینه استفاده شود. این هم اقتدار اقتصادی است که بخش های گوناگون نسبت به آن مسئولیت دارند».[27]
پیوند اقتصاد با اسلام
اسلام به عنوان آئینی کامل وجامع، برای همه جنبه های مادی و معنوی زندگی بشر، از جمله اقتصاد، دستورها و آداب ویژه ای دارد که بی شک با عمل کردن به این اصول و آداب، می توان به اقتصاد سالم اسلامی دست یافت. قرآن به زیبایی در موارد مختلف مانند تعاون و همکاری، منابع طبیعی، مسکن وخانه سازی، کشاورزی و معادن و….که همگی مربوط به مسائل اقتصادی بشر است اشاره کرده و راهکار اقتصاد سالم را پیش روی انسان قرار می دهد که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم. در رابطه با کشاورزی که یکی از وزنه های اصلی اقتصاد می -باشد این طور بیان شده:
«وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُتَرَاكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون»؛[28]
و اوست آن كه آبى از آسمان نازل كرد؛ پس به وسيله آن هر گونه روييدنى بيرون آورديم، و از ميان آنها سبزههايى خارج ساختيم كه از آنها دانههايى روى هم چيده بيرون مىآوريم؛ و از شكوفه درختان خرما خوشههايى است در دسترس. و (نيز) باغهايى از انگور و زيتون و انار، همانند و ناهمانند (پديد مىآوريم). به ميوه آنها وقتى كه بار مىدهند و به رسيدنشان (با نظر عبرت بنگريد). همانا در اينها براى مردمى كه ايمان دارند نشانههايى (عظيم از قدرت خدا) است.
و خداوند در خصوص مسکن نیز چنین فرموده است.
«وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُواْ آلاء اللّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ»؛[29]
متذکر باشید و فراموش نکنید که خدا شما را پس از (هلاک) قوم عاد جانشین اقوام سلف نمود و در زمین منزل داد که از اراضی سهله (خاک نرم) قصرهای عالی و از کوه سخت به تراشیدن سنگ، منزلهای محکم بنا میکنید، پس نعمتهای خدا را یاد کنید و در زمین به فساد و تبهکاری برنخیزید.
دین مقدس اسلام، به صورت مستقیم و غیر مستقیم با اقتصاد پیوند دارد. در پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد، سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، تجارت و مجازات های مالی وجود دارد که به طور مستقیم و آشکار به موضوع پرداخته است؛ برای نمونه، می توان به حرام و ممنوع بودن داد و ستد ابزار لهو و لعب آلات قمار وکتابهای گمراه کننده اشاره کرد. و پیوند غیر مستقیم اسلام با اقتصاد از راه اخلاق است.[30]
پیوند نظام اقتصادی با نظام عبادی
برای تبیین این رابطه کافیست که بدانیم پاره ای از مسائل اقتصادی در اسلام عبادت شمرده شده است، مثلاً کار در اسلام عبادت است و کسی که برای کسب درآمد به فعالیت اقتصادی بپردازد، دوست خدا و مجاهد در راه خدا خوانده می شود وخمس و زکات (مالیات های مقدرشرعی) عبادت است و مانند نماز و روزه به قصد قربت و پرداخت خالصانه برای خدا نیاز دارد و بدون چنین نیتی، باطل شمرده می شود.[31]
همانطور که ذکر شد زکات یک عبادت محسوب می شود، از مهم ترین عبادت ها نماز، روزه …و هیچگونه تردیدی در آن نیست و لیکن جنبه عبادتی آن، دلیل نیست بر این که جنبه اقتصادی نداشته، از وجود تنظیم اجتماعی برای زندگی اقتصادی در اسلام، حکایت ننماید.[32]
پیوند و ارتباط نظام اقتصادی با نظام سیاسی
استقلال و اقتصادی توانمند، امنیت سیاسی، تحقق عدالت اجتماعی از اهداف یک نظام اقتصادی سالم است؛ همه اینها زنجیر وار به هم متصل هستند. در کشوری که اقتصاد توا نمند و توسعه یافته دارد، حتماً در عرصه سیاسی حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت و بستر فشارهای سیاسی را کم خواهد کرد و قواعد سیاسی را به نفع آن کشور رقم خواهد زد و همه اینها به دلیل اعتبارات جهانی است که با تلاشهای یک کشور برای بالا بردن افزایش قدرت پول ملی با تولید داخلی آن کشور و صادر کردن تولیدات به کشورهای دیگر محقق خواهد شد.
اعمال دو شکل اقتصاد سیاسی در جامعه بشری
در خلال این دو شکل اقتصاد باید به بررسی دو مکتب و بنیانگذاران این مکاتب با نامهای لیبرال و سوسیالیسم بپردازیم.
1.اقتصاد لیبرال (باز) 2.اقتصاد سوسیال (بسته)
اقتصاد لیبرال
تأکید بر نقش بازار و مبادله آزاد از لحاظ کارایی مؤثر و هم از لحاظ اخلاق است.
فرض اصلی این است که تجارت آزاد و جابه جایی آزاد سرمایه، جریان سرمایه گذاری را در جایی قرار می دهد که بیشترین سود را برای سرما یه گذاران به دنبال داشته باشد و سرمایه به مناطق توسعه نیافته جریان پیدا می کند که همین امر بیشترین سود ممکن را برای این قبیل افراد به همراه دارد. تجارت آزاد مهم است زیرا به کشورها اجازه می دهد تا از مزیت های نسبی خود بهره ببرند، به بیان دیگر هر کشوری می تواند از مزیت ها، منابع و موهبت های خود با کمک تخصصی شدن نهایت استفاده را ببرد.
اقتصاد باکمک پول های رایج به طور آزاد قابل تبدیل اند و بازارهای آزاد بهتر عمل می- کنند، مجموع این عوامل نظام جهانی قیمت ها را به وجود می آورد که مانند دست نامرئی، توزیع مؤثر و یکسان کالا و خدمات را در اقتصاد جهانی تعیین می کند بنابراین لیبرال ها بر این باورند که نقش دولت باید کاملاٌ محدود شود، یعنی فرد را عامل اصلی در اقتصاد سیاسی و واحد مناسب برای تحلیل می دانند، از دید آنان بسیاری از اشکال مداخله دولت چه عمدی و چه غیر عمدی بازار را محدود می سازد و مبادلات بالقوه سودمند بین افراد را کاهش می دهد در این رویکرد (اقتصاد لیبرال) دولت نقش مهمی در ایجاد شرایط لازم برای حفظ بازار آزاد و رقابت بازی می کند و باید خدمات دفاع ملی را ارائه دهد.[33]
آزادی مبادله یعنی جریان آزاد محصولات میان ملل مختلف؛
سیاست مبادله آزاد سیاستی است که موانع خروج و یا ورود کالا را در سرحدات کشور از میان بردارد.[34]
اقتصاد سوسیال
مارکس با نقد بنیان های لیبرالیسم کلاسیک سعی در ارائه نظریه جایگزین برای رهایی از استثمار و سلطه تولیدی سرمایه داری داشت، رویکرد مارکسیستی و سوسیالیستی عبارت است از :
1. با اندیشه بازارهای آزاد مخالف است و هماهنگی منافع فردی وجمعی را رد می نماید.
2. به جای توجه به مالکیت خصوصی بر مالکیت عمومی تأکید دارد.
3. دولت در این اندیشه صرفاً حافظ منافع طبقه خاصی (فقیر) است.
4. توجه به ارزش نیروی کار به عنوان اصلی ترین منع اقتصادی.
5. باور به وجود تضاد طبقاتی تا حصول کمونیسم کامل.
مارکس اعتقاد داشت که سرمایه داری و بازار باعث انباشت ثروت بیش از حد برای سرمایه- داران و فقر برای کارگران می شود. به باور مارکسیست ها اساس اقتصاد سرمایه داری (لیبرال)، استثمار کارگران به وسیله سرمایه است.
او معتقد بود رابطه میان سرمایه وکارگران رابطه ستیز انگیز می باشد زیرا ارزش اضافی پاداش دراختیار اقلیتی (سرمایه دار) در جامعه است وکارگران حق خود را به طور کامل دریافت نمی کنند و همین امر سبب استثمار بین طبقات می شود که تضاد طبقاتی را به وجود میآورد.[35]
و این سازمان اجتماعی ویژه ای که هدفش به وجود آوردن جامعه ای عادلانه است که در آن جامعه نیازمندی های عموم ارضاء گردد.[36]
نقد شهید صدربه سوسیالیسم
شهید صدر روش سوسیالیسم ها را عامل شکل گیری نوعی تضاد طبقاتی دانسته و این طور بیان کردند:
ان العامل الاقتصادی، ووضع الملکیة الخاصة، لیس هوأساس الوحید لکل الترکیبات الطبقیه علی سرح التاریخ. فکم من ترکیب طبقي کان یقوم علی أسس عسکریة أوسیاسیة أودینیه؟! کما رأینافیما سبق، فلیس من الضروری تاریخیاً أن تختفِّي الطبقیة بازالة الملکیه الخاصة، بل من الممکن أن یحدث للمجتمع الاشتراکی ترکیب طبقي علی اساس آخر (ونحن اذا حلَلنا المرحلة الاشتراکیة وجدنا انها تؤدی) -بطبیعتها الاقتصادیة وسیاسیة- الی خلق لون جدید من التناقض الطبقی-، بعدالقضاءعلی الاشکال الطبقیة السابقه.
اما الطبیعیتة الاقتصادیه للمرحلة الاشتراکة، فتمثل فی مبداءالتوزیع القائل (من کل حسب طاقته ولکل حسب عمله) وسوف نری عند دراسةهذا المبدأ: کیف أنه یؤدی إلی حلق التناوت من جدید؟[37]
ولی عامل اقتصادی، وشکل مالکیت خصوصی، به تنهایی، در صحنه تاریخ، پایه همه نظام طبقاتی نمی باشد زیرا، همانطور که مشخص است نظام های طبقاتی زیادی بودند که بر پایه های «نظامی» یا «سیاسی» یا «دینی» استوار بودند. بنابراین از نظر تاریخی لزومی ندارد که محو نظام طبقاتی بوسیله از بین بردن مالکیت خصوصی، صورت بگیرد بلکه ممکن است که برای جامعه سوسیالیستی نیز سیستم طبقاتی جدیدی، بر اساس دیگری، پدید بیاید، سوسیالیست پس از آنکه انواع سیستم های طبقاتی سابق را از بین برد، طبق طبیعت اقتصادی و سیاسی خود، منجر به آفرینش نوع جدیدی از تضاد طبقاتی گردید که طبق این دیدگاه: از هرکس بر حسب قدرتش و برای هرکس برحسب کارش بهره و سود می برد. که همین طبیعت سیاسی منجر به آفرینش اختلاف طبقاتی می شود.[38]
اهمیت و حساسیت و جایگاه اقتصاداز دیدگاه رهبری
1- رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس جمهور وهیأت وزیران، به مناسبت هفته دولت، جایگاه اقتصاد را چنین بیان فرمودند: «اقتدار اقتصادی زمینه ساز اقتدار سیاسی است. وقتی که در یک کشور، توسعه سازندگی و زیر ساخت های اقتصادی، صحیح و مستحکم بنا می شود و وقتی که حرکت سازندگی در کشور -به معنای واقعی کلمه- به وجودمی آید، کشور از اعتلای سیاسی هم در داخل و هم درخارج برخوردار می شود».
2- و از باب اهمیت در خطبه های نماز جمعه تهران سال80، فرمودند: «تأثیراقتصاد در امنیت و فرهنگ و عزت و برجستگی سیاسی مسأله اقتصاد در امنیت و فرهنگ عزت و برجستگی حرف سیاسی درکشور و درحضور جهانی تأثیرگذار است مسأله اقتصادی بسیار مهم است» .
3- در دیدار با گروه کثیری ازکارگران و کارآفرینان در سال 87، فرمودند: «استحکام اقتصادی پشتوانه حفظ استقلال سیاسی امروزه مسأله اصلی کشور ما استقلال است برادران و خواهران عزیز، انقلاب برای ما استقلال سیاسی را به بار آورد این جرأت را به این ملت داد که در مقابل نظام غیر عادلانه سلطه در دنیا بایستد؛ اما اگر این ملت بخواهد، این استقلال سیاسی را، این عرض اندام فرهنگی را در مقابل سلطه گران عالم حفظ کند، باید پایه های اقتصادی خود را محکم کند؛ این، ریشه دواندن استقلال در کشور است».[39]
پیوند نظام اقتصادی با نظام اجتماعی
رابطه و پیوند همه جانبه نظام اقتصادی با نظام اجتماعی بنا به چگونگی تشکیل اصلی جامعه، یعنی خانواده و نیز پیوندهای اجتماعی خانواده ها با یکدیگر و روابط فرد با جامعه که مبتنی بر یک سری قواعد اجتماعی اسلامی است جای هیچ تردیدی ندارد. از جمله این قواعد اجتماعی یکی قاعده تأمین و دیگری قاعده تعادلی است که مهم ترین ویژگی و معیار در اقتصاد را تشکیل می دهند.[40]
یکی از مسئولیت هایی که اسلام بر عهده تمام مسلمانان به ویژه دولت گذاشته، تأمین نیازهای ضروری افراد است که به علل گوناگون یا درآمدی ندارند یا درآمدشان برای تأمین زندگی کافی نیست، امام علی (علیه السلام) در نامه خود به مالک اشتر پس از سفارش اصناف چهارگانه کشاورزان، صنعتگران، بازرگانان وکارمندان که نیروهای فعال و مولد جامعه اند، متوجه طبقه دیگری متشکل از یتیمان، مسکینان، ناتوانان و معلولان بودند و تأکید می کردند.[41]
و حضرت در جایی دیگر می فرمایند: پس خدا را، در نظر بگیر، در مورد طبقه پایین مردم، آنان که راه چاره ای ندارند، ازدرماندگان، نیازمندان، بیماران و زمینگیران، به درستی که در این طبقه، افرادی قانع وجود دارد که نیازشان را روی خود نمی آورند. برای خدا، حقی را که خداوند نگهبانی آن را برای آنان به تو سپرده، حفظ کن و بخشی از بیت المال و بخشی از غله های زمین های خالصه را در هر شهر به آنان واگذار .[42]
ارتباط درآمد و اقتصاد
درآمد ملّی، حاصل جمع کلیه درآمد خالص که ظرف یک سال از عوامل تولیدی کشور به دست می آید به اضافه وجوهی که در ازای خدمات انجام شده پرداخت می شود. به طورکلی اقلامی که برای تعیین درآمد ملّی کشوری به کار می رود عبارت است از:
الف- مجموع مزدی که به کارگران پرداخت شده و در ازای آن، خدمت و کار آن ها برای کارهای تولیدی به کار رفته است.
ب- کلیه حقوق و مواجبی که در طی سال از طرف ادارات و مؤسسات مختلف در قبال خدمات انجام شده تأدیه (پرداخت) می گردد.
ج- وجوهی که به عنوان حقوق و فوق العاده وغیره به نیروهای تأمینیه (دفاعی) پرداخت میشود.
د- درآمد اراضی مزروعی و عمارات و ساختمان ها- درآمد صاحبان حرف مختلف که مواجب نمی گیرند و خدمات خود را در قبال کاری که انجام می دهند در اختیار طالب آن می گذارند، مانند پزشکان و وکلای دادگستری و امثال آنان - و- سود خالص بازرگانان و پیشه وران و صاحب صنایع و سهام و ربح و غیره که عاید افراد می گردد در بیشتر کشورهای صنعتی تقریباً یک ثلث درآمد ملی از عوامل تولیدی و دو ثلث آن از خدمات انجام شده به دست می آید ولی این نسبت را نمی توان مأخذی برای همه کشورها به دست دانست.[43]
نظریه رفتار مصرف یکی از زیر شاخه های علم اقتصاد خرد است که ارتباط تنگاتنگی با نظریه تقاضا دارد. دراین نظریه تحلیل می شود مصرف کننده چگونه درآمد محدود خود را در مقابل خواسته ها و نیازها گوناگونش تخصیص می دهد. عکس العمل او در برابر تغییر درآمدها قیمت ها و سایر متغیر های مربوط، چه سان است . 1
مقدار درآمدی که انسان برای تأمین نیازهای گوناگون فردی و اجتماعی تخصیص می دهد تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار داشته با تغییرآنها، تغییر پیدا می کند. انسان با اتکاء به این عوامل، تصمیم می گیرد چه مقدار مصرف و چه کالا یا خدمتی را خریداری کند و نیز چه مقدار از درآمدش را به مشارکت اجتماعی و یا سرمایه گذاری اختصاص دهد. شناخت عوامل مزبور سیاستگذاران و برنامه ریزان اقتصادی را قادر می سازد که با کنترل و هدایت آنها، رفتار مصرف کننده را در جهت اهداف، مورد نظر هدایت کنند.2
استقلال و اقتصاد
استقلال یا عدم وابستگی – به طور کلی – آن است که فرد یا جامعه ای روی پای خود بایستد و به دیگران اتکا نداشته باشد و وابستگی آن است که فرد یا جامعه تحت قیمومت دیگران باشد و برآنها تکیه کند. استقلال اقتصادی، آن است که یک جامعه، در تأمین منافع اقتصادی خود به جوامع دیگر متکی نبوده، زمام امور اقتصاد ان نیز در دست دیگران نباشد، سرمایه ،کارشناس و امکانات سایر جوامع، اقتصاد آن را به حرکت در نیاورده باشد .
معنای استقلال غیر از خودکفایی است، خودکفایی به این است که یک جامعه، همه نیازمندیهای خود را تأمین کند و نیازی به وارد کردن کالا از خارج نداشته باشد .
__________________________
1-رضا حسینی ، همان كتاب، ص21
2-همان، ص166
اما استقلال، اعم از این است، یک جامعه مستقل اقتصادی ممکن است احتیاج به وارد کردن برخی کالاها داشته باشد، اما درتأمین این نیاز، تکیه برسایر جوامع ندارد، ناگزیر به باج دادن و سر فرود آوردن نیست .
بلکه در روابطی سالم، برخی از محصولات خود را می دهد و تولیدات دیگران را می ستاند.
اما خودکفایی، بیش از این است، یک جامعه خودکفا می تواند همه نیازمندیهای خود را – هرچند با هزینه ی بیشتر- تأمین کند، گرچه گاهی ترجیح می دهد برای بهتر استفاده کردن از امکانات خود و صرفه جویی کردن، برخی از کالاها را از بیرون وارد کند .
همچنین، معنای استقلال، غیر از قطع روابط اقتصادی با خارج است . ممکن است کشوری با سایر جوامع داد و ستد بازرگانی داشته باشد. بدون اینکه استقلال خود را از دست بدهد.1
ضرورت دستیابی به استقلال وخودکفایی در همه ابعاد
امام(قدس سره الشریف) استقلال را در تمامی ابعاد زمینه ساز، اقتدار دانسته و فرمودند:
اگر بخواهید به همه ی مشکلات پیروز بشوید، باید همه محکم بایستید در مقابل همه قدرتها. باید مهیا کنید خودتان را در مقابل همه مشکلات. باید ارزش های انسانی را از اینجا به همه جا صادر کنید. واستقلال خودتان را همه جور، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی، استقلال اجتماعی همه اینها را باید شما محکم نگاه دارید .2
_____________________
1-دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، همان، ص 200
2- روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج هفدهم، ص41
استقلال اقتصادی موجب ایستادگی در برابر ابرقدرتها
اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند، وابستگی اقتصادی داشته باشد، همه جور وابستگی ها دنبالش می آید وابستگی سیاسی هم ما پیدا می کنیم، وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم. برای اینکه وقتی ما چیزی نداشته باشیم که استفاده ازش بکنیم. دستمان را دراز کنیم طرف آمریکا. او می تواند به ما تحمیل کند همه چیز را. ما وقتی می توانیم که زیر بار او نرویم که در این قضیه قدرتمند باشیم. یک وقت او تشر می زند می گوییم نه، مااحتیاجی نداریم .[44]
مفهوم تجارت
تجارت به معنای لغوی، نقل اشیاء است از محلی به محل دیگر و در اصطلاح به داد و ستد- هایی که از طریق عقود بیع و غیره انجام می شود اطلاق می گردد.
انتقال ثروت چه عمودی باشد مانند صنایع استخراجی که مواد اولیه از اعماق زمین به سطح زمین منتقل می شوند.
و چه افقی مثل بردن کالا به بازار فروش، در هر دو حالت، کالا تغییر شکل یافته و برای مصرف و رفع نیاز انسانی، آماده می گردد.[45]
سه اصل مسلم در تجارت: در آیه زیرـ که یکی از آیات مورد بحث و تحقیق در فقه معاملاتی است ـ روابط انسانی را بر اساس مبادلات تجاری بیان میکند. خداوند میفرماید:
«یا اَیُّهَا الذَّینِ امنَوا لاتَأکلُوا بَیْنَکُم بالباطلَ إلاّ اَنْ تَکوُنَ تِجارَةً عَنْ تَراضِ مِنکُمْ … »؛[46]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را به ناحق نخورید مگر آنکه تجارتی باشد که هر دو طرف به آن رضایت داده باشید»
این آیه گرامی، تجارت را بر اساس رضایت طرفین تشریح فرموده است از این آیه چند اصل استفاده میشود:
اـ اصل عدم تصرف و دخالت در اموال یکدیگر ،که مالکیت بر آن متفرع است.
۲ـ اصل جواز تصرف در اموال یکدیگر بر اساس رضایت دو طرف مبادلات و تجارت، از این اصل ناشی میشود.
۳ – اصل مالکیت که مسلم دانسته شده و در واقع این اصل زیر بنای دو اصل مذکور است .
در جای دیگر میتوان از این آیه استفاده نمود که باید تجارت و معاملات با رضایت فروشنده و خریدار باشد. خرید و فروش اجباری و اکراهی و یکطرفه مردود است .[47]
در تمام مباحثی که با عنوان مبادی اقتصاد البته به صورت اجمالی عنوان شد، می تواند عواملی زمینه ساز و تأثیرگذار روی اقتصادی سالم با استفاده از فرامین و قوانین اسلامی که همان اقتصاد اسلامی است، باشد و منجر به پیشرفت و تجارت وروابط بین المللی و استقلال و توسعه اقتصادی هر چه بیشتر شود.
جهانی شدن آثار مهم وگوناگونی برای کلیه نظامهای اقتصادی جهان در برداشته است. جهانی شدن روی تولید کالا و خدمات، اشتغال و نهادههای فرایند تولید، سرمایه گذاری فیزیکی و انسانی، تکنولوژی و انتقال بینالمللی آن، و همچنین روی کارایی، بهرهوری و رقابت پذیری تأثیر میگذارد.
قبل از آن باید تمام این امور، کار واشتغال و سرمایه گذاری و تولید و توزیع کالا وخدمات در داخل کشور و در بین مردم و مسئولین نهادینه شود تا هرچه بیشتر پیشرفتهای در سطح جهانی را به همراه داشته باشد و در عرصه های گوناگون به ثمر بنشیند.
اقتصاد از منظر اسلام وآموزه های دینی تعریف منطقی و علمی و سازگار با هر مکتبی را داراست.
اهمیت و نقش اقتصاد و پیرو آن نقش تعیین کننده نظام ها در گرو اقتصادی سالم و به دور از بیماری است.
اقتصاد توسعه یافته ناگزیر از روابط تجاری با سایر کشورها است.
پیوند محکم اقتصاد با سایر نظام ها مهم قلمداد می شود و تأثیر آن کاملاً محسوس است.
فصل دوم:
اسلام و اقتصاد
دین مقدّس اسلام برای سالم سازی اقتصاد فرد وجامعه، دستوراتی دارد که پیروان خویش را به انجام آن ملزم نموده است علاوه بر این سفارشهای اخلاقی فراوانی ارائه داده تا مسلمانان در روابط اقتصادی خود فضیلتهای انسانی را محترم شمرده، آن را محور زندگی خویش قرار دهندکه از این گونه مسائل با عنوان اخلاق اقتصادی یاد می شود.
انسان برای زنده ماندن به غذا، پوشاک، مسکن و سایر وسائل مادی نیازمنداست. برای به دست آوردن آنها، راهی به جز کارکردن و تولید وجود ندارد. اگر تولید ثروتهای مادی متوقف شود چرخ زندگی از حرکت باز می ایستد. بنابراین تولید، اساس زندگی انسان و پایه پیشرفت هر جامعه است. ثروت مادی، شامل کار، مواد اولیه طبیعی و وسائل کار می باشد. کار تلاشی است که انسان به قصد ثروت مادی انجام می دهد از اینرو ضرورت طبیعی، درونی و شرط اولیه حیات بوده و به قولی حتی سازنده خود فرد است. اقتصاد و حرکت اقتصادی سالم به تمام معنا اقتصاد اسلامی است که از تمام زوایا به این مسئله پرداخته و جای هیچ سوالی باقی نگذاشته است و به عبارت دیگر تمام راه حل ها را پیش روی فرد برای رسیدن به اهدافش قرار داده است و نقشه راه را به خوبی ترسیم کرده است.
در این نوشتار سعی شده است اقتصاد سالم و رابطه آن با اسلام بیان شود تا ماهیت اصلی این نظام که اهدافش آن را از دیگر نظام ها متمایز می سازد روشن گردد و در خلال این بخش به عوامل پیشرفت از منظر اسلام و تعریف استقلال اقتصادی در بیان آیات و روایات و هم چنین به عدالت اقتصادی در جامعه اسلامی و رشد و توسعه اقتصاد و یکسری ناهنجاریهای اقتصادی اعم از ربا و احتکار و اسراف واتراف و…پرداخته شده است و به طور کلی وظایف دولت اسلامی در خصوص اقتصاد و سیاست های اقتصادی زمان پیامبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه) عنوان گردیده است؛ تا ما انسانها با در دست داشتن این نقشه راه، مسیر را درست و بی خطر طی کنیم.
پیوند اسلام با اقتصاد
این نوع از پیوند و پیوستگی به دو صورت بیان شده است که به توضیح مختصری از آنها
می پردازیم.
مستقیم وغیر مستقیم
پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد ازآن جهت است که مستقیماً یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها و ارث و وقف و هبات و صدقات و پیوند غیر مستقیم با اقتصاد، از طریق اخلاق است؛ در این جهت برخی مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می باشند. اسلام مردم را توصیه می کند به امانت، عفت، عدالت، احسان و دفع دزدی و خیانت و رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمرو این مفاهیم ثروت است؛ تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود حدود عدالت و امانت و عفت و احسان و حدود دزدی و خیانت روشن نمی شود.[48]
اقتصاد سالم و رابطه آن با اسلام
یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است. همانطور ی که از شرایط اولیه یک اجتماع سالم، اقتصادی سالم است. اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیر قائم به غیر. جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد؛ وگرنه مانند یک مریض کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب وجهاز دمویه اش خراب است همیشه مریض خواهد بود. گمان نمی رود هیچ عالم و بلکه هیچ عاقلی منکر لزوم و ضرورت اقتصاد سالم باشد. از نظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیر قابل تأمین است. اسلام می خواهد که غیر مسلمان در مسلمان نفوذ نداشته باشد این هدف هنگامی میسر است که ملّت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیر مسلمان دراز نباشد و الّا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد.
هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد، اسیر و برده اوست و اعتباری به تعارفهای دیپلماسی معمولی نیست به قول نهرو: ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد. [49]
هدف نظام اقتصادی اسلام
در نظام سرمایه داری، اهداف اقتصادی مراتب متفاوت دارند و رفاه اقتصادی مهم ترین هدف به شمار می آید. امّا حاکمیت سیاسی اسلام، تحکیم ارزش های معنوی واخلاقی، عدالت اجتماعی، عدم وابستگی اقتصادی، توسعه ورشد، رفاه عمومی و حداکثر کارایی، از هدف های نظام اقتصادی اسلام شمرده شده است . [50]
البته سه هدف اول، اهداف اصلی نظام اسلامی است. این نظام اسلامی زیر نظام هایی دارد که نظام اقتصادی اسلام یکی از آنها به شمار می آید و باید این سه هدف را اصلی ترین اهداف خود قراردهد . [51]
با توجه به اینکه هدف اقتصاد تأمین نیاز های بشر است.
نظام اقتصادی اسلام چه هدفی را دنبال می کند؟ آیا تنها درصدد رفع نیازمندی های ضروری زندگی انسان است و با تأمین این مقدار از نیاز ها، نظام اقتصادی اسلام به هدف خود رسیده، یا علاوه بر تأمین آن ها نیاز های رفاهی او را نیز برطرف می نماید؟
در پاسخ باید گفت که این نکته از مطالعه آیات و روایات مربوط به بحث بسیار روشن بدست می آید که نظام اقتصادی اسلام تنها در صدد رفع نیازهای ضروری بشر نیست و با تأمین آن ها کار خود را تمام شده نمی داند بلکه در مورد ایجاد عدالت اجتماعی و تأمین رفاه برای همه می- باشد. خداوند نعمت های بسیاری را در اختیار انسان قرار داده که از آنها استفاده کنند . [52]
مطمئناً هدف این نظام مقدس، تزکیه انسان و راندن او به طرف مسیر تکاملی روحی وی است، چنانچه هدف تمام دین نیز همین است، نه حفظ مرزهای مالکیّت های گوناگون با وضع مشکوکی که دارند.[53]
و در قرآن کریم فرموده: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون »[54]
بگو!چه کسی زینت خداوند را که برای بندگانش (از زمین) بیرون آورده روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟
در استفاده از این نعمتها حدی که معین گردیده، رعایت عدم اسراف و تبذیر و پرداخت حقوق متعلق به اموال است.
در کل نظام اقتصادی اسلام، دارای سه نوع هدف است که عبارتند از:
1. هدف عالی یا غایی: زمینه های لازم اقتصادی برای تحقق رفاه عمومی
2. هدف های میانی: عدالت اقتصادی،امنیت اقتصادی، بارور ساختن استعدادهای طبیعت برای تأمین نیازها ورفاه بشر
3. هدف های عملیاتی: به نظر می رسد هدفهای عملیاتی یعنی اینکه مردم همگام و همراه با مسئولین، باتوجه به شرایط فعلی، برای رسیدن به اهداف و تحقق پیشرفت و توسعه اقتصادی به منظور بهره مندی هرچه بیشتر توجه به اصلاح الگوی مصرف، فرهنگ سازی مناسب، عدم تجمل گرایی، افزایش تولید داخلی، حمایت از کار و سرمایه ملی وارد عمل می شوند .
در عرصه نظام اقتصادی، تحقق هدف های عملیاتی متناسب با هدف های میانی و غایی این نظام و نیز هر آنچه که مقدمه ی لازم برای تحقق آنهاست، مصلحت است وباید تحقق یابد. بر اساس اصول هر مقدار از این هدف ها که به وسیله خود مردم قابل تحقق است، باید به مردم واگذار شود و هرمقدار از آنها که تحققشان از عهده بخش خصوصی و بازار بدون نظارت یا ارشاد (سیاست گذاری) یا دخالت (تصدی) دولت ممکن نیست، وظیفه دولت است که در جهت تحقق آنها اقدام های لازم را انجام دهد . [55]
عوامل پیشرفت اقتصادی از منظر اسلام
پیشرفت اقتصادی با علم و شناخت کافی در زمینه اقتصاد، داشتن فرهنگی غنی و یا تقویت فرهنگ و نگرش به زندگی بزرگان و درس گرفتن از آن بزرگواران محقق می شود.
1. شناخت
برای نیل به پیشرفت اقتصادی در گام نخست می بایست علم و شناخت لازم وکافی از چیزی که می خواهیم در آن حیطه فعالیت کنیم، داشته باشیم. چه بسا سرمایه دارانی که سرمایه های لازم کافی برای ایجاد پروژه های عظیم اقتصادی را دارند، ولی نمی دانند در چه طرح و پروژه ای سرمایه گذاری کنند، وانگهی نمی دانند آن طرح و پروژه را چگونه به اجرا بگذارند.
پس نخستین ضرورت در این راستا کسب اطلاعات و علم و دانش لازم وکافی از سوی سرمایه گذار و دادن اطّلاعات و علم و دانش لازم وکافی و صحیح از سوی مسئولان و دولت مردان به ایشان است .
بدیهی است که سرمایه گذار می بایست به استعداد و توانایی های ذاتی خود از یک سو، و به بازار کسب وکار در محیط زندگی خود از سوی دیگر، احاطه کامل داشته باشد تا مبادا پس از اقدام و راه اندازی ایده های خود، با مشکل مواجه شود و به ورشکستگی بیانجامد چرا که خدای متعال کار غیر متقن را نمی پسندد .
2. فرهنگ سازی
استعمارگران وقتی بخواهند ملتی را مستعمره خود قرار دهند، درگام نخست کاری می کنند که فرهنگ مردم و ارزش های دینی و ملّی و قومی را تغییر دهند، و ذائقه فرهنگ آنان را با مصادیق فرهنگ خود اشباء سازند، وقتی در این کار موفق شوند به طور خودکار بقیه راه را خود ملت مستعمره می پیمایند[56]؛ از این رو می بایست هشیارانه تدابیری اندیشید که سرمایه گذار بتواند با آرامش کامل سرمایه خویش را در زمینه های مختلف در داخل کشور به راه انداخته و چرخ اقتصاد کشور را رونق بخشد و از آنجا که این گونه سرمایه گذاران از مصادیق بارز «یجاهدون باموالهم » هستند قابل احترام و تکریم می باشند و باید فرهنگ تکریم و بزرگداشت چنین سرمایه گذارانی که اقتصاد کشور را رونق می بخشد همانند رزمندگان و مجاهدان میادین نبرد بین حق و باطل درجامعه نهادینه نمود.
توجه به فرهنگ سازی در سطح عموم مردم مبنی بر این که مصرف تولید داخل هر چند در پاره ای موارد از مشابه خارجی هم کم کیفیت تر باشد اما در نهایت به سود اقتصادی ملی منتهی می شود و می تواند زمینه تبدیل فرصت های بالقوه تولید ملی را به فرصت های بالفعل فراهم کند.
در چنین شرایطی است که کشور ضمن به شکست رساندن توطئه های معاندان و عقیم سازی طرح ها و برنامه های آنها سبب بالندگی و الگو سازی سریع تر برای سایر ملل مظلوم و در بند کشورهای اسلامی گردد.
در این راستا کافی است به مطالبی که همفر، جاسوس انگلیس در ممالک اسلامی نوشته است توجهی کنیم. «نابود ساختن اقتصاد ملی ممالک اسلامی از وظایف ما می باشد » «لازم است مسلمانان را در نادانی و بیخبری از واقعیت اسلام نگه داشت که لازم است تنبلی را ترویج دهیم و از تلاش و فعالیت آنها جلوگیری کنیم »1
3. نگرش به زندگی بزرگان
نگرش به زندگی بزرگان که سومین عامل در سرعت بخشیدن به سوی پیشرفت اقتصادی است، پرداختن وثبت آثار وکارهای بزرگان و به ویژه معصومان (علیهم السلام) در این راستاست .
پروردگار متعال در قرآن کریم جهت هدایت بندگانش، داستان پیامبران پیشین را متذکر شد و غرض از بیان آنها را رشد وتعالی مردم بیان نمود و فرمود: «لعلهم یتذکرون »2
استقلال اقتصادی
هدف اسلام این است که امت اسلامی در همه ابعاد زندگی از بیگانگان مستقل باشد از این میان، استقلال اقتصادی اهمیت خاصی دارد و به تعبیر امام خمینی (رحمة الله ) وابستگی اقتصادی منشاء همه وابستگی های سیاسی فرهنگی و اجتماعی است . 3
مطالعه تاریخ نیز نشان می دهد که کشورهای استعمار گر به طور عمده از همین طریق توانسته اند به مقاصد شوم سیاسی –فرهنگی خود در کشور های مستعمر و تحت الحمایه دست یابند.
_______________________
1-همان، صص19-18
2-سوره زمر(39) آيه 27، سوره دخان(44)آيه 58
3- روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج هشتم، ، 1378، ص39
استقلال اقتصادی در بیان آیات وروایات
و در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که مسلمانان را از اینکه به هر شکلی تحت سلطه بیگانگان قرارگیرند، نهی فرموده است و چنین می فرماید:
«ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا». [57]
هرگز راهی برای کافران بر مومنان قرار نداده است.
در روایتی از امام علی (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
«احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره احسن الی من شئت تکن امیره»:
محتاج هرکه شوی اسیر او خواهی بود، بی نیاز از هرکه گردی با او برابرخواهی شد و هرکه مورد نیکی و احسان خود قراردهی، فرمانروای او خواهی گشت. [58]
از آیه و روایت چنین استفاده می شود که دولت اسلامی به منظور این هدف وظیفه دارد از هرگونه سیاستی که راه نفوذ بیگانگان را به کشور می گشاید بپرهیزد و از آنجا که بزرگترین راه نفوذ آنان از طریق تأمین نیازهای اقتصادی است، اعمال سیاست اقتصادی جهت ایجاد خود بسایی (تولید کالاهای ضروری) در کالاهای اساسی وهمیاری عمومی مردم در قطع وابستگی و بستن راههای نفوذ آنان از مهمترین مسئولیت های امت اسلامی است.
ناگفته پیداست که در غیر کالاهای راهبردی مانند گندم، در بقیه کالاها می توان با رعایت مزیت های نسبی وحفظ اصول تجارت خارجی در رقابتی سالم، باسایر کشورهای جهان ارتباطی متقابل برقرارساخت یعنی خود بسایی به معنای تولید هرگونه کالا (اعم از ضرور وغیر ضرور ) نیست . [59]
شهید مطهری نیز درباره این هدف می نویسد: اسلام می خواهد که غیر مسلمان در مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیر مسلمان دراز نباشد و الّا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد، هرملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد اسیر و برده اوست و اعتباری به تعارف های دیپلماسی معمولی نیست. [60]
دولت اسلامی نه تنها نباید در تأمین نیازهای اساسی خود به کشورهای بیگانه نیازمند باشد بلکه باید به گونه ای سیاست گذاری کند که در نظر سایر کشورها از جهت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، دولتی مقتدر و توانا به شمار آید .
این هدف اولاً موجب می شود که سایر کشورها هیچ گونه طمعی به این کشور نداشته باشند و ثانیاً امکانات مالی لازم را برای جلب قلوب کشورهای ضعیف و دعوت آنان به اسلام مهیا میسازد.[61]
عدالت اقتصادی واجتماعی
اگر وضع عمومی اقتصاد و اوضاع اجتماعی به گونه ای باشدکه فرصتهای برابر برای کار و تلاش همه افراد فراهم آید و به هر کس مطابق با قوانین و مقررات الهی و استحقاقش داده شود و برای کسانی که فرصت مذکور فراهم نشده یا توان کار و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی را ندارند، نیازهای حیاتی و اساسی، مطابق با شأن و منزلت انسانی و شخصیت اجتماعی شان، تأمین شود. این وضعیت حاکی از وجود حد نصابی از عدالت اقتصادی-اجتماعی درجامعه است.
نظام اقتصادی اسلام، تحقق عدالت درعرصه اقتصاد را از دو طریق دنبال می کند: از یک سو به همه افراد جامعه حق می دهدکه زندگی متعارف و آبرومندانه داشته باشند و از سوی دیگر با اتخاذ روش ها و اجرای مقرراتی که در بحث مسئولیت های دولت های اسلامی مطرح شد، به دنبال متوازن کردن ثروتها و درآمدهاست و در نقطه مقابل هر نوع فقر و محرومیت و تشدید فاصله طبقاتی را نتیجه ی عدم تحقق عدالت می داند. [62]
امام علی (علیه السلام)در رابطه با وظیفه سرمایه داران اینگونه فرمودند: «ان الله سبحانه فرض فی مال الاغنیاءأقوات الفقراءفما جاع فقیر الا بما متع به غنی،والله سائلهم عن ذلک» همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر به واسطه کامیابی توانگران [خودداری ازپرداخت حقوق واجب اموال خود ] و خداوند از آنان درباره گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید. [63]
در اینجا مقصود عدالت اجتماعی است یعنی اعطای حق به صاحبان آن، یارفتار با هر کس به گونه ای که عقلا یا شرعا مستحق آن است.[64]
خداوند در قرآن در رابطه با عدالت می فرماید:
«إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَي وَ يَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون»[65]
خداوند به عدل و احسان و بخشش و به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا و منکر و ستم نهی می کند خداوند به شما اندرز می دهد، شاید متذکر شوید.
در تعریف عدالت اقتصادی، دیدگاههای گوناگون مطرح است تعریفی که از جهت استناد، مدرک قابل دفاعی داشته باشد و از جهت عمل بتوان برای آن الگویی عملیاتی طراحی کرد، تعریف عدالت اقتصادی به رفع فقر و محرومیت، ایجاد رفاه عمومی و توازن در ثروت ها و درآمدهاست. [66]
رشد و توسعه در اقتصاد اسلامی
یکی از موازین مهم اقتصاد پویا برخورداری جامعه از رشد و توسعه ملی و بهبود وضع معیشت یا روند روز افزون رفاه سالم مردم و هماهنگ با ضوابط اسلامی است.
رشد و رفاهی که بر اساس قسط قرآنی استواری یافته و عدالت اجتماعی در توسعه اقتصادی آن منظور شده باشد، تولید و توزیع و مصرفی است که بر پایه رعایت حقوق مردم و جوامع خودی و بیگانه صورت گیرد.
عوامل توسعه اقتصادی از منظر اسلام
عوامل اصلی چنین توسعه ای را باید بر مبنای دو فاکتور مادی و معنوی بررسی کرد همانگونه که قرآن نیز در زمینه ی این دو عامل اشارات روشنی داشته و مسلمانان را راهنمایی نموده است.
اولین عاملی که جنبه مادی و فیزیکی دارد تأمین نیروی انسانی رشد کرده است، نیرویی که حتی برای علم و حکمت یابی پیامبرانی چون حضرت یوسف وحضرت موسی (علیهماالسلام) لازم آمده است همان گونه که در قرآن درباره حضرتش می خوانیم:
« وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً »[67]
و در آیه ای دیگر در مورد حضرت موسی آمده است که :
«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا»[68]
یعنی و چون (موسی) به کمال بلوغش رسید و برومند شد به او حکمت (نبوت) و علم بخشیدیم.
و در هر جامعه ای وجود توسعه ی پایدار را بدون شک باید در پناه کودکان سالم و رشد کرده اجتماع جست و جو کرد لذا نیروی انسانی را به عنوان یک عامل ثابت و اساسی توسعه اقتصادی در کنار عوامل دیگری مثل ثروت و ابزار های تولید از جمله شرایط تعیین کننده رشد و رفاه باید دانست.
عامل دیگر در ایجاد توسعه و رونق اقتصادی عامل معنوی است که خود شامل کیفیت مناسب عملکرد ها و استفاده مطلوب از نیروهای مادی و فیزیکی و نحوه دیدگاه ها و بینش مردم در رفتارهای تولیدی اقتصادی و اجتماعی است.
از آن جمله می توان به شکر نعمت موضوعی که بارها در قرآن ذکر شده است، اشاره کرد و دیگر عامل معنوی موضوع ایمان و تقواست همان گونه که در قرآن چنین آمده است:
«وَلَوْ انَّ اهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهمْ بَرَكات منَ السَّماءِ وَالْارْض وَلكنْ كَذَّبُوا فَاخَذْناهُمْ بما كانُوا يَكْسبُونَ»[69]
و اگر اهل شهر ها ایمان آورده و تقوی پیشه کرده بودند بر آنان برکاتی از آسمان و زمین می گشودیم ولی (آیات و پیام های ما را ) دروغ انگاشتند آن گاه به خاطر کار و کردارشان ایشان را فرو گرفتیم.
لذا مسئله تقویت نیروهای بالقوه مردم را که می توان مبنای نهضت اصلاحی، تعالی فکری و بهبود وضع اقتصادی هر جامعه دانست باید در رعایت اوامر الهی و قوانین اجتماعی جست و جو کرد به نحوی که اجرای مداوم آن چونان در زندگی افراد نهادینه شود که در ضمیر نا خود آگاه آنان جای گیرد.
چنان چه عوامل مادی و فیزیکی مثل نیروی انسانی سالم و رشد کرده و منابع طبیعی ارزانی شده از سوی خداوند مثل آب و هوا و زمین خورشید و ماه و … به صورت مطلوب و هم آهنگ با عامل معنوی و دیگر رهنمود های الهی مورد استفاده قرار گیرد می تواند با ارتباط و تسلسل سالم خود ثمرات مناسبی را با رشد فزاینده از زمین و آسمان در پی داشته باشد که در آیات قرآن موارد بسیاری از شواهد تاریخی آن ذکر شده است از آن جمله خداوند می فرماید:
«وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَةً »[70]
یعنی و هر کس در راه خدا هجرت کند در روی زمین سرپناه بسیار و گشایش (در کار) می یابد. و امروزه شکوفایی وضع اقتصادی هر کشوری را باید در میزان کم و کیف صادرات آن جست و جو کرد که خود وابسته به رفت و آمد و داد و ستد های برون مرزی است. بدین ترتیب می بینیم که دین اسلام نسبت به مسائل مختلف اقتصادی اولا به نحو جدی،خاص و همه جانبه برای تأمین رفاه عمومی و رشد اقتصادی که خود می تواند تکیه گاه اجتماع سالم باشد عنایت شده است و ثانیاً نسبت به امور تجاری یا هر یک از شئون اجتماعی که بر پایه عهد و قراری باید استوار شود تا فضای اقتصادی جامعه را امنیت بخشد. [71]
و به نمونه ای که در این زمینه در آموزه های دینی بدان اشاره شده است می پردازیم.
«الفضل الناس عقلاً،احسنهم تقدیراًلمعاشه»[72]
عاقل ترین مردم آنانند که اقتصاد سامان یافته تر دارند و در امر معاش، محاسبه و اندازه را بیش از دیگران اعمال می کنند.
«استثمارالمال تمام المرو»[73]
بهره وری کامل و دقیق و صحیح از سرمایه های مالی، نوعی فضیلت است.
همچنین در دین اسلام در مورد معاملات و عقود بیعی و اقتصادی، وام خواهی و وام دهی مکرر و به تفصیل آموزش ها و دستوراتی به مردم داده شده است به نحوی که طولانی ترین آیه قرآن (آیه 282 سوره بقره) را در باره یکی از مباحث اقتصادی می توان ملاحظه کرد و احکام بسیاری که در این آیه و آیات مشابه آن آمده است به روشنی از هر گونه ابهام و اشکالی پرده بر می دارد.
علاوه بر این نکوهش و نهی بسیاری که از طریق منع از اسراف و تبذیر یا تحریم تأکید بر امر ربا و ربا خواری شده است که عمل به این دستورات در جهت تأمین بهداشت اقتصادی بسیار اثرگذار است که به توضیح بیشتر این موارد و راه کارها و الگوهای رفتاری که دین اسلام این نظام مقدس، ارائه کرده است، می پردازیم.
توجه نظام اقتصاد اسلامی به ابعاد معنوی و اخروی انسان، در میان آموزه های اسلامی، از دو سوی قابل تعقیب است. این آموزها از تمایل طبیعی انسان به امور مادی غفلت نکرده و در چارچوبی معین به هدایت آن می پردازد،گاه رابطه خاص بعضی از عناصر معنوی و نتایج مادی آن را باز می نمایانند و فرد را به کسب آن عناصر معنوی بر می انگیزند، وگاه، با اشاره به برخی از عناصر اخروی، فرد را به سوی رفتاری که یکی از نتایج آن اثار اقتصادی است، فرا می خوانند بنابراین، نظام اقتصاداسلامی برای تأمین اهداف خود از انگیزه های معنوی، اخروی درجهت تنظیم ساختار انگیزشی فرد بهره می برد.
در این بخش از نوشتار، نگاهی گذرا، به برخی از نمونه های بارز تأثیرپذیری الگو های رفتاری از توجه نظام اقتصادی اسلام به ابعاد معنوی و اخروی سودمند می نماید. ناگفته پیداست، گسترش نمونه های مزبور و نیز استحکام تبیین این روابط نیازمند فرصتی فراخ تر است.
حرمت ربا و تنظیم نظام پولی
پول، بدان سبب که خون در رگ های اقتصاد کشورجریان دارد و وظیفه ی گردش وتوزیع درآمد را انجام می دهد، دارای اهمیت است. تعادل وعدالت اقتصادی وقتی تحقق می یابد که از شکل گیری عوامل لخته شدن این عنصر در دست توانمندان جلوگیری کرد. حرمت ربا به معنای تعدیل رشد پول های انباشته شده وجلوگیری از جریان یافتن آن درمسیر«عدم تعادل های اقتصادی» و «تعادل های بدون عدالت» است. وحال با تعریف واضح تر ربا که با توجه به آموزه های اخروی دراین رابطه، بیان می شود، این بحث واضح خواهدشد. واز سوی دیگر، سرعت گردش پول نیز ازعناصر مهم یک نظام پولی است. پایین بودن سرعت گردش می تواند نشان دهنده غیرفعال بودن سیستم بانکی، پایین بودن سطح تولید، نامناسب بودن حجم پول وتولید و رکود اقتصادی (حاصل کاهش تقاضا بر تولیدکه منجر به کاهش یا ورشکستگی فعالیت تولیدی میشود) باشد. در نظام اقتصاد اسلامی، آموزه هایی وجود دارد که بر بالابودن سرعت گردش پول تأثیر بسزا دارد. [74]
توصیه به قرض الحسنه از این آموزه ها به شمار می رود و انگیزه های اخروی درآن نقش مهم را ایفا می کند؛ هر که به برادر مسلمانش وام دهد، در برابر هر درهم، به اندازه کوه احد وکوه های رضوان و طور سینا برایش کردار نگاشته می شود و اگر در باز پس گرفتن آن در زمان تعیین شده آسان بگیرد، در رستاخیز که به نیکوکاران پاداش داده می شود، او چون برق شتابان از صراط می گذرد. [75]
ربا چیست؟
ربا در فقه اسلامی دارای دو معنی است :1- ربا در بیع 2- ربا در قرض
هر گاه دو جنس مورد معامله که معمولاً با کیل و وزن مبادله می شود، یکی از دو طرف بر طرف دیگر اضافه باشد، آن معامله ربوی بوده و باطل خواهد بود. مثلا کشاورز گندمی که دارد و برای بذر مناسب نمی داند با گندم دیگری مبادله می کند و یک تن و یکصد کیلو از گندم خود را به یک تن گندم دیگر می فروشد.
دلیل حرمت ربا ازبیان قرآن واحادیث
حرمت شدید ربا و باطل بودن معاملات ربوی به هر شکل و هر قدر و برای هر منظور، تولیدی یا غیر تولیدی، یکی از بدیهی ترین احکام در فقه اسلام است و گذشته از اتفاق فقهای اسلام، ده ها دلیل بر آن گواه است.
«یا ایها الذین امنوا اتقوالله وذروا مابقی من الربوا ان کنتم مؤمنین،فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من الله ورسوله وان تبتم فلکم رءوس اموالکم لا تظلمون لا تظلمون»[76]
ای مؤمنان از خداوند بترسید و از این پس ربا مخورید اگر به راستی ایمان آورده اید و اگر ترک ربا ننمودید پس اعلان جنگ به خدا و رسول بدهید و اگر از این کار توبه کردید سرمایههای شما از آن شماست نه به کسی ستم کرده و نه بر شما ستمی رفته است.
روایات معتبر و بی شماری برای حرمت ربا وارد شده است که در ابواب متعدده کتب حدیث و فقه دیده می شود باید دانست که در قرآن کریم با کمتر گناهی با این شدت مبارزه شده تا آن جا که دیدیم ربا را جنگ علنی با خدا و رسول محسوب داشته است و در احادیث شریف ربا را موجب فساد، ظلم، تباهی سرمایه ها، هلاکت ملت ها، جلوگیری از کارهای خیر، عادت مردم به گناه و بازماندن آن ها از فعالیت های تجاری و تولیدی دانسته اند تا آن جا که ظهور ربا را سبب هلاکت جامعه دانسته و یک نمونه این که:
«لو کان الربا حلالا لترک الناس التجارات و ما یحتاجون الیه»:
اگر ربا حلال می بود حتما مردم تجارت و هر کار لازم و مورد نیاز زندگی را ترک میکردند.[77]
حکم ربا در بیان مراجع عظام تقلید شیعه
آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)
ربا به صورت کلى حرام است غير از رباى بين پدر و فرزند و زن و شوهر و همچنين ربايى که مسلمان از کافر غير ذمّى مىگيرد.
آیت الله بهجت(رحمة الله)
فروختن مبلغي به ضميمه چيزي، به مبلغ بيشتري تا مدت معيني، مانند اين كه صد تومان را به ضميمه يك قوطي كبريت و يا يك عدد استكان مثلاً، به صد و ده تومان به مدت دو يا سه ماه يا بيشتر بفروشند، جايزنيست و اين عمل در واقع همان وام دادن با سود است كه به صورت خريد و فروش انجام مي شود و حرام است. (مسأله2284)
آیت الله مکارم شیرازی
پولهايي را كه مردم به عنوان حساب جاري به بانكها مي سپارند صورت قرض الحسنه به بانك دارد كه هر وقت مي توانند آن را بگيرند و اگرسودي در مقابل آن قرار دهند حرام است و قرض هم باطل است و بانك نمي تواند در آن تصرف كند.( مسأله 2420)
آیت الله نوری همدانی
اگر در موردي قرض، بدون قرار نفع باشد نه به طور صراحت و نه به غيرآن، قرض صحيح است و اگر چيزي بدون قرار، به قرض دهنده بدهند حلال است. (مسأله2856)
قرض مبني بر نفع، حرام و باطل است. ( مسأله2860)[78]
عوامل پیشرفت اقتصادی در زمان پیامبر اسلام(صلوات الله علیه وآله)
در این قسمت معاملات وعوامل پیشرفت اقتصادی که در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) رواج داشته ودلیل صحت آنها نیز در کتب فقه وحدیث آمده را بیان می کنیم.
1- معاملات حلال
یکی از بزرگترین اهداف اسلام در زمینه اقتصاد بروز و ظهور اقتصادی سالم و پایبندی به اصول اقتصادی محکمی است که در آن منافع همه گروهها لحاظ شده باشد بدون اینکه به کسی ضرری برسد.
صحت مضاربه ، مضارعه و مساقاة
مضاربه در فقه ترکیب مستقیم دو عامل کار و سرمایه است. سرمایه دار سرمایه خود را در اختیار کارگری مطلع «عامل مضارب» می گذارد تا با آن طبق یک قرارداد تجارت کند و در سود طبق همان قرار به نسبت معینی شریک باشند، مضارعه و مساقاة صورت های خاصی از این معامله محسوب می شود، (اگر بین کارگر و سرمایه دار قراردادی بر اساس هم کاری دو عنصر «سرمایه و کار» منعقد گردید، این پیمان و شرکت از نظر اقتصاد اسلامی صحیح است و ثروت تولید شده میان صاحب مال و کارگر به نسبتی که در قرارداد با هم توافق کرده اند توزیع می گردد این نحو شرکت اگر در مورد زمین های زراعتی صورت گیرد در فقه اسلامی از آن به «مضارعه» و اگر در خصوص درخت کاری و آبیاری و نگهداری درختان باشد از آن به «مساقاة» و در مورد تجارت از آن مضاربه تعبیر شده است.) کشاورز با سرمایه و در زمین دیگری زراعت می کند و در محصول شریک می شود، و یا باغ دیگری را آبیاری و باغبانی می کند و در میوه سهیم خواهد بود.
دلیل صحت صحت مضاربه ، مضارعه و مساقاة
الف- معاملاتی که از قدیم رایج و معمول بوده و در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه طاهرین نیز تحت نظر و با اطلاع آن ها انجام می یافته است و مسلمانان نیز به آن ها دست می زدند و منعی هم از طرف قانون گذار اسلام نرسیده باشد صحیح و نافذ خواهد بود و سکوت آن ها امضاء و رضایت محسوب می شود. این سه قسم از این معاملات بوده و بنابراین صحیح و معتبر است .
ب- روایات بی شماری که در کتاب های مضاربه، مضارعه و مساقاة در کتب فقه و حدیث وارد شده و احکام و آثاراین قرارداد ها را بیان می نماید بهترین دلیل برای صحت این سه معامله می باشد. [79]
2- تحریم کنز و تعدیل در گردش درآمد وثروت
پنهان شدن بخشی از درآمد و برون رفتن آن از چرخه گردش،به عدم تعادل می انجامد.کنز یکی از راههای راکد شدن در آمد و محرومیت جامعه از منافع گردش پول است. 2
کنز یعنی «جمع کردن بعضی از مال روی بعض دیگر ونگهداری آن»3
حرمت کنز از دیدگاه قرآن
«يا ايها الذين آمنوا ان كثيرا من الاحبار و الرهبان لياكلون امول الناس بالبطل و يصدون عن سبيل الله و الذين يكنزون الذهب و الفضه و لا ينفقونها فى سبيل الله فبشرهم بعذاب اليميوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما كنزتم لانفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون»[80]
وکسانی که زروسیم را گنجینه می سازند و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند ایشان را از عذابی دردناک خبرده. روزی که آن (گنجینه) ها را در آتش دوزخ بگذارند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آن ها داغ کنند ( و بگویند ) این است آنچه برای خود اندوختید پس (کیفر) آنچه می اندوختید بچشید. تهدید ثروتمندان به کیفر الهی و بشارت انفاق کنندگان به پاداش پروردگار. [81]توجه نظام اقتصادی اسلام به ابعاد معنوی و اخروی انسان است.
آنچه از بحث های اقتصادی به دست می آید، این است که انسانهای اولی معاوضه و مبادلاتشان تنها روی اجناس صورت می گرفته، ومتوجه نبوده اند که به غیر از این صورت نیز امکانپذیر است. اما این را توجه داشتند که هر چیزی با چیز دیگر مبادله نمی شود، زیرا نسبت میان اجناس مختلف است، جنسی مورد احتیاج مبرم مردم است و جنسی دیگر این طور نیست، یک جنس بسیار رایج است و جنسی دیگر خیلی کم و نایاب است، وهر جنسی که بیشتر مورد احتیاج باشد وکمتر یافت شود قهراً طالباتش نیز بیشتر است، و نسبتش با جنسی هم که زیاد مورد حاجت نیست؛ و هم زیاد یافت می شود یکسان نیست، چون رغبت مردم نسبت به دومی کم تر است؛ همین معنا سبب شده پای قیمت و ارزیابی به میان آید.
بعد از آن که خود را ناچار دیدند از اینکه برای حفظ نسبت ها، معیاری به نام قیمت درست کنند و چون باید خود آن معیار ارزش ثابتی داشته باشد، لاجرم بعضی از اجناس نایاب وعزیز الوجود از قبیل گندم، تخم مرغ و نمک را اصل در قیمت قرار دادند تا سایر اجناس و اعیان تالی را با آن بسنجد، درنتیجه آن جنس عزیزالوجود مدار و محوری شد که تمامی مبادلات بازاری برآن دور می زد، واین سلیقه از همان روزگاران قدیمی تا امروز در بعضی از جوامع کوچک از قبیل دهات و قبیله ها دائر بوده و هست تا اینکه درمیان اجناس نایاب به پاره از فلزات از قبیل طلا، نقره و مس برخورده آن را مقیاس سنجش ارزشها قراردادند و در نتیجه طلا، نقره و مس به صورت نقدینه هایی درآمدند که ارزش خودشان ثابت و ارزش هرچیز دیگری با آنها تعیین می گردید. رفته رفته طلا مقام اول را، نقره مقام دوم و سایر فلزات قیمتی مقام های بعدی را حیازت کردند، واز آنها سکه های سلطنتی و دولتی زده شد و به نام های دینار، درهم و فلس و نام های دیگری که شرحش مایه تطویل و از غرض بحث ما بیرون است نامیده شدند وچیزی نگذشت که نقدین، یعنی سکه های طلایی و نقره ای مقیاس اصلی قیمت ها شده، هرچیز دیگر و هرعملی با آنها تقویم و ارزیابی شد. و نوسان های حوائج زندگی همه به آن دو منتهی گردید و آن دو ملاک دارایی و ثروت شدند، وکارشان به جایی رسید که گویی جان مجتمع و رگ حیاتش بسته به وجود آن هاست؛ اگر امر آنها مختل شود حیات اجتماع مختل می گردد و اگرآنها در بازار معاملات درجریان باشند معاملات سایر اجناس جریان پیدا می کند و اگر آنها متوقف شوند سایر اجناس نیز متوقف می گردد.1 پس اگر موقعیتی را که طلا و نقره در اجتماعی دارند و رولی را که درحفظ قیمت ها و سنجش نسبت ها که میان اجناس و اموال است به دقت درنظر بگیریم روشن می شود که نقدین درحقیقت نمایش دهنده نسبت هایی است که هرچیزی به چیزهای
______________________
1- محمد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، چاپ بیستم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج9، بهار 1384، ص348.
دیگر دارد و به همین خاطر که نمایش دهنده نسبت هاست و یا به عبارتی اصلاً خود نسبت هاست به همین جهت با بطلان و از اعتبار افتادن آن، همه نسبت ها باطل می شود همچنان که رکود درآن مستلزم رکود در آن هاست .
و ما در دوجنگ جهانی اخیر به چشم خود دیدیم بطلان اعتبار پول درپاره ای از کشورها، مانند منات در روسیه تزاری و مارک در آلمان چه بلاها و مصائبی به بارآورد و با سقوط ثروت چه اختلالی در حیات آن جوامع پدید آمد، حال باید دانست که اندوختن و دفینه کردن پول و جلوگیری از انتشار آن در میان مردم عیناً همین مفاسد و مصائب را به بار می آورد. گفتار امام باقر (علیه السلام ) هم که فرموده: «خدا آنها را برای مصلحت خلق درست کرد تا به وسیله آن شؤون زندگی وخواسته هایشان تأمین شود» اشاره به همین معنا است . آری، اندوختن واحتکار پول، مساوی با لغویت ارزش اشیاء و بی اثرگذاردن پولی است که احتکار شده، چون اگر احتکار و حبس نمی شد به قدر وسعش در زنده نگاه داشتن و به جریان انداختن معاملات وگرم کردن بازار در اجتماع اثر می گذاشت و بی اثرکردن آن با تعطیل کردن بازار برابراست، و معلوم است با رکود بازار حیات جامعه متوقف می شود. البته اشتباه نشود ما نمی خواهیم بگوییم پول را در صندوق و یا بانک و یا مخازن دیگری که برای این کار درست شده نباید گذاشت، چون این حرف با عقل سلیم جور نمی آید، زیرا حفظ اموال قیمتی و نفیس و نگهداری آن از تلف شدن از واجباتی است که عقل آن را مستحسن شمرده و غریزه انسانی، آدمی را به آن راهنمایی می کند و آدمی را وا می دارد بر اینکه وقتی که پول گردش خود را کرد و برگشت، تاجریان ثانوی آن در بانک و یا مخازن دیگری حفظ کند وآن را از دستبرد ایادی غصب، سرقت، غارت وخیانت نگهداری نماید و بلکه مقصود ما این است که نباید پول را در گنجینه حبس کرد و از جریانش در مجرای معاملات و اصلاح گوشه ای از شؤون زندگی و رفع حوائج ضروری جامعه از قبیل
___________________
1-همان، صص350-349.
سیرکردن گرسنگان و سیراب ساختن تشنگان و پوشاندن برهنگان و سود بردن کاسبان وکارگران و زیاد شدن آن سرمایه، ومعالجه بیماران وآزاد ساختن اسیران نجات دادن بدهکاران و رفع پریشانی بیچارگان و اجابت استغاثه مضطران و دفاع از حوزه وحریم کشور، و اصلاح مفاسد اجتماعی دریغ ورزید.
3- حرمت احتکار وتنظیم بازار
یکی از عوامل انحراف بازار از حالت تعادل، ناپدیدشدن بخشی از تولید از قلمرو عرضه است. در این صورت با توجه به چرخه در آمدی، کارگرانی که در تولیدآن کالاها نقش داشته اند پس از کسب در آمد خود، توان تقاضا می یابند، بنابراین درموقعیتی که عرضه کل آسیب دیده است تقاضای کل بالا می رود و قیمت فزونی می یابد. اگر چنین رفتاری در سطح وسیع در گستره کالاهای گوناگون رواج پیدا کند اقتصاد در گرداب تورّم (افزایش بیهوده قیمت کالا) فرو می رود حرمت احتکار، نظام اقتصادی را از چنین آسیبی مصون می دارد.
امام (باقرعلیه السلام)، برای تنظیم رفتار «انسان اقتصادی مسلمان» از پیامبر چنین نقل می فرمایند: «هر کس خوراکی بخرد، آن را چهل روز حبس کند و به قیمت گرا ن به مسلمانان عرضه دارد بداند اگر پس از فروش آن را صدقه دهد، کفاره کردارش نخواهد شد .»[82]
4-حرمت اسراف
اسراف مصدر افعال از سرف می باشد. «سرف به معنای تجاوز از حد در هر کاری می باشد».[83]
و مفهوم آیه اینکه صرف در آمد در راهی به مقدار بیش از حد متعادل است. [84] البته این معنا در مورد انفاق و خرج کردن در امور زندگی مشهورتر است وگاهی درباره استفاده ناقص یا نادرست یا بیش از حد نیاز از کالای مصرفی لفظ اسراف به کار می رود.
«يا بَني آدَمَ خُذُوا زينَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ»؛[85]
ای فرزندان آدم زیورهای خود در مقام عبادت بر گیرید و هم از نعمتهای خدا بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید که خدا مسرفان را ( که اندازه نگاه ندارند) دوست نمی دارد. وگاهی به معنای ریخت و پاچ کمی وکیفی کالا و خدمات و منابع است[86].
گاهی اسراف در مورد کمیت مطرح می شود و گاهی درباره کیفیت و لذا سفیان گفته است هر چیز در، غیر طاعت خدا، خرج کردن اسراف است، حتی اگر کم باشد. خداوند می فرماید :
« ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین»[87]
و اسراف نکنید که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد.»
«قصد و اسراف دو امر واقعی بوده و دارای اثار عینی هستند و دارای دو طبیعت مخالف یکدیگرند، این دو امر در مجموع ابعاد کیفی و کمی زندگی طبیعی و سطوح مادی آن جاری هستند و به مصرف و کیفیت و کمیت آن خلاصه نمی شوند بلکه اصل سرمایه و مقدار ملکیت آن را هم قبل از رسیدن به مرحله مصرف شامل می شوند. پس جمع کردن تکاثری مال نیز خود اسراف می باشد. اسراف در امور اقتصادی کشور گاه به تولید و واردات نیز سرایت می کنند تولید کنندگان و وارد کنندگان جهت دست یابی به سرمایه و سود بیشتر در تولید یا واردات از لحاظ کمی وکیفی اسراف به خرج داده و در مردم با تبلیغات دروغین نیاز وخواهش کاذب پدید می آورند.»
5-حرمت تبذیر
تبذیر که غالبا همراه با اسراف مطرح می شود و از نظر اتلاف سرمایه های مادی و معنوی با آن شبیه می باشد، در لغت به معنای تفریق واصل آن به معنای پاشیدن بذر می باشد سپس برای هر نابود کننده مالی به کار رفته است. تبذیر بذر نابود کردن آن است توسط کسی که عاقبت کار خویش را نمی داند، خداوند می فرماید:
«إِنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ کانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»[88]
به راستیکه مبذران برادران شیطان اند.
و می فرماید: « ولا تبذر تبذیرا»[89] و هرگز تبذیر روا مدار.
اسراف و تبذیر دو بلای است که در قرآن و روایات اسلامی به شدت از آن ها نهی شده و از عوامل قطع نعمت و فرود نقمت به شمار می رود.
حضرت علی علیه السلام زمانی که در مورد تقسیم عادلانه بیت المال مسلمین مورد انتقاد و اعتراض افرادی قرار می گیرد که قدرت تحمل عدالت را ندارند، می فرماید:
«اگر اموال از خودم بود به طور مساوی در میان آن ها تقسیم می کردم تا چه رسد به این که این اموال، اموال خداست (و متعلق به بیت المال)، آگاه باشید، بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است و این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی انجام دهنده آن شود، ولی در آخرت موجب سرافکندگی وی می گردد.» [90]
شاید بتوان از حدیث زیر و از کیفیت استفاده ای که عرف از این دو کلمه دارد این نتیجه را گرفت که اسراف اعم از تبذیر بوده و تبذیر نوع خاصی از اسراف می باشد که در آن مال و سرمایه بدون هیچ استفاده ای چون بذر گیاهان بر خاک نادانی پاشیده شود. مثلا دور ریختن غذا تبذیر است ولی پر خوری اسراف می باشد اگر چه خود تبذیر نیز نوعی اسراف است.
ارتباط منطقی تبذیر و اسراف در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نیز همین گونه بیان شده است: «پرهیزگار باش و اسراف نکن و بخل نورز و حد اعتدال را رعایت کن که تبذیر نوعی اسراف است.» [91]و از امیر المؤمنین وارد شده که: «العقل انّک تقتصد فلا تسرف»[92]
ما در این بحث به معنای بسیار شایع آن یعنی اسراف در مسائل اقتصادی اشاره داریم تقریباً معنایی مساوی تبذیر را دارد. اسراف درمسائل اقتصادی، درجایی ظهور بیشتری دارد که امکانات و وسائل رفاهی بیشتر در دسترس باشد.
اگرچه این مسئله اختصاص به طبقه ای خاص ندارد و فقیرترین افراد می توانند نسبت به دارایی خود مسرف باشند.
ولی درعین حال اسرافی که وضع اجتماع را پس از مدتی به انحطاط و پستی سوق می دهد، آن است که میان صاحبان ثروت و مکنت و دست اندرکاران تولید و توزیع و مصرف های کلان شایع می باشد.[93]
6-حرمت اتراف
مترف در ماده اتراف به معنی توسعه وگسترش در نعمت است. [94]افسار گسیختگی توانمندان در مصرف و تأمین لذت های حیوانی هنگام پیدایش توسعه اقتصادی، از آسیب هایی است که هر نظام اقتصادی را به فساد و ویرانی می کشاند.
حرمت اتراف از آموزه های اساسی نظام اقتصادی اسلام است. «مترف کسی است که در فراخی نعمت به سر برده، از لذت های دنیوی و امکانات مصرفی بسیار بهره مند است.
شاید بتوان اتراف را نوعی اسراف نامید؛ با این تفاوت که اسراف به معنای زیاده روی در یک مورد معین از مصارف زندگی است و اتراف زیاده روی در تنظیم سطح زندگی وگذشتن از حدّ قابل قبول آن بنابراین، اتراف در خصوص ثروتمندان جامعه مطرح است؛ در حالی که اسراف ممکن است در رفتار فقیران نیز یافت شود.
اتراف روح عبودیت و مسئولیت پذیری را در انسان نابود می کند وخودخواهی و مقاومت در برابر هر گونه اصلاح اجتماعی را به ارمغان می آورد.
زندگی مترفانه، با نابود کردن هویت اصیل انسانی و تهی ساختن انسان از ارزش های والای معنوی، روحیه تلاش وسازندگی را از میان می برد، فساد را گسترش می دهد و زمینه انحطاط جامعه را فراهم می آورد. [95]
قرآن کریم در رابطه با این ارتباط تنگاتنگ می فرماید:
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً »[96]
و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می کوبیم. و در جای دیگر چنین فرموده:
« حَتَّی إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ »؛[97]
تا آن گاه که عیّاشان آنها را به عذاب بگیریم، ناگهان آنان فریاد به استغاثه (ناله های دردناک) بلند می کنند.
وظایف اقتصاد دولت اسلامی
از جهت منطقی برای محقق شدن اهداف اقتصادی دولت اسلامی باید اقداماتی انجام شود و چون انجام این امور به وسیله افراد امکان ندارد، لذا از وظایف دولت شمرده می شود.
براین اساس، وظایف دولت اسلامی عبارتند از:
1.ارائه ی طرح عملی نظام اقتصادی اسلام
دولت باید با توجه به آموزه ها و احکام جهان شمول و ثابت اسلام و با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان، طرح عملی نظام اقتصادی اسلام را ارائه کند.
2.وضع قوانین وآیین نا مه های اجرایی
شریعت اسلام، دستورها وقوانینی کامل و فراگیر در زمینه اقتصاد دارد که به ملاک مصلحت فرد وجامعه و برای سعادت همه انسان ها وضع شده است و می توان از درون آنها الگو های رفتاری و نظام های اسلامی را استخراج کرد.
3.سیاست گذاری
سیاست گذاری اقتصادی به معنای تعیین هدفهای عملیاتی در هر دوره و تعیین اولویت هاست. برای نمونه، هدف نهایی نظام های اسلامی، اعتلای معنوی انسان هاست. یعنی دولت باید هدف های میانی (امنیت وعدالت اقتصادی و بارور ساختن استعدادهای طبیعت) را با توجه به تأثیری که در تحقق هدف غایی دارند، اولویت بندی کند.
4.برنامه ریزی
برنامه ریزی در حوزه ی اقتصاد، تدوین برنا مه ی هدایت فعالیت های اقتصادی به سوی طرح عملی نظام اقتصادی واولویت ها وهدف های عملیاتی برگزیده شده است.
5.اجرای قوانین وسیاست ها وبرنا مه ها
دولت اسلامی موظف است به منظور اجرای قوانین، سیاست ها و برنامه های مصوب، اقدام کند. این اقدام ها ممکن است نظارتی یا ارشادی و یا از نوع تصدی باشد.
6.نظارت برحسن اجرا ومجازات متخلفان
یکی از وظایف دولت، نظارت بر حسن اجرای قوانین و مجازات متخلفین اقتصادی است. بی تردید هر چه درجه ایمان مردم به اسلام و قوانین نجات بخش آن و هم چنین اعتماد مردم به دولت، به عنوان مجری دستورات اسلام بیشتر باشد، وظیفه نظارتی دولت و درگیری آن با متخلفان کاهش می یابد و در نتیجه نهاد های نظارتی وقضائی وجزایی، کوچک تر وکاراتر می گردند.
7.تصدی
تصدی به مفهوم آن است که دولت مانند سایر افراد و بنگاههای اقتصادی به امر سرمایه گذاری وتولید، صادرات و واردات کالاوخدمات بپردازد.
دولت اسلامی باید در مواردی، فعالیت های اقتصادی را به عهده بگیرد، که عبارتند از:
1. فعالیت های بدون سود و در عین حال لازم برای جامعه: مانند ساختن بیمارستان
2. تولید کالا های عمومی مانند: خدمات دفاعی و قضایی
3. فعالیت هایی که نیازمند سرمایه ی اولیه بزرگی است که تأمین آن از توان بخش خصوصی خارج است: مانند تأسیس راه آهن و ایجاد شبکه ی آب و برق و تلفن
4.در مواردی که اقدام بخش خصوصی مخالف مصالح مسلمانان باشد. برای مثال ممکن است تولید سلاح های جنگی توسط بخش خصوصی امنیت جامعه را به خطر اندازد یا تولید کالا هایی که سود کلان دارد با عدالت اقتصادی سازگار نباشد. [98]
حال بعد از اینکه به وظایف دولت اسلامی کنونی اشاره کردیم به مبانی و اهداف سیاستهای اقتصادی در صدر اسلام درسه محور(سیاست مالی، سیاست پولی و سیاست تشویقی)میپردازیم.
نظام اقتصادی اسلام با نظام های اقتصادی دیگر در مبانی، اهداف و اجزا تفاوتی چشمگیر دارد و این تفاوت موجب اختلاف در ابزارهای سیاست های اقتصادی می شود. تحریم ربا و جایگزین شدن نظام بانکداری اسلامی به جای نظام بانکداری ربوی، ترکیب ویژه اقلام درآمد و هزینه دولت اسلامی و پیوند مبارک معنویت و اقتصاد در نظام اقتصادی اسلام، مستلزم ابزارهای ویژه ای برای سیاست های پولی، مالی و درآمدی اند که با ابزارهای مشابه در نظام های اقتصادی دیگر بسیار تفاوت دارند بی تردید، اسلام که نظامی کامل و جامع است، ابزارهای کارآمد مؤثری برای هدایت اقتصاد به سوی اهداف وخروج آن از بحران ها ارائه کرده است که می تواند راهنمای مسؤولان ما باشد.
سیاست مالی
سیاست مالی در دوبخش درآمد های عمومی و هزینه های عمومی اعمال می شود. بدین منظور به درآمدها و هزینه ها درصدراسلام نگاهی انداخته و اجمالاً، سیاست های مبتنی برآن ها را بیان می کنیم.
1-درآمدهای عمومی
پس از هجرت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه واله) و سایر مسلمانان به مدینه به تدریج درآمدهایی برای دولت پدید آمد که می توان آنها را در عناوین ذیل خلاصه کرد:
1-1.زکات
زکات، نخستین مالیاتی است که برمسلمانان واجب گشت؛ البته پرداخت آن در ابتدا اختیاری بود و قرآن نخست مردم را به پرداخت آن تشویق می کرد؛ سپس به پیامبر امر فرمود که زکات را بستاند:
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ »[99]
(ای پیامبر از اموال آنها صدقه بگیر و به این صورت آنها را پاکیزه گردان و اموالشان را نمو بده و بر آنها دعای خیرنما، همانا دعای تو باعث آرامش آنهاست و خدا شنوا و داناست)
و در باب اهمیت زکات همین بس که دوشادوش نماز به آن اشاره می شود :
«وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ» [100]
و نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و با ركوعكنندگان ركوع كنيد.
1-2.خمس
خمس یکی دیگر از مالیات های ثابت اسلامی است که بخش مهمی از هزینه های حکومت اسلامی از طریق آن تأمین می شود. و وجوب خمس به خاطر مصلحت هایی است که در حقیقت آن موجود است که قرآن درمورد خمس چنین فرموده است :
« وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساکينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ.» [101]
بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (باایمان و بی ایمان) [روز جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آورده اید و خداوند بر هر چیزی تواناست!
1-3.خراج
خراج، پیش از اسلام در کشورهای ایران و روم رواج داشت؛ در صدر اسلام، یکی از ارقام مهم درآمدی که از زمان خود پیامبر اکرم، وارد بیت المال مسلمانان می شد، خراج بود. پیامبر زمین های فتح شده خیبر را در اختیار مردم همان منطقه یا مسلمانان قرار داده، از آنان خراج گرفتند.
1-4. جزیه
جزیه مالیاتی است که حاکم اسلامی طبق شرایطی از اهل کتاب که در جامعه اسلامی زندگی می کنند، دریافت می دارد و در مقابل، دولت اسلامی وظیفه دارد امنیت مالی وجانی آنها را حفظ کند.
1-5.انفال
جمع نفل به معنای زیاده و بخشش است و در اصطلاح فقه عبارت از اموال عمومی است که به خاطر منصب امامت به امام معصوم اختصاص دارد همان طور که به خاطر منصب ریاست الهی پیغمبر، به ایشان تعلق داشت. [102]
یکی دیگر از مهم ترین موارد درآمد دولت اسلامی که درتأمین مخارج دولت نقش مهمی داشته و همچنین عامل مهمی در اجرای سیاست های اقتصادی می تواند باشد، انفال و ثروتهای طبیعی است.
و به یک نمونه قرآنی در مورد انفال اشاره می کنیم.
«يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»؛[103]
[اى پيامبر] از تو در باره غنايم جنگى مىپرسند بگو غنايم جنگى اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد.
قرآن کریم با صراحت انفال را ملک خدا و رسول دانسته است.
1-6.سایر درآمدها
درآمدهای دیگری نیز به وسیله شریعت برای انجام هزینه های دولت پیش بینی شده بود که می توان به کفارات وجرایم مالی، موقوفات عام و نذورات و هدایا و وصایای افراد توانگر برای دولت اشاره کرد.
2- سیاست های مالی درباره درآمدها
این سیاست ها سیاست مالیاتی، انعقاد قراردادهای مزارعه و اجاره و استقراض (دادن وگرفتن وام) می باشد.
که سیاست مالیاتی در زمان پیامبر و نیز حضرت علی بر اساس قاعده انسانی تدوین شده بود که نظیر آن به ندرت یافت می شودکه عبارتند از:
2-1-خوشرفتاری وانعطاف هنگام جمع آوری مالیات
امام علی (علیه السلام) در این مورد میفرمودند: باترس از خدایی که یکتاست و همتایی ندارد حرکت مکن. درسر راه هیچ مسلمانی را نترسان، یا با زور از زمین او نگذر، و افزون تر از حقوق الهی از او مگیر. [104]
2-2-تجاوز نکردن از از حد تعیین شده برای مالیات
امام علی (علیه السلام) در این مورد هم چنین فرمودند:کار به عدالت کن و از ستم بپر هیز که ستم رعیت را به آوارگی وادارد و بیدادگری، به مبارزه و شمشیر می انجامد. [105]
2-3-معافیت مالیاتی
تخفيفهاى مالياتى سرمايهاى در دست مردم است كه با بهكارگيرى آن در امر توليد، عايدات آن به دولت نيز بازمىگردد، تخفيف مالياتى موجب جلب اعتماد مردم و در نتيجه موجب مشاركت عمومى مىگردد.
2-4-رعایت عدالت در گرفتن مالیات
امام (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر می فرماید:
«فان شکوا ثقلاً او عله او انقطاع شرب او باله او احاله ارض اغتمرها غرق او اجحف بها عطش خففت عنهم بما ترجو ان یصلح به امرهم»؛[106]
و اگر از سنگینی مالیات شکایت کردند یا از آفات محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین همچون در آب فرو رفتن آن یا بی آبی، شکایت نزد تو آورند، از هزینه و رنجشان بکاه آنقدر که امیدواری که کارشان را سامان دهد.»
2-5-توجه به آبادانی کشور
یعنی اینکه به مالیات فقط به عنوان منبع درآمد نگریسته نشد که به هر قیمتی از مؤدیان گرفته شود؛ زیرا این شیوه اگر در کوتاه مدت میتوانست درآمدی را برای گیرندگان مالیات گرد آورد، ولی در دراز مدت، به جهت کاهش انگیزه مردم به کشاورزی و تولید، اقتصاد به رکود می گراید و در نتیجه، مالیات کمتری هم عاید دولت می شود.حضرت علی در نامه خود به مالک اشتر ضمن توجه دادن وی به این مطلب استدلال میکنند:
و درکار خراج، چنان بنگر که اصلاح خراج دهندگان در آن است؛ زیرا که صلاح امر خراج وخراج دهندگان به صلاح دیگران است. [107]
3 - هزینه های عمومی
اشراف کامل بر تمام هزینه ها و درآمدها کمترین کاری بود که در دولت اسلامی انجام می گرفت و بی شک پیش نیازی بس مهم قلمداد می شد.
4- سیاست های مالی درباره هزینه ها
أ.توسعه انسانی:
بخشی از بیت المال صرف آشنا ساختن مسلمانان با احکام اسلام و آموزش قرآن می شد.
ب.سرمایه گذاری زیر بنایی:
مانند توسعه ی آبیاری با حفر چاه ها و قنوات و وقف آن ها دربین مسلمانان، ازاقدامات امام علی (علیه السلام) است.
ج.تأمین اجتماعی(کمک های انتقالی)
پیامبر روزانه درآمدهای بیت المال را بر اساس مصارف معین آن تقسیم می کرد وهنگام تقسیم، سهم همه افراد را به طور مساوی می پرداخت؛ اما در بعضی موارد نیز به جهت هدف توزیعی، درآمد را به گروهی خاص اختصاص می داد. به طور مثال، در غزوه بنی نظیر، به دستور پیامبر، تمام غنایم میان مهاجران و دو یا سه نفر از انصار تقسیم شد و هیچ سهمی از آن به دیگر انصار داده نشد و پیامبردر این باره با انصار سخن گفتند و فرمودند: می دانید که مهاجران،گرفتار تنگدستی هستند و از ابتدای مهاجرت بدون برخورداری مالی در خانه های شما انصار، به سر میبرند. می خواهم اموال بنی نظیر را بین ایشان تقسیم کنم تا گرفتاری های مالی ایشان رفع شود اگر چنین نمی خواهید وحاضر به ادامه زندگی مهاجران در خانه های خود هستید، آنها در همان خانه ها بمانند واموال میان همه شما تقسیم شود. انصار نه تنها از سیاست اقتصادی پیامبر استقبال کردند، بلکه پاسخ دادند: ما موافقیم اموال را بین مهاجرین تقسیم کنید و افزون بر آن، آنان در خانه های ما بمانند. پیامبردر حق ایشان دعا کرد و کرامت ایشان را ستود. [108]
سیاست پولی وابزارهای آن
سیاست پولی در صدر اسلام به طور کلی با آنچه امروز در نظام بانکی متعارف است، تفاوت اساسی داشت و هیچ یک از ابزارهای فعلی جهت اجرای سیاست پولی در آن دوره مورد استفاده قرار نمی گرفت و شاید بتوان این گونه تعبیر کرد که به علت تفاوت اساسی نظام پولی صدر اسلام، در اصل، بحثی به نام سیاست پولی در آن زمان مطرح نبود.
سیاست تشویقی
برخی از این سیاست ها عبارتند از:
1.تشویق به تولید
دین اسلام، تمام مسلمانان را به کار وکوشش در جهت تولید دعوت نموده و برای کسب رزق و اشتغال به فعالیت های تولیدی، ارزش وثواب قائل شده است و بیکاری را به شدت زشت شمرده و سرزنش کرده است. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید:
لا یدرک الحق الا بالجهد…حق به جز تلاش وکوشش به دست نمی آید. [109]
از امام صادق (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: «ملعون من القی کله علی الناس»؛ هر کس سر بار مردم باشد (وخود را از نظر اقتصادی تأمین نکند) از رحمت خداوند به دور است. [110]
حضرت فقط به دعوت مسلمانان به تولید بسنده نکرده است؛ بلکه والیان خود را نیز بر مشی بر این طریق دعوت می نماید. ودرنامه خود به ما لک اشتر این طور می نویسد: باید تلاش تو در آبادانی زمین بیشتر از جمع آوری خراج باشد. [111]
2.تشویق به سواد آموزی
یکی از عوامل مهم رشد وتعالی هر کشور، افزایش سطح علمی مردم است و سرمایه انسانی در کنار سر مایه فیزیکی و چه بسا افزون بر آن، در توسعه ی یک کشور اهمیت دارد. آیات و روایات پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) مملو از تشویق مسلمانان به فرا گیری دانش است.
3. اجرای اصل اخوت
یکی از مهم ترین سیاست های پیامبر گرامی بعد از ورود به مدینه، تحقق اصل عدالت و تأمین اصل عدالت و تأمین نیازهای مسلمانان نیازمندبود، به همین جهت، هشت ماه پس از ورود به مدینه، پیمان برادری را میان90 تا100نفر از مهاجران و انصار برقرار کرد. طبق این پیمان، هریک از انصار ملزم به شرکت دادن برادر خویش درمال و دارایی خود بود و نیز وظیفه داشت نیاز های او را برآورد. درمقابل، مهاجران به جهت آشنایی بیشتر با اسلام، آموزه های آن را به انصار می آموختند. [112]
4.برقراری قرارداد مشارکت بین مهاجران وانصار
یکی دیگراز اقدامات نخستین پیامبر در مدینه، فراهم ساختن زمینه فعالیت های تولیدی و اشتغال بود.
پیامبر با ایجاد قراردادهای مزارعه، مساقات و مضاربه بین این دوگروه ازمسلمانان (افزون برحل مشکل مالی مهاجران) سبب افزایش اشتغال، بازدهی زمین های زیرکشت و در نتیجه، بالا رفتن تولید و درآمدکل شد.
5.تشویق به فعالیت های نیکوکارانه
درصدراسلام، بخشی از هزینه های عمومی را مردم تأمین می کردند که قسمتی از آن ها از واجبات مالی به شمارآمده، وجدان شرایط، به پرداخت آن موظف بودند. قسمتی دیگر به صورت داوطلبانه و برای رسیدن به ثواب بیش تر صورت می گرفت نقش دولت صدر اسلام در این بخش، تشویق مسلمانان به اعطای قسمتی از مال خود و جهت دادن درمصرف آن بود.
این سیاست های تشویقی، افزون برتأمین نیازمندان و اجرای برخی از فعالیت های عمومی، درهدایت پس اندازها به سوی سرمایه گذاری و توازن جریان گردش پول با گردش کالا و در نهایت کمک به حفظ ارزش پول نیز مؤثر بود.
6.سیاست نظارت و مراقبت
بسیاری از نظریات اقتصادی خوب، به جهت اجرای بد آن ها به زودی در محاق قرار می گیرند؛ بنابراین، بدون مراقبت و نظارت دقیق ازجانب دولت ها هیچ سیاست اقتصادی امکان عمل نمی یابد.
نظام اسلامی با وضع مقررات روشن درباره مناسبات بازار درکنار تثبیت فضایل اخلاقی در بین بازاریان و اصناف توانسته است اساس نظارت مالی را بر مناسبات اقتصادی پایه ریزی کند.
شیخ طوسی از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند که رسول خدا (درجهت بهسازی اخلاقی خریداران و فروشندگان بازار مدینه) فرموده است:
خریداران و فروشندگان وظیفه دارند در معاملات خود از پنج خصلت بپرهیزند و در غیر این صورت خرید و فروش نکنند. آن خصایل عبارتند از پرهیز از ربا، سوگند، کتمان عیب کالا، ستودن آن هنگام فروش و نکوهش آن هنگام خرید. [113]
با عنایت به روایاتی از رسول در تقبیح کم فروشی،گران فروشی غش، احتکار و به جز اینها، می توان به نظارت حضرت رسول بر مناسبات اقتصادی جامعه مدینه پی برد و نیز به برخی روابط ناسالم در بازار مدینه واقف شد. [114]
و در آخر اینکه پیامبر گرامی وحضرت علی(علیه السلام) به شخصه کار را عار نمی دانستند و در هر شرایطی پا به پای مردم کار می کردند وحضرت علی با تولید فراوان با فقر و نداری مقابله می فرمودند، مانند:
1-آبیاری باغات مدینه 2-تشویق به کاروتولید 3-نفرین به بیکاران 4-تشویق صنعتگران 5-کارکردن در باغ 6-اظهار سرمایه های سالیانه 7-دستان پینه بسته از کار و از این دست اقدامات که به وضعیت اقتصادی مردم آن زمان سر و سامان چشمگیری داد.
نقش دولت یا حکومت در اقتصاد، از دير باز تاكنون، تحولات بسيارى يافته است. تقابل ميان دولت و بخش خصوصى، هم در دولتهاى حد اكثر و هم در دولتهاى حد اقل تنشزا بوده است. نگاه تحكمآميز دولتها وحکومت ها به مردم و همچنين منحصرشدن اهتمام دولتها به رفاه مادى، زاويه ديد دولتها و مردم را نسبت به يكديگر تنگ ساخته است؛ تا جايىكه هدف حداكثر ساختن منافع كارگزاران دولت، امر نامعقولى به نظر نمىرسد. مسئله سهم دولت در اقتصاد به مقدار بسيار زيادى بر مبناى ذهنيتها و شرايطى استوار است كه نتيجه طبيعى كاركردهاى نظريهپردازان و سياستگذاران ـ در تمام عرصههاى اجتماعى ـ بوده است. ترسيم چهرهاى ولايى و ارزشى از دولت خدمتگزار، مسئول، قانونمدار و مقتدر علوى، مىتواند تمايز ماهوى حكومت عدل را با حكومتهاى رقيب روشنتر كرده، راهحل پايدارى براى تقابل دولت و ملت را نشان دهد.
دولت علوى افزون بر رفاه عمومى، اهتمام خود را براى سعادت مردم به كار بست و اولين رسالت خود را اجراى احكام و آموزههاى الهى قرار داد، و در اين مسير، برقرارى عدالت اجتماعى را مهمترين هدف فعاليتهاى سياستهاى اقتصادى خود نهاد. سياستهاى اقتصادى امام به گونهاى طراحى و اجرا شد كه كرامت و عزت انسانها رعايت شده، به واقعيات و شرايط موجود نيز توجه كافى گرديد.
بعد از مرور فصل و پی بردن به انگیزه و اصالت اقتصاد اسلامی دلیل حرمت ربا از بیان آیات و روایات و هم چنین از بیان مراجع عظام شیعه روشن شده و معاملات حلال که جایگزین ربا گردیده است مورد ارزیابی اجمالی قرار گرفته که همین عوامل در پیشرفت اقتصادی زمان پیامبر نقش زیادی داشته اند و راه و طریق را برای یک حکومت اسلامی به نام انقلاب اسلامی روشن و محیا گردانیده است.
فصل سوم:
توليد ملّی و حمايت از كار و سرمايه ايراني
نامگذاری سال 91 تدبیری حکیمانه
نامگذاری سال 91 با عنوان تولید ملی؛ حمایت از کار وسرمایه ایرانی در پیام نوروزی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تدبیری حکیمانه است که نقشه راه کشور را به خوبی ترسیم می کند. نگاهی به نامگذاری سالهای گذشته مانند سال نوآوری وشکوفایی، اصلاح الگوي مصرف، سال همت مضاعف و کار مضاعف، سال جهاد اقتصادي و نامگذاری این سال به نام تولید ملی؛ حمایت از کار و سرمایه ایرانی هم از بعد داخلی و هم از جنبه بین المللی دارای اهمیت اساسی است و در آن به روشنی می توان اهمیت پیشرفت اقتصادی را در رفع نیازمندیها و مشکلات اقتصاد داخلی و نیز در مواجهه هوشمندانه با تحریمها و فشارهای خارجی دریافت کرد. در واقع اگر تحریمها و و فشار اقتصادی دشمنان علیه کشورمان را یک نبرد اقتصادی بنامیم آنگاه اهمیت مواجهه اقتصادی با این هجمه به خوبی آشکار می شود. از این رو اقتصاد در شرایط کنونی موضوع محوری مقابله با دشمنان و موضوع کانونی پیشرفت، رفاه وآبادانی کشور است و شعار تولید ملی؛ حمایت از کار وسرمایه ایرانی به روشنی مسیر این مقابله و نیز خوداتکایی و شکوفایی اقتصادی را ترسیم کرده است. بدیهی است که برای رسیدن به اهداف اقتصادی، در درجه نخست تولید ملی را در همه عرصه های اقتصاد مولد همچون کشاورزی که گسترده ترین، بومی ترین و مهم ترین ظرفیت اقتصادی کشورمان است حمایت و تقویت کرد. تولید ملی موضوع محوری نامگذاری سال 91 است که ارتباط دو سویه ای با کار وسرمایه ایرانی دارد. به بیانی دیگر هدایت نیروی کار و سرمایه ایرانی به سمت افزایش کمی وکیفی تولیدات و در نتیجه منجر به افزایش تولید ملی و تولید ناخالص داخلی خواهد شد و در مقابل افزایش تولید ملی نیز در یک چرخه اقتصادی منجر به افزایش فرصتهای کار، کارآفرینی و جذب سرمایه گذاری می شود. تولید ملی؛ حمایت از کار وسرمایه ایرانی موضوعی راهبردی است که از زوایای مختلف قابل بحث است اما آنچه در این زمینه اهمیت اساسی دارد فرصت این نامگذاری برای شکوفایی اقتصادی مبتنی بر ظرفیتهای داخلی اقتصاد است که این ظرفیتها نیز از قبیل کشاورزی، صنعت و… در سیاستهای بالا دستی وکلان کشور شناسایی شده اند. در این زمینه نکته قابل توجه اهمیت حرکت جهادی و پرحجم در حمایت از تولید، کار وسرمایه ایرانی است که امید است با عزم جدی مسئولان و مردم بتوان ضمن غلبه بر فشارهای اقتصادی غرب، کشورمان را در مسیر پیشرفت همه جانبه و پایدار اقتصادی و تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت رهنمون ساخت. [115] لذا در راستای عملیاتی ساختن این اهداف به مواردی چون خودکفایی و تلاشهای امام (رحمة الله) وگامهای استوار و مقاومشان در راه انقلاب که پیروزی را هرچه زودتر محقق ساخت پرداخته و در ادامه مفهوم تولید ملّی و ابعاد تولید و اهداف آن و راهکارهای حمایت از تولید ملّی و حتّی عوامل موانع تولید بیان شده است و ره آوردهای تولید ملّی و حمایت از آن و رابطه تولید ملّی و مبادلات اقتصادی بین المللی تا حدودی عنوان گردیده و مفهوم و ستایش کار و نکوهش بیکاری از بیان آیات و روایات متذکّر گردیده وجهاد اقتصادی در راستای تولید و تحریم و سرمایه و اشتغال نیز مورد ارزیابی قرار گرفته شده است تا موضوع محوری مورد بحث با توجه به پرداختن به اصول یاد شده فرآیند عملیاتی شدن را محقق سازد.
خودکفایی
خودکفایی به حالتی اشاره دارد که به هیچ کمک خارجی، حمایت یا تعاملی برای بقا نیاز نباشد. بنابراین خودکفایی نوعی از خودمختاری شخصی یا جمعی است.
برای رسیدن به خودکفایی، باید از تمام ظرفیتهای موجود در اقتصاد، به ویژه سرمایه و دانش فنی، استفاده کرد؛ چرا که هر چه بیشتر از پتانسیلهای موجود استفاده شود، هم در کمیّت تولید و هم در کیفیت تولید مؤثر خواهد بود.
بنا به باور شماری از کارشناسان، حداقل در خصوص برخی «کالاهای استراتژیک» (کالائی است که وجود آن برای یک کشور حیاتی است و نبود آن، کشور را دچار بحران شدید اقتصادی و سیاسی میکند.[116]رسیدن به خودکفایی و قطع وابستگی به دیگران اهمیت بسیاری دارد و اقتدار ملی را برای آن کشور به ارمغان میآورد. از نظر دین مبین اسلام هم وابستگی نظام اسلامی به بیگانگان مذموم است.
کشورهایی چون الجزایر و هند پس از استقلال و بسیاری از کشورهای دیگر و حتی ایران پس از انقلاب، در این راه گام برداشتند. ما به ازای سیاسی چنین روندی، انزواگرایی است که معمولاً با تبلیغ و اشاعه فکر زیربنایی نظام در خارج و تنقید از دیگر نظامهای جهان همراه است.
از مهمترین نکاتی که در مورد خودکفایی باید بدان توجه کرد، تکنولوژی و منابع مالی است. در خصوص تکنولوژی باید گفت کشوری که میخواهد سیاست خودکفایی را دنبال کند، باید از صنایع مادر و بالادستی قوی برخوردار باشد تا بتواند کالاهای سرمایهای و استراتژیک را تولید نماید. که البته امام رحمةالله نیز دراین مورد فرمودند: «سیاست صنعتی جمهوری آینده بر اساس ایجاد صنایع بنیادی و مادر خواهد بود، به طوری که هر گونه وابستگی از بین برود»[117]
و از طرفی هم باید دانش فنی ساخت انواع کالاهای مورد نیاز جامعه را در اختیار داشته باشد که بر اساس مشاهدات، باید گفت بیشتر کشورهایی که در مسیر خودکفایی گام برداشتهاند، در این زمینه موفقیت چندانی به دست نیاوردهاند.
در صورت فقدان دانش فنی لازم، پیگیری سیاست خودکفایی با چالش جدی روبهرو میگردد. حتی اگر این کشورها بتوانند حداقل کالاهای مورد نیاز خود را با کیفیت پایین تولید کنند، کیفت پایین محصولات اجازهی رقابت با کالاها در سطح بینالمللی را به آنها نمیدهد که نتیجه آن عدم توانایی ارزآوری تولیدات داخلی است. یک سازمان فقط در صورتی می تواند مزیت رقابتی کسب کند که بتواند ویژگی های جدیدی به محصول ارائه نماید، کیفیت رابهبود دهد، مشخصه های محصول را ارتقاء داده وخدمات مناسب ارائه نماید. [118]
در کشورهایی که به دنبال خودکفایی هستند، مشکلاتی که درزمینه عوامل به وجود آورنده سرمایه پیش رو دارند، (چون این کشورها عموماً کشورهای توسعهیافتهای نیستند)، از جمله مشکلات بخش مالی اقتصاد توسعهنیافته است و همین امر باعث میشود که بخش مالی نتواند منابع مالی را به طور مناسب به بخش صنعت (که برای اجری سیاست خودکفایی به شدت به آن نیاز دارد) برساند.
از سوی دیگر، مشکلی که شاید مقدم بر مطلب فوق باشد، این است که اساساً در این کشورها، منابع مالی چندانی نیز وجود ندارد که در صورت وجود بخش مالی توسعهیافته، بتواند به بخش صنعت منتقل شود. البته این امر برای کشورهایی که صادرات قابل توجهی از مواد خام، از قبیل نفت را دارند، درجه اهمیت کمتری دارد.
مسئله دیگری که پیرامون موضوع خودکفایی وجود دارد، اقبال عمومی یک ملت به کالاهای تولیدشده داخلی است. به عبارت دیگر، به نظر میرسد برای اجرایی شدن سیاست خودکفایی، نیاز به مشارکت و حمایت حداکثری مردم یک جامعه است؛ چرا که همان طور که گفته شد، معمولاً تولیدات کشورهایی که به دنبال خودکفایی هستند، از کیفیت بالایی برخوردار نیست و اگر مردم بخواهند در برابر پولی که میپردازند بهترین کالاها را (که عموماً از تولیدات خارجی هستند) استفاده کنند، یقیناً سیاست خودکفایی راه به جایی نخواهد برد. [119]
البته شاید برخی معتقد باشند که میتوان مرزها را به طور کامل بست و از ورود کالاهایی که مشابه داخلی دارند جلوگیری کرد که در این صورت، مطلب فوق منتفی خواهد بود؛ اما مطلب قابل توجه این است که در دنیای کنونی، با توجه به گستره روابط تجاری و بینالمللی، چنین امری میسر نخواهد بود. بنابراین یکی از اصلیترین مؤلفههای تحقق خودکفایی، مشارکت و حمایت مردم است.که امام رحمةالله در مورد توسعه ی تولیدات داخلی، رعایت منافع مصرف کنندگان ایرانی رامدنظر گرفتند و فرمودند: «با ایجاد صنایع بنیادین مادر، توسعه کالاهای مصرفی صنعتی نیز به شکلی توأم با آن پیشرفت می کند که منابع مصرف کننده ایرانی را مقدم بر هر چیز حفظ خواهد کرد».[120]
گامهای بلند واستوار امام ومطرح ساختن دوباره چهره توانمند اسلام وتحقق هدفها
1.تلاش درجهت رشد و افزایش تولید و سپاس نعمت های الهی از طریق کشف ظرفیت های موجود در چارچوب نفی سلطه بیگانگان وحذف نزدیک به 40هزار کارشناس خارجی که بیرحمانه به مکیدن خون مردم مشغول بودند و برای استعمار سیاسی و فرهنگی زمینه سازی می کردند.
2.تلاش درجهت تحقق عدالت اجتماعی از راه اجرای تمامی برنامه های امام علی (علیه السلام) و تحقق کنترل شدید منابع مادر همراه با میدان دادن به مالکیت خصوصی برای ایفای نقش خود در چارچوب رشد تولید بی آنکه اختلاف طبقاتی را تشدید کند یا بر مسئولیت مشترک تأثیری منفی به جای گذارد.
3.کوشش بی وقفه در راستای تقویت شالوده های روانی چنانکه می توان امروزه ادعا کرد که این حرکت از هر اقدام قانونی دیگری دارای تأثیر بیشتری بوده است.
4.اجرای احکام ثابت اسلامی که خود باعث پیامد های بسیار مثبتی در این گستره شده است.
5.توجه فزاینده به طبقات مستمند و محروم و تلاش هر چه بیشتر برای رفع محرومیت از آنان.
6.کوشش در راستای نفی تمرکز ثروت وبهره گیری از دیگر رهنمودهای اسلامی
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی افتخار دارد که بهترین پیرو مکتب رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) بوده و آموزه های الهی او را که شاگرد و پرورش یافته مکتبش مولای متقیان علی (علیه السلام) درک کرد و در دوران حکومتش به مورد اجرا گذارد پیاده کرده است.[121]
بعد از پیروزی انقلاب پرعظمت اسلامی، شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران تصمیم به ملی کردن صنایع بزرگ و سنگین وابستگان به رژیم پهلوی گرفت. براساس این قانون آن دسته از صنایع که از طریق اخذ وامها اعتبارات بزرگ و قابل توجه از بانک ها تأسیس شده بود، ملی اعلام گردید.
مفهوم توليد ملي
توليد ملي2: در اقتصاد به ارزش پولي همه کالاها وخدماتي که در دوره معيني معمولاً در يک سال- در کشوري توليد شده، گفته مي شود. به اين اعتبار توليد ملي يک جريان در واحد زمان است و معمولاً بر حسب دلار در سال، پوند در سال، ريال در سال … و مانند اينها بيان مي شود.
درآمد ملي به ارزش پولي تمامي درآمدهايي که در دوره معيني در کشوري، در جريان توليد، کسب شده گفته مي شود.
« هزينه ملي » ارزش پولي تمام هزينه هايي است که در دوره معيني در کشوري پرداخت شده است.
توليد ملي را بسته به اينکه هزينه هاي توليد از آن کم شده يا نه مي توان به دو زير شاخه تولید خالص ملی و تولید ناخالص ملی تقسيم نمود:
در تعريف توليد ملی يا درآمد يا هزينه ملي، اگر هزينه های استهلاک کالاهای سرمایه ای دوره مربوط کسر شود، نتيجه توليد، درآمد و هزينه « خالص» است، اگر کسر نشود، نتيجه توليد، درآمد و هزينه «ناخالص » است.
بدين ترتيب توليد ناخالص ملي ارزش کالاها و خدماتي است که در يک دوره توليد شده و شامل کالاهايي است که در همان دوره براي جايگزيني کالاهاي سرمايه اي مستهلک شده اختصاص يافته است. و محصول خالص ملي ارزش کالاها و خدمات توليد شده «پس ازکنار گذاشتن»کالاهايي است که براي نگهداري دارايي کالاهاي سرمايه در حد آغاز دوره، لازم است.1
عشق و تولید ملی
فارابی معتقد است اگر درجامعه خیالی الف وب را با مشخصات مشابه فرض کنیم که در هر دوی آنها مردم تنها به تولید کالاهای ضروری اقدام می کنند و در انجام این مهم از آخرین دانش و مهارت و تکنولوژی نیز استفاده می نمایند ولی در جامعه الف عشق به کار و احساس
_________________
[1] - اقتصاد تبیان، 28/5/1392، www.tebyan.net.
مسئولیت در انجام کار بیشتر از جامعه ب می باشد این روحیه عشق به کار یا وجدان کار سبب می گردد که جامعه الف از تکنولوژی بهتر استفاده کند و لذا بهره وری کارشان افزایش یابد و تولید ملی بالاتری داشته باشند و لذا سعادتمندتر و مرفه تر شوند. [122]
ابعاد تولید
باید دانست تولید به طور کلی دارای دو بعد یا دو جنبه شایان توجه است:
بعد مادی که عبارت است از مواد طبیعی، کار انجام شده و ابزار کار مورد استفاده در جریان تولید وخدمات پس از تولید
بعد معنوی که عبارت است از انگیزه های اعتقادی و انسانی تولید، هدف اصلی از انجام کار تولیدی وکاربرد فکر و اندیشه وعلم بشری در جریان تولید.
بعد مادی تولید و مسائل مربوط به آن بر عهده علم اقتصاد است.
اقتصاد به عنوان یک علم برای به دست آوردن راهکارهای مادی تولید و تنظیم صحیح روابط مربوط به آن می کوشد و مقررات لازم و امکان آن را کشف می کند. [123]
اهداف تولیدملی
انسان برای ادامه زندگی نیازمند اشیایی از قبیل مواد خوراکی، لباس و لوازم زندگی است و برای به دست آوردن آنها پیوسته تلاش وکوشش می ورزد.گاه نیزبرای تأمین رفاه و آسایش خود در آتیه دور یا نزدیک، به عنوان کاری آینده نگرانه این اشیاء را گردآوری و ذخیره می کند.
موارد مورد نیاز انسان، یا در طبیعت به شکل محدود وجود دارد یا برای امکان استفاده از آنها و قابل مصرف شدن آنها فعالیت وکار اضافی لازم است .
بنابراین همه اشیاء مورد نیاز زندگی انسانها به آسانی فراهم نمی شوند و تهیه و تأمین آنها نیاز به کار سامان یافته و منظم دارد. هم چنین تأمین نیاز های جامعه و رفع مشکلات آن، برنامه ریزی و تلاش مضاعف را می طلبد به ویژه این که در عصر ماشین و تکنولوژی این موضوع شکلی پیچیده تر به خود گرفته است.
کوشش و فعالیت در راه تأمین نیازهای اقتصادی فرد وجامعه، آن گاه که به نتیجه نهائی برسد و تأمین کننده مواد مورد نیاز باشد، تولید نامیده می شود.
در مکتب اقتصادی اسلام هدف تولید در اقتصاد فرد وخانواده، از اهداف اقتصادی و فرهنگی جامعه جدا نیست چنان که عکس این نیز صادق می باشد؛ زیرا یک فرد مسلمان در کوشش و جدیت خود در راه تولیدات اقتصادی، خدمت به جامعه تعاون، ایثار و در نهایت کسب رضای الهی و تقرب به او را مورد نظر قرار می دهد و بنابراین در مقابل نیاز دیگران بی تفاوت نخواهد بود.
چنان که جامعه و دولت نیز در تلاشهای اقتصادی خود نه تنها افراد مستمند وکم درآمد جامعه را فراموش نمی کند بلکه رفع نیاز و اصلاح امور آنان را در الویت نخست فعالیتهای خود قرار می دهند. [124]وهدف نهایی استقلال اقتصادی می باشد.
راهکارهای حمایت از تولید ملی
کیفیت کالا وخدمات، توانمندی ملی را در ارائه محصولات به بازا رهای خارجی افزایش می دهد. محصولاتی که دارای عملکر بهتر وگزینه های بیشتر متناسب با نیاز مشتری هستند بیشتر در بازارهای رقابتی حیات خواهند داشت. این راهبرد در محصولاتی که تنوع آن ها از کشورهای مختلف در بازار زیاد است مفید می باشد امروزه در ایران شرکت هایی وجود دارند که به تولید کالا و لوازم خانگی می پردازند و از طرف دیگر شرکت های مختلف خارجی در بازار فعالیت می کنند لذا یکی از برگ های برنده آن ها توجه به کیفیت است تا مشتریان داخلی هم علاقمند به خرید کالا های داخلی باشند. [125]
بخش مهّمي از جهاد اقتصادي مسأله توليد ملّي است که: مقام معظم رهبری در قسمتی از بیانات گهربار خود در نوروز91 فرمودند: «اگر ملّت با همت، عزم وآگاهي و با همراهي و برنامه ريزي درست مسئولان بتواند مشکل توليد داخلي را حل کند بدون تردید بر چالشهايي که دشمن ايجاد ميکند غلبه خواهد کرد.
در راستای حمایت از تولیدات داخلی، دگرگونی در شیوه تولید و مصرف میباید راهکارهای بلندمدت و کوتاهمدتی در دستور کار قرار گیرد، اما گفتنی است که این راهکارها نیازمند اراده همهجانبه و همکاری مضاعف میان دستگاههای اجرایی و فرهنگی کشور میباشد.
تحریم وعوامل موانع تولید
یکی از مقاصد اصلی انقلاب اسلامی نیل به استقلال و از آن جمله اقتصاد اسلامی است و چنین امری حصول نمی یابد مگر، ارتقاء کمی وکیفی تولید. در شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی که استکبارجهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی اقدام به توطئه های گوناگون اعم از تحریم اقتصادی وکاهش قیمت نفت می کند. تلاش در جهت نیل به خودکفایی اقتصادی اهمیتی مضاعف را واجد می گردد و برای حصول به این مقصود باید به از میان برداشتن موانع تولید و تمهید اسباب و شرایط آن اهتمام ورزید.
از تعمق در مناسبات اقتصادی ایران آشکار می گردد که 4 مانع اساسی در راه بسط و توسعه تولید موجود است :
1- بهره برداری خرد مقیاسی از اراضی کشاورزی وکوچک تر شدن مداوم زمین ها
2- نازل بودن حد متوسط کار مفید
3- کافی نبودن تحقیقات علمی و فنی برای وصول به همترازی به مقیاسی بین المللی
4- عدم تثبیت ریالی در برابر ارزهای خارجی، بالأخص دلارکه سبب آشفتگی و بروز بحران در مسیر تولید می گردد . [126]
توزیع و هدف آن
یکی از پیچیده ترین مباحث اقتصادی، مسئله توزیع است. منظور از توزیع این است که منابع طبیعی و مواد اقتصادی مورد نیاز انسان به گونه ای به افراد جامعه تخصیص یابد که هرکس بسته به شرایط فعالیت خود به آنچه نیازدارد ،برسد . [127]
از آنجا که همه انسان ها در زندگی خود نیازهایی دارند که باید تأمین گردد می توان گفت هدف توزیع در مکتب اقتصادی اسلام رفع نیاز همگان به طور عادلانه است و در مجموع، هدف اقتصادی اسلامی، اجرای عدالت اقتصادی است.
در اینجا توجه به این نکته لازم است که عدالت در همه جا الزاماً به معنی تساوی و یکسان بودن درآمد و تأمین نیاز اشخاصی نیست بلکه تنها در برخی از موارد، عدالت در تساوی است.
برای نمونه، در مصرف بودجه و هزینه کردن بیت المال برای افراد، سه گونه مورد مصرف وجود دارد:
1-پرداخت حقوق کارکنان دولت به طور عادلانه برحسب کار و تخصص هریک
2-پرداخت کمک به نیازمندان برای تأمین معاش بر حسب نیاز آنان
3-پرداخت سهمیه هریک از شهروندان از درآمدهای ملی یا هزینه کردن آن در مصارف عمومی آنان
روشن است که در مورد 1و2عدالت درتساوی نیست بلکه تساوی دراین موارد عین ظلم است؛ ولی در مورد 3عدالت ملازم با تساوی است چنان که عمل پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله) وحضرت علی (علیه السلام) در مورد تقسیم بیت المال در میان مردم از نوع سوم بوده است ولی خلفای جور با انحراف از مسیر عدالت و تبعیض در تقسیم بیت المال، باعث ظهور بی عدالتی اقتصادی درجامعه اسلامی شدند، تفاوت درآمدها رفته رفته بسیار شد و اختلاف طبقاتی در جوامع اسلامی پدید آمد. [128]
همگی با معنی تولید اعم از کشاورزی یا دامی و یا صنعتی آشنا هستید ولی آیا تنها تولید کالا کار محسوب می شود ؟ یا باید گروهی توزیع آن را نیز برعهده گرفته و در اختیار مصرف کننده قرار دهند و از این طریق به تکمیل تولید بپردازند. بنابراین کسی که جنس را از کارخانه می خرد وآن را به بخش وروستا می برد، یا در فروشگاهی در دسترس مصرف کننده قرارمی دهد کار مثبتی انجام می دهدکه باید در برابر آن سهمی داشته باشد و لذا باید بهای کالایی که مصرف کننده از فروشگاه و یا دوره گرد می خرد با قیمت همان کالاکه مستقیماً از تولید کننده می خرد، متفاوت باشد. البته این تفاوت باید کاملاً عادلانه باشد و در حد ارزشی کاری باشد که شخص توزیع کننده در این مورد انجام داده است. از این جهت بازرگانی که کالارا به طورجمله وکلی از خارج در اختیار فروشگاه می گذارد و فروشگاهی که با صرف وقت آن را توزیع می کند در حد ارزش کارانجام شده و ارزش سرمایه که در این راه افتاده و با خطر مواجه شده، باید در سود سهیم باشد، البته این سخن بدین معنا نیست که توزیع کننده، کالاهای تولیدی را به بهای ناچیز از تولید کننده بخرد وبا سود گزافی به مصرف کننده بفروشد بلکه باید به مقدار کاری که انجام می دهد سودببرد. علاوه بر توزیع خدماتی از قبیل پزشکی، دامپزشکی، وکالت، دادرسی، آموزش و دیگرکارهای سودمند که نه از قبیل فعالیت های تولیدی هستند بلکه به افراد جامعه خدماتی بس ارزنده و سودمند عرضه می کنند. از این جهت کسانی که در این امور مشاغل فعال هستند می توانند در برابر خدمت خود پاداش بگیرند یا لااقل باید هزینه زندگی این دست از افراد تأمین شود تا بتوانند با فکرآسوده به خدمات اجتماعی خود ادامه دهند. [129]
ره آوردهای تولید ملی
حمایت از کار و سرمایه ایرانی ،سبک زندگی، مقابله با تقلید و مدگرایی، مصرف زدگی و تجمل پرستی از بیگانگان، ابزار صدور انقلاب ره آورد و نتایج تولید ملی بوده که توضیح هر یک در زیر می آید..
1- حمایت از کار و سرمایه ایرانی
نکته ای که باید به آن توجه داشت حمایت از کار و سرمایه ایرانی است. درچنین مسیری علاوه بر اینکه سرمایه باید از خودمان باشد مدیریت تولید نیز باید با تفکر و تدبیر اسلامی انجام شود؛ نه با شیوه های مدیریتی غرب. به زبان دیگر باید به دنبال فکر ایرانی با مدیریت ایرانی باشیم. در این صورت تولید ملی همراه با پیدایش استقلال اقتصادی و فرهنگ اقتصادی اسلامی ایرانی در دل تمدن نوین اسلامی میسرخواهد شد. سخن اجمالی اینکه، اگر در فرآیند تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نادیده گرفته شود نتیجه و برآیندی که در صدد دستیابی به آن هستیم حاصل نخواهد شد؛ چرا که در نگرش فراگیر اندیشه اسلامی تولید ملی معنایی فراتر از مفهوم اقتصادی صرف دارد و گسترش آن به هر قیمت، ولو با سرمایه غیرایرانی، مطلبویت ندارد بر مبنای این نگرش باید از زاویه تمدنی به تولید ملی نگریست. در چنین شرایطی است که تولید ملی می تواند تمدن ساز ظاهر شود. [130]
2-سبک زندگی
سبک و شیوه زندگی در هر برهه و جایگاهی حائز اهمیت است به طوری که اعتقادات و اصول هر فرد وجامعه ای را تحت تأثیر خود قرار می دهد؛ به عبارت دیگر باید سبک زندگی طبق اصول پایه ریزی و بنا شود نه اینکه اصول به واسطه یک سبک و سیاق اشتباه زیر سؤال رود.
3-مقابله باتقلید از بیگانگان و مدگرایی، مصرف زدگی وتجمل پرستی
تولید کالا بر مبنای فرهنگ و ارزش های جامعه اسلامی موجب صیانت جامعه در برابر صدمات ناشی از ورود فرهنگ بیگانه در آن است.
ناگفته پیدا است که کالاها بایدحاوی فرهنگ باشند. بنابراین کالاها سبک زندگی را تغییر می دهند و، به این ترتیب، در نتیجه ورود کالاهای بیگانه، فرهنگ، جامعه و اعضای خود را بیگانه خواهد کرد. دامنه تولید ملی تنها به بحث تحریم و جلوگیری از آن محدود نمی شود؛ بلکه معنایی فراتر از استقلال اقتصادی دارد و هدف از آن ساخت تمدن اسلامی ایرانی است. تفکر و اندیشه اسلامی حاوی پیامی نو برای جهانیان است؛ پیامی که بر مبنای آن باید برای تأسیس تمدن کمر همت بست. نکته قابل تأمل آنجا است که در جهان کنونی شیوه و سبک زندگی نمایان گر پیام اندیشه ای است که در پس زمینه آن سبک زندگی ریشه دارد. سبک و سیاق زندگی امری وابسته به تولید و مصرف روزمره است. تولید صحیح و توانایی در برآورده ساختن نیازهای جامعه انسانی توانمندی یک اندیشه را در ارائه مسیری شایسته برای زندگی درست نمایان می کند.
بنابراین پیام اندیشه اسلامی باید در جامعه تولید به منصه ظهور برسد. در غیر این صورت ما به مصرف کالاهای غربی با هر پیامی تن داده ایم. نکته آنجا است که نباید غافل باشیم که پیام های کالاهای غربی با آرمان ها ی ما در تعارض است.
تعارض پدیدارهای اندیشه غربی و نظام اندیشه اسلامی تعارض مبانی و بنیادین است؛ زیرا نظام تولید غرب بر اساس اندیشه های سودجویانه شکل گرفته است؛ در حالیکه در اندیشه اسلامی منظور از تولید ملی تولیدی است که با حفظ و توسعه ارزش ها همراه باشد. به عبارت دیگر توسعه ارزش ها که در ایجاد تمدن نوین اسلامی آن را دنبال می کنیم در گرو گسترش تولیدات ملی به شیوه ای مطابق با اهداف انقلاب اسلامی است. [131]
مادی گرایی وحرص نسبت به دنیا در اسلام نیز بسیار مذمت و نکوهش شده است و آیات و روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. زندگی پیشوایان بزرگ اسلامی و معصومین (علیهم السلام) الگوی ساده زیستی و دوری از تجمل و دنیاخواهی بوده است. بنابراین مادی گرایی و مصرف زدگی و تجمل پرستی در اسلام امری نامطلوب است که باید از هر راه ممکن با آن مقابله شود تا آفات خانمان سوز آن گریبان گیر زندگی انسان و جامعه نشود .
گرایش به مادی گرایی و مصرف گرایی و مدپرستی ریشه های متعددی دارد که از آنها می توان به سست بودن اعتقادات، ایمان نداشتن به آخرت و فقدان معنویت، خودباختگی فرهنگی و تقلید از فرهنگ بیگانه، داشتن دیدگاه وگرایش به فرهنگ مادی، تبلیغات مسموم ابرقدرت ها و عملیات روانی آنان و آثار به جای مانده از دوران طاغوت و غیره اشاره کرد. درمورد آفات و تبعات منفی مادی گرایی و مصرف زدگی و تجمل پرستی نیز می توان گفت که همدردی نکردن با فقرا و مستمندان ،بی اعتنایی به اصول وارزش های والای انسانی و… از جمله مهمترین طبعات و زیانهایی هستند که اسراف کاران و اشراف و مدپرستان به آنان گرفتار می شوند. مهمترین راهکارهای مبارزه با این آفات و ریشه ها عبارتند از: اتکال به خداوند متعال، قیامت گرایی ،توجه به معنویات، الگوگرفتن از خوبان وگسترش روحیه خودباوری واستقلال طلبی است. [132]
و در اینجا سخن امام خمینی رحمت الله که عنوان فرمودند: برای کمک به اقتصاد کشور، که امروز از اهم مسائل است، به از اسراف، تبذیر و استعمال امور تشریفاتی و تجملی اجتناب
کنید. [133]
و در جایی دیگر فرمودند:
اگر بخواهید یک ملت قوی آزاد باشید، از تشریفات یک قدری بکاهید. [134]
4-ابزار صدور انقلاب
یکی از مهم ترین ابعاد اصلی تولید ملی بعد فرهنگی آن است؛ هم از این روی باید گفت که تولید ملی ابزار صدور انقلاب، صدور ایده و صدور آرمان آن است. نکته آنجاست که، با توجه به اینکه تولید در اندیشه اسلامی پاک، ارزشی عادلانه است، رعایت فطرت بشری در آن مشهود خواهد بود. استفاده از تولیدات داخلی موجب شکل گیری سبک زندگی بر مبنای ارزش های اسلامی خواهد شد؛ بدین ترتیب، تولید ملی می تواند ابزار صدور ارزش و فرهنگ تلقی شود. غرب به وسیله تولید کالا، تکنولوژی و محصولات، توانسته است جنگ نرم را پیش براند. ما نیز باید استفاده از همین روش جهان غرب به گسترش نفوذ نرم خود در دنیا بپردازیم. شیوه تولید ملی می تواند برای ما قدرت نرم تلقی شود. ما باید شیوه تولید ملی خود را که بیانگر قدرت نرم ما است به واسطه تولیدات خود، که قدرت سخت نامیده می شود، وارد فضای زندگی انسان ها کنیم. نهایتاً پیامی که درقدرت سخت وجود دارد در قدرت نرم، یا شیوه تولید، بوده است.[135]
عوامل تضعیف تولید ملی
تضعیف تولید ملی به دو صورت تبلیغ و استفاده برندهای خارجی و بی ارزش کردن برندهای ایرانی صورت می پذیرد؛ که توضیح هرکدام در زیر می آید.
1-تبلیغ و استفاده از برندهای خارجی
مقام معظم رهبری با رهنمود حکیمانه خود، سال 1391 را عرصه تلاش همهجانبه برای حمایت از تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی نامیدند. همچنین ایشان دوباره درجمع مردم خراسان شمالی مجدداً به موضوع توجه به تولید داخلی تأکید فرمودند و استفاده و تبلیغ برند و مارک خارجی را موجب تضعیف تولید داخل دانستند.
یک طبقه از طبقه اقتصادی، یعنی جوانان که اتفاقاً برخی از آنها، چندان دغدغه پرداختن به مسائل انقلاب را در ذهن نداشتند، مطلوبیت را در راستای تشابه فرهنگی و فکری با غرب (آن هم تنها از نظر هیبت ظاهری) جستوجو مینمودند.
این روند بعدها با گسترش و تکامل رسانههای نوظهور مانند ماهواره و شبکههای اینترنتی راه خود را از طبقه اقتصادی صاحب سرمایه به میان طبقه متوسط و حتی طبقه متوسط رو به پایین یافت و به یک اپیدمی اجتماعی تبدیل شد. این آسیب و اپیدمی اجتماعی، همزمان با طرح شعار «رفاه بیشتر در مصرف بیشتر»، به ارائهی الگوهای نوین مصرف در جامعه، آن هم با تأکید بر نوع و عنوان خاصی از کالا پرداخت.
در واقع در این مرحله استفادهکننده از آن کالا با انتساب خود به کالاهای مورد مصرف، هویت و شخصیت جدیدی را برای خود ایجاد میکرد. دردآورترین قسمت این بیماری مدرن هنگامی بروز پیدا میکند که مصرفکنندگان غایت و آمال زندگی خویش را معطوف به این برند میبینند؛ به گونهای که در چین مصرفکننده نوع خاصی از تلفن همراه، برای تهیه آخرین مدل این دستگاه، اقدام به فروش کلیه خود میکند.
به هر حال، با جذب بخش وسیعی از تودهها در کشور، خصوصاً جوانان که عمده مخاطبان این بیماری مدرن هستند، به نظر میرسد که در صورت غفلت از این آسیب اقتصادیـاجتماعی، تبعات نگرانکنندهای در انتظار کشور، دستگاه و سیستمهای مولد کار و سرمایه در کشور و در یک کلام اقتصاد ایرانی خواهد بود. مگر «برندسازی به عنوان روشی که کارکرد اختصاصی آن ذهنیتسازی است» میتواند به عنوان ابزاری مؤثر در جهت توسعه و تقویت تولید ملی به کار رود.[136]
البته ناگفته پیداست که منظور از برند وگرایش به این برند از نوع غربی آن است وگرنه اگر محصولات داخلی برند باشد که صد البته پیش نیاز آن مشارکت مسئولین، تولیدکنندگان و بعد از آن حمایت مردم است بهترین نوع گرایش و مصرف به شمار می آید که سعی اقتصاد هر کشوری بر این است که ابتدا در کشور خودش و توسط مردمش مورد حمایت واقع شود تا بتواند به موفقیتهای بیشتری در زمینه تولید برسد. [137]
وحضرت امام در این رابطه در جمع جوانان و دانشجویان فرمودند: خودتان در صدد باشید که از غرب زدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. که از این بیان امام چنین برداشت می شود که منظور ایشان رسیدن به فرهنگ اصیل و بر گرفته از اعتقادات اسلامی خودمان است نه برگرفته از فرهنگ بیگانه. [138]
2-بی ارزش کردن برندهای ایرانی
صرف نظر از تشویشهای فرهنگی مربوط به این تهاجم گسترده، که در بلندمدت استحاله نسل جوان کشور را نسبت به ارزشهای نظام و انقلاب در پی خواهد داشت، تأکیدات فعلی بیشتر بر مقوله نابودی اجتنابناپذیر انواع تولیدات ایرانی در برابر اسامی معروف و رقیب خارجی متمرکز گشته است. با اندکی تسامح میتوان حضور برندها و فرهنگ مصرفگرایی را در کشور به پایان جنگ تحمیلی و ظهور طبقه جدید سرمایهسالار نسبت داد. در حالی که الگو هایی که می تواند پاسخگوی نیاز های جهانی باشد الگوی بومی اسلامی اقتصاداست که در صورت تولید و تحقق آن طبعاً اقتصاد دنیادر حوزه دانش و فناوری نوعی وابستگی را به اقتصاد ایران در خود احساس می کند.[139]و این مهم، تلاش همگانی و بی وقفه دولت و ملّت شریف ایران را در شرایطی که به طور مرتب تهاجم قدرت های سلطه علیه کشور عزیزمان وجود دارد و انواع تهدیدها و تحریم های ناجوانمردانه اعمال می شود، زمانی به ثمر می نشاند که همه، هرچه بیشتر به تولید ملّی و ارزش نهادن به کالای ایرانی بپردازیم و این فرهنگ سازی مصرف تولیدات ایرانی را به نسل های آینده و سینه به سینه انتقال دهیم و باورهای فرهنگی و اجتماعی را تقویت کرده و و از سوی دیگر آثار تحریم ها را در ابعاد فرهنگی واجتماعی و روانی کاهش دهیم.
این اقدام خنثی سازی حملات فرهنگی دشمن در جنگ نرم وکاهش ناهنجاریهای اجتماعی به واسطه کاهش بیکاری را نیز به دنبال دارد زیرا زمانی که افراد یک جامعه از تولیداتشان حمایت کنند هیچ وقت کارگران هیچ بخش تولیدی بیکار نمی شوند بلکه رفته رفته بر نیروی کار و تولیدات افزوده می شود و پشتشان به چنین حامیانی گرم وگرمتر خواهد شد و در نتیجه پای متخصصان به عرصه های مختلف تولید باز شده و اعتماد مردم نیز افزایش پیدا می کند می بینیم که دو اصل جدا ناپذیر مردم وعوامل تولید خواهند بود و در اعتلای کشور عظیم ایران باید باهم تلاش کنند تا هدف محقق شود و در برابر تبلیغات سوءبیگانه مبنی بر بد جلوه دادن کالاهای اصیل وسوق دادن مردم بر کالاهای خودشان که فقط منافع و سود خود را لحاظ می کنند، فائق بیایند.
حمایت از برند ملّی
برند ملی، که در سادهترین وجه، ذهنیتی است که از نام و واژهی ایران در ذهن مردمان کشورمان و کشورهای دیگر وجود دارد، میتواند به عنوان مادر تمام برندهای تجاری و غیرتجاری، بهترین مبنا و نقطهی آغازین حرکت به سمت ایجاد تصویر منصفانه و مطلوب از کالای ایرانی باشد. مسئلهی دیگر هویت برند است که آن را به اختصار قلب و روح برند و آنچه ویژگی منحصر به فرد بودن برند را نشان میدهد تعریف کردهاند. رویکردهای مختلفی برای هویتسازی برند یک ملت وجود دارد که از آن جمله میتوان به حمایت برند از یک ایدئولوژی مانند حقوق بشر، ظلمستیزی یا مثلاً توسعه پایدار، تکیه بر ادبیات روایی و قهرمانان اسطورهای اشاره کرد. [140]
مبادله
یکی از مسائل مربوط به اقتصاد مبادله است. مبادله فرع بر مالکیت فردی است (در مالکیت اشتراکی (اشتراکاً مالک ثروتی بودن) هم مبادله هست امّا میان اجتماعها نه میان افراد)اقتصاد مبادله ای یعنی اقتصاد مبنی بر مالکیت فردی، مبادله گاهی به صورت مبادله کالا به کالاست که در اجتماعات اولیه وجود داشته وگاهی با واسطه پول است. که مسلما ًدر اثر رشد و توسعه اقتصاد چاره ای نبوده از اینکه واسطه ای برای مبادلات پیدا شود مسلماً تا وقتی که زندگی اجتماعی بشر در حدود زندگی خانوادگی بوده نه بیشتر، مبادله وجود نداشته. زندگی خانوادگی تبدیل شده به زندگی قبیله ای که در آنهم مالکیت فردی و مبادله وجود داشته است. [141]
رابطه تولید ومبادله
تولید عبارتست از تغییر مواد طبیعی به شکلی که نیازهای انسان را بهتر تأمین نماید و مبادله درلغت به معنای جابجایی چیزی است و اصطلاحاً به دادوستدهایی که بر اساس عقودی مانند عقد بیع مبتنی است اطلاق می گردد. مبادله باتوجه به معنای لغوی کلمه نوعی کار تولیدی محسوب می شود زیرا موجب پیدایش منفعت جدید یا تغییر شکل تازه ای در مواد طبیعی می گردد. خواه این جابجایی عمودی باشد مانند استخراج معادن از اعماق زمین وخواه افقی باشد مانند حمل اشیاء از محلی به محل دیگر جهت مصرف. ولی مفهوم اصطلاحی و قانونی ماده باید روشن شود و ارتباط آن با تولید مشخص گردد. [142]
رابطه تولید ملّی ومبادلات اقتصادی بین المللی
کشور باید باکشورهای دنیا ارتباط و مبادله داشته باشد. البته با رعایت الزامات آن و در نظر گرفتن خط قرمزها در مورد الزامات روابط و مبادلات می توان گفت که حفظ جهت اقتصاد جمهوری اسلامی که جهتی اسلامی و استقلال طلبانه و ضد استعماری است و تساوی حقوق طرفین، دو مورد از اساسی ترین الزاماتی هستند که در عرصه انجام مبادلات اقتصادی با کشور های خارجی از جانب جمهوری اسلامی باید رعایت شوند. نظام جمهوری اسلامی به دلیل اسلامی بودن و انقلابی بودن و وجهه ضد استکباری اش،خط قرمز هایی دارد که باید در تمامی عرصه ها از جمله در مبادلات اقتصادی با کشورهای خارجی مد نظر قرارگیرند. غارت با نبودن روابط وجلوگیری از سوءاستفاده خارجی ها مهمترین خط قرمز هایی هستند که در عرصه اقتصاد بین الملل باید مورد عنایت قرارگیرند. انجام مبادلات اقتصادی با قدرتهای بزرگ دنیا با هدف استفاده از دستاوردهای علمی و تکنولوژیک و محصولات پیشرفته شان مجاز است – که آن شرایطی دارد – و در مبادلات باید رعایت شود تا مبادا آفات فرهنگ استعماری در ورای روابط یا همراه محصولاتشان وارد کشور شود و ما را مبتلا گرداند .
احتراز از انجام مبادلات غیر عادلانه و بدون درنظر گرفتن عزت و استقلال ملت ایران با قدرتهای بزرگ دنیا، عدم دخالت در امور داخلی ما ، رعایت احترام متقابل، حفظ عزت و استقلال ، زیرسئوال نرفتن اقتدار ملی و…. عمده ترین پیش شرط هایی هستند که در عرصه مبادلات اقتصادی با قدرت های بزرگ دنیا باید رعایت شوند . [143]
تولید کالا با کیفیت بالا و رقابت با برندهای خارجی عرصه را برای این مبادله باز کرده وکشور ایران را در سطح دنیا معرفی می کند و این رابطه را تقویت می نماید یعنی این گونه تولید، فراهم کننده استقلال وخود کفایی در همه زمینه هاست به گونه ای که ایجاد زمینه تولیدات برتر سبب ارتقاءصادرات محصولات ملّی خواهد شد وحمایت از تولید کالاهای صنعتی، معدنی وکشاورزی است که زمینه ساز تولید محصولات با کیفیت تر و صادراتی خواهد بود و بستر سازی توسعه صادرات و حمایت از تولید ملّی برای دسترسی آسانتر به بازارهای بین المللی می گردد.
وهر قدر مسیر صادرات هموارتر شود، سهم بیشتری از بارزارهای بین المللی به کالاهای ایرانی اختصاص خواهد یافت و امکان عرضه هر چه بیشتر محصولات تولید داخل فراهم خواهد آمد و با توسعه صادرات، زمینه توسعه تولید داخلی و سرمایه گذاری مجدّد نیز فراهم خواهد آمد.
بازارهای بین المللی که مصنوعات ساخت ایران را استفاده خواهند کرد ضمن دریافت شناخت بهتر و واقعی تر نسبت به مردم فهیم ایران دیگر در برابر دستگاههای تبلیغاتی دروغ پراکن دشمنان عکس العملی نخواهند داشت و در ضمن این جریان نوعی وابستگی اقتصادی پایدار شکل خواهد داد که مانع از ماجراجویی دولت های غربی در القاء تحریم و همراهی دیگر کشورها را به همراه خواهد داشت.
ابونصر فارابی معتقد است که بشر به ناچار باید برای ارضاء نیاز های خود نه تنها در سطح یک شهر و یک کشور بلکه در سطح جهان اجتماع کند و هرشهر و هرکشور در تولید یک یا چند کالا متخصص گردد و در یک مبادله جهانی همه افراد گیتی بتوانند مایحتاج خود را از طریق تجارت بین المللی بدست آورند .
ابونصر این نوع اجتماعات که تقسیم بین المللی کار پایه پیدایش آنها می باشد و از این طریق نقص بزرگ اقتصادی جهان به کمال تبدیل می شود را، اجتماعات کامل نامیده است چرا که منابع تولید در شیراز با منابع تولید در رشت متفاوت است و منابع تولید در ایران با منابع تولید در هندوستان و مصر وغیره متفاوت است و لذا تولید در یک شهر و در یک کشور و در یک قاره باتولید درشهر وکشور و قاره دیگر متفاوت است و تنها در یک مبادله جهانی می باشد که انسانهای کشورهای مختلف می توانند به ابزارهای ارضاء نیازهای گوناگونشان دست یابند و از این طریق نقص را که نبودن عوامل تولید کلیه کالاها می باشد، به کمال که دست یابی به کلیه کالاها می باشد، تبدیل کنند . [144]
آنچه در زمینه اقتصادی مورد نظر ماست جلوگیری از غارت منابع ملت ماست، نه قطع رابطه اقتصادی با کشورهای جهان. [145] و از این بیان زیبای امام چنین برمی آید که ما باید ارتباط خود را با همه کشورهای جهان داشته باشیم ولی با یک شرط بزرگ که خط مشی را به خوبی برای ما ترسیم می نماید.
رابطه تولید وکار از منظر اسلام
کار و تلاش افراد، در قلمرو تولید، عاملی اساسی به شمار می رود و بدون سرمایه های انسانی تولید وکار و سرمایه گذاری بی معناست و برای رسیدن به تولید و توسعه و پیشرفت نیازمند کار و فکر نیروهاست و این دو لازم و ملزوم هم اند به گونه ای که با هم و در کنار هم معنا و مفهوم یافته وسودبخش خواهند بود. و اینکه تربیت نیروهای متخصص و با مهارت در کنار سرمایه و دیگر عوامل به صنعت وکشاورزی و تولید داخلی کمک شایانی خواهدکرد زیرا ماشین آلات مدرن وکارآمد ساخته دست بشر چرخش هر چه سریعتر چرخ دنده های اقتصاد در تمامی بخشها را پیش خواهد برد و متوجه نقش خطیر این نیروی کارآمد خواهد کرد.
اسلام دین کار و فعالیت و آیین سعی و عمل است و تمام مردم برای تأمین زندگی با عزت و شرافتمندانه باید درپی کار وکوشش باشند و در جامعه وجودی مؤثر داشته باشند تا جامعه را هم به سمت پیشرفت سوق دهند.
اسلام به کار وکارگر ارزش بسیار والایی داده، به گونه ای که کار کردن را از بزرگترین عبادتها و وسیله ای برای تقرب به پروردگار شمرده است. در اسلام، کارگر، شهید زنده وکارگری شغل انبیاء است. و از راه کسب وکارمی توان به بهشت برین رسید . [146]
قران کریم کارکردن را با ارزش تلقی کرده و می فرماید: نیست برای انسان، مگر بازتاب عمل و واکنش کارش. سپس، به پاداش کامل تری خواهید رسید.
وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى[147]
و اینکه او بزودی نتیجه سعی خود را می بیند؟
ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى[148]
وسپس جزای او به طور کامل و به بهترین وجه داده می شود.
کار، سیره انبیاءو اولیاء الهی
کار و تلاش، سیره تمام پیامبران الهی است و از سوی تمام برگزیدگان خدا بسیار ستایش شده است.
پیامبران پیش از بعثت ،به کارهای سختی، همچون: شبانی، کشاورزی و… می پرداختند. شخصیت و زندگی آنان با کار همراه بود و با تمام وجود، زحمت ها و تلاشهای طاقت فرسای مردم ضعیف جامعه را درک می کردند. پیامبران و ائمه معصومین (علیه السلام) حتی پی از رسیدن به مقام نبوت وجانشینی، همواره باکار و تلاش مأنوس بودند و مقام کارگری، از دیدگاه معصومین شأن والایی دارد. از نظرپیامبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه) منزلت کارگران در ردیف انبیاء است. ایشان در این زمینه فرموده اند: هرکه از دسترنج خویش مخارج زندگی خود را تأمین کند، روز قیامت درصف پیامبران قرارخواهد گرفت و از عنایاتی که پیامبران بهره مندند بی نصیب نخواهند ماند . [149]
در آیات و روایات بسیاری از کار به عنوان عمل صالح یاد شده و از مقام کارگر ستایش شده است وکارگران نیز به بهشت جاودان بشارت داده شده اند این نگرش و رویکرد مقدس به کار موجب می شود که برای آن مرزی تعیین نشود. اوصیک ان لا یکونن لعمل الخیر عندک غایة فی الکثیرة. [150]
نگاه قدسی وعبادی به کار، انگیزه کارکردن را در انسان تقویت می کند و مرتبه معنوی و اجتماعی او را بالا می برد. در همین ارتباط، درقرآن می خوانیم:
« مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى»[151]
درجات و مقامات عالی، ویژه مومنانی است که تلاش های عملی مثبت و سازنده دارند . در سخنی زیبا از امام صادق (علیه السلام) آمده است: قال أبو عبدالله ( عليه السلام ) ثلاثة من السعادة : الزوجة المواتية ، والاولاد البارون ، والرجل يرزق معيشته ببلده يغدو إلى أهله ويروح . ورواه الشيخ بإسناده عن أحمد بن محمد نحوه. [152]
سه چیز از اسباب سعادت است: یکی از آنها این است که انسان برای بهبود زندگی وکسب و معیشت خود، صبحگاهان از خانه بیرون رود و شبانگاهان به خانه برگردد.
نکوهش بیکاری در اسلام
امام علی (علیه السلام ) در هشداری، بیکاری و تن پروری را نکوهش و فرموده:
هيهات من نيل السّعادة السّكون إلى الهوينا و البطالة چه دور است از رسيدن به سعادت كسى كه به تن آسايى و بيكارى تن داده است. [153]
بی توجهی به کار وروی آوردن به تنبلی و بیکاری، در حوزه اقتصاد، روان شناسی وجامعه شناسی به عنوان یک معضل و پدیده زیانبار معرفی شده،که اختلالات روانی، نابهجاریهای اجتماعی و بزهکاری از پیامدهای آن است. ادامه یافتن این مشکل برای مدّت طولانی آسیب های روانی جبران ناپذیری را در سطح کلان به وجود می آورد. آسیب هایی که عزت واعتماد و اتکای به نفس را از افراد بیکار می گیرد.
بیکاری، تنها ریشه اقتصادی ندارد. یعنی حتّی با جریان فعالیتهای اقتصادی نسبتاً مطلوب درجامعه و وجود مشاغل کافی و متنوع برای افراد عدّه ای، از کار کردن سرباز می زنند. [154]
این نوع بیکاری، ریشه فرهنگی نیز دارد. در این گونه مواقع، باید با ایجاد فرهنگ کار و ارزش گذاری به همه نوع مشاغل و هدایت به سمت نگاه عبادی به کار، انگیزه ها را افزایش و تعداد بیکاران را کاهش داد هر کشوری که با هر فرهنگی که بخواهد این عیب بزرگ اجتماعی را رفع نماید باید انگیزه را در این افراد مضاعف کند تا آن آرامش روحی که برخی از آن آگاه هستند در وجود همه افراد برقرار شود و نباید هیچ گاه از یاد برود که کار وتولید در کنار سرمایه های بشری و نیروی کار امکان پذیر است و معنا می یابد.
سفارش به استفاده بهینه از وقت، به منظور نهادینه سازی فرهنگ،کار بسیار مهمی است. اتلاف وقت، از بزرگترین گناهان به شمار می آید. وبرای رسیدن به رستگاری، باید از وقت محدود وعمر کوتاه، بیشترین بهره را برد. هدر دادن وقت در قالب خواب زیاد، رفت وآمدهای غیر ضروری، زیاده گویی وغیره از نظر اخلاق پسندیده نیست. امام علی (علیه السلام) در نکوهش وقت گذران می فرماید: ان یکن الشغل مجهدة فاتصال الفراغ مفسدة که اشاره به فسادآور بودن بیکاری دائمی است. [155]
اسلام با نگاه تکلیفی به کار و نیز جهاد خواندن آن انگیزه کار را در مؤمنان افزایش می دهد. و از طریق مبارزه با بیکاری و تنبلی و تن آسایی، به احیای فرهنگ کار اقدام می کند. آموزه های دینی، بیکاری وتنبلی را عامل انحراف و ناهنجاری برشمرده، تن آسایی و مصرف گرایی را از عوامل فقر و نداری می داند.. [156]
مسأله اقتصاد و فقرزدايي به قدري اهميت دارد که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: فَلَولاَ الخُبزُ ما صَلّينا وَلا صمنا وَلا أدينا فَرائِضَ رّبَّنا. اگر نان نبود – و شکمها گرسنه بود - از نماز و روزه و انجام ساير فرايض و واجبات خبري نبود. [157]
و مولاي متقيّان علي (عليه السلام) نيز خطاب به فرزندش محمد حنّفيه ميفرمايند: يا بُنَيَّ اِنيّ اَخافُ عَلَيکَ اَلفَقرَفَأسَتعذ بِاللهِ مَنهُ فَاِنَّ الفَقرَ مَنقَصَةَ لِلدّينِ مَدهَشَةٌ لِلعَقلِ،داعيةُ لِلمَقتِ. اي فرزندم، من از تهيدستي برتو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر دين انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمني است. [158]
بی شک انسان بیکار افزون بر رنج خود، خانواده و اطرافیانش را هم از این نظر در فشار و سختی نگه می دارد و به آنها آسیب ِرساند.
قال الصادق (عليه السلام): «انّ امیرالمؤمنین اعتق الف مملوک من کدّ یده». «امیرالمؤمنین علی (ع) هزار برده را از کار کرد و دسترنج خویش (خریداری و) آزاد نمود. [159]
از نظر ابن خلدون، کار سبب تولید، بهبود سطح معیشت، رونق اقتصادی، انباشت ثروت و استحکام دولت و تأسیسات زیر بنایی می گردد. وهر چه کار وکوشش در جامعه گسترش یابد به همان اندازه آسایش و رفاه می یابد و برعکس، کمبود کار باعث رکود (به طور عمده رکود اقتصادی حاصل کاهش تقاضا برای خرید کالا میگردد. در نتیجه واحدهای تولیدی با انبوه تولید بدون خرید مواجه میشوند) اقتصادی می شود.
او بر این اساس معتقد است هر قدرجمعیت در منطقه ای بیشتر شود کار نیز افزایش می یابد و در نتیجه، اقتصاد شکوفا می شود وحجم تولید افزایش می یابد. از آن طرف، هر قدر جمعیت کاهش یابد کسب وکار نیز کاهش می یابد ودر نتیجه، اقتصاد دچار رکود می شود و از حجم تولید و رفاه عمومی کاسته می شود .2 ازاین رو هر چند حکومتداري وجوه مختلفي از اقتصاد و سياست و هنر و اجتماع و روابط بين الملل را در بردارد امّا ترديدي نيست که اقتصاد، پايه اساسي حفظ، توسعه و ادامه حيات حکومت ها به شمار مي رود و رسيدن به حدّ مطلوب، با شعار و بخشنامه محقق نمي شود و با عملکردهاي معمول اقتصادي ميّسر نيست بلکه تلاش هاي جهاد گونه در زمينه هاي مختلف اقتصادی و تلاشهای دولتها و مردم را توأماً مي طلبد، که باید در یک جامعه اسلامی به این مهم جامه عمل پوشانده شود چون بی شک اسلامی بودن اقتصاد سلامت آن را هر چه بیشتر و بیشتر تأمین خواهد کرد و به پیشرفت و استقلال هر چه بیشتر خواهد انجامید.
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی به دانش، شایستگی، مهارت و سایر ویژگی هاي فردي یا گروهی که در طول زندگی کسب می شـود و بـرای تولید خدمت، کالا یا ایده هاي تجاري به کار می رود گفته
می شود.
نحوه تصمیم گیری نیروی کار مسلمان در فضایی است که جامعه را متعهد به مراعات قواعد و قوانین اسلامی می کند. از این رو مقررات عمومی و ویژه ای که بر بازار کار و نظام اقتصادی حاکم است بر تصمیم گیری فرد اثر می گذارد با توجه به لزوم استفاده مناسب از اوقات و هدایت دین در نحوه تخصیص آن، هر مسلمان اوقات خود را بین کار، استراحت و عبادت تقسیم می کند. وجود تأمین حداقل زندگی او را ملزم می کند که مقدار کار خود را به گونه ای قرار دهد که با هر دستمزدی حداقل معیشت را به دست آورد. انجام استراحت، مقدار کار را از حدّ معینی با هر دستمزدی فراتر نخواهد برد. بنابراین در دو محدوده زمانی نیروی کار عکس العمل خود را نسبت به دستمزد نشان می دهد. براین اساس منحنی عرضه نیروی کار (رابطه دستمزد، ساعات کار) به شرط اینکه با انجام حداقل ساعات کار زندگی فرد تأمین باشد صعودی است و اگر در بخش توزیع مشکلی باشد به گونه ای که دستمزد به مقدار زیادی کم شود، فرد مجبور است از حداکثر ساعات کار خود برای تأمین معاش استفاده کند، و هر چه دستمزد بالاتر رود چه بسا مقدار خود را کمتر کند. یعنی ممکن است در دستمزدهای بسیار پایین شیب منحنی نزولی باشد.
از طرف دیگر کار کردن برای مسلمان مطلوبیت دارد و تابع مطلوبیت او متأثر از کار، درآمد و استراحت است. 1
در كنار ابزارهاي فيزيكي، يكي از مقوله هاي مهم در توليد ملي، نیروي انساني است. نيروي انساني به دو گروه توانمند و معمول تقسيم مي شوند. اين موضوع نقطه قوت كشور ما است كه نيروي انساني توانمندي داريم اما اين موضوع نياز به يك بازبيني مجدد دارد تا بتوانيم با آموزش اين نيرو آن را در جهت توليد ملي و ارائه خدمات به صورت تخصصي توانمند كنيم.
در واقع بايد بتوانيم نيروي انساني را بر اساس نياز كشور خودمان تربيت كنيم و در اين راه مي توان به صورت بالفعل از دانشمندان ايراني كه در خارج از كشور حضور دارند و يا دانشمندان غير ايراني كه بتوانند به انتقال تكنولوژي به ايران كمك كنند، بهره بگيريم.
جهاداقتصادی و تولید
جهاد یک قانون عمومی در عالم آفرینش است و همه موجودات زنده جهان اعم از نباتات
و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر می دارند، تا بتوانند به کمالات مطلوب خود برسند.
در میان جوامع انسانی و اقوام و ملل عالم نیز جهاد وجود دارد، آنانی که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر می برند،
همواره زنده و پیروزند، و دیگرانی که به فکر خوش گذرانی و ادامه زندگی فردی هستند،
دیر یا زود از بین رفته و ملتی زنده و مجاهد جای آنها را خواهد گرفت.
________________
1-مجید رضایی، عرضه نیروی کار فرد مسلمان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص33،ir.ensani .www .
و همین است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمودند: آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر او لباس ذلت می پوشاند، وفقر و احتیاج بر زندگی و تاریکی بردین او سایه شوم می افکند و به مناسبت دیگری می فرماید: جهاد کنید تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان به میراث بگذارید. [160]
جهاد در عرصه های مختلف سياسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، اقتصادی و … قابل تعريف است و مصداق دارد. جهاد اقتصادي در نگاه مورد نظر، ملاحظه اثر و كاركرد اقتصادی هر مصنوع و مخلوق، با توجه به اثربخشياش در کمک به جبهه حق و مبارزه با دشمن در اين عرصه است. جهادگر اقتصادي، به کسی اطلاق می شود كه سود و زيان و رشد و تعالي اقتصادی جبهه حق و ضرر اقتصادی جبهه باطل را در عمل خود لحاظ مي كند و هيچ گاه در توليد و مصرف خود، به دنبال سود شخصي و غفلت از سود جامعه اسلامي نيست؛ بلكه به اعتلاي اقتصادی جامعه اسلامی و افزايش اقتدار كشورهاي اسلامي و مستضعفين عالم و نابودي جبهه استکبار، و در نهايت، به دنبال تقرب بيش تر نسبت به خداوند متعال در اين ساحت از حيات اجتماعی است. انسان جهادگر اقتصادی بايد همه احتمالات ممكن را در يک کار اقتصادی در نظر بگيرد تا مبادا آنچه را که انجام می دهد مستقيم يا غيرمستقيم در جهت اقتدار مادی جبهه باطل قرار بگيرد، او تا حد امكان بايد امکان بهرهبرداري از رفتارهای اقتصادی را توسط دشمن به صفر برساند. و طبق فرمایشات امام عزیز در مبارزه و جنگ اقتصادی برای نجات یک کشور اسلامی است، که باید تمام مردم ایران با برنامه ریزی صحیح و سالم و بدون تعدّی به کسی و بدون خلاف اسلامی، اجتماع کنند و در این نبرد اقتصادی و جهاد مقدس الهی که یک تکلیف الهی است شرکت کنند جهاد در دانشگاهها و دانشکده، جهاد در کارخانه ها وکارگریها، جهاد در کشاورزیها….جهاد در همه جا روشن است و حضرت امام برای رسیدن به استقلال اقتصادی، جهاد اقتصادی را یک ضرورت می دانند که همه ملت کمربندهای خود را محکم ببندند و برای نجات از اسارت اقتصادی غرب، ورسیدن به توانایی اقتصادی تا انجا که قدرت صادراتی پیدا کنیم، و از تحمیل عقاید سیاسی غرب و شرق مصون بمانیم، همت کنند و با فعالیتهای برنامه ریزی شده صحیح و سالم و بدون تعدی و تخلف از قوانین اسلامی به این مقصد برسند و در این صورت استقلال سیاسی هم حفظ خواهد شد[161].
ویژگیهای فرهنگی جهاد اقتصادی در کلام امام خمینی رحمةالله
بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد؛ و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند؛ و بالاخره در آن مستهلک می شود، وموجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد. از این بیانات می فهمیم که حضرت امام رحمة الله دستیابی به استقلال اقتصادی را بدون استقلال فرهنگی امکان پذیر نمی دانند؛ واگر در شرایطی هم قدرت اقتصادی پیدا شود با توجه به میان تهی بودن آن به سرعت فرو خواهد ریخت، مگر آنکه پایه های استقلال اقتصادی بر سنگفرش مستحکم و آهنین استقلال فرهنگی استوار بنا شده باشد. استقلال فرهنگی ای که هویت و شخصیت اسلامی جوانان و ملت ما را به ارمغان آورد، باید تحقیرها وخودباختگی را در مقابل غرب از بین ببرد؛ و روحیه اعتماد به نفس و ابتکارات و اختراعات و ابداعات را ایجاد کند، وتعلق وتعصب را نسبت به اجناس وکالاها و دستاوردهای پیشرفته صنعتگران وکارگران خودی را ایجاد کند. [162]
نقش تولید درجهاد اقتصادی
ارزش تولید در عرصه جهاد اقتصادی مفهومی بس جدی تر دارد و تحمل شرایط حتی سخت را طلب می کند و همه آحاد جامعه را برای دست یابی به یک استراتژی ملی که گاهی مهم تر از تولید ملی است دعوت می نماید؛ و نقش تولید در جهاد اقتصادی را در دو مقوله بررسی کرده که در زیر می آید:
1-مقابله با فشارها و تحریم های اقتصادی
جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز استقرار، ماهیت ضد استکباری اش را آشکارکرد و شکست های تلخی را درعرصه های مختلف به جبهه استکبار وارد نمود، لذا مورد تهاجمات گسترده قدرتهای شیطانی دنیا در عرصه های مختلف قرارگرفت که اعمال فشارهای اقتصادی و تصویب تحریم های اقتصادی از جمله نخستین حربه ها و دسیسه هایی بودند که بر ضد جمهوری اسلامی به کار گرفته شدند .
ملتی همچون ملت ایران که پیشینه افتخار آمیزی در معنویت گرایی و سابقه درخشانی در مبارزه با انواع فشارهای ظالمانه در دوران های طاغوت داشتند، هراسی از محاصرات و فشارهای اقتصادی به دل راه ندادند و از همان ابتدا عزمشان را جزم وتلاشی همگانی را در پرتو هدایت های ولایت فقیه برای مقابله با تحریم ها آغاز نمودند. برای مقابله با فشارها و تحریم های اقتصادی راهکارهایی وجود دارد که مهمترین آنها، خدا محوری و دین داری و توسل به ایمان و اسلام و قرآن مجید وحفظ وحدت می باشد .
به جز اینها، راهکارهایی دیگری همچون، قناعت و صرفه جویی و اصلاح الگوی مصرف و تقویت کشاورزی وگسترش تولید، نقش موثری در مقابله با تحریم ها دارد .
ملت ایران از تمامی این راهکارها استفاده نمودند و در پرتو تشریک مساعی و تعهّد و احساس مسئولیت همگانی شان توانستند بر فشارها و تحریم ها فائق آیند و دسیسه های اقتصادی مستکبران عالم علیه جمهوری اسلامی ایران را با شکست مواجه نمایند . تحریم های اقتصادی نه تنها نتوانستند اقتصاد ما را فلج کرده و کشور را به زانو درآورند، بلکه بالعکس موفقیت ها و دستاوردهای عظیم و درخشانی را نیز برای نظام و انقلاب به همراه داشتند که از جمله مهمترین آنها می توان ایجاد خود باوری و خود اتکایی، تبدیل تهدید ها به فرصت خود باوری و رشد متخصصان و کارشناسان بومی و مکتبی را نام برد. [163]
که امام سخنی وزین در رابطه با آخرین مورد فرمودند: وقتی که محاصره اقتصادی بشود افکار همه مردم توجه به این پیدا می کند که ما باید خودکفا باشیم و متخصصین ما مشغول می شوند و افکار خودشان را به راه می اندازند و قدرت خودشان را به راه می اندازند و ایران را مستغنی می کنند از خارج و من به شما اطمینان می دهم که اگر تا یک مدتی در این فشارها باشیم، ایران بیشتر ثبات پیدا می کند و نفرهای متفکر مکتبی ایران بیشتر به فکر می افتند وایران را خودکفا می کنند . [164]
و رهبر معظم انقلاب نیز به مناسبت حلول سال90 این پیام مهم در رابطه با تحریم ها را به مردم یادآوری کرده و اینچنین فرمودند:
همین تحریم ها یی که دشمنان ملت ایران زمینه سازی کردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال کردند به قصد این بود که یک ضربه ای بر پیشرفت کشور ما وارد کنند و آن را از این حرکت شتابزده باز بدارند. البته خواسته آن ها برآورده نشد و نتوانستند از تحریم ها آن نتیجه ای را که انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمن فائق آمد، اما دنبال می کنند.
لذا از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخش های دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی می شوند و هم چنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصه اقتصادی با حرکت جهاد گونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست، باید دراین میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم . [165]
2-خصوصی سازی ومشارکت مردم دراقتصاد
با توجه به گسترش روزافزون فعالیت های اقتصادی در کشور، دولت بدون مشارکت مردم و توسعه بخش های خصوصی در اداره مملکت باشکست مواجه خواهد شد .
سوق دادن همه امور به سمت و سوی دولتی شدن وکنار گذاشتن ملت از فعالیت های اقتصادی، بیماری مهلکی است که اقتصاد مملکت را به نابودی می کشاند. مسئولان نباید دنبال آن باشند که هرچیزی را دولتی اش کنند. محدوده فعالیت های دولت در قانون مشخص شده است. این محدوده باید رعایت شود و نه تنها نباید این محدوده توسعه داده شود بلکه دولت باید درجهت کوچک ترکردن فعالیت هایش و مشارکت دادن هرچه بیشتر مردم و بازاریان درعرصه های اقتصادی برنامه ریزی نماید. دولت باید درجهت خصوصی سازی و واگذارکردن فعالیت های اقتصادی به مردم حرکت کند و بازاریان وفعالان اقتصادی را در امور اقتصادی مشارکت دهد .
کشاورزی، صنعت، تجارت، بازرگانی و واردات کالا عرصه هایی هستند که مشارکت بخش خصوصی درآنها ضروری است و دولت باید درمسیر واگذارکردن بخشی از فعالیت های این عرصه ها به بخش خصوصی تلاش نماید .
نظارت بر فعالیت های بخش خصوصی، مهمترین وظیفه ای است که دولت درقبال بخش خصوصی برعهده دارد .
نظارت بر عدم منافات فعالیت بخش خصوصی با اسلام ومصالح نظام، نظارت برعدم ترویج فرهنگ غربی وعدم گسترش روحیه تجمل گرایی از جاب بخش خصوصی، نظارت بر رفتار سرمایه داران با زیردستان وکارگران شاغل در مراکز صنعتی، نظارت بر واردات و جلوگیری از ورود کالاهای فساد انگیز و انحراف آور و برخلاف فرهنگ اسلامی و…. مهمترین ابعادی هستند که در نظارت دولت بربخش خصوصی باید رعایت شوند . [166]
امام خمینی در رابطه با ضرورت و لزوم مشارکت مردم بر اقتصاد و مالکیت آنها چنین فرمودند:
«دولت چنانچه کراراً تذکر داده ام بی شرکت ملت و توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد کشاندن امور به سوی مالکیت دولت وکنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود.» [167]
صنعت به عنوان سرمایه ای در نزد اقتصاد
صنعت یکی از اساسی ترین بخش های اقتصاد است . صنعت درکنار کشاورزی اساس اقتصاد و اساس تولید درهرکشوری راتشکیل می دهد . پیشرفت درصنعت، یکی از مهمترین نیازهای هرکشوری محسوب می گردد وپیشرفته محسوب شدن هرکشوری درجهان کنونی با پیشرفت آن کشور درعرصه صنعت سنجیده می شود .
صنعت از دیدگاه امام جعفر صادق (علیه السلام ) اینگونه تعبیر شده است: همه صنعت هایی را که مردمان یاد می گیرند ویادمی دهند شامل می شود،همچون خط نویسی (منشیگری) و حساب و تجارت و زرگری و سرّاجی (زین سازی ) و بنایی و جولایی (بافندگی ) و گازری (لباسشویی) و خیاطی و ساخت انواع تصاویر [مجاز]، وانواع مختلف آلاتی که مردمان به آن ها نیاز دارند و از آن ها سود می برند و مایع قوام زندگی است، و وسیله ای برای دست یافتن به همه نیاز مندیهای دیگراست؛ پرداختن به کار باهمگی اینها و تعلیم دادن آن ها، چه برای خود و چه برای دیگران حلال است؛ واگر آن صناعت و آن آلت گاه در جهت فساد و معاصی به کار رود، وکمکی برای حق و باطل هردو باشد، پرداختن به آن وتعلیم دادن آن نیز عیبی ندارد، مانند نویسندگی (منشیگری )،که ممکن است در راه فساد باشد از قبیل کارکردن برای عاملان و والیلان جور و ستم. و چنین است کارد و شمشیر و نیزه وکمان و جز اینها از آلاتی که گاه در جهت فساد به کار می رود وگاه در جهت صلاح – هردو-تعلیم گرفتن و تعلیم دادن آن ها و اجرت گرفتن از این بابت و عمل کردن به آن ها، برای کسی که درجهات صلاح خود و مردمان استفاده می کند هیچ اشکالی ندارد؛ وبرکسانی که درجهت فساد و زیان مردم به کار می برند حرام است. پس براستاد و شاگرد در این صنعت ها گناهی نیست، چه رجحان در جهت فواید و منافع این صنعت هاست. وگناه ومسئولیت متوجه کسانی است که این صنعت ها را در راههای حرام و فاسد به کار می برند. از اینجاست که خدا صنعتی را حرام کرده است که همه آن حرام است، واز آن چیزی جز فساد محض به دست نمی آید، همچون ساختن … آنچه مایه لهواست و ساختن بتها و آنچه به اینها شباهت دارد مانند تولید خمر و نوشابه های الکلی –که نوشیدن آنها حرام است – وآنچه دارای فساد محض باشد، و هیچگونه صلاحی درآن مشاهده نشود، فراگرفتن و به دیگران آموختن وعمل کردن به اینگونه چیز ها و مزد گرفتن برای انجام آن ها، وپرداختن به هرچه به آن ها مربوط شود از هرجهت حرام است، مگراینکه (چنان که اشاره شد )،صناعتی باشد که گاه در جهت صنایع حلال به کار گرفته می شود. (این حکم خود مروّج صنایع و پیشرفت صنایع است، و قید مفید بودن صنعت نه زیان آوربودن، از واضحات تعالیم دین الهی و انسانی اسلامی است، درهرجا و هر چیز) اگر چه گاه به توسط آن شکلی از اشکال معصیت صورت پذیرد؛ شاید به جهت صلاحی که در آن وجود دارد، تعلیم و تعلم و عمل کردن به آن حلال شناخته شده است و استفاده از آن ها برای کسانی که در غیر راه حق و صلاح جامعه آن ها را به کار می برند حرام است. در این بیان، توجه مردم به پیشبرد صنایع سالم و مفید جلب شده است، که موجب قوام و سامان یابی اجتماع وتباه نشدن افراد است. اصول و مقیاس هایی را که در این تعلیم ارزشمند آمده و امام صادق (علیه السلام ) مراعات آن ها را در هر صنعتی حتمی دانسته است، اشاره می کنیم .
1.اصل احتیاج عمومی
2. اصل سودمندی عمومی
3. اصل قوام بودن اجتماعی
4. اصل پاسخ گویی به نیازمندی های عمومی توده ها
پس در پرتوی توجه به این اصول، واجب است که تولید ازلحاظ کمی وکیفی محدود به حدودی باشد که این اصول اساسی حیاتی و قوامی معین کرده است . [168]
درجمهوری اسلامی ایران، صنعت الزاماتی دارد که باید در هرگونه پیشرفت صنعتی لحاظ گردد. اساسی ترین این الزامات عبارتند از:خدامحوری و هوشیاری در برابر توطئه های دشمن وخودباوری .
درکنار الزامات اساسی، برخی الزامات دیگر هم برای پیشرفت درصنعت وجود دارندکه ملی و مستقل بودن ودرخدمت مردم بودن، برطرف کننده نیاز های عمومی جامعه بودن و زمان بر بودن از آن جمله اند.
سیاست های اصلی در عرصه صنعت و تکنولوژی نیز باید با توجه به این الزامات تدوین و سیاست گذاری شود. سیاست های اصلی ای که در بخش صنعت برای جمهوری اسلامی می توان در نظر گرفت عبارتند از: ایجاد و توسعه هرچه بیشتر بنیادی مادر، توسعه هرچه افزون تر تولیدات داخلی به موازات صنایع بنیادی و مادر، رعایت منافع مصرف کنندگان ایرانی و لحاظ کردن ذوق و سلیقه و باورهای آنان در تولیدات داخلی. [169]
امام رحمة الله نیز در باب اهمیت الزامات پیشرفت درعرصه صنعت و فن آوری چنین فرمودند: «درخصوص صنعتی کردن مملکت،کاملاً با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی درخدمت مردم قرارگیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج براساس مونتاژ».[170]
افزایش اشتغال، تولید و رشد اقتصادی
روایات فراوانی در اهمیت دادن به کار وکوشش و نکوهش تنبلی و بیکاری از ناحیه دین اسلام وجود دارد که پیشتر به برخی از آنها اشاره کردیم. این رهنمودها سبب بالارفتن عرضه کار می شود. از طرفی دیگر، با تشویق سرمایه گذاری از طرف بخش خصوصی و نیز وظیفه دولت اسلامی مبنی بر ایجاد فرصت های شغلی برای افراد آماده برای کار، تقاضا برای کار نیز هماهنگ با عرضه آن افزایش می یابد و در مجموع، بالارفتن اشتغال، کم شدن بیکاری و افزایش تولید را به همراه خواهد داشت .
شارع مقدس به کیفیت کار و بهبود بهره وری نیروی کار نیز توجه فراوان کرده است. این کار افزون بر این که در افزایش تقاضا برای نیروی کار مؤثر است، در نهایت نیز وضعیت تولید را بهتر می کند .
برخی از رهنمودهایی که در این جهت مؤثرند، عبارتند از :
-اهمیت دادن به کیفیت کار
- تناسب مسئولیت ها با تخصص مور نیاز
- آینده نگری و تدبیر
- استفاده از فرصت ها
واجب ساختن تولید کالاهای مورد نیاز مردم و برخی از فعالیت های ضرور به صورت واجب کفایی حرمت ربا، اسراف، کنز، اتلاف و.. افزایش تولید را به دنبال خواهد داشت.
بدیهی است که افزایش اشتغال و تولید، همراه با ارتقاء علمی جامعه که همواره مورد توجه دین اسلام بوده، زمینه های رشد اقتصادی مناسب را فراهم خواهد ساخت. [171]
و با توجه به محدودیت منابع، تولید کالاهای اساسی و نیاز مندیهای نخست مردم در اولویت قرار دادند. در وهله بعد کالاها و خدماتی که رفاه بیشتر مردم را تأمین می کنند مجاز به استفاده از این منابع هستند و در نهایت کالاهای تجملی و لوکس می توانند از سرمایه فیزیکی و انسانی جامعه بهره مند گردند. تولید کالاهای بی مصرف و زیانبار حتی درصورت فراوانی منابع مجاز نیست .
شارع مقدس، براساس تحریم اتلاف واسراف، جلوی هرگونه زیاده روی در مصرف منابع، و استفاده ناکارآمد از آنها و ترویج هرگونه مصرف گرایی را می گیرد و تولید کننده مسلمان رغبتی برای تولید این گونه کالاها نشان نمی دهند . [172]
اولین و ابتدایی ترین حاصل لزوم حمایت از تولید ملّی رفع و برطرف شدن نسبی معضل چندین ساله جوانان کشور یعنی مساله اشتغال خواهد بود. امروز با وجود کاهش های چشمگیر در نرخ بیکاری باز هم پس از مقایسه به وضوح روشن است که این آمار و نرخ رشد بیکاری اصلا تناسبی با حرکت فزاینده و رو به رشد کشور در دهه پیشرفت و عدالت ندارد. رمز حل این معضل نیز حمایت از سرمایه گذارانی است که در مسیر اشتغال زایی در فعالیت های تولیدی مفید قدم بر می دارند.
دومین محور با اهمیتی که از خروجی های طرح حمایت از تولید ملی خواهد بود و در شعار سال نیز آورده شده است، حمایت از سرمایه سرمایه دار ایرانی است. این مهم زمانی تحقق می یابد که امکان توسعه طرح های ارزشمند سرمایه گذاری داخلی مورد توجه قرار گیرد و در زمینه استفاده و به کارگیری محصولات نوساخت این طرح ها و ایجاد بازار مصرف برای این تولیدات تلاش های موثر انجام گیرد. امروز سرمایه شریان حیات بخش و موتور محرکه یک اقتصاد به حساب می آید و وابستگی های عجیبی را در زمینه تولید برای کشور ها به همراه دارد. به نظر طبیعی می رسد که جهت حضوری موفق در عرصه های بین المللی عدم وابستگی به این شریان حیاتی از خارج برگ برنده و عامل استقلال بخش در تصمیمات کشور خواهد بود کما اینکه موجبات رشد ثبات و امنیت اقتصاد بومی نیز خواهد شد.
محور اصلی و تعیین کننده که در این مجال از آثار و خروجی طرح حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی است حضوری قدرتمند و تاثیر ناپذیر از اقتصاد های بیمار و لیبرال منطقه و جهان خواهد بود؛ بالا بودن قدرت مانور در تصمیم های اقتصادی سیاسی، افزایش توان انجام ریاضت های اقتصادی داخلی بدون تاثیر پذیری از تغییر نرخ ها در جهان خارج و نیز افزایش قدرت انعطاف پذیری اقتصاد کشور در حوزه ارز و سکه بوده که از مصادیق موازی سرمایه گذاری های تولیدی و بازاری مشابه برای جذب نقدینگی است و البته که حضور سرمایه ایرانی در این بازار ها نتایج سودمند و سازنده ای را برای اقتصاد کشور به همراه ندارد. پس بسیار واضح است که بایستی شرایط را برای بقا و به کارگیری داخلی سرمایه های ایرانی در زمینه تولید و اشتغال زایی مفید و تصمیم سازی برای ایجاد استقلال و پویایی اقتصادی در کشور فراهم شود.
خلاصه و جمعبندی، نتایج نهایی،
پیشنهادها و راهکارها
خلاصه وجمعبندی
در تحقق شعار تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی ارکان غیر منفکی وجود دارند که سهم بسزایی در این فرآیند برعهده دارند باید توجه داشته باشیم که عزم و اراده مردم در حمایت از تولید ملی حرف اول را می زند. در این خصوص اگر مردم با عزم و اراده ملی پای کار نیایند این امر محقق نخواهد شد. اکنون با توجه به نباز کشور«حمایت از تولید ملی حکم یک تکلیف شرعی و ملی را پیدا کرده است و جایگاهی فراتر از یک وظیفه سازمانی و اجرایی خواهد داشت» مردم در رأس هرم با خرید از کالاهای ملی، حمایت از کارگران و سرمایه ملی را به ثمر رسانیده و هزینه آن را به جیب هموطنان خود وارد می کنند و از خروج ارز از کشور جلوگیری می کنند. هرچند در این مسیر نیاز به فرهنگ سازی از سوی متولیان فرهنگی و ایجاد فضای سالم مدگرایی اسلامی و ایرانی می توانند اثرات قابل توجهی بگذارند و کمک شایانی به این امر بکند.
از سوی دیگر علمای بزرگ ما یا به تعبیری پیش قراولان فرهنگی کشور هم در گذشته و هم در حال در صورت وجود جنس ایرانی، آن را بر جنس خارجی ترجیح می دادند که روایات بسیاری از آن نقل شده است. وظیفه امروز مردم ایران که یک کشور اسلامی است این است که با یک تقسیم کار ملی، زمینه هدفمند سازی سیاست های هدایتی و حمایتی تولید را فراهم کنیم و با ایجاد فضای مناسب برای توسعه دانش بومی و ارتقای توانمندی های داخلی، تلاش کنیم تا مزیت های رقابتی پایدار در بازارهای داخلی وخارجی محقق شود. هر ایرانی باید بر اساس وظیفه شرعی و ملی که بر عهده دارد از کالاهای ایرانی استفاده کند و صاحبان صنایع نیز باید تولیدات خود را مطابق با استانداردهای ملی وجهانی تولید کنند تا علاوه بر تأمین نیازهای داخلی بتوانند در بازارهای جهانی نیز حضور پیدا کنند.
بدون تردید در زمان کنونی، این اصل مهم که بارها به آن اشاره شد به عنوان یک اصل مهم در جامعه اسلامی نهادینه شود. آنچه بر عهده مردم است بیشتر فرهنگ سازی و نهادینه کردن است. امری که هم بر دوش دولت و سازمان و نهاد مختلف فرهنگی است و مهم تر از آن بر عهده سازمان های مردم نهاد، حوزه های علمیه و دانشگاههاست.
دانش آموزی که امروز به لباس وطنی و تولید کشور خود افتخار می کند و برایش ارزش محسوب می شود فردا همه تلاشش را در دانشگاه انجام می دهد که سوار هواپیمایی شود که وطنی باشد و از لوازمی استفاده کند که به دست خودشان ساخته شده باشد این شعار هر وطن دوست و وطن پرستی چه برسد به ایرانیان مسلمانی که فرهنگ و دینشان نیز چنین می خواهد.
شکی در این نیست که ما می توانیم، فقط اراده آهنین می خواهد که کشوری بسازیم چون سرو سربلند و چون کوه مستحکم تا دشمنان بدانند این سرو سربلند در برابر تبرها، کمر خم نخواهد کرد و به هیچ یک از عوامل استکباری و معاند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باجی نخواهیم داد، زیرا در زیر پرچم به اهتزاز در آمده اقتصاد اسلامی هیچ جای سر فرود آمدن نیست.
تجربیات سایر کشورها در اتکا به تولید داخلی و سرمایه ملّی
توجه به تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه عامل شکوفایی اقتصاد ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم بود، در این میان بهره بردن از تجربیات دیگر کشورها می تواند سودمند باشد و در مقابل مشکلات اقتصادی و تحریم راهگشا باشد. تجربه تلخ ژاپن بر اثر بمباران اتمی،که منجر به تسلیم بدون قید و شرط این کشور در مقابل عاملان این فاجعه و از دست دادن تمامی متصرفاتش در اقیانوس آرام از جنگ و من جمله از دست دادن کشور کره بود در این جنگ علاوه بر قربانی هایش حدود چهل درصد شهرهایش نیز به ویرانه مبدل شد. تأسیسات صنعتی وتولیدی تخریب و نابود شد، محل کشت و زرع وکار و تولید از هم گسیخت، و اقتصاد کشور فلج شد و سرانجام چیزی جز سرزمینی ویران و مردمی بیکار وگرسنه بر جای نماند. ولی با تمام اینها شروع به خود سازی و نوسازی کشور کردند و به سازندگی مشغول شدند به طوری که به یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شد و در عرصه فناوری پیشتاز شد.
فرق بنیادین میان تولید با رویکرد اسلامی و تولید در سرمایه داری
این جنبه از جنبه های مهمی است که اقتصاد و تولید اسلامی را از اقتصاد و تولید تکاثری و سرمایه داری متمایز می سازد. چه اصل حاکم بر تولید سرمایه داری و تکاثری عبارتست از سود، و به دست آوردن مال تصاعدی با تبلیغات ظاهر دارو ترویج مصرف های کاذب و مکیدن خون مردم و بهره برداری از بازارها، بدون آن که به نیازمندی های واقعی و فایده رسیدن به عامه مردم توجهی چندان شده باشد، و بدون آن که مردمان غیر ثروتمند –که اکثریت مردم را تشکیل می دهند-در نظر گرفته باشند. سرمایه دار چیزی را تولید می کند که سود بیشتری داشته باشد و بر ربح (سود) تولید کننده بیافزاید، و به همین جهت اینگونه کالا ها را بیشتر تولید می کند، واین تولیدات –اغلب – اجناسی است تجملی و اشرافی. بدین گونه نظام تکاثری و سرمایه داری، تولید قوامی سالم را به تولید تجملی و اشرافی نادرست تبدیل می کند تا بهتر بتواند به هدف های خود برسد وخریداران را در معرض مکیدن بهره کشی قراردهد. این تولید کنندگان- به مدد تبلیغات ساخته و پرداخته نادرست – مصرف کردن اجناس وکالاهای تجملی و اشرافی را بر مردمان تحمیل می کنند و مصرف کنندگان را گرفتار می سازند، درصورتی که خود از این شادمانند که به سودهای کلان فراوان دست یافته اند. این کجا و تولید قوامی اسلامی کجا ؟ که برنامه آن را، امام صادق (علیه السلام)، برای جامعه های اسلامی، طرح ریزی کرده و
راه را روشن نموده است . [173] که پیشتر به آن پرداختیم.
نتایج نهایی
افزایش تولید ملی یکی از دغدغه های اصلی اقتصاد ایران است. نیل به هدف ارتقای سطح تولیدات داخلی نیازمند انتخاب و پیمودن مسیری صحیح است؛ مسیری که بیشترین هم خوانی را بااقتصاد ایران داشته باشدبه طوری که ویژگیها،نقاط ضعف ونقاط قوت اقتصاد کشور در آن لحاظ شده باشد. تجربه نشان داده است که نجات یک ملّت در این است که از دسترنجش خودش را تأمین کند و رشته های نامرئی اسارت و وابستگی به اجانب و اهرم های فشار اقتصادی را از دست خود باز نماید، اگر تولید نباشد وابستگی اقتصادی پیش آمده وروز به روز تشدید شده و تأمین اشتغال برای جوان ها نیز غیر ممکن می شود و همچنین تداوم تأمین حوائج مردم هم به خطر می افتد. تمام قوا و دستگاههای کشور در پیشبرد اهداف تولید و چرخه صنعت و اشتغال زایی وظیفه فرا ملّی دارند البته با همراهی مردم و آن هم در یک کشور اسلامی با قواعد و قوانین سالم و محکم اقتصادی که رسیدن به هدف را سریعتر و با انگیزه تر خواهد کرد. و همان طور هم که در قبل اشاره شد از تجارب دیگران که سودمند و لازم است نه کافی نیز استفاده کرد هرچند شرایط جنگ نرم که اکنون در کشور حاکم است آسانتر از جنگ سخت نیست؛ پس برای رسیدن به اهداف اقتصادی وخروج از تنش یا سکون اقتصادی، نهادهای بسیاری باید ایجاد شوند و نهادهای بسیاری باید تغییر کنند، یعنی شکل گیری موج جدید نظام حمایت از تولید در ایران و تحقق تولید صادراتی که علائم و نشانه های آن کیفیت برتر محصولات وخدمات، کاهش مستمر هزینه ها در طول زنجیره تأمین، تولید و توزیع، رضایت مشتریان، سرعت عمل و انعطاف پذیری بالا در جریان تولید محصولات و ارائه خدمات و نیز ارائه خدمات بهتر وگسترده تراست بروز و ظهور پیدا کند وعوامل سرکوب انگیزه و موانع تحرّک، باید شناسایی و رفع شوند و عوامل کارساز تقویت گردد. بی شک توسعه در جایی رخ می دهد که نهادهای اجتماعی آن ظرفیت توسعه پذیری را داشته باشند و همه برای رسیدن به رشد بالندگی تلاش کنند. فرهنگ کار وتوسعه، ساختار مدیریتی کارآمد و سیاستها و برنامه های دولت، همه و همه در جهت حفظ، پایبندی به ارزشها و اصول خصوصیاتی چون: الگوی مصرفی ساده، میل به پس انداز بالا، وجدان کاری، عدم تبعیت از فرهنگ بیگانه، تسلیم ناپذیری در مقابل اجنبی و…تأثیر گذار است لذا لازم است الگوهای استعماری غرب را کنار گذاشته تا بتوانیم با “ایجاد تحول فرهنگی و فکری"و"رونق تفکر اقتصادی"راههای توسعه استراتژیکی را هموار نموده و با توجه به تولید ملّی وحمایت از کار و سرمایه ایرانی در جهت خود کفایی همه جانبه بکوشیم. و این در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران طبق آمار رسمی در سال 90، بیست و پنجمین کشور صادر کننده برتر جهان به شمار رفته است، بنابراین ظرفیت های بالایی برای بهتر شدن وضعیت کنونی وجود دارد. ایران در فهرست 20کشور اول برتر جهان در تولید برخی صنایع مادر همچون فولاد، مس، خودرو و غیره قرار دارد و همچنین رتبه سی ام در میان سایر کشورهای صادر کننده مواد غذایی نیز متعلق به جمهوری اسلامی ایران است و در همین خصوص بهبود فضای کسب وکار به عنوان مهم ترین مؤلفه تعیین کننده میزان وچگونگی فعالیتهای اقتصادی منجر به ایجاد فضای رقابتی داخلی و متعاقب آن رشد سرمایه گذاری و اشتغال می شود و این امر نیازمند همراهی و مشارکت فعالان و دست اندر کاران تولید و تجارت کشور و در کنار آن حمایت مردم فهیم است که باید به صورت یک تکلیف مهم و اساسی که نجات دهنده کشور باشد، عملیاتی شود و همین امر چاره ساز تهدیدهای متنوع دشمن و راهکار ایستادگی در مقابل زیاده خواهی آنهاست.کشور عزیز ایران اسلامی، از لحاظ پتانسیل های سیاسی، جغرافیایی و مبانی دینی و عقیدتی پیشرفت ساز از برتری نسبتاً مطلقی نسبت به بسیاری از کشورها در سطح منطقه ای و جهانی برخوردار است پس توقع می رود که رفته رفته به جایگاه اصلی خود با اتکال به خداوند در سطح جهانی برسد. ان شاءالله.
پيشنهادات
راهکارهاي حمايت از توليد ملي
۱. در فرهنگ عمومي جامعه بايد توليدکنندگان را به عنوان پيشتازان عزت و استقلال جامعه معرفي کنيم و تکريم از کساني را که در اين صحنه تلاش ميکنند، در ارزشهاي جامعه قرار دهيم.
۲. توليدمحوري بايد شاقول سياستگذاريهاي اقتصادي کشور باشد. يعني بايد در سياستهاي ارزي، در سياستهاي پولي و مالي، در سياستهاي تجاري و در سياستهاي بانکي و مالياتي براي توليد اولويت قائل باشيم.
تجلي ملموس اين مطلب اينگونه خواهد بود که اگر جايي ناچار بوديم بين توليدگرايي و مصرفگرايي انتخاب کنيم، بايد توليد را مقدم بداريم. اين مطلب مثلاً در اجراي سياست هدفمندي يارانهها ميتواند تجلي بسيار ملموسي داشته باشد برای مثال:انصراف از دریافت یارانه از سوی قشر بی نیاز وپردرآمد کمک بزرگی به چرخه تولید وصنعت و… می نماید . در مجموع سياستگذاريها بايد به سمتي برويم که توان برنامهريزي مديران ما افزايش يابد. به اين معني که از تغييرات ناگهاني در سياستها اجتناب کنيم تا مديران ما بتوانند براي آينده برنامهريزي کنند.
۳. بايد با کاهش مقررات و منطقي کردن مجوزها از سرمايهگذاران بخش توليد حمايت کنيم.
۴. دستگاههاي دولتي بايد بدهيهاي خود به توليدکنندگان و پيمانکاران را بپردازند تا توان مالي آنها افزايش پيدا کند.
5. بانکها در برخورد با واحدهاي توليدي مهربانانهتر عمل کنند. بايد فهم درستي از ماهيت مشکلات واحدهاي توليدي داشته باشيم و مناسبات بين بانکها و واحدهاي توليدي را واقعبينانه و هدفمند کنيم.
۶. توليدکننده براي بهبود توليد به فناوري و ماشينآلات مناسب نياز دارد. در شرايطي که برخي محدوديتها از سوي بدخواهان در مناسبات بينالمللي بر توليدکنندههاي ما تحميل شده است، بايد از ابتکارات مديران اقتصادي در رفع و دفع اين محدوديتها حمايت کنيم.
7. در مناسبات و سياستها و محيط کسبوکار، بايد در مسير روانسازي و چابکسازي توليد حرکت کنيم.ودر کنار شعار سال 91 ،اجراي کامل و دقيق قانون، بهبود مستمر فضاي کسبوکار باعث ايجاد فضايي پرنشاط و تعاملي بين دولت و بخش خصوصي خواهد شد. اجراي اين قانون ميتواند طليعه بسيار خوبي براي موفقيت در اجراي حمايت از توليد ملي نيز باشد.
۸. حمايت از توليد ميتواند زماني اتفاق بيفتد که توليدکننده توليد خود را انجام داده و نياز به بازاريابي دارد. کمک به توليدکنندگان براي بازاريابي داخلي ميتواند از راه نظام تعرفهاي يا زمينههاي مربوط به قيمتگذاري صورت بگيرد. به اين معني که ابتکار عمل در اختيار بازار رقابتي باشد تا واحدهاي توليدي بتوانند در شرايط رقابتي امورات مديريت بازار خود را انجام دهند.
۹. توليدکننده بايد به بازارهاي خارجي دسترسي داشته باشد که در اين صورت حمايت از توليد با بازاريابي خارجي ممکن ميشود. لذا جهتگيري جهش صادراتي بايد تداوم پيدا کند.
۱۰. در شرايط فعلي و در همهي مراحل توليد، ظرفيتهاي خالي بسياري وجود دارد. يعني ما براي جهش در توليد ملي هم نيروي جوان آماده به کار داريم و هم سرمايهگذاريهاي گسترده داريم. تنها بايد اولويت را به رفع موانع پيش روي واحدهاي توليدي موجود بدهيم تا اين واحدها بتوانند با حداکثر ظرفيت به توليد بپردازند.
فهرست منابع و مأخذ
- قرآن كريم
- نهج البلاغه، ترجمه دشتی، چاپ هفتم،بی جا،طلوع مهر،1386.
كتاب های فارسي:
- اسحاقی، حسین، همت مضاعف کارمضاعف، چاپ سوم،بی جا،خادم الرضا، تابستان 1389.
- ـــــــ ، ـــــ ، مبانی و راهبردهای جهاد اقتصادی ،چاپ اول،قم،مرکز نشروابسته به مرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران،تابستان90.
- ابراهیمی، محمد حسین، اقتصاد در قرآن، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ اول بهار ۷۵.
- اسماعیل نیا، جواد، جهاد اقتصادی در بیانات امام ورهبری، چاپ اول ،بی جا،بی مبین اندیشه،1390.
- بنی اسد، رضا، مدیریت راهبردی باتأکید بر جهاد اقتصادی، چاپ اول،بی جا،دانشگاه امام صادق(علیه السلام)،1390 .
- پور احمدی، حسین و شم آبادی، محمد، مقدمه ای برنظریه ی اقتصاد سیاسی اسلامی، چاپ اول ،تهران :دانشگاه امام صادق (علیه السلام )1390.
- تسخیری، محمدعلی، پنجاه درس در اقتصاد اسلامی، چاپ اول،بی جا،فرهنگ مشرق زمین،1382.
- تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم ودررالکلم، شرح وترجمه: هاشم رسولی، ج2، ،تهران،دفتر نشرفرهنگ اسلامی،1378.
- توایانان فرد، حسن، تاریخ اندیشه های اقتصادی درجهان اسلام، چاپ دوم، تهران، مؤلف، 1390.
- حسینی، رضا، الگوی تخصیص درآمد ونظریه ی رفتار مصرف کننده ی مسلمان، چاپ اول ، بی جا ، مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی ،1379.
- حکیمی محمدرضا ،محمد وعلی ، الحیاه ،ترجمه احمد آرام ،ج 6 ،چاپ پنجم،بی جا، تابستان 1386.
- خلیلیان اشکذری، محمد جمال، شاخص های توسعه اقتصادی، چاپ دوم،بی جا،مؤسسه آموزش وپژوهش امام خمینی،پاییز1390.
- خمینی، روح الله، صحیفه ی امام، ج 3، 4، 11، 13، 16، 17، 19، چاپ اول ، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر امام ،1378.
- خلیلی تیر تاشی ،نصرالله ،اندیشه های اقتصادی ابن خلدون،چاپ اول ،بی جا،مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی ،1380.
- خادم علیزاده، امیر، تفسیر موضوعی قرآن کریم با رویکرد اقتصادی، قم:دفتر نشر معارف، 1392.
- دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ،در آمدی بر اقتصاد اسلامی، چاپ چهارم ،بی جا،سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها،تابستان 1372.
- ــــــــــــــــــــــــــــــ ، مبانی اقتصاد اسلامی، چاپ دوم ،بی جا،سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها،بهار1374.
- دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغت دهخدا ،ج 22 ،بی جا،مؤسسه لغت نامه دهخدا ،1365.
- راغب اصفهانی، فرهنگ قرآنی راغب ، ترجمه جهانگیرولد بیگی،چاپ اول،بی جا، آداس،1389.
- رزاقی ، ابراهیم، الگوی مصرف وتهاجم فرهنگی، بی جا، فائز، بي تا.
- زرگرنژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اول تهران،سمت، 1378.
- سبحانی تبریزی ، جعفر، سیمای اقتصاد اسلامی ، چاپ سوم ،بی جا،مؤسسه امام صادق(علیه السلام)،1391.
- سووه، توماس ، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی واقتصادی،ترجمه م-آزاده،چاپ اول،بی جا ،مازیار،1354.
- صدر، سیدکاظم، اقتصاد صدر اسلام، چاپ اول،تهران،دانشگاه شهید بهشتی،1375.
- صدر ، محمدباقر ، اقتصاد ما(بررسی هایی درباره مکتب اقتصادی اسلام ، ترجمه محمد کاظم موسوی، ج اول، بی جا ،انتشارات اسلامی وابسته به جامعین مدرسین حوزه علمیه قم ، 1348.
- ــــ ، ـــــــــ ، گامی در مسیر، ترجمه بیات شوشتری ،بی جا، روزبه، اردیبهشت 1354.
طباطبایی ، محمد حسین ، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج9، چاپ بیستم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بهار 1384
- علی بن ابیطالب علیه السلام، غررالحکم ودررالکلم آمدی، ج2،بی جا،جامعه تهران،1360.
- عمید، حسن ، فرهنگ جیبی عمید، چاپ اول ،تهران:فرهنگ اندیشمندان،1388.
- فراهانی فرد، سعید، سیاست های اقتصادی در اسلام ،چاپ اول، تهران،مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی ،بهار1381.
- قانع، احمد علی، علل انحطاط تمدن ها از دیدگاه قرآن کریم ،چاپ اول،بی جا،شرکت چاپ ونشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی،پاییز1379.
- کراولی، آنجلا، فرهنگ آکسفوردالمنتری بازیرنویس فارسی ،ترجمه ی عطاالله فتحعلی ومهدی روشن، چاپ اول،بی جا، منشأدانش،1384.
- مؤسسه ی فرهنگی هنری قدر ولایت،اقتصاد وعرصه ی اقتصادی از نگاه رهبر معظم،چاپ اول،تهران: مؤسسه ی فرهنگی هنری قدر ولایت، 1391.
- محمودی گلپایگانی، محمد، فقه اقتصاد اسلامی، چاپ اول،بی جا،نشر گلستان کوثر، پاییز 1379.
- مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، چاپ هجدهم،قم،صدرا،1389.
- معارف ، عباس، مبانی حکمی اقتصاد ومعیشت تأملی درباب رهیافت های اقتصادی در اسلام ، آبادان ،پرسش،1391.
- معاونت پژوهش مؤسسه تنظیم ونشرآثار امام خمینی، منتخبی ازمقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی، چاپ دوم ،بی جا، مؤسسه تنظیم ونشرآثار امام خمینی، پاییز1377.
- معین، محمد، فرهنگ جیبی معین، چاپ اول،بی جا،زرین،1382.
- مهرآئین ، محمد حسین ، پیشرفت اقتصادی و عوامل آن ، چاپ اول،بی جا، سایا و نشرهمکارفائزو ورع ،1390.
- میر معزی، حسین، اصلاح الگوی مصرف، چاپ اول،بی جا،پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، 1388.
- ــــــــ ، ـــــــ ، نظام اقتصادی اسلام،چاپ دوم ، تهران :کانون اندیشه جوان ،1388.
- نمازی ، حسین، نظام های اقتصادی ،چاپ اول،تهران،دانشگاه شهید بهشتی،1374.
- نوری ، محمدرضا، بهداشت در قرآن، چاپ اول،بی جا، واقفی ،1384.
- هادوی نیا ، علی اصغر ، معنویت واقتصاد (مقایسه ای تطبیقی بین نظام اقتصادی اسلام وسرمایه داری)، چاپ اول ،بی جا،مؤسسه فرهنگی دانش واندیشه معاصر،بهار1381.
- واترز، دونالد، استراتژی تولیدوعملیات،ترجمه سید محمد اعرابی وامیر مصطفوی ،چاپ اول ، بی جا، مهکامه،1389.
- یوسفیان، نعمت الله، احکام اقتصادی ،ج1،بی نا،بی تا
كتاب های عربي:
- الصدر ، محمد باقر، اقتصادنا، چاپ دوم،بی جا ،دارالکتاب الاسلامی ،1423 قمری.
- تسخیری ، محمدعلی، خمسون درساًفی الاقتصادالاسلامی ،چاپ اول،بی جا،المشرق للثقافه والنشر،1424قمری .
- حرعاملی، محمدبن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ج24، بیروت، مؤسسه آل البیت علیم السلام لاحیاءالتوراث ، بي تا.
- سمرقندی(عیاشی)، محمدبن مسعود، التفسیر(للعیاشی)، محقق هاشم رسولی،ج2، تهران، مکتبةالاسلامیة، بی تا.
- المجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة،محقق محمد باقر محمودی و عبدالزهراعلوی،ج78،بیروت،داراحیاءالتراث العربی ،1403قمری .
- نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج25،چاپ ششم، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1394 قمری.
- النوری الطبرسی ، حسین، مستدرک الوسائل ،ج2،13،قم،مؤسسه آل البیت،1407قمری.
مقالات:
- بهبودی، داوود و ممی پور، سیاب، «تجارت بین المللی،سرریز دانش وبهره وری کل عوامل تولید در ایران»، فصلنامه اقتصاد وتجارت نوین،شماره ی9، تابستان86
- مرادی، محمدعلی و مهدی زاده، مریم، «تجارت خارجی رشداقتصادی ایران»،فصلنامه اقتصادوتجارت نوین،شماره سه، زمستان 1384
- دژپسند، فرهاد و سالاری، ابوذر، «مزیت نسبی در صنعت پتروشیمی ایران»، فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین،شماره9، تابستان1386
-رضایی، مجید، «عرضه نیروی کار فرد مسلمان»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،بی تا
سايتها:
- www.portal.anhar.ir
-www.vajehyab.com
ir.ensani .www-
[1] - راغب اصفهانی، فرهنگ قرآنی راغب، ترجمه جهانگیر ولد بیگی، چاپ اول، بی جا، آداس، 1389، ص448
[2] - محمد معین، همان کتاب، ص133
[3] - حسین نمازی، نظام های اقتصادی، چاپ اول، تهران: دانشگاه شهید بهشتی ،1374، ص10
[4] - حسن عمید، فرهنگ جیبی عمید، چاپ اول ، تهران: فرهنگ اندیشمندان، 1388، ص 162
[5] - آنجلاکراولی، فرهنگ آکسفوردالمنتری بازیرنویس فارسی، ترجمه عطاالله فتحعلی و مهدی روشن، چاپ اول، بی جا، منشأدانش،1384، ص106
[6] - علی ابن ابیطالب، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، چاپ هفتم، بی جا، طلوع مهر،1386، ص455
[7] - سوره فرقان(27) آيه 67
[8] - سوره فاطر(35) آيه 32
[9] - سوره توبه(9) آيه 42
[10] - راغب اصفهانی، همان كتاب، ص448
[11] - رضا حسینی، همان کتاب، ص13
[12] - توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی واقتصادی، ترجمه م-آزاده، چاپ اول، بی جا ، مازیار،1354 ، ص120
[13] - محمد حسین مهرآئین، پیشرفت اقتصادی و عوامل آن، چاپ اول، بی جا، سایا و نشرهمکارفائز و ورع ،1390، ص11
[14] - دفتر همکاری حوزه ودانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، چاپ دوم، بی جا،سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، بهار1374، ص 7
[15] - دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، در آمدی بر اقتصاد اسلامی، چاپ چهارم، بی جا،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، تابستان 1372، ص 48
[16] - علی اصغر ،هادوی نیا، معنویت واقتصاد (مقایسه ای تطبیقی بین نظام اقتصادی اسلام وسرمایه داری)، چاپ اول ، بی جا، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، بهار1381، صص24-23
[17] - همان، ص40
[18] - حسین میر معزی، نظام اقتصادی اسلام، چاپ دوم، تهران:کانون اندیشه جوان، 1388، ص18
[19] - حسین پور احمدی، محمد شم آبادی، مقدمه ای برنظریه اقتصاد سیاسی اسلامی، چاپ اول، تهران :دانشگاه امام صادق (علیه السلام )،1390، ص362
[20] - حسین میر معزی، همان كتاب، ص30
[21] - بررسی ابعاد 48گانه جهاد اقتصادی، همان مقاله
[22] - اقتصاد تبیان، 28/5/1392 www.tebyan.net
[23] - داوودبهبودی،سیاب ممی پور، تابستان86 «تجارت بین المللی، سرریز دانش وبهره وری کل عوامل تولید در ایران»، فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین، شماره 9
[24] - روح الله الموسوی خمینی، صحیفه امام، ج سیزدهم، چاپ اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر امام، 1378، ص499
2 –امیر خادم علیزاده، تفسیر موضوعی قرآن کریم با رویکرد اقتصادی، قم: دفتر نشر معارف، 1392، ص128
[25] - محمدعلی مرادی، مریم مهدی زاده، زمستان 1384«تجارت خارجی رشد اقتصادی ایران»، فصلنامه اقتصادو تجارت نوین، شماره 3
1- فرهاد دژپسند، ابوذر سالاری، تابستان ،1386«مزیت نسبی در صنعت پتروشیمی ایران»، فصلنامه اقتصادو تجارت نوین، شماره9
2- امیر خادم علیزاده، همان کتاب، ص127
[27] - مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، اقتصاد وعرصه ی اقتصادی از نگاه رهبر معظم، چاپ اول، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، 1391،ص 82
[28] - سوره انعام(6) آيه 99.
[29] - سوره اعراف(7) آيه 74
[30] حسین اسحاقی، همت مضاعف کار مضاعف، چاپ سوم، بی جا، خادم الرضا، تابستان1389، صص40-39
(برای توضیح بیشترپیوند اقتصاد با اسلام به مقدمه فصل 2 مراجعه شود.)
[31] - دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، همان، ص 174
[32] - محمدباقرصدر،گامی در مسیر ترجمه بیات شوشتری، بی جا، روزبه، اردیبهشت1354، ص 58
[33] - حسین پور احمدی، محمد شم آبادی، همان كتاب، صص53-52
[34] - توماس سووه، همان كتاب، ص219
[35] - حسین پور احمدی، محمد شم آبادی، همان كتاب، صص76-74
[36] - توماس سووه، همان كتاب، ص342
[37] - محمد باقر الصدر، اقتصادنا، چاپ دوم، بی جا، دارالکتاب الاسلامی،1423 قمری، ص 232
[38] - محمد باقر صدر، اقتصاد ما (بررسی هایی درباره مکتب اقتصادی اسلام ،ترجمه محمد کاظم موسوی، ج اول، بی جا، انتشارات اسلامی وابسته به جامعین مدرسین حوزه علمیه قم، 1348، ص 247
[39] - مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، اقتصاد و عرصه اقتصادی از نگاه رهبر معظم، چاپ اول، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت،1391، ص37
[40]- محمدعلی تسخیری، پنجاه درس در اقتصاد اسلامی، چاپ اول، بی جا، فرهنگ مشرق زمین،1382، ص208 محمدعلی تسخیری، خمسون درساًفی الاقتصادالاسلامی، چاپ اول، بی جا، المشرق للثقافه و النشر،1424قمری ،ص157
[41] - حسین اسحاقی، مبانی و راهبردهای جهاد اقتصادی، چاپ اول، قم، مرکز نشر وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران، تابستان90، ص49
[42] - نهج البلاغه، نامه53، ص415
[43] - علی اکبردهخدا، فرهنگ لغت دهخدا ، ج 22، بی جا، مؤسسه لغت نامه دهخدا، 1365، ص327
[44] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب ،ج یازدهم ،چاپ اول، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر امام، 1378، ص426؛ معاونت پژوهش مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، منتخبی ازمقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی، چاپ دوم، بی جا، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، پاییز1377صص177-176
[45] - محمد باقر صدر ، اقتصاد ما (بررسی هایی درباره مکتب اقتصادی اسلام، همان، ص 276؛ محمد باقر الصدر ، اقتصادنا، همان، ص 681-680
[46] - سوره نساء(4) آيه 29
[47] - محمد حسین ابراهیمی، اقتصاد در قرآن، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ اول بهار ۷۵، صص48-47
[48] - مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، چاپ هجدهم، قم،صدرا،1389، صص15-14
[49] - همان، صص 19- 18.
[50] - حسین نمازی، همان كتاب، ص 28
[51] - دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، همان، ص 192
[52] - دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، در آمدی بر اقتصاد اسلامی، همان، ص 48
[53] - محمدرضا ،محمد و علی حکیمی، الحیاه، ترجمه احمد آرام، ج 6 ، چاپ پنجم، بی جا، تابستان 1386، ص374
[54] - سوره اعراف(7)آیه 32
[55] - حسین میر معزی، اصلاح الگوی مصرف، چاپ اول، بی جا، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388، ص290
[56] - محمد حسین مهرآئین، همان كتاب، ص17
[57] - سوره نساء(4)آیه41
[58] - آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج2، بی جا، جامعه تهران،1360، ص584
[59] - سعید فراهانی فرد، سیاست های اقتصادی در اسلام، چاپ اول، تهران: مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بهار1381، ص109
[60] - مرتضی مطهری، همان كتاب، صص22-21.
[61] - همان، ص 110.
[62] - محمد جمال خلیلیان اشکذری، شاخص های توسعه اقتصادی، چاپ دوم، بی جا، مؤسسه آموزش وپژوهش امام خمینی، پاییز1390، ص177.
[63] - نهج البلاغه، حکمت328، ص505.
[64] - حسین میر معزی، همان كتاب، ص438.
[65] - سوره نحل(16) آيه 90.
[66] - محمد باقر الصدر، اقتصادنا، همان، ص 661.
[67] - سوره یوسف(12) آيه 22.
[68] - سوره قصص(28) آيه 14.
[69] - سوره اعراف(7) آيه 96.
[70] - سوره نساء(4) آيه100.
[71] - محمد رضا نوری، بهداشت در قرآن، چاپ اول، بی جا، واقفی،1384، صص 500-498.
[72] - عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، شرح و ترجمه: هاشم رسولی، ج2، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، 1378، ص472.
[73] - محمدباقر المجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة، محقق محمد باقر محمودی و عبدالزهرا علوی، ج78، بیروت، داراحیاءالتراث العربی،1403قمری، ص354.
[74] - علی اصغر هادوی نیا، همان كتاب، صص159-158.
[75] - محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج25، چاپ ششم، تهران: دارالکتب الاسلامیة،1394قمری، ص1 .
[76] - سوره بقره(2) آيه 279-278.
[77] - محمدبن حسن حرعاملی، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ج24، بیروت، مؤسسه آل البیت علیم السلام لاحیاءالتوراث،کد11025، ج18، حدیث8، ص 120.
[78] - portal.anhar.ir.20/4/93
[79] - موسی صدر، اقتصاد در مکتب اسلام، بی جا، جهان آرا، بی تا، صص86-84.
2-علی اصغر هادوی نیا، همان کتاب، ص159.
3- راغب اصفهانی، همان كتاب، ص550.
[80] - سوره توبه(9) آيه 35-34 .
[81] - سوره بقره(2) آيه 274.
[82] - علی اصغر هادوی نیا، معنویت و اقتصاد، ص159به نقل از وسائل الشیعه، جلد12، ص314.
[83] - راغب اصفهانی، همان كتاب، ص407.
[84] - سوره فرقان(25) آيه 66.
[85] - سوره اعراف(7) آيه31.
[86] - حسین میر معزی، اصلاح الگوی مصرف، همان، ص411.
[87] - سوره انعام(6) آيه 141.
[88] - سوره اسراء (17)آیه 27.
[89] - سوره اسراء (17)آیه 26.
[90] - نهج البلاغه، خطبه 126، ص168.
[91] - محمدبن مسعودسمرقندی(عیاشی)، التفسیر(للعیاشی)، محقق هاشم رسولی، ج2، تهران: مکتبةالاسلامیة، بی تا، ص288.
[92] - عبد الواحدبن محمد تمیمی آمدی، همان كتاب، ج2، ص145.
[93] - احمد علی قانع، علل انحطاط تمدن ها از دیدگاه قرآن کریم، چاپ اول، بی جا، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، پاییز1379، صص 322- 320.
[94] - راغب اصفهانی، همان كتاب، ص166.
[95] - علی اصغر هادوی نیا، همان كتاب،.صص167-166.
[96] - سوره اسراء (17)آیه 16.
[97] - سوره مؤمنون (23)آیه 64.
[98] - حسین میر معزی، نظام اقتصادی اسلام، همان، ص294-291
[99] - سوره توبه(9)آیه 103.
[100] - سوره بقره(2)آیه 43.
[101] - سوره انفال(8)آیه 41.
[102] - نعمت الله یوسفیان، احکام اقتصادی، ج1، بی نا، بی تا، ص33.
[103] - سوره انفال(8)آیه 1.
[104] - نهج البلاغه، ، نامه25، ص361.
[105] - همان، کلمه قصار476، ص 531.
[106] - همان، نامه 53، ص 403.
[107] - همان، ص403.
[108] - غلامحسین زرگرنژاد، تاریخ صدر اسلام، چاپ اول تهران، سمت، 1378، ص444-442.
[109] - نهج البلاغه، خطبه29، ص55.
[110] - محمدبن حسن حرعاملی، همان كتاب، ج17، حدیث11، ص32.
[111] - نهج البلاغه ،نامه53، ص413.
[112] - کاظم صدر، اقتصاد صدر اسلام، چاپ اول، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، 1375، ص65.
[113] - محمدباقرالمجلسی، همان كتاب، ج103، ص95.
[114] - غلامحسین زرگر نژاد، همان كتاب، ص480-479.
[115] - www.kordestan.irib.ir.25/8/92،
.www.aftabir.com کد،D1-فرهنگ گمرک و تجارت،37894
[117] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج چهارم ،ص506.
[118] - دونالد واترز، استراتژی تولید و عملیات، ترجمه سید محمد اعرابی و امیر مصطفوی، چاپ اول، بی جا، مهکامه، 1389، ص336.
[119] - www.jahannews.com،21/6/92.
[120] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج چهارم، ص506.
[121] - محمدعلی تسخیری، همان كتاب ،ص 368.
2-tational producN.
[122] - حسن توایانان فرد، تاریخ اندیشه های اقتصادی درجهان اسلام چاپ دوم، تهران، مؤلف،1390، ص40.
[123] - محمد محمودی گلپایگانی، فقه اقتصاد اسلامی، چاپ اول، بی جا، نشر گلستان کوثر، پاییز1379، ص286.
[124] - همان،صص284-283.
[125] - رضا بنی اسد، مدیریت راهبردی با تأکید بر جهاد اقتصادی، چاپ اول، بی جا، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)،1390، ص497.
[126] - عباس معارف، مبانی حکمی اقتصاد و معیشت تأملی در باب رهیافت های اقتصادی در اسلام، آبادان ، پرسش،1391، صص 326-325.
[127] - محمد محمودی گلپایگانی، همان كتاب، ص305.
[128] - همان، ص 302.
[129] - جعفر سبحانی تبریزی، سیمای اقتصاد اسلامی، چاپ سوم، بی جا، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)،1391، صص232-231.
[130] - فرهنگستان علوم اسلامی، قم www.foeac.ir،12/1/93.
[131] - همان، فرهنگستان علوم اسلامی.
[132] - موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، همان كتاب، ص 63.
[133] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج پانزدهم، ص388.
[134] - همان كتاب، ج شانزدهم، ص112.
[135] - فرهنگستان علوم اسلامی، قم www.foeac.ir،12/1/93.
[136] - ابراهیم رزاقی، الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، بی جا، فائز، ص81.
[137] - بخش سیاست تبیان،12/9/92 www.tebyan.ir.
[138] - معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، منتخبی از مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی، چاپ دوم، بی جا، مؤسسه تنظیم و نشر آثارامام خمینی، پاییز1377، ص182.
[139] - رضا بنی اسد، همان كتاب، ص488.
[140] - www.farsnews.ir،14/11/9.2
[141] - مرتضي، مطهري، همان كتاب، ص 33.
[142] - محمدعلي تسخيري، همان كتاب، ص 327.
[143] - حسن توانايان فرد، همان كتاب، صص 49- 48.
[144] - موسسه فرهنگي قدر ولايت، همان كتاب، ص 231.
[145] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج پنجم، ص 157.
[146] - حسین اسحاقی، همت مضاعف،کار مضاعف، همان، ص 117.
[147] - سوره نجم(53) آيه 40.
[148] - همان، آيه 41.
[149] - حسین النوری الطبرسی، همان کتاب، ج2، ص417.
[150] - محمد رضا، محمد و علی حکیمی، همان كتاب، ج1، ص365.
[151] - سوره طه(20) آيه75.
[152] - محمدبن حسن حرعاملی، همان كتاب، ج17، ص244.
[153] - عبدالواحد تميمي آمدي، همان كتاب، ج 1، ص 162.
[154] - حسین اسحاقی، همت مضاعف،کار مضاعف، همان، ص 126.
[155] - محمدباقر المجلسي، همان كتاب، ج 74، ص 419.
[156] - سید حسین اسحاقی ،همت مضاعف ،کار مضاعف ، همان، ص 127.
[157] - محمد بن حسن حر عاملي، همان كتاب، ج 24، ص 323.
[158] - نهج البلاغه، حكمت، 319، ص 505.
[159] - محمد بن حسن حر عاملي، همان كتاب، ج 16، ص 11.
2- نصرالله خلیلی تیر تاشی، اندیشه های اقتصادی ابن خلدون، چاپ اول، بی جا، مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1380، ص76.
[160] - جواد اسماعیل نیا، جهاد اقتصادی در بیانات امام و رهبری،چاپ اول، بی جا، مبین اندیشه،1390، صص82-81.
[161] - از بیان محسن رضایی، معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، منتخبی از مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی، چاپ دوم، بی جا، ص179.
[162] - از بیان محسن رضایی، معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر روح الله خمینی، منتخبی از مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی، چاپ دوم، بی جا، پاییز1377، صص182-181.
[163] - موسسه فرهنگي قدر ولايت، همان كتاب، ص 221.
[164] - جواد اسماعیل نیا، جهاد اقتصادی در بیانات امام ورهبری، همان، ص55.
[165] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج شانزدهم، ص 104.
[166] - موسسه فرهنگي قدر ولايت، همان كتاب، ص 124- 123.
[167] - روح الله الموسوی خمینی، همان كتاب، ج نوزدهم، ص 158.
[168] - اخوان حكيمي، همان كتاب، ج 6، ص 262- 261.
[169] - موسسه فرهنگي قدر ولايت، همان كتاب، ص 135.
[170] - امام خميني، همان كتاب، ج سوم، ص 370.
[171] - سعید فراهانی فرد، همان کتاب ،صص297-296.
[172] - همان، ص 300.
[173] - محمدرضا، محمد و علی حکیمی، همان كتاب، ج 6، ص270
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات