بایسته های حضور روحانیت در عرصه ی اجرایی
سودابه باباخانی
چکیده
پژوهش حاضر با عنوان بایسته های حضور روحانیت در عرصه اجرایی درصدد آگاهی دادن و هدایت قشر روحانیت در مسیر مدیریت و منصب های اجرایی است که ایجاب می کند روحانیونی که جزو عوامل اجرایی هستند، با نظر به هویت و شأنیت خود، یکسری مواضع و موارد اخلاقی را رعایت کنند تا بتوانند در پیشبرد هدف که رسیدن به ایده آل های یک جامعه اسلامی است، موفق شود. این پژوهش پس از یک نگرش اجمالی به مفهوم اخلاق به این موضوع می پردازد که تهذیب از لوازم یک نماینده در اسلام است، به خصوص که آن نماینده روحانی و فقیه باشد و همچنین اخلاص در عمل بسیار بر تحقق آرمان ها نقش مهمی ایفا می کند. سپس عطوفت روحانیت در برخورد با مردم مورد بحث قرار می گیرد و اینکه مقام گریزی در عین مسولیت پذیری و تعهد به آنچه که قبول کرده است در منصب اجرایی و هم چنین به این نکته می پردازد که روحانی باید انگیزه اش خدمت رسانی باشد و همچنین در ادامه بایسته های سیاسی در عرصه اجرایی مورد بررسی قرار می گیرد و به هوشیاری در برابر تفرقه افکنان اشاره می کند و پرهیز از مسایل تفرقه انگیز تبیین می شود و در مقابله با ظلم و حاکمان ظالم اشاراتی می شود و هم چنین مقابله روحانی با سیاست های مستکبران مورد بررسی قرار می گیرد و دفاع از منافع مستضعفان از ضروریات کار اجرایی شمرده می شود.
کلید واژه: بایسته، روحانیت، حضور روحانیت، عرصه اجرایی
مقدمه
حوزه های علمیه و علمای شیعی همیشه پرچمدار حرکت های اصلاحی در جامعه خود بوده اند؛ هم اصلاح علمی و هم اصلاحات اجتماعی و سیاسی. روحانی باید در برابر مسلمانان سراسر جهان، حاکمان و کارگزاران کشور، قشرهای مختلف مردم، نسل جوان، محرومان و مستضعفان و حتی پیروان دیگر ادیان و مذاهب احساس مسئولیت کند و در صحنه عمل حضور فعال داشته باشد. اقامه حق، مخالفت با خودکامگی ستمگران، مجاهدت و فداکاری در راه اسلام، آگاهی بخشی درباره مسایل اجتماعی، دفاع از منافع ملی، تلاش برای تربیت معنوی جامعه و … . با درایت و مدیریت صحیح روحانیت می تواند به مقصد نهایی خود جامعه طیبه پیش برود. روحانی با حضور در چنین عرصه عظیمی، در آزمونــی عملی پـای نهاده اسـت و بایـد پیش چشم همه نـاظران، صـدق مـدعای خــود که پیــرو اسـلام نــاب محمدی صلوات الله علیه و آله و سلم است را اثبات کند.
امروزه پس از انقلاب اسلامی و ورود حوزه های علمیه شیعه به عرصه مدیریت اجتماعی، ضرورت اخلاق مداری بیشتر رخ می نماید و در عرصه سیاسی لازم است نکاتی برای پیشبرد اهداف صحیح و رسیدن به جامعه طیبه مدنظر گرفته شود. روحانیت ضمن حفظ هویت اسلامی و شیعی خود از باورهای بنیادین و اصل آن پاسداری کند و با تکیه بر اندیشه های استوار برگرفته از کتاب، سنت و اصول و ارزش های دینی، در امت اسلامی اثرگذار باشد.
در این پژوهش به بایسته های حضور روحانی در این عرصه خطیر و مهم که بر آینده جهان اسلام اثر دارد، تبیین شده است و برخی از ارزش های اخلاقی مهم در امور اجرایی برشمرده شده است.
شیوه کار در این مقاله کتابخانه ای است. در کتاب هایی مانند اخلاق و تهذیب روحانیت که درس هایی از بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی رحمۀ الله علیه می باشد، در مورد ضرورت تهذیب نفس روحانیت اشاره شده و در کتاب های آداب طلاب و آفاق طلاب به زهد و ساده زیستن و اخلاص روحانیت پرداخته است. ضمنا در کتاب روایی بحارالانوار علامه مجلسی، روایاتی در مورد خلوص نیت در عمل آمده است. هم چنین در کتاب اخلاق مدیریتی در عهدنامه مالک اشتر از لسان وحی گونه حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه بهره گرفته شده است که ایشان توصیه های بسیار کارگشا در عرصه اجرایی به یار وفادار خود مالک اشتر داشته است که بسیار برای روحانیت عصر حاضر مورد استفاده قرار خواهد گرفت و هم چنین در کتاب اخلاق حرفه ایی و وظایف صنفی روحانیت از نگاه امام خمینی قدس سره با قلم حمید آقانوری به برخی از بایسته های حضور روحانی در عرصه اجرایی اشاره می کند، از جمله عطوفت با مردم و اخلاص و دفاع از منافع مستضعفان و مقابله با حاکم ظلم. در این مقاله نگرشی اجمالی به بایسته های اجرایی برای قشر روحانیت و شناساندن راه کارهایی برای اینکه بهتر از عهده ی مسئولیت اجرایی برآیند، اقدام کرده است.
1- بایسته های اخلاقی در عرصه اجرایی
1-1: مفهوم شناسی اخلاق
اخلاق جمع «خَلق» و «خُلُق» است. راغب اصفهانی، لغت شناس برجسته می نویسد: «خَلق» و «خُلُق» در اصل یکی اند، همچون «شَرب» و «شُرب»، با این تفاوت که «خَلق» برای بیان کیفیت ها و شکل ها و صورت هایی ویژه شده است که به واسطه چشم دیده می شود و درک می گردد و «خُلق» را برای بیان نیروها و سرشت ها و ویژگی هایی اختصاص یافته است که با بصیرت فهمیده می شود. (خداپرست،1387: 254)
در تعریف علم اخلاق آمده است: «علم اخلاق دانش صفات مُهلکه و مُنجیه و چگونگی موصوف شدن و متخلق گردیدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفات هلاک کننده می باشد.» (نراقی،1383ق:34)
2-1: تهذیب، لازمه ی نمایندگی اسلام
ضرورت تهذیب نفس و پیراستن آن از رذایل نفسانی و آراستن آن به صفات و کمالات انسانی، امری غیرقابل انکار در فرهنگ اسلام است تا آنجا که نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ، مبارزه با نفس را جهاد اکبر نامیدند و هدف از بعثت خویش را به کمال رساندن و تتمیم مکارم اخلاقی انسان ها داشته اند. قرآن کریم نیز نفس را موجب فلاح و رستگاری و آلودن آن به پلیدی ها را موجب محرومیت و زیانکاری ابدی می داند. (سعادتمند،7:1390)
امام خمینی قدس سره در بیان شیوای خود به روحانیت به اینکه با تهذیب خود برای مسئولیت های بزرگ آماده شوند می فرماید: « شما بعدها یک مسئولیت بزرگی بر عهده تان است، عالم یک شهر بشوید، مسئولیت آن شهر را بردارید؛ ان شاءالله عالم یک مملکت بشوید، مسئولیت آن مملکت را بردارید؛ مرجع یک امت بشوید، مسئولیت آن امت را دارید …؛ هر دقیقه ایی که از عمر شریف شما می گذرد، یک مقداری به قبر و آنجایی که از شما سوالات خواهند کرد و همه مسئول خواهید بود، دارید نزدیک می شوید؛ فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که صد و بیست سال عمر کنید. صد و بیست ساله نداریم؛ ممکن است بیست و پنج ساله انسان بمیرد، ممکن است پنجاه ساله بمیرد، ممکن است شصت ساله بمیرد، هیچ سندی ندارد. ممکن است همین حالا- خدای نخواسته- سندی نیست. باید فکر کنید؛ باید در این مطلب تأمل کنید؛ مراقبه کنید. اخلاق خودتان را مهذب کنید؛ مهذب تر کنید ان شاءالله ؛ اعمال خودتان را منطبق با اسلام کنید، با احکام اسلام کنید تا ان شاءالله موفق بشوید. (سعادتمند،25:1390)
3-1: اخلاص
مهمترین مطلب، اخلاص است. اگر ما برای خدا باشیم خدا هم برای ما می شود. از احادیث قدسی است که خداوند متعال می فرماید: « مَن کانَ للهِ کان اللهُ لَه » و هم چنین حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: « یَقبَلُ مِن عِبادِهِ الّا عمالَ اِلّا ما کانَ لَهُ خالصاً ؛ ای پسر مسعود هرگاه عملی را انجام دادی آن را خالص و برای خدا انجام بده، زیرا خداوند متعال فقط اعمال خالص را که برای او انجام گرفته است از بندگانش می پذیرد.» (مجلسی،130:1403)
لذا شما در کارهایتان دقت کنید که آیا اخلاص دارید یا نه، آیا فلان چیز یا فلان کس هم نبود باز این کار را انجام می دادید؟ (برخوردار فرید،294:1391)
هر کاری را که انسان عهده دار شد، مسئول آن کار است، مسئول است در اینکه به راستی و امانت عمل کند و مسئول است در اینکه با جدیت و فعالیت عمل کند و با خلوص برای خدای تبارک و تعالی. (آقانوری،212:1391)
4-1: عطوفت در خدمت مردم
امام خمینی رحمۀ الله علیه در این زمینه می فرماید: « از متصدیان امور در جمهوری اسلامی خصوصا قشر روحانی تقاضا دارم که در تدابیر امور کشور و حل و فصل قضایا، از خط اسلام به طور دقیق پیروی کرده و تحت تأثیر گروه گرایی و طرفداری از قشر و مخالفت با قشر دیگر قرار نگرفته و با عدل اسلامی و عطوفت متوقع از جمهوری اسلامی با مردم و مراجعین رفتار و حکومت اسلامی را در انظار واژگونه جلوه ندهند و از سوء رفتار و کاغذ بازی های رژیم سابق شدیداً احتراز نمایند که جمهوری اسلامی ودیعه ایی است الهی بدست همه ملت، خصوصاً شما و مسئولیت شما نزد خالق و خلق بسیار است. (آقانوری،213:1391)
5-1: مقام گریزی
روحانی در عین اینکه دارای پُست و مقام اجرایی است نباید دلبسته به این جایگاه شود، بلکه باید مسئولیت هایی که در قبال این منصب به او نسبت داده می شود به نحو احسن اجرا کند و از این مقام سوءاستفاده نکند. عزت در این مقام و منصب نیست، عزت واقعی در انقطاع از غیرخداست. در خبری مشهور آمده است که جبرئیل امین خدمت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم رسید و چنین گفت: « یا محمد! عش ما شئت فانک میت واجبب من شئت فانک مفارقه واعمل ماشئت فانک مجزی به واعلم ان شرک الرجل قیامه باللیل و عزه استغناوه عن الناس ؛ ای محمد! هرچه می خواهی زندگی کن اما مردن است؛ هرکه را می خواهی دوست بدار، اما جدایی است؛ هرچه می خواهی بکن، اما جزای ان را خواهی دید و بدان که شرافت انسان در شب زنده داری است و عزت او در بی نیازی از مردم.» (برخوردار فرید، 1385)
امام خمینی رحمۀ الله علیه در این باره می فرماید: « می خواستم عرض کنم که روحانیون، امروز هم اگر در هرجا وارد بشنوند، اینطور نیست که بخواهند یک سلطه ای پیدا کنند و مثلا فرمان فرمایی بکنند. شما ملاحظه می کنید آن ریئس جمهور است، خب مقام بالاتری دارد، وضعش چه جوری است؟ کیفیت سلوکش چه جوری است؟ … این نیست که اینها در خارج یک جور، که آن ها یک وضعی دارند که شما می بینید، همان وضعی که در زمان طلبگی خودشان داشتند، همان وضع را حالا هم دارند. منتها حالا یک خدمت وسیع تری انجام می دهند؛ آن وقت یک خدمت هایی به معنویت نزدیکتر انجام می دادند. ما نباید خیال بکنیم و کسی خیال بکند که روحانیت در اینجا یک چیزی پیدا کرده و دنبالش دارد می گیرد که هی زیادش کند. این ها با رنج و زحمت به اینجا می آیند. (آقانوری،211:1391)
6-1 : زهد و ساده زیستی
یکی از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده، این است که ساده زندگی کردند. آن هایی که منشأ آثار بزرگ بودند در زندگی ساده زندگی کردند، آن هایی که در بین مردم موجه بودند که حرف آن ها را می شنیدند ساده زندگی می کردند … آن که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت، با آن که زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی داشته و یک دفتری و یک دستکی داشته باشد. (سعادتمند،65:1390)
حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم می فرمایند: « حُبُّ الدُّنیا اصلُ کُلِّ معصیۀ وَ اوِّلُ کُلِّ ذَنبٍ ؛ دوست داشتن دنیا، اصل هر معصیتی و اول هر گناهی است.» (میزان الحکمه، ج3، ص294)
امام خمینی رحمۀ الله علیه در رهنمودهای خود به روحانیت می فرمایند: «من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است ، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است پرهیز کنند و برحذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست. (سعادتمند،69:1390) ما باید به گونه ای زندگی کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند حسرت نخوریم؛ نه اینکه مثل ریئس جمهور آمریکا که اگر این مقام را از او بگیرند، شاید از حسرت دق کند. (آقانوری،62:1391)
7-1: مسئولیت پذیری
پذیرش اداره امور، ملازم با پذیرش حقوق کار و مسئولیت است: اینکه کار و مسئولیت به بهترین نحو و با کارایی و بهره وری تمام انجام شود، پاکی و درستی بر آن حاکم باشد، هیچ کوتاهی در آن روا نگردد، بهترین کیفیت در آن رعایت شود و به حد نهایی خود میل کند. از این روست که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به مالک اشتر توجه می دهد که آنچه در کار و مسئولیت از او خواسته شده است کفایت آن است، یعنی انجام دادن کار و مسئولیت به بهترین نحو و با کارایی و بهره وری تمام؛ و این حق کار و مسئولیت بر عهده مدیر است و خداوند خواستار ادای این حق است؛ چنان که حضرت امیرمومنان علیه السلام این وضع موضوع را در باب استفعال مطرح کرده، می فرمایند: « و قَد استکفاک أَمرَهُم » با پذیرش مدیریت و مسئولیت، تعهدی به خداوند شکل می گیرد که جز با کفایت کار و مسئولیت و گزاردن حق آن، حق خداوند ادا نمی شود. بدین منظور لازم است همه امور در جای خود و به تناسبی درست و مبتنی بر عدالت انجام گیرد، تا حق آن گزارده شده باشد. بسامانی تمام امور، یعنی تصمیم گیری، برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری، نظارت و کنترل، حق کار و مسئولیت است و جز بدان نمی توان به درستی و با بیشترین بهره وری به اهداف دست یافت. پاکی و درستی در کار و مسئولیت حقی است از حقوق مسئولیت که بستر رشد و تعالی و سودآوریِ به مراتب بیشتر از هر کارِ به ظاهر سودمندی است که به دور از پاکی و درستی انجام شود. (دلشاد تهرانی،132:1390)
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: « الحِرفۀ مَعَ العِفَّۀ ِ خَیرٌ مِنَ الغِنی مَعَ الفُجُور ؛ کار همراه با پاکدامنی به مراتب از توانگری همراه با مرز شکنی و هرزگی ارزشمند تر و بهتر است.» (دشتی،380:1385)
8-1 : داعیه خدمت رسانی
تردیدی نیست که مدیران جامعه اسلامی، باید عناصری خیرخواه و خدمت گزار باشند. نظام جمهوری اسلامی، کارگزارانی را می خواهد که مقام و قدرت خود را وسیله سعادت مردم قرار دهند.
یک مدیر موفق و لایق، کسی که در مجموعه زیردست خود به گونه ای عمل کند که افراد روحیه بالایی داشته و در خور وظیفه های محول شده خود حرکت کنند. تشویق ها و تنبیه های خیرخواهانه مدیران. محیط کار را فعال می کند و ارزش خدمت به مردم را بالا می برد و سستی و تنبلی و مسئولیت گریزی و اهمال کاری بعضی از افراد را مغایر با تکلیف کارگزاری در نظام اسلامی می نمایاند. و از طرفی، مردم را که صاحبان اصلی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی می باشند خوش بین و خشنود می سازد و برای خدمت و حفظ حکومت دینی، در صحنه نگاه می دارد. (گلزاده،202:1382)
مدیریت با پاسداشت حقوق مردمان، اداره شوندگان و خدمت گیرندگان معنا می یابد و از این روست که امیرالمومنین علی علیه السلام به مالک اشتر یادآور شده است که رعایت حق هریک از تو خواسته شده است. حضرت در ضمن خطبه ایی به مردمان فرمودند: « ایها الناس إن لی علیکم و لکم علیَّ حَقٌ فإمّا حقکم علی فالنصیحۀ لکم و توفیرُ فیئِکم علیکم و تعلیمُکُم کَیلا تجهلوا و تأدیبکُم کیما تعلموا ؛ مردم! مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی. اما حق شما بر من، عبارت است از: خیرخواهی شما و فراوان کردن درآمدهایتان و سرزیر کردن آن بر شما و آموزش دادن به شما تا در نادانی نمایند و تربیت کردن شما تا نیک بدانید.» (دشتی،60:1385)
2- بایسته های سیاسی در عرصه اجرایی
1-2: هوشیاری در برابر تفرقه افکنان
حوزه و روحانیت در سکان مرزبانی جامعه و انقلاب است از این رو بایستی دیدگانی بصیر، در دیدن خطرات دور و نزدیک پیدا کند؛ آنچه را دیدگان عادی نمی یابند، او را دریابد؛ از ساده بینی و سهل انگاری، به دور ماند؛ به غفلت و تغافل، عبور نکند: دیده فرو نبندد؛ خواب راحت را از خود دریغ بدارد و جامعه را در برابر خطرات موجود و محتمل، هوشیار سازد. (دفتر مقام معظم رهبری،217:1375)
امام خمینی رحمۀ الله علیه در این زمینه می فرماید: « امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان باید حفظ کنیم وحدتمان را. هرچه آن ها خلاف کنند، ما وحدتمان باید قویتر باشد و هرچه تبلیغات آن ها زیاد بشود. ما باید وحدتمان زیادتر بشود … امروزی که ما احتیاجمان به وحدت کلمه از همه اوقات بیشتر است، امروزی که این توطئه های مرزی و غیرمرزی در کار است، باز ما سر یک چیز مختصری دعوا می کنیم. این نیست جز اینکه یک جهالتی است در ما … ما باید بیدار باشیم آقا! توجه داشته باشیم. وقت این نیست که امروز سر افراد دعوا بکنیم، وقت این است که امروز همه قوایمان را متحد کنیم و این گروه گروه ها یکی بشوند … افرادی کوشش می کنند که تفرقه کنند و شما خوب می دانید که چه کسانی از تفرقه سود می برند. (آقانوری،279:1391)
2-2: پرهیز از مسائل تفرقه انگیز
روحانیت، در مسند قدرت، در مخاطره ی آن است که از مردم جدا شود؛ حجاب های صوری، حجاب معنوی بیافرینند؛ حفاظت ها و موانع، سد راه جان و تن باشند و دل ها را از هم دور کنند. توطئه ی دشمنان علیه مسئولان روحانی، این خسارت طبیعی را داشت و دارد که حایل و فاصل میان ایشان و مردم پدید آورد و از یک ارتباط آزاد ممانعت کند. مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: « روحانیت، باید با مردم زندگی کند. روحانیت، همان ماهی یی است که در آب زندگی می کند؛ آب دریای عظیم و متلاطم توده ها. ما را نباید از آب خودمان و از دریای متلاطمی که در آن بایستی شنا کنیم، جدا کنند. اگر جدا کنند وجود و حیثیتی نخواهیم داشت. (دفتر مقام معظم رهبری،193:1375)
در بیانات امام خمینی رحمۀ الله علیه در این زمینه آمده است: « آنچه را که می توانیم بگویم بهترین ثمرات این نهضت است، این وحدتی که حاصل شد بین قشرهای مختلف … من به شما و تمام نسل هایی که بعد از شما و ما خواهند آمد، هشدار می دهم که ملت و روحانیت، دانشگاه و روحانیت از هم جدا نشوند که جدا شدن این ها از هم هلاکت ملت و هلاکت اسلام و هلاکت کشور است … این ترس دارد با صورت های مختلف، حزب های مختلف؛ جمعیت های مختلف [ در برابر هم قرار بگیرند] … این غائله هایی که یکی بعد دیگری پیش می آورند، این یک نقشه هایی است که طرح ریزی شده است و به دست خود ما ها انجام می گیرد که بین خود ما ها را از هم جدا کنند، آن ها نتیجه اش را ببرند و خدا همه ما را حفظ کند از این طور اختلاف ها، از این طور چیزها. (آقانوری،277:1391)
3-2: مقابله با ظلم و حاکمان ظالم
انسانی که خداوند او را آزاد آفریده اگر به اختیار خود، طوق بندگی قلدران حاکم را به گردن افکند، شرافت انسانی خود را نابود کرده است. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید : « ولا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا ؛ بنده دیگران مباش در حالی که خداوند تر آزاد آفریده است.» و در بیانی دیگر می فرماید: « کل عزیز داخل تحت القدرۀ فذلیل ؛ هر ارجمندی که تحت سیطره قدرتی باشد ذلیل است.» (میزان الحکمه، ج 3 ، ص 441،ص286)
امام خمینی رحمۀ الله علیه در این باره می فرماید: « آن هایی هم آن طرفی اند، حق ندارند آن ها را که می گویند باید عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، باید با ظلم و با تعدی و این ها مبارزه کرد، حق ندارند [تخطئه] کنند که بگویند نه ما تکلیفمان این است که بنشینیم و درس بخوانیم. نه، همه مسلمان ها تکلیفشان این است که هم عمل کنند، هم علم پیدا کنند، هم عمل داشته باشند، هم معارضه با ظلم و با اجحاف به اندازه قدرتشان بکنند. (آقانوری،212:1391)
اگر خصلت طاغوت ستیزی و ستم گریزی جز آزادگی و عدم قبول سلطه طاغوت ها اثری نداشت، برای فضیلت و عظمت آن کافی بود. این خوی انسان را بلند همت بار آورده و ثبات، پایداری و تحمل سختی ها و ناملایمات در راه اهداف متعالی را به صاحب آن ارزانی می دارد و او را چون کوه در برابر تند بادهای ویرانگر مقاوم می سازد و در اثر این علوت همت، به شیاطین درون و برون، پشت پا می زند. توصیه قرآن به مومنان این است که بر خدا توکل کنند، تنها ولایت او را بپذیرند و از غیر خدا هراسی به خود راه ندهند. « لا یَتَّخِذ المُؤ مِنونَ الکافرینَ اولیاءَ مِن دُونِ المُؤمنین … ؛ مومنان نباید کافران را به جای اهل ایمان، سر/رست و دوست بگیرند و هرکس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه ایی با خدا نیست … .» (آل عمران/28)
طاغوت ها با بزرگ نمایی مشکلات و راه گشایی خود می خواهند مومنان از ولایت الهی سرباز زنند. سلطه پذیری، از آثار حقارت نفس است. (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،66:1433)
4-2 : مقابله با سیاست های مستکبران
مصالح کشور که حفظ و تداوم انقلاب اسلامی را در عرصه ی جهانی تأمین می نماید، جز در سایه ی مصلحت اهم که فقط شعار نه شرقی، نه غربی و صدور انقلاب می باشد، میسر نخواهد بود. در راستای تقویت هرچه بیشتر رابطه تعاملی بین مصالح نظام و حفظ شعار اساسی نفی سلطه هدایت سیاست خارجی جمهوری اسلامی به سوی تقویت اقدامات ذیل پیشنهاد می گردد. .حدت بین مستضعفان جهان بر پایه ائتلاف و اتحاد ملت های اسلامی « اگر وحدت کلمه اسلامی بود و اگر دولت ها و ملت ها های اسلام به هم پیوسته بودند معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین، زیردست قدرت ها باشند. اگر این قدرت بزرگ الهی منظم شود هیچ قدرتی بر آن ها غلبه نخواهد کرد.» (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،160:1423)
یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهده علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاست های اقتصاد سرمایه داری و اشتراکی که در جامعه است، هرچند که این بلیه، دامنگیر همه ملت های جهان گردیده است و عملا بردگی جدیدی بر همه ملت ها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خورده اند و حق تصمیم گیری در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است. (آقانوری،323:1391)
5-2: دفاع از منافع مستضعفان
از آنجا مه محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ماست، جهان خواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و برای ناتوان ساختن دولت و دست اندرکاران کشور ما، حلقه های محاصره را تنگ تر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی – اقتصادی ظاهر ساخته اند و بدون شک جهان خواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزش های ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند. از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراس اند و مسلم هر قدر کشور ما به طرف فقر زدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهان خواران از ما منقطع و گرایش های ملت های جهان به اسلام زیادتر میشود. روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخی و بیش از هزار ساله پناهگاهی محرومان را برای خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بی شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بی دریغ آنان از اسلام را فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم. (آقانوری،342:1391)
در ضمن رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در مورد مستضعفان می فرمایند: « در طول تاریخ روحانیت همیشه ارتباط با طبقات ضعیف برقرار بوده است. ما به روستاها می رفتیم و با روستاییان سروکار داشتیم. اگر در شهرها بودیم با کسبه های متوسط و مظلوم سروکار داشتیم. روحانیون هیچ وقت با گردن کلفتان نمی توانستند بسازند. البته یک عده از روحانیون بودند که خودشان جزو همان طبقات ممتاز بودند. کبوتر با کبوتر، باز با باز! آن ها خودشان، جزو بازها بودند و با بازها و لاشخورها همدم بودند و لاشخورها هم با یکدیگر رفیقند … . اما ما ها … من که در مشهد طلبه گوشه گیری بودم، یا فلان آخوندی که در فلان مسجدی در تهران، یا در زاهدان، یا در زابل و یا در هر گوشه دیگری از ایران نماز می خواند، با چه کسانی محشور بودیم؟ ما با همین طبقات ضعیف و مستضعف محشور بودیم. (دفتر مقام معظم رهبری،20:1375)
استنتاجات
با نگرش و تأمل بر تأثیر در حضور او در عرصه اجرایی، به این باور می رسیم که حضور روحانیت در این عرصه نیاز به بایسته های اخلاقی و سیاسی دارد؛ چراکه اگر روحانیت با آگاهی و فقاهت و پاکسازی نفس از شائبه های نفسانی وارد این عرصه شود، نمی توانند مسئولیت خود را به نحو احسن انجام دهد. پیروی از سیره ائمه اطهار علیهم السلام جزو اصلی کار یک روحانی است، چرا با پوشیدن این لباس مقدس، مردم جامعه توقع خاصی از او دارند. بنابراین روحانیت که سکّان انقلاب اسلامی در دستان اوست، ابتدا باید ظرفیت خود را از نظر درک مسائل سیاسی و اخلاقی بالا ببرد، سپس او را آراسته و ملبّس به خلقیات سازنده در راه رسیدن به هدف بکند.
روحانیت در جامعه می تواند هم به تربیت نفوس بپردازد و هم با در دست داشتن عوامل اجرایی از حیثیت اسلام دفاع کند که به این هدف نائل نمی شود، مگر اینکه ضرورت هایی از نظر اخلاقی و سیاسی در نظر بگیرد. روحانی خودساخته بسیار موثر در پیشبرد مقاصد انقلاب اسلامی می تواند باشد و اینکه چگونه یک روحانی می تواند به نحو احسن با حزب ها و جریان های دوقطبی با بصیرت کامل مبارزه کند و خودش در ورطه جناحی و حزبی مخالف با معیارهای انقلاب غوطه ور نشود. نیاز به بررسی و تحقیق دارد و اینکه آیا روحانیت با توجه به شعار جدایی دین از سیاست نمی تواند به عنوان یک مدیر و مدّبر با بصیرت و درایت در عرصه اجرایی و اجتماعی وارد شود و تدابیر صحیح در پیشبرد مقاصد جامعه بیاندیشد؟ که این مقوله در عصر حاضر که دنیای غرب با تمام توان به کوبیدن این قشر ممارست دارد، بسیار جای تحقیق و پژوهش دارد.
فهرست منابع
قرآن
1ـ آقانوری، حمید، (1391)، اخلاق حرفه ای و وظایف صنفی روحانیت از دیدگاه امام خمینی رحمۀ الله علیه، چاپ اول، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
2ـ برخوردار فرید، شاکر، ( 1391 )، آداب الطلاب، چاپ پنجم، تهران، موسسه انتشاراتی لاهوت
3ـ برخوردار فرید، شاکر، ( 1391 )، آفات الطلاب، چاپ پنجم، تهران، موسسه انتشاراتی لاهوت
4ـ دشتی، محمد، ( 1385 )، ترجمه نهج البلاغه امام علی علیه السلام ، چاپ اول، قم، انتشارات بیان الحق
5ـ دلشاد تهرانی، مصطفی، ( 1390 )، اخلاق مدیریتی در عهدنامه مالک اشتر، چاپ اول، تهران، انتشارات دریا
6ـ دفتر مقام معظم رهبری،( 1375 ) ، حوزه روحانیت در آینه ی رهنمودهای مقام معظم رهبری، جلد اول، چاپ اول، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
7ـ خداپرست، حسین، ( 1387 ) ، ترجمه مفردات راغب اصفهانی، چاپ اول، قم، نشر نوید اسلام
8ـ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (1433) ، عزت اسلامی، کارآمدی و دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی، ویژه نامه شماره 15
9ـ گلزاده، صادق، (1382)، اخلاق کارگزاران ویژه همایش اخلاق و فضیلت، چاپ اول، قم، موسسه بوستان کتاب
10ـ محمدی ری شهری، محمد، ( 1389 )، مترجم حمیدرضا شیخی، چاپ یازدهم، قم، دارالحدیث
11ـ مجلسی، محمدباقر، ( 1403 )، بی جا، بیروت، لبنان، دارالحیاء
12ـ نراقی، محمد مهدی، ( 1431 ) ، چاپ اول، بیروت، لبنان، مطبوعات دارالاندلس
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات