بررسی روایات مربوط سنت املاءو استدراج از کتاب های تفسیر قمی و البرهان
فاطمه فرجی
چکیده:
خداوند که انسان را بعنوان اشرف مخلوقات آفرید و از روح خود در کالبدش دمید(نفخت فیه من روحی ص/72)هدفش از خلقت او (لیعبدون ذاریات/56)بودولی بعضی از انسانها از وظیفه خود سرباز زده وتمرده نموده پس در نتیجه خدا آنان را به عذابی سخت گرفتار نمود.
درتحقیق مزبور به بررسی سنت استدراج واملاءدرتفسیرقمی والبرهان همچنین املاءواستدراج ازنظرلغوی،اصطلاحی و نظر برخی مفسرین شیعی درآیات وروایات پرداخته است. استدراج واملاءیک سنت الهی است که خداوند نعمت هایش را بر بندگان ارزانی داشته اگر از نعمت ها در راه درست و صحیح بهره بردندکه به وظیفه خود عمل نموده وگرنه در غیر این صورت اگر کفران بورزند خدا به آنان مهلت داده و نعمت شان را زیاد کرده وواگذارشان مینماید تا حدی که خدا را فراموش نموده و سپس اگر بیدار شدند و توبه نمودند که نجات یافته و رستگار میشوندوگرنه خداوند آنان را به عذابی سخت گرفتار می کند.
کلید واژگان:املاءو استدراج،سنت الهی،نعمت، خدا،تکذیب،واگذار.
استدراج
درلغت:
استدراج درلغت یعنی کسی درصدد برآید پله پله وبتدریج ازمکانی ویاامری بالارود و یا پایین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود.(مفردات راغب)
دراصطلاح:
دراصطلاح به معنای نزدیک شدن تدریجی به سوی هلاکت و نابودی در دنیا و یا آخرت است که به صورت خفا و نا پیداست.به عبارت دیگر استدراج تجدید نعمتی است بعدازنعمت دیگربگونهای که شخص ویا اشخاص و یا جامعهای مورد عذاب غرق در مظاهر مادی وسرمست ازنعمت هایی که یکی بعد از دیگری در اختیارشان قرارگرفته،به زیاده روی در معصیت وکفروعنادمی پردازدوبه تدریج وبدون توجه به سوی هلاکت و نابودی نزدیک می شود،از خدا و نتایج کارهای خود غافل می گردد.(طباطبایی،نور2)
املاءواستدراج
این سنت که میتوان آن رایکی ازمصادیق سنت(زیادی ضلالت)وامداد اهل باطل درجهت باطل هم قلمدادکرد بدین معناست که خدای متعال برنعمت های مادی ودنیوی اهل باطل می افزاید تا فریفته و مغرور شوند و در راه خود پا برجاتر و استوارتر شوند و برکفر وکفران و ظلم وعصیان خود بیفزایند و استحقاق عذاب وعقاب بزرگ تر و دردناک تری را بیابند:(اعراف/182و183) (مصباح یزدی1378؛1/434)
استدراج درآیات
استدراج درآیاتی ازسوره اعراف(182و183)وسوره قلم(44و45)بیان شده است پس به بررسی این آیات ازنظرتفسیرقمی والبرهان پرداخته می شود.
درتفسیرقمی علی بن ابراهیم قمی دررابطه با این آیه می فرماید:(و الذین کذّبوا بایاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون/182 واملی لهم انّ کیدی متین/183)
(درهنگام مرتکب شدن معاصی نعمت هایش به دستش میرسد/یعنی چند روزی برای آنها صبر می کنیم). (قمی،1388؛ 2/206)
وهمین طورآیه44و45سوره قلم:(فذرنی ومن یکذب بهذاالحدیث سنستدرجهم من حیث لایعلمون/ واملی لهم انّ کیدی متین)
ترجمه البرهان:(پس مراباکسانی که این سخنان راتکذیب می کنندواگذار.که ماآنهارا ازآنجا که نمی دانند به سوی عذاب سخت می بریم).(قمی،1388؛5/171)
قلم/44؛یعنی هنگامی که بنده ای گناهی رامرتکب می شودخداوندنعمتش رابراوزیادمی کندتابیشتر دردنیاغرق باشد و خداوند را فراموش نمایداین درصورتی است که خداوندبرای بنده اش شری رابخواهد.اگرخداوندبرای بنده اش خیری را بخواهد یا گناه کرده اوبراوسخت می گیردواورادر سختی وگرفتاری می اندازدتابه خودآمده وازگناهش توبه نماید. (تفسیرقمی ،ج5، ص171).لازم به ذکر است در تفسیر قمی در ذیل سوره اعراف/ 182 تفسیری نفرموده اند.
درترجمه البرهان علامه بحرانی می فرماید:پس مراباکسی که این گفتارراتکذیب می کند واگذار.به تدریج آنان رابه گونه ای که درنیابند(گریبان)خواهیم گرفت/ومهلتشان میدهم،زیرا تدبیرمن(سخت)استواراست).(قلم/44)وهمچنین در ذیل آیه 183و182/اعراف میفرماید:وآنان راکه آیات مارا دروغ انگاشتند،ازراهی که خودنمیدانندبه تدریج خوارشان می سازیم،وبه آنها مهلت دهم،که تدبیرمن استواراست.(نرم افزارقرآن مبین)
استدراج درروایات
1-امام صادق علیه السلام فرمودند:هماناخداهرگاه خیری رابرای بنده خودبخواهدواین عبد مرتکب گناهی شده باشد،او راپس ازآن به مصیبتی دچارمی کندواورابه یاداستغفاروطلب آمرزش می اندازدوهرگاه برای بنده ای بدی وشرّبخواهدواین بنده مرتکب گناهی شده باشد،نعمتی را برای او فراهم می آورد تااستغفار وطلب آمرزش رافراموش کند و درگناه زیاده روی کند واین همان سخن خدای عزّوجل است:(والذین کذّبوا بایاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون)به وسیله نعمتها درهنگام معصیتها.(کلینی؛ 2/327/1)
2-ازسماعه بن مهران نقل شده است که گفت:ازامام صادق علیه السلام دررابطه بااین آیه پرسیدم.فرمودند:استدراج عبارت است ازاین که بنده مرتکب گناه می شودوهمراه آن نعمت نیزبه وی داده می شودواین نعمت،اوراازاستغفارازآن گناه بازمی دارد.(کلینی/2/327/3)
علی بن ابراهیم می گوید:دراین آیه(سنستدرجهم من حیث لایعلمون)،هشداری است برای انجام گناهان.سپس به پیامبر خویش صلی الله علیه واله وسلم می فرماید:(فاصبر لحکم ربّک ولاتکن کصاحب الحوت)منظورحضرت یونس علیه السلام است که هنگامی که قوم خویش را نفرین کردوبا خشم وعصبانیّت آنان را ترک کرد.(قمی؛1388/2/369)
آیات استدراج درتفسیرالمیزان:
معناى استدراج درعذاب"والذين كفروا بآياتنا سنستدرجهم من حيث لايعلمون."(اعراف/182)
” وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ” استدراج درلغت به معناى اين است كه كسى درصددبرآيدپله پله وبه تدريج ازمكانى وياامرى بالارودياپایين آيد و يا نسبت به آن نزديك شود،وليكن دراين آيه قرينه مقام دلالت دارد بر اينكه منظور نزديك شدن به هلاكت است يادردنيا و يا در آخرت.واينكه استدراج رامقيدكرد به راهى كه خود آنان نفهمند، براى اين است كه بفهمانداين نزديك كردن آشكارا نيست،بلكه درهمان سرگرمى به تمتع ازمظاهرزندگى مادى مخفى است،ودرنتيجه ايشان بازيادهروى درمعصيت پيوسته بسوى هلاكت نزديك مىشوند،پس مىتوان گفت استدراج تجديد نعمتى بعدازنعمت ديگرى است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمتها ايشان راازتوجه به وبال كارهايشان غافل بسازد، هم چنان كه در آيه” ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا” اعراف/95 وآيه"لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوافِي الْبِلادِ مَتاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ"آل عمران/197گذشت.
سخن خدای عزّوجل است:(والذین کذّبوا بایاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون)به وسیله نعمتهادرهنگام معصیتها.( اصول کافی،ج2،ص327،ح1)
2-ازسماعه بن مهران نقل شده است که گفت:ازامام صادق علیه السلام دررابطه بااین آیه پرسیدم.فرمودند:استدراج عبارت است ازاین که بنده مرتکب گناه می شودوهمراه آن نعمت نیزبه وی داده می شودواین نعمت،اوراازاستغفارازآن گناه بازمی دارد.(کلینی؛2/327/3)
علی بن ابراهیم می گوید:دراین آیه(سنستدرجهم من حیث لایعلمون)،هشداری است برای انجام گناهان.سپس به پیامبر خویش صلی الله علیه واله وسلم می فرماید:(فاصبر لحکم ربّک ولاتکن کصاحب الحوت)منظورحضرت یونس علیه السلام است که هنگامی که قوم خویش را نفرین کردوبا خشم وعصبانیّت آنان را ترک کرد. (قمی1388؛/2/369)
معناىاملاءدر:وَأُمْلِي لَهُمْ وفرق آن بااستدراج
“وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ"کلمه"املاء"به معناى مهلت دادن است،وجمله"إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ” تعليل مطالبى است كه دردوآيه سابق بودوالتفاتى كه ازتكلم مع الغيردر"سنستدرجهم"به تكلم وحده در"املى"بكاررفته براى اين است كه دلالت كندبرمزيد عنايت برمحروم ساختن ايشان از رحمت الهى و واردساختن شان درموردهلاكت.
نكته ديگراين التفات اين است كه املاء مهلت دادن تامدت معين است وبه همين جهت آيه شريفه درمعنى نظيرآيه"وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ"شوری/14است وكلمهاى كه دراين آيه است همان است كه درهنگام هبوط آدم به وى فرموده:"وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ"بقره/36وقضاى الهى هم همين است، وقضاء مختص به خداى تعالى است ودرآن كسى بااوشريك نيست،به خلاف استدراج كه به معناى رساندن نعمت بعد ازنعمت است،واين نعمتهاى الهى به وسائطى ازملائكه وامربه انسان مىرسد،به همين مناسبت استدراج رابه صيغه متكلم مع الغيرآوردولى دراملاءودركيدى كه نتيجه استدراج واملاء است به صيغه متكلم وحده تعبيركرد.(طباطبایی ؛نور2)
معناى استدراج كفارومكذبان(سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ)
” سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا یَعْلَمُونَ” اين جمله،جملهاى است استينافى ومستقل،ودرآن كيفيت أخذخداوعذاب كردنشان رابيان مىكند،عذاب كردنى كه اجمالش ازآيه"فذرنى …” استفاده مىشد،وكلمه"استدراج"كه مصدر فعل “نستدرجهم” است،به اين معناست كه درجه كسى رابه تدريج وخرده خرده پايين بياورند،تاجايى كه شقاوت وبدبختيش به نهايت برسد ودر ورطه هلاكت بيفتد،خداى تعالى وقتى بخواهدباكسى چنين معاملهاى بكند،نعمت پشت سر نعمت به او مىدهد، هر نعمتى كه مىدهدبه همان مقدارسرگرم وازسعادت خودغافل مىشود،و درشكرآن كوتاهى نموده،كم كم خداى صاحب نعمت رافراموش مىكند،وازيادمىبرد.(طباطبایی؛نور2)
پس استدراج،دادن نعمت دنبال نعمت است به متنعم تادرجه به درجه پايين آيد،وبه ورطه هلاكت نزديك شود، وقيد"مِنْ حَيْثُ لایَعْلَمُونَ"براى اين است كه اين هلاكت ازراه نعمت فراهم مىشود،كه كفارآن راخيروسعادت مىپندارند،نه شر و شقاوت.
“وَاُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ"كلمه"املاء"كه فعل"املى"ازآن مشتق شده به معناى مهلت دادن است،وكلمه"كيد"به معناى نوعى حيلهگرى است،وكلمه"متين"به معناى قوى ومحكم است. ومعناى آيه اين است كه:من به كفارمهلت مىدهم تادرنعمت مابا گناه بغلتند،وهرجوردلشان خواست گناه كنند،كه كيدمن قوى است.
واگردراين آيه سياق رااز"ما"كه عظمت رامىرساندومىفهماندبه هرنعمت ملكى موكل است به"من"برگردانيده،درآيه قبلى مىفرمود:ماچنين وچنان مىكنيم،ودراين آيه مىفرمايد:من چنين وچنان مىكنم،براى اين است كه املاومهلت دادن همان تاخيرأجل است،ودرقرآن كريم هرجاسخن ازاجل به ميان آمده،به غيرخداى سبحان نسبتش نداده، مثلا فرموده:"ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ” انعام/2.(طباطبایی،نور2)
تفاوت املاء واستدراج
برای این که تفاوت میان استدراج واملأروشن گردد بایددیدمعنای آن چیست؟
املأدرلغت به معنای مهلت دادن است.همین معنی درمعنای اصطلاحی آن لحاظ گردیده است.ازاین رودراصطلاح به معنای مهلت دادن گنهکاران ومعاندان وکافران تامدت معین می باشد.
باتوجه به معنای املأ واستدراج می توان خطوط امتیازی آنان رابه صورت زیرترسیم کرد:
1-استدراج نوعی ازمجازات وعذاب است درحالیکه املأ تأخیردرعذاب است.
2-دراملأزمان تعیین میگردد(مثل مهلت دادن خداوندبه شیطان تاروز قیامت)امادراستدراج چنین نیست.
3-دراملأ قضای مطرح است که مختص به خدای متعال است وازاوفقط صادرمی گرددونیازبه واسطه نیست.امادرسنت استدراج که به معنای تجدیدنعمت بعدازنعمت است وسائطی مطرح می باشدواین نعمتهاباوسائطی ازملائکه وامربه انسان می رسد.(طباطبایی،نور2)
چراگناهکاران دراین دنیامجازات نمی شوند؟
اولا:پاداش وکیفرالهی اختصاص به زندگی این دنیا ندارد وحیات پس ازمرگ(حیات برزخی وقیامت کبری)نیزازعرصه مجازات وپاداش وبلکه مجال اصلی آن است.
ثانیا:رفاه پی درپی ومهلت دادن برای گناه که درفرهنگ قرآنی به آن استدراج وامهال گفته میشودخودکیفر اعمال آنان است که کیفراخروی رانیزبه دنبال دارد.
درزندگی انسان دوسنت الهی جاری است وآن سنت استدراج وامهال است.
الف)استدراج یعنی امداداهل باطل درجهت باطل وسرازیرکردن نعمت های دنیابرآنان تاقدم قدم ودرجه درجه برکفروظلم خودبیفزاییدواستحقاق عذاب الهی رابیابند.(فلمانسواماذکروا به فتحنا علیهم ابواب کلّ شیءحتی اذافرحوابمااوتوااخذناهم بغته فاذاهم مبلسون فقطع دابرالقوم الذین ظلموا؛همین که آنچه رابه یادشان آورده بودیم به فراموشی سپردند،درهای همه رابرآنان گشودیم وچون به آنچه یافته بودند شادمان شدند ناگهان بگرفتیمشان ویکباره درمانده ونومید شدندوگروهی که ستم می کردندریشه کن شدند.انعام/44و45)
ونیز فرمود:(ولولاان یکون الناس امه واحده لجعلنالمن یکفربالرحمن لبیوتهم سقفا من فضه ومعارج علیهایظهرون ولبیوتهم ابواباوسروراعلیهایتّکؤن وزخرفاوان کلّ ذلک لمامتاع الحیاه الدنیا والاخره عندربّک للمتقّین؛واگرنه آن بودکه همه مردم درانکارخداوندامتی واحدشوند(همه کافرشوند)قطعابرای خانه های آنانکه به خدای رحمان کفرمی ورزیدند، سقف هاونردبان هایی ازنقره که باآنهابالاروندقرارمی دادیم وبرای خانه هایشان نیزدرهاوتخت هایی که برآنهاتکیه زنند وزروزیورهای دیگرنیزقرارمی دادیم همه اینهاجزمتاع زندگی دنیانیست و آخرت پیش پروردگارتوبرای پرهیزگاران است. (زخرف/33تا35)
استدراج سه منشأدارد:
1-استدراج نتیجه وضعی رفتارخودکافران وظالمان است.حالت طبیعی گرایش به دنیاجمع و تصاحب دنیا است.پس درواقع استدراج دامی است که آنان برای خودپهن کرده ودرآن گرفتارمیشوند.
2-برخی ازکفّاروظالمان هستندکه لیاقت سعادت اخروی رابه کلی ازدست داده اند(والاخره عندربّک للمتقین؛وآخرت پیش پروردگارتوبرای پرهیزگاران است(زخرف/35))اینان اگردر این دنیاعمل نیکی انجام دهندپاداش آن عمل نیک درهمین دنیابه آنهاداده می شودتا ظلمی متوجه آنان نشده باشد.امّابهره آنهاازرحمت الهی فقط درهمین دنیای فانی است چرا که لیاقت سعادت اخروی را از دست داده اند.
3-الف)استدراج خودنوعی امتحان محسوب می شودهم امتحان برای کافران وظالمانی که گرفتاراستدراج می شوندوهم امتحان برای مؤمنانی که نعمت های دنیوی کافران رامشاهده می کنندوشکی به دل راه نمی دهند.ب)امهال یعنی مهلت دادن.
خداوندمتعال برای رعایت یک سلسله مصالحی که ماازبرخی ازآنها ناآگاهیم،درعقوبت اهل باطل تعجیل نمی کندبلکه به آنان فرصت ومهلت می دهد.اموری رامی توان به عنوان امهال نام برد.
اول:امهال به همان فلسفه استدراج باشد.خداوند میفرماید:)ولایحسبّن الذین کفرواانمانملی لهم خیرلانفسهم انمانملی لهم لیزدادوااثماولهم عذاب مهین؛کسانی که کفرورزیدندمی پندارندکه مهلتی که به آنان می دهیم برایشان خوب است. فقط مهلتشان می دهیم تاگناهشان بیشترشود وعذابی خوارکننده دارند.(آل عمران/178)
دوم:فرصت توبه وبازگشت.اگرخداونددرعقاب ظالمان تعجیل کندوفرصت توبه واصلاح به آنان ندهد.اولاَ:انسانی باقی نمی ماندکه ازعقوبت دنیوی سالم بماند.ثانیاَ:بانبودفرصت توبه روح ناامیدی برمردم حاکم می شد.خداوندمی فرماید: (و لویؤاخذالله الناس بماکسبواماترک علی ظهرهامن دابه ولکن یؤخرهم الی اجل مسمی فاذاجاءاجلهم فانّ الله کان بعباده بصیرا؛اگر خدای متعال مردم رابه آنچه می کنندمؤاخذه می کرد،هیچ جنبنده ای رابرپشت زمین باقی نمی گذاشت ولی آنان را تا سرآمدی معین به تأخیرمی اندازدوچون سرآمدشان دررسدخدای متعال به بندگانش بینااست.فاطر/45)
سنت الهی دیگری نیزبرجوامع وزندگی بشرجاری است که نبایدبااستدراج خلط شودوآن سنت ازدیادنعمت بواسطه شکر است.خداوندمی فرماید:( لئن شکرتم لازیدنّکم؛اگر سپاس رابه جای آوریدبه یقین افزونتان دهم.ابراهیم/7)ونیزمی فرماید (ولوان اهل القری آمنواواتقوالفتحناعلیهم برکات من السماءوالارض؛اگراهل قریه هاایمان می آوردندوپرهیزگاری می کردند،برکاتی از آسمان وزمین برآنان می گشودیم.(اعراف/96)
پس چنین نیست که ازدیاد نعمت همواره استدراج باشد.این سنت الهی هریک مجاری خاص خودرادارد.شایدبتوان درجمع این سنت هاچنین گفت که حالت اولی انسان این است که نعمت هادراثرشکرافزون شودوازاوگرفته نشود ودرصورت کفران وناسپاسی وظلم چنین نیست که نعمت حتماَازاوگرفته شود.خداونددرادامه همان آیه شکر می فرماید: (لئن کفرتم انّ عذابی لشدید)واگرناسپاسی کنید عذاب من بسیارسخت است این تعبیرنمی رساندکه در صورت کفران حتماَ نعمت هاکاسته می شودبلکه می گویدعذاب الهی سخت است وممکن است سنت الهی دیگری مانندامهال واستدراج آن نعمت هاراباقی بگذارد که در واقع این امهال و استدراج مقدمه عذاب سخت الهی است و یا مهلت داده شده سبب توبه وبازگشت باشدکه بازبقای نعمت رابه دنبال دارد.(نرم افزار پرسمان)
استنتاج:
براساس آن چه از تفاسیر پیرامون سنت های املاء و استدراج حاصل شد از مجموع آیات چنین بر می آید که خداوند گناهکاران و طغیان گران را طبق یک سنت فورا گرفتار مجازات نمی کند بلکه درهای نعمت را به روی آنها می گشاید و هر چه طغیان بیشتر شد نعمت هم افزونی می یابد که در این صورت از دو حال خارج نیست یا متنبه می شوند که این مصداق هدایت الهی است یا بر غرور و معاصی آنان افزوده می شود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی به سوی عذاب و مجازات دردناک تری است.
منابع ومأخذ:
قرآن کریم
راغب اصفهانی،حسین بن محمد،المفردات فی غریب القرآن.
طباطبایی،سیدمحمدحسین.ترجمه تفسیرالمیزان،،نرم افزارنور2.
کلینی،اصول کافی،نرم افزار.
قمی،علی بن ابراهیم،1388،تفسیرقمی،قم،مترجم:جابررضوانی،انتشارات بنی الزهرء،چ1.ا
بحرانی،سید هاشم.نرم افزار قرآن مبین،تفسیرالبرهان.
نرم افزارپرسمان، بیش از14000 پرسش وپاسخ دانشجویی،نهاد نمایندگی مقام معطم رهبری در دانشگاه ها،قم.
مصباح یزدی؛محمد تقی.1378.جامعه وتاریخ از دیدگاه قرآن،تهران،چاپ ونشر بین الملل،چ1.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات