ویژگی سنت های الهی در قرآن کریم
چکیده:
سنت به معنی راه و روش است و معانی و کاربردهای متفاوتی دارد و مهم ترین معانی اصطلاحی آن شامل موارد زیر می گردد:قوانین کلی و تغییر ناپذیر،آداب و رسوم گذشتگان.
آن چه در بحث از سنت های الهی مد نظر است عبارتند از:یک سلسله قوانین و نوامیسی که خداوند متعال بر جهان وضع کرده است که دارای ویژگیهای ذیل میباشد:1-کلی 2-ناظر به تکوین وتشریع 3-تغییرناپذیر.
منظور از سنت تکوینی؛خدا همان قوانین ثابت و پایدار است که در دل کائنات وجود دارد .هدایت تشریعی؛خداوند ناظر به زندگی ظاهری وفردی و اجتماعی است که انتظام امور انسان بدون آنها ممکن نیست.
سنت های الهی دارای یک سری اوصاف و ویژگی های مخصوص است از جمله:1-عمومیت داشتن 2-عدم تبدیل و تحوّل 3-اجتماعی بودن.
کلیدواژه ها:سنت های الهی،تغییرناپذیر،قوانین کلی،قرآن،سنت،اسلام.
مقدمه:
انسان از دیر باز به سنت ها و رسوم خود اعتقاد داشته است و همواره بر انجام آن تأکید کرده است.
سنت را می توان یکی از عوامل بسیار مهم در زندگی تلقی نمود و آن را به عنوان یک دلیل و پشتوانه قوی بر کارها بر شمرد،جامعه ای که در آن سنت ها ثابت و پایدار باشد کمتر دچار تغییر و تحول در عرصه های گوناگون اجتماعی فرهنگی حتی سیاسی و یا زندگی می شوند و به پشتوانه سنت عمل مطابق با سنت را انجام می دهند.
انسان با پشتوانه و اعتقادات قبلی و طبقه بندی شده نسبت به انسان تازه متولد شده و یا خالی الذهن بسیار متفاوت خواهد بود،چرا که او هر چیزی را نمی پذیرد و یا قبول نمی کندو بدان ملتزم نمی شود ولی انسان خالی الذهن و فارغ الحال این قابلیت را دارا است .
انسان دارای سنت از یک سری اطلاعات و باورها برخوردار است که این باورها را می توان در گفتار و کردار و رفتار او حس و مشاهده کرد ولی انسان بدون سنت در معرض خطرات و امراض از نوع فرهنگ ها و باورهای مختلف است.
سنت از نظرلغت:
سنت که جمع آن سنن است درلغت به معنای راه،روش، طریق، آیین، نهاد، سرشت، رسم و شریعت آمده است.(لغت نامه دهخدا،ج8،ص12146)
این کلمه از ریشه سنّ به معنای تیز کردن و صیقل دادن راندن و راه بردن یک چیز مشخص است. (المنجد،ماده سنّ)
سنت در اصطلاح:
واژه سنت معانی و کاربردهای اصطلاحی گوناگونی دارد که در همه موارد با معنای لغوی آن مرتبط است.مهمترین معانی اصطلاحی آن عبارتند از:
1-سنت به معنای قوانین کلی وتغییرناپذیر
سنت به این معنا شامل قوانین کلی و تخلف ناپذیر است که تبیین روابط پدیده ها در نظام آفرینش و شرح و تبیین قانون مندی هستی و همچنین چگونگی عملکرد آن قوانین در جهان هستی را به عهده دارد .بنابراین سنت در این معنا شامل قوانین علّی و معلولی حاکم بر نظام عالم و آدم و پدیده ها مانند قوانین حاکم بر جامعه،تاریخ و تحولات آنهاست.بر همین اساس از دیدگاه قرآن سنت خدا در راستای محو و نابودی شرک واستکبار و وراثت مومنان برجهان درحرکت است.(مصباح یزدی،ص435)
در تفسیر مهر در مورد آیه67 سوره اسرا درجایی که مشرکان علیه پیامبر(صلی الله علیه و اله)توطئه نموده اند با بیان قانون و سنت دایمی می فرماید:در این آیه سنت و قانون تغییر ناپذیر الهی بیان شده است که چنانچه ملتی چراغ هدایت خویش را به دست خود بشکند و طبیب و عامل نجات خویش را از شهر اخراج کند،به خاطر این گناه و ناسپاسی گرفتار مجازات الهی خواهد شد.و دیگر آنکه خدا بین مردم و ملتها تفاوتی نمی گذارد و قوانین اجتماعی او در شرایط مساوی،به صورت یکسان در مورد همه اجرا می شود،چون سنت های الهی براساس علم وحکمت پایه گذاری شده وتخلف ناپذیر و
تغییر ناپذیر است،یعنی همچون قوانین بشری نیست که براساس منافع، علم ناقص یا خودکامگی ها پایه گذاری شده باشد و براساس تغییر این امور نیز تغییر کند.(تفسیر مهر ج12ص133)
2-سنت به معنای آداب و رسوم گذشتگان
سنت و آداب و رسوم گذشتگان را میتوان به سنت حسنه ویاسنت مقبول وسنت مردود تقسیم بندی کرد.مجموعه آداب و رسومی که انسانها در جوامع مختلف پدید آورده اند و دین اسلام آنها را پذیرفته است.آداب و رسومی که به داد و ستد،ازدواج،روابط خویشاوندان و…..مربوط می شوند از این گونه اند که بیشتر آنها را شریعت اسلامی تایید کرده است در مقابل آداب و رسوم بد و مردود که مخالف شریعت اسلامی،قرآن و سخنان معصومان هستند و گذشتگان آنها را وضع کرده اند و ممکن است در آینده نیز وضع گردند مورد تایید اسلام نیستند.
اسلام انسان را به ایجاد سنت نیک و آداب و رسوم صحیح مانند پل سازی،ساخت بیمارستان،ایجاد مراکز تعلیم و تربیت،دادن وامهای قرض الحسنه،سرکشی به بیماران و عیادت از بیماران،شرکت در تشییع جنازه،تشویق کودکان و نوجوانان به فعالیتهای سازنده و…… ترغیب نموده و ثواب زیادی برای وضع کنندگان و عمل کنندگان به آنها درنظرگرفته است.
سنت به معنای آداب و رسوم گذشتگان امروزه بیشتر در مقابل مدرنیته به کارمی رودوبه همه عناصر تفکر و عمل اقوام و ملتهای گذشته گفته می شود.به عبارت دیگر سنت به این معنا مجموعه آداب و هنجارهایی است که پیشینیان به آن عمل کرده اند.
ولی با گذشت سالها و قرنها کهنه شده اند ممکن است بعضی از این آداب و رسوم ارزشمند نباشند و به اصطلاح سنت سیئه ومردود به شمار آیند ولی برخی بدون وارد دانستن کوچک ترین نقد و ایرادی به آنها پایبند هستند.قرآن کریم این نوع سنت را به بدی یاد کرده است و خاطر نشان می کند که هر گاه مشرکان از پاسخ به پیامبر(ص) ناکام می ماندند به رسم اجداد خود تمسک می جستند ومیگفتند ما گذشتگان واجدادمان را چنین یافتیم بنابراین همان گونه عمل می کنیم.(زخرف/22)
آنچه در بحث از سنت الهی مقصود است معنای اول از سنت یعنی یک سلسله قوانین و نوامیسی که خداوند متعال بر جهان هستی حاکم کرده است که سه ویژگی دارند: 1-کلی، عمومی وجهان شمول هستند.
2-ناظر به نظام تکوین و تشریع هستند.
3-تغییر ناپذیرند.
وجود این اصول و قوانین در اداره عالم و آدم که هرکدام در مواردمعینی نقش خاص خود را ایفا میکنند، بیانگر اراده تکوینی و تشریعی خداست. بنابراین،در تعریف(سنّت الهی)میتوان گفت:ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد،یا روشهایی که خدای متعال امور عالم و آدم را بر پایه آنها تدبیر و اداره میکند.( جامعه وقرآن ازدیدگاه قرآن،ص425)
انواع سنّتهای الهی
سنّتهای الهی،به اقسام مختلفی تقسیم بندی میشوند؛در یک تقسیم بندی میتوان آن را به(سنّتهای آخرتی)و(سنّتهای دنیوی)تقسیم کرد.
سنّتهای آخرتی درباره زندگی آن جهانی و ابدی انسانها و پاداش و کیفر آخرتی اعمالشان است و سنّتهای دنیوی به زندگی این جهانی انسانها مربوط است. سنّتهای دنیوی به نوبه خود به دو قسم تقسیم پذیرند.یکی سنّتهای فردی وسنتهای اجتماعی.(همان،426)
در یک تقسیم بندی دیگر،سنّتهای الهی به سنّت تکوینی وسنّت تشریعی تقسیم میشوند؛منظور از سنّت تکوینی خدا،قوانین ثابت وکلی است که در دل کائنات و ذرات هستی جریان دارد.یکی از بارزترین نمونههای سنّت تکوینی،سنّت هدایت عمومی موجودات است که آیه زیر به آن تصریح دارد:(ربنا الذّی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی(طه/50))پروردگار ما کسی است که به هر چیزی آفرینش آن را داد و سپس آن را هدایت کرد).البته این سنّت،معنای گستردهتری نیز دارد و افزون بر سنّت هدایت تکوینی، شامل هدایت مردم توسط انبیا نیز میشود.
در این نوع سنّت تکوینی،یعنی سنّت هدایت و راهیابی که در دل هر موجودی هست،خداوند هر موجودی را به کمال شایسته خویش میرساند و از درون،آن را شکوفا میکند.دانه گندمی که در دل خاک قرار میگیرد،به برکت هدایت تکوینی، مسیر رشد و شکوفایی را طی میکند و به خوشه و سنبل تبدیل میشود.این نوع از هدایت،لازمه رحمت گسترده پروردگار است که شامل همه موجودات اوست. همچنین قوانین علّی و معلّولی حاکم برجهان که هم درحیطه جان موجودات و هم در بیرون ازجان آنهایعنی در شئون ظاهری آنهاجریان دارد،نمونه دیگری از سنّت تکوینی است.طغیان به هنگام رفاه و آسایش از سنتهایی است که در شئون ظاهری بشر جریان دارد،یعنی احساس بینیازی در اثر داشتن مال و ثروت فراوان،موجب سرپیچی از حدود الهی میشود.خداوند در قرآن میفرماید):کلّا انّ الانسان لیطغی ان راه استغنی(علق/6 و7((انسان طغیان میکند،وقتی که خود را بینیاز ببیند.
قوانین دیگری نیز وضع شده است که آنها را هدایت تشریعی مینامند.این نوع هدایت،ناظر به زندگی ظاهری،فردی و اجتماعی است که انتظام امور انسان بدون آنها ممکن نیست.قوانین حاکم بر روند اجتماعی ـ سیاسی اقوام وملتها از این گونهاند. برای نمونه،سنّت تشریعی خداوند بر این جاری است که سرنوشت هیچ ملتی تغییر نمیکند،مگر این که خودشان براساس میل و اراده و اختیارخود،آن را تغییر دهند.
خداوند در قرآن میفرماید:إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّر ُما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما ِبأَنْفُسِهِمْ(رعد/11)
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد،مگر آنکه خودشان دست به تغییر زنند.
همچنین سنّت الهی بر این جاری است که رفاه اجتماعی در پرتو تقوا و خدا ترسی به دست میآید):وَلَوْ اَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا و َاتَّقَوْا َفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَاْلأَرْضِ و َلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَكْسِبُونَ (اعراف/ 96()
واگر اهل شهرها و آبادیها،ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند،برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم،ولی آنها حق را تکذیب کردند،ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.مجموعه قوانین و قواعد تکوینی و تشریعی،به نام دین بر بشر عرضه شده است. سعادت انسان در گرو مطابقت اندیشهها،اخلاق و اعمال او با دین است وچون بین اندیشه،اخلاق و اعمال انسان با بدبختی و یا خوشبختی او رابطه حقیقی و علّی و معلولی وجود دارد و نه رابطه اعتباری،بنابراین از یک سو سنّت تکوینی خدا بر این است که همه انسانها با امتحان به کمال و مقام قرب الهی برسند و از سوی دیگر، در عالم تشریع و قانونگذاری،وسایل و چگونگی امتحان و عملکرد آن نیزمشخص شده است.از میان همه انواع موجودات،بشر موجودی است که به کمال نمیرسد،مگر با یک سلسله افعال اختیاری و ارادی که آن نیز سر نمیزند،مگر از باورهایی نظری و عملی.در نتیجه،این نوع باید تحت قوانین زندگی کند، حال چه قوانین حق و چه باطل،چه خوب و چه بد.پس خدایی هم که عالم تکوین را راه انداخته،باید برای او از طرفی یک سلسله اوامر و نواهی که جامع آن را شریعت مینامیم،تشریع کند و ازسوی دیگر ،حوادث اجتماعی و فردی پدید بیاورد تا انسان در برخورد با این دوآن چه را در قوه و استعداد دارد فعلیت دهد ودر آخر یا سعادتمند شود و یا شقی و بدبخت گردد و آن چه در باطن وجودش هست،به ظهور برسد.اینجاست که نام محنت و بلا و امتحان و امثال آن هم بر این حوادث منطبق میشود و هم بر این تشریع.(ترجمه المیزان ،ج4 ،ص48)
سنّتهای الهی و سنّتهای بشری
انسانها در زندگی اجتماعی و فردی خود،قوانین و مقرراتی را وضع میکنند که سنن اجتماعی،قومی و یا ملی نامیده میشودآداب و رسوم خاص هر قوم و ملّت، سنّت ویژه آنهاست.همچنین قوانین بین المللی که در سطح گستردهای،بهوسیله کشورها و سازمانهای جهانی وضع میشود،نوعی سنن و آداب اجتماعی هستند، مانند احترام به حسن همجواری،دخالت نکردن در امور داخلی کشورها و… ولی این سنن با سنّتهای الهی از دو نظر فرق دارند:
الف)در کلیّت،ثبات و راه کارها و فرایند حاکم بر چگونگی وضع آنها.
ب)در غایت و هدف.
سنّتهای الهی قابل تغییر و تبدیل نیستند و ثبات و دوام دارند،(فلن تجد لسنةِ اللّه تبدیلاً؛و سنّت خدای متعال را دگرگون نخواهی یافت)(فاطر/43)به آن تصریح دارد ولی در مقررات و سنتهایی که به دست انسان ایجاد میشوند، ثبات و دوام کمتری به چشم میخورد و همواره در حال دگرگونی و تغییرند. (همان،ج4،ص329)
ویژگی های سنت های الهی
از آیات قرآن کریم استفاده می شودکه سنت های الهی که بر حوادث و رخدادهای تاریخی حاکم است دارای ویژگی های زیر می باشد:
1-خدایی بودن:در آیات قرآن از آن ویژگی به سنت الله تعبیرشده است. (فاطر/43واحزاب/38)
2-عمومیت داشتن:این سنت ها دارای ویژگی فراگیری و عدم تخلف می باشد و همین ویژگی است که به این سنت هاجنبه علمی می بخشد.(احزاب/38)
3-عدم تبدیل و تحول پذیری:ویژگی دیگر این سنت ها این است که هرگز تبدیل و تغییر نمی پذیرند. (فاطر/38واسراء/77واحزاب/60تا62وفتح/23)
4-اجتماعی بودن:یعنی روش خداوند نسبت به همه اجتماع است چه رحمت چه عذاب (اعراف/96تا99).
زمینه عمل این سنت هاجامعه است و از حد فاعل میگذرد.(عبرتهای عاشورا، ص 22و 23)
سنت ها وقوانین الهی در تفسیر مهر
1-سنت های الهی تغییر نمی کند.(اسراء/77،احزاب/62،فاطر/43،فتح/23)
2-خدا می خواهد سنت های ملت های پیشین را برای شما بیان کند و بدانها راهنمایی نماید.(نساء/22)
3-پیش از شما سنت هایی وجود داشت ،پس در روی زمین گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب گران چگونه بوده است.(آل عمران/137)
4-خدا سرنوشت هیچ قوم(وملتی)را تغییر نمی دهد،مگر آنچه را درخودشان است تغییر دهند. (رعد /11،انفال/53)
سنت های مطلق
از دیدگاه اسلامی هدف از آفرینش انسان این است که او با افعال اختیاری خود به استکمال برسد از این نظرگاه هدف نهایی تقرب به خدای متعال است و هدف میانی کسب رضای او و عبودیت و بندگی وی . خداوند متعال برای این که انسانها را به این اهداف نزدیکتر و وسایل تحقق آنها را فراهم کند سنت های مطلقی دارد که اصیل ترین آنها دو سنت است :1-سنت هدایت توسط انبیاء 2-سنت آزمایش .
1-سنت هدایت توسط انبیاء
سنت هدایت معنای عام وکلی تری دارد و به تدبیر سر تا سر جهان هستی مربوط است چنانچه خداوند متعال همه موجودات را هدایت فرموده است.(طه/50)و همین طور معنای محدود وکم دامنه تر دارد که جنبه اجتماعی ندارد بلکه صرفا فردی است وآن این است که خدای متعال به یکایک انسانها عقل داده تا حقایق را دریابند وخوب وبد آن را از هم تمیز دهند.(بلد/10)
و هیچ یک از این دو معنای سنت هدایت در این جا مقصود نیست آنچه مقصود است هدایتی است که جنبه اجتماعی دارد یعنی هدایت انسانها توسط انبیاء.هریک از انبیاء و پیامبران برای هدایت جامعه ای،خواه کوچک و بزرگ،برانگیخته و فرستاده شده اند نه برای هدایت یکایک افراد آن جامعه.(ولقد بعثنا فی کل امّه رسولا ان اعبدوالله.نحل/36)
2-سنت آزمایش
سنت آزمایش علاوه بر این که جنبه اجتماعی دارد در امور فردی هم جاری است.پس وجود خوشی ها و لذات و نیز ناخوشی ها وآلام در زندگی دنیوی یک اصل است و در متن تدبیر الهی ملحوظ بوده است. بعضی از آیاتی که در باره سنت آزمایش سخن می گوید بدین قرار است.(بقره/155،وانبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات:به یقین شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش دارایی ها وجان ها و میوه ها می آزماییم)و(بقره/214،آل عمران/140تا144و186وانفال/28).
سنت های مقیّد و مشروط
پس از آنکه انبیای الهی پیام و دعوت الهی را به گوش رساندند و تا آنجا که مقدور و مسیرشان بود در هدایت آنان سعی کردند و نیز زمینه و وسایل آزمایش آدمیان فراهم و مهیا شد مردم به اختیارخود راه حق و خیر را در پیش می گیرند این موضع گیری های خوب و بد مردم در قبال تعالیم واحکام الهی سبب روی نمودن سلسله ای ازسنت های الهی دیگر می شودکه از این رو که معلول رفتار مردم اند یا به تعبیری دیگر مقیّد و مشروط به کارهای آنان سنت های مقیّدومشروط نام می توانند گرفت.بعضی از سنت ها به اهل حقّ اختصاص دارد و بعضی مختص اهل باطل است.
1-سنت های مقیّد و مشروط،مخصوص اهل حقّ
اهل حقّ هدایت الهی را توسط انبیاء دریافت می کنند می پذیرند،مهتدی می شوند،ایمان می آورند و عمل صالح انجام می دهند و مطیع و تابع انبیاء الهی اولوالامری می شوند که امارات وحکومتشان مورد رضای الهی است .این امور همگی از مصادیق شکر نعمت است که خدای متعال به بندگانش ارزانی داشته است بنابراین اهل حق نعمت هدایت را تا آنجا که می توانند شاکر و سپاسگزارند،چون شکر نعمت،نعمت را افزون می کند.(لئن شکرتم لازیدنّکم،ابراهیم/7)
میتوان گفت که همه سنت های الهی که مخصوص اهل حقّ است به معنایی مصادیق زیادت نعمت است.این سنت ها را می توان تحت چهار عنوان زیادت نعمت های معنوی و اخروی، (مریم/76و محمد/ 17ویونس/9)زیادت نعمت های مادی و دنیوی(مائده/66واعراف/96وجن/16) وپیروزی بر دشمنان(انفال /7و8 ،اسراء/81) مندرج ساخت.
2-سنت های مقیّد و مشروط ،مخصوص اهل باطل
این سنت ها را می توان تحت عنوان زیادت ضلالت،(صف/5وروم/10)تزیین اعمال، (حجر/39و40) املاء و استدرج،(آل عمران/178واعراف/182و183) امهال، (روم/ 41و شوری/30وفاطر/45) شکست از دشمنان، (فتح/4و7 و22و23) ابتلاء به مصائب، (رعد/ 31)،تسلط مجرمان و مترفان (انعام/124و125، اسراء/16) و استیصال (زخرف/25ونمل /40ویوسف/36) ذکرکرد.
با توجه به بررسی آیات متعدد از قرآن کریم به این دست یافتیم که براساس سنت های موجود در جامعه و ویژگیهای آن سنت ها عوامل متعددی در رشد و شکوفایی جامعه مؤثر بوده و یا آن که این عوامل در انحطاط آن جامعه نقش مهم و به سزایی را ایفا می کنند که این عوامل انحطاط را از دیدگاه قرآن بررسی می نماییم.
عوامل انحطاط از نگاه قرآن
عواملی جامعه را از رشد و شکوفایی باز داشته و آن را از به سمت انحطاط و سقوط می برند در قرآن کریم این عوامل با صراحت بیان شده و گاه خداوند نمونه هایی از سقوط اقوام را بر می شمرد.گر چه برای استنباط این امور از آثار دینی تتبّع و بررسی کاملی لازم است ولی تا اندازه ای می توان شاخصه های اصلی آن را شناسایی و راهکارهای آن را ازمتون دینی به دست آورد.
1-اختلاف و تفرقه
از عوامل مهمی که شکاف اجتماعی را دامن می زند و تشدیدآن انحطاط و سقوط جامعه را به دنبال دارد اختلاف است(و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم.انفال/46) (و لا تکونواکالذین تفرقّوا و اختلفوا من بعد جاءهم البینات.آل عمران/105)
اسلام،اختلاف میان افراد را پیش بینی و راه درمان ارائه می کند،هر چند اذعان دارد که اختلاف افراد با توجه به اختلاف استعدادها و ذوق ها تا اندازه ای پذیرفته است :الناس کمعادن الذهب و الفضه .(من لا یحضره الفقیه ج4ص380)
افزون بر این اختلاف درونی،عوامل دیگری که عرضی غیر ذاتی هستند در آن دخیل هستند که یکی از آنها پیش فرض های ذهنی شخص است که با آن سراغ معارف دینی می رود و می خواهد آنها را بفهمد.در این صورت،همه همّت او همسان سازی دین با همان معلومات پیشین خویش است،یعنی دین را با فهم و ادراک خود محک می زند و معرفت خویش را جایگزین دینش می کند.پس مسائل دوگونه اند:
1-بدیهی 2-فطری.که اگر از امور بدیهی باشد جزو قضایای اولی است که به معرفت پیشین نیاز ندارد و اگر از مباحث نظری باشد نیازمند یک سلسله مبادی و مبانی است.به نظر می رسد اختلاف در امور بدیهی عواملی دارد که عبارتنداز:عامل روانی و روحی و عملی.
1-عامل روحی و روانی
گاهی برخی اختلاف ها ریشه در عوامل روانی انسانها دارد:نوع خلقت و طور وجودشان مختلف است (نوح/14،وقدخلقکم اطوارا)همه افراد یکسان نیستند بلکه تطورات گوناگون دارند(طور)یعنی حالتی که فرد در حد وجودی خود آن را داراست.گویا آیه یاد شده می فرماید با این که خداوند سبحان شما را با حالات مختلف آفرید شما در ربوبیت او ثبات ندارید.با این معنا هر فرد از جامعه طوری از وجود دارد و طبیعتی برای خود فراهم ساخته است .برخی در حفظ قداست نفس کوشیده اند و عده ای با بی مبالاتی صفای باطن خویش را می آلایند.برخی در مقابل حق تسلیم و متواضع اند و گروهی در برابر آن متعصب و متصلّب.(جامعه در قرآن،ص381)
قرآن برای امراض نفسانی و اختلافات روانی و تعصّبات درونی درمان هایی را ارائه مینماید:
1-1- تقوا را سفارش نموده است.مرض نفس که مهمترین عاملش غفلت ازخداست باخداترسی و تقوای الهی درمان می گردد.خداوند ادراک حقایق را برای نفوس کافر و مشرک ناممکن امّا برای مؤمن و خداترس بسیار آسان می داند.(ان الذّین اتقّوا اذا مسّهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون،اعراف/201)و اسباب معرفت و شناخت را برای ایشان فراهم می آورد. (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا،انفال/29)
1-2-تهذیب و تزکیه نفس:شرط درمان مریض رفتن او به نزد طبیب است نه اعراض از وی.وگرنه امیدی به بهبودی نیست قرآن کریم ایمان را شرط می خواند.(الله ولی الذین امنوا،بقره/257)
عدم درک حقایق بدیهی به آلودگی روحی مربوط می شودکه باتزکیه نفس وتلاش در راه خداوند درمان می گردد(قدافلح من زکّاها،شمس)(قدافلح من تزکّی اعلی/14) (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا، عنکبوت/69)پس معضلات روحی همانند بیماریهای بدنی عوامل و علل مختلفی دارند و با طب معنوی باید درمان شوند.قرآن کریم که شفای همه دردهاست (وننزل من القرآن ما هوشفاء و رحمه للمؤمنین ،اسراء /28)این گونه از دردها را با ارائه راهکارهای مختلف درمان می کند.
2-عامل اخلاقی و عملی
مسیر شکوفایی جامعه را آلودگی های اخلاقی وعملی می بندد گاه شخصی طبع لجوج و عنود ندارد ولی بنا به عللی به آلودگی اخلاقی گرفتار است و معاصی زنگارجان اوست و حقایق را به راحتی ادراک نمی کند و اندیشه انحرافی نمی تواند هدفی مستقیم را دنبال کند.حرام خوارنمی تواند فکرحلال داشته باشد غرض آن که اعمال شیطانی با افکار الهی متباین است.
استنتاج:
با این بررسی دریافتیم که سنت برای جامعه و زندگی بشر لازم است زیرا توسط سنت ها آن جامعه پا بر جا و استوار باقی می ماند.سنت ها انواعی دارد :مقید و مشرط . همچنین سنت هایی که توسط انبیاء عظام جهت رشد و شکوفایی انسانها وجود دارد وبا اهل حق این سنت ها مطابق و سازگار است ویا سنت های اهل باطل.برخی از سنت ها به جهت آزمایش و برخی به خاطر قوانین الهی هستندکه آیات هر کدام را جدا جدا برای ما یادآوری نموده.هم چنین سنت هایی که موجب انحطاط می شوند و راه درمان نیز بیان شده است پیشنهاد می شود چون در مورد ویژگیهای سنت و چگونگی و اهداف آن کار شود تا تاثیر بیشتر سنت ها را در زندگی خود مطلع شده و ضمنا با خرافات و اندیشه های غلط برخورد کنیم و خرافات و باورهای غلط را از بین ببریم.
منابع ومآخذ
1- قرآن
2- علی اکبردهخدا،لغت نامه،جلد8.
3- المنجد
4- محمدتقی مصباح یزدی،جامعه وتاریخ ازدیدگاه قرآن.تهران،انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی،1367.
5- ترجمه تفسیرالمیزان،موسوی همدانی،جلد 4،ص48.
6- ترجمه تفسیرالمیزان،انتشارات الاعلمی،جلد4،ص329.
7-تفسیرمهر
8 -آیه الله جوادی آملی،تفسیرموضوعی قرآن کریم،جامعه درقرآن،انتشارات اسراء،چاپ2.
9-شیخ صدوق،من لایحضرالفقیه،جلد4.
10-محمدموسی نوری،عبرتهای عاشورا،انتشارات ولاءمنتظر(عجل الله)،چاپ4،1389.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات