بررسی عزت نفس با مقولات خود کم بینی و خود برتر بینی از منظر آیات و روایات
نام پدیدآورنده : اعظم ستاری
چکیده
یکی از مباحث بسیار مهم اخلاقی که در حوزه روابط اجتماعی بسیار اثر گذار است، موضوع عزت نفس و رابطه آن با ذلت و تکبر می باشد که این نوشته در صدد آن است که با تعریفی اجمالی از معنای عزت نفس ، خود کم بینی و خود برتر بینی و بررسی ارتباط بین این صفات، این موضوع را بررسی کند که ضرورت این تحقیق را می توان شناخت.
این سه صفت که شامل راذیل اخلاقی و فضایل اخلاقی بسیاری می شود، دانستن عزت نفس از دیدگاه اخلاق و روایات اسلامی بدین معناست که انسان آنقدر خودش را عزیز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستی گناه و رفتار مغایر با شأن انسان بدهد و نبود نبود این صفت در انسان ممکن است انسان را به ذلت بکشاند.
می توان گفت مهمترین اثری که گناه بر شخصیت انسان می گذارد، احساس حقارت و ذلت است زیرا گناه ریشه در حب دنیا دارد و دنیا با همه عظمتش در پیشگاه خداوند کوچک و حقیر است و دل بستن به دنیا باعث حقارت اصل دنیا می شود.عزت نفس هم حاصل شناخت عظمت ذاتی انسان است و در مقابل مفهوم خود کم بینی و حقارت نفس قرار دارد و به گمان به گمان عده ای، تکبر ناشی از عزت نفس بالاست. در صورتی که طبق آیات و روایات تکبر ناشی از خود کم بینی و عزت نفس پایین است وامام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه اشاره می نماید که خودپسندی باعث رسیدن به عزت است. چنانچه بزرگ پنداشتن عبادت نشانه کبر است و مزمت شده است. پس متضاد عزت ، ذلت می باشد.
همچنین وازگانی مانند تکبر،خودبرتربینی و خودخواهی رابطه برعکسی با عزت نفس بشر دارد. به عبارتی اخلاقی که بویی از خدایی بدهد نشان از ذلت نفس اوست. اگر از این منظر به رفتار انسانی بنگریم، عارضه رفتاری هر فرد را به نسبت اینکه عزت نفس او کم یا زیاد است مورد بررسی قرار می دهیم.
وازگان کلیدی: عزت نفس، خود کم بینی، خود برتر بینی، ذلت، تکبر
مقدمه
خظوط برجسته و طلایی تاریخ ملت ها، متعلق به کسانی است که با هویت و آزادی زندگی کرده و عزت و شرافت خود را بر هر مال و منالی ترجیح داده اند. کسانی که از جان و مال و مقام گذشته اند اما تن به ذلت نداده اند، افتخار هر ملتی نیز به وجود چنین آزادمردانی است.
ادیان الهی که انسان را خلیفه خدا در روی زمین می دانند، ارزش والایی به مقام انسان قائل هستند. بخصوص دین مقدس اسلام که بالاترین ارج را برای مقام انسان واقعی منظور داشته است.
کرامت ، عزت و بزرگواری جزئی از سرشت انسان است. اسلام انسان مومن را عزیزتر از هر موجودی به شمار آورده و به هیچ وجه به مومن اجازه نمی دهد که خود را پست و با ذلت جلوه دهد و شرافت انسانی خود را پایمال کند. حفظ شرافت و عزت نفس برای همه لازم است و ذلت و خود کم بینی برای مومن سزاوار نیست و هچنین عمل نکردن و سازگار نبودن با موجبات عزت ، سبب ذلت و خواری خواهد بود . آئین مقدس اسلام مسئله عزت و ذلت را در تعالیم خود مورد کمال توجه قرار داده و مسلمانان را موظف نموده است که در حفظ عز و احترام خود کوشا باشند. بزرگواری و شرافت خویش را از آسیب مصون دارند و از گفتار و رفتاری که به ذلت و خواری آنان می انجامد، اجتناب نمایند.
امام صادق (ع) فرموده: خداوند کار مومنین را به خودشان واگذار نموده ولی اجازه نداده است خویشتن را ذلیل و خوار نماید . مگر نشنیده ای که خداوند در قران شریف فرموده است: که عزت برای خدا و پیغمبر و مومنی است . پس شایسته افراد با ایمان ، عزت و بزرگواری است نه خواری و ذلت.
بی شک یکی از مهمترین اهداف و اغراض وضع قوانین و تشریع ادیان و بعثت انبیاء بازداشتن مردم از ذلت و خواری و نائل ساختن ایشان به فضائل ارزشمند است که بر اندیشه ، احساس و رفتار انسان اثر می گذارد. فرد عاقل و هوشیار نفس و روح خود را بزرگ می داند چرا که خداوند از روح خود در او دمیده است و در او استعداد های بالاتر از این ها وجود دارد.
این چنین به پستی ها و اخلاق رذیله تن در نداده و اجازه تحقیر شدن مقابل دیگران را نمی دهد و هرچه که غیر از خداست کم می داند . بررسی عزت نفس با مقولات خود کم بینی و خود برتر بینی از این جهت بررسی می گردد که حیطه خود کم بینی و خود برتر بینی آشکار کند. وقتی بحث از عزت نفس می باشد باید دانست که عزت و شرافت مسلمانان وابسته به ایمان راستین آنان است و در این بحث ممکن است خلط بحث بین خود کم بینی و خودبرتر بینی ایجاد نشود و عده ای با این عنوان دچار کم خود بینی شوند که همان تکبر است. لذا در /ایات و روایات به اعتدال این مراتب که همان عزت نفس است تاکید فراوان شده است.
در آیه ( لاتمش فی الارض مرخا) به رذیله تکبر و خود برتر بینی اشاره شده شده است. روایاتی نیز از معصومین داریم که حضرت ابا عبدالله می فرمایند: مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلت.هیهات منا الذله.
چنانچه می توان گفت فردی مغرور باشد اما اعتماد به نفس نداشته باشد . در صورتی که اعتماد به نفس به معنای خودباوری و بهره گیری از قوا و استعداد های خود شخص است.در قرآن عزت را از ان خدا می داند مانند آیات نسا(139)-یونس(65) – فاطر(10) و در آیاتی عزت را از آن خدا و رسول خدا می داند مانند بقره(30) و فاطر(39) که به مقام انسان وظیفه بودن وب اشاره می کند و این خود نفی ذله و کم بینی در انسان است که در ایات و روایات از آن نهی شده است.
و از سویی دیگر در ایه های نمل (22) اعراف(146) از تکبر به شدت نهی شده است. درحدیثی آمده است : به میزانی که تکبر به دل انسان راه یابد کم یا زیاد به همان میزان از خرد فرد کاسته می شود.
عزت نفس در قرآن:
قرآن کریم در این باره می فرماید”
ولله العزٌة ولرسوله وللمومنین عزت اختصاصا”
از آن مومنان است. شهید مطهری در توضیح این آیه می گوید : یعنی مومن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مومنان است و اوست که باید عزیز باشد.عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این نوع توجه دادن به نفس است. تعبیر دیگر قرآن در این مورد تحت عنوان ((علو)) است. “ولاتعنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم”
سست نشوید محزون هم نباشید .اگر مومن باشید شما برتر از همه خواهید بود
عزت د رقران به معنای توانایی و حالتی است که از مغلوب شدن و شکست انسان جلوگیری می کند(1)
1-مفردات الفاظ قرآن( راغب اصفهانی) 2- تفسیر نمونه جلد 18
میل و علاقه به عزت و فرار و تنفر از ذلت یک امر فطری است که در نهاد تمام انسان ها وجود دارد.
قرآن کریم ، هرگونه عزت و یز افرازی را ناشی از خداوند متعال می داند و به تمام انسان ها توصیه می کند در تمام شئون و امورات زندگی عزت و سربلندی خود را از خداوند بجویند. زیرا خداوند عزیز خواستگاه و سرچشمه تمام عزت هاست."فان العزًه لله جمیعا” همه عزت ها مخصوص خداست.
حقیقت عزت در درجه نخست قدرتی است که در دل و جان انسان ظاهر شده و او را از خضوع و تسلیم و سازش در برابر طاغوتیان و یاغیان باز می دارد.و انسان عزتمند هرگز اسیر شهوات نمی شود و در بابر هوا و هوس سر فرود نمی اورد و چنین قدرتی از ایمان به خدا و ارتباط با منبع اصلی قدرت و عزت به دست می آید.(2)
عزت یک وازه عربی است که در فارسی به معنای ، قدرت و پیروزی، نفوذ ناپذیری، چیرگی، علو، بزرگی و ارجمندی است(3)
عزت حالتی است که انسان را در برابر ناملایمات ، مقاوم و شکست ناپذیر می کند و مانع مغلوب شدن او می گردد. بنابر این عزت به معنای غیر قابل شکست و نفوذ ناپذیر بودن است.در منطق قرآن مخصوص خداوند متعال است و غیر از او همه موجودات دارای فقر ذاتی و ذلیلند. البته خداوند متعال به کسانی که در مسیر او هستند نیز عزت می بخشد.
2- تفسیر نمونه جلد 18
3-تحقیق فی کلمات قرآن
” ولله العزه و للرسوله ی وللمومنین” ( منافقون 8)
عزت به معنای صلابت در انسان ها ، گاهی اوقات ممدوح است و این همان عزت مومنان در برابر باطل و … می باشد و گاهی اوقات ناپسند است. مانند عزت و نفوذ پذیری کافران در برابر حق که خداوند متعال می فرماید” بل الذین کفرو افی عزه و شقاق “(1)
عزت نفس از دیدگاه روانشناسان:
عزت نفس از جمله مفاهیمی است که در چند ده اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته است ولی قدمت تاریخی آن در مباحثی که علما و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند نیز به چشم می خورد.درطول هزاران سال گذشته گزارش های تاریخی ، نظرات فلاسفه، اشعار، افسانه ها و داستان ها ، گواه بر این مطلب است که انسان نیاز دارد که خود را جذاب و قابل احترام دانسته و تمام عملکرد هایش را اخلاقی و ارزشمند جلوه دهد.
در اشعار شاعران نامی ایران مسئله توجه به خود و خود شناسی به وضوح مشاهده می شود.
برای مثال باباطاهر در رابطه با اهمیت نفس می گوید:
الا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس شیطانی چه حاصل
بود قدرت تو افزون از ملائک تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
دین اسلام به این مسئله اهمیت زیادی داده و در آیات و روایات بسیاری مورد بحث قرار گرفته است.
1- تفسیر المیزان ج 17 ص 22
عزت نفس و خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت است که با توجه به آن در دوران کودکی زیر بنای شخصیت سالم فرد در بزرگسالی می باشد.برخورداری از قدرت تصمیم گیری و ابتکار، نوآوری و خلاقیت سلامت فکر و بهداشت روان ، رابطه مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد.عزت نفس تبلوری است از نگاه ارزشمند انسان به خود و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات درون خود ….. برای فرد دارد و حاصل تفاوت بین خود ادراک شده با خود ایده آل است. اگر تفاوت و فاصله خود ادراک شده و خود ایده ال زیاد باشد عزت نفس پایین ایجاد می شود . در صورتی که تفاوت و فاصله کم باشد به عزت نفس بالا منجر میشود.
بنابر نظر مازلو روانشناس انسان گرا ، یکی از نیاز های اساسی انسان نیاز به عزت نفس یا احترام به خود است که شامل احساس شایستگی ، کفایت و مهارت یعنی نیاز فرد به ایجاد تصویر مثبتی در دیگران نسبت به خودش است.
کویر اسمیت، می گوید: عزت نفس عبارتست از یک قضاوت شخصی در مورد با ارزش بودن یا بی ارزش بودن، قولی یا عدم قبولی خود که در نگرش او متظاهر می شود.
بر اساس تعاریف و مولفه های ارائه شده می توان عزت نفس را چنین تعریف کرد:عزت نفس نیاز روانشناختی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی نیازمند است .
یعنی نیازمندیم تا مشترکت ا احساسی خود را با دیگران رد و بدل نماییم. در درون خود احساس کنیم که با ارزش هستیم و احساس کنسم که دیگران ما را با ارزش می پندارند.
عزت نفس ارزشی است که فرد به خود می دهد خمچنان که فرد خود ذا درک میکند هویت خود را می یابد و به تدذیج ویزگی های خود ارزش مثبت یا منفی می دهد مجموع ارزیابی های فرد از خودش عزت نفس را تشکیل می دهد.(1)
عزت نفس یکی از مهمترین اصول تربیتی است.
خود کم بینی:
یکی از مسائل مهمی که نسل جوان و نوجوان با ان روبرو است احساس خود کم بینی و خقارت است. علی رغم میل باطنی جوانان به تشخیص … و ابراز شخصیت و حس برتری جویی حساس حقارت از طریق اسباب طبیعی و عوامل تربیتی و شرایط اقتصادی و غیره دامن گیر ان ها می شود.ضعف نفس و خود کم بینی صفتی است که موجبر عجز و ناتوانی از تحمل حوادث می شود و این صفت از نتایج جن و از صفات خبیثه به شمار می رود و ملازم است با ذلت و خواری و کناره جستن از کار های بزگ و عالی و مسامحه در امر به معروف و نهی از منکر و اضطراب و تزلزل به اندک چیزی از بلا ها و امور تر س آور و در اخبار وارد شده است که مومن از ذلت نفس بری است . خداوند عزوجل بنده مومن را در هرکاری اختیار داد ولی به او اختیار نداد که خویشتن را ذلیل و بی قدر کند.
پس خود کم بینی یعنی همان ذلت که هم معنای مقابل عزت است و به یک معنا تمام موجودات اگر مستقل و به خودی خود در نظر گرفته شوند، ذلیل و مقهورند
ا – فصل نامه ای در عرصه مطالعات زنان و خانواده
و اگر کسی خواهان رهایی از ذلت و برخورداری از عزت می باشد تنها راه تمسک به عزت الهی است عزت و ذلت دو واژه عربی هستند.(1)
خود بر تر بینی:
خود برتر بینی به ظور متناقض از حس عمیق و فروخورده ی خود کم بینی و یا کمبود عزت نفس بروز می کند.خود برتر بینی در واقع همان تکبر است. تکبر در لغت به حالتی اطلاق می گردد که انسان خود را نسبت به دیگران برتر می پندارد. در اصطلاح صفتی درونی است و تکبر اظهار کردن کبر است . تکبر برای ذات خداوند صفت کمال است زیرا معنای آن تلبس به کبریایی است نیز به معنای تظاهر به صفتی است که واقعا آن را ندارد. انسان اگر بخواهد خود را با عظمت نشان دهد در واقع به آنچه ندارد تظاهر کرده است. بنابر این کبر در بشر ضپصفت نقض است . کبر صفتی در نفس است که نتیجه آن رفتار متکبرانه است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:هرکه بر این باور باشد که از دیگران برتر است اما در شمار مستکبران است.
بزرگان اخلاق گفته اند : اساس تکبر این است که انسان از اینکه خود را برتر از دیگری ببیند، احساس آرامش کند. بنابر این تکبر از سه عنصر تشکیل شده است. نخست اینکه برای خود مقامی قائل شود.ف، دیگر اینکه برای دیگری نیز مقامی قائل شود و در مرحله سوم مقام خود را برتر از آنها ببیند و احساس خوشحالی و آرامش کند. از همین رو گفته اند تکبر( خود برتر بینی) با عجب(خود بزرگ بینی) تفاوت دارد و در عُجب هیچ گونه مقایسه ای با دیگری
1-عزت و ذلت از دیدگاه قرآن ، انتشارات نمایند گی ولایت فقیه
نمی شود . بلکه انسان به خاطر علم یا ثروت یا قدرت و یا حتی عبادت ، خود را بزرگ می بیند. هرچند فرضا کسی جز او در جهان نباشد ولی تکبر حتما خود را با دیگری مقایسه می کند و برتر از او می بیند.
نخستین صفت از صفات رزیله که در داستان انبیاء و آغاز خلقت انسان به چشم می خورد و به اعتقاد بسیاری از علمای اخلاق، ام المفاسد و مادر همه رزایل اخلاقی و ریشه تمام بدبختی ها و صفات زشت انسانی است، تکبر و استکبار می باشد.(1)
شناخت مفهوم عزت و ذلت:
عزت و ذلت دو عنصر کاملا متضاد و بیگانه از یکدیگرند و به تعبیر منطقیون اجتماع آن دو محال و ناممکن است . بنابر این در هر منزلتی که عزت گام نهد ذلت و پستی از در دیگ برون خواهد رفت. هر ملتی و قومی برای خود معیار هایی برای تشخیص دو عنصر عزت و ذلت دارد . به عبارتی دیگر، مسئله عزت و ذلت چون برخی دیگر از عناصر اجتماعی از نوعی نسبیت برخوردارند. به عنوان نمونه ما در تاریخ جاهلیت اعراب پاره ای از سنت های متداول آن عصر از قبیل زنده به گور کردن دختران را قسمتی از شرف و افتخار می یابیم و همچنین است مکاتب فکری و مذهبی دیگر. سیزارتا مشهور به بودا ، یکی از بنیانگذاران ادیان خود جوش بشری است که عزت و سربلندی یک قوم را بی نیازی قوم ….. نیازی آن ها خلاصه می کند.
آیین اسلام عزت و شرف یک فرد و اجتماع را در با خدا بودن می داند،اگر بپذیریم که خداوند سر منشا تمام نیکی ها و مقدسات است به یقین همه صفات ناشی از آن منبع فیاض را نیز مقدس و ستوده خواهیم دانست.
در فرهنگ پر بار اسلامی برای عنصر عزت مصادیق فراوانی را می توان به عنوان شاهد بیان کرد.
1-عزت و ذلت از دیدگاه نهج البلاغه ، محمدتقی فلسفی
در سخنان گهر بار مولای متقیان حضرت علی علیه السلام بارها به این خصیصه والای اخلاقی اشارت شده است و. حضرت در جایی عزت را در بردباری و صبر در برابر شداید روزگار می داند((لا عزکالحم)) هیچ عزتی مانند بردباری نیست.
در جایی دیگر مرگ را با عزت و شرافت مندانه تر از فرو رفتن در امان ذلت و خواری بسی شایسته تر معرفی می کنند.(( المنیه و لا الدنیه)) مرگ بسی بهتر است از تن به ذلت دادن. و در جای دیگرز نهج البلاغه با درایت ویژه خویش علت اصلی همه ذلت ها و پستی ها ی آدیمی را در طمع خلاصه کرده است.(0 الطامع فی وثاق الذل)) به عبارت دیگر امام پرهیزکاران طمع و آن را مهمترین عامل ذلت پذیری دانسته و در جایی دیگر ذلت را در ترک جهاد اعلام می کنند و می فرمایند: هرکس با میل خویش جهاد را ترک کند خداوند لباس ذلت و خواری را بر او می پوشاند و او دچار مصیبت می شود و حقیر و ذلیل می گردد.
مفهوم عزت نفس در قرآن و حدیث با واژه های گوناگون یمانند کرامت نفس، مناعت طبع، نفاست نفس و … به کار رفته است. از مهمترین عنصر های تشکیل دهنده شخصیت عزیزالنفس، می توان به چگونگی بینش وی نسبت به هستی نام برد. همچنین اطاعت و بندگی ، توکل،قناعت قطع امید کردن از مردم،تقوا و ایمان در بدست آوردن و افزایش کرامت نفس، نقش موثری ایفا می کند و اسلام نیز بر ایجاد این زمینه ها تاکبد دارد.آنچه مسلم است عزت حقیقی مخصوص خداوند بوده به مقتضای فیض و رحمت لایتناهی خود مراتبی از آن را نسبت به انسان های شایسته تفویض می کند.حال که معنای عزت نفس و ذلت روشن گردید مشخص می شود که ذلت همان خود کم بینی است که در برابر خود برتر بینی قرار میگیرد.دو واژه خود کم بینی و خود برتر بینی دو واژه های فارسی هستند که معادل آنها ذلت و تکبر می باشد. چون ما در دنیاییی زندگی می کنیم که ما را وادار می کند به طور مدام با دیگران رقابت کنیم تا به چیز که می خواهیم برسیم و این گونه مسائل باعث می شود که صفاتی مانند خود برتر بینی یا خود کم بینی به وجود آید.برای سازگار شدن با این چالش ها ی همیشگی مردم تمایل دارند با تصویر ها و نمایش های اشتباه از خودشان آنها را بیش از حد جبران کنند. وصف خود برتر بینی اغلب به رفتار فردی که حس خودپرستانه دارد و یا در بروز صفات خود حالت مبالغه آمیز دارد نسبت داده می شود.آن یک مکانیزم دفاعی روانشناختی است که در آن احساسات خود برتر بینی فردبروز می کند و یا احساسات خود کم بینی او پنهان می شود. این عبارت راآلفرد آدلر با توجه به مکتب روان شناسی فرد ، خود ابداع و ارائه کرد(1)
غرور به معنای فریفته شدن و فریب خوردن است که این صفت از رذائل و ذمائم اخلاق و منشا بسیارس از آفات و شرور است.شخص مغرور فکر می کند نعمتی که در اختیارش است سبب برتری او به دیگران است در حالی که نعمت های الهی زمینه ساز مسئولیت های بزرگتر هستند و هرکس دارایی بیشتری از نعمت های الهی در اختیارش قرار گرفته ، باید دل مشغول آن مسئولیت های عظیم تر باشد.انسان مغرور به دلیل همین نعمت ها بر دیگران فخر می فروشد. چرا چیزی دارد که دیگران آن را ندارند.در واقع ما باید مراقب باشیم که هر نعمت از کجا آمده و برای چه آمده است و آمدنش چه تبعاتی دارد. اگر نعمت ها را از خداوند متعال ندانیم و آن را از خودمان بدانیم .
1- عوامل عزت و ذلت از دیدگاه قرآن
مبتلا ب عجب می شویم . اگر نعمت را از خدا بدانیم اما آن را حق قطعی خودمان بدانیم که همیشه باید برای ما ثابت باشد، دچار کبر شده ایم و اگر تبعات نعمت و وظایفی که بر دوش ما می گذارد را نبینیم، دچار غرور شده ایم. در حالی که انسان واقع بین ، همه نعمت ها را از آن خدا می داند که بهره مندی از آن ها به دلیل فضل و بخشش خداوند متعال بوده و بودن هرکدام ازآن ها مسئولیت هایی برای انسان می آورد. (1)
با این نگاه حرکتی که نعمت در انسان ایجاد می کند، فخر فروشی و مباهات در مقابل سایر اشخاص نیست بلکه دل مشغولی به وظایف خویش است و کسی که به انجام وظیفه ها مشغول شده، ارزش نعمت های در اختیارش را می داند و همین معنای مثبت می تواند عزت نفس را معنا کند. انسانی که عزت خود را متوجه شده از آلودگیش به دنائت ها پرهیز می کند، از سستی و کاهلی جدا می شود و با تکیه به توانایی هایش پیش می رود(2)
بنابر این غرور و عزت نفس در دو قطب متضاد قرار دارند. یکی موجب رکون و توقف است دیگری موجب حرکت و تلاش یکی ناشی از غفلت و فریب خوردگی و دیگری ناشی از واقع بینی یکی ناشی از بی مسئولیتی است و دیگری ناشی از مسئولیت پذیری است. پس عزت نفس عبارتست از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموعه ای از احساسات، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود.
1- معراج السعاده مرحوم نراقی
2- قلب سلیم، شهید دستغیب
شناخت مفهوم خود کم بینی و خود برتر بینی:
کم نیستند افرادی که در تعاملات اجتماعی و دید و بازدید های فامیلی و خانوادگی به منظور پرهیز از زیر سوال رفتن و گرفتار آمدن در رذیله خود کم بینی به رذیله دیگری به نام خود برتر بینی و تکبر مبتلا شده اند . برای شناخت بهتر صفت خود کم بینی به ناچار باید صفت تواضع را توضیح داده تا روشن گردد ، تواضع عبارتست از شکست نفس که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمه آن رفتار و گفتاری است دلالت بر احترام به دیگران می کند. اصلی ترین شاخص تواضع و وجه تمایز آن با خود کم بینی از یک سو و خود برتر بینی از سویی دیگر را در این حدیث بسیار ارزشمند از امیر مومنان امام علی علیه السلام می خوانیم که فرموده ان" با دیگران به همان گونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند”
خود نمایی، خود آرایی ، تجمل گرایی، تظاهر به داشته های مادی ، تکیه و تاکید به مقام و موقعیت اجتماعی، شغلی از نماد ها و نمود هایی است که اغلب از سوی افراد خود برتر بین علیه اطافیان به کار گرفته می شود.
یکی دیگر از نشانه های تکبر و خود برتر بینی احساس حقارت ، عدم تحسن و تکریم دیگران است.به رخ کشیدن مدرک، منصب، مرکب و مسکن، معاشرت با ثروتمندان و سرمایه سالاران و اهل معصیت از بدترین و شفاف ترین نشانه های تکبر و خود برتر بینی است که مانع ایجاد و تقویت فضیلت ممتاز تواضع و فروتنی به شمار می آیند. و در جای دیگر تکبر را به معنای خود بزرگ بینی می دانند . در این جا می توانیم بگوییم که تکبر دو علت حقیقی می تواند داشته باشد:
1- احساس حقارت و خواری و کسی که این احساس را دارا باشد سعی می کند با تحیمل کردن خود بر دیگران آن را جبران کند
2- احساس بزرگی و برتری جویی و از آن جا که فردمتکبر احساس حقارت و کوچکی می کند می کوشد خود را با اقدامات مختلف به دیگران ثابت کند. به همین دلیل در ورطه خود بزرگ بینی و خود برتر بینی می افتد. پس می توانیم بکوییم که خود بزرگ بینی خود برتر بینی مشخص شد. در اینجا می توانیم بگوییم افراط در تواضع هم گاهی ممکن است انسان را دچار خود کم بینی کند و زمانی که انسان دچار رذیله خود کم بینی شود عزت نفس خود را از بین برده است.
رابطه عزت و ذلت :
صاحبان عزت نفس هرگز آبروی خود را نمی فروشند و بهئ خاطر منا عت طبع هرگز خواسته های دل را زمینه ساز حقارت و زبونی و خفت و خواری نمی کنند .یکی از خصلت های مثبت و ارزشی انسان، داشتن عزت نفس است و به این معناست که شخص پاسدار کرامت وجودی خویش باشد و ارزش فوق مادی خود را با خواسته های حقیر و هوس های ناپایدار و درخواست های ذلت بار، لکه دار نسازد.
عزت به معنای صلابت و استواری و نفوذ ناپذیری و تسخیر نشدن و فرو نپاشیدن و سست نشدن است.
انسانی عزیز است که به پستی ها و حقارت ها راه ندهد که در زمینه دل و جان و زمینه شخصیت او نفوذ کند. کسی عزت نفس دارد که هویت انسانی خویش را در مقابل ضربه های خرد کننده فساد ها و تباهی ها حفظ کند و این جز در سایه خودشناسی و آگاهی به ارزش انسانی فراهم نمی آید. حضرت علی علیه السلام در سخنی زیبا و شیوا در بیان جایگاه رفیع انسان و ارزش وجودی او می فرماییند: بدانید که برای جان ها و وجود های شما قیمت و بهایی جز بهشت نیست آگاه باشید و خود را جز به بهشت نفروشید. کسی که این جایگاه را بشناسد و از آن مراقبت کند هرگز به نیستی و حقارت و طمع و ذلت کشیده نمی شود و گوهر خود را به تمنیات نفسانی و خواهش های مادی نمی فروشد عزت نفس مانع می شود که انسان آگاه خود را ارزان بفروشد. کیان وجودی و شخصیت انسان گاهی افراد سست اراده و طماع در برابر خواستن آن گوهر را از کف می دهند و خوار می شوند. خواستن سند احتیاج است و نشانهئفقر و نادانی است . گاهی آبرو در گرو یک درخواست قرار دارد و با گشودن دست نیان آن آبرو و حیثیت به یکباره از دست می رود.
امام علی علیه السلام می فرمایند: آبروی تو جامد است و با درخواست قطره قطره می ریزد. بنگر که قطرات آبرو را در پیش چه کسی می ریزی و در نتیجه اگر مردم به ویژه جوانان مفهوم عزت نفس را نیابند با روح کوچک و همت محدود اسیر دنیا می شوند.
اما علل و عوامل متعددی می تواند محیط را دگرگون کند در اوضاع و احوال فرد و جامعه اثر بگذارد.
عزیزان را ذلیل و خوار نماید و به ذلیلان بزرگی و عزت بخشد یکی از عواملی که در اجتماع اثر بنیادی دارد و تخولات بسیار عظیم و اساسی به بار می آورد انقلاب است.
انقلاب اوضاع جامعه را زیرو رو می کند. معیارها و ضوابط را تغییر می دهد و ارزش های نوینی را جایگزین آن ها می سازد. بر اثر انقلاب گروهی سقوط می کنند و گروهی اوج می گیرند. بسیاری از عزیزان ذلیل می شوند و بسیاری از ذلیلان بعه عزت می رسند.مستکبران گردنکش سرکوب می گردند و مستضعفان سرکوب شده رفعت و سربلندی می یابند.
امام صادق (ع) درباره انقلاب و نتایج اجتماعی آن فرموده است: تمنای انقلاب کتنید ، فکر انقلاب در سر بپرورید و در آرزوی انقلاب باشد . چون در طوفان انقلاب است که جباران زورگو و مستبدان خود سر به هلاکت می رسند و زمین از لوث وجود گناهکاران و متجاوزین پاک می گردد. پس از می توان از این بحث فهمید که عمل نکردن به موجبات عزت سبب ذلت خواهد بود. عزت و ذلت دو عنصر کاملا متضادند که اجتماع آن دو محال است.
رابطه عزت و تکبر با خود برتر بینی:
عزت نفس و تکبر در ظاهر مشترکند ولی در واقع نتایج مختلفی دارند یکی نشان دهنده بزرگی و دیگری نشان دهنده زبونی است . در هر دو صفت فرد، برای رسیدن به مقصد تلاش می کند. در راه رسیدن به خواسته هایش با برخی معاشرت نمی کند و دست به هرکاری نمی زند. ممکن است فردی عزت داشته باشد و در خود احساس بزرگی کند بهئ همین دلیل در بین هم نوعانش حضور نیابد و یا حتی با بی دینان پیمان نبندد.
کدامیک از این رفتار ها در عزت نفس و کدامیک در کبر ریشه دارد.بنابراین می توان گفت که تکبر در مقابل تواضع اما عزت نفس در مقابل ذلت قرار دارد.
هرکجا که انسان در برابر گناه و ذلت خودش را حفظ کرد این نشانه عزت نفس است اما هرجا انسان در هنگام خدمت به مردم و سازگاری با اطرافیان پیش قدم نشد و برای خود جایگاه ویژه قائل نشد ، نشانه تکبر است . در کتاب هلای اخلاقی علت تکبر را حسد و کینه و خود برتر بینی گفته اند (1)
لذا برای تشخیص تکبر از عزت نفس می توان هم به عوامل تحریک کننده رفتار و هم به آثار رفتار توجه کرد و هنجار و یا ناهنجایر آن را تشخیص داد.
1- محجهّ البیضاء ، ملا محسن کاشانی ج 6 ص 245
نتیجه گیری:
در این مقاله مفهوم عزت نفس ، ذلت و تکبر با تزکیه بر متون اسلامی و روان شناسی مورد توجه قرار گرفت. عزت نفس یکی از مهمترین و بنیادی ترین اصول تربیتی است. زیرا اساس تربیت بر عزت است و عزت به معنای عظمت ، بزگواری ، ارجمندی و سزاواری است.خود برتر بینی به معنای برتر دانستن خود نسبت به دیگران و اظهار این بزرگی است که گاه ممکن است در برابر خداوند باشد که به کفر می انجامد و گاه در برابر انسان هاست که دارای مراتبی است . خود کم بینی هم به معنای نداشتن عزت نفس و خود را کم تر از دیگران دانستن است که موضوع ارتباط بین این سه صفت می باشد که می توان گفت این سه صفت رابطه تنکاتنگی با یکدیگر دارند. همان طور که از معنای این صفات بر می آید. عزت به معنای حالتی است که از شکست انسان پیشگیری می کند و ذلت همان نبود عزت و شرافت است و بعضی ها گمان می کنند خود برتر بینی یعنی همان عزت نفس داشتن است در حالی که این سه صفت با یکدیگر تفاوت دارد. خود برتر بینی و خود کم بینی را از رذائل اخلاقی و عزت نفس از فضایل اخلاقی محسوب می شود.. به همین دلیل نبود عزت نفس در انسان ممکن است انسان را دچار ذلت و گاهی عزت نفس داشتن انسان را به ورطه خود برتر بینی بکشد.
اساسی ترین موضوعی که در عزت نفس مورد بحث قرار میگیرد موضوع خود است که از دیدگاه دین انسان دارای دو نوع خود است. خود واقعی و خود ایده آل که به هر میزان فاصله بین این دو نوع خود کمتر کمتر باشد شخص احساس عذت نفس بیشتری می کند و عدم شناخت این خود ، هم ممکن است انسان را دچار رذیله خود برتر بینی کند . کسی که قدر واقعی خویش را نشناسد خود را برتر از آنچه هست می داند. یا پست تر از آنچه هست. پس از بحث های مطرح شده می توانیم نتیجه بگیریم که افراط و تفریط در صفت عزت نفس می تواند باعث به وجود آمدن رذایل اخلاقی، ذلت و تکبر که همان خود کم بینی و خود برتر بینی شود. پس انسان باید در همه زمینه ها حد تعادل را رعایت کند تا به اشتباه کشیده نشود.
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه، سید رضی محمد بن حسین (1379) ترجمه محمد دشتی انتشارات مشرقین
3- صحیفه سجادیه دعای مکارم اخلاق
4- اخلاق و تربیت اسلامی، آموزگار، محمد حسن(1375)انتشارات انجمن اولیا و مربیان
5- مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی، انتشارات مکتب مرتضویه تهران
6- تفصیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی- انتشارات دارالکتب اسلامیه- تهران
7- عوامل عزت و ذلت از دیدگاه قرآن معاونت روابط عمومی و انتشارات نمایندگی ولی فقیه
8- عزت و ذلت از دیدگاه نهج البلاغه فلسفی محمد تقی تهران بنیاد نهج البلاغه
9- تفسیر المیزان طباطبایی محمد حسین جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی
10- فصل نامه ای در عرصه مطالعات زنان و خانواده
11- معراج السعاده مرحوم نراقی ترجمه سید جلال الدین متجبوی انتشارات حکمت
12- قلب سلیم شهید دستغیب
13- محجه البیضا ملا محسن فیض کاشانی
14- عزت از منظر قرآن و سنت حق نیاه رضا مجله الهیات و حقوق
15- میزان الحمه محمد ری شهری (1379) انتشارات دارالحدیث
16- قرآن الحکم و دررالحکم، امدی عبدالواحد التمیمی(1386) ترجمه سید هاشم رسولی دفتر نشر فرهنگ اسلامی
17- زینهار از تکبر، محمد تقی مصباح یزدی فموسسه آموزشی ، پژوهشی امام خمینی
18- نرم افزار پرس و جو
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات