عنوان:تأثیرموسیقی برجسم وفکر انسان
نگارنده محقق:زهراطهماسبی
مقدمه:
پیشرفت روز افزون دانش دانش وتجربیات وکشفیات شگرف دنیای علم وتوجه دانشمندان به جزئیات مسائل اجتماعی ودقایق علمی,هرروز نور افکن های نیرومندی رافرا راه زندگی بشر قرار می دهد.چه بسیار مطالب وحقایق مجهولی که ازادورا قدیم تاسنوات اخیر،ازنظر دانش پژوهان ودانشمندان ومتفکرین جامعه پنهان بوده که پیشرفت وترقی علم امروز،پرده ازروی آنها برداشته واسرار شگفتی رابردیده دانشوران آشکارساخته است.یکی ازآن مطالب مجهول که شاید تاهمین اواخر،حقیقت ان حتی حتی بردیده اغلب دانشمندان پوشیده بوده وسیر ترقی علم ماهیت حقیقی ان راکشف کرده است،آثار زیانبخشی است که نغمات دلفریب وارتعاشات عجیب وغریب موسیقی روی سلسله اعصاب پدید آورده!بدیهی است نواهای موسیقی دربدو امر،دارای کشش ولذتی است که گاهی دراعماق روح آدمی نفوذ کرده وشنونده را از خود بی خود می سازد،لذتی که گاهی انسان را به دیاری دیگر می برد دردیاری که حتی درد یار و یار راهم فراموش می کند.کدام اهل ذوقی است که بتواند منکر بدیهات شده وموسیقی را لذت بخش نداند وهمین لذت سحر انگیز است که گروهی را بدون توجه به حقیقت وماهیت وتأثیرآن به طرفداری ازنواهای موسیقی برانگیخته وآن رادرردیف هنرهای زیبا درآورده. موسيقي براي بسياري از ما حکم آب حيات را پيدا کرده است به گونه اي که در هر حال گوش خود را دربست در اختيارش گذاشته ايم هنگام راه رفتن،خوابيدن،کار کردن،رانندگي،آشپزي و… .
اگر کسي ما را از گوش دادن به موسيقي بر حذر دارد ترش کرده و عصباني ميشويم و هزار و يک توجيه برايش مي آوريم .
با وجود اينکه اسلام عزيز مکررا از موسيقي و عادت کردن به آن ما را بر حذر داشته است اما ما هرگز توجهي نداريم چون تصور ما اين است که در اين زمان نمي شود موسيقي گوش نداد ، البته اين حرف درستي نيست پس اگر ما هم چنين تصوري داريم بهتر است عواقبش را هم بدانيم تا ببينيم آيا ارزشش را دارد که براي لحظاتي خوش بودن آن هم نه خوشي واقعي بلکه براي لحظاتي فريب اين همه زيان ببينيم .
چکیده:
در این مقاله که عنوان آن «تاثیرموسیقی برجسم وروان انسان» می باشد، سعی شده هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ علوم تجربی، تحقیق مختصری راجع به موسیقی و اثرات آن انجام گیرد. بحث موسیقی از جمله مباحثی است که با وجود این که دارای قدمت زیادی است ولی درعین حال، جزو مباحث روز بوده و از جمله مسائلی است که مخصوصاً جوانان زیادی را به خود مشغول داشته و بالتّبع سؤالات زیادی پیرامون آن مطرح شده و می شود. موسیقی را از جنبه های مختلفی ازجمله، فقهی، هنری و…می توان بررسی کرد، ولی آن چه بیشتر در این مقاله مدّنظر بوده، نگاه به موسیقی هم از جنبة علوم تجربی وهم ازمنظردین است که درکل، در مورد اثرات موسیقی برجسم و روان انسان، مطلب مختصری به دست می دهد. در مورد اهمّیّت وضرورت چنین بحثی همین بس که این بحث از قدیم الأیّام مطرح بوده ولی بیشتر جنبة فقهی آن مدّ نظر بوده و از جنبة علم تجربی کمتر مورد توجّه واقع شده لذا در این مقاله سعی شده بیشتر به جنبة علم تجربی پرداخته شود.این مقاله در 3 بخش تنظیم شده که در بخش نخست به تعریف موسیقی وکلیات موضوع آن پرداخته و سپس دریک بخش مجزّا وطولانی تری به انواع اثرات موسیقی بر جسم و روان که در بخشهای مختلفی ازآن، از روایات وآیات قرآن استفاده شده پرداخته شده است. و امّابخش سوم، برای آشنایی با نظرات علما و دانشمندان اسلام وغرب، راجع به موسیقی تنظیم شده و درکل یک بحث نسبتاًجامعی که راجع به موسیقی نیاز بوده عنوان و ارائه گردیده است .
بخش اول:کلیات وموضوع شناسی موسیقی
فصل اول:کلیات
1-1-1:بیان مسئله
اعصاب انسان بیش از حد تصورآماده برای از دست دادن تعادل است موسیقی در اثرتسلط یافتن براعصاب وروان حالتی درشخص ایجاد می کند که انسان را به کلی از قضاوت های صحیح واندیشه های درست باز داشته وگاهی می شود همه چیز را درنظر یکسان نمایش می دهد.درصورتی که آهنگ موسیقی گاهی نشاط انگیز وزمانی حزن آمیز باشد وشنوندگان ازهر دوقسمت استفاده نمایند،خطر از دوسو شروع می شود.یعنی گاهی براعصاب سمپاتیک فشار می آوردوزمانی پاراسمپاتیک راناراحت می کند.درحالی که شنونده تحت تاثیرموسیقی نشاط انگیز قرار دارد ،ناگهان موسیقی غم انگیز،انقلاب عصبی ایجاد می کند وهمین تغییر لحن برای شنونده بسیار خطرناک است.ازانجا که موسیقی جزءلاینفک زندگی نوجوانان وجوانان امروزی شده است وهیچ کدام حاضر نیستندحتی برای چند روز آن را از زندگی خود حذف کنند برخود لازم دیدم که آثار آن رابر روح وجسم انسان بررسی کنم چرا که کنار گذاشتن موسیقی های مبتذل وحرامی کخ درزندگی آنها رخنه کرده است باعث ایجاد تحولی بزرگ وبابرکت درزندگی آنها می شود افراد زیادی درطول تاریخ درمورد موسیقی وآثار آن برزندگی جسمانی وروحانی انسان ها تحقیق کرده اند واین نشان می دهد که تأثیر موسیقی برزندگی آنها فراوان است.
1-1-2:علت انتخاب موضوع واهمیت وفواید آن:
همان گونه که بیان شد اگر چه این بحث دارای سابقة طولانی است و از دیر باز مطرح بوده است ولی امروزه نیز جزو مباحث روز، مطرح است وعموم مردم، خصوصا ًجوانان با آن در ارتباط اند وگویا جزءلاینفکّ زندگی ما شده است. از طرفی نیز این هنر به ابزار و وسیله ای برای انتقال فرهنگ و حتّی تغییر فرهنگ جوامع، مبدّل گشته است و این گونه مسائل برضرورت تحقیق بیشترراجع به این هنر وکارایی آن و اثرات آن می افزاید.
1-1-3:پیشینه تحقیق:
آن چه در این نوشتارآورده شده است پژوهشی است پیرامون موسیقی و انواع آن و اثرات موسیقی بر جسم و روان انسان که البتّه اثرات آن بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است.آن چه در این زمینه بیشتر مورد توجّه صاحب نظران بوده است پرداختن به موسیقی ازجنبة فقهی آن بوده است وکمتر به جنبة تأثیرات آن و خصوصاً تأثیرات جسمی آن پرداخته شده است. لذا برآن شدیم تا از جنبة تأثیرات جسمانی و فیزیکی نیز آن را بررسی کرده تا هم از یک زاویة جدید به مسئله پرداخته شود و هم این که به برخی سؤالات جدید مطرح شده پاسخی هر چند مختصر داده شود. هم چنین همان گونه که مطرح شد بیشترین اثرات، راجع به هنر موسیقی به جنبة فقهی آن بر می گردد ولی از کتاب ها و مقالاتی نیزکه در این زمینه نگاشته شده است، نباید چشم پوشی کرد و ما نیز در این نوشتار که به روش اسنادی ـ کتابخانه ای تهیّه شده از برخی از آنها بهره برده ایم.
1-1-4:سوالات اصلی وفرعی:
اصلی:
موسیقی چه تاثیری برجسم وروان انسان دارد؟
فرعی:
1-موسیقی چیست؟
2-نظر علما ودانشمندان درمورد موسیقی چیست؟
3- آثار منفی موسیقی رابیان کنید.
1-1-5:پیش فرض ها ی پژوهش:
موسیقی که امروزه درجوامع وبه خصوص دربین جوانان جزئی اززندگی آن ها شده است تاثیرات زیان باری برروح وجسم آن ها می گذارد.
تاثیرات غیرقابل جبرانی برروحشان مانند:ازبین رفتن قوه تفکروتعقل،افسردگی،جنون ودیوانگی و…. داردوهمچنین آثارمخربی برجسم وبدن انسان ها مثل: کوتاه شدن عمر،ضعف اعصاب،ضعف بینایی و…می گذارد. چنان بر اعصاب آدمی مسلّط می شودکه گاهی می خنداند ، گاهی می گریاند گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می آورد، و زمانی تهییج عشق و شهوت می کند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب ، فکر ، عقل و روانش فرمانروایی می کند.
1-1-6:مفاهیم کلیدواژه ها
1-1-6-1:مفهوم لغوی تأثیر اثرونشان گذاشتن درچیزی،اثرکردن[1]
1-1-6-2:مفهوم لغوی واصطلاحی موسیقی:
لغوی:علم تألیف لحون فی تألیف الحان،علم ادوار،علم نغمات،علمی است که بدان احوال نغمات آن توان دانست.
اصطلاحی: بعضی گویند:کلمه ی موسیقی واژه غیر عربی است وبه معنی آهنگی است که محرک احساسات باشد پس درمعنا اعم است ازصوت انسان وصدایی که ازآلات حاصل می شود.
1-1-6-3:مفهوم لغوی واصطلاحی فکر:
لغوی:اندیشه ،متفکر شدن،جمع افکار[2]
اصطلاحی:اجرای عملیات عملی درمعلومات موجودبرای دست یابی به مطلوب است.
1-1-6-4:مفهوم لغوی واصطلاحی انسان:
لغوی:جانوری ازتیره نخستینیان،ازشاخه پستانداران،ازگونه آدم ها به سبب رشد کامل مغزاز دیگر جانوران ممتاز است وقدرت بیان افکاربه وسیله تکلّم وخط دارد وتنها جانوری است که همیشه ایستاده راه می رود.[3]
اصطلاحی: اصطلاحی است عرفانی وبرکسی که مطهر اتم اسمای الهی است اطلاق می شود.
فصل دوم:موضوع شناسی موسیقی:
گفتاراول:تعریف موسیقی وانواع آن:
1-2-1-1:تعریف موسیقی
برای موسیقی تعریفهای زیادی ارائه شده و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است . موسیقی را می توان هم ازلحاظ لغوی و هم از لحاظ اصطلاحی مورد بررسی قرارداد. این واژه، یک واژة یونانی است که به آن «موسیقیا»گفته می شود و ازآن به عنوان غنا ولحن نیز یاد شده است :
«بدان که موسیقی در لغت یونان، لحن است و لحن عبارت است از اجتماع در نغم مختلفه که آن را ترتیبی محدود باشد و بعضی این قید را زیاده کنند که کلام مفید بدان مقرون بود….و بعضی این قید را زیاده کنند که آن کلام، دال بر معانی که محرّک نفس باشد به تحریکی که ملایم غرض و لفظ او موزون باشد[4]هم چنین درتعریف موسیقی گفته شده« عبارتست ازاصوات وآهنگهایی که انسان را در عالمی که برای وی قابل توصیف نیست سیر می دهد و چنان بر اعصاب آدمی مسلّط می شودکه گاهی می خنداند ، گاهی می گریاند گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می آورد، و زمانی تهییج عشق و شهوت می کند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب ، فکر ، عقل و روانش فرمانروایی می کند».[5]مانند ساز زدن فارابی دربزم سیف الدّوله که با ساز زدن او مدّتی همه خندیدند و باتغییر آهنگ، همه را به گریستن وا داشت و در آخر بانواختن آهنگی دیگر ، همه اهل مجلس را به خواب فروبرد و سپس ازآن مجلس خارج شدکه این جریان در تاریخ ، مشهور است.«ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی دانسته و فیلسوفان اسلامی نیزاین قول راپذیرفته اند ولی از آنجاکه همة قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلّم و غیرقابل تغییر نیست ، بلکه ذوق و قریحة سازنده و نوازنده هم درآن دخالت تام داردآن را هنر نیز محسوب دارند».[6]زیبایی موسیقی بر حسب اثری است که درذهن و احساسات شنونده می گذارد . این هنر با دقّت و محاسبه و اندازه گیری دقیق انجام می گیرد شاید به همین خاطر است که در تقسیم بندیهای علوم قدیم و همان گونه که ذکرشد از شعب علوم ریاضی به حساب آمده است.
1-2-1-2:انواع موسیقی
شاید دریک تقسسیم بندی بتوان موسیقی را به دو دسته تقسیم کرد :
1ـ موسیقی طبیعی. 2ـ موسیقی هنری .
موسیقی طبیعی : عبارت است از اصوات و نغمه هایی که ازطببیعت و یا از حنجره حیوانات شنیده می شو د ؛ مانند صدای برگها و درختان هنگام وزیدن باد و یا مثل آواز پرندگان وموسیقی هنری : عبارت است ازآهنگهایی که انسان با وسایل مصنوعی(چون ویولون،گیتارو…) می سازد.تفاوت موسیقی طبیعی و مصنوعی یا هنری را شاید بتوان در این مسئله دانست که آهنگ های طبیعی دارای سیر ملایم و یکنواخت هستند لذا همواره برای انسان جذّاب و مفرّح و مسرت بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعی می افزاید و این مسئله کم و بیش شاید برای همه اتفاق افتاده ولی آهنگهای مصنوعی این گونه نیستند بلکه دارای ارتعاشات وزیر وبم های گوناگونی هستند و لذا به نسبت این ارتعاشات و زیروبم ها سلسله اعصاب از آن اثر می پذیرند و چون یکنواخت نیستند اثرات آن زیان بخش خواهد بود. در موسیقی هفت دستگاه اصلی و البته دستگاههای فرعی نیز وجود دارد و هرگونه صدایی که انسان تولید کند در یکی از این دستگاهها می گنجد . بالأخره بعد از آن که موسیقی را به طبیعی و هنری تقسیم کردیم موسیقی هنری نیز خود ازلحاظ فقهی به موسیقی حلال و موسیقی حرام تقسیم می شود.اگر موسیقی غنا باشد و جزء موسیقی حرام شناخته شده باشد، قطعاً در انسان تاثیرات منفی بسیاری خواهد گذاشت . البته در برخی از مراکز انرژی درمانی ثابت شده است که اصوات آثار بسیاری بر احساسات و روح بشر برجا میگذارد که هم ممکن است سودمند وهم زیانبار باشد و در آینده درباره اثرات منفی یا مثبت آن مطالبی خواهدآمد.
روش تحقیق:
به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد.
بخش دوم:اثرات منفی موسیقی برجسم وروان ازدیدگاه آیات وروایات:
فصل اول:آثارموسیقی برروان وفکرانسان
2-1-1:گمراهی وغفلت ازیادخدا: . از بزرگ ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد و ذکر خداست . قرآن در سورة لقمان يكى از عوامل گمراهى و ضلالت را «لهو الحديث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن یشتری لَهوالحدیثِ لیُضلَّ عن سبیلِ الله[7]«لهویعنی غفلت ،یعنی دورشدن از ذکرخدا ، دورشدن از معنویت ، دورشدن از واقعیتهای زندگی ، دورشدن ازکار وتلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بند وباری».[8] در روايات اسلامى از «لهو الحديث» نیز به «غنا» تفسير شده است.[9] شنيدن غنا و موسيقى آن چنان اراده انسان را سست و غريزه جنسى شخص را تحريك مىكند كه شخص را از ياد خدا و قيامت باز می دارد لذا ازعوامل گمراهی به حساب می آید .
2-1-2:گرایش به فساد:
غنا و آواز مطرب و لهوى، انسان را به سوى شهوت و فساد اخلاقى مىكشاند و از راه پرهيزكارى باز مىدارد.مجالس غنا و موسيقى، معمولاً جزو مراكز مفاسد گوناگون است و این خود دلیل روشنی است بر این که موسیقی درگرایش به فساد نقش مؤثّری دارد . در حديثى از نبى اكرم(ص) آمده است : «الغناءُ رقية الزنا»:«غنا نردبان زنااست».[10]
2-1-3:سوءعاقبت:
برای اثبات سوء عاقبت، به واسطة غنا و موسیقی به یک داستان کوتاهی که در زمان امام صادق (ع) اتفاق افتاده اکتفا می کنیم ، چرا که آن چه در زمان آن بزرگواران رخ داده، صرفاٌ یک داستان نیست بلکه باید عبرت برای سایرین وآنان که در زمانهای بعد می آیند قرار بگیرد. مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) می نوازند . چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می دهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری ؛ مگر سخن حق را نخواندی که می فرماید : گوش، چشم، دل، مسئولند و در برابر کارهایی که کرده اند، مورد سؤال واقع می شوند. » مرد عرض کرد : به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از اوآمرزش می طلبم . امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می رفتی.» [11]همین داستان کوتاه، خود مؤیّد بزرگی بر مطلب ما می باشد و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.. 2-1-4:قساوت قلب:
يکي از اثرات شوم موسيقي بر روان انسان ها پديد آوردن بيماري قساوت قلب در انسان مي باشد. و مويّد اينکلام، سفارش رسول خدا (ص) به حضرت علي (ع ) مي باشد كه به ایشان فرموده اند:« يا على؛ سه كار دل راسخت كند: گوش دادن به آواز و موسيقى و شكار و به دربار سلاطين رفتن[12] افرادي که مداومت بر گوش دادن به موسيقي و مطربي دارند قلبشان مريض مي گردد. و نتيجه اين سختي و قساوت قلب اين مي شود که ديگر موعظه و پند در اين قلوب اثر نمي کند. زيرا طبق آيات قرآنی از آثار گناهکاري ، قساوت قلب است.خداوند متعال درقرآن مي فرمايد : قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است يا سخت تر از سنگ . زيرا برخي از سنگ ها از ميانشان آب بيرون مي آيد يا از ترس خدا از بلندي ها فرو مي افتد.[13] ولي قلوب افراد گناهکار به قدري سخت است که ديگر چيزي از پندها و موعظه هاي الهي در آن اثر نمي نمايد.نشانه و علامت اين بيماري آن است که اين گونه افراد وقتي در مجلسي قرار مي گيرند که در آن سخن از خدا و قرآن و ياد مرگ و آخرت است، اهل موسيقي، حالشان بد مي شود و دوست دارند زود از اين گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جايي باشند که سخن از دنيا و سرگرمي هاي گمرا ه کننده باشد . به اشتياق بر آن توجه مي کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تاييد کنندة سخنان فوق،آية 6 و7 سورة لقمان است که در آية 6 در مورد اهل «لهوالحدیث» توضيح و بلافاصله درآية 7 که مورد بحث ما است مي فرمايد: و چون آيات و گفتارما بر اهل لهو و موسيقي خوانده شود دوري گزينند و روي برگردانند و تکذيب آن گفتار نمايند مانند کسي که آن را نشنيده و گويا در گوش هاي ايشان سنگيني است از شنيدن آيات ما پس به ايشان عذابي دردناک را مژده بده .
2-1-5:ازبین رفتن حیا:
امام صادق(ع) در این رابطه در حدیثی می فرمایند :«مَن ضُربَ في بَيته بَربَطٌ أربعينَ يوماً سلَّطَ اللهُ عليه شَيطاناً يُقال له القَفَندَر فلا يَبقي عضوٌ مِن أعضائه إلّا قَعدَ عليه فإذا كانَ كذلك نزعَ منه الحياءُ ولم يُبال ما قال و لا ما قيل فيه»[14]«كسي كه در خانه اش چهل روز بربط ( نوعي تار ) نواخته شود خداوند متعال شيطاني را به نام قفندر بر او مسلّط مي كند كه عضوي از اعضاي وي باقي نمي ماند مگر اينكه او را در برمي گيرد و هنگامي كه اين گونه شد حيا از او گرفته مي شود به گونه اي كه نسبت به آنچه به او گفته مي شود بي تفاوت مي گردد».در خصوص اهمّيت حيا نيز خوب است بدانيد رسول خدا (ص) در این باره فرموده اند : «حيا و ايمان با همديگر وابستهاند چون يكى از ميان برود، ديگرى هم از ميان مىرود».[15]و باز در اهمیّت حیا درحدیثی آمده است که:«کسی که حیا نداردایمان ندارد[16]شهید مطهّری در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام به نقل ازمسعودی در مروّج الذّهب می نویسد : در زمان عبدالملک یا یکی ازخلفای بنی امیّه که موسیقی رایج بود خبربه خلیفه رسیدکه شخصی باکنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد می کشند . خلیفه دستور داد آنها را آوردند .آن مردگفت : معلوم نیست آنچه این کنیز می خواند غنا باشد و ازخلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان می خورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه می رفت و می گفت : بیا به امرکوب خودت سوارشو.
«واقعاً موسیقی قدرت فوق العاده ای مخصوصاً ازجهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد»[17]
2-1-6: از بین رفتن قوّة تفکّر:
موسیقی بوسیله ارتعاشات خود، اعصاب راتحت تأثیر خودقرارداده وکم کم برقوای ادراکی چیره می شود.به عبارت دیگر«موسیقی به حسب انواع هنری که دارد وهریک از آن انواع مختلف یک حالت دراعصاب ادراکی بر می انگیزد، ازشهوت و بی بندوباری ویا شادی ونشاط و اندوه و یا خیالات عرفان گونه و یا دیگرحالات که همۀ آنهاحالاتی است خیالی و اوهام ساز ،دیگر ادراکات را بر کنار کرده و همان خیالات جای آن راگرفته و در مسیر انگیزه های موسیقی به حرکت در می آورد . در این حال پای عقل و ذهن و اندیشه به همان خیالات و اوهام بسته شده و درهمان مسیر خیال بافی های موسیقی درحرکت است و دیگر نمی تواند به خود آید.»[18]
2-1-7:ازبین رفتن غیرت :
یکی دیگر از بیماریهایی روحی که به مرور زمان و به تدریج در روان افرادی که اهل موسیقی هستند رسوخ می نماید مرض بی غیرتی و بی ناموسی است که در این زمینه : پیشوا و امام ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق (ع)فرموده اند : کسی که چهل روز در خانه اش صوت موسیقی و آواز خوانی پخش شود و مردمان بر او وارد شوند .شیطان تمام اعضای خود را به بدن او مسح می نماید پس غیرت به کلی از آن مرد بر طرف گردد تا به حدی که اگر با زنش در مقابل خودش فعل قبیحی کنند او بدش نمی آید و صفت غیرت و حیاء به کلی از آن مرد برطرف شود.[19]
با اين روايت شاید بتوان به يكي از علل اصلي رواج بد حجابي و فحشا در جامعه پي برد، چراكه براساس اين روايت به هر مقدارموسيقي در جامعه رواج پيدا كند غيرت از مردان زايل شده و نسبت به بد حجابي وتعرّض نامحرمان به ناموسشان ،بي تفاوت تر مي شوند . 2-1-8:جنون و دیوانگی:
فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب ، قدرت اندیشه و تفکّر را از انسان می گیرد لذا منجر به انجام کارهایی که با عقل تضاد دارد می شود.نمونه ای ازاین کارهای جنون آمیز را ذکرمی کنیم : «درملیون پنجاه هزار نفر بعد ازگوش کردن به یک کنسرت موسیقی چنان موسیقی آنها را به هیجان آوردکه ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت، هم دیگر را زخمی و مصدوم کردند و قبل از این که پلیس خود را برساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به چندین دختر ، تجاوز شد وتعداد زیادی مجروح شدند»[20]یا« درایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می گرفت . نغمات موسیقی چنان درروح اوهیجان ایجادکرد که بدوندلیل ازجای برخاست وبا19ضربه چاقو،معلّم خودرا ازپای درآورد».[21]
2-1-9:افسردگی:
کسی که درموسیقی غوطه ور شد، حالت خمودی وافسردگی،یکی ازحالاتی است که بر او عارض می شود.مخصوصا برای دانش آموزان آموختن موسیقی ویا اوقات خود را دربرابررادیو،تلوزیون ورایانه صرف کردن فوق العاده ازنظر روانی زیان بخش است به گونه ای که بعد از موسیقی رغبت آنها نسبت به مطالعه کمترشده و نیروی فکر آنها ضعیف می شودو آنهارادرریاضیات ودروس علمی وعملی،نیروی فکری آنها راناتوان ساخته وباتوجه به تأثیرات عمیق وزیانبخشی که موسیقی برروی مغز واعصاب دارد،نبوغ فکری واستعداد نظری انها را برای پیشرفت درتحصیل به کلی از بین می برد.روانشناس معروف ، دکتر «الکسیس کارل» درکتاب «راه و رسم زندگی» می نویسد : «برخی دانش آموزان می خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد بگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند ، باید گفت رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می بخشد به کسانی که به آن سرگرمند[22]
2-1-10:نزول بلاهاي ناگهاني و عدم استجابت دعا :
هم اكنون بسياري به دنبال پاسخ اين پرسش مي گردند كه چرا زندگي هايمان با وجود رفاه ظاهري با بلاها و مصيبت ها آميخته شده و يا اينكه چرا هرچه دعا مي كنيم مستجاب نمي شود ؟ یکی ازعوامل این گونه مسائل راشاید بتوان در روايتي که از امام صادق (ع) نقل شده پیدا کرد.که فرموده اند : «بَيت الغناءِ لاتُؤمن فيه الفجيعةُ و لا تُجاب فيه الدَّعوةُ و لا يَدخلُه المَلَكُ.»[23] «خانه اي كه در آن غناء خوانده مي شود از مصيبت و بلاي ناگهاني ايمن نيست و دعا در آن مستجاب نمي شود و فرشته داخل آن نمي گردد .»اینها بخشهایی از مضرّات موسیقی بر روان و معنویّت انسان ها بود و اینک، اثرات جسمانی و مادی آن را بررسی می کنیم.
2-1-11:ازدست دادن توانایی های فکری وامتیازات بشری:
یکی دیگر ازتأثیرات موسیقی علاوه بر تضییع توانایی های فکری وتدبیر درامور،ازدست دادن ملکات فاضله وصفات عالیه انسانی است.اصولا وجه امتیاز بشر ازحیوانات نیروی ارده وفکر،اخلاق عالی،تفاوت معنویت وتوانایی های خرد ودانش اوست,بیان موسیقی سعی داردتمام صفات عالیه انسانیت رادرحالت توقف وناتوانی درآوردکه در آخر به محو آنها منجرمی شود.اوبه علاوه شیفتگان ودوست داران خود رادرردیف ناتوان ترین افرادازنظر فکر واخلاق ومعنویتبه جامعه معرفی می کند.دراینجا باید به توجیه علمی این قسمت به دقت توجه کرد:چنانچه اشاره شد موسیقی دراثرارتعشات احساس,حالت جلب توجه درشنوندگان پدید آورده که باایجاداین حالت حکومت مطلقه خود رابراعصاب اعلام می دارد,درنتیجه تسلط براعصاب برتمام نیروهای دماغی وفکری نیز مسلط گردیده درضمن این حکومت دیکتاتوری,تمام مملکت بدن رامختل نموده,توانایی های فکری ونیروهای ذهنی وفهمی ودرنتیجه یک نوع توقف وجمودفکری پدید می آورد,یعنی درآن ساعت که شخص مجذوب نواهای لذت بخش وزیر وبم موسیقی است,تمام افکار عالی و اندیشه های بزرگ درحال سستی وناتوانی شدید درآمده و مثل این است که پرده استتاری روی تمام ادراکات وصفات عالیه کشیده شود,بدیهی است وقتی این عمل تکرار شد .برای هر نوبت تکرار تأثیری روی مغز ونیروهای فکری گذاشت,به تدریج نیروی خرد واراده واندیشه های عالی واخلاق ومعنویت ناتوان گردیده تاآنجایی که به سرحد زوال وسقوط درمی آید.[24]
فصل دوم:آثارجسمانی ومادی:
همان گونه که گفتیم در این باب ، اثرات موسیقی را ازجنبة فیزیکی و جسمانی نیز بررسی خواهیم کرد ولی برای این که بتوانیم زیان های جسمی موسیقی را بیان کنیم ابتدا به مقدمه ای باید اشاره کنیم:دربدن انسان، یک سلسله اعصاب وجود دارد که به آن، سلسله اعصاب نباتی می گویند. سلسله اعصاب نباتی به دو دسته تقسیم می شوند : 1ـ اعصاب سمپاتیک. 2ـ اعصاب پاراسمپاتیک.اعصاب سمپاتیک وظیفه اش تنگ کردن مردمک چشم، جلوگیری ازترشح ، بالا بردن فشارخون، تنگ کردن ضربان قلب و… می باشد و باعث می شود که انسان در کارهای زندگی بیدار و در امور،کوشا و فعّال باشد.اعصاب پاراسمپاتیک برعکس اعصاب سمپاتیک عمل می کند . ارمغان آن برای انسان، رخوت وسستی و بی حالی،خواب، غفلت، سهو و نسیان و اندوه حزن و بیهوشی است و وظیفه اش انقباض عضلات صاف ، ایجاد ترشح ، تقلیل فشارخون، تنگ کردن مردمک چشم وکند کردن ضربان قلب و… می باشد[25]بدیهی است وقتی از خارج تحریکاتی روی اعصاب شروع می شود اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پائین یا بالا می روند. ازجلمه تحریکات خارجی که منجر به عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک می شود ارتعاشات موسیقی است که باعث اثراتی دربدن می شود که ما به گوشه ای ازآن ها اشاره خواهیم کرد:
2-2-1: ضعف اعصاب:
ازبین رفتن تعادل بدن که منوط به مختل شدن تعادل وتوازن بین دوسیستم اعصاب سمپاتیک وپاراسمپاتیک است منجر به پدیدآمدن ضعف اعصاب می شود.دکتر «آرنولدفریدمانی» پزشک بیمارستان نیویورک ورئیس کلینیک سردرد، باکمک دستگاههای الکترونی تعیین امواج مغز وتجربیاتی که بدست آورده ثابت کرده که یکی از عوامل مهم خستگیهای روحی وفکری وسردردهای عصبی،گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقّت وتوجّه می کنند[26]شورای ملّی تحقیقات کانادا هم نتایجی از تحقیقات خود اعلام کرده که قابل توجّه است : صدای موسیقی ، هر قدر هم که ضعیف باشد ، آشفتگی فوق العاده شدیدی در کار مغز ایجاد می کند ، صدای ملایم موسیقی حتّی درموقع خواب دشمن سلامت است.خطرناک ترین و بدترین عذاب برای کسی که به خواب رفته است،صدای آهستة موسیقی درحال پخش است[27]
2-2-2: عمرکوتاه:
گفته می شود عمر متوسّط انسان، حدود 120سال می باشد ولی علل وعوامل مختلفی درکاهش یا افزایش این مقدار مؤثر است . عواملی چون تغذیه،تفریح ،خنده،گناه و…امام صادق (ع ) می فرمایند: «بَیتُ الغِنا لا تؤمنُ فیهِ الفَجیعةُ وَ لاتُجابُ فیه الدَّعوَةُ وَلایَدخُلُهُ المَلَکُ[28].«خانه ای که در آن غنا باشد، از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند».طبق یافته های دانشمندان نیز از جملة عوامل کاهش طول عمر انسان، سرو صداها و صدای موسیقی می باشد به طوری که اکثرموسیقی دان ها به نصف عمر طبیعی هم نرسیده اند و بعضاً با عوارض و مرگ ناگهانی از دنیا رفته اند، حتّی در قرون قبل هم که مردم از این آلودگی ها به دور بوده ودارای عمرهای طولانی بوده اند، کار گزاران موسیقی ازعمرطبیعی محروم بوده اند. آمارهایی که در این زمینه اعلام شده است مؤیّد این مطلب است که نوع موسیقی دانان، دارای عمرهای کوتاهی بوده اند و ما دراین نوشتار به جهت اختصار ، فقط به ذکر نام برخی از این موسیقی دانان بسنده می کنیم تا فقط شواهدی بر این مطالب ذکر شده، ارائه شده باشد و عزیزان را جهت اطّلاعات بیشتر به کتب مربوطه[29] ارجاع می دهیم.تذکر: الف ـ البتّه ممکن است ازموسیقی دانان کسانی هم باشندکه عمرآنها بیش از اینها بوده باشد ولی در اینموردآن چه راکه غالب بوده درجدول، بیان کرده ایم .
ب ـ ممکن است علّت مرگ همة افراد ذکر شده ، صرفاً موسیقی نبوده و علل دیگری نیز دخیل باشد ولی آن چه مسلّم است یکی از عوامل آن را می توان موسیقی ذکرکرد.
نام
تاریخ تولد
تاریخ مرگ
مدت عمر
ملیّت
لئونارد دولئو
1694
1744
50 سال
ایتالیایی
پرگولوزی
1710
1736
26 سال
ایتالیایی
هرولد
1791
1833
43 سال
فرانسوی
ژرژبیژه
1838
1875
37 سال
فرانسوی
مندلسن
1809
1847
38 سال
آلمانی
بتهون
1770
1826
56 سال
آلمانی
اسکریابین
1872
1915
43 سال
روسی
ایوانویچ گلینکا
1804
1857
53 سال
روسی
مک داول
1861
1908
47 سال
آمریکایی
جان فیلد
1782
1837
55 سال
آمریکایی
توماس مورله
1557
1602
45 سال
انگلیسی
هنری پرسل
1658
1695
37 سال
انگلیسی
حبیب الله بدیعی
1312
1371
59 سال
ایرانی
در ضمن، این اسامی از کتاب تأثیر موسیقی بر اعصاب وروان، استخراج شده است.
2-2-3:گرایش به مواد مخدّر:
بسیاری ازموسیقی دانان به علّت عارض شدن ضعف اعصاب گرایش به مواد مخدّر پیدا کرده تا شاید درمانی برای این بیماری پیداکنند. مواد مخدّر در نگاه اول مسکّن خوبی برای اعصاب وروان است لذا غافل از مضرّات زیاد آن ،به آن روی آورده و در دام آن گرفتار می آیندکه البتّه خود مواد مخدّر نیز درکاهش قوة بینایی نقش دارد و مضرّات مواد مخدّر ، خود فصل جداگانه ای می طلبدکه از گنجایش بحث خارج است.
2-2-4:ضعف چشم:
از جمله حسّاسترین اعضای بدن چشم ها وگوش ها هستند. حرکت چشم ها توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک انجام می شود وگفته شدکه بوسیله ارتعاشات موسیقی تعادل این سیستم به هم می ریزد و موجب ضعف اعصاب می شود ، ادامه این عملکرد موجب تأثیرات عمیق دراین اعضای حسّاس و در نتیجه با عث ضعف چشم و حتّی کوری می شود.
2-2-5: فشارخون :
یکی دیگر از عوارض موسیقی پیدایش بیماری فشار خون است که البتّه این هم عوامل مختلفی دارد و موسیقی یکی ازآن عوامل است. این مسئله را پزشکان با بررسی های خود دریافته اند و به کسانی که با موسیقی و سروصدای زیاد در ارتباط اند در مورد عوارض آن هشدار داده اند. دکتر «گورلدواین» پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسید که رادیو، علّت اساسی فشارخون به شمار می رود و برای اطمینان از این موضوع بازوبند فشار خون را به خود بست و این نتیجه بدست آمدکه هرقدر انسان از یک قطعة موسیقی بدش بیاید، همان اندازه فشار خون او بالا می رود ، دکتر «واین» از تغییر فشار خون در اثر شنیدن چند قطعة موسیقی درتعجّب بود و بالأخره برای این که دچار خطر رادیو نشود رادیو را خاموش کرد.از همه مهمتر مشاهده حالات روانی خود موسیقی دانان است که بزرگترین نمایش تجربیات و آزمایش های علمی و عملی است که زیان موسیقی را در این قسمت برای ما تشریح می کند ، زیرا آنها به تدریج ،گرفتار اختلالات عصبی و حسّاسیّت های بی جا شده و در نتیجه، اغلب دچار انقباض عروق و فشارخون و سکته های مغزی گردیده و حتّی بعضی ها در هنگام نواختن موسیقی، فشار خون آنها بالارفته ودر اثر سکتة ناگهانی جان
خود را فدای تحریکات و ارتعاشات موسیقی کرده اند. آیا همین سکته های نوازندگان، در هنگام اجرای برنامه های موسیقی؛ خود ،دلیل بارز دیگری نیست ، مبنی براین که موسیقی تا چه اندازه در ایجاد فشار خون مدخلیّت دارد؟[30]این ها بخشی از مضرّات موسیقی بود، چراکه موسیقی، مضرّات دیگری را نیز به همراه دارد، ازجمله: مشکلات مغزی ، مشکلات قلبی ، تهییج و…که به جهت جلوگیری ازاطالة کلام به همین مقدار بسنده و از توضیحات بیشترخودداری می نماییم.
بخش سوم:دیدگاه دانشمندان غربی وعلماوشیعه درباره ی اثرات موسیقی:
فصل اول:دانشمندان غربی:
3-1-1:دکترآلکسیس کارل:
(ساز وآواز وکنسرت ها واتومبیلها وورزش ها نمی توانند جای فعالیتها وکارهای سودمند اجتماعی رابگیرند،رادیو نیزمانند سینما وموزیکال سستی کامل به بدن می بخشد که باآن سرگرمند،بدون شک الکلیسم،کارگران مارا ازپای درمی آورد وسروصدای رادیو وسینما وورزش های نامناسب روحیه فرزندان رافلج می کند.)[31] .
3-1-2:موسورسکی:
موسورسکی که خود اطلاعاتی ازفن موسیقی داشته می گوید:(برای ما نه موسیقی لازم است ونه نقاسی ونه سنگتراشی،شما وامثال شما ریاکاران ودروغ زنان بروید پی کارتان،مااحتیاج به افکار زنده بیدار داریم. [32]
3-1-3:مهاتماگاندی رهبر متفکران هند:
برای انکه با موسیقی غربی آشناشوم؛فکر کردم ویولن یادبگیرم…روزی باخود گفتم مرد حسابی،چطور رقص وموسیقی می تواند توراجنتلمن سازد؟توکه شاگردمدرسه ای باید درس بخوانی،بایستی،کاربکنی که شایستگی وکالت دردادگاه داشته باشی وخدمتگزار مردم بشوی،اگرازحیث اخلاق مرد شایسته ای بشوی مردی ودرغیر این صورت به دنبال خواهش ها برو…. [33]
شخصا نزدمعلم موسیقی رفتم وپس ازذکر دلایل خویش خواهش کردم تاولف رابه هرقیمتی که شده بفروشد.اتفاقا پس از ذکر دلایل خودمعلم موسیقی اراین که به حقیقت پی برده ودرک کرده ام راه غلط می روم،شاد شد ومرا به ادامع تحصیل وتغییر کامل برنامه زندگی تشویق کرد وبه نظرم این حماقت ونادانی سه چهار ماهی به طول انجامید.
3-1-4:ویکتور هوگو:
علت این که ما ازموسیقی خوشمان می آید این است که دردنیای رویاها واحلام خود فرومی رویم. [34]
3-1-5ارسطو:
ورزش برای صحت بدن وموسیقی برای نرم ساختن احوال آدمی است باید فکری کرد متفکرین دراجتماع زیاد شوند.وقتی زمامداران فرهنگ اجتماع به جای توجه به اختراعات واکتشافات وامورصنعتی وایجادکاربه وسیله ساز وآواز وموسیقی وغیّاشی،برنامه اتلاف وقت تعیین نمودند، به دانشمندان ونویسندگان بیدار بگویید آگهی مرگ فرهنگ وتعلیم وتربیت رامنتشر نمایند. هروقت کشوری رادیدید که ازپیشرفت های علمی محروم است وبه جای مخترع ومکتشف وصنعتگر،آواز،خوان وموسیقی نواز راهنر مند معرفی می نمایند،بدانید دست های خیانت درفرهنگ ان کارمی کند . [35] .
3-1-6:«ناپلئون هیل» (نویسندة آمریکایی) :
«ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می شود این وسائل ده گانه که مغز انسان را به هیجان و فعّالیّت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلا درجه می رساند عبارتند از: .
1ـ اشتیاق وعلاقة جنس 2ـ … 3 ـ … 4ـ موسیقی 5 ـ …»[36]
3-1-7:پروفسور«ولف آدلر»( استاد دانشگاه کلمبیا) :
« بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی، شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب می گذارد….موسیقی علاوه براین که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقّت خارج از حدّ طبیعی آن سخت خسته می کند، عمل ارتعاش صوتی که در موسیقی انجام می شود تولید عرقی خارج از حدّ طبیعی در پوست ایجاد می نماید که بسیار زیان بخش است و ممکن است مبدأ امراض دیگری قرارگیرد»[37]
3-1-8:«هگل» (فیلسوف شهیر فرانسوی) می گوید:
«ادبیات عالی ترین هنرها، و موسیقی پست ترین هنرهاست زیرا اولی بیش از همه با فکر و معنا سر وکار دارد و موسیقی با حقیقت و معنا سر وکار ندارد»[38]
3-1-9:یکی ازنویسندگان معاصر:
به آن افراد نادان وبی فکری که به جای تشویق جامعه به صنایع واختراعات وتوجه به اکتشافات؛ به موسیقی وضرب دنبک اهمیت نمی دهند.بگویید بیش ازاین خیانت به کشور روا مدارید.وقتی استعمارگران وبیگانگان بخواهند اعصاب ملّتها راضعیف نموده وآن هارا ازکارهای سودمند اجتماعی باز دارند،به برنامه موسیقی وساز وآواز آنان بیش ازکار وصنعت اهمیت می دهند.[39]
فصل دوم: علما شیعه:
3-2-1:« امام خمینی(ره) »:
« از جمله چیزهایی که مغز جوان ها را تخدیر می کند، موسیقی است … موسیقی، انسان را از جدّیت بیرون می برد. یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت را با موسیقی سروکار داشته باشد، یک جوانی که اکثر اوقاتش را پای موسیقی بنشیند … از مسایل زندگی و از مسایل جدّی به کلّی غافل می شود عادت می کند همان طورکه به مواد مخدّر عادت می کند…موسیقی با تریاک فرقی ندارد، تریاک یک جور خلسه می آورد و این یک جور خلسه می آورد… نباید دستگاه تلویزیون، جوری باشد که 10 ساعت موسیقی بخواند….این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو، آنها می روند از جای دیگری موسیقی می گیرند حال اگر از جای دیگر می گیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟…جوانی که به موسیقی عادت کرد دیگر نمی تواند کار انجام دهد ، دیگرنمی تواند قاطع باشد»[40] .
3-2-2:« امام خامنه ای(حفظه الله) »:
« به نظرم می رسد که موسیقی می تواند گمراه کننده باشد، می تواند انسان را به شهوات دچار کند ، می تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستی کند ؛ می تواند هم این نباشد و می تواند عکس این باشد . مرز حلال وحرام اینجاست»[41] .
3-2-3:« علّامه جعفری(ره) »:
«عمدة جذّابیّت و لذّت موسیقی و انبساط آوردن آن ، معلول سلب هشیاری به واقعیتهای درون ذات و برون ذات و هم چنین سلب اختیار است…در حالی که موسیقی ها حتّی روحانی ترین آنها با دو حقیقت مزبور (هشیاری واختیار) سازگار نیست و این اصل را همة ما می دانیم که هیچ حرکت ناهشیارانه و جبری نمی تواند تکاملی باشد، اگر چه با نظر به عوامل گوناگون ، دارای لذّت و جذّابیّت بوده باشد . جنبة تخدیری موسیقی را نیز می توان در نظر گرفت ، لذا اگر درحال جذبة موسیقی، ذکر الله اکبر را به زبان بیاوریم ، هیجان وتأثّر از موسیقی مانع ازآن خواهد بودکه ما معنای آن ذکر مقدّس را به طور معیّن و مستقیم درک کنیم و با همة قوای مغزی وروانی متوجّة آن باشیم».[42]
نتیجه گیری:
واقعیّت این است که اظهارنظردر مورد استفاده ازموسیقی ،کارهرکسی نیست و باید به متخصّص آن در این باب رجوع کرد ولیکن آنچه ازگفتار بزرگان با وجود اختلافات دراین مسئله می توان به دست آورد این است که می توان از موسیقی در مسیر صحیح آن استفاده کرد وآن را به طور مطلق طرد نکرد. ازطرفی درکلام رهبرمعظّم انقلاب ازموسیقی به عنوان هنری که تلفیقی ازدانش، اندیشه و فطرت خدادادی استتعبیر می شود و پایة آن پایة الهی دانسته می شود.[43] لذا می توان از این هنر برخاسته از فطرت خدادادی استفادة بهینه کرد. ازطرف دیگر، امروزه دنیای غرب و استعمارگر از این هنر متعالی درراستای اهداف سوء خود، استفادة ابزاری زیادی کرده و برای پیاده کردن اهداف شوم خود از این راه به عنوان یکی ازمؤثّرترین راه ها برای تأثیرگذاری بر روی جوانان بهره های فراوانی برده است و تا حدود بسیارزیادی نیز از آن نتیجه گرفته ولیکن متاسفأنه درکشورهای درحال توسعه وکشورهای شرق این مسئله مورد غفلت قرار گرفته وآنها فقط به عنوان بازیگر برای کارگردانان اصلی ایفای نقش می کنند و در واقع آنان پذیرندة آن چیزهایی هستند که به آنها القا و قالب می شود وازخودشان در ین زمینه ها تولیداتی ندارند. لذا این گونه کشورها نیز می توانند با استفادة مطلوب از این هنر وتولید موسیقی های مناسب و دارای محتوا از آن به عنوان یکی از راه های انتقال مفاهیم و فرهنگ خود استفاده کنند. چه این که به لحاظ علمی، صوت و موسیقی نوعی موج است و موج نیز یکی از راههای انتقال انرژی شناخته شده است که البتّه در رابطه با انتقال انرژی واستفاده از این روش بحث گسترده ای نیاز است و از حوصلة بحث، خارج است. به هرحال بحث موسیقی از دورترین زمان ها مطرح بوده است . دردوران پیامبران و بعد از آن دوره ، در دوران ائمّه(علیهم السّلام) وتا به امروز ادامه داشته است و این گونه نیست که یک بحث تازه مطرح شده باشد.در این باب، اقوال زیادی نیز مطرح است که در این مقاله سعی شد در حدّ وسع ، به این بحث پرداخته شود و از مطرح نمودن جنبه های دیگر موسیقی به دلیل عدم گنجایش این نوشتار صرفنظر شد . امید است خداوند متعال، ما را عالم وعامل به وظایف قرار دهد.
فهرست منابع:
1ـ- جعفری ،محمد تقی ، علّامه، موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، چاپ4، مؤسسة تدوین و نشرآثارعلّامه جعفری ، تهران، 1385 .
2- شریعت موسوی، مصطفی،آیت الله، نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنّت، چاپ اول، نشراسماعیلیان،
بی جا،1372
3- طاهری، مهدی، سلامتی وطول عمردراحکام اسلام، چاپ2، انتشارات گلهای بهشت، قم،1386.
4- طباطبائی، محمد حسین، علّامه، ترجمة تفسیر المیزان، چاپ 21، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، جلد 13، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بهار85.
5- عاملی، محمدبن حسن، شیخ حر، وسائل الشّیعه، بی چا، جلد5 و12، نشرمکتبة الإسلامیّة، تهران،1382.
6- عبداللّهی خوروش،حسین،تأثیرموسیقی براعصاب وروان،چاپ 9، نشربادران،اصفهان،1387.
7- فیض مشکینی ، علی اکبر، آیت الله، نصایح، چاپ18، ترجمة آیت الله احمدجنّتی، دفترنشرالهادی، قم،1378.
8- قدّوسی زاده، حسن، نکته های ناب، چاپ7، جلد2، دفترنشرمعارف، بی جا،1388.
9-قرآن مجید، عثمان طه، چاپ8، ترجمة مهدی الهی قمشه ای، انتشارات پارسایان، قم، 1386.
10ـ کلینی، محمدبن یعقوب، ابوجعفر، کافی، چاپ اول، جلد6، نشرمؤسسة انصاریان، قم،1384.
11ـ موسوی خمینی، روح الله، رهبرکبیرانقلاب، صحیفة نور، چاپ دوم، جلد5، تهران،1371 وجلد7 ، سازمان چاپ وانتشارات، تهران 1372.
12ـ مطهری، مرتضی، آیت الله، تعلیم وتربیت دراسلام، چاپ27، انتشارات صدرا، قم،1375.
13ـ. مجلسی، محمدتقی، علّامه،بحارالأنوار، چاپ سوم، جلد71وجلد79، بی نا، بیروت لبنان،1403ه.ق.
14ـ معین، محمّد، دکتر، فرهنگ فارسی معین، چاپ دوم ، جلد4، نشرثامن، تهران،1386.
15ـ محمدی نیا، اسدالله، بهشت جوانان، چاپ اول، انتشارات سبط اکبر، بی جا، بی تا.
[1] لغتنامه دهخدا
[2] فرهنگ لغت معین
[3] همان
[4] . شریعت موسوی، مصطفی ،نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، به نقل از نفائس الفنون،محمدبن محمودآملی،ج3،ص83
[5]اولیایی،احمد،نگاهی به موسیقی ،ص9
[6] معین ،محمّد، فرهنگ فارسی معین،ج4،ص3031
[7]لقمان(31)،آیه6.
[8] قدوسی، حسن، نکته های ناب، ص102.
[9] وسائل الشّیعه،ج12،باب99،ص226،ح7
[10] مجلسی،محمدتقی،بحارالأنوار،ج79،باب99،ص247،ح26
[11] طباطبائی،محمدحسین،ترجمة تفسیر المیزان، ج13، ص107وکافی،ج6،،ص1655،ح10
[12]فیض مشکینی،علی اکبر،نصایح، ترجمه آیت الله احمدجنّتی ،ص 134.
[13] بقره، (2)، آیة 74.
[14]وسائل الشیعه،کتاب تجارت، باب100،ج12،ص232،ح2وکافی،ج6،،ص1655،ح17
[15] بحارالأنوار،ج71،باب81،ص331،ح4،به نقل ازکافی ،ج2،ص106.
[16]همان
[17] مطهری،مرتضی،تعلیم وتربیت دراسلام،ص72
[18] نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، ص227.
[19] وسائل الشیعه،كتاب تجارت،باب 100 ،ج 12،ص 232،ح1وکافی،ج6،ص1655،ح14.
[20] محمدی نیا،اسدالله،بهشت جوانان،ص359 وموسيقي از نظر دين ودانش،ص20،كيهان شماره 6265.
[21] طاهری،مهدی،سلامتی وطول عمردراحکام اسلام،،ص84
[22] تاثیرموسیقی براعصاب وروان،ص62.
[23] کافی،ج6،ص1655،ح15ووسائل الشیعه،ج12،باب99،ص225،ح1
[24] موسیقی براعصاب وروان
[25] نگاهی به موسیقی ، ص36.
[26]سلامتی وطول عمر دراحکام اسلام، ص82و83.
[27] تأثیرموسیقی براعصاب وروان،ص 73به نقل از روزنامه اطلاعات،شماره12754.
[28] کافی،ج6،ص1655،ح15ووسائل الشیعه،ج12،باب99،ص225،ح1
[29]سعدی حسنی، تاریخ موسیقی ـ عبداللهی خوروش، حسین ،تاثیر موسیقی براعصاب وروان.
[30]تاثیرموسیقی براعصاب وروان،ص110و112
[31] تأثیرموسیقی براعصاب وروان
[32] همان
[33] همان
[34] تاثیرموسیقی براعصاب وروان
[35] همان
[36] هیل،ناپلئون، راه توانگری ،ترجمة علی تعاونی،ص86.
[37] مجله دیمانش ایلوستر ،چاپ پاریس ،شماره 630.
[38] هگل،مبانی فلسفه، ص 407.
[39] موسیقی براعصاب وروان
[40] موسوی خمینی ،روح الله،صحیفه نور،ج5،ص241وص243و ج7ص245.
[41] نکته های ناب،ص 103.
[42] موسیقی ازدیدگاه فلسفی وروانی،ص 56ـ57.
[43] نکته های ناب،ص 105.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات