فدک از نگاه تاریخی فقهی و سیاسی
نگارنده:نورصالحی-عاطفه
چکیده:
بی شک یکی از مهمترین مسائلی که اکثریت مسلمانان در ان اختلاف نظر دارند و نسبت به آن جاهلند ، مسأله ی خلافت وجانشینی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می باشد.
به تصریح روایات ،امر خلافت بعد از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)با امام علی (علیه السّلام) می باشد. امّا با کارشکنی سقیفه نشینان این حق بزرگ از او سلب و غصب شد وحتی به غصب خلافت نیز بسنده نکردند و فدک را که هدیه ی پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به فاطمه ی زهرا(علیها السّلام) بود را غصب کردند. تاریخ گواه است که حضرت زهرا(علیها السّلام)و همسر با وفایش تلاش فرآوانی برای باز پس گیری فدک انجام دادند و با استدلال های بسیار منطقی ومحکم ، زبان غاصبان را قاصر ساختند. امّا روح بدطینت جاه ومقام وهم چنین بغض وکینه ای که با مولای متقیان (علیه السّلام) داشتند مانع از آن شد که حق مسلّم آن بزرگ بانوی اسلام را به ایشان بازگردانند. در این مختصر مضبوط که حاصل شنای در ساحل اقیانوس عمیق وپرتلاطم فدک است ، حتی الامکان سعی شده است گوشه ای از آن وقایع، به غرض مستور مانده، را برای خواننده ی محترم آشکار سازد. این نگاشته مشتمل بر سه فصل مجزا می باشد وموضوع فدک را از نظر تاریخی ،حقوقی وهم چنین اسرار غصب آن به بررسی پرداخته است.
در فصل اوّل به گوشه هایی از تاریخ سرزمین فدک قبل از تصرف اسلام وهم چنین چگونگی فتح آن به دست سپاه اسلام وماجرای بخشیده شدن آن سرزمین از جانب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به فاطمه (سلام لله علیها) به اذن الهی اشاراتی شده است.
در فصل دوم ، به ماجرای غصب فدک از جانب خلیفه ی اول وانگیزه های این غصب اشاره شده وبه هدف حضرت فاطمه (علیها السّلام)،با آن همه زهد وتقوا نسبت به دنیا،برای بازپس گیری فدک اشاراتی مجمل شده است.
کلید واژه: فدک،نگاه تاریخی،فقهی،سیاسی
بخش اول
کلیات و موضوع شناسی
بیان مسئله:
از پیدایش خلقت در این دنیا بصورت اجتناب ناپذیری نبردخیرو شر در تمامی عرصه های دنیوی قابل لمس و حتی تماشا است شاید زمانی که شیطان رانده شد این جنگ عینی تر گشته و جنبه تمام عیار به خود گرفت جبهه خیرو شر در تمامی اعصار و امصار زور آزمایی خود را انجام می دهند انبیاو اولیا الهی خود در جبهه خیر و شر فرماندهی را به عهده داشتند و بیشترین رشادتها و جانبازیها را داشته اند و همیشه در این جنگ خسارتهای فراوانی دیده اند .
پیامبر گرامی اسلام نیز که سید الانبیا و اشرف مرسلین لقب گرفته است با تمام توان و اراده مثل دیگر رسولان الهی در این جبهه به نبرد پرداخته اند وبلکه به قول خود حضرت محمد (ص)هیچ پیامبری همچون من اذیت و آزار ندیده است این خسارتها و اذیت ها به اهل بیت آنحضرت نیز سرایت کرده و اهل بیت آنحضرت رنج ها و سختیهای فراوانی کشیده و در آخر به مقام رفیع شهادت رسیدند . حضرت زهرا (س)یکی از اهل بیت است . او حق شوهرش علی (ع)که افضل خلق الله بعد از پیامبر می باشد را پایمال می بیند زیرا هنگامیکه آمام علی (ع) پیامبررا غسل می داد دشمنان اسلام در پی غصب خلافت برآمده و در سقیفه شورا کرده و خلافت را غصب می نمایند .پس از چند روزی فدک را که ملک شخصی پیامبر بوده و در زمان حیات ایشان به عنوان هدیه به دخت گرامی خود بر طبق آیه ذاالقربی به ایشان می بخشند نیز غصب می نمایند را بدست عمال از خدا بیخبر ابوبکر غصب می شود . حضرت فاطمه (س)تمامی تلاش خودرا در راستای احقاق حقوق خود انجام می دهد به مسجد می رود و خطبه ای بلیغ و با محتوایی می خواند و فدک را مطالبه می کند اما ابوبکر از او شاهد می طلبد در حالیکه دخت نبی مکرم اسلام صاحب و ذوالید بوده و ابوبکر است که باید شاهد و بینه جهت توجیه غصب خود بیاورد و سرانجام فدک غصب می شود .
در این نوشتار سعی شده است که مختصری از این واقعه به همراه تاریخچه فدک ، نحوه قضاوت و سیرتاریخی و حوادثی که بر سر این سرزمین می را بیان کنیم .
علت انتخاب و موضوع تحقیق:
در مورد فدک و غصب آن توسط ابوبکر اختلافات فراوانی میان شیعه و اهل سنت وجود دارد ، اهل سنت با استناد به حدیث جعلی ابوبکر که وی در توجیه عمل خود در غصب فدک ساخته بود ، معتقدند که پیامبران از خود ارثی به جا نمی گذارند لذا ایشان فدک را ارث حضرت زهرا نمی دانند اما شیعیان با استناد به احادیث نبوی و برخی آیات قرآن کریم ، معتقدند حدیث مذکور جعلی بوده و پیامبران نیز مانند دیگران اموال خود را به ارث می گذارند لذا فدک ملک طلق حضرت زهرا سلام الله علیها بود که ابوبکر از آن حضرت غاصبانه گرفت . ضمن اینکه خود پیامبر اکرم فدک را در زمان حیات خویش به دخترشان بخشیده بودند بنابراین فدک ارث نبود تا ابوبکر برای توجیه فعل خویش آن را تحت عنوان ارث انبیا داخل کرده و منکر آن شود .به هر حال شبهات متعددی از سوی اهل سنت پیرامون این مساله مطرح شده که در این کارتحقیقی به برخی از آنها پاسخ می دهیم.
تاریخچه و پیشینه تحقیق:
محدثان ومفسران شیعه وگروهی از دانـشـمـنـدان سـنی می نویسند: وقتی آیه [وآت ذا القربی حقه و المسکین و ابن السبیل ] نازل شد، پیامبر (ص ) دختر خود، حضرت فاطمه را خواست وفدک را به وی واگذار کرد.
ناقل این مطلب ابوسعید خدری یکی از صحابه بزرگ رسول اکرم (ص ) است.
کلیه مفسران شیعه وسنی قبول دارند که آیه در حق نزدیکان وخویشاوندان پیامبر نازل شده است و دختر آن حضرت بهترین مصداق برای [ذاالقربی ] است.
حـتـی هـنگامی که مردی شامی به علی بن الحسین زین العابدین ـ علیه السلام ـ گفت : خود را مـعـرفی کن , آن حضرت برای شناساندن خود به شامیان آیه فوق را تلاوت کرد واین مطلب چنان در مـیـان مسلمانان روشن بود که آن مردشامی , در حالی که سر خود را به عنوان تصدیق حرکت می داد, به آن حضرت چنین عرض کرد: به سبب نزدیکی وخویشاوندی خاصی که با حضرت رسول دارید خدا به پیامبر خود دستورداده که حق شما را بدهد.
در بحارالانوار این ماجرا به این گونه ذکر شده است پس از فتح فدک،آیه ((وآت ذاالقربی حقه))نازل شد ،یعنی ((حق خویشاوندان را به آنان بده))پیامبر از جبرئیل پرسید :منظور چه کسانی هستند واین حق کدام است ؟جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت ((فدک را به فاطمه عطا کن))پیامبر حضرت زهرا را فراخواند و فرمود :خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد و چون لشکر اسلام آنجا را فتح نکرده اند مخصوص من است وتعلقی به مسلمانان ندارد و هر تصمیمی بخواهم می گیرم دستور خداوند نیز بر عطای آن به تو نازل شده است . از سویی دیگر مهریه مادرت خدیجه برعهده پدرت مانده است و پدرت در قبال مهریه مادرت و به دستور خداوند فدک را به تو عطا می کند .آنرا برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش.
حضرت زهرا (س)عرض کرد :تا شما زنده هستید من نمی خواهم تصرفی در آن داشته باشم .شما برجان و مال من صاحب اختیار هستید .پیامبر (ص) فرمود ترس آن دارم که نااهلان ،تصرف نکردن تو در زمان حیاتم را بهانه ای قرار دهند و بعد از من آنرا از تو منع کنند .عرض کرد :آنگونه که صلاح می دانید عمل کنید .[1]
در ذیل نظرات دانشمندان مسلمان را در رابطه با آیه ذاالقربی از نظر شما می گذرانم:
نظرات دانشمندان و مفسرین دررابطه با آیه ذالقربی:
خداوند میفرماید: «و آت ذالقربی حقه؛[2] حق خویشاوندان را بده.» آیاتیکه در شأن فاطمه(س) است فراوان است و در این مقام نمونههایی از آنها ذکر میشود.
در این آیه، خداوند بر ادای حق خویشاوندی تأکید میکند و مراد از ذالقربی کسانی هستند که در آیه مودت بیان شد و مراد از آن اقربای رسول خداست. طبق روایات شیعه و سنی، وقتی این آیه نازل شد، پیامبراکرم(ص) فاطمه(س) زهرا را فرا خواند و فدک را به او عطا فرمود. خداوند در آیه به رسول خدا(ص) امر فرمود تا حق خویشاوند خود را بدهد و پیامبر هم طبق فرمان خداوند عزوجل فدک را به فاطمه(س) داد؛ فدکی که طبق نقل شیعه و سنی از اموال مخصوص پیامبر بود و کسی از مسلمانان در آن سهمی نداشت.
بسیاری از مفسران و دانشمندان اهلسنت روایاتی را از صحابه مانند ابنعباس و ابوسعید خدری با طرق متعدد در این باره نقل کردهاند. [3]
اکثر مفسران اهلسنت در ذیل آیه ششم سوره حشر[4] درباره فدک بحث نمودهاند. طبری در ذیل این آیه روایتی را نقل کرده که فدک با مصالحه مردمش و بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت و خاص او بود و هیچ یک از مسلمانان در آن بهرهای نداشتهاند.[5] سیوطی نیز مانند آن را نقل کرده است. [6]
از این روایات بهدست میآید که فدک از فیء یعنی چیزی است که بدون جنگ از اموال کفار بهدست میآید. روایت بخاری هم به همین معنا اشاره دارد. [7]
با قطع نظر از روایات، قرآن مجید «فیء» را حق ذیالقربی میداند و میفرماید:
ما أفاء الله علی رسوله من اهل القری فللّه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابنالسبیل[8]
آنچه خدا از اموال اهل قری به رسول خود برگردانید، از آن خدا و رسول او و از آن خویشان رسول و یتیمان و مسکینان و درماندگان در راه است.
سید قطب نیز به این مضمون اعتراف دارد.[9] از ابیدیلم،[10]حسن،[11] سدی[12] و دیگران نیز نقل شده است که مراد از ذالقربی، نزدیکان رسول خدا هستند. ابنکثیر مینویسد: از ابیسعید روایت شده است که گفت: «لما نزلت «و آت ذالقربی حقه» دعا رسول الله فاطمة فاعطاها فدکا.»[13]
این حدیث با هفت طریق در شواهد التنزیل نقل شده است. در سند این روایت عطیه قرار دارد که برخی او را تضعیف نمودهاند و برخیدانشمندان رجالی اهلسنت، مانند ابنحجر[14] و یحییبنمعین او را ثقه میدانند.[15] البته تضعیف او بهخاطر این است که او امام علی(ع) را بر دیگران مقدم میداشت.
برخی از مفسران اهلسنت، نزول این آیه را در مکه میدانند و چون فتح خیبر و اعطای فدک در سال هفتم هجری و زمان هجرت پیامبر به مدینه رخ داد، در اعطای فدک به حضرت زهرا تشکیک کردهاند.
اما کسانی چون آلوسی، سعید حوی،[16] سید قطب[17]، زمخشری[18] و غیره این آیه را مدنی میدانند. در سورههای مدنی، آیات مکی هم وجود دارد و این امر مورد پذیرش فریقین است.
از روایات ابنعباس و ابو سعید خدریه [19]دست میآید که فدک در دست فاطمه(س) قرارگرفته بود. همین مطلب را امام علی(ع) در نامه خود به عثمان به حنیف فرموده است «…بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء…؛[20] آری از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود… .» ارث پیامبر چیزهای زیادی بود. طبق وصیت مخیریق، هفت باغ، اراضی بنینضیر، فدک و سهم آنحضرت از خیبر و غیره همه خالصه پیامبر بود. [21]
در جریان مطالبه فدک، ابوبکر میخواست فدک را به فاطمه(س) برگرداند. او نوشتهای را برای فاطمه(س) درباره فدک نوشت. در این هنگام عمر داخل مجلس شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: این نوشتهای است که برای فاطمه(س) درباره میراث پدرش برای او نوشتم. عمر گفت: بر مسلمین چه خرج میکنی، در حالیکه عرب با تو در حال جنگاند. سپس عمر نوشته را گرفت و پاره کرد. [22]
از این روایت و روایات دیگر استفاده میشود که غصب فدک بهخاطر درآمد زیاد آن بود و اینکه اگر در دست فاطمه(س) میماند، از درآمد آن برای احقاق حق غصب شده امام علی(ع) و نیز ترویج تشیع استفاده میشد. از این رو این غصب، رنگ و بوی کاملاً سیاسی داشت و از پشتوانه فقهی و شرعی بیبهره بود.
پس از ارتحال پیامبر (ص) ، خلیفه اول عدهای را به فدک فرستاد و آنان وکلای مالک آن یعنی حضرت زهرا (س) را بیرون کردند و آن ملک را در اختیار گرفتند. حضرت فاطمه ( س) نزد ابوبکر آمد و حق خود را طلبید. اما خلیفه اول در یک داوری شگفت، مالکیت حضرت زهرا(س) بر فدک را انکار کرد و حتی شهادت دو شاهد عادل را نیز نپذیرفت و از باز پس دادن این ملک غصبی به صاحبش خودداری نمود.
بخش دوم:
بررسی فدک از دیدگاه تاریخی (فدک از فتح تا غصب)
مبحث اول: تعاریف و کلیات
گفتار اول: معنای لغوی فدک
فدک از نظر لغوی به معنای باز وپراکنده وحلاجی شدن است مثل این که گویند:« فدک القطن» یعنی پنبه بازوحلاجی شد.
گفتار دوم: موقعیت جغرافیایی فدک
فدک سرزمین آباد وحاصلخیزی بودکه در نزدیکی خیبر قرار داشت واز نظر جغرافیایی در شمال مدینه واقع شده بود. وفاصله ی آن با مدینه بیش از 100 کیلومتر بوده است
گفتار سوم: ساکنان اصلی فدک
ساکنان اصلی فدک عده ای از یهود بودند که با اهل خیبر در ارتباط بودند. نام این سرزمین به اسم «فدک بن هام» پسر «هام بن نوح» اول کسی که در آنجا سکونت یافته نامگذاری شده است. [23]
گفتارچهارم: اهمیت وارزش اقتصادی فدک
فدک پس از دژهای خیبر محّل اتّکای یهودیان حجاز به شمار می رفته وهمانطور که قبلاً اشاره شد سرزمینی حاصلخیز با چشمه های پرآب ونخلستان های وسیع بوده وبه دلیل مرغوبیت از اهمیت فوق العاد ه ای برای کشاورزی برخورداربوده است. در آمد هر سال فدک نزدیک به 24 هزار دینار بوده ودر برخی از روایات در آمد آن را تا 70 هزار دینارهم دانسته اند.[24]
مبحث دوم: فتح فدک به دست سپاه اسلام
در سال هفتم هجری وحدود چهارسال قبل از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جبرئیل نازل شد واز جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد. در این فرمان تصریح شده بود که اقدام بایستی توسط شخص پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وامیرالمؤمنین (علیه السّلام) انجام شود ومسلمانان در آن شرکت نکنند.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز پس از آنکه نیروهای یهود را در در خیبر و وادی الاقری وتیما درهم شکست برای پایان دادن به قدرت یهود در این سرزمین – که برای اسلام ومسلمانان کانون خطر وتحریک بر ضد اسلام به شمار می رفت – تصمیم به فتح فدک می گیرند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به همراه شخص امیرالمؤمنین (علیه السّلام) اسلحه لازم را برداشتند و در تاریکی شب از لشگر جدا شدند وخودرا به کنار قلعه ی فدک رساندند . مردم فدک که پیگیر اخبار فتح خیبر بودند از وحشت به قلعه پناه برده بودند متوجه حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وعلی (علیه السّلام) در کنار دیوارهای قلعه نشدند.
امام علی (علیه السّلام) از این فرصت استفاده کرد وبر کتف پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار گرفت واز دیوار قلعه بالارفت وآنگاه که بر بالای دیوار قرار گرفت شروع به اذان گفتن کرد.
مردم قلعه ی فدک گمان کردند که سربازان اسلام بر بالای قلعه هستند، فرارکنان درهای قلعه را باز کردند وازآن خارج شدند وپیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز که بیرون قلعه منتظر آنان بودند با آنان درگیر شد وتوانست فرزندان وخود آنان را اسیر کند.[25]
یهودیان فدک برای آزادی خود متعهد شدند که نصف یا ثلث درآمد محصول خود را هرسال در اختیار پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بگذارند وبدین ترتیب قراردادی بین پیامبر وفرستاده ی یهودیان به امضاء رسید واهالی فدک از آن پس تحت حمایت اسلام قرار گرفتند وحکومت اسلام نیز متقابلاً تأمین امنیت منطقه ی آنان را متعهد شد.
مبحث سوم: فدک خالصه ی پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
اموالی که در اختیار پیامبر قرار داشت بر دو نوع بود:
گفتار اول: اموال خصوصی
اموالی که پیامبر شخصاً مالک آنها بود به عنوان اموال خصوصی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نام برده می شود. تکلیف این اموال درزمان حیات پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با خود او بود وپس از گذشت وی مطابق قانون ارث در اسلام به وارث آن منتقل می شود.
گفتار دوم: اموال خالصه
اموالی که متعلق به حکومت اسلامی بوده و پیامبر به عنوان ولی مسلمانان در آن تصرف می کرد ودر راه مصالح اسلام ومسلمانان به مصرف می رساند، اصطلاحاً خالصه نامیده می شود. ودر مباحث فقهی به آن فییء [26]گویند.
با این مقدمات نتیجه این است که فدک به تصریح قرآن ملک خالصه وشخصی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می بوده زیرا ، این سرزمین بدون لشکرکشی مسلمانان وبدون کوچکترین دخالت آنان فتح شد. وهیچ یک از علمای شیعه وسنی در این مسأله اختلاف نظری ندارند. قرآن کریم به خالصه بودن فدک برای پیامبر در آیه ی ذیل صراحتاً اشاره می کند:«مااَفاءَ اللهُ عَلی رَسولهِ مِن اَهلِ القُری فَلِلهِ ولِلرّسولِ ولِذِی القُربی……. فَما أَو جَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ وَلارِکابٍ ولکنَّ اللهَ یُسلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَن یَشاءُ .[27]
هم چنین از مذاکرات حضرت فاطمه (علیها السّلام) با ابوبکر به خوبی خالصه بودن فدک آشکار می شود که طرفین تخاصم هم آن را پذیرفته بودند • پیامبر فدک را به فاطمه می بخشد
فدک خالصه ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وعوائد آن را آن طور که در قوانین اسلام مشخص شده بود در موارد خاصی به کار می برد. از جمله آن موارد: صرف امور خیریه وهمچنین برطرف ساختن نیازمندی های مشروع نزدیکان خود بود. تا اینکه جبرئیل فرود آمد و آیه ی :
«وَآتِ ذَالقُربی حَقَّهُ وَالمِسکینَ وابنَ السَّبیل»[28] نازل شد وپیامبر دختر خود حضرت فاطمه (علیها السّلام) را خواست وفدک را به وی واگذار کرد. ناقل این مطلب «ابوسعید خدری» یکی از صحابی بزرگ رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است .[29]
گفتار سوم:سند فدک معتبر است
علمای شیعه وگروهی از محدثین اهل تسنن اتفاق نظر دارند که وقتی آیه ی «آت ذالقُربی» نازل شد. پیامبر او را به دختر خود بخشید.
از جمله ی محدثین اهل تسنن عبارتند از[30]
1- جلال الدین سیوطی
2- مُتقی هندی
3- ثعلبی
4- احمد بن عبدالعزیز جوهری
5- ابن ابی الحدید
6- حَلبی
7- مسعودی
8- یاقوت حموی
و از جمله محدثین می توان به شخصیت هایی چون:
1- مرحوم کلینی
2- عیاشی
3- شیخ صدوق اشاره کرد.
بنابراین جای هیچگونه شبهه ای در اصل فدک ، سند آن وخطبه ی حضرت زهرا (علیها السّلام) نیست.
کلیه ی مفسرین شیعه وسنی قبول دارند که آیه ی «آت ذالقُربی » در حق نزدیکان پیامبر است و دختر آن حضرت ، بهترین مصداق «ذالقُربی» است. نیز این مطلب که هنگام نزول این آیه ، پیامبر فدک را به دختر خود بخشید، مورد اتفاق دانشمندان شیعه وبرخی از دانشمندان اهل تسنن است.
چرا پیامبر فدک را به دختر خود می بخشد؟
در بخش قبل بیان شد که پیامبر بعد از نزول آیه، فدک را به حضرت فاطمه (علیها السّلام) بخشید . حال در این جا ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا پیامبر فدک را به دختر خود بخشید؟
جواب هایی را که علمای شیعه به این سؤال داده اند متفاوت است که برخی از آنها اشاره می کنیم:
1- زمامداری مسلمانان بعد از وفات پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) طبق تصریحات مُکّرر ایشان با حضرت علی (علیه السّلام) بود. وپیامبر نیز به خوبی می دانست که مقام و منصب خلافت به هزینه ی سنگینی نیاز دارد. بنابراین فدک را به حضرت فاطمه (علیها السّلام) بخشید که همسر ایشان بعداً بتواند از درآمد فدک به نحو احسن استفاده کند.
2- اهل بیت ودودمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باید بعد از ایشان به صورت آبرومندی زندگی می کردند. برای تأمین این منظور پیامبر فدک را به دختر خود بخشید.
3- پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به خوبی واقف بود که گروهی به علل مختلف کینه ی حضرت علی (علیه السّلام) را در دل داشتند ودارند. یکی از راههای زدودن این کینه ها این بود که امام از طریق کمک های مالی از آنان دلجویی کند وعواطف آنان را به خود جلب نماید و از این طریق موانع عاطفی را که بر سر راه خلافت بود از میان برداشته شود.
4- دلیل دیگری را که می شود ذکر کرد این است که خود پیامبر می فرماید:این فدک در عوض ومهریه ی مادرت حضرت خدیجه (علیها السّلام) می باشد.
مبحث چهارم: فدک جزء میراث پیامبر نمی باشد.
پیامبر اکرم پس از نزول آیه ی «وآت ذالقُربی» وبا در نظر گرفتن دلایلی که قبلاً ذکر شد، فدک را به حضرت فاطمه (علیها السّلام) بخشید. پیامبر ورقه ای خواست وامام علی (علیه السّلام) را خواست وفرمود:« سند فدک را به عنوان بخشودگی واعطایی پیامبر بنویس وثبت کن »امیرالمومنین (علیه السّلام) آن را نوشت وخود حضرت با اُم ایمن بر آن شهادت دادند. حضرت زهرا(علیها السّلام) این نوشته را تحویل گرفت وهنگام غصب فدک آن را عیناً نزد ابوبکر آورد وبه عنوان مدرک ارائه فرمود.
فقهای امامیه می گویند[31] که چیزی که در زمان حیات متوفّی از ملک انسان خارج شده وجزء ارث نیست . ومانند چیزی است که انسان به کسی بفروشد. مسلماً جای هیچ گونه حرف وحدیث وتردیدی نیست که مال فروخته شده جزء ارثیه نیست.
مبحث چهارم:پاسخ به پرسش
ممکن است گفته شود سوره ی اسراء یک سوره ی مکی است وماجرای فدک وبخشش پیامبردرسال هفتم هجری اتفاق افتاده است چگونه ممکن است آیه ی که در مکه نازل شده ، حکم حادثه هایی را کند که چند سال بعد رخ خواهد داد؟
پاسخ روشن است. مقصود از اینکه سوره ای مکی یا مدنی است این است که اکثر آیات آن در مکه یا مدینه نازل شده نه تمام آیات آن [32]زیرا در بسیاری از سوره های مکی ، آیات مَدَنی نیز وجود دارد وبالعکس ، به علاوه مضمون آیه گواه است که آیه در مدینه نازل شده ، زیرا پیامبر در مکه امکانات زیادی نداشت که حق خویشان ومستمندان ودر راه ماندگان را بدهد.
مبحث پنجم: فدک تا رحلت پیامبر
پس از آنکه پیامبر فدک را به فاطمه (علیها السّلام) بخشید. حضرت زهرا (علیها السّلام) عرض کرد: ای پدر شما تا زنده هستید من نمی خواهم تصرفی در آن داشته باشم . پیامبر فرمود : ترس آن دارم که نااهلان ، تصرف نکردن تو در زمان حیاتم را بهانه ای قرار دهند وبعد از من آن را از تو منع کنند. وفاطمه (علیها السّلام) همان روش پدر را در پیش گرفت وعوائد آن را به فتح فقراءومستمندان هزینه کرد.
فدک خالصه ی فاطمه (علیها السّلام) بود تا اینکه رسول گرامی اسلام بدرود حیات گفتند. در این زمان فدک دستخوش هوای آلوده ی سیاست گردید.
ده روز پس ازرحلت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)[33] مأموران ابوبکر به دستور خاص او به فدک رفتند ونماینده ی حضرت زهرا (علیها السّلام) را ازآنجا اخراج کردند ومُلک آن را غصب نمودند ودرآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه ی خود صرف کردند وکوچکترین توجهی به سابقه ی مفصل امرالهی وعمل پیامبر در مورد فدک وسندی که تنظیم شده بود وشاهدانی که گواهی دادند وآنچه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حضور مردم فرموده بود نکردند.
مبحث ششم: ارائه سند فدک توسط حضرت زهرا (س)
در اولین برخورد عمر به حضرت زهرا(س) گفت: آن نوشته ای که می گفتی پدرت درباره فدک برایت نوشته بیاور . حضرت زهرا (س) سند فدک را آورد ه و به ابوبکر نشان داد و گفت: این نوشته ی پیامبر برای من و فرزندانم است ابوبکر و عمر نه تنها اعتنایی به سند نکردند بلکه عمر سند فدک را از حضرت زهرا (س) گرفت و پیش چشم مردم آب دهان برآن انداخت و آن را پاره کرد و علنا” مخالفت خود را با امر پیامبر (ص) اعلام کرد . اکنون باید مراحل اتمام حجت طی شود تا غاصبان فدک کار خود را حق جلوه دهند .
گفتار اول: آماده سازی جعل حدیث برای غصب فدک
آماده سازی مدرکی جعلی برای گرفتن فدک به صورت جمله (نحن معاشر الا بنیا ء لا تورث ) ما پیامبران ارث نمی گذاریم مطرح شد . در جایی که اصحاب پیامبر (ص) حضور داشتند کسی جز عایشه و حصقه و یک عرب بیابانی بنام مالک ابن اوس ابن حدثان کسی به شنیدن چنین حدیثی گواهی نداد . در اولین مرحله اتمام حجت حضرت زهرا (س) و امیر المومنین به مجلسی آمد که ابو بکر و عمر به همراه عده ای به طور خصوصی در آن بودند حضرت زهرا (س) ابتدا اخراج نماینده خود را مطرح کرد و اینکه فدک بخشوده ی پیامبر به من (فاطمه ) است . ابوبکر حدیث جعلی (نحن معاشر الا بنیا ء لا تورث ) را پیش کشید . حضرت زهرا (س) فرمود این اولین شهادت ناحق است . فدک را پیامبر (ص)به من بخشیده است و من شاهدانی دارم . ابوبکر گفت : دلیل خود را بیاور حضرت زهرا (س) تصرف مالکانه ی خود را در زمان پیامبر (ص) را مطرح کرد و فرمود چرا درباره ی چیزی که در دست من است شاهد می خواهی .
ابوبکر سخن حضرت فاطمه (س) را نشنیده گرفت و بار دیگر گفت : غنیمت مسلمانان است اگر دلیل نیاوری امضاء نخواهم کرد . حضرت فاطمه (س) فرمود آیا می خواهی فرمان پیامبر را رد کنید و درباره ی ما حکمی غیر حکم مسلمانان اجرا کنید . عمر با حال غضب گفت این غنیمت مسلمانان است و باید برا ی مالکیت خود دلیل بیاوری . حضرت زهرا (س)در اینجا عصمت خود را مطرح کرد و اینکه من سیده ی زنان اهل بهشتم ادعای باطل نمی نمایم . همان طور که شهادت کسی بر علیه این گفته قبول نیست . ولی عمر گفت : ما شهادت دیگران را بر علیه تو قبول می کنیم . حضرت زهرا (س)با اشاره به آیه تطهیر فرمود کسی که بر علیه سیده ی زنان اهل بهشت شهادتی را بر علیه ما بپذیرد ملعون و کافر است . چرا که آنان به حکم خداوند معصومند و آنان با سایر مردم مساوی نیستند . پس ابو بکر گفت : درباره ی فدک دلیل بیاور سپس حضرت زهرا (س) با ذکر آیه ( وات ذالقریی حقه ) فرمود من و فرزندانم نزدیکترین خلایق به پیامبر بودیم و آن حضرت فدک را به من بخشید عمر گفت : برای ادعای خود دلیل بیاور و شاهدانی حاضر کن . حضرت فاطمه (س)در همان مجلس ماند و کسی را فرستاد تا امام حسین(ع)و امام حسن و ام ایمن و اسماء بنت عمیس آمدند و به آن چه حضرت زهرا (س)فرموده بود گواهی دادند که فدک از آن پسران او هستند ام ایمن هم خدمتکار اوست اسماء بنت عمیس هم قبلا” همسر جعفربن اب طالب بوده و خدمتگذار حضرت فاطمه (س) می باشند و همگی به نفع بنی هاشم شهادت می دهند . همه ی این شاهد ها برای منفعت خود گواهی می دهند و درباره ی ام ایمن گفت :که او زنی غیر عرب است و با فصاحت نمی تواند شهادت دهد . در این موقع امیر المومنین علی (ع) فرمود : هرکس فاطمه ، حسن و حسین را تکذیب کند پیامبر را تکذیب کرده است و ام ایمن کسی است که پیامبر برای او به بهشت شهادت داده است و برای اسماء بنت عمیس و نسل او دعا کرده است . عمر گفت : شما همانگونه هستید که تو صیف نمودید ولی شهادت کسی که به
نفع خود شهادت می دهد قبول نیست امیر المومنین فرمود : اکنون که ما آنطور هستیم که خودتان می شناسید و منکر نیستید و در عین حال شهادت ما به نفع خودمان پذیرفته نیست و شهادت پیامبر (ص) هم برای تو قبول نیست پس (انالله و انا علیه راجعون )به زودی ظالمان خواهد دانست که به کجا باز می گردند .
در این هنگام حضرت زهرا (س) با حال غضب برخواست و فرمود خدایا این دو ابوبکر و عمر به حق دختر پیامبرت ظلم کردند خدایا به شدت اینان را ماخذه فرما و سپس حضرت زهرا (س) محزون و گریان از نزد آنان بیرون آمد .
کمک طلبی حضرت زهرا (س)و اهل بیت در سایه ی فدک اقدامی که هیچ کس نه غاصبین و نه مردم انتظارش را نداشتند این بود که امیرالمومنین تا چند روز متوالی هر روز حضرت زهرا (س) را به همراه امام حسن(ع) و امام حسین (ع) سوار بر مرکبی می نمود و بر در خانه ی مهاجرین و انصار می بردند حضرت زهرا (س) به آنان می فرمود : ای مهاجرین و انصار خدارا و دختر پیامبرتان را یاری کنید شما روزی که با پیامبر بیعت کردید بر سر این بیعت کردید که از او و فرزندانش حمایت کنید و از آنها منع کنید آنچه را که از فرزندانتان منع می کنید . بیایید و به بیعت خود نسبت به پیامبر وفا کنید . بار دیگر حضرت علی (ع) به حضرت فاطمه (ص) فرمود بار دیگر نزد ابوبکر برو و بگو ادعای مقام پدرم و خلافت او را کرده ای و به جای او نشسته ای اگر فدک ملک تو هم بود و من از تو می خواستم که آن را به من ببخشی بر تو واجب بود که آن را به من بدهی . حضرت زهرا (س) نزد ابوبکر آمد این مطلب را به او فرمود ابوبکر گفت : راست می گویی .سپس ورقه ای خواست و بر آن نوشته ای مبنی بر بازگرداندن فدک نوشت حضرت زهرا (س) نوشته را برداشت و از نزد ابوبکر رفت . عمر در راه حضرت را دید و گفت : ای دختر محمد این نوشته چیست فرمود نوشته ای است که ابوبکر به عنوان باز پس دادن فدک نوشته است و به من داده است . عمر گفت : آن را به من بده حضرت خود داری کرد و آن را نداد در اینجا عمر جسارتی کرد که صفحه ی تاریخ را سیاه نمود و سوز جانگاه آن برای همیشه دل محبان فاطمه (س) را سوزاند او در میان کوچه و رهگذر مردم به دختر پیامبر اهانتی کرد و با پا به فاطمه (س) زد و به این هم اکتفا نکرد و سیلی به صورت مبارک آن حضرت زد به طوری که در اثر آن گوشواره آن حضرت شکست . سپس نوشته ابوبکر را به زور از او گرفت و آب دهان بر آن انداخت آن را پا ره نمود و گفت این سرزمینی است که پدر تو هم با اسب و لشگر آنجا را فتح نکرده است . امیرالمومنین در خانه منتظر بود وقتی حضرت زهرا (س) پشت در آمد حضرت به استقبال او رفت و فرمود ای دختر پیامبر چرا اینگونه غضب ناک هستی حضرت زهرا (س) جسارت عمر را بازگو کرد و امیرالمومنین با یک دنیا تاسف و غصه از چنین جسارتی به ساحت مقدس بانوی دو جهان به عنوان شریک غم و تصلای آن حضرت فرمود : آنچه نسبت به من و پدرت مرتکب شده اند از این بالا تر است .
گفتار دوم: احتجاج مفصل امیرالمومنین با ابوبکر و عمر در مسجد:
مرحله دیگر احتجاج آن بود که امیر المومنین علی (ع) شخصا” به مسجد آمد و در حضور مهاجرین و انصار که در اطراف ابوبکر نشسته بودند خطاب به ابوبکر فرمود ای ابوبکر چرا آنچه پیامبر (ص) برای فاطمه قرار داده است از او منع نمودی در حالی که نماینده ی او از چند سال قبل در آنجا بوده است . ابوبکر گفت : این غنیمت مسلمین است اگر شاهدان عالی بیاورید فدک را به او می دهم و گرنه در آن حقی ندارد حضرت علی (ع) فرمود : ای ابوبکر درباره ی ما حکم می نمایی بر خلافت آنچه درباره ی مسلمانان حکم می نمایی . چرا از فاطمه شاهد می خواهی در حالی که فدک در دست اوست و در زمان حیات پیامبر و بعد از آن حضرت مالک آن بوده است چرا از مسلمین شاهدی نمی خواهی ابوبکر ساکت شد ولی عمر گفت : این غنیمت مسلمین است
و ما با کلام تو نمی توانیم مقابله کنیم . اگر شاهدان عالی آوری قبول می کنیم . امیرالمومنین علی
(ع) آیه ی تطهیر را مطرح کرد و فرمود آیا شهادت کسی را بر علیه فاطمه قبول می کنی ابوبکر گفت :آری حضرت علی (ع)فرمود : پس کافری زیرا شهادت خداوند را بر طهارت او رد کرده ای و شهادت مردم را بر علیه او قبول کرده ای . همچنین حکم خدا و رسول را رد کرده ای که فدک را برای فاطمه قرار داده اند . همانطور که فرمان دیگر پیامبر را رد کرده ای که از مدعی علیه شاهد می خواهی .تو سخن خدا و رسول را رد کرده ای گفتار یک عرب بیابانی را پذیرفته ای و فدک را از فاطمه گرفتی و گمان کردی غنیمت مسلمین است . در اینجا مردم به خشم آمدند و متوجه ظلم ابوبکر و عمر شدند و به یکدیگر نگاهی میکردند و گفتند : به خدا قسم علی (ع) راست می گوید .
گفتار سوم:خطا به مفصل حضرت زهرا(س) در مسجد
درشرایطی که ابوبکر و عمر به همراه مهاجرین و انصار مجلس مهمی در مسجد پیامبر (ص) تشکیل داده بودند و مشغول قدرت نمایی در مقابل خانه ی فاطمه (س) بودند در فاصله چند قدمی آنان بود . ناگهان در خانه فاطمه (س) باز شد و بانوی باعظمت اسلام در حالی که عده ای از زنان گرداگرد آن حضرت بودند وارد مسجد شده و به سوی جمعیت پیش آمدند . دختر پیامبر سر مبارک با پوشش کامل پ.شانده و لبا سراسری بر روی لباسها پوشیده بود . از شدت غم و ناراحتی جسمی ،قامت فاطمه (س) راست نبود و لباس آن حضرت روی زمین کشیده می شد و
گاهی زیر پای مبارکش می رفت با ورود بزرگ بانوی دو جهان فورا” بین زنان و مردان پرده ای زده شد و حضرت با زنان همراه در آن سوی پرده قرار گرفتند و روی زمین نشستند . ناگهان صدای فاطمه (ص) را شنیدند که آهی جانسوز کشید و همه مردم به گریه در آمدند و مجلس برخود لرزید و همه منقلب شدند . شدت گریه به حدی بود که حضرت مدتی طولانی صبر کرد تا
مردم ساکت شدند . حضرت خواست سخنان خود را آغاز کند که با شنیدن چند کلمه بار دیگر مردم را به گریه در آمدند و حضرت آنقدر صبر کرد تا مردم کاملا” آرام شدند و آنگاه سخنان خود را آغاز نمودند . فاطمه (س)پس از حمد و ثنای الهی و اقرار به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر (ص) و بیان حکمتهای از خلقت و تکلیف بشر و ارسال پیامبران به خصوص نبوت پیامبر (ص) متذکر سوابق مردم با قرآن و اهل بیت شدند.
از یک سو سابقه ی مردم در کمک به دین خدا و از سوی دیگر وظیفه ای خطیرشان نسبت به آیندگان را متذکر شدند. همچنین عظمت قرآن و اهل بیت و ارتباط آن دو با یکدیگر را بیان کردند سپس شمه ای از حکمت وشرایع الهی را ذکر نمودند . پس از آن خود را معرفی کردند تا اهل مجلس و آینده تاریخ بدانند چه مقام معظمی با مردم سخن گفته است . سپس سوابق و زحمات طاقت فرسا و فداکارانه ی پیامبر و امیرالمومنین در پرورش نهال اسلام را ذکر کردند . در اینجا سخن را به مطلب مورد نظر نزدیک کردند و ارتداد مردم پس از پیامبر نادیده گرفتن گذشته ها را یاد آور شدند و اینکه آتش فتنه ها را بر علیه دین خدا و اهل بیت پیامبر (ص) را شعله ور می نمایند . سپس مسئله فدک را به عنوان نمونه ای از آتشهای برانگیخته ی آنان را برشمردند . در این قسمت از سخن آیاتی از قرآن درباره ی ارث و به خصوص ارث انبیاء به میان آوردند . و مسائلی را که به طور خصوصی با ابوبکر و عمر مطرح کرده بودند . این بار در حضور مردم به طور مفصل تر و علنی بیان کردند . سپس خطاب به قبر پیامبر از غاصبین و مردمی که موید آنان بودند شکایت
بردند و این شکوه را غالب اشعاری بیان کردند . آنگاه خطاب را متوجه انصار نمودند و با
یادآوری گذشته آنان در اطاعت از اوامر پیامبر (ص) یاری دین خدا تعجب خود را از بی توجهی آنان نسبت به احقاق حق دختر پیامبر بیان کردند که حتی پس از دادخواهی و فریاد کمک طلبی کسی اعتنا نمی کند . ابوبکر از فرصت استفاده کرد و در سخنانی کوتاه حدیث جعلی خود را مبنی بر ارث نبردن از انبیاء مطرح کرد و اشاره کرد که من غصب فدک را مشورت و توافق مسلمین انجام داده ام . حضرت زهرا (س) ضمن اینکه ساحت پیامبر (ص) را از مخالفت قرآن منزه دانستند آیات صریح ارث انبیا را مطرح کردند و ثابت کردند که هیچ استثنایی در مسیله ارث برای هیچ کس وجود ندارد . این با رابوبکر اقرار کرد که در جواب عاجزم و فقط مسلمین را بین خود و تو قرار می دهم اینجا بود که حضرت زهرا (س) خطاب را متوجه مسلمین نمودند و به شدت آنان را که به سوی سخن باطل روی آورده بودند مورد ماخذه قرار دادند و به عذاب الهی بشارت دادند دراینجا سخنان حضرت پایان یافت و در راه بازگشت به خانه، رافع ابن رافع به آن حضرت گفت : چرا علی قبلا” ما را آگاه نکردتا درخلافت با دیگری بیعت نکنیم و کار به اینجا نرسد . حضرت زهرا (س) با غضب به او فرمود پس ازواقعه غدیر برای احدی عذری نمانده است.
گفتار چهارم: سخنان حضرت زهرا (س) برای زنان عبادت کننده
اولین اثر خطابه حضرت زهرا (س) آن بود که زنان هماجر و انصار بعد از مدتی که هیچ یادی از یادگار پیامبر (ص) نکرده بودند به عیادت حضرت آمدند و گفتند ای دختر پیامبر حالتان چطور است . حضرت فرمود از دنیایی که با شما باشم متنفرم و آن را رها کرده ام و نسبت به مردان شما غضبناکم . آنگاه از آنان پریسد از علی چه چیزی را نپسندیده اید . اگر خلافت را به دست او سپرده بودند به بهترین وجهی آن را اداره می کرد و برکات آسمان و زمین بر آنان نازل می شد سپس فرمود هم اکنون فتنه باردار شده است و پس از زمان کوتاهی ثمره اش ظاهر می شود و ازآن خون و سم کشنده می دوشند . زنان عیادت کننده فرمایشات حضرت زهرا (س) را برای مردان خود بازگو کردند . پیرو آن عده ای از بزرگان مهاجرین و انصار بعنوان عذر خواهی نزد حضرت آمدند و به خیال خود عذری تراشیدند و گفتند ای سیده النساء اگر علی قبل از بیعت این مسئله را یادآور می شد سراغ دیگری نمی رفتیم . حضرت زهرا (س) فرمود از من دور شوید که بها بهانه های بیهوده تان عذر شما پذیرفته نیست و با کوتاهی شما جای هیچ سخنی باقی نمانده است .
گفتار پنجم: نامه امیرالمومنین علی (ع) به ابوبکر درباره ی غصب فدک
در حالی که غاصبین مشغول قدرت نمایی بودند امیرالمومنین نامه ای با مضامین عالی برای ابوبکر نوشت . این نامه را هنگامی که حضرت نوشت که ابوبکر پس از تثبیت فدک بر فرار با اضهار قدرت سخنان ناروایی نسبت به مقام شامخ ولایت برزبان راند.
گفتار ششم: فرازهایی از نامه ی حضرت علی (ع)چنین بود
میراث پاکان ابرار را برای خود قسمت کردند و با غضب بخشوده ی سنگینی و زر و بال آن را بر خود خریدند تا آنجا که مرا می شناسید هلاک کننده ی لشگرها و نابود کنندهی جنگجویان و از بین برنده ی بزرگانتان و خاموش کننده ی غائله هاتان و قاتل شجاعانتان بوده ام . در زمانهایی که شما در خانه هایتان نشسته بودید . نخواستید خلافت و نبوت درما باشد چرا که کینه های بدر و خونهای احد را به یاد آوردم . منم آنگاه زنگار ناراحتی ها را از روی بهترین خلایق یعنی (پیامبر(ص)) می زدودم . آرام باشید به زودی گرد و غبار می نشیند و ثمره ی کار خود را تلخ می یابید و با ثمره ی کاشته ی دست خود را میو ه ای کشنده و سمی قاتل خواهید یافت . خداوند بر قضاوت ما و پیامبران بعنوان خصم شما و قیامت برای محل مخاصمه کافی است .
گفتار هفتم: سخنرانی ابوبکر درباره ی توافق مردم بر غصب فدک
وقتی ابوبکر نامه ی علی (ع) را خواند وحشت و رعب شدیدی او را گرفت و گفت عجب است چه جراتی نسبت به من دارد که دیگری ندارد . سپس دستور داد تا مردم جمع شوند و برایشان سخنرانی کند و ضمن آن اقدامات خود را به اتفاق و توافق مردم نسبت داد و چنین گفت : ای مهاجرین و انصار می دانید که من درباره ی باغهای فدک بعد از پیامبربا شما مشورت کردم و شما گفتید پیامبران ارث نمی گذارند و این اموال فدک باید به غنیمت ها اضافه شود . و ما هم این نظر را به اجرا گذاشتیم ولی مدعی آن این مطلب را نمی پذیرد واین مدعی فدک است که می ترساند و تهدید می کند . و به جان پیامبرش قسم یاد می کند که آ« را با خون کشنده ببالاید . بعد ابوبکر ادامه داد و گفت : به خدا قسم من خلافت را باز پس دادم ولی مورد قبول واقع نشد . همه ی این ها برای احتراز از کراهت فرزند ابوطالب و فرار از درگیری با او بود.مرا با فرزند ابوطالب چه کار است . آیا کسی با او به منازعه پرداخته که بر او غالب شود؟
پس از این سخنرانی عمر که احساس ضعف در سخنان ابوبکر را به خوبی متوجه شد ه بود در مجلس مشورت به او گفت : تو فقط اینگونه سخن می گویی . سبحان الله . چه قلب وحشت زده ای پیدا کرده ای و نفست بی تحمل شده است .من گردنهای عرب برای تو خم کرده ام و حکومت و شورای را تثبیت نمودم . اگر چنین نبود پسرل ابوطالب استخوانهایت را آرد می کرد . خدا را شکر کن که مم درکنار تو هستم . ابوبکر گفت : ای عمر تورا به خدا سوگند می دهم که مرا از مغلطه ها و مانع سازی های خود رها کن . به خدا قسم که اگر او بخواهد من وتو را بکشد با دست چپش می کشد و نیاز به دست راست ندارد .
گفتار هشتم: آخرین سخنان حضرت زهرا در رابطه با فدک
در آخرین روزهای عمر حضرت یکی از زنان طرفدار سفیفه بعنوان عیادت نزد حضرت آمد . حضرت به عنوان آخرین سخنی که درباره فدک بر زبان آورئد به او فرمود : آنگاه که پیامبر از دنیا رفت ابوبکر و عمر با جرات تمام فدک را گرفتند . فدک اعطایی پروردگار به پیامبر بود که آن را برای قوت فرزندان از نسل او و خودم به من بخشیده بود . این مطلب را خدا می دانست و امین او هم شاهد بود . من صبر بر این ظلم را باعث تقرب به درگاه الهی در روز قیامت می دانم . خورندگان آن به ظلم آن را شعله ور کننده ی همیم در شعله های جهنم خواهد یافت و این بود داستان سرزمینی که در یک روز شیرین به امر خداوند تعالی و به دست پیامبر (ص) به بانوی بانوان جهان تقدیم شد و چهار سال در اوج شادمانی در آمد آن صرف مستمندان گردید و چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر درآمد فدک بودند تا از بخشش فاطمه (س) زندگی خود را سامان بخشند . تا آنگاه که به فاصله ده روز از رحلت پیامبر (ص) بخشنده ی فدک یادگاری پیامبر (ص) را با عجله از دست یادگار پیامبر (ص) بیرون آوردند و شیرینی گذشته ی آن را به کام فاطمه (س) و شیعیان تلخ کردند و اشک شیعیان را تا آخر روزگار بر صاحب فدک حضرت زهرا (س) جاری ساختند و حضرت فاطمه (س) آن را به روز قیامت واگذار کردند و از آن دلسرد شد و دست کشید .
بخش سوم:
پاسخ به شبهات فدک
در مورد فدک و غصب آن توسط ابوبکر اختلافات فراوانی میان شیعه و اهل سنت وجود دارد ، اهل سنت با استناد به حدیث جعلی ابوبکر که وی در توجیه عمل خود در غصب فدک ساخته بود ، معتقدند که پیامبران از خود ارثی به جا نمی گذارند لذا ایشان فدک را ارث حضرت زهرا نمی دانند اما شیعیان با استناد به احادیث نبوی و برخی آیات قرآن کریم ، معتقدند حدیث مذکور جعلی بوده و پیامبران نیز مانند دیگران اموال خود را به ارث می گذارند لذا فدک ملک طلق حضرت زهرا سلام الله علیها بود که ابوبکر از آن حضرت غاصبانه گرفت . ضمن اینکه خود پیامبر اکرم فدک را در زمان حیات خویش به دخترشان بخشیده بودند بنابراین فدک ارث نبود تا ابوبکر برای توجیه فعل خویش آن را تحت عنوان ارث انبیا داخل کرده و منکر آن شود !
مبحث اول: شبهات فدک
به هر حال شبهات متعددی از سوی اهل سنت پیرامون این مساله مطرح شده که در این مقاله به برخی از آنها پاسخ می دهیم
گفتار اول: شبهه اول
طبق مذهب شیعیان زن از زمين و عقار ارث نمي برد، پس چگونه همین شیعیان معتقدند كه فدك ارث حضرت زهرا (عليها السلام) است؟
پاسخ:
نکته اول:
درست است که شيعه مي گويد زن در زمين و عقار ارث نمي برد، اما فرق است بین زن و فرزند دختر!
ایرادی که اهل سنت گرفته اند در رابطه با زن و شوهر است نه دختر نسبت به پدر و مادر.
اگر رساله توضیج المسائل را که نگاه کنیم می بینیم که: اجماع فقهای شيعه بر اين واقع شده كه اولاد دختر و يا پسر از پدر ارث مي برند:
اگر وارث ميت فقط يكنفر از دسته اول باشد مثلا پدر يا مادر يا يك پسر يا يك دختر باشد، همه مال ميّت به او مي رسد….[34]
اگر مردي بميرد و اولاد نداشته باشد چهار یک مال او را زن و بقيه را ورثه ديگر مي برند و اگر از آن زن يا از زن ديگر اولاد داشته باشد هشت يك مال را زن مي برد و بقيه را ورثه ديگر مي برند و زن از همه اموال منقول ارث مي برد ولي از زمين و قيمت آن ارث نمي برد.[35]
اين دو مسأله در بین فقهاء امری اجماعي است
نکته دوم:
در احادیث هم به این مساله اشاره شده:
1ـ زراره كه يكي از راويان حديث و فردي ثقه مي باشد از امام باقر (عليه السلام) نقل مي كند که فردي مُرده است، در حالی که يك فرزندِ دختر و يك خواهر دارد.( تکلیف اموال او چه می شود ؟)
امام (عليه السلام) مي فرمايند: اموال به دختر به ارث مي رسد و براي خواهر سهمي نمي باشد.[36]
2ـ امام كاظم در جواب سؤال منقري در رابطه با سؤال او از فردي كه مرده است منتهي يك دختر و يك برادر دارد ،فرمودند: همه اموال متعلق به دختر است.[37]
گفتاردوم: شبهه دوم
آيا حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ با اجازه علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ براي گرفتن فدك نزد ابوبكر رفته بود؟ و اگر اجازه نگرفته بود با عصمت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ سازگار است؟
پاسخ:
نکته اول:
در قرآن می خوانیم که:
انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذَا كَانُواْ مَعَهُ عَلىَ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ يَذْهَبُواْ حَتىَ يَسْتَئذِنُوهُ[38]
مؤمنان (واقعى) تنها كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده و هر گاه با پيامبر بر كارى اجتماع نمايند، بدون اجازه او نمى روند
منظور از” امر جامع” هر كار مهمى است كه حضور و اجتماع مردم در آن لازم است و تعاون و همكاريشان ضرورت دارد
پس طبق این آیه حضور تمام مردان با ايمان در صحنه لازم است، و قرآن اين حكم را براي هر دو لازم مي شمرد. پس حضور زن در مسائل اجتماعي و سياسي همانند مرد است، و او نيز براي استحقاق حق خود و حتي حقوق پايمال شده به محكمه هاي حاكمان زور، بايد مراجعه كند.[39]
نکته دوم:
هم اهل سنت و هم شیعیان در ذيل آيه شريفة تطهير [40] به عصمت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ اشاره کرده اند.[41] پس این که حضرت زهرا برای باز پس گرفتن فدک نزد ابوبکر رفت ، منافاتی با عصمت آن حضرت ندارد
نکته سوم:
مرحوم شهيد مطهري در این باره جمله ای زیبا دارند ، ایشان مي فرمايند: «اگر دنبال فدك نمي رفت تن به ظلم داده بود و انظلام بود. والاّ صد مثل فدك را آنها در راه خدا مي دادند. حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ حق خودش را مطالبه ميكند، پس ارزش فدك براي حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ از جنبه حقوقي بود، نه از جنبه اقتصادي و مادي. از جنبه اقتصادي و مادي ارزشش فقط اين قدر بود كه اگر فدك داشته باشم، به ديگران بتوانم برسم.[42]
گفتار سوم: شبهه سوم
چرا پیامبر با بخشش فدک به حضرت زهرا بین فرزندانش تبعیض قائل شد؟
پاسخ:
نکته اول:
در سوره نجم [43] می خوانیم که
وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى -إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى –و او ( پیامبر ) هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گويد ,آنچه مى گويد چيزى جز وحى كه بر او نازل شده نيست
هر کاری که پیامبر انجام می داد با دستور خدا بود. و هيچ گاه پیامبر در اعمال و رفتارش تحت تأثير عواطف و احساسات قرار نگرفت.
بخشش فدك هم طبق دلائل و شواهد قطعی به فرمان خداوند متعال و توسط پيامبر اكرم ـ (صلی الله علیه و آله ) ـ انجام شده است. و اکثر علمای اهل سنت هم این بخشش فدک را طبق آیه “و آت ذي القربي حقه” می دانند (و حقّ نزديكان را بپرداز، و (همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذير مكن )[44]
جلال الدين سيوطي، در تفسير (الدر المنثور) به اسناد مختلف مانند بزار، ابويعلي، و ابن ابي حاتم و ابن مردويه از ابوسعيد خدري روايت كردهاند كه گفت : چون آيه ( و آت ذي القربي حقه ) نازل گرديد رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فاطمه زهرا را احضار فرمود و فدك را به او اعطا كرد.[45]
همچنين سيوطي از ابن عباس روايت كرده كه گفت: چون همين آيه نازل گرديد، رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ را نزد خويش خواند و فدك را به او اعطا كرد.[46]
پس طبق بررسی روایات پیامبر اکرم به دستور خدا فدک را به حضرت زهرا داده است,و کسی نمی تواند در این امر دخالت کند
در آیه ای از قرآن می خوانیم که:
( و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضي الله و رسوله أمراً أن يكون لهم الخيره…) هيچ مرد و زن مؤمنی در كاري كه خدا و رسول حكم ميكند اراده و اختياري ندارند.[47]
نکته دوم:
از دلائلی که می تواند علت بخشش فدک به حضرت زهرا باشد:
این است که پیامبر اکرم این موضوع را پیش بینی کرده بود که زمانی حکومت از امام علی ( علیه السلام ) و فرزندانش گرفته می شود ضمن این که ائمه باید پناهگاهی برای مردم خصوصا فقرا باشند,پیامبر با توجه به این موضوع فدک را در اختیار حضرت زهرا قرار داد. [48]
نکته سوم:
حضرت زهرا فضائلی داشتند که زنان و دختران دیگر پیامبر از آنها محروم بودند.با نگاهی به آیه مباهله و آیه تطهیر این حقیقت روشن می شود
علاوه بر تفاسیر شیعه در تفاسیر اهل سنت هم آیه تطهیر اشاره به مقام و بزرگی پنج تن دارد
عَنْ جُمَيْعِ بْنِ عُمَيْرٍ قَالَ انْطَلَقْتُ مَعَ أُمِّي إِلَى عَائِشَةَ فَسَأَلَتْهَا أُمِّي عَنْ عَلِيٍّ. قَالَتْ: مَا ظَنُّكِ بِرَجُلٍ- كَانَتْ فَاطِمَةُ تَحْتَهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ابْنَيْهِ، وَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ الْتَفَّ عَلَيْهِمْ بِثَوْبِهِ- وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً.[49]
جميع بن عمير گفت: با مادرم نزد عايشه رفتم، مادرم از او در باره على پرسيد، او گفت: چه گمان مى برى در باره كسى كه فاطمه همسر او و حسن و حسين دو پسر او بودند؟ و من پيامبر خدا را ديدم كه با لباس خود آنان را پوشانيد و گفت: خدايا اينان اهل بيت من هستند پليدى را از آنان ببر و آنان را پاكيزه كن.
[1] بحارالانوار :ج21ص22،25،ج29ص195،121،118،115،110،105
[2] اسراء: 26.
[3] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص39؛ سیوطی، الدر المنثور، ج5، ص273.
[4] «و ما افاءالله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل ولا رکاب و لکن الله یسلط رسله علی من یشاء».
[5] جامع البیان، ج14، ص38.
[6] الدر المنثور، ج8، ص99.
[7] صحیح بخاری، ج5، ص177.
[8] حشر: 7.
[9] محمد قطب، فی ظلال القرآن، قاهره، دارالشروق، 1992م، ج6، ص3523.
[10] طبری، جامع البیان، ج9، ص72؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج6، ص95؛ سیوطی، همان، ج5، ص271.
[11] ابن حیان اندلسی، البحر المحیط، ج6، ص29.
[12] عبدالرحمنبن جوزی، زادالمسیر، ج5، ص21.
[13] ابن کثیر، همان،ج3، ص39.
[14] فتح القدیر، ج3، ص270( در حاشیه سفر)
[15] یوسف مزی، همان ج13، ص91.
[16] سعید حوی، الاساس فی التفسیر، قاهره، دارالسلام، 1999م، ج6، ص302.
[17] فی ظلال القرآن، ج5، ص5.
[18] الکشاف، ج2، ص646.
[19] سیوطی، همان، ج5، ص273؛ شوکانی، همان، ج3، ص270.
[20] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1967م، ج16، ص208.
[21] علی حلبی، سیره حلبیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج3، ص362.
[22] همان.
[23] رک به لغت نامه ی دهخدا و معجم البلدان
[24] این مطلب را مرحوم علامه ی مجلسی (ره) از کتاب «کشف المحجه »نقل می کند- رک به کتاب زندگی نامه بانوی مظلومه فصل 12 ص 163
[25] بحارالانوار ج21ص 105
[26] فییء در لغت به معنای بازگشت است ومقصود از آن سرزمین هایی است که بدون جنگ وخونریزی به تصرف حکومت اسلامی در می آید.
[27] سوره حشر آیات 3-1
[28] سوره حشر آیه ی 26
[29] فروغ ولایت به نقل از قاموس الرجال ج 10 ص 85
[30] برای دستیابی به احادیث مربوطه از محدثین شیعه وسنی وآدرس دقیق آنها می توانید به الدر المنثور ج 4 ص 177 و فروغ کافی مراجعه کنید.
[31] ظاهراً اهل تسنن نیز چنین می گویند – رک به زندگی نامه بانوی مظلومه – نوشته مرتضی باقریان ص 163
[32] برای تحقیق بیشتر به علوم قرآنی آیت اله معرفت رجوع شود. ص 145
[33] از کتاب اسرار فدک ص 23 به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 263
[34] مسأله 2731 از رساله امام خميني
[35] مسأله 2771 از رساله امام خمینی
[36] وسائل الشيعه ج17 ص444
[37] وسائل الشيعه ج17 ص444
[38] سوره نور آیه 62
[39] زن در آيينه جلال و جمال، ص 194
[40] سوره مباركة احزاب، آية 33
[41] صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابه، ج 2، ص 368– تفسير نمونه، ج17، ص: 294
[42] سيري در سيره نبوي، تهران، صدرا، چ 6، 1368، ص 114
[43] سوره نجم آیات 3-4
[44] اسراء آیه 26
[45] سیوطی ، الدر المنثور، ج 4، ص 117
[46] سیوطی ، الدر المنثور، ج 4، ص 117.
[47] احزاب، 36
[48] مجلسی ، بحار الانوار، ج 29، ص 118
[49] كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج8، ص: 45
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات