رفتارهای نشاط آفرین در زندگی زناشویی
اکرم سیفی
چکیده:
رفتارهای نشاط آفرین در زندگی زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که منجر به سازگاری و تفاهم در زندگی خواهد شد. همسران با بهره گیری از احترام متقابل، قدردانی و سپاسگذاری، گذشت در زندگی و تدبیر و مدیریت و دعا در حق یکدیگر و کاستن توقعات و… می خواهند به زندگی سرشار از خوشبختی، که حاصل تفاهم است، برسند. پژوهشگر از نقش مهم رضایت جنسی در جلوگیری از اختلافات و ناسازگاری های زناشویی غافل نگشته و آن را زیر بنای یک زندگی سالم می داند و آراستگی و نظافت همسران، مدّنظر قرارگرفته و بیان می شود که این مسأله از ضروریات زندگی، پاسخ به حس ارزشمندی و احترام به خود و دیگران است. پس بنابراین با در نظر گرفتن اینکه خانواده پایه اصلی هر فرد و جامعه محسوب می شود به طوری که اگر افراد آن با روابط سالم، روح و جسم یکدیگر را آرامش بخشند خانه به محیطی سالم برای زندگی بدل خواهد گشت.
کلید واژه: رفتارهای نشاط آفرین، زندگی زناشویی، نشاط در زندگی مشترک
مقدمه
پیمان مقدّس زناشویی رشته ای است آسمانی که دل ها را به هم پیوند می دهد و پریشانی را آرامش می بخشد. کانون خانواده جایگاه انس و محبت و بزم عشق و مودّت است و خداوند به آن نظر رحمت دارد. آری، خدای مهربان یک چنین نعمت گران بهایی را به بشر عطا کرده است، اما افسوس و صد افسوس که او از این نعمت بزرگ قدردانی نمی کند و چه بسا به علت نادانی و خودخواهی این کانون مهر و مودّت را به زندانی تاریک، بلکه جهنمی سوزان تبدیل می سازد که دیگر اعضای خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن زندان تاریک به سر برند و یا پیمان مقدس زناشویی متلاشی شود. اما اگر زن و شوهر به وظایف خویش آشنا بوده و به آنها عمل کنند محیط خانه مانند بهشت، باصفا و دوست داشتنی خواهد شد. عوامل مختلفی در به وجود آمدن اختلاف های خانوادگی نقش دارند؛ عواملی هم چون مسائل اقتصادی، تربیت خانوادگی، محیط زندگی و دخالت های بی جای دیگران. اما مهمترین عامل ناسازگاری و اختلافات داخلی، آشنا نبودن زن و شوهر به وظایف زناشویی خود و عدم آمادگی برای ایجاد زندگی مشترک است. برای برعهده گرفتن هر مسئولیت و انجام هرکاری، آشنایی و آمادگی، شرط اساسی است و کسی که اطلاعات کافی و آمادگی قبلی نداشته باشد نمی تواند کاری را به گونه ای مطلوب انجام دهد. برای زندگی مشترک زناشویی نیز تخصص و آمادگی و اطلاعات کافی لازم است. نگارنده با توجه به این نیاز اجتماعی و احساس ضرورت آن، این پژوهش را نگاشته است و امیدوار است که خواندن آن و به کار بستن مطالب این پژوهش در حل بسیاری از مشکلات به خانواده ها کمک کند.
خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین جوامع بشری به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی و منشأ فرهنگ ها و تمدن های تاریخ بشر بوده و همواره پرداختن به این بنای مقدس و هدایت آن به جایگاه واقعی اش مورد اهتمام بوده است. شاد زیستن آرزوی دیرینه آدمی است. دنیای بدون غم و خشم، سرشار از مهربانی و شادی آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه ی غلبه بر تمام ناکامی هاست. شادی این معجزه درونی، گره گشای بسیاری از رنج هاست. خانواده های ایرانی نیز به خصوص پس از اسلام راه درست زیستن و شاد زیستن واقعی را آموختند و در زندگی خود آن را پیشینه خود کردند. صفا و صمیمیّت و یکرنگی، عشق به همسر و مهربانی با او و نیز احترام و گذشت در زندگی های گذشته بسیار به چشم می خورد. می توان گفت همین عوامل بودند که باعث شدند زندگی زناشویی و خانوادگی در گذشته رنگ سرور و نشاط داشته باشد. اما متأسفانه در عصر حاضر می بینیم که جوّ بسیاری از خانواده ها خشک و پراضطراب و تشویش گشته است. زن و شوهر روی به شادی های کاذب آورده و از خانواده فاصله گرفتند و همین امر بیشترین نقش را در اختلافات خانوادگی بازی می کند. سعادت و شقاوت یک جامعه انسانی منوط به سعادت و شقاوت خانواده هاست. پس با کمی دقت در زندگی ائمه هدی و رابطه ایشان با همسران خود و دقت در زندگی زوج های گذشته راه شادکامی حقیقی یافت می شود. در نتیجه با یافتن راه و قدم گذاشتن در مسیر آن خانواده و در پی آن جامعه ای شاد بوجود می آید. زندگی موفق، زندگی است که توأم با رضایت و خرسندی باشد. اگر زندگی بستر تکامل است رضایتمندی هم شرط موفقیت در زندگی است. برای رسیدن به موفقیت باید به رضایتمندی رسید و این رضایتمندی در گرو شناخت یک سری گفتارها و رفتارهای زناشویی می باشد که محقق در طی تحقیق به آنها می پردازد.
سازگاری و تفاهم گفتاری در زندگی زناشویی:
الف) خواندن همسر به نام مناسب و شایسته شأن او
نام هر فرد بیانگر شخصیت اوست به ویژه اگر نام زیبا و با معنایی داشته باشد. هرکس دوست دارد با نام مورد علاقه و کامل او را صدا بزنند. خانم ها بیشتر به این موضوع حساسیت نشان می دهند. از این رو، در شخصیت دادن به همسر، بسیار مؤثر است و سبب ایجاد عشق و محبت می شود.
برخی همسران از به کار بردن پسوند یا پیشوند مناسبی همراه نام همسرشان در جمع احساس شرم می کنند و او را با نام کوچک صدا می زنند که این امر سبب تحقیر همسر می شود. هرچند زن و مرد به دلیل احساس نزدیکی و صمیمیّت در محیط فردی خود، یکدیگر را بدون لقب و با نام کوچک صدا می زنند. در محیط های جمعی و در حضور دیگران، استفاده از القاب پسوند یا پیشوندهای مناسب، سبب بزرگداشت همسر خواهد شد و این پیام را به دیگران القا می کند که اگر بخواهند همسر شما را مخاطب قرار دهند به طور کامل و شایسته شأن او، از آن لقب ها استفاده کنند. بعضی نیز عادت کرده اند که نام همسر خود را به صورت مخفف به کار ببرند. برای نمونه مردی که همسری به نام((مژده)) دارد او را با لفظ((مژی)) صدا می زند. ممکن است این گونه صدا زدن همسر در محیط خصوصی خانواده، بیانگر صمیمیّت میان آن دو باشد ولی در حضور دیگران چنین نخواهد بود. می تواند دلیل کوچک شمردن همسر باشد.[1]
ب) سلام کردن هنگام ورود به منزل
همه ما دوست داریم که دیگران به ما احترام بگذارند، ولی این نیاز در خانم ها بیشتر به چشم می خورد به ویژه اگر از سوی همسر باشد. یکی از راه های ابراز احترام به همسر، سلام کردن هنگام ورود به منزل است. هنگامی که شوهر از بیرون و پس از کار به منزل باز می گردد، شایسته است که به اهل منزل به ویژه به همسر خود سلام کند. این تحیت و اهدای دعای زندگی به او آرامش می بخشد و خستگی کار روزانه را از تن او بیرون می کند. احساس می کند که منزلت و شخصیت ویژه ای نزد همسر خود دارد، به ویژه اگر او را مخاطب خاص قرار دهد و مثلاً بگوید:((خانم! سلام، خسته نباشی)). امام صادق(علیه السلام) فرمود: وقتی شوهر به خانه وارد می شود، باید به خانواده اش سلام کند و پیش از آن کفشش را به زمین بزند و سرفه کند تا خانواده را از آمدن خود خبر دهد.[2]
حقیقت این است که میان احساس احترام و کرامت فرد و ابتلا به انحراف های اخلاقی، رابطه معکوس وجود دارد. این قاعده کلی در مورد همسران هم صادق است به همان اندازه که زوجین منزلت و احترام یکدیگر را رعایت کنند، از آلودگی ها و لغزش ها فاصله می گیرند و به نسبتی که خود را نزد همسر خود بی ارزش احساس کنند، در وادی انحرافات گرفتار می شوند و پاکی و صفای خود را از دست می دهند و احترام را بیرون از فضای خانواده جست و جو می کنند.[3]
پ) استقبال از شوهر و بدرقه او
یکی از نمودهای احترام زن به شوهرش، استقبال هنگام ورود به منزل و بدرقه او هنگام خروج از منزل است. هنگامی که خانم خانه با چهره ای خندان در را به روی مرد می گشاید، اثر نیکویی بر روان مرد خواهد گذاشت. شاید مرد بیرون از خانه با ده ها مشکل روبرو بوده و با روحی پژمرده و تنی خسته وارد خانه شده است. در عین حال، به پیشواز رفتن همسر با چهره با طراوت و باصفا، روح تازه ای در کالبد خسته او می دمد و دلش را آرامش می بخشد. ممکن است خانم ها از این سخن تعجب کنند و بگویند:((چه پیشنهاد عجیبی! زن به استقبال شوهر برود و خوش آمد بگوید! بیگانه و غریبه نیست تا نیاز به استقبال و خوش آمد داشته باشد.)) شاید هم گفته شود چون باهم مأنوس و صمیمی هستیم، انتظار احترام ندارد ولی باید گفت چنین نیست و از شما بیشتر از دیگران انتظار احترام دارد. اگر به او احترام نگذاشتید و سکوت کرد، دلیل آن نیست که توقع احترام ندارد، بلکه برای رعایت حال شما، از خواسته درونی خویش چشم پوشی کرده است.[4] رسول گرامی اسلام فرمود: وظیفه زن این است که تا درِخانه به پیشواز شوهر برود و به وی خوش آمد بگوید.[5]
ت) گفت و گوهای متقابل و بیان احساسات
ارتباط زوج ها با یکدیگر باید با کلام و با احساس باشد تا صمیمیّت و صفا در میان آن ها به وجود آید. بسیاری از افراد، هرگز احساسات خود را به همسرشان ابراز نمی کنند؛ چون از آن بیم دارند که رفتارشان احمقانه به نظر برسد و بر این باورند که ابراز احساسات، نوعی رفتار کودکانه است. بیشتر زن ها از ارتباط با همسرشان شکایت دارند، ولی برای بهتر شدن این روابط گامی برنمی دارند و آنچه را در درون خود دارند، بیان نمی کنند. هنگامی که زن و شوهر احساس خود را باهم در میان می گذارند، کم کم دوست می شوند و از حالت زن و شوهری فراتر می روند. این عنصر دوستی را بیشتر زوج هایی که باهم روابط خوبی دارند، به زبان می آورند: ((ما دوستان خوبی هستیم. می توانیم درباره ی هر موضوعی باهم حرف بزنیم.)) از آن جا که بیشتر ازدواج ها به دلیل جاذبه های جنسی شکل می گیرد و پای دوستی در میان نیست، برخی زوج ها هرگز دوست خوب بودن را نمی آموزند.برای دوستان خوب بودن باید نظرها و احساسات را درمیان گذاشت. امروزه بسیاری از زوج های جوان نمی خواهند دوستی را به عرصه روابط زناشویی وارد کنند و بر این باورند که ماهیت دوستی تغییر می کند و آنها مایل نیستند که روابط زناشویی خود را به خطر بیندازد، ولی این باور که زن و شوهر نمی توانند دوستان یکدیگر باشند، نادرست است[6]
ث) سپاسگذاری و قدردانی
تشکر و سپاسگذاری، از زمینه های تفاهم و بازتاب عاطفی محبت و اخلاق خوش در روان آدمی است. هر انسانی طبیعتاً دوست دارد از کار نیک و محبت دیگران قدردانی کند و این یکی از صفات بسیار پسندیده و خود از بزرگترین رموز جلب دوستی و احساس دیگران است. نویسنده کتاب موفقیت در این باره می گوید: ((به عقیده من همه عواطف نیرو بخش، حالت هایی از بیان عشق و محبت هستند. در نظر من، قدرشناسی و سپاس، دو احساس روحی هستند که از طریق فکر و عمل، در برابر همه ی نعمت هایی که زندگی به من داده است یا از مردم دریافت کرده ام و یا از طریق تجربه های زندگی به دست آورده ام، ابراز می شوند. اگر این دو احساس را در خود داشته باشید، زندگیتان بسیار پربار و پرمعنی می شود. امام سجاد می فرمایند: در روز قیامت خداوند متعال خطاب به بعضی از بندگانش می فرماید: آیا از فلان کس قدردانی کردی؟ عرض می کند: من به شکر تو پرداختم. خداوند می فرماید: چون از او قدردانی نکردی، شکر مرا نیز به جا نیاوردی، آنگاه فرمود: هریک از شما که بیش از همه سپاسگزار مردم باشد، در واقع از همه کس بیشتر خدا را سپاسگزاری کرده است.[7] تشکر و قدردانی تا آن اندازه اهمیّت دارد که کوتاهی در انجام آن به مثابه ی کوتاهی و تقصیر در شکرگزاری خداوند است. با این همه اهمیّت باید توجه داشت که این مسأله در خانه و بین اعضای خانواده که بیشتر در ارتباط با هم هستند و کارها و خدمات بیشتری را برای هم انجام می دهند از ارزش بیشتری برخوردار است. فقدان این خصلت نیکو در جمع خانواده، از رغبت اعضای خانواده نسبت به انجام امر نیک و کار خیر و برآوردن نیازهای یکدیگر نسبت به هم می کاهد و چه بسا مهر و علاقه در زندگی را از بین برده و کمرنگ می کند و به تدریج باعث یأس و ناامیدی می شود و نشاط از خانواده رخت برمی بندد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: بهترین زنان شما آن بانویی است که اگر به او چیزی دهند سپاسگزاری نماید و چنانچه از او بازگیرند راضی و خشنود باشد.[8] باز ایشان(علیه السلام) می فرمایند: هر زنی به شوهرش بگوید، هرگز از تو خیری ندیده ام، اعمالش ضایع گردیده و از بین می رود.[9] گاهی این سپاسگزاری و قدردانی زبانی است. با کلماتی مانند متشکرم عزیزم، ممنونم، واقعاً خوشحالم کردی و…. و گاه عملی است مثل خریدن یک شاخه گل، هدیه کوچک،…. البته این تشکر و سپاسگزاری باید دوطرفه باشد، زن کارهای منزل را انجام می دهد و به امور خانه رسیدگی می کند و مرد کارهای بیرون از منزل را انجام می دهد و به امور بیرون از خانه رسیدگی می کند ( صرف نظر از زنانی که خارج از منزل کار می کنند که آنان قطعاً نیاز به تشکر بیشتری دارند) و گاهی در کار خانه کمک می کند. در هر صورت همسر شما همین که بداند شما عملش را قدر می دانید و زحماتش را سپاسگزارید، خوشحال خواهد شد و آرامش خاطر پیدا خواهد کرد و با علاقه و انگیزه و شور و اشتیاق بیشتری کار خود را انجام خواهد داد.
اما وقتی به قول امام صادق(علیه السلام) به او بگویید هرگز از تو خیری ندیدم مثل خنجری می ماند که بر قلبش فرو کرده اید و این حرف حتی اگر از خاطرش برود، در زندگی و رابطه شما تأثیرات منفی خواهد داشت[10].
ج) دعا برای همسر
دعای فرد به همسرـ آن هم در حضور وی ـ مصداق بارز و بلکه از بهترین نمودهای ابراز محبت به اوست. چگونه ممکن است شوهر در حضور همسر دست به دعا بردارد و برای او دعا کند و همسرش از مشاهده ی این صحنه حالت وجد و شعف پیدا نکند؟ یا شوهر از مشاهده ی دعای همسر خویش پی به عشق و محبت او نبرد؟ دعا به همسر و خانواده علاوه بر آنکه سبب جلب رحمت الهی است باعث می شود تا همسران به محبت یکدیگر آگاهی یابند و بخش زیادی از مشکلات زندگی را به جان بخرند. [11]حضرت ابراهیم(علیه السلام) آن گاه که همسر و فرزند خویش را در بیابان بی آب و علف حجاز قرار داد این گونه دعا کرد: پروردگارا من بعضی از خانواده خود را در سرزمینی بی آب و علف، در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند پس تو دل های گروهی از مردم را متوجه آنان ساز. با توجه به غربت هاجر و اسماعیل، دوری آنان از حضرت ابراهیم و شرایط جغرافیایی منطقه این دعا عاملی بسیار مؤثر در آرامش آنان بوده است.[12]
سازگاری و تفاهم رفتاری در زندگی زناشویی
الف) احترام متقابل
هر انسانی به شخصیّت خویش علاقه مند است و از خدشه دار شدن آن می رنجد، عدم رعایت این امر مهم باعث بریدن رشته محبّت و ایجاد فاصله بین افراد می گردد. حفظ حرمت و شخصیّت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر می گردد. رعایت این مسأله خصوصاً از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنان خواهد شد.
هرگز نباید به خاطر احترام صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران، از این امر مهم غفلت ورزید. زن و شوهر به دلیل ارتباط نزدیکی که با هم دارند بیش از همه موظّف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگر هستند. حفظ آبروی یکدیگر، پرهیز از توهین و افشای اموری که شخصیّت دیگری را تخریب می کند، خودداری از داد و فریاد و ناسزاگویی و دشنام به بستگان و نزدیکان یکدیگر، به کار بردن نام و لقب مورد علاقه طرف مقابل، پرهیز از نام بردن هریک از دو طرف به الفاظی که طرف دیگر را می رنجاند و خودداری از هر عملی که به گونه ای احترام و شخصیّت دیگری را خدشه دار می نماید از مهمترین اموری است که باید به دقّت از سوی هریک از زن و مرد مراعات گردد بلکه در برخی موارد به عنوان یک واجب شرعی و دینی باید به آن ها توجّه نمود، چه آنکه نه تنها گرمی و استحکام زندگی تا حدّ زیادی به آنها وابسته است بلکه از عدم مراعات آن ممکن است دیگران سوء استفاده کرده و نهایتاً موجب بدآموزی فرزندان گردد.[13]
ب) احترام به شوهر
بالاتر از اطاعت، احترام است. زیرا چه بسا زنانی که اجباراً از شوهر خود اطاعت می کنند ولی خود را ملزم به احترام به او نمی دانند. در این مسأله گاهی اشتباهی رخ می دهد و آن این است که وقتی زن و شوهر با هم انس گرفتند و در خلوت معاشقه و مغازله داشتند کم کم حالت احترام و غریبگی و خجالت از میانشان می رود و یگانگی و همرنگی جای آن را می گیرد. اینجاست که دیگر لفظ خانم و آقا، بفرمایید یا متشکرم و خواهش می کنم….. فراموش می شود و کلماتی عامیانه و صمیمی تر به کار می رود. اما نکته قابل اهمیّت این است که زن و شوهر باید دارای دو فرهنگ باشند، یکی فرهنگ یگانگی و خلوت و لذّت که آن در ساعت تنهایی و عشق ظهور می کند و دیگر فرهنگ رفتاری و اجتماعی که برای اوقات دیگر بکار گرفته می شود؛ و این دو فرهنگ هیچگاه نباید به جای یکدیگر استعمال شود. مردی که همسر خود را به اسم صدا می کند و پسوند محبت آمیزی همچون عزیزم و جانم برآن می افزاید باید بداند که این کار در جلوی مرد نامحرم و حتی جلوی فرزندان نوجوان صحیح نیست و نیز خانمی که به همسر خود عشق می ورزد و او را به اسم صدا می زند باید بداند که احترام پدر در جلوی فرزندان لازم است و اگر بخواهد فرزندانی مؤدب داشته باشد باید به شوهر خود احترام بگذارد. البته موارد احترام در صدا زدن خلاصه نمی شود، بلکه این نمونه ای است ساده برای اینکه این دو فرهنگ از یکدیگر متمایز و هرکدام به موقع خود استعمال شود. بی اعتنائی به شوهر به پای بی حرمتی گذارده می شود نه شدّت یگانگی و یکرنگی، همچنان که هر رفاقتی چنین است. لذا زن موظّف است در کارهای خود از شوهر اجازه بگیرد که این بهترین نوع احترام است، نه اینکه مثلاً بگوید ما باهم این حرف ها را نداریم. حضرت رسول فرمود: اگر زنی بدون اجازه ی شوهر از خانه خارج شود ملائکه آسمان و نیز هر جن و انسی که بر او بگذرد او را لعنت کنند تا به خانه برگردد.[14] اینها همه نمونه هایی است بر لزوم احترام زن به شوهر خود که در صورت توجّه؛ دوام زندگی مشترک را تضمین می کند و رشته ی محبت را محکم تر می نماید.[15]
ب) احترام به زن
زن نیز مانند مرد، خود را دوست می دارد و به حفظ شخصیّتش علاقه مند است. دوست دارد محترم و گرامی باشد، از تحقیر و توهین رنجیده خاطر می گردد، اگر مورد احترام قرار بگیرد، احساس شخصیّت می کند و به کار و زندگی دلگرم می شود. از احترام و احترام کننده خوشش می آید، از توهین و توهین کننده متنفر می باشد. آقای محترم! همسرت حتماً از شما انتظار دارد که بیش از دیگران به وی احترام بگذاری… البته چنین انتظاری حق اوست، زیرا تو را شریک زندگی و بهترین یار خویش می شمارد. شبانه روز برای آسایش تو و فرزندانت زحمت می کشد. آیا حق ندارد انتظار داشته باشد که وجودش را غنیمت شماری و به وی احترام نمایی؟ احترام به او تو را کوچک نمی کند بلکه حق شناسی، صفا و مودّت تو را به اثبات می رساند به همان اندازه بلکه بیشتر از آن مقدار که به دیگران احترام می گذاری، به همسرت احترام بگذار. در هنگام سخن گفتن با او ادب را کاملاً رعایت کن. با کلمه ی ((تو)) او را مخاطب نساز، بلکه همواره از کلمه ((شما)) که علامت احترام است، استفاده نما. هیچ گاه بر سرش داد نزن، هیچ گاه کلامش را قطع نکن، وقتی به سفر می روی با او وداع کن اگر شب تولدش معلوم است به عنوان احترام دسته ی گل و یا تحفه ی دیگری تقدیمش کن. در مجالس و در حضور دیگران به وی احترام بگذار، از توهین و تحقیر وی جداً بپرهیز. از مسخره کردن و دست انداختن او ولو به طور شوخی جداً خودداری کن. خیال نکن چون خودمانی هستید بدش نمی آید بلکه چون چنین انتظاری را هرگز از تو ندارد کاملاً رنجیده خواهد شد، گرچه به زبان نیاورد. اگر به همسرت احترام بگذاری او نیز به تو احترام خواهد گذاشت و بدین وسیله رشته ی دوستی و صمیمیّت شما روز به روز استوارتر خواهد شد و در نزد دیگران نیز محترم خواهید شد. اگر شما به ایشان بی احترامی کردید و ایشان نیز تلافی کرد، مقصّر خود شما خواهید بود. آقای محترم! میان همسرداری و برده داری تفاوت بسیار وجود دارد. همسر که به عنوان برده و اسیر به خانه ات نیامده، بلکه انسان آزادی است که به منظور تأسیس یک زندگی مشترک به خانه ات قدم نهاده هر انتظاری که تو از وی داری او نیز عیناً همان انتظار را از تو دارد. پس چنان با او رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کند.[16] در حدیثی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: زنان را گرامی نمی دارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهین نمی کنند جز مردم پست و فرومایه.[17]
ت) کاستن توقعات
از عوامل مهمی که در استحکام و استمرار روابط صمیمانه و محبّت آمیز نقش بسزائی دارد ایفا می نماید، پرهیز از خواسته های بی موردی است که بدون در نظر گرفتن امکانات طرف مقابل، بر او تحمیل گشته و وی را دچار مشکلات گوناگون می نماید. اگر انسان خواهان محبّتی است که در آن هیچ گونه احساس ملامت و سنگینی نبوده، سایه اش آرامش جان و تن، و میوه اش انس و راحتی باشد، باید از تحمیل هر نوع خواهش و تمنّائی که خارج از دایره وسع و بیرون از حد توان طرف مقابل است، و طرح آن زمینه ساز ایجاد بدبینی و دلسردی است بپرهیزید. با نگاهی گذرا و نه چندان عمیق نیز می توان به خوبی دریافت که منشأ بسیاری از اختلافات و کشمکش های خانوادگی که حتی در برخی از موارد به طلاق و جدائی مردان و زنان از یکدیگر انجامیده و حیرت و سرگردانی فرزندان و خستگی، افسردگی و آزار روح و جان آنان را در پی داشته، انتظارات غیر منصفانه و غیر واقع بینانه ای است که عرصه زندگی را آنچنان بر مرد یا زن تنگ نموده که نجات خویش را با همه خاطرات و پیامدهای ناخوشایند آن در ترک زندگی مشترک دیده، و تلخی آن را به جان خریده اند![18] پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: هر بانوئی که با همسر خود مدارا نکند و او را بر انجام کاری که در توانش نبوده، و طاقت آن را ندارد وا دارد، هیچ حسنه و کار نیکی از او قبول نخواهد شد و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات می کند.[19] حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیه) در طول زندگی از همسر بزرگوارشان امیرمؤمنان(علیه السلام) چیزی درخواست نمی کردند. حتی می شد که چندین روز خود و فرزندان معصومشان گرسنه می ماندند و به آن حضرت یادآور نمی شدند و هنگامی که حضرتش علّت آن را جویا می شدند، پاسخ می دادند: پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مرا نهی فرمودند که از شما چیزی طلب نمایم.[20]
ث) رضایت شوهر:
اگر زن هوشیار باشد، رشته ی محبتی را که با عقد همسری بین او و شوهرش بسته شده هر روز محکم تر می کند و از ناسازگاری و کدورت می گریزد. رضایت شوهر ضامن استحکام این رشته و موجب انس و دلگرمی اوست. مردی که از همسر خود راضی و شادمان باشد خانه را محل آرامش خود می بیند و به دنبال کارهای بیهوده و خلاف نمی رود. البته جلب رضایت شوهر عوامل گوناگونی دارد که هر زنی می تواند با تأمل و هوشیاری آن را بیابد همانگونه که عوامل خشم و ناراحتی شوهر، با کمی دقت، به دست می آید. مثلاً بعضی از شوهران در مسأله نظافت و تمیزی لباس و نظم خانه حساس اند و بعضی در مورد غذا و آراستن سفره و بعضی در مسأله امور جنسی. لذا یکی از توجهات همسر خوب این است که بفهمد راه به دست آوردن دل شوهر چیست و کدام مسأله برای او اهمّیت دارد تا به همان امر بپردازد. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: هیچ بهره ای بهتر از این نیست که مردی زن صالحه ای داشته باشد که چون او را ببیند شادمان شود و هرگاه از او غائب شود شخصیت و مال او را حفظ کند.[21] بسیار دیده شده همسرانی که شوهر خود را دوست دارند ولی بدزبانی آنها موجب نارضایتی شوهر شده است و با کلماتی حساب نشده و عجولانه دل شوهر را به درد می آورند و موجب خشم او می شوند و بر عکس زنانی هستند که چندان زحمتی هم به خود نمی دهند اما با زبان خوش و کلمات محبت آمیز دل شوهر را نرم و رضایت او را جلب می کنند.[22] امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ملعون است زنی که شوهرش را بیازارد و او را غمگین کند و سعید است زنی که شوهرش را گرامی بدارد و موجب اذیت او نگردد و در جمیع حالات از او اطاعت کند.[23]
ج) تقسیم کار
در بخشی از مناطق، رایج این که تمام کارهای زندگی را زن انجام می دهد و مردها در حلقه های مردانه خود مشغول تفریح و گشت و گذارند. این نوع زندگی در آیین مقدس اسلام مطلوب نیست. اساساً نباید چنین ذهنیّتی برای مردان وجود داشته باشد که در کارهای زندگی احساس مسئولیت نکنند و تمام کارها را به دوش زنان قرار دهند. سرانجام در مجموع، کارهای زندگی از کارهای بیرون و درون منزل تشکیل شده است و زن و مرد باید بخشی از آن را به عهده بگیرند. بهترین تقسیم کار این است که مرد کارهای خارج از منزل و زن کارهای درون آن را عهده دار شوند. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیه) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی خدمت در زندگی مشترک تقاضای تقسیم کار کردند. پس حضرت فرمود: فاطمه(سلام الله علیه) کارهای درون خانه و علی(علیه السلام)کارهای بیرون خانه را انجام دهند.[24] زن با تقسیم کار احساس می کند که در زندگی جایگاهی دارد و علاوه بر داشتن تکلیف حقی نیز دارد، از این رو باید حرمتش حفظ شود.[25]
چ) بخشش و گذشت
خوب است تمام خانواده ها مخصوصاً زوج های جوان زندگی خود را با این شعار آغاز کنند و ادامه دهند ((گذشت آری، انتقام هرگز)) هر خانواده ای و هر گروه دوستی که به این شعار ملتزم باشد روز به روز محبت میان خود را مستحکم تر می نمایند. آری، گذشت، کینه ها را از بین می برد.[26]
همسرتان را ببخشید. بردن بحث آن قدرها هم که به نظر می رسد مهم نیست. تا وقتی سعی نکنید موضوعی را فراموش کنید متوجه نخواهید شد که چه حافظه خوبی دارید. سعی کنید یکدیگر را ببخشیم چون فردای ما را از قید دیروزمان رها می سازد. مشکل ما از جایی شروع می شود که انتظار داشته باشیم همسرمان کسی شود که ما می خواهیم.[27] این انتظار بی جایی است چرا که ما هم آن طور نیستیم که همسرمان می خواهد. دنیای زن و مرد دنیای متفاوتی است از طرفی هرکدام در خانواده ای جدا و فرهنگی جدا زیسته اند. پس چگونه می توان انتظار چنین داشت. آنچه باعث می شود که بحث ها ادامه پیدا کند و به جنگی دو طرفه تبدیل شود این است که همسران بهانه علیه یکدیگر دارند و حاضر به بخشودن هم نیستند و هر دو می خواهند که همدیگر را شکست دهند و باید به این موضوع توجه خاص نمود. زیرا ریشه تمام اختلافات در دنیاست. اگر می خواهید رابطه شما ادامه پیدا کند باید یکدیگر را ببخشید. افرادی که روابط طولانی و سالمتری دارند، آنهایی هستند که همواره می بخشند.[28] اگر می خواهید زندگی شاد و عاشقانه ای را داشته باشید سخت نگیرید. درست است که حق با شماست اما در عذرخواهی پیش قدم شوید مطمئن باشید که این کار نه تنها باعث بهبود روابط شما می شود و محبت میان شما را بیشتر می کند بلکه همسرتان شخصیت بیشتری برای شما قائل می شود و بالاخره حق را می فهمد و در درون حتی اگر اظهار نکند، پشیمان می گردد.
ج) تدبیر و مدیریت
اداره صحیح و موفق یک اجتماع ـ هر چند کوچک و محدود در گرو وجود عوامل متعدد و رعایت اموری چند است که نقصان هر یک از آنها تحقق اهداف مورد نظر آن اجتماع را با مشکل مواجه خواهد نمود. وجود سرپرستی قدرتمند با اختیارات کافی و متناسب را می توان از جمله مهمترین عوامل توفیق هدایت یک اجتماع به سوی مقاصد و اهداف تعیین شده برشمرد. خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند هر اجتماع دیگری نیازمند رهبر و سرپرستی واحد است. مرد و زن برای پیشبرد اهداف زندگی مشترک و پیشگیری از دردسرهای ناشی از هرج و مرج، ناگزیر از رعایت این مسأله در اجتماع کوچک خویش هستند. اسلام که احکام فردی و اجتماعی را به اقتضای نیازهای واقعی و به مقتضای گرایش های فطری بشر وضع فرموده مسئولیت سرپرستی خانواده را به دوش مردان نهاده، و آنان را از هرگونه زیاده روی و اجحاف در خلال انجام تکلیف الهی خویش برحذر داشته است.[29] این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده ی خود دفاع کند. به علاوه، تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه ی همسر و فرزند، این حق را به او می دهد که وظیفه ی سرپرستی به عهده ی او باشد. البته ممکن است زنانی در جهات فوق بر شوهران خود امتیاز داشته باشند، ولی قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلّی را در نظر می گیرد، و شکی نیست که از نظر کلّی، مردان نسبت به زنان برای این کار آمادگی بیشتری دارند، اگر چه زنان نیز می توانند وظایفی به عهده بگیرندکه اهمیّت آن مورد تردید نیست.[30]
خ) ارضای نیاز جنسی
بدون شک اگر غریزه جنسی در انسان ها نبود، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمی دادند و هرگز از پدر و مادر خود جدا نمی شدند و مسئولیت های دشوار زندگی مشترک را نمی پذیرفتند. همه انسان ها بر پایه کشش و جاذبه غریزه جنسی ازدواج می کنند و بدین وسیله نسل بشر استمرار و دوام می یابد. توجه به این نکته بسیار حساس، لازم و ضروری است که غریزه جنسی همان گونه که عامل اساسی پیدایش خانواده و زندگی مشترک است در استمرار و پایداری خانواده نیز نقش بسیار مهمی دارد.[31] پژوهش ها نشان می دهند که علت بسیاری از طلاق ها، ارضا نشدن درست و متعادل این غریزه است. سرد مزاجی زنان یا مردان یا اهمیت ندادن به ارضای صحیح و طبیعی غریزه جنسی، خانواده را در آستانه فروپاشی قرار می دهد. به اعتقادها، روابط زناشویی با ارضای غریزه جنسی فرق دارد، چه بسیارند افرادی که ازدواج می کنند ولی به هیچ وجه غریزه جنسی آنان ارضا و اشباع نمی شود. به بیان دیگر تحقق ارضای جنسی تنها در ارتباط با برقراری روابط جسمی نیست بلکه احتیاج به آمادگی های جسمی، روحی، و روانی دارد.
مردان باید بدانند زنان تنها به عمل جنسی نیاز ندارند، بلکه از نظر روحی و تمایلات زنانگی احتیاج دارند که مردان، زن بودن و تمایلات زنانگی آنان را تأیید کنند.[32]بسیاری از مردان، بدون توجه به این نکات عاطفی و روانی، زن را در بلوغ جنسی و لذت جنسی یاری نمی کنند، بلکه شخصیّت او را نادیده می گیرند و در عمل، او را در حدّ یک وسیله و ابزار تنزل می دهند. علی(علیه السلام) فرمود: هرگاه یکی از شما اراده کرد که با همسرش همبستر شود نباید در انجام این کار شتاب ورزد، زیرا زنان نیازمندی هایی دارند.[33] از وظایف مهم همسر نیز این است که شوهر خود را از لحاظ میل جنسی اشباع کند تا در کوچه و بازار و محل کارش آرام و سالم بماند. اگر مردی آنچنان که دوست دارد از همسر خود کام بگیرد و به خواسته هایش پاسخ مثبت داده شود دلیلی ندارد که به راههای حرام برود و دائماً چشمش به دنبال طعمه ای بدود. البته افراد استثنایی هم در اجتماع وجود دارند ولی غالباً مردانی که به انحرافات جنسی کشیده می شوند کسانی هستند که به خانه و همسر خود دلسردند و خواسته های خود را برآورده نمی بینند. میل جنسی یک غریزه خدادادی است که متأسفانه بسیاری از زنان آن را یک عمل حیوانی و دور از شخصیت می پندارند و به آن از روی میل و رغبت تن نمی دهند و شاید این امر بزرگترین عامل هرزه گری و چشم چرانی مردان باشد. لذا در دستورات اسلامی تأکید فراوان شده است بر اینکه زنان در هر حال و موقعیت واجب است از شوهر خود تمکین و اطاعت کنند.[34] رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: زنی را که شوهرش برای بعضی از حاجات خود بخواند و او دست دست کند تا شوهر به خواب رود ملائکه او را همچنان لعن کنند تا شوهر بیدار شود.[35] اهمیت اجابت زن نسبت به میل شوهر به قدری است که گاهی با نماز مقایسه می شود. لذا امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا روایت کرد که آن حضرت به زن ها فرمود: نماز خود را طولانی نکنید که مانع خواسته های شوهرتان شوید.[36] پس اگر زن و شوهر به وظایف خویش آشنا بوده و به آنها از روی میل و رغبت عمل کنند محیط خانه، مانند بهشت باصفا و دوست داشتنی خواهد شد.
د)آراستگی
آراستگی از ضروریات زندگی پاسخ به حس ارزشمندی و حرمت خود و نوعی احترام به دیگران است که به علت تحسین برانگیزی آن و فطرت زیبایی دوستی انسان ها باعث جلب توجه مثبت دیگران در قالب بازخوردهای آگاه و ناخودآگاه است. متأسفانه در خانه به این مسأله کمتر توجه می شود در حالی که اگر نگوئیم اهمیت آن در خانه بیشتر از اجتماع است یقیناً کمتر نیست. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) هرگاه می خواستند به خانه بازگردند مسواک می زدند و خود را به بهترین عطرها خوشبو می کردند و می آراستند.[37] رعایت آراستگی در خانه علاوه بر اینکه به علت پاسخ به حس زیبایی خواهی باعث اقبال بیشتر اهل خانه هم می شود. با توجه به جامعه ی صد رنگ امروزی ضرورتی دو چندان دارد و بی توجهی به آن ممکن است خانواده را با آسیب های جدی مواجه سازد و توجه به آن دارای پیامدهای مثبت است.[38] زن و مرد آراسته و زیباپوش در خانه علاوه بر اینکه بیشتر به سوی هم جذب می شوند و محبت و عشق بین آنان بیشتر می شود، از انحرافات در بیرون خانه نیز در امان می مانند. اسلام می گوید: زینت و عطر و رنگ باید در خانه باشد تا محیط خانه را نشاط و شادابی ببخشد. یکی از زیبایی ها و امتیازهای شوهر خوب، نظافت و مراعات بهداشت از سوی وی می باشد. مرد باید بداند که همسرش به زیبایی و آراستگی او فوق العاده علاقه مند است و دوست دارد شوهرش با قیافه ای زیبا و با هیبتی مطلوب در کنار وی زندگی نماید و به همان اندازه ای که شوهر زیبایی و نظافت همسرش را طالب است متقابلاً همسر نیز از شوهرش همین توقع را دارد.[39] از امام باقر(علیه السلام) روایت است که فرمودند: زنان دوست دارند که مردان را همانگونه ببینند که مردان دوست دارند که ببینند زینت و آراستگی را در زنان.[40]
استنتاج
ازدواج به عنوان یکی از زیباترین سنت های الهی زمانی زیبایی خود را حفظ خواهد کرد و مفید و سازنده خواهد بود و زوجین را به سوی رشد و تکامل پیش خواهد برد که روابط زوجین در زندگی زناشویی مطلوب و رضایت بخش باشد. برای رسیدن به این رضایت باید یک سری رفتارهایی که باعث رسیدن به شادی و نشاط می شود آشنا شد که با توجه به مطالبی که در متن گذشت نتایج حاصله به شرح زیر می باشد:
1ـ هر انسانی به شخصیّت خویش علاقمند است و از خدشه دار شدن آن می رنجد و عدم رعایت این امر مهم باعث بریدن رشته محبت و ایجاد فاصله بین افراد می شود. به خصوص در میان زنان و شوهرانی که باید به این مسأله توجه کنند و با احترامی که برای یکدیگر قائل می شوند زندگی شان را پر از عشق و صفا و نشاط گردانند.
2ـ فقدان قدردانی و تشکر در میان همسران از رغبت آنان نسبت به انجام امر نیک و کار خیر و برآوردن نیازهای یکدیگر نسبت به هم می کاهد و چه بسا مهر و علاقه را از زندگی از بین برده و کمرنگ می کند و به تدریج باعث به وجود آمدن حس یأس و ناامیدی شده، نشاط را از خانواده می برد.
3ـ گذشت، کینه ها را از بین می برد و فردای انسان را از قید دیروزش رها می سازد. با چشم پوشی از خطاها و اشتباهات همسر خود، از به وجود آمدن قهر و جدل ها و اختلافات دیگر جلوگیری می شود.
4ـ اسلام، سرپرستی خانواده را به دوش مردان نهاده است و آنان را از هرگونه زیاده روی و سخت گیری بیش از حدّ، در این مسأله بر حذر داشته است. همچنین از حریم خانواده دفاع کنند تا بدین وسیله شادی و امنیّت و آرامش را در خانه به ارمغان بیاورند.
5ـ غریزه جنسی در هر زن و مردی وجود دارد و خداوند خواسته که این دو با ازدواج در کنار هم قرار گیرند و با تمکین قدرت جنسی خود به رضایت جنسی دست یابند تا بدین وسیله آرامش یابند.
6ـ زن نباید هرگز بدون زینت باشد و همیشه با رعایت پاکیزه گی منزل و پاکیزه گی خود و پوشیدن لباس های جذّاب و استفاده از عطر و بوی خوش در خود، شوهر خویش را به سمت خود جذب و گرم کند و مرد نیز باید با نظافت بدن و لباس، ظاهر خود را حفظ کند و با آراستگی خویش همسرش را از چشم دوختن به مردان آراسته و نامحرم باز دارد.
منابع و مأخذ
1ـ امینی، ابراهیم، همسرداری، چاپ 29، مؤسسه بوستان کتاب،1389، ص 40
2ـ اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ تربیت، چاپ دوم، مسجد مقدس جمکران، 1385، ص 258
3ـ باقری طاقانکی، سبزعلی، برای تمام خانواده ها، قم، نصایح، 1384، ص 320، 84
4ـ بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، صدرا، 1381، ص 252
5ـ تنه کار، محسن، روانشناسی جلب و جذب همسر، ص 147
6ـ حسینی، داود، روابط سالم در خانواده، چاپ هفدهم، مؤسسه بوستان کتاب، 1389، ص 24
7ـ حرّعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، چاپ دوم، انتشارات آل البیت، ص 172
8ـ حسین زاده، علی، همسران سازگار، چاپ دهم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه)، 1390، ص 220
9ـ رشیدپور، مجید، روان شناسی ازدواج در اسلام، قم، 1379، ص 91
10ـ سعیدیان، محسن، آئین همسرداری و تدبیر خانواده، چاپ اول، انتشارات منیر، 1384، ص 141
11ـ طبرسی، حسن بن فضل،مکارم الاخلاق، انتشارات قم، 1370، ص 75
12ـ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 567
13ـ مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، 1382،ص 213
14ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ 5، مؤسسه الوفاء، ص 4
15ـ مکارم شیرازی و دیگران، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380، ص 411
16ـ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج 3، مؤسسه آل البیت، ص 551
[1] - داوود حسینی، روابط سالم در خانواده، چاپ هفدهم، مؤسسه بوستان کتاب، 1389، ص 24
[2] - محمدباقر، مجلسی، بحارالانوار، ج 76،چاپ 5، مؤسسه الوفاء، ص 4
[3] - همان، ص 25 ـ 26
[4] - ابراهیم، امینی، همسرداری، چاپ 29، مؤسسه بوستان کتاب،1389، ص 40
[5] - حسین، نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 551
[6] داود، حسینی، همان ص 60
[7] محمدبن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج2، چاپ سوم، انتشارات اسوه، 1375، ص 81
[8] محمدباقر، مجلسی، همان، ج 103، ص 239
[9] حسین، نوری، مستدرک الوسائل، ج20، مؤسسه آل البیت، ص162
[10] عباس، اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1385، ص 262
[11] علی، حسین زاده، همسران سازگار، چاپ دهم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، 1390، ص 194
[12] ابراهیم، 37
[13] عباس، اسماعیلی یزدی، همان 258
[14] محمدباقر، مجلسی، همان، ج 103، چاپ 5، مؤسسه الوفاء، ص 243
[15] محسن، سعیدیان، آیین همسرداری و تدبیرخانواده، چاپ اول، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، 1384، ص 141
[16] ابراهیم، امینی، همسرداری، چاپ بیست و نهم، مؤسسه بوستان کتاب، 1389، ص42
[17] محمدباقر، مجلسی، همان، ج 74، ص 303
[18] عباس، اسماعیلی یزدی، همان، ص 263
19حسن بن فضل، طبرسی، مکارم الاخلاق، انتشارات قم، 1370،
20 محمدباقر، مجلسی، همان، ج 43، ص 31
21 محدباقر، مجلسی، همان، ج 103، ص 217
[22] شیخ محسن، سعیدیان، همان، ص 132
[23] محمدباقر، مجلسی، همان، ص 253
[24] محمدبن حسن، حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج 2، چاپ دوم، انتشارات آل البیت، ص 172
[25] علی، حسین زاده، همان، ص 220
[26] سبزعلی، باقری طاقانکی، برای تمام خانواده، قم، نصایح، 1384، ص 320
[27] محسن، تنه کار، روانشناس جلب و جذب همسر، ص 147
[28] همان، ص 169
[29] عباس، اسماعیلی یزدی، همان، ص 274
[30] ناصر، مکارم شیرازی و دیگران، تفسیرنمونه، ج 3، تهران، دارالکتب اسلامیه، 1380، ص 411
[31] داود، حسینی، همان، ص 61
[32] مجید، رشیدپور، روان شناسی ازدواج در اسلام، ص 91
[33] محمدبن حسن، حرّعاملی، همان، ج 14، ص 83
[34] شیخ محسن، سعیدیان، همان، ص 136
[35] محمدبن حسن، حرّعاملی، همان، ص 117
[36] همان
[37] سبزعلی، باقری طاقانکی، برای تمام خانواده ها، انتشارات قم، 1384، ص 84
[38] مرتضی، مطهری، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، 1382، ص 213
[39] علی اکبر، بابازاده، مسایل ازدواج و حقوق خانواده، ص 252
[40] حسن بن فضل، طبرسی، همان، ص 75
رفتارهای نشاط آفرین در زندگی زناشویی
اکرم سیفی
چکیده:
رفتارهای نشاط آفرین در زندگی زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که منجر به سازگاری و تفاهم در زندگی خواهد شد. همسران با بهره گیری از احترام متقابل، قدردانی و سپاسگذاری، گذشت در زندگی و تدبیر و مدیریت و دعا در حق یکدیگر و کاستن توقعات و… می خواهند به زندگی سرشار از خوشبختی، که حاصل تفاهم است، برسند. پژوهشگر از نقش مهم رضایت جنسی در جلوگیری از اختلافات و ناسازگاری های زناشویی غافل نگشته و آن را زیر بنای یک زندگی سالم می داند و آراستگی و نظافت همسران، مدّنظر قرارگرفته و بیان می شود که این مسأله از ضروریات زندگی، پاسخ به حس ارزشمندی و احترام به خود و دیگران است. پس بنابراین با در نظر گرفتن اینکه خانواده پایه اصلی هر فرد و جامعه محسوب می شود به طوری که اگر افراد آن با روابط سالم، روح و جسم یکدیگر را آرامش بخشند خانه به محیطی سالم برای زندگی بدل خواهد گشت.
کلید واژه: رفتارهای نشاط آفرین، زندگی زناشویی، نشاط در زندگی مشترک
مقدمه
پیمان مقدّس زناشویی رشته ای است آسمانی که دل ها را به هم پیوند می دهد و پریشانی را آرامش می بخشد. کانون خانواده جایگاه انس و محبت و بزم عشق و مودّت است و خداوند به آن نظر رحمت دارد. آری، خدای مهربان یک چنین نعمت گران بهایی را به بشر عطا کرده است، اما افسوس و صد افسوس که او از این نعمت بزرگ قدردانی نمی کند و چه بسا به علت نادانی و خودخواهی این کانون مهر و مودّت را به زندانی تاریک، بلکه جهنمی سوزان تبدیل می سازد که دیگر اعضای خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن زندان تاریک به سر برند و یا پیمان مقدس زناشویی متلاشی شود. اما اگر زن و شوهر به وظایف خویش آشنا بوده و به آنها عمل کنند محیط خانه مانند بهشت، باصفا و دوست داشتنی خواهد شد. عوامل مختلفی در به وجود آمدن اختلاف های خانوادگی نقش دارند؛ عواملی هم چون مسائل اقتصادی، تربیت خانوادگی، محیط زندگی و دخالت های بی جای دیگران. اما مهمترین عامل ناسازگاری و اختلافات داخلی، آشنا نبودن زن و شوهر به وظایف زناشویی خود و عدم آمادگی برای ایجاد زندگی مشترک است. برای برعهده گرفتن هر مسئولیت و انجام هرکاری، آشنایی و آمادگی، شرط اساسی است و کسی که اطلاعات کافی و آمادگی قبلی نداشته باشد نمی تواند کاری را به گونه ای مطلوب انجام دهد. برای زندگی مشترک زناشویی نیز تخصص و آمادگی و اطلاعات کافی لازم است. نگارنده با توجه به این نیاز اجتماعی و احساس ضرورت آن، این پژوهش را نگاشته است و امیدوار است که خواندن آن و به کار بستن مطالب این پژوهش در حل بسیاری از مشکلات به خانواده ها کمک کند.
خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین جوامع بشری به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی و منشأ فرهنگ ها و تمدن های تاریخ بشر بوده و همواره پرداختن به این بنای مقدس و هدایت آن به جایگاه واقعی اش مورد اهتمام بوده است. شاد زیستن آرزوی دیرینه آدمی است. دنیای بدون غم و خشم، سرشار از مهربانی و شادی آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه ی غلبه بر تمام ناکامی هاست. شادی این معجزه درونی، گره گشای بسیاری از رنج هاست. خانواده های ایرانی نیز به خصوص پس از اسلام راه درست زیستن و شاد زیستن واقعی را آموختند و در زندگی خود آن را پیشینه خود کردند. صفا و صمیمیّت و یکرنگی، عشق به همسر و مهربانی با او و نیز احترام و گذشت در زندگی های گذشته بسیار به چشم می خورد. می توان گفت همین عوامل بودند که باعث شدند زندگی زناشویی و خانوادگی در گذشته رنگ سرور و نشاط داشته باشد. اما متأسفانه در عصر حاضر می بینیم که جوّ بسیاری از خانواده ها خشک و پراضطراب و تشویش گشته است. زن و شوهر روی به شادی های کاذب آورده و از خانواده فاصله گرفتند و همین امر بیشترین نقش را در اختلافات خانوادگی بازی می کند. سعادت و شقاوت یک جامعه انسانی منوط به سعادت و شقاوت خانواده هاست. پس با کمی دقت در زندگی ائمه هدی و رابطه ایشان با همسران خود و دقت در زندگی زوج های گذشته راه شادکامی حقیقی یافت می شود. در نتیجه با یافتن راه و قدم گذاشتن در مسیر آن خانواده و در پی آن جامعه ای شاد بوجود می آید. زندگی موفق، زندگی است که توأم با رضایت و خرسندی باشد. اگر زندگی بستر تکامل است رضایتمندی هم شرط موفقیت در زندگی است. برای رسیدن به موفقیت باید به رضایتمندی رسید و این رضایتمندی در گرو شناخت یک سری گفتارها و رفتارهای زناشویی می باشد که محقق در طی تحقیق به آنها می پردازد.
سازگاری و تفاهم گفتاری در زندگی زناشویی:
الف) خواندن همسر به نام مناسب و شایسته شأن او
نام هر فرد بیانگر شخصیت اوست به ویژه اگر نام زیبا و با معنایی داشته باشد. هرکس دوست دارد با نام مورد علاقه و کامل او را صدا بزنند. خانم ها بیشتر به این موضوع حساسیت نشان می دهند. از این رو، در شخصیت دادن به همسر، بسیار مؤثر است و سبب ایجاد عشق و محبت می شود.
برخی همسران از به کار بردن پسوند یا پیشوند مناسبی همراه نام همسرشان در جمع احساس شرم می کنند و او را با نام کوچک صدا می زنند که این امر سبب تحقیر همسر می شود. هرچند زن و مرد به دلیل احساس نزدیکی و صمیمیّت در محیط فردی خود، یکدیگر را بدون لقب و با نام کوچک صدا می زنند. در محیط های جمعی و در حضور دیگران، استفاده از القاب پسوند یا پیشوندهای مناسب، سبب بزرگداشت همسر خواهد شد و این پیام را به دیگران القا می کند که اگر بخواهند همسر شما را مخاطب قرار دهند به طور کامل و شایسته شأن او، از آن لقب ها استفاده کنند. بعضی نیز عادت کرده اند که نام همسر خود را به صورت مخفف به کار ببرند. برای نمونه مردی که همسری به نام((مژده)) دارد او را با لفظ((مژی)) صدا می زند. ممکن است این گونه صدا زدن همسر در محیط خصوصی خانواده، بیانگر صمیمیّت میان آن دو باشد ولی در حضور دیگران چنین نخواهد بود. می تواند دلیل کوچک شمردن همسر باشد.[1]
ب) سلام کردن هنگام ورود به منزل
همه ما دوست داریم که دیگران به ما احترام بگذارند، ولی این نیاز در خانم ها بیشتر به چشم می خورد به ویژه اگر از سوی همسر باشد. یکی از راه های ابراز احترام به همسر، سلام کردن هنگام ورود به منزل است. هنگامی که شوهر از بیرون و پس از کار به منزل باز می گردد، شایسته است که به اهل منزل به ویژه به همسر خود سلام کند. این تحیت و اهدای دعای زندگی به او آرامش می بخشد و خستگی کار روزانه را از تن او بیرون می کند. احساس می کند که منزلت و شخصیت ویژه ای نزد همسر خود دارد، به ویژه اگر او را مخاطب خاص قرار دهد و مثلاً بگوید:((خانم! سلام، خسته نباشی)). امام صادق(علیه السلام) فرمود: وقتی شوهر به خانه وارد می شود، باید به خانواده اش سلام کند و پیش از آن کفشش را به زمین بزند و سرفه کند تا خانواده را از آمدن خود خبر دهد.[2]
حقیقت این است که میان احساس احترام و کرامت فرد و ابتلا به انحراف های اخلاقی، رابطه معکوس وجود دارد. این قاعده کلی در مورد همسران هم صادق است به همان اندازه که زوجین منزلت و احترام یکدیگر را رعایت کنند، از آلودگی ها و لغزش ها فاصله می گیرند و به نسبتی که خود را نزد همسر خود بی ارزش احساس کنند، در وادی انحرافات گرفتار می شوند و پاکی و صفای خود را از دست می دهند و احترام را بیرون از فضای خانواده جست و جو می کنند.[3]
پ) استقبال از شوهر و بدرقه او
یکی از نمودهای احترام زن به شوهرش، استقبال هنگام ورود به منزل و بدرقه او هنگام خروج از منزل است. هنگامی که خانم خانه با چهره ای خندان در را به روی مرد می گشاید، اثر نیکویی بر روان مرد خواهد گذاشت. شاید مرد بیرون از خانه با ده ها مشکل روبرو بوده و با روحی پژمرده و تنی خسته وارد خانه شده است. در عین حال، به پیشواز رفتن همسر با چهره با طراوت و باصفا، روح تازه ای در کالبد خسته او می دمد و دلش را آرامش می بخشد. ممکن است خانم ها از این سخن تعجب کنند و بگویند:((چه پیشنهاد عجیبی! زن به استقبال شوهر برود و خوش آمد بگوید! بیگانه و غریبه نیست تا نیاز به استقبال و خوش آمد داشته باشد.)) شاید هم گفته شود چون باهم مأنوس و صمیمی هستیم، انتظار احترام ندارد ولی باید گفت چنین نیست و از شما بیشتر از دیگران انتظار احترام دارد. اگر به او احترام نگذاشتید و سکوت کرد، دلیل آن نیست که توقع احترام ندارد، بلکه برای رعایت حال شما، از خواسته درونی خویش چشم پوشی کرده است.[4] رسول گرامی اسلام فرمود: وظیفه زن این است که تا درِخانه به پیشواز شوهر برود و به وی خوش آمد بگوید.[5]
ت) گفت و گوهای متقابل و بیان احساسات
ارتباط زوج ها با یکدیگر باید با کلام و با احساس باشد تا صمیمیّت و صفا در میان آن ها به وجود آید. بسیاری از افراد، هرگز احساسات خود را به همسرشان ابراز نمی کنند؛ چون از آن بیم دارند که رفتارشان احمقانه به نظر برسد و بر این باورند که ابراز احساسات، نوعی رفتار کودکانه است. بیشتر زن ها از ارتباط با همسرشان شکایت دارند، ولی برای بهتر شدن این روابط گامی برنمی دارند و آنچه را در درون خود دارند، بیان نمی کنند. هنگامی که زن و شوهر احساس خود را باهم در میان می گذارند، کم کم دوست می شوند و از حالت زن و شوهری فراتر می روند. این عنصر دوستی را بیشتر زوج هایی که باهم روابط خوبی دارند، به زبان می آورند: ((ما دوستان خوبی هستیم. می توانیم درباره ی هر موضوعی باهم حرف بزنیم.)) از آن جا که بیشتر ازدواج ها به دلیل جاذبه های جنسی شکل می گیرد و پای دوستی در میان نیست، برخی زوج ها هرگز دوست خوب بودن را نمی آموزند.برای دوستان خوب بودن باید نظرها و احساسات را درمیان گذاشت. امروزه بسیاری از زوج های جوان نمی خواهند دوستی را به عرصه روابط زناشویی وارد کنند و بر این باورند که ماهیت دوستی تغییر می کند و آنها مایل نیستند که روابط زناشویی خود را به خطر بیندازد، ولی این باور که زن و شوهر نمی توانند دوستان یکدیگر باشند، نادرست است[6]
ث) سپاسگذاری و قدردانی
تشکر و سپاسگذاری، از زمینه های تفاهم و بازتاب عاطفی محبت و اخلاق خوش در روان آدمی است. هر انسانی طبیعتاً دوست دارد از کار نیک و محبت دیگران قدردانی کند و این یکی از صفات بسیار پسندیده و خود از بزرگترین رموز جلب دوستی و احساس دیگران است. نویسنده کتاب موفقیت در این باره می گوید: ((به عقیده من همه عواطف نیرو بخش، حالت هایی از بیان عشق و محبت هستند. در نظر من، قدرشناسی و سپاس، دو احساس روحی هستند که از طریق فکر و عمل، در برابر همه ی نعمت هایی که زندگی به من داده است یا از مردم دریافت کرده ام و یا از طریق تجربه های زندگی به دست آورده ام، ابراز می شوند. اگر این دو احساس را در خود داشته باشید، زندگیتان بسیار پربار و پرمعنی می شود. امام سجاد می فرمایند: در روز قیامت خداوند متعال خطاب به بعضی از بندگانش می فرماید: آیا از فلان کس قدردانی کردی؟ عرض می کند: من به شکر تو پرداختم. خداوند می فرماید: چون از او قدردانی نکردی، شکر مرا نیز به جا نیاوردی، آنگاه فرمود: هریک از شما که بیش از همه سپاسگزار مردم باشد، در واقع از همه کس بیشتر خدا را سپاسگزاری کرده است.[7] تشکر و قدردانی تا آن اندازه اهمیّت دارد که کوتاهی در انجام آن به مثابه ی کوتاهی و تقصیر در شکرگزاری خداوند است. با این همه اهمیّت باید توجه داشت که این مسأله در خانه و بین اعضای خانواده که بیشتر در ارتباط با هم هستند و کارها و خدمات بیشتری را برای هم انجام می دهند از ارزش بیشتری برخوردار است. فقدان این خصلت نیکو در جمع خانواده، از رغبت اعضای خانواده نسبت به انجام امر نیک و کار خیر و برآوردن نیازهای یکدیگر نسبت به هم می کاهد و چه بسا مهر و علاقه در زندگی را از بین برده و کمرنگ می کند و به تدریج باعث یأس و ناامیدی می شود و نشاط از خانواده رخت برمی بندد. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: بهترین زنان شما آن بانویی است که اگر به او چیزی دهند سپاسگزاری نماید و چنانچه از او بازگیرند راضی و خشنود باشد.[8] باز ایشان(علیه السلام) می فرمایند: هر زنی به شوهرش بگوید، هرگز از تو خیری ندیده ام، اعمالش ضایع گردیده و از بین می رود.[9] گاهی این سپاسگزاری و قدردانی زبانی است. با کلماتی مانند متشکرم عزیزم، ممنونم، واقعاً خوشحالم کردی و…. و گاه عملی است مثل خریدن یک شاخه گل، هدیه کوچک،…. البته این تشکر و سپاسگزاری باید دوطرفه باشد، زن کارهای منزل را انجام می دهد و به امور خانه رسیدگی می کند و مرد کارهای بیرون از منزل را انجام می دهد و به امور بیرون از خانه رسیدگی می کند ( صرف نظر از زنانی که خارج از منزل کار می کنند که آنان قطعاً نیاز به تشکر بیشتری دارند) و گاهی در کار خانه کمک می کند. در هر صورت همسر شما همین که بداند شما عملش را قدر می دانید و زحماتش را سپاسگزارید، خوشحال خواهد شد و آرامش خاطر پیدا خواهد کرد و با علاقه و انگیزه و شور و اشتیاق بیشتری کار خود را انجام خواهد داد.
اما وقتی به قول امام صادق(علیه السلام) به او بگویید هرگز از تو خیری ندیدم مثل خنجری می ماند که بر قلبش فرو کرده اید و این حرف حتی اگر از خاطرش برود، در زندگی و رابطه شما تأثیرات منفی خواهد داشت[10].
ج) دعا برای همسر
دعای فرد به همسرـ آن هم در حضور وی ـ مصداق بارز و بلکه از بهترین نمودهای ابراز محبت به اوست. چگونه ممکن است شوهر در حضور همسر دست به دعا بردارد و برای او دعا کند و همسرش از مشاهده ی این صحنه حالت وجد و شعف پیدا نکند؟ یا شوهر از مشاهده ی دعای همسر خویش پی به عشق و محبت او نبرد؟ دعا به همسر و خانواده علاوه بر آنکه سبب جلب رحمت الهی است باعث می شود تا همسران به محبت یکدیگر آگاهی یابند و بخش زیادی از مشکلات زندگی را به جان بخرند. [11]حضرت ابراهیم(علیه السلام) آن گاه که همسر و فرزند خویش را در بیابان بی آب و علف حجاز قرار داد این گونه دعا کرد: پروردگارا من بعضی از خانواده خود را در سرزمینی بی آب و علف، در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند پس تو دل های گروهی از مردم را متوجه آنان ساز. با توجه به غربت هاجر و اسماعیل، دوری آنان از حضرت ابراهیم و شرایط جغرافیایی منطقه این دعا عاملی بسیار مؤثر در آرامش آنان بوده است.[12]
سازگاری و تفاهم رفتاری در زندگی زناشویی
الف) احترام متقابل
هر انسانی به شخصیّت خویش علاقه مند است و از خدشه دار شدن آن می رنجد، عدم رعایت این امر مهم باعث بریدن رشته محبّت و ایجاد فاصله بین افراد می گردد. حفظ حرمت و شخصیّت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر می گردد. رعایت این مسأله خصوصاً از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنان خواهد شد.
هرگز نباید به خاطر احترام صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران، از این امر مهم غفلت ورزید. زن و شوهر به دلیل ارتباط نزدیکی که با هم دارند بیش از همه موظّف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگر هستند. حفظ آبروی یکدیگر، پرهیز از توهین و افشای اموری که شخصیّت دیگری را تخریب می کند، خودداری از داد و فریاد و ناسزاگویی و دشنام به بستگان و نزدیکان یکدیگر، به کار بردن نام و لقب مورد علاقه طرف مقابل، پرهیز از نام بردن هریک از دو طرف به الفاظی که طرف دیگر را می رنجاند و خودداری از هر عملی که به گونه ای احترام و شخصیّت دیگری را خدشه دار می نماید از مهمترین اموری است که باید به دقّت از سوی هریک از زن و مرد مراعات گردد بلکه در برخی موارد به عنوان یک واجب شرعی و دینی باید به آن ها توجّه نمود، چه آنکه نه تنها گرمی و استحکام زندگی تا حدّ زیادی به آنها وابسته است بلکه از عدم مراعات آن ممکن است دیگران سوء استفاده کرده و نهایتاً موجب بدآموزی فرزندان گردد.[13]
ب) احترام به شوهر
بالاتر از اطاعت، احترام است. زیرا چه بسا زنانی که اجباراً از شوهر خود اطاعت می کنند ولی خود را ملزم به احترام به او نمی دانند. در این مسأله گاهی اشتباهی رخ می دهد و آن این است که وقتی زن و شوهر با هم انس گرفتند و در خلوت معاشقه و مغازله داشتند کم کم حالت احترام و غریبگی و خجالت از میانشان می رود و یگانگی و همرنگی جای آن را می گیرد. اینجاست که دیگر لفظ خانم و آقا، بفرمایید یا متشکرم و خواهش می کنم….. فراموش می شود و کلماتی عامیانه و صمیمی تر به کار می رود. اما نکته قابل اهمیّت این است که زن و شوهر باید دارای دو فرهنگ باشند، یکی فرهنگ یگانگی و خلوت و لذّت که آن در ساعت تنهایی و عشق ظهور می کند و دیگر فرهنگ رفتاری و اجتماعی که برای اوقات دیگر بکار گرفته می شود؛ و این دو فرهنگ هیچگاه نباید به جای یکدیگر استعمال شود. مردی که همسر خود را به اسم صدا می کند و پسوند محبت آمیزی همچون عزیزم و جانم برآن می افزاید باید بداند که این کار در جلوی مرد نامحرم و حتی جلوی فرزندان نوجوان صحیح نیست و نیز خانمی که به همسر خود عشق می ورزد و او را به اسم صدا می زند باید بداند که احترام پدر در جلوی فرزندان لازم است و اگر بخواهد فرزندانی مؤدب داشته باشد باید به شوهر خود احترام بگذارد. البته موارد احترام در صدا زدن خلاصه نمی شود، بلکه این نمونه ای است ساده برای اینکه این دو فرهنگ از یکدیگر متمایز و هرکدام به موقع خود استعمال شود. بی اعتنائی به شوهر به پای بی حرمتی گذارده می شود نه شدّت یگانگی و یکرنگی، همچنان که هر رفاقتی چنین است. لذا زن موظّف است در کارهای خود از شوهر اجازه بگیرد که این بهترین نوع احترام است، نه اینکه مثلاً بگوید ما باهم این حرف ها را نداریم. حضرت رسول فرمود: اگر زنی بدون اجازه ی شوهر از خانه خارج شود ملائکه آسمان و نیز هر جن و انسی که بر او بگذرد او را لعنت کنند تا به خانه برگردد.[14] اینها همه نمونه هایی است بر لزوم احترام زن به شوهر خود که در صورت توجّه؛ دوام زندگی مشترک را تضمین می کند و رشته ی محبت را محکم تر می نماید.[15]
ب) احترام به زن
زن نیز مانند مرد، خود را دوست می دارد و به حفظ شخصیّتش علاقه مند است. دوست دارد محترم و گرامی باشد، از تحقیر و توهین رنجیده خاطر می گردد، اگر مورد احترام قرار بگیرد، احساس شخصیّت می کند و به کار و زندگی دلگرم می شود. از احترام و احترام کننده خوشش می آید، از توهین و توهین کننده متنفر می باشد. آقای محترم! همسرت حتماً از شما انتظار دارد که بیش از دیگران به وی احترام بگذاری… البته چنین انتظاری حق اوست، زیرا تو را شریک زندگی و بهترین یار خویش می شمارد. شبانه روز برای آسایش تو و فرزندانت زحمت می کشد. آیا حق ندارد انتظار داشته باشد که وجودش را غنیمت شماری و به وی احترام نمایی؟ احترام به او تو را کوچک نمی کند بلکه حق شناسی، صفا و مودّت تو را به اثبات می رساند به همان اندازه بلکه بیشتر از آن مقدار که به دیگران احترام می گذاری، به همسرت احترام بگذار. در هنگام سخن گفتن با او ادب را کاملاً رعایت کن. با کلمه ی ((تو)) او را مخاطب نساز، بلکه همواره از کلمه ((شما)) که علامت احترام است، استفاده نما. هیچ گاه بر سرش داد نزن، هیچ گاه کلامش را قطع نکن، وقتی به سفر می روی با او وداع کن اگر شب تولدش معلوم است به عنوان احترام دسته ی گل و یا تحفه ی دیگری تقدیمش کن. در مجالس و در حضور دیگران به وی احترام بگذار، از توهین و تحقیر وی جداً بپرهیز. از مسخره کردن و دست انداختن او ولو به طور شوخی جداً خودداری کن. خیال نکن چون خودمانی هستید بدش نمی آید بلکه چون چنین انتظاری را هرگز از تو ندارد کاملاً رنجیده خواهد شد، گرچه به زبان نیاورد. اگر به همسرت احترام بگذاری او نیز به تو احترام خواهد گذاشت و بدین وسیله رشته ی دوستی و صمیمیّت شما روز به روز استوارتر خواهد شد و در نزد دیگران نیز محترم خواهید شد. اگر شما به ایشان بی احترامی کردید و ایشان نیز تلافی کرد، مقصّر خود شما خواهید بود. آقای محترم! میان همسرداری و برده داری تفاوت بسیار وجود دارد. همسر که به عنوان برده و اسیر به خانه ات نیامده، بلکه انسان آزادی است که به منظور تأسیس یک زندگی مشترک به خانه ات قدم نهاده هر انتظاری که تو از وی داری او نیز عیناً همان انتظار را از تو دارد. پس چنان با او رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کند.[16] در حدیثی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: زنان را گرامی نمی دارند مگر افراد بزرگوار و به آنان توهین نمی کنند جز مردم پست و فرومایه.[17]
ت) کاستن توقعات
از عوامل مهمی که در استحکام و استمرار روابط صمیمانه و محبّت آمیز نقش بسزائی دارد ایفا می نماید، پرهیز از خواسته های بی موردی است که بدون در نظر گرفتن امکانات طرف مقابل، بر او تحمیل گشته و وی را دچار مشکلات گوناگون می نماید. اگر انسان خواهان محبّتی است که در آن هیچ گونه احساس ملامت و سنگینی نبوده، سایه اش آرامش جان و تن، و میوه اش انس و راحتی باشد، باید از تحمیل هر نوع خواهش و تمنّائی که خارج از دایره وسع و بیرون از حد توان طرف مقابل است، و طرح آن زمینه ساز ایجاد بدبینی و دلسردی است بپرهیزید. با نگاهی گذرا و نه چندان عمیق نیز می توان به خوبی دریافت که منشأ بسیاری از اختلافات و کشمکش های خانوادگی که حتی در برخی از موارد به طلاق و جدائی مردان و زنان از یکدیگر انجامیده و حیرت و سرگردانی فرزندان و خستگی، افسردگی و آزار روح و جان آنان را در پی داشته، انتظارات غیر منصفانه و غیر واقع بینانه ای است که عرصه زندگی را آنچنان بر مرد یا زن تنگ نموده که نجات خویش را با همه خاطرات و پیامدهای ناخوشایند آن در ترک زندگی مشترک دیده، و تلخی آن را به جان خریده اند![18] پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: هر بانوئی که با همسر خود مدارا نکند و او را بر انجام کاری که در توانش نبوده، و طاقت آن را ندارد وا دارد، هیچ حسنه و کار نیکی از او قبول نخواهد شد و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات می کند.[19] حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیه) در طول زندگی از همسر بزرگوارشان امیرمؤمنان(علیه السلام) چیزی درخواست نمی کردند. حتی می شد که چندین روز خود و فرزندان معصومشان گرسنه می ماندند و به آن حضرت یادآور نمی شدند و هنگامی که حضرتش علّت آن را جویا می شدند، پاسخ می دادند: پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مرا نهی فرمودند که از شما چیزی طلب نمایم.[20]
ث) رضایت شوهر:
اگر زن هوشیار باشد، رشته ی محبتی را که با عقد همسری بین او و شوهرش بسته شده هر روز محکم تر می کند و از ناسازگاری و کدورت می گریزد. رضایت شوهر ضامن استحکام این رشته و موجب انس و دلگرمی اوست. مردی که از همسر خود راضی و شادمان باشد خانه را محل آرامش خود می بیند و به دنبال کارهای بیهوده و خلاف نمی رود. البته جلب رضایت شوهر عوامل گوناگونی دارد که هر زنی می تواند با تأمل و هوشیاری آن را بیابد همانگونه که عوامل خشم و ناراحتی شوهر، با کمی دقت، به دست می آید. مثلاً بعضی از شوهران در مسأله نظافت و تمیزی لباس و نظم خانه حساس اند و بعضی در مورد غذا و آراستن سفره و بعضی در مسأله امور جنسی. لذا یکی از توجهات همسر خوب این است که بفهمد راه به دست آوردن دل شوهر چیست و کدام مسأله برای او اهمّیت دارد تا به همان امر بپردازد. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: هیچ بهره ای بهتر از این نیست که مردی زن صالحه ای داشته باشد که چون او را ببیند شادمان شود و هرگاه از او غائب شود شخصیت و مال او را حفظ کند.[21] بسیار دیده شده همسرانی که شوهر خود را دوست دارند ولی بدزبانی آنها موجب نارضایتی شوهر شده است و با کلماتی حساب نشده و عجولانه دل شوهر را به درد می آورند و موجب خشم او می شوند و بر عکس زنانی هستند که چندان زحمتی هم به خود نمی دهند اما با زبان خوش و کلمات محبت آمیز دل شوهر را نرم و رضایت او را جلب می کنند.[22] امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ملعون است زنی که شوهرش را بیازارد و او را غمگین کند و سعید است زنی که شوهرش را گرامی بدارد و موجب اذیت او نگردد و در جمیع حالات از او اطاعت کند.[23]
ج) تقسیم کار
در بخشی از مناطق، رایج این که تمام کارهای زندگی را زن انجام می دهد و مردها در حلقه های مردانه خود مشغول تفریح و گشت و گذارند. این نوع زندگی در آیین مقدس اسلام مطلوب نیست. اساساً نباید چنین ذهنیّتی برای مردان وجود داشته باشد که در کارهای زندگی احساس مسئولیت نکنند و تمام کارها را به دوش زنان قرار دهند. سرانجام در مجموع، کارهای زندگی از کارهای بیرون و درون منزل تشکیل شده است و زن و مرد باید بخشی از آن را به عهده بگیرند. بهترین تقسیم کار این است که مرد کارهای خارج از منزل و زن کارهای درون آن را عهده دار شوند. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیه) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی خدمت در زندگی مشترک تقاضای تقسیم کار کردند. پس حضرت فرمود: فاطمه(سلام الله علیه) کارهای درون خانه و علی(علیه السلام)کارهای بیرون خانه را انجام دهند.[24] زن با تقسیم کار احساس می کند که در زندگی جایگاهی دارد و علاوه بر داشتن تکلیف حقی نیز دارد، از این رو باید حرمتش حفظ شود.[25]
چ) بخشش و گذشت
خوب است تمام خانواده ها مخصوصاً زوج های جوان زندگی خود را با این شعار آغاز کنند و ادامه دهند ((گذشت آری، انتقام هرگز)) هر خانواده ای و هر گروه دوستی که به این شعار ملتزم باشد روز به روز محبت میان خود را مستحکم تر می نمایند. آری، گذشت، کینه ها را از بین می برد.[26]
همسرتان را ببخشید. بردن بحث آن قدرها هم که به نظر می رسد مهم نیست. تا وقتی سعی نکنید موضوعی را فراموش کنید متوجه نخواهید شد که چه حافظه خوبی دارید. سعی کنید یکدیگر را ببخشیم چون فردای ما را از قید دیروزمان رها می سازد. مشکل ما از جایی شروع می شود که انتظار داشته باشیم همسرمان کسی شود که ما می خواهیم.[27] این انتظار بی جایی است چرا که ما هم آن طور نیستیم که همسرمان می خواهد. دنیای زن و مرد دنیای متفاوتی است از طرفی هرکدام در خانواده ای جدا و فرهنگی جدا زیسته اند. پس چگونه می توان انتظار چنین داشت. آنچه باعث می شود که بحث ها ادامه پیدا کند و به جنگی دو طرفه تبدیل شود این است که همسران بهانه علیه یکدیگر دارند و حاضر به بخشودن هم نیستند و هر دو می خواهند که همدیگر را شکست دهند و باید به این موضوع توجه خاص نمود. زیرا ریشه تمام اختلافات در دنیاست. اگر می خواهید رابطه شما ادامه پیدا کند باید یکدیگر را ببخشید. افرادی که روابط طولانی و سالمتری دارند، آنهایی هستند که همواره می بخشند.[28] اگر می خواهید زندگی شاد و عاشقانه ای را داشته باشید سخت نگیرید. درست است که حق با شماست اما در عذرخواهی پیش قدم شوید مطمئن باشید که این کار نه تنها باعث بهبود روابط شما می شود و محبت میان شما را بیشتر می کند بلکه همسرتان شخصیت بیشتری برای شما قائل می شود و بالاخره حق را می فهمد و در درون حتی اگر اظهار نکند، پشیمان می گردد.
ج) تدبیر و مدیریت
اداره صحیح و موفق یک اجتماع ـ هر چند کوچک و محدود در گرو وجود عوامل متعدد و رعایت اموری چند است که نقصان هر یک از آنها تحقق اهداف مورد نظر آن اجتماع را با مشکل مواجه خواهد نمود. وجود سرپرستی قدرتمند با اختیارات کافی و متناسب را می توان از جمله مهمترین عوامل توفیق هدایت یک اجتماع به سوی مقاصد و اهداف تعیین شده برشمرد. خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند هر اجتماع دیگری نیازمند رهبر و سرپرستی واحد است. مرد و زن برای پیشبرد اهداف زندگی مشترک و پیشگیری از دردسرهای ناشی از هرج و مرج، ناگزیر از رعایت این مسأله در اجتماع کوچک خویش هستند. اسلام که احکام فردی و اجتماعی را به اقتضای نیازهای واقعی و به مقتضای گرایش های فطری بشر وضع فرموده مسئولیت سرپرستی خانواده را به دوش مردان نهاده، و آنان را از هرگونه زیاده روی و اجحاف در خلال انجام تکلیف الهی خویش برحذر داشته است.[29] این موقعیت به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده ی خود دفاع کند. به علاوه، تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه ی همسر و فرزند، این حق را به او می دهد که وظیفه ی سرپرستی به عهده ی او باشد. البته ممکن است زنانی در جهات فوق بر شوهران خود امتیاز داشته باشند، ولی قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلّی را در نظر می گیرد، و شکی نیست که از نظر کلّی، مردان نسبت به زنان برای این کار آمادگی بیشتری دارند، اگر چه زنان نیز می توانند وظایفی به عهده بگیرندکه اهمیّت آن مورد تردید نیست.[30]
خ) ارضای نیاز جنسی
بدون شک اگر غریزه جنسی در انسان ها نبود، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمی دادند و هرگز از پدر و مادر خود جدا نمی شدند و مسئولیت های دشوار زندگی مشترک را نمی پذیرفتند. همه انسان ها بر پایه کشش و جاذبه غریزه جنسی ازدواج می کنند و بدین وسیله نسل بشر استمرار و دوام می یابد. توجه به این نکته بسیار حساس، لازم و ضروری است که غریزه جنسی همان گونه که عامل اساسی پیدایش خانواده و زندگی مشترک است در استمرار و پایداری خانواده نیز نقش بسیار مهمی دارد.[31] پژوهش ها نشان می دهند که علت بسیاری از طلاق ها، ارضا نشدن درست و متعادل این غریزه است. سرد مزاجی زنان یا مردان یا اهمیت ندادن به ارضای صحیح و طبیعی غریزه جنسی، خانواده را در آستانه فروپاشی قرار می دهد. به اعتقادها، روابط زناشویی با ارضای غریزه جنسی فرق دارد، چه بسیارند افرادی که ازدواج می کنند ولی به هیچ وجه غریزه جنسی آنان ارضا و اشباع نمی شود. به بیان دیگر تحقق ارضای جنسی تنها در ارتباط با برقراری روابط جسمی نیست بلکه احتیاج به آمادگی های جسمی، روحی، و روانی دارد.
مردان باید بدانند زنان تنها به عمل جنسی نیاز ندارند، بلکه از نظر روحی و تمایلات زنانگی احتیاج دارند که مردان، زن بودن و تمایلات زنانگی آنان را تأیید کنند.[32]بسیاری از مردان، بدون توجه به این نکات عاطفی و روانی، زن را در بلوغ جنسی و لذت جنسی یاری نمی کنند، بلکه شخصیّت او را نادیده می گیرند و در عمل، او را در حدّ یک وسیله و ابزار تنزل می دهند. علی(علیه السلام) فرمود: هرگاه یکی از شما اراده کرد که با همسرش همبستر شود نباید در انجام این کار شتاب ورزد، زیرا زنان نیازمندی هایی دارند.[33] از وظایف مهم همسر نیز این است که شوهر خود را از لحاظ میل جنسی اشباع کند تا در کوچه و بازار و محل کارش آرام و سالم بماند. اگر مردی آنچنان که دوست دارد از همسر خود کام بگیرد و به خواسته هایش پاسخ مثبت داده شود دلیلی ندارد که به راههای حرام برود و دائماً چشمش به دنبال طعمه ای بدود. البته افراد استثنایی هم در اجتماع وجود دارند ولی غالباً مردانی که به انحرافات جنسی کشیده می شوند کسانی هستند که به خانه و همسر خود دلسردند و خواسته های خود را برآورده نمی بینند. میل جنسی یک غریزه خدادادی است که متأسفانه بسیاری از زنان آن را یک عمل حیوانی و دور از شخصیت می پندارند و به آن از روی میل و رغبت تن نمی دهند و شاید این امر بزرگترین عامل هرزه گری و چشم چرانی مردان باشد. لذا در دستورات اسلامی تأکید فراوان شده است بر اینکه زنان در هر حال و موقعیت واجب است از شوهر خود تمکین و اطاعت کنند.[34] رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: زنی را که شوهرش برای بعضی از حاجات خود بخواند و او دست دست کند تا شوهر به خواب رود ملائکه او را همچنان لعن کنند تا شوهر بیدار شود.[35] اهمیت اجابت زن نسبت به میل شوهر به قدری است که گاهی با نماز مقایسه می شود. لذا امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا روایت کرد که آن حضرت به زن ها فرمود: نماز خود را طولانی نکنید که مانع خواسته های شوهرتان شوید.[36] پس اگر زن و شوهر به وظایف خویش آشنا بوده و به آنها از روی میل و رغبت عمل کنند محیط خانه، مانند بهشت باصفا و دوست داشتنی خواهد شد.
د)آراستگی
آراستگی از ضروریات زندگی پاسخ به حس ارزشمندی و حرمت خود و نوعی احترام به دیگران است که به علت تحسین برانگیزی آن و فطرت زیبایی دوستی انسان ها باعث جلب توجه مثبت دیگران در قالب بازخوردهای آگاه و ناخودآگاه است. متأسفانه در خانه به این مسأله کمتر توجه می شود در حالی که اگر نگوئیم اهمیت آن در خانه بیشتر از اجتماع است یقیناً کمتر نیست. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) هرگاه می خواستند به خانه بازگردند مسواک می زدند و خود را به بهترین عطرها خوشبو می کردند و می آراستند.[37] رعایت آراستگی در خانه علاوه بر اینکه به علت پاسخ به حس زیبایی خواهی باعث اقبال بیشتر اهل خانه هم می شود. با توجه به جامعه ی صد رنگ امروزی ضرورتی دو چندان دارد و بی توجهی به آن ممکن است خانواده را با آسیب های جدی مواجه سازد و توجه به آن دارای پیامدهای مثبت است.[38] زن و مرد آراسته و زیباپوش در خانه علاوه بر اینکه بیشتر به سوی هم جذب می شوند و محبت و عشق بین آنان بیشتر می شود، از انحرافات در بیرون خانه نیز در امان می مانند. اسلام می گوید: زینت و عطر و رنگ باید در خانه باشد تا محیط خانه را نشاط و شادابی ببخشد. یکی از زیبایی ها و امتیازهای شوهر خوب، نظافت و مراعات بهداشت از سوی وی می باشد. مرد باید بداند که همسرش به زیبایی و آراستگی او فوق العاده علاقه مند است و دوست دارد شوهرش با قیافه ای زیبا و با هیبتی مطلوب در کنار وی زندگی نماید و به همان اندازه ای که شوهر زیبایی و نظافت همسرش را طالب است متقابلاً همسر نیز از شوهرش همین توقع را دارد.[39] از امام باقر(علیه السلام) روایت است که فرمودند: زنان دوست دارند که مردان را همانگونه ببینند که مردان دوست دارند که ببینند زینت و آراستگی را در زنان.[40]
استنتاج
ازدواج به عنوان یکی از زیباترین سنت های الهی زمانی زیبایی خود را حفظ خواهد کرد و مفید و سازنده خواهد بود و زوجین را به سوی رشد و تکامل پیش خواهد برد که روابط زوجین در زندگی زناشویی مطلوب و رضایت بخش باشد. برای رسیدن به این رضایت باید یک سری رفتارهایی که باعث رسیدن به شادی و نشاط می شود آشنا شد که با توجه به مطالبی که در متن گذشت نتایج حاصله به شرح زیر می باشد:
1ـ هر انسانی به شخصیّت خویش علاقمند است و از خدشه دار شدن آن می رنجد و عدم رعایت این امر مهم باعث بریدن رشته محبت و ایجاد فاصله بین افراد می شود. به خصوص در میان زنان و شوهرانی که باید به این مسأله توجه کنند و با احترامی که برای یکدیگر قائل می شوند زندگی شان را پر از عشق و صفا و نشاط گردانند.
2ـ فقدان قدردانی و تشکر در میان همسران از رغبت آنان نسبت به انجام امر نیک و کار خیر و برآوردن نیازهای یکدیگر نسبت به هم می کاهد و چه بسا مهر و علاقه را از زندگی از بین برده و کمرنگ می کند و به تدریج باعث به وجود آمدن حس یأس و ناامیدی شده، نشاط را از خانواده می برد.
3ـ گذشت، کینه ها را از بین می برد و فردای انسان را از قید دیروزش رها می سازد. با چشم پوشی از خطاها و اشتباهات همسر خود، از به وجود آمدن قهر و جدل ها و اختلافات دیگر جلوگیری می شود.
4ـ اسلام، سرپرستی خانواده را به دوش مردان نهاده است و آنان را از هرگونه زیاده روی و سخت گیری بیش از حدّ، در این مسأله بر حذر داشته است. همچنین از حریم خانواده دفاع کنند تا بدین وسیله شادی و امنیّت و آرامش را در خانه به ارمغان بیاورند.
5ـ غریزه جنسی در هر زن و مردی وجود دارد و خداوند خواسته که این دو با ازدواج در کنار هم قرار گیرند و با تمکین قدرت جنسی خود به رضایت جنسی دست یابند تا بدین وسیله آرامش یابند.
6ـ زن نباید هرگز بدون زینت باشد و همیشه با رعایت پاکیزه گی منزل و پاکیزه گی خود و پوشیدن لباس های جذّاب و استفاده از عطر و بوی خوش در خود، شوهر خویش را به سمت خود جذب و گرم کند و مرد نیز باید با نظافت بدن و لباس، ظاهر خود را حفظ کند و با آراستگی خویش همسرش را از چشم دوختن به مردان آراسته و نامحرم باز دارد.
منابع و مأخذ
1ـ امینی، ابراهیم، همسرداری، چاپ 29، مؤسسه بوستان کتاب،1389، ص 40
2ـ اسماعیلی یزدی، عباس، فرهنگ تربیت، چاپ دوم، مسجد مقدس جمکران، 1385، ص 258
3ـ باقری طاقانکی، سبزعلی، برای تمام خانواده ها، قم، نصایح، 1384، ص 320، 84
4ـ بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، صدرا، 1381، ص 252
5ـ تنه کار، محسن، روانشناسی جلب و جذب همسر، ص 147
6ـ حسینی، داود، روابط سالم در خانواده، چاپ هفدهم، مؤسسه بوستان کتاب، 1389، ص 24
7ـ حرّعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، چاپ دوم، انتشارات آل البیت، ص 172
8ـ حسین زاده، علی، همسران سازگار، چاپ دهم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه)، 1390، ص 220
9ـ رشیدپور، مجید، روان شناسی ازدواج در اسلام، قم، 1379، ص 91
10ـ سعیدیان، محسن، آئین همسرداری و تدبیر خانواده، چاپ اول، انتشارات منیر، 1384، ص 141
11ـ طبرسی، حسن بن فضل،مکارم الاخلاق، انتشارات قم، 1370، ص 75
12ـ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 567
13ـ مطهری، مرتضی، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، 1382،ص 213
14ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ 5، مؤسسه الوفاء، ص 4
15ـ مکارم شیرازی و دیگران، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1380، ص 411
16ـ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج 3، مؤسسه آل البیت، ص 551
[1] - داوود حسینی، روابط سالم در خانواده، چاپ هفدهم، مؤسسه بوستان کتاب، 1389، ص 24
[2] - محمدباقر، مجلسی، بحارالانوار، ج 76،چاپ 5، مؤسسه الوفاء، ص 4
[3] - همان، ص 25 ـ 26
[4] - ابراهیم، امینی، همسرداری، چاپ 29، مؤسسه بوستان کتاب،1389، ص 40
[5] - حسین، نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 551
[6] داود، حسینی، همان ص 60
[7] محمدبن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج2، چاپ سوم، انتشارات اسوه، 1375، ص 81
[8] محمدباقر، مجلسی، همان، ج 103، ص 239
[9] حسین، نوری، مستدرک الوسائل، ج20، مؤسسه آل البیت، ص162
[10] عباس، اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1385، ص 262
[11] علی، حسین زاده، همسران سازگار، چاپ دهم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، 1390، ص 194
[12] ابراهیم، 37
[13] عباس، اسماعیلی یزدی، همان 258
[14] محمدباقر، مجلسی، همان، ج 103، چاپ 5، مؤسسه الوفاء، ص 243
[15] محسن، سعیدیان، آیین همسرداری و تدبیرخانواده، چاپ اول، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، 1384، ص 141
[16] ابراهیم، امینی، همسرداری، چاپ بیست و نهم، مؤسسه بوستان کتاب، 1389، ص42
[17] محمدباقر، مجلسی، همان، ج 74، ص 303
[18] عباس، اسماعیلی یزدی، همان، ص 263
19حسن بن فضل، طبرسی، مکارم الاخلاق، انتشارات قم، 1370،
20 محمدباقر، مجلسی، همان، ج 43، ص 31
21 محدباقر، مجلسی، همان، ج 103، ص 217
[22] شیخ محسن، سعیدیان، همان، ص 132
[23] محمدباقر، مجلسی، همان، ص 253
[24] محمدبن حسن، حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج 2، چاپ دوم، انتشارات آل البیت، ص 172
[25] علی، حسین زاده، همان، ص 220
[26] سبزعلی، باقری طاقانکی، برای تمام خانواده، قم، نصایح، 1384، ص 320
[27] محسن، تنه کار، روانشناس جلب و جذب همسر، ص 147
[28] همان، ص 169
[29] عباس، اسماعیلی یزدی، همان، ص 274
[30] ناصر، مکارم شیرازی و دیگران، تفسیرنمونه، ج 3، تهران، دارالکتب اسلامیه، 1380، ص 411
[31] داود، حسینی، همان، ص 61
[32] مجید، رشیدپور، روان شناسی ازدواج در اسلام، ص 91
[33] محمدبن حسن، حرّعاملی، همان، ج 14، ص 83
[34] شیخ محسن، سعیدیان، همان، ص 136
[35] محمدبن حسن، حرّعاملی، همان، ص 117
[36] همان
[37] سبزعلی، باقری طاقانکی، برای تمام خانواده ها، انتشارات قم، 1384، ص 84
[38] مرتضی، مطهری، سیری در سیره نبوی، تهران، صدرا، 1382، ص 213
[39] علی اکبر، بابازاده، مسایل ازدواج و حقوق خانواده، ص 252
[40] حسن بن فضل، طبرسی، همان، ص 75
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات