عوامل فردی سقوط جوانان
اعظم دادگاه
چكيده:
موضوع اين تحقيق عوامل فردیسقوط جوانان از ديدگاه آيات و روايات ميباشد و درصدد بيان ويژگيهاي خاص جوانان و حساسيت والدين نسبت به آنها و اينكه خود جوان نيز احساس استقلال و آزادي مينمايد. بنابراين گاهي اوقات بين والدين و فرزندان تعارض به وجود ميآيد و ممكن است به خاطر همين تعارض جوان راه خود را نشناخته ، دچار سقوط شود. پس خود جوان و خانواده و هم جامعه و حكومت بايد در اين مسير مصمم شوند. و حاصل آن ، پژوهشي ،با روش کتابخانه ای ميباشد.
مقدمه:
يكي از مهمترين و بحرانيترين دورههاي زندگي انسان ، جواني و بلوغ است زيرا در اين برهه از زمان ، در دو بعد جسم و روان آدمي ، تغييرات مهمي صورت ميگيرد در حقيقت ، مسائل گوناگون حياتِ فكري ، سياسي ، اجتماعي و رواني جوان را احاطه كرده است. عبور از بحران دوره جواني ، در گرو بازشناسي اين مقطع حساس و بررسي مسائل گوناگون آن است.
زماني يك جوان به طور قابل ملاحظه و موثر تحت تاثير شرايط نامطلوب اجتماعي و محركهاي ناخوشايند محيطي و اجتماعي قرار ميگيرد كه به لحاظ عدم برخورداري از شائكه قوي شخصيتي ، كمبودها و خلاءهاي عاطفي ، بيبهره بودن از اقتدار عاطفي و منطقي و در نهايت استواري شخصيت و آثار سوء نواقص و كمبودهاي خانوادگي زمينه يا آمادگي لازم را ندارد و در برابر آفتهاي اجتماعي آسيبپذير ميشود. در نتيجه در اثر همين كمبودها و اختلالات و آثار آن است كه تحت شرايط خاص ، جوان در معرض فساد و تباهي قرار ميگيرد و دچار بزهكاري ميشود. شناخت صحيح مذهب و فرهنگ هر قوم ، تعيينكننده اصلي سعادت و شقاوت ، سطح زندگي و كيفيت روابط در آن جامعه است. و آنان كه دلسوز دين هستند آن را آنگونه به جوانان انتقال ندادهاند. همين امر باعث دور شدن جوان از دين و فرهنگ خودي و به نوعي بيقيدي و لااباليگري است.
براي استفاده بهينه از اين دوران ، هر شخصي بايد از تجربيات و شايد مهمترين قدم براي ياري جوانان ، شناساندن راه از بيراهه براي آنان است. به همين خاطر مصمم شدم در نوشتن مقالهای با نام عوامل فردی سقوط جوانان تا علوم و تجربيات ديگران را از طريق نوشتهاي به گوش جوانان برسانم.
1.اعتياد
پديده ويرانگر اعتياد يكي از مهمترين و جديترين معضلات فرهنگي ـ اجتماعي و عامل سقوط جوانان در جامعه امروز ماست و پرداختن به اين مسئله مهم از ابعاد و زواياي گوناگون امري ضروري و اجتناب ناپذير است. (اسد ا… محمدي نيا ، شكار جوانان ، ص268.)
به طور كلي علل و زمينههاي گرايش جوانان به اعتياد را در دو مقوله اساسي ميتوان مورد بررسي قرار داد: اول؛ خصيصهها و ويژگيهاي شخصيتي و دوم ، خانواده و محركهاي بيروني. ويژگيهاي شخصيتي و شاكله تربيتي فرد بيشترين و تعيين كنندهترين نقش را در مصونيت فرهنگي و اجتماعي يا آسيبپذيريهاي رفتاري و اجتماعي دارد. درواقع زماني يك جوان به طور قابل ملاحظه و موثر تحت تاثير شرايط نامطلوب اجتماعي و محركهاي ناخوشايند محيطي و اجتماعي قرار ميگيرد كه به لحاظ عدم برخورداري از شاكله قوي شخصيتي ، كمبودها و خلاءهاي عاطفي ، بيبهره بودن از اقتدار عاطفي و منطقي و در نهايت استواري شخصيت ، زمينه يا آمادگي لازم رواني را ندارد. به عبارت ديگر ؛ فقر عاطفي ، رشد نايافتگي رواني و عقلاني ، فقدان احساس خود ارزشمندي غني ، ضعف اراده و اعتماد به نفس، سستي در بلند نظري و مال انديشي، اضطراب و ناامني دروني، پريشاني و وجود رگههاي افسردگي، بيتفاوتي نسبت به بسياري از مباني اخلاقي و ديني ، خودشيفتگي فوقالعاده ، راحتطلبي و خود خواهي، خودبيني، خودمداري، خودآرايي، خودنمايي، مشكل گريزي و عافيت طلبي ، لذت خواهي ، هيجانزدگي ، ناشكيبايي واكنشهاي انفعالي و غلبهپذيري ابتدايي در برابر كنشها و محركهاي اسارتآور محيطي و ارزان فروشي باورها و ارزشهاي متعالي از جمله ويژگيهاي حاكم برساختار شخصيتي جوانان و بزرگسالان معتاد و آسيب پذيرفته در برابر آفتهاي اجتماعي است. ( شوراي نويسندگان ، نشريهي ماهنامه آموزشي ـ تربيتي پيوند ، شماره 257 ، ص343.)
بعد از موارد ياد شده ، يكي ديگر از علل اعتياد جوانان ، خانواده است كه به عنوان كوچكترين واحد اجتماعي كه وجود آن براي نيازمنديهاي اساسي انسان و بقاي جامعه ضرورت تام دارد. در هر دوره و زمانهاي كه اين نهاد دستخوش ضعف و عدم استواري گرديده ، بنيانهاي اخلاقي و اجتماعي كل جامعه را متزلزل شده و آن را به سوي اضمحلال سوق داده است.
اعتياد تمام يا بعضي از افراد خانواده به مواد مخدر و الكل مي تواند به طور مستقيم و ياغيرمستقيم در رفتار اطفال و نوجوانان تاثيرپذير باشد. اساساً به لحاظ آميزش و علاقهاي كه بين اعضا خانواده وجود دارد ، خواه و ناخواه چنانچه برخي از آنها داراي آلودگيهايي باشند به طور نسبي در سايرين نيز اثر گذاشته و احتمالاً باعث آلودگي آنها نيز خواهد شد و برفرض كه موجب آلودگي آنان شود به احتمال زياد وضع خانوادگي را تحت تاثير قرار خواهد داد و چه بسا آنان را با عواقب ناگوار و غيرقابل جبران مواجه خواهد ساخت.
كودكان وابسته به والدين معتاد يا اصطلاحاً «بچههاي اعتياد» كودكاني هستند كه در محيط پرورشي خود با پدر و مادر يا يكي از اعضاي معتاد خانواده همزيستي دارند. اين كودكان لزوماً مجرم يا معتاد نيستند بلكه در دايرهاي بيمار و ناهنجار گرفتار آمده و در آن نشو و نمو مييابند. اولياي معتاد در شرايط نئشگي بسيار بخشنده ، مهربان و ايثارگر بوده ولي در حالت خماري ، سرشار از خشم و غضب ميشوند و يا در كمال بيتفاوتي و بيحوصلگي نسبت به نزديكان و وقايع اطراف خود ، كمترين احساس و يا واكنش نشان نميدهند.
بروز اين تغييرات رفتاري در اولياي معتاد، نخستين عامل گرايش ، به مواد مخدر در بچههاي اعتياد است. زيرا كودك به تجربه در مييابد كه سرپرست او بعد از استعمال مواد ، داراي رفتار عاطفي و سرشار از مهر و محبت ميشود و او ناتوان از تشخيص اين مطلب كه ابراز احساسات در شرايط نئشگي حالت موقت و كاذب دارد و در ذهن خود ، بين خوبي و مهرورزي و استعمال مواد نوعي رابطه مستقيم و لازم و ملزوم برقرار ميكند.
كودكان و نوجواناني كه ناخواسته در مسائل ناشي از اعتياد پدر و مادر خود در خانواده درگير ميشوند ، در معرض ارتكاب جرائم مختلف هستند و سرنوشتي چون گرفتار آمدن در رده كودكان و نوجوانان نابهنجار يا بزهكار در انتظار آنهاست.
عوامل جرم زا ميتوانند در زمينه بزهكاري آنان بيشترين تاثير را داشته باشند. وقتي در واحد خانواده مواد مخدر وارد شود و مورد مصرف يا توزيع توسط يكي از اركان خانواده قرار گيرد ، سرنوشت كودكان و نوجوانان آن خانواده به گونه اي نامطلوب رقم خورده و در معرض تهديد جدي قرار ميگيرد.
معمولاً پدران معتاد به مواد مخدر و يا توزيع كننده آن جهت حفظ رابطه خود با همسر و يا فرزندان و جلوگيري از فروپاشي خانواده ، آنان را نيز به مشاركت در مصرف و توزيع مواد مخدر وا مي دارند. (هوشنگ شاهبياتي ، بزهكاري اطفال و نوجوانان ، ص 207 ، به نقل از رويكرد مددكاري اجتماعي در زمينه اثرات اعتياد بر نظام خانواده ، ماهنامه اصلاح تربيت ، شماره نهم ، فروردين 1377 ، ص 9)
2. تمايلات جنسي
غريزه جنسي به عنوان يكي از مهمترين و ارزشمندترين نعمتهاي الهي در وجود انسان نهفته شده است. استفاده صحيح از آن در بقاء نسل بشر و ايجاد سكونت و آرامش او نقش مهمي را ايفا ميكند ، اما اگر از همين غريزه جنسي درست استفاده نشود ، انسان را از اوج سعادت به خاك ذلت ميكشاند. چه بسيار انسانهايي كه براثر عدم رعايت اصول اخلاقي و استفاده غيرمشروع از اين نعمت الهي نابود شدند. مرحوم استاد مطهري در كتاب پرارش «اسلام و مقتضيات زمان» مينويسد:
يكي از مهمترين و بزرگترين شكستهايي كه ايران در عصر «خسروپرويز» خوردند ، براثر تمايلات حيواني و رسيدگي به غريزه جنسي بود. ( علي اصغر ظهيري ، درياب جواني را ، ص 80.)
از زمينههاي انحطاط و سقوط براي جوانان ، مساله تجرد است. اگر با دقت بيشتر به اين امر نگاه كنيم به اين واقعيت نزديك ميشويم كه تجرد اگر طولاني باشد ممكن از حالت زمينه خارج شود و جزء عوامل فساد و تباهي قرار گيرد ، زيرا با توجه به آمار و ارقام به وضوح ميبينيم كه اكثر متهمان مفاسد را افراد مجرد تشكيل ميدهند و اين مساله ، ما را به اين واقعيت سوق ميدهد كه بيتوجهي به امر ازدواج ميتواند براي جوانان مشكلساز باشد. (همت سهرابپور ، جوانان در طوفان غرايز ، همان ، ص89.)
معمولاً پيدايش روابط نامشروع و انحراف جنسي در جوان در اثر علتهاي زير به وجود ميآيد:
1. مساعد نبودن شرايط خانوادگي و محيط زندگي
2. رعايت نكردم حريم بين زن و مرد
3. عدم توجه والدين به احكام ديني زناشوئي درباره يكديگر
4. بيتوجهي در مجالستها و همنشيني با افراد بي بند و بار و لاابالي و خانواده هاي منحرف فاميل
5. برنامه نداشتن در اوقات فراغت و بيكار بودن
6. رفت و آمد در محيطهاي آلوده و چشمچراني
7. گوش دادن به گفتگوهاي افراد منحرف و آلوده درباره مسايل جنسي و كسب اطلاع نادرست و نامناسب و نداشتن آگاهي صحيح به مسائل بلوغ
8. نارسائيهاي ذهني و عدم موفقيت تحصيلي و درسي
9. خيالپردازيهاي انحراف آميز در هنگام تنهايي و خلوت گزيني
10. تحريك هاي جنسي از طريق عكسها و تصويرها
11. ضعف ايمان و نداشتن طريقت صحيح ديني
12. همنشيني با دوست و رفيق منحرف
13. سوء استفاده از جاذبه جنسي براي تامين منافع اقتصادي و تجارت (حسين احدي ، نيك چهر محسني ، روانشناسي رشد ، ص255.)
همه اينها ميتواند زمينههاي بروز انحرافهاي جنسي در نوجوان فراهم سازد. اگر بخواهيم همه اين عوامل را در يك كلام خلاصه كنيم ، بايد بگوييم رعايت نكردن راه و روش زندگي و سنتهاي اسلامي در محيط خانوادگي و اجتماعي ، چه در زمان كار و يا در ايام فراغت ، موجبات پديد آمدن اين انحرافات را فراهم خواهد ساخت . و همينطور اگر در ريشههاي پيدايش انحراف جنسي ـ از قبيل روابط نامشروع بين دختر و پسر ، همجنس گرايي ـ تحقيق نماييم ميبينيم كه هر خانوادهاي كه دستورهاي اسلامي ، به خصوص حريم بين زن و مرد و دختر و پسر ، را رعايت نكرده باشد ، به نوعي از انحراف جنسي مبتلا گرديده است.
اگر جوان در هنگام پيدايش حالت انحراف جنسي و روابط نامشروع به انحرافي بودن و
خطرناك بودن عمل توجه نكند و آن را ترك ننمايد ، به زودي اين رفتار ، شكل عادت به خود ميگيرد. عادتي ريشه دار و كشنده كه جوان پاك را آلوده ساخته و نيروي شاداب جواني و خلاقيت و استعدادهاي او را به نابودي ميكشاند ، به طوري كه ادامه آن ، موجب عواقب شوم و ناگواري خواهد شد.
بايد دانست كه خطرناكتر از اين براي جوان ـ پس از آگاهي از پي آمدهاي شوم آن ـ ياس و نااميدي است كه در راه مبارزه با اين عادت به خود راه ميدهد ، زيرا نوميدي بزرگترين سد راه نجات مبتلايان به اين بيماري خواهد بود.
پس جوان به محض آگاهي به زيانهاي و خطرات اين كار ، به جاي هرگونه سستي و ياس و اضطراب بيفايده ، بايد با اعتماد كامل به نصرت الهي ، اقدام به ترك آن كند و بداند كه اگر واقعاً قصد ترك آن را داشته باشد ، قطعاً موفق خواهد شد. (رضا فرهاديان و بتول فرهاديان ، آنچه يك جوان بايد بداند ، ص 75.)
3. بيكاري
بسياري از مفاسد اجتماعي معلول بيكاري است. انساني كه بيكار است چون هدفي ندارد و كار خاصي را دنبال نميكند ، به سوي هر فسادي كشيده ميشود.
جوان بيكار ، در اثر بيكاري به دام مواد مخدر كشيده ميشود و گاهي در گوشهنشيني و محروميتهاي مختلف به بيماري لاعلاج رواني مبتلا ميشود. (1. سيد علي محمودي ، عوامل سقوط جوانان ، ص 74.)
در حديثي از پيامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است كه هرگاه آن حضرت شخصي را ميديد از وي سوال ميكرد كه آيا شغلي داري يا نه؟ ميگفت كار ندارم ، ايشان ميفرمود: از چشمم افتادي ، ميپرسيدند چرا؟ ميفرمود: (لان مومن اذا لم يكن له حرفه يعيش بدينه)) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار ، ج103 ، ص9 ، حديث 38.)
اگر كسي كار و شغلي نداشته باشد از دينش مايه ميگذارد و آن را تباه ميسازد.از اين فرمايش رسول خدا «صلياللهعليهوآله» اين نكته فهميده ميشود كه افراد بيكار براي معيشت زندگي خود از دينفروشي ابايي ندارند و روشن است كه فروختن دين در برابر معيشت زندگي ، برابر با سقوط در فساد و سرانجامش چيزي جز آتش دوزخ نخواهد بود. ( سيد علي محمودي ، عوامل سقوط جوانان ، ص75) ،
حضرت اميرالمومنين «عليه السلام» نيز در حديثي ميفرمايد: “اگر تن دادن به شغل زحمت دارد بيكاري نيز دايم باعث نادرستي و فساد است.” (شیخ مفید ، ارشاد، ترجمه ساعدی، چاپ سوم، ص 228) ،
همچنين در جاي ديگر آمده است كه امام صادق فرمودند: “دوست ندارم جواني را از شما مسلمانان ببينم مگر آنكه روز او به يكي از دو حالت آغاز شود،يا تصحيل كرده و عالم باشد يا دانشجو بوده و در پي كسب علم برود ، اگر هيچ يك از اين دو حالت در او نباشد در اداي وظيفه كوتاهي كرده است.”
مسامحه در ادا وظيفه ضايع كردن حق جواني است ، تضييع دوران جواني گناه و گناهكار در آتش قهر الهي است. (سيد حسن موسوي خراساني ، جوان ، ص11 ، به نقل از مجموعه ورام ، ح1 ، ص59) .
افراد بيكار كه دچار سرخوردگي و كمي عزت نفس شدهاند احتمال دارد كه دچار سردرگمي در هويت و حتي در برخي موارد بزهكار شوند ، ترك تحصيل كنند و هويت منفي پيدا نمايند. ( همان ، ص109)
از امام باقر «عليهالسلام» نقل شده كه فرمود:
“حضرت موسي عرض كرد: خدايا! كدام بنده مغضوبتر است؟ گفت: كسي كه شبها مانند مرداري بخوابد و روزها را به بطالت بگذراند.” ( محمدباقر مجلسی، بحارالانوار ، ج73 ، ص180) .
از اين حديث نتيجه ميگيريم كه اسلام ضمن دعوت به كار و كوشش ، بيكاري را نكوهش نموده و با بيانات موثر خود جامعه را به تلاش و كوشش دعوت نموده است. و بيكاري و دست نياز به سوي ديگران دراز كردن را موجب از بين رفتن عزت و كرامت آدمي و سرمنشا مفاسد اجتماعي و آلودگي به گناهان ميداند.
خواهيم گفت كه جوان در مدت فراغت از كار احساس بيكارگي ميكند و ميبيند كه ديگر در مدرسه يا كارگاه صنعتي جايي براي او وجود ندارد و از طرف ديگر خود را در امواج درياي بيكران حيات اقتصادي و اجتماعي شناور ميبيند. ميبيند كه مردم با داشتن وسايل آسايش از تمام لذتهاي زندگي بيبهرهاند و به تلاشهاي روزمره خود ادامه مي دهند ، در حالي كه او بيكاره و عاطل و باطل مانده است. البته بايد گفت كه اين احساس در مواقع تعطيلات موقت و يا مرخصي عارض نميشود. و اين احساس است كه او را دچار ضعف و تزلزل شخصيت ميسازد.) سيد حسن موسوي خراساني ، جوان ، ص110) .
واقعيت اين است كه جوان وقتي مدرسه را ترك ميكند تا مدتي ذهن او متوجه و مستغرق در مباحث گذشته است و ديگر فرصت كافي براي آميختن با اعمال سوء ندارد ، مگر اينكه بعد از يكي دو سال كه تحت تاثير يك سلسله اعمال سوء قرار گيرد. خواه اين اعمال در اثر نرسيدن به آمال و آرزوها باشد و خواه در اثر سختي و عجز از تامين معاش روزمره مسلما در اين هنگام جوان ، عرصه زندگي را بر خود سخت ميبيند و به ستوه ميآيد ، يأس و نااميدي او را فرا ميگيرد و خود را در زندگي فردي شكست خورده ميبيند. اين جاست كه ميكوشد به هر طريقي شده آنچه را كه ندارد ، تامين كند و از هر راهي كه شده خواستههاي خود را برآورد. و با ممارست در سلوكهاي پست و زشت ، نيازمنديهاي خود را برطرف سازد و براي مقابله با نااميديها و يأس كه بر او غلبه كرده ، به هر عملي متشبت گردد ، و چه بسا اين عمل ،عملي نامشروع و غيرانساني باشد.
بيكاري در سنين 14 الي 16 سالگي كه دوره رسيدن به آستانه بلوغ و سنين رفتارهاي ضد اجتماعي است ، بسيار خطرناك است. بيكاري در اين سالها از عمر چه بسا به سرقت ، كلاهبردار ، خيانت در امانت و ارتكاب انواع جرايم ميانجامد. انحراف در اين سنين ربطي به نيازهاي مادي ندارد بلكه كاملاً مربوط به محيط و روشي است كه زندگي جوان را به شدت تحت تاثير قرار ميدهد. و اين روش اجتماعي است كه ويرانگر مباني اصولي و اخلاقي سلوك در جوانان است.
اطفال و جواناني كه در خانوادههاي فقير و يا تنگدست و متوسط الحال بسر ميبرند اغلب در دوران 14 تا 17 سالگي براي كمك به تامين معاش خانواده مجبور ميشوند ، مدرسه و حتي خانه و خانواده را ترك گويند. طبعاً اين اشتغال به كار ، به هيچ عنوان باعث پيدايش انحراف در جوان نميشود ، چرا كه او در مرحلهاي هست كه بتواند روي پاي خود بايستد و يا خانوادهاي را تحت حمايت خود قرار دهد. معمولاً چنين احساسي بعد از رسيدن به حد بلوغ در جوانان پيدا ميشود. ( سيد علي محمودي ، جوان در خطر سقوط ، ص260) .
4-كار غيرمناسب
چنانچه جوان نتواند كار مناسبي براي خود پيدا كند و در نتيجه عاجز از تامين مادي و كسب آرامش معنوي باشد ، بيگمان ، با عوارضي كه دست كم از عوارض بيكاري نيست ، دست به گريبان خواهد بود و شخصيتش دچار تزلزل خواهد گرديد.
«هيلي» در تحقيقاتي كه در اين زمينه به عمل آورده ، نشان ميدهد كه يكي از عوامل انحرافي سلوكي جوانان ، كار نامناسب است.
اين محقق ، ميزان حساسيت دو جوان را ، كه يكي شغل مناسب داشته و ديگري شغل نامناسب ، مورد آزمايش قرار داده و به اين نتيجه رسيده است كه صاحب شغل مناسب ، سريع الانتقال ، دقيق ، و اميدوار است و از موانع و مشكلات هراسي ندارد ، ولي دارنده شغل نامناسب ، داراي اراده ضعيف و مستعد انحراف است.
چنانچه كار ، موافق ميل جوان و متناسب با قواي بدني و مدركات ذهني و شايستگي او نباشد ، و يا نفع مادي آن با نوع آن ناهماهنگ باشد ، و يا با كارگر جوان و كارفرما و استاد كاران متجانس نباشد ، و يا رئيس كارگاه فاسدالاخلاق باشد و گرفتاريهايي از اين قبيل ، بيشك در سوق دادن به طرف انحراف خالي از تاثير نخواهد بود.
كار مناسب را از غير مناسب ، در صورتي ميتوان بازشناخت كه ملاك و معيار معتبري در اختيار داشته باشيم و با رجوع و توسل بدان قضاوت و حكم لازم را به دست بياوريم ، لذا در اينجا مشخصات كار غير مناسب را به طور كلي ـ چنانچه بتواند در مورد همه جوانان صدق كند ـ ارائه ميكنيم و اميدواريم بتواند اشارات مفيدي به شمار آيد.
خصوصيات كار غيرمناسب به قرار زير است:
1. شاق بودن كار ، يعني جوان چه از نظر جسمي و چه از نظر فكري خود را عاجز از انجام آن
ببيند.
2. بسيار آسان يا ساده بودن درواقع پيش افتاده بودن كار؛بطوري كه آن را دون شأن خود بداند
3. همراه نبودن با تشويق و تقدير لازم؛ يعني هنگامي كه كارگر احساس ميكند كه بايد از طرف كارفرما تقدير شود ، هيچگونه اقدامي در آن مورد درباره او صورت نگيرد.
4. توأم نبودن با ترفيع؛ يعني موقعي كه جوان معتقد است كارفرما بايستي كار مهمتري به او ارجاع نمايد و وي ميتواند شايستگي خود را ابراز دارد ، كوچكترين اقدامي از سوي كارفرما در اين باره انجام نگيرد.
در تمام اين حالات ، عنصر عدم هماهنگي بين كار و جوان پيدا ميشود و در نتيجه كار ، وضع نامناسب به خود ميگيرد. (سيد علي محمودي ، همان ، ص266) .
با توجه به مباحث گفته شده در زمينه بيكاري جوانان ميتوان نتيجه گرفت كه تلاش و كوشش براي جوانان مايه رشد و تعالي و عامل آينده روشن و پرموفقيت ايشان است ( محمدعلي خادمي كوشا ، جوان در پرتو اهل بيت ، ص 179) .
برخي از جوانان به دليل نيافتن زمينههاي تلاش ، دچار عدم اشتغال و بيكاري ميشوند كه در اخبار اهل بيت عامل تباهي و فساد معرفي شده است.
بيكاري به هر دليلي كه باشد ، چه به دليل موجه و مقبول و چه به دليل غيرمقبول، براي جوانان خطرناك است. گاهي جواني شور كار و تلاش دارد ولي زمينهاي براي اشتغال خود نميبيند؛ به دنبال كار ميرود ، ولي نمييابد ، و آن گاه نااميد از همه جا سربر زانوي انتظار و دل به تصادف روزگار ميبندد و در گوشهاي بيكار ميافتد كه اين ابتداي تباهي او خواهد بود.( همان ، ص 181) ،
امام علي: “ان الفراغ و الشباب و الجده مفسده للمرء أي مفسده: بيكاري و جواني و دارايي ،براي انسان مايه فساد و تباهي است.” ( همان ) ، به نقل از شرح ابن ابي الحديد.
در زمان بيكاري ، فكر جوان به گونهاي انحرافي در تكاپو ميافتد. جواني كه در دورن خود خواستههاي طغياني دارد و تنور داغ شهوت او را افروخته كرده است ، بدون توجه به عواقب برخي اعمال و رفتارها ، دست به فعاليتهاي مخرب ميزند كه با گناه و فساد به گونهاي غلط ، اوقات بيكاري خود را پر ميكند.
برهمين اساس ، اسلام از بيكاري نهي كرده است و در سيره و سنت پيامبر ، بيكاري يك امر ناخشنود و مايه تباهي معرفي شده است. در دوران جواني كه شور كار و تلاش و توان فعاليت جندين برابر است ؛ زيرا نيروي شتابدار جواني بايد به گونهاي رفع گردد و جوان در دوران بيكاري راهي براي آن پيدا نميكند و در نتيجه به راههاي ناهنجار دست ميزند.
5. اوقات فراغت
اوقات فراغت لحظات زيبا و زرين زندگي است كه متفاوت از ديگر روزها و هفتهها ، باعث رضايت دروني و افزايش شادكامي انسان ميشود ؛ هر يك از ما را از تكرار و يكنواختي نجات ميدهد و با جدا شدن از روزمرگي ، زمينهساز سلامت از هيجانات زندگي و احساسات منفي گرديده ، شفا بخش خستگيهاي روحي و آسيبهاي رواني در زندگي ميشود و در پرتو فراغت مطلوب به تعادل و سلامت روان دست مييابيم و با چنين رخداد خجستهاي ، افسردگيها ، غمها و غصهها و تلاطمها و درگيريهاي متعدد و متفاوت از جسم و جان ها دور ميشود.
در فرهنگ و انديشه اسلامي ، اوقات فراغت با بيهودگي و معطلي يا آلودگي و روزمرگي ، همسو نيست ، بلكه فراغت ، فرصت مجددي براي تلاش و كوشش بيپايان زندگي است كه در آن گرچه فعاليتهاي ظاهري و فيزيكي تعطيل ميشود ، اما فعاليتهاي فكري و جوشش شناخت و بينش دروني و سفر به ديار قرب و قرار الهي با پاكي نيت و تابناكي انديشه آغاز ميشود و سوغاتهاي اين سفر تا هفتهها و ماهها و گاه سالهاي بسيار روشني بخش شبها و روزهاي زندگي خواهد بود. (احمد لقماني ، موضوعات و شيوههاي گفتگو با نسل جوان ، ص 222 ، به نقل از: جوان و نيروي چهارم زندگي ، ص 33و34 )
از اين رو امام سجاد از پيشگاه پروردگار پر مهر چنين درخواست ميكند:
“خدايا ، اگر براي ما فراغتي از كارها مقدر فرمودهاي ، آن را فراغت سالم قرار ده كه در آن ، گناهي از ما سر نزند و خستگي به ما رو نياورد تا (فرشتگان و) نويسندگان بديها با پروندهاي خالي از گناهانمان از سوي ما بازگردند و نويسندگان نيكيها به خاطر نيكيها كه از ما نوشتهاند ، شادمان شوند.”( همان ، ص 223 ، به نقل از صحيفه سجاديه ، دعاي يازدهم ، ج1 ، ص63 ) .
چنين بينشي باعث شده كه پاكان و خوبان در دعاهاي خود طلب فراغت ميكردند و براي اجابت خواسته خويش آن را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز ميكردند و ميگفتند:
“اللهم صل علي محمد و آل محمد و ارزقني فيه الصحه و الفراق.” ( همان ، ص223 ، به نقل از: الاقبال بالاعمال الحسنه ، سيد بن طاووس ، ج1 ، ص83 ) .
خدايا درود فرست بر محمد و آل او و روزيم فرما در اين ماه [مبارك رمضان] سلامت و فراق براي بازگشت به خويشتن و توجه و توبه به سوي تو.
همانگونه كه در روز عزيز و شريف عرفه ، افزون بر دستيابي ، درك حقيقي اوقات فراغت يعني حركت در مسير عبوديت و رسيدن به قله قرب الهي را ميجوييم و از خداوند مدد ميطلبيم تا گشايشي شايسته در روح و روان ما پديد آيد و جامه جان ما با عطر عبوديت و بندگي معطر گردد. “و ارزقني طعم الفراغ لما تحب بسعه من. ( همان ، ص 223 ، به نقل از همان ، ج2 ، ص 100) .
نتیجه گیری:
با توجه به سوال اصلي كه عوامل سقوط جوانان ازديدگاه آيات و روايات چيست و روش تحقيق كه كتابخانهاي ميباشد در اين رساله ميتوان نتيجه گرفت که هر انسانی از بدو تولد تا لحظه مرگ در دو نوع محیط کاملاً متفاوت رشد و نمو پیدا می نماید. محیط خانواده یعنی اولین جایی که انسان وارد آن می شود و تحت تربیت و سرپرستی پدر و مادر قرار می گیرد. اگر پدر و مادر صحیح و بر طبق روش اسلامی، فرزندی را تربیت نمایند مطمئناً ، فرزند در اجتماع و مدرسه که محیط دوم رشد اوست، نمود عینی از یک انسان خداجو و با ایمان را پیدا خواهد کرد اما اگر بالعکس در خانواده ای رشد یابد که پایبند اصول اخلاقی نیستند یا پدر و مادر مشکلاتی از قبیل اعتیاد ، جدایی و… را داشته باشند با مشکلات زیادی مواجه می گردد.
بعد از محیط خانواده، محیط تاثیرگذار دوم بر روی کودک و جوان، جامعه و علی الخصوص مدرسه می باشد که با توجه به ویژگیهای یاد شده در این رساله از جوانان از جمله طغیان غرایز، آزادی و تغییر و تحولات جسمی و… اگر فرد نتواند در محیط خانواده خواسته های خود را تعدیل نماید به ضرس قاطع می توان گفت در جامعه و خصوصاً محیط مدرسه که کودک و جوان، اوقات زیادی از عمر خود را در آنجا به سر می برد با مشکلات عدیده ای مانند پیوستن به گروههای سیاسی منحرف، لغزش های اعتقادی ، از دست دادن فرهنگ صحیح دینی و خود کم بینی و… خواهد شد که علاج این گونه مشکلات مخصوصاً در دوران جوانی سختی های فراوانی را برای خود فرد و خانواده او به بار خواهد آورد.
البته از عوامل اقتصادی که یکی از عوامل مهم سقوط جوانان می باشد نیز نباید غافل شدکه فقر و یا ثروت زیاد می تواند باعث طغيان جوان در اجتماع و خانواده و در زمینههای متفاوت زندگیش گردد.
فهرست منابع:
*قرآن کریم
* صحیفه سجادیه
1-احدی، حسن و نیک چهر محسنی: روانشناسی رشد ، بی جا، چاپ و نشر بنیاد، چاپ هفتم، 1377.
2-خادمی کوشا، محمدعلی: جوان در پرتو اهل بیت، چاپ پنجم،قم. موسسه بوستان کتاب، 1382.
3-سهراب پور همت: جوانان در طوفان غرایز،چاپ هفتم، قم. مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377.
4-شاهبیاتی ، هوشنگ: بزهکاری اطفال و نوجوانان، انتشارات ژوبین،چاپ سوم ،تهران. 1379.
5-ظهیری، علی اصغر: دریاب جوانی را، قم . موسسه فرهنگ انتشاراتی انصاری، چاپ دوم، 1379.
6-فرهادیان، رضا و بتول فرهادیان: آنچه یک جوان باید بداند ویژه دختران، قم. بوستان کتاب، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم ، چاپ هیجدهم ، 1370.
7-لقماني ، احمد : موضوعات و شيوههاي گفتگو با نسل جوان ، قم . انتشارات بخش بينش ، چاپ پنجم ، 1385.
8-محمدي نيا، اسدالله : شكارجوانان ، بسط اكبر ،چاپ ششم،قم. 1383.
9-موسوي خراساني ، سيدحسن : جوان ، قم . داراهل بيت ، انتشارات جوان چاپ دوم، 1378.
10-نشريه ماهانه آموزشي ، تربيتيپيوند شماره 220.
11- مجلسي ، محمدباقر : بحارالانوار ، تهران . انتشارات دارالكتب ، چاپ پنجم ، 1382
12-محمدي نيا، اسدالله : شكارجوانان ، بسط اكبر ،چاپ ششم،قم. 1383.
13-الارشاد، شیخ مفید، قم، کنگره ی شیخ مفید، 1413 ق.
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات