فرزند خواندگی در آینه قرآن
مولف: مژگان ساجد
چكيده
سفارش اکید قرآن به حمایت از کودکان بی سرپرست دالّ بر اهمیت و حساسیت توجه به مساله فرزندخواندگی شده است. در جوامع مدنی، نهادهای مربوط با لحاظ یکسری شرایط و ضوابط قانونی، ارتباط بین خانواده های فرزندپذیر و فرزندخوانده را برقرار می کنند. در قرآن به سیر تاریخی فرزندخواندگی اشاره شده است تا جایی که در عصر جاهلیت، آداب و رسوم نادرستی بر آن حاکم شده بود اما با ظهور دین مقدس اسلام، پیامبر گرامی اسلام ماموریت یافت که با سنتهای نادرست فرزندخواندگی مبارزه کند و احکام واقعی آن را در جامعه پیاده کند. در برخی از آیات قرآنی احکام مرتبط با فرزندخواندگی بیان شده است و با توجه به آن می توان تفاوت بین احکام فرزند نسبی و فرزندخوانده را بدست آورد. فرزندخوانده، فرزند واقعی و حقیقی فرزندپذیران تلقی نمی شود و احکام فرزند واقعی چون محارم و ارث و مانند آن بر ایشان بار نمی شود لکن بخاطر عقد فرزندخواندگی نسبت به یکدیگر حقوقی را دارا می باشند که لازم است طرفین رعایت نمایند.
كليد واژه ها: فرزندخواندگی، فرزندخوانده، فرزندپذیر، کودکان بی سرپرست، قرآن
مقدمه
کودکان، بزرگترین موهبت خداوند به پدران و مادران و نقطه استحکام بنیاد خانواده هستند. خانواده واحد بنيادين جامعه و کانون اصلي رشد و تعالي انسان است. تجربه ثابت کرده است که کودک در فضاي خانوادگي بهتر رشد مي کند و به تکامل و تعالي مي رسد. فرزنداني که در محيط خالي از عشق و دلبستگي خانوادگي تربيت و بزرگ می شوند در معرض بحران هاي عاطفي و روحي قرار خواهندگرفت. متاسفانه در جامعه شاهد کودکانی هستیم که کانون گرم خانوادگی آنان در اثر طلاق یا مرگ یکی از والدین یا هر دو، در اثر حوادث طبیعی مانند زلزله و تصادف و وقایع دیگر متلاشی شده است و یا به علت فرار از ثمره ی تلخ روابط نامشروع و یا به خاطر فقر شدید، کودکان معصوم و بی پناه رها می شوند. این کودکان بی گناه بر سر راه یا در اماکن عمومی و مذهبی گذاشته می شوند و از این پس هویت واقعی خود را گم می کنند که معمولا به موسسات نگهداری کودکان بی سرپرست سپرده می شوند. پذیرش كودكان بي سرپرست به فرزندي ، خواه به منظور كمك به آنان و خواه در جهت رفع نیازهاي معنوي پدران و مادراني که به هر دلیل فاقد فرزند هستند ، از دیر باز در جوامع بشري معمول و مرسوم بوده است. نهاد فرزندخواندگی ضمن برقراری پیوند بین کودکان بی سرپرست و خانواده های بدون فرزند، نیازها و منافع هر دو گروه را متوازن می کند و از تحمیل بار سرپرستی کودکان به دولت جلوگیری بعمل می آورد زیرا سرپرستی از کودکانی که به جهات و علل گوناگون سرپرست خود را از دست داده اند، در درجه اول بر عهده دولتهاست و به همین سبب در بیشتر کشورهای دنیا مراکز خاص دولتی، سرپرستی و نگهداری از این کودکان را برعهده دارند. در کنار این مراکز، بعضی مؤسسات که توسط اشخاص خیر و نیکوکار تاسیس شده به این وظیفه مهم اشتغال دارند. اما بدیهی است این مؤسسات و سازمانها به رغم وجود امکانات رفاهی، نخواهند توانست جای خالی خانواده واقعی را نزد این کودکان پرکنند. به همین علت در بیشتر کشورها قوانینی به منظور حمایت و سرپرستی از این کودکان تدوین، و مقوله ای به نام فرزند خواندگی قانونی شده است.
فصل اول
مفاهیم و کلیات فرزندخواندگی
01فرزند خواندگی در لغت و اصطلاح
فرزند خواندگی از نظر لغوی از فرزند خواندن گرفته شده است و به این معنی که شخصی، بیگانه ای را که با وی نسبت فرزندی ندارد، فرزند خود بخواند. معادل انگلیسی این کلمهAdoption است که به معنای قبول کردن و پذیرفتن است. (شریعتی نسب، 1390، ص24) معادل عربی آن واژه، دعی به معنای فرزند خوانده ، پسر خوانده و کسی که شخص دیگری را پدر خود می داند یا خود را از فامیل دیگری می داند و جمع آن، ادعیاء می باشد که در قرآن استعمال شده است. (افرام البستانی، 1373، ص157 ) و واژه ی تبنی به معنای بچه ی کسی را به فرزندی گرفتن و پسر خواندگی است. (عمید، 1389، ج1، ص517) کودکی که به فرزندی پذیرفته شده است را نیز فرزندخوانده می نامند. (آریان پور کاشانی، 1381، ص2407)
در اصطلاح، فرزند خواندگی یک نهاد حقوقی است که به واسطه ی آن رابطه ی خاصی میان زن و مرد و فرزندی که متعلق به آنها نیست؛ ایجاد می گردد. زن را مادر خوانده و مرد را پدر خوانده و فرزند را فرزند خوانده می نامند. (شریعتی نسب، 1390، ص25) اما فرزند خواندگی از نظر حقوقی عبارت است از واگذاری سرپرستی کودکان بی سرپرست تحت سرپرستی و نظارت سازمان بهزیستی به خانواده های متقاضی که واجد شرایط قانون جاری حمایت از کودکان بی سرپرست می باشند. (عالمی طامه، 1391، ص26)
02سابقه تاریخی فرزندخواندگی
فرزندپذيري موضوعي كهن هم در عالم واقع و هم در عالم افسانه هاست . در تمام كتابهاي آسماني حداقل چند بار درباره فرزندپذيري، اهميت آن و داستان هاي مرتبط با آن صحبت شده است . داستان موسي علیه السلام و فرعون شايد يكي از كهن ترين اين داستان ها باشد. مطالعات جامعه شناختي نشان مي دهد كه فرزندپذيري در ابتدا ، كاركردي مذهبي داشته است. براي بسياري از اديان، فرزندپذيری راهي به سوي گشودن دروازه بهشت بوده و براي برخي قبايل، پذيرش كودك دشمنان راهي براي مصالحه وآشتي و دور ماندن از تهاجم آنها بوده است. (رزاقی، 1385،ص2-1)
فرزند خواندگی در میان ملتهای مختلف و اقوام گوناگون گذشته از قبیل روم، یونان، ایران باستان، مصر و عربستان وجود داشته است و در میان آنان دارای اهمیت فوق العاده ای بوده است و قوانینی مثل ارث و محرمیت فرزند خوانده را شامل می شده است و علتهای نظامی، اقتصادی، عاطفی و دینی در قوام این نهاد نقش داشته است. (عالمی طامه، 1391، ص38)
در ایران باستان به ویژه در زمان ساسانیان فرزند خواندگی مورد پذیرش و مرسوم بوده است. زرتشتیان معتقد بودند که فرزند عنوان پل صراط را دارد و کسی که فرزند نداشته باشد قادر نیست در روز قیامت از پل صراط بگذرد. لذا کسانی که صاحب فرزند نبودند برای رفع این نقیصه و طلب آمرزش و عبور از پل صراط، فرزند بدلی برای خود انتخاب می کردند. ( امامی، 1387، ص27)
جامعه ايران، جامعه اي متنوع و همراه با گوناگوني قومي و مذهبي است . درحالي كه برخي از اقوام و اديان فرزندپذيري را در قالب انجمن هاي قومي مذهبي خود با رسميت بيشتر مورد توجه قرار مي دهند(براي مثال زرتشيان، ارامنه و…) دين اسلام عليرغم توصيه هاي متعدد به مراقبت از كودكان و سرپرستي از ايتام به استناد آيه هاي چهارم و ششم سوره احزاب، فرزندخوانده را فرزند واقعي نمي شناسد، و بر اين اساس فرزندخوانده جزو طبقات ارث محسوب نمي شود. در حالي كه در بين زرتشتيان فرزندخوانده فرزند واقعي خانواده محسوب مي شود و مي تواند وارث والدين خود باشد، در دين اسلام با اين فرض كه فرزندخوانده فرزند نسبي والدين فرزندپذير محسوب نمي شوند، دو برداشت تقريبا يكسان وجود دارد : يك بردا شت مربوط به مسلمانان سني مذهب است كه مراقبت و سرپرستي از يك كودك بي سرپرست را تنها در قالب قيموميت مي پذيرند و برداشت مسلمانان شيعه مذهب نيز مشابه با مسلمانان سني مذهب است ، اما بسياري از مراجع ديني شيعه با يكسري اقدامات و اعمال شرايط به ويژه در ارتباط با مو ضوع محرميت ، سعي در پذيرش ضمني آن و ايجاد بستر مناسب براي فرزندپذيري توسط متقاضيان فرزندپذير داشته اند. (رزاقی، 1385،ص 13-12)
03اهمیت و ضرورت فرزندخواندگی
کودکان بزرگترین موهبت الهی به خانواده ها هستند. رشد کودک در محیط خانواده باعث تعادل روحی و جسمی می شود و نیازهای عاطفی و روانی او برآورده می شود. وجود کودکانی که به دلایل مختلف از نعمت داشتن خانواده محروم هستند و در آرزوی داشتن پدر و مادری که بر سر آنان دست نوازش بکشد و در جامعه نقش مربی و پیشتیبان را برای آنان داشته باشد تا با فکری آسوده ایام را بگذرانند، از ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع است. با توجه به اینکه در دین مبین اسلام به محبت کودکان بی سرپرست، سفارش اکیدی شده است، باید برای تربیت و پشتیبانی این فرزندان توسط خانواده ها، نهادی باشد که در نهایت دقت و اطمینان این افراد را با شرایط مناسب به خانواده ها بسپارد. لذا یکی از اهداف هر نظام حقوقی تمهید راهکارهایی است تا بتواند نقش مکانیسم های جبرانی و جایگزین را ایفا کرده و روابط اجتماعی را به صورتی مطلوب مدیریت نماید. در کشور ایران، قانون حمایت از کودکان بی سرپرست در 17 ماده، به بیان تشریفات و شرایط زوجین و شرایط کودک تحت سرپرستی پرداخته و مقررات و قواعد آن را بیان کرده است. نهاد فرزندخواندگی ضمن برقراری پیوند میان کودکان بی سرپرست و خانواده های بدون فرزند، نیازها و منافع هر دو گروه را متوازن می نماید.
04 شرایط زوجین برای فرزند خواندگی
یکی از هدفهای ازدواج و تشکیل خانواده، تولیدمثل است. متاسفانه برخی از زوجین به دلایل گوناگون توانایی باروری ندارند و نازا هستند. این عامل موجب می شود که روابط زناشویی مختل و یا منجر به انحلال خانواده گردد. پذیرش یک کودک به فرزندخواندگی می تواند راه حل مناسبی برای حل این مشکل باشد. (استادان طرح جامع آموزش خانواده،1380 ، ص260)
در کنوانسیون حقوق کودک مواد بیست و بیست ویک، به فرزندخواندگی پرداخته شده است و از کشورهایی که سیستم فرزندخواندگی را به رسمیت شناخته اند، خواسته شده است که منافع عالیه کودک را در اولویت قرار دهند. (حبیبی، 1381 ، ص34) فرزند خواندگي در زمان ها و نظام هاي مختلف حقوقي ، شرایط و آثار متفاوتي دارد. قانونگذار ایران در اسفند سال 1353 با اقتباس از قانون فرزندخواندگی در حقوق کشورهای اروپایی بخصوص کشور فرانسه، قانونی را به تصویب رساند و چون حقوق ایران (که قواعد آن بخصوص در بخش مربوط به خانواده، ارث و نکاح، برگرفته از فقه امامیه است) هرگز تاسیسی نظیر تاسیس فرزندخواندگی در نظامهای حقوقی غرب را مجاز نمی شناسد، آن را به نام قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست موسوم گرداند. در کشور ایران، قانون حمایت از کودکان بی سرپرست در 17 ماده، به بیان تشریفات و شرایط زوجین و شرایط کودک تحت سرپرستی پرداخته و مقررات و قواعد آن را بیان کرده است که بدنبال آن هر زن و شوهر مقيم ايران در صورت توافق با يکديگر مي توانند سرپرستي کودکی را بعهده بگيرند مشروط بر آنکه منافع مادي و معنوي طفل را تامين کنند . این شرایط عبارتند از:
* پنج سال تمام از تاريخ ازدواج آنها گذشته و آنها در اين مدت صاحب فرزندي نشده باشد .
* سن يکي از آنها حداقل 30 سال تمام باشد .
* زوجين سابقه محکوميت کيفري موثر نداشته باشد .
* هيچ يک از زوجين محجور نباشند.
* زوجين صلاحيت اخلاقي داشته باشند .
* زوجين يا يکي از آنها امکان مالي براي نگهداري کودک بي سرپرست را داشته باشد .
* هيچيک از آنان مبتلا به بيماري واگير صعب العلاج نباشند .
* معتاد به الکل ، مواد مخدر و يا ساير اعتيادات مضر نباشد . (رزاقی، 1385،ص3)
05 شرایط فرزندخوانده
طفلی که برای سرپرستی به خانواده ای سپرده می شود باید دارای شرایط زیر باشد:
* سن کمتر از 12سال : مبنای شرط این است که طفل خردسال آمادگی بیشتری برای انطباق با خانواده جدید دارد و پذیرش و جذب او در خانواده و ایجاد رابطه ای شبیه نسب، بین او و سرپرستانش آسانتر است.
* معلوم نبودن یا فوت پدر و مادر و جدپدری : هیچ یک از پدر یا جدپدری یا مادر طفل شناخته نشده یا در قید حیات نباشند یا کودک از جمله کودکانی باشد که به موسسه عام المنفعه ای سپرده شده و سه سال تمام پدر یا مادر یا جدپدری او مراجعه نکرده باشند. (امامی، صفایی،1376، ج2، ص28)
06آثار فرزند خواندگی
بعد از لحاظ شرایط مذکور، سرپرستی اطفال ابتدا برای یک دوره ی آزمایشی 6ماهه صادر می شود و طفل در اختیار زن و شوهر قرار می گیرد. دوره ی آزمایشی، مقدمه ی فرزندخواندگی است و آثار خاصی ندارد فقط زوجین بدون موافقت دادستان حق خروج طفل را از کشور ندارند. فرزندخواندگی از تاریخ صدور حکم قطعی دادگاه آغاز می شود و زوجین اقدام به نگهداری، تربیت، پرداخت هزینه معاش و تحصیل کودک می نمایند.(رسولی، 1386، ص137) از طرفی کودک نیز موظف است که در خانه ی پدر خوانده زندگی کند و حقوق آنها را رعایت کند لذا هر دو نسبت به یکدیگر حقوقی را دارا می باشند و به جهت تعدد حقوق طرفین در این مقال به برخی حقوق مربوط به فرزند خوانده که شامل حضانت، نفقه، مساله ارث و تعلیم و تربیت، است پرداخته می شود.
1-6- حضانت
اثر اجتناب ناپذیر فرزندخواندگی، حضانت است. به این معنی که نمی توان تحقق فرزندخواندگی را بدون ایجاد حق و تکلیف حضانت برای پذیرندگان تصور کرد. حضانت در اصطلاح به معنای تربیت کردن و پرورش دادن است. با توجه به تشبیه وضعیت سرپرست و طفل تحت سرپرستی به ابوین و اولاد حقیقی، این مقررات در مورد آنها نیز رعایت می گردد. در قانون حمایت از کودکان بی سرپرست پیش بینی شده است که با تقاضای سرپرست از سوء رفتار طفل موضوع حضانت و سرپرستی فسخ می گردد. (شریعتی نسب، 1390، ص186)در مواردی که اختلاف میان زوجین منجر به جدایی آنان می شود، دادگاه در مورد نگاهداری طفل تحت سرپرستی به ترتیب مقرر در قانون حمایت خانواده اقدام خواهد کرد یعنی نگاهداری طفل را با توجه به مصلحت او به یکی از سرپرستان یا شخص ثالث واگذار خواهدنمود. (امامی، صفایی، 1376 ، ج2، ص31)
2-6- نفقه
بی تردید نفقه در فرزندخواندگی را باید با نفقه اقارب قیاس کرد، کسی که دارای فرزند می شود مسئول تامین مایحتاج متعارف زندگانی وی خواهد بود. حال اگر بنا باشد به حکم قانون خانواده ای مجازی تشکیل گردد و روابط افراد در چارچوب آن به روابط موجود در خانواده ی حقیقی تشبیه گردد، همین الزام برای سرپرستان نیز وجود خواهد داشت و از این حیث در حکم والدین خواهند بود. (شریعتی نسب، 1390، ص139)به لحاظ قرارداد و حکم سرپرستی به پذیرندگان، احکام نفقه فقط شامل پدرخوانده و مادرخوانده می شود و تکالیفی را برای اجداد آنان ثابت نمی کند. ولی در مقابل پدرخوانده و مادرخوانده نسبت به اولاد فرزندخوانده ملزم به پرداخت نفقه خواهند بود و در این مورد نیز همان شرایط انفاق به فرزندخوانده رعایت می گردد. (امامی، صفایی، 1384 ، ص273) همچنین در ماده 17 قانون آمده است: حقوق و تکالیف سرپرست و کودک یا نوجوان تحت سرپرستی از لحاظ نگهداری، تربیت، نفقه و احترام نظیر حقوق و تکالیف پدر و مادر و اولاد است. (شریعتی نسب، 1390، ص111)
3-6- ارث
حکم سرپرستی از موجبات ارث، بین زوجین سرپرست و کودک تحت سرپرستی نخواهد بود. اما هر نوع هبه و صلح در زمان حیات زوجین به کودک بلا مانع است و پس از فوت زوجین اموال صلح شده یا موهوبه را نمی توان از کودک استرداد کرد. اما هرگاه کودک فوت کند و اموالی به او صلح شده باشد، باید بین اموالی که زوجین به وی صلح کرده و اموالی که دیگران به وی تملیک نموده اند، فرق گذاشت. به موجب تبصره ماده 5 قانون سرپرستی، «هرگاه وجوه یا اموالی از طرف زوجین سرپرست به طفل تحت سرپرستی صلح شده باشد، در صورت فوت طفل، وجوه و اموال مذکور از طرف دولت به زوجین تحت سرپرستی تملیک خواهد شد.» این ترتیب برخلاف اصول و قواعد حقوقی است زیرا کودک بوسیله صلح، مالک اموال مورد صلح شده و پس از فوت وی این اموال باید به وارث قانونی او و در صورت فقدان وارث، توسط دولت تملک شود ولی در هر حال تملیک این اموال به زوجین سرپرست، توجیه قانونی ندارد جز اینکه قانونگذار به این وسیله خواسته باشد، اشخاص را به قبول سرپرستی کودکان بی سرپرست ترغیب کند. (کاتوزیان، 1371، ج2، ص397)
4-6- تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت از حقوق اساسی کودک محسوب می شود. اسلام ضمن اینکه به جایگاه علم و دانش آموزی تاکید دارد، به خصوص در تعلیم و تربیت فرزندان نیز به طور مستقل عنایت ویژه دارد و از آنجا که فرزندان ادامه ی وجود پدر و باقیات صالحات او هستند در خیر و شر در دنیا و آخرت با پدر پیوند دارند؛ او در ادب ، آموزش و تربیت صحیح آنان مسئولیت دارد. آموزش کتاب خدا و آشنایی با بایدها و نبایدهای مکتب به عنوان امری واجب بر فرزند پذیران است تا آنجا که کوتاهی در انجام این وظیفه، تعدی به حقوق فرزند خوانده محسوب می شود. (عالمی طامه، 1391، ص245)
07 فواید فرزندخواندگی
روانشناسان و جامعهشناسان جهان عقیده دارند که بهترین محیط برای پرورش روح کودکان و تلطیف عواطف آنان، محیط خانه و مجموعه خانواده است. کودک علاوه بر غذا و لباس، نیاز به محبت دارد و اطفالی که از نعمت خانواده و گرمی و محبت آن محروم هستند و در محیطهای شبانهروزی نظیر شیرخوارگاهها و پرورشگاهها و مراکز دیگر زندگی میکنند، غالبا به اختلال و عقب افتادگی فکری و ذهنی و ناراحتیهای عصبی مبتلا میگردند؛ زیرا محبت به مثابه یک قاشق عسل است که اگر به یک نفر خورانده شود، طعم و شیرینی و نیروبخشی آن محسوس است و اگر آن را در ده یا بیست لیتر آب مخلوط کنند، اثر و فایده خود را از دست خواهد داد و کسانی که آن را میچشند طعم و شیرینی یا انرژی آن را دریافت نخواهند کرد. بنابراین محبت یک زن یا مرد قادر است فقط روح یک یا دو کودک را ارضا کند، ولی به حال پنجاه کودک در یک پرورشگاه، مفید نخواهد بود. به همین دلیل، بسیاری از متفکّران و روانشناسان قدیم و جدید، خانواده را بهترین محیط برای رشد جسم و روح اطفال میدانند و پرورشگاهها را برای کودکان در حکم زندان و تبعیدگاه تلقّی میکنند که این امر مورد توجّه اسلام نیز قرار گرفته و نگاهداری اطفال بیسرپرست در مکانهای عمومی و تأمین غذا و لباس آنان را کافی و مفید نمیداند و توصیه اکید دارد که این گونه اطفال در خانوادهها رشد کنند و به آنها با محبت رفتار شود. ( امامی، 1387، ص31)
نهاد فرزندخواندگی علاوه بر فوایدی که برای فرزندخوانده دارد، برای استحکام بخشیدن اساس خانواده و از بین بردن ناهنجاریهای آشکار و پنهان زن و شوهری که از داشتن فرزند واقعی محروم ماندهاند بسیار کارساز است و زن و شوهری که فاقد فرزند هستند، ولی با عشق و علاقه، زندگی مشترک را ادامه میدهند، از طریق پذیرش کودکی در خانواده خود، غم پنهانی این محرومیّت را به فراموشی میسپرند یا از سنگینی و فشار آن میکاهند و طفل بی گناه همانند فرزند واقعی در پناه این خانواده به نحو مطلوب رشد کرده وارد جامعه میشود. بنابراین فرزندخواندگی در سالمسازی خانواده و ایجاد روح تازه و رونق بیشتر به زندگی زناشویی، کمک مؤثری خواهد کرد و به تجربه ثابت شده است که چنان رابطه عاطفی عمیقی بین فرزندخوانده و پدر و مادرخوانده ایجاد خواهد شد که فاصله بین فرزند واقعی و ظاهری بکلی محو میگردد و زن و شوهر فراموش میکنند که طفل مزبور فرزند واقعی آنها نیست. در فایده اجتماعیفرزندخواندگی نیز تردیدی نیست زیرا وقتی اطفال بدون سرپرست جذب خانواده شوند و در محیط مناسب رشد کنند، در آینده جوانانی متعادل و دور از ناهنجاریهای روحی، فعالانه وارد جامعه میشوند که از نظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افرادی مفید و ارزنده خواهند بود. ضمن اینکه از مشکلات دولت نیز در زمینه نگاهداری اولیه و تربیت ادوار مختلف این گونه اطفال کاسته میشود. ( امامی، 1387، ص32)
فصل دوم
سیر تاریخی فرزندخواندگی در قرآن
خداوند متعال در آیه 21 سوره یوسف و آیه 9 سوره قصص به سیر تاریخی فرزندخواندگی اشاره می کند. عزیز مصر خواهان فرزندخواندگی یوسف علیه السلام و فرعون خواهان تبنی حضرت موسی علیه السلام بوده اند. در عصر جاهلیت، رسوم و آداب نادرستی بر امر فرزندخواندگی حاکم شده بود و با مساله فرزندخواندگی زیدبن حارثه از سوی پیامبر گرامی اسلام، پیامبر اسلام مامور می گردد شکل آن را تصحیح نماید و احکام فرزندخواندگی را از سوی خداوند متعال عملی و آشکار نماید.
01فرزند خواندگی در زمان حضرت یعقوب علیه السلام
وَ قالَ الَّذِی اشتَْراهُ مِن مِصرَْ لامرَْأتهِ أکْرمی مَثْواهُ عَسی أن یَنفَْعَنا أَو نَتَّخَذَهُ وَلَدَاً وَ کَذلکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْآرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِن تَأوِیلِ الاَْحادیثِ وَ اللهُ غالبٌ عَلی امره وَ لکِنَّ أکْثرالنَّاسِ لا یَعلَْمُونَ (یوسف، ٢١)
و آن کسی که او را از سرزمین مصر خرید(عزیز مصر) به همسرش گفت : مقام وی را گرامی دار و به چشم بردگان به او نگاه نکن شاید برای ما سودمند باشد و یا او را به عنوان فرزند انتخاب کنیم……
قرآن کریم می فرماید: وقتی که عزیز مصر، یوسف را می خرد به همسرش سفارش می کند که مقام او را گرامی دارد و به چشم بردگان به او نگاه نکند چرا که ما امیدواریم از این کودک بهره ی فراوانی در آینده ببریم و یا او را به عنوان فرزند برای خود انتخاب کنیم. از آیه یاد شده استفاده می شود که عزیز مصر فرزندی نداشته و در اشتیاق فرزند به سر می برده است، هنگامی که چشمش به این کودک زیبا و برومند می افتد، دل به او می بندد که به جای فرزند برای او باشد. (مکارم،1372، ج9، ص358)
02فرزند خواندگی در زمان حضرت موسی علیه السلام
وَ قالَتِ امرَْأتُ فِرعَْونَْ قرَُّة عَینٍْ لیِ وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أن یَنفَْعَناَ أو نَتَّخِذَهُ وَلَد اً. (قصص، 9)
از پاره ای از آیات قرآن استفاده می شود که فرز ند خواندگی در ز مان حضرت موسی علیه السلام امری متداول و رایج بوده، زیرا پس از آن که مادر حضرت موسی او را به درون صندوق نهاد و در دریا انداخت، فرعون در حالی که آ سیه همسرش با او بود در رود نیل سیاهی را دید که امواج آب آن را بالا می آورد و باد حرکتش می دهد تا آن که به درب قصر فرعون رسید، فر عون دستور داد او را از آب گرفتند و پیش او بردند، وقتی صندوق را باز کرد کودکی را در آن یافت و گفت : این کودک ا سرائیلی است، خداوند متعال محبّت شدیدی از موسی علیه السلام را در قلب فر عون و آسیه القا نمود . فرعون وقتی خواست او را بکشد زن فرعون گفت : روشنی چشم من و تو باشد او را نکشید! شاید نفع او به ما برسد یا او را برای خود به فرزندی بگیریم. سخن آسیه از آن روی بوده که فرعون دارای فرزند نبود، و آسیه از این راه می خواست او را به طمع بیندازد، تا به این وسیله او را به فرزندی بگیرد و از نفع وی بهره مند شود. فرعون، موسی علیه السلام را به آسیه بخشید و آسیه به تربیت موسی علیه السلام مشغول شد. برخی از مفسرین اشاره نموده اند که فرعون فرزند ذکور نداشته و از همین روی پیشنهاد فرزند خواندگی موسی علیه السلام را مطرح نموده است. (مکارم، 1372، ج16، ص27-26)
03فرزند خواندگی در زمان جاهلیت
کلمه ادعیاء جمع دعی به معنای پسرخوانده است و در جاهلیت عمل دعاء و تبنی در بینشان دایر و معمول بوده است و همچنین در بین امت های مترقی آن روز مانند روم و فارس که وقتی کودکی را پسر خود می خواندند، احکام فرزند صلبی را در حق او اجرا می کردند یعنی اگر دختر بود ازدواج با او را حرام می دانستند و وقتی پدرخوانده می مرد به او نیز مانند سایر فرزندان ارث می دادند و همچنین سایر احکام پدر و فرزندی را درباره ی او اجرا می کردند.(طباطبایی، 1388، ج14، ص411)
آیات قرآن نشان دهنده آن هستند که پیش از ظهور اسلام در محیط عربستان فرز ندخواندگی امری متداول و رایج بوده است، علت رواج فرز ند خواندگی در ز مان مز بور، آن بوده که قوام و بقای جامعه و خانواده به مردان و اولاد ذکور دانسته می شد و زنان در این خصوص حقی نداشتند و تبع مردان به حساب می آمدند، علامه طباطبائی در این مورد می فرمایند همین که دیدید می گفتند که قوام اجتماع به وجود مردان است، باعث شد که معتقد شوند به این که اولاد حقیقی انسان، فرزندان پسر می باشند، و بقای نسل به بقای پسران است، و همین اعتقاد منشأ پیدایش عمل تبنی شد، یعنی باعث آن شد که ا شخاص بی پسر، پسردیگری را فرزند خود بخوانند و ملحق به خود کنند، و تمامی آثار فرزند واقعی را در مورد او هم مترتب سازند لذا نا چار می شدند بچه های پسر دیگران را فرز ند خود بخوانند، تا به خیال خودشان نسلشان منقرض نشود، و با این که می دانستند این فرزند خوانده، فرزند دیگران است و از نسل دیگران آمده، با این وجود فرزند قانونی خود به حساب می آوردند، و به او ارث می دادند و از او ارث می بردند، وتمامی آ ثار فرزند صلبی را در مورد او متر تب و جاری می کرد ند. (رحیمی ، 1388 ، ص76)
04فرزند خواندگی در عصر اسلام
در هنگام ظهور اسلام نیز فرز ند خواندگی ا مری متداول و را یج بوده به گونه ای که مسلمانان برخی از یتیمان را به فرزندی گرفته و با ایشان همانند فرزندانشان رفتار می کردند. این امر با توجه به توصیه های مکرر اسلام نسبت به یتیمان و محبت ورزیدن به ایشان و نخوردن اموال آنها امری مطلوب و پسندیده بوده است. (رحیمی ، 1388 ، ص78) در عصر اسلام این مساله در مورد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و زید به این شکل مطرح بود که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، به منظور تجارت از مکه به عکاظ رفت و در آن جا زید را دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانی ز یرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وی را خریداری کرد، و همین که به نبوت رسید، زید را به اسلام دعوت نمود و زید مسلمان شد. از سوی دیگر وقتی پدر زید(حارثه بن شراحیل کلبی) از سرگذشت پسرش خبر دار شد به مکه آمد تا فرزندش را از مولایش خریداری کند. او نزد ابوطالب رفت و از او خواهش کرد که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بخواهد او را آزاد کند. وقتی ابوطالب با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صحبت کرد او فرمود: آزاد ش کردم، هرکجا که می خواهد برود. حارثه برخاست و دست زید را گرفت و گفت: پسر برخیز و به شرافت و حسب سابقت برگرد. اما زید گفت: تا زنده ام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جدا نمی شوم و با این گفتار باعث عصبانیت پدر شد و پدر از او بیزاری جست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیزدر بین شاهدان، زید را پسر خود اعلام کرد و گفت زید پسر من است از من ارث می برد و من نیز از او ارث می برم. (فیض کاشانی،1386،ج5، ص298)
05 مبارزه با سنت جاهلی فرزندخواندگی
وَ إذْ تَقُولُ للذَّی أنْعمَ اللهُ عَلَیْهِ وَ أنعَْمْتَ عَلَیْهِ أمسْکُ عَلَیْکَ زَوجکَ وَ اتَّقِ اللهَ وَ تُخفِْی فِی نَفسُْکَ مَا اللهُ مُبْدِیه وَ تَخشَْی النَّاسَ وَ اللهُ أحَقُّ أن تَخشَْاهُ فلَما قَضی زَیْدٌ مُنها وَطَراً زَوَّجْناکَها لکَیلا یَکُونَ عَلَی المُؤمِنینَ حَرَجٌ فِی ازْواجِ أدْعیاءهِمْ إذا قَضوَا مِنهن وَطَراً وَ کانَ أمرُْ اللهِ مَفْعُولا. ( احزاب، ٣٧)
و هنگامی که به کسی که هم خداوند و هم خود تو در حق او نیکی کرده بودی، گفتی همسرت را نزد خویش نگه دار و طلاق مده و از خداو ند پروا کن و چیزی را در دل خود پنهان می داشتی که خداوند آشکار کننده آن بود و از مردم بیم داشتی، حال آن که خداوند سزاوارتر است به این که از او بیم داشته باشی، آن گاه چون زید از او حا جت خویش برآورد، او را به همسری تو برآوریم، تا برای مؤمنان در مورد همسران پسر خواندگانشان – به ویژه آن گاه که از ایشان حاجت خویش را برآورده باشند – محظوری نباشد، و امر الهی انجام یافتنی است.
زید فرزند خوانده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که او را آزاد کرد و به ازدواج زینب درآورد اما بعد از مدتی به دلیل ناسازگاری تصمیم به جدایی گرفتند .پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زید را از این کار بر حذر داشت و او را به پرهیز و ترس از خدا سفارش نمود. اما این ازدواج دیری نپایید و منجر به طلاق شد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای جبران این شکست زینب را به امر خدا به همسری خود برمی گزیند. این مساله یک مساله اخلاقی و انسانی بود و نیز وسیله موثری برای شکستن دو سنت غلط جاهلی( ازدواج با همسر مطلقه ی پسرخوانده و ازدواج با همسر مطلقه یک غلام و برده آزاد شده). مکارم،1372، ج17، صص321-318) در جاهلیت مرسوم بود که شخصی را برمی گزیدند و او را تربیت می کردند و به خود نسبت می دادند(تبنی= پسرخواندگی) و نکاح زن پسرخوانده را با خود حرام می دانستند. (الحسینی الشاه عبدالعظیمی، 1364، ج10، ص454) خدای متعال، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مامور کرد که با همسر مطلقه ی زید ازدواج کند و این بدعت را لغو نماید و نشان دهد که احکام فرزند خوانده با فرزند نسبی تفاوت دارد.(بهرامپور، 1390، ص418) این الفاظ تو خالی نمی تواند واقعیتها را دگرگون سازد، چراکه رابطه پدری و فرزندی یک رابطه طبیعی است و با الفاظ و قراردادها و شعارها هرگز حاصل نمی شود. (مکارم،1372، ج17، ص196) اصولا سنت شکنی و برچیدن آداب و رسوم خرافی و غیر انسانی همواره با سر و صدا توام است و پیامبران هرگز نباید به این سر و صداها اعتنا کنند. (بیستونی، 1388، ج4، ص296) قرآن کریم سنت غلطی را که مثل همه ی سنتهای غلط دیگر دست و پاگیر مردم شده بود را شکست. برای شکستن یک سنت، موثرترین شیوه، شکستن عملی آن است و با تتبع در آیات قرآنی معلوم می شود که قولا و عملا در راه شکستن این سنتها اقدام شده است. (بهشتی، 1364، ص349)
فصل سوم
احکام فرزندخواندگی در قرآن
در دین اسلام، فرزندخواندگی به این معنی که سرپرستی کودکی پذیرفته شود و تمام آثار( اعم از نفقه، ولایت، حضانت، ارث و…) فرزند نسبی نسبت به این کودک اجرا گردد، مشروع نمی باشد. در قرآن کریم تصریح شده است که خداوند فرزندخوانده های شما را فرزند حقیقی شما قرار نداده است. (حبیبی، 1381 ، ص34) آیات 5 ـ 4 و آیات 40 ـ 36 سوره احزاب به طور مستقیم به فرزند خواندگی و بیان احکام آن پرداخته است و خداوند متعال به مسلمانان در این زمینه دستورات لازم را توصیه فرموده است که در این فصل این آیات مورد بررسی و دقت قرار می گیرند.
01 نهی انتساب فرزندخوانده به غیر پدرانشان
… و ما جَعَلَ أْدْعِیاءکُمْ أبْناءَکُمْ ذلکَم قَوْلُکُمْ بِأفْواهکم وَ اللهُ یَقُولُ الحَْقَّ وَ هوَ یَهْدِی السَّبیل . ادْعُوھُمْ لأبائِهم هوَ أقسَْطُ عندَْ اللهِ فَإِن لَم تَعلَْمُوا آباءَھُم فَإِخْوانُکُمْ فِی الِّدینِ وَ مَوالِیکُم وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أخطَْأتُم بِهِ وَ لکنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُم وَ کانَ اللهُ غَفُوراً رَحِیماً. (احزاب، 5-4)
پاره ای از مفسران برآنند که آغاز آیه شریفه به ادامه آن پیوند دارد و تقدیر آن این است که همانگونه که خدا برای انسان دو قلب قرار نداده، فرزند یک انسان هم نمی تواند فرزند دیگری شمرده شده و آن را به غیر پدرش نسبت داد چراکه خدا فرزندخوانده را فرزند انسان قرار نداده است. (طبرسی،1380، ج11، ص349)
امام صادق علیه السلام فرمودند : سبب نزول آ یه، این بود که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، به منظور تجارت از مکه به عکاظ رفت و در آن جا زید را دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانی ز یرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وی را خریداری کرد، و همین که به نبوت رسید، زید را به اسلام دعوت نمود و زید مسلمان شد. بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه مهاجرت کرد زینب بنت جحش را به ازدواج زید در آورد. بعد از ماجرای طلاق زینب و ازدواج او با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، منافقین گفتند: زنان پسران ما را بر ما حرام می کند، آن وقت خودش همسر پسرش زید را می گیرد. خدای متعال در پاسخ آنان فرمود: و ما جَعَلَ أْدْعِیاءکُمْ أبْناءَکُمْ ذلکَم قَوْلُکُمْ بِأفْواهکم وَ اللهُ یَقُولُ الحَْقَّ وَ هوَ یَهْدِی السَّبیل یعنی فرزندخوانده ها را فرزند شما قرار نداده است، این سخنانی که بر زبانتان جاری می شود، و خداوند حق را می گوید و او به راه راست هدایت می کند. سپس فرمود: ادْعُوھُمْ لأبائِهم هوَ أقسَْطُ عندَْ اللهِ فَإِن لَم تَعلَْمُوا آباءَھُم فَإِخْوانُکُمْ فِی الِّدینِ وَ مَوالِیکُم بدان که زید پسر واقعی حضرت نبود بلکه پیامبر به خاطر اینکه پدر زید او را از خود راند برای تسکین و تسلای دل زید او را به عنوان پسرخوانده خویش انتخاب کرد. (فیض کاشانی،1386،ج5، ص298)
مراد از علم نداشتن به پدران پسرخواندگان این است که پدران ایشان را با اسم و رسم و خصوصیات نشناسند و کلمه موالی به معنای اولیاء است و معنای آیه این است که: اگر پدران پسرخواندگان خود را نمی شناسید هنگام صدا زدن به غیر پدرانشان نسبت ندهید، بلکه آنان را برادر خطاب کنید و یا به اعتبارولایت دینی، ولی خود بخوانید. در مواردی هم که اشتباهی و یا از روی فراموشی ایشان را به غیر پدرانشان نسبت دهید، گناهی بر شما نیست ولیکن در مواردی که دلهایتان آگاه است و عمدی این کار را انجام می دهید گناهکارید. (طباطبایی، 1388، ج14 ،ص412) گذشته ها را بر شما می بخشد، سهو و نسیان و اشتباه و خطا را مورد عفو قرار می دهد؛ اما هرگاه بعد از نزول این حکم، از روی عمد و اختیار مخالفت کنید و افراد را به غیر پدرانشان بخوانید و رسم نادرست پسرخواندگی و پدرخواندگی را ادامه دهید خداوند بر شما نخواهید بخشید.( مکارم، 1372، ج17، ص199)
لذا بر اساس تبصره های قانونی هم برای خواندن فرزند خوانده به نام خانوادگی فرزند پذیر، باید در اسناد رسمی اداره ثبت احوال و شناسنامه توضیحاتی ثبت گردد که اسناد بنوت و ابوت صوری بوده و این رابطه ی فرزند حقیقی نبوده و حکمی است تا به تحلیل حرام یا تحریم حلالی منجر نشود.( عالمی طامه، 1391، ص228)
02 عدم شمول ارث برای فرزند خوانده
در زمان جاهلیت، فرزند خواندگی و برادر خواندگی از ا سباب ارث بشمار می رفت. اسلام در آیاتی آنها را رد کرده و نسبیت واقعی را از اسباب ارث برشمرده است، از جمله:
*النَّبیُّ آوْلی بِالْمؤمِنینَ مِن أنفُْسِهِم وَ أزْواجُهُ اُمَّهاتهُم وَ أولوُا الْأر حامِ بَعضُهمْ أوْ لی بِبَعْضٍ فِی کتابِ اللهِ مَن الْمُؤمنینَ و الْمُهاجرینَ إِلَّا أن تَفعَْلُوا إِ لی أولِیائِکُم مَعْرُو فاً کانَ ذلکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً. (احزاب، ۶)
پیامبر(ص) به مؤمنان او لی و شایسته تر است از – خودشان و همسران او مادران ایشان هستند و صاحبان رحم بعضی از آن ها اولی و مقدّم بر برخی دیگر هستند در کتاب خدا از مؤمنان و مهاجران مگر آن که به دوستانتان خوبی کنید این درکتاب خدا نوشته شده است.
آیه در مقام بیان این مطلب است که خویشاوندی حقیقی از اسباب ارث است، سبب ارث بردن فرزند خواندگی و برادر خواندگی، مثل برادر خوا ندگی بین انصار و مجاهدین و موارد دیگر را نفی می کند . این مفهوم در آ یه ٧۵ سوره انفال ( اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله ) وآیات 11-12 سوره نساء که طبقات ارث را معرفی می کند، نیزآمده است. هر چند که آیات، فرزند خواندگی و برادر خواندگی و … را از اسباب ارث نمی دانند، با این وجود نیکی و توجه مالی به ایشان را از طریق دیگر همچون وصیت و هبه نفی نمی کنند. (رحیمی ، 1388 ، ص79)
03عدم حرمت نکاح پدر خوانده با همسر فرزند خوانده
*حُرِّمَت عَلَیْکِم اُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أخَواتَکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الأخِ وَ بَناتُ الأخْتِ وَ أمَّهاتُکُمُ اللَّاتِي أرْضَعْنَکُم وَ أخَواتُکُمْ مِنَ الرِّضاعَةِ وَ أمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبکُمُ اللَّاتي فِي حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتي دَخَلتُمْ بِهِن فَإنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیکُمْ وَ حَلائِلُ أبْنائِکُمُ الَّذِينَ مِنْ أصْلابِکُم …(نساء،) 23
حرام شد بر شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمّه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعي و خواھران رضاعي و مادر زن و دختران زن که در دامن شما تربیت شده اند اگر با زن مباشرت کرده باشید پس اگر دخول با زن نکرده طلاق دهید باکي نیست که با دخترش ازدواج کنید، و نیز حرام شد زن فرزندان صلبي نه زن پسرخوانده شما….
در اين آيه محارمي که محرم انسان بوده و ازدواج با آنها ممنوع شده است معرفي شده اند، از جمله محارم (حلائل ابنائکم الذين من اصلابکم) است که به زنان فرزندان صلبي اشاره دارد که بر پدران واقعی اشان حرام می باشند. قید اصلابکم نشانگر آن است که مساله حرمت ازدواج بر خلاف سنت رایج در زمان جاهلیت و اوايل ظهور اسلام، شامل زنان فرزندان غیر صلبي يا فرزند خوانده ها نمي شود .(طباطبایی، 1344، ج8، ص89)
*… فلَما قَضی زَیْدٌ مُنها وَطَراً زَوَّجْناکَها لکَیلا یَکُونَ عَلَی المُؤمِنینَ حَرَجٌ فِی ازْواجِ أدْعیاءهِمْ إذا قَضوَا مِنهن وَطَراً وَ کانَ أمرُْ اللهِ مَفْعُولا. ( احزاب، ٣٧)
…آن گاه چون زید از او حا جت خویش برآورد، او را به همسری تو برآوریم، تا برای مؤمنان در مورد همسران پسر خواندگانشان – به ویژه آن گاه که از ایشان حاجت خویش را برآورده باشند – محظوری نباشد، و امر الهی انجام یافتنی است.
هنگامی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم برای برچیدن یک سنت جاهلی با زینب ازدواج کرد، خرافه بافان و بداندیشان بر او خرده گرفتند که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بانویی را به همسری برگزیده است که روزگاری همسر فرزندخوانده او بوده است. خداوند متعال در آیه 40 سوره احزاب در پاسخ آنان فرمود که: ما کانَ محمَّدٌ ابا احدٍ من رجالِکم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم پدر هیچ یک از مردان شما مردم نیست؛ او نه پدر زید است و نه پدر مردان دیگر امت؛ چراکه نه پسرخوانده ی کسی فرزند واقعی او می شود، و نه پدرخوانده ی کسی پدر او. حرمت ازدواج با زن پسر در گرو ثبوت نسب است؛ وقتی زید از نسل و تبار و نسب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست، ازدواج با زنی که روزگاری همسر او بوده ناروا و حرام نیست. (طبرسی،1380، ج11، ص510)
04عدم حرمت نکاح فرزند خوانده با همسر پدر خوانده
و لا تَنکِحوا ما نَکَحَ آبائُکُم مِن النساءِ الّا ما قد سَلَف……( نساء، 22)
ازدواج نکنید با زناني که پدرانتان با ايشان ازدواج نموده اند……
در زمان جاهلیت عادت بر این بود که وقتی پدر می مرد پسر با همسر پدرش تزویج می کرد یا بعد از آنکه پدر ، زن را طلاق می داد با همسر پدرش ازدواج می نمود. بر اساس این آيه ازدواج فرزندان واقعي يا صلبي با همسر پدران واقعي حرام و ممنوع است. ( مصطفی شاکر، 1386، ج1، ص349)حرمت اين امر فرزند خوانده ها و پدر خوانده ها را شامل نمي شود .
05 کیفیت محرمیت فرزندخوانده با فرزندپذیران
*حُرِّمَت عَلَیْکِم اُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أخَواتَکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الأخِ وَ بَناتُ الأخْتِ وَ أمَّهاتُکُمُ اللَّاتِي أرْضَعْنَکُم وَ أخَواتُکُمْ مِنَ الرِّضاعَةِ وَ أمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبکُمُ اللَّاتي فِي حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتي دَخَلتُمْ بِهِن فَإنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیکُمْ وَ حَلائِلُ أبْنائِکُمُ الَّذِينَ مِنْ أصْلابِکُم …(نساء،) 23
طبق این آیه راههای محرمیت در سه راه نسب، سبب و رضاع خلاصه می شوند و بر اساس فقه اسلام و آموزه های وحیانی آن، فرزند خوانده نامحرم است اما این بدان معنا نیست که نمی توان رابطه محرمیت را میان افراد یک خانواده که کودکی را به فرزند خواندگی گرفته اند، ایجاد کرد. با توجه به اینکه برای ایجاد محرمیت بین والدین و فرزندخوانده نسب منتفی است تنها راهی که می ماند رضاع و ازدواج است. (هاشمی نیا، 1386،ص62) از آيات و روايات منصوص استفاده مي گردد که محرميت غير از اين سه راه، روشي جعلي و خروج از روش استنباط شرعي است در این مقال فقط به دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی(ره) پرداخته می شود.
1-5- رضاع
الف- اگر كودك، دختر شير خواره باشد از راه هاي زير بين او و مرد(پدر خوانده) محرميت ايجاد مي شود:
1- شير همسر انسان را بخورد كه در اين صورت دختر رضاعي مرد می شود.
2- شير مادر مرد را بخورد، كه در اين صورت خواهر رضاعي مرد می شود.
3- شير خواهر مرد را بخورد، كه دخترخواهر رضاعي مرد مي شود و يا شير دختر خواهر مرد را بخورد.
4- شير زن برادر مرد را بخورد، كه دختر برادر رضاعي او می شود و يا شير دختر برادر مرد را بخورد.
ب- اگر كودك، پسر و شيرخوار باشد، از را ه هاي زيرميتوان بين او و زن(مادرخوانده) ايجاد محرميت كرد:
1- شير همان زن را بخورد، كه فرزند رضاعي او مي شود.
2- شير مادر زن را بخورد، كه برادر رضاعي زن مي شود.
3- شير خواهر زن را بخورد، كه پسر خواهر رضاعي زن مي شود يا شير دختر خواهر زن را بخورد.
4- شير زن برادر زن را بخورد، كه پسر برادر رضاعي زن مي شود يا شير دختر برادر زن را بخورد.
2-5- صیغه نکاح
الف - اگردختر شير خوار نباشد يا اگر شير خوار است و شيرموارد فوق وجود ندارد مي توان به وسيلة صيغة نكاح موقت بين دختر و پدر مرد يا پدر بزرگ او محرميت ايجاد مي شود ولي بايد توجه داشت كه اگردختر نابالغ باشد نكاح مذكور بايد به اذن ولي شرعي او باشد ودرصورت نبودن ولي، بايد از مجتهد جامع الشرايط اذن گرفت. در هر صورت نبايد صيغة محرميت براي دختر بچه مفسده داشته باشد . بلكه رعايت مصلحت او لازم است . كما اينكه اگر دختر بالغ باشد اذن پدر يا جد پدري به احتياط واجب معتبر است.
ب- اگر پسر شيرخوار نباشد و مادر خوانده، مادر بدون شوهر داشته باشد، او را به عقد دائم یا موقت پسر در آورند پس از دخول او به مادر خوانده، رببیه ی او می شود و به او محرم می شود. (فاضل لنکرانی،1383،ج1،ص434)
البته در این راستا می توان به دیدگاههای دیگر مراجع عظام تقلید نیز مراجعه کرد که متن برخی از استفتائات آنان در ضمائم کتاب فرزندخواندگی در اسلام از حسن عالمی طامه آمده است.
فصل چهارم
شبهات فرزندخواندگی
فرزند خواندگی از جمله مسائلی است که سوالات و شبهات گوناگونی در پیرامون آن مطرح می گردد ازجمله مساله ی ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با همسر فرزندخوانده اش، مساله ی محرمیت ، مساله ی نکاح ، مساله ی صدور شناسنامه به نام پدرخوانده و مساله ی آگاهی فرزندخوانده. برخی از خانواده ها بخاطر اینکه پاسخ مناسبی برای سوالات خود پیدا نمی کنند از اقبال و پذیرش فرزندخوانده منصرف می شوند لذا در این فصل به برخی سوالات و شبهات رایج، پیرامون این مساله پرداخته می شود.
01چرا پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم با همسر فرزند خوانده اش ازدواج کرد؟
پسر خوانده، هرگز پسر واقعی نمی شود چه رسد که پسر خوانده در یک سلسله از احکام از قبیل: ارث، ازدواج و طلاق مانند فرزند واقعی انسان شود؛ مثلا هرگاه پسر واقعی از پدر ارث می برد و بالعکس و یا همسر فرزند واقعی پس از طلاق فرزند بر پدر او حرام می شود، هرگز نمی توان گفت که پسر خوانده نیز در این قسمت ها با فرزند واقعی شریک و یکسان است. جامعه ی عرب پسر خوانده را مانند پسر واقعی فرض می کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مامور شد که با زینب همسر سابق فرزندخوانده اش ازدواج کند و این روش غلط را را از بین ببرد و این شیوه ی ناستوده را با عمل که اثر آن بیش از گفتن و جعل قانون است، از میان مردم عرب بردارد و این ازدواج علتی جز این نداشته است. (سبحانی، 1389، ص603)
02آیا فرزند خوانده به فرزند پذیران، محرم است؟
بر اساس فقه اسلام و آموزه های وحیانی آن، فرزند خوانده، نامحرم است اما این بدان معنا نیست که نمی توان رابطه محرمیت را میان افراد یک خانواده که کودکی را به فرزند خواندگی گرفته اند، ایجاد کرد. با توجه به اینکه برای ایجاد محرمیت بین والدین و فرزندخوانده نسب منتفی است تنها راهی که می ماند رضاع و ازدواج است. (هاشمی نیا، 1386،ص62) کیفیت محرمیت بطور کامل در استفتائات مراجع بزرگ تقلید آمده است که به مختصری از این احکام در فصل سوم اشاره شد که می توان از راه رضاع یا صیغه نکاح بین فرزندخوانده با فرزندپذیران رابطه ی محرمیت ایجاد کرد و راه دیگری مفروض نیست.
03 با توجه به اینکه فرزندخواندگی از موجبات محرمیت نخواهد بود لذا منعی از نکاح بین سرپرست و طفل ایجاد نمی کند بهمین خاطر باعث بروز مشکلاتی برای فرزندخوانده خواهد شد؛ در قانون به این مساله چگونه توجه شده است؟
امکان زناشویی کردن با کودکی که به فرزندی پذیرفته شده است با هدف قانونگذار از تاسیس این سازمان حقوقی تعارض دارد و آن را بیهوده می سازد. کودک بی سرپرست بدین منظور به خانواده ها سپرده می شود که در محیطی شبیه خانواده ی طبیعی خود پرورش یابد و معنای همبستگی را بفهمد. این کانون پرورشی و آموزشی باید از آلایشهای مادی و هوسبازی جنسی منزه باشد و گرنه هیچگاه نتیجه مطلوب نمی دهد. صدور شناسنامه ی طفل با نام خانوادگی زوج کنایه از این است که قانون او را در حکم فرزند خانواده می داند و دست کم ثبت نکاح آن دو را غیر ممکن می سازد. (کاتوزیان، 1382، ص453) لذا مصلحت اقتضاء می کند که قانونگذار در این خصوص تصمیمی مبنی بر منع ازدواج اتخاذ کند یا رویه قضایی با تفسیر موسع از قانون مشکل را حل نماید. (امامی، صفایی، 1384 ، ص275) البته باید توجه نمود که فرض امکان ازدواج پدر خوانده و فرزند خوانده وقتی مطرح می گردد که شرایط محرمیت حاصل نشده باشد.
04 با توجه به اینکه فرزندخوانده، فرزند واقعی و نسبی فرزندپدیر نیست، تعویض نام خانوادگی او چگونه توجیه می شود؟
برای اینکه اعتبار ساخته شده توسط قانون بتواند هر چه بیشتر رنگ خانواده ی طبیعی به خود بگیرد و احساس تعلق را میان اعضای آن فزونی بخشد و نیز برای جلوگیری از پاره ای مشکلات اجرایی، انتقال نام خانوادگی پذیرندگان به کودک ضروری به نظر می رسد؛ اما در عین حال حفظ سوابق هویتی افراد و حق آنها برای کسب اطلاع از آن ضرورت دیگری است که باید مد نظر قرار داد و هیچ یک را فدای دیگری نساخت. در چنین حالتی تغییر نام خانوادگی در عین حفظ سوابق هویتی و اشاره به آن در اسناد سجلی شخص تمامی اشکالات مربوط به ارث، حرمت نکاح، مسایل پزشکی – ژنتیک، تعیین ویژگیهای مذهبی و …نیز مرتفع می گردد.(شریعتی نسب، 1390، ص200)لذا پس از قطعیت حکم سرپرستی، بر اساس ماده 14 قانون حمایت از کودکان بی سرپرست طفل به نام خانوادگی زوج نامیده خواهد شد. (امامی، صفایی، 1376 ، ج2، ص32) قانون در این زمینه می گویدکه : مفاد حکم قطعی سرپرستی به ادراه ثبت احوال ابلاغ و در اسناد سجلی زوجین سرپرست و طفل درج و شناسنامه جدیدی برای طفل فقط با مشخصات زوجین سرپرست و نام خانوادگی زوج صادر خواهد شد. (امامی، صفایی، 1384 ، ص274) بنا بر این فقها گرفتن شناسنامه ای را که در آن موارد فوق رعایت نگردد و موجب به هم خوردن نسبت و آثار مهم آن و تضییع حقوق دیگران شود را حرام می دانند. (عالمی طامه، 1391، ص229)
05 برخی از افراد فکر می کنند صرف رابطه فرزندخواندگی، فرزندخوانده به دلیل زندگی کردن و هم سفره بودن با آنها محرم می شود، این دیدگاه چنین توجیه می گردد؟
بر اساس فقه اسلام و آموزه های وحیانی آن، فرزند خوانده نامحرم است. با توجه به اینکه محرمیت از سه راه نسب، سبب و رضاع ثابت می گردد و برای ایجاد محرمیت بین والدین فرزندپذیر و فرزند خوانده، نسب منتفی است باید به دو راه سبب و رضاع با لحاظ شرایط ویژه ی آن که مراجع معظم تقلید در رساله های عملیه ذکر کرده اند، مراجعه کرد. (هاشمی نیا، 1386، ص62) این اعتقاد که دین اسلام خیلی سخت نگرفته و هم زیستی فرزندخوانده با خانواده ی مجازی او باعث محرمیت می شود مبنای دینی ندارد و عوام مردم معمولا فقط با در نظر داشتن ثواب به پذیرش فرزندخوانده رغبت می کنند اما نباید بخاطر یک عمل پسندیده دست از تقیدات دینی برداشت. با راههای محرمیتی که مراجع معظم تقلید ذکر کرده اند می توان با فراغت خاطر این عمل پسندیده را بخاطر رضای خدا انجام داد و در غیر این صورت می توان سرپرستی کودکان بی سرپرست را به شکلهای دیگری به عهده گرفت.
06 با توجه به اینکه اطلاع یافتن فرزندخوانده از فرزندخواندگیش باعث تالم روحی برای او می گردد آیا دلیلی بر این آگاهی وجود دارد؟
این که اطلاع دادن به فرزندخوانده، موجب تالم روحی او می گردد، دلیل نمی شود که همه جا سکوت کرد؛ زیرا در بعضی اوقات آگاه ساختن وی از باب وجوب اعلام جاهل واجب است؛ برای مثال اگر پسری که به فرزندی قبول شده، به واسطه عدم اطلاع از حقیقت حال، با مادر و خواهر مجازی مانند محرم واقعی رفتارکند، مو و بدن آنها را نگاه یا لمس نماید یا تصمیم ازدواج با کسانی بگیرد که جزو محارم حقیقی اش هستند و او آنها را بیگانه می پندارد، در این صورت جلوگیری وی از انجام حرام بدون اعلام و آگاه ساختن وی ممکن نیست و اعلام، واجب است. فقیهان شیعه در مانند این مسائل، ارشاد جاهل را واجب می دانند. این مساله به خصوص برای مادر و خواهر مجازی ضرورت دارد چون اگر خود را نپوشانند و در صورت عدم رعایت حدود شرعی فرزندخوانده، او را آگاه نسازند خودشان هم معصیت کار هستند. (هاشمی نیا، 1386، ص64)
نتایج
* فرزندپذيري، شيوه اي از مراقبت كودكان است كه درآن رابطه والد- فرزندي به شيوه اي قانوني، عاطفي و اجتماعي بين افرادي برقرارمي شود كه هيچ رابطه اي به واسطه تولد با يكديگر ندارند.
*با آنكه هيچ رابطه نسبي بين والدين فرزندپذير و فرزندخوانده وجود ندارد اما همواره رسيدگي و مراقبت از کودکان بی سرپرست، در دین مبین اسلام در درون خانواده ها مورد توجه بوده است .
*بهترین محیط برای پرورش روح کودکان و تلطیف عواطف آنان، محیط خانه و مجموعه خانواده است. کودک علاوه بر غذا و لباس، نیاز به محبت دارد و اطفالی که از نعمت خانواده و گرمی و محبت آن محروم هستند و در محیطهای شبانهروزی نظیر شیرخوارگاهها و پرورشگاهها و مراکز دیگر زندگی میکنند، غالبا به اختلال و عقب افتادگی فکری و ذهنی و ناراحتیهای عصبی مبتلا میگردند.
* فرزند خواندگی در حقوق اسلام منشاء اثر حقوقی نیست. فرزند خوانده از پدر و مادر خوانده ارث نمی برد و در مورد ارث فرزند خوانده، سرپرستان می توانند از طریق وصیت ماترك و یا هبه و صلح مال در زمان حیات، مالی را براي فرزند خوانده به ارث بگذارند همچنین حضانت و نفقه فرزند خوانده به عهده پدر خوانده و یا مادر خوانده کودك است. مساله محرمیت کودک با پدرخوانده و مادرخوانده نیز از مهمترین مسایلی است که باید به آن توجه نمود و در کتب فقهی مراجع بزرگ تقلید راههای آن ذکر شده است.
* با توجه به احکام فقهی بررسی شده می توان دریافت که دو مساله مهمی که باعث تفاوت احکام فقهی، فرزند خوانده با فرزندنسبی می شود دو مساله ارث و محرمیت است . کسانی که با مراجعه به پرورشگاه ها و شیرخوارگاه ها، کودکانی را به فرزندخواندگی می گیرند، می بایست توجه داشته باشند که این کودکان فرزند واقعی و حقیقی آنان تلقی نمی شوند و احکام فرزند واقعی چون محارم و ارث و مانند آن بر ایشان بار نمی شود.
* رابطه حقوقی ناشی از فرزندخواندگی یا سرپرستی اطفال بی سرپرست، برخلاف رابطه حقوقی بین طفل و والدین واقعی زوال پذیر است. سوءرفتار یا عدم اهلیت و شایستگی هریک از زوجین سرپرست برای نگاهداری و تربیت طفل تحت سرپرستی و از دست رفتن قدرت و استطاعت برای تربیت و نگاهداری طفل و همچنین غیر قابل تحمل بودن سوءرفتار طفل برای هریک از سرپرستان از موارد فسخ این رابطه حقوقی در قانون شمرده شده است.
منابع و مآخذ
الف-کتب
* قرآن مجید
1- آریان پور کاشانی، منوچهر(1381)، فرهنگ جامع پیشرو فارسی- انگلیسی، ج3، تهران: جهان رایانه
2- استادان طرح جامع آموزش خانواده، خانواده و فرزندان (1380)، چاپ هفتم، تهران : انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران
3- الحسینی الشاه عبدالعظیمی ، حسین بن احمد (1364) ،تفسیر اثنی عشری(چاپ اول) ، ج10، انتشارات میقات
4- افرام البستانی، فواد(1373)، فرهنگ جدید عربی- فارسی(چاپ دهم)، مترجم محمد بندر ریگی، تهران: انتشارات اسلامی
5- امامی، اسدالله ؛ صفایی، حسین(1384) ، مختصر حقوق خانواده(چاپ هشتم)، تهران : نشر میزان
6- امامی، اسدالله ؛ صفایی، حسین (1376) ، حقوق خانواده، ج2، تهران : ناشردانشگاه تهران
7- بهرام پور، ابوالفضل (1390) ، تفسیر مبین(چاپ اول)، قم : انتشارات آوای قرآن
8- بهشتی، احمد (1364) ، خانواده در قرآن ، قم : انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
9- بیستونی، محمد(1388)، تفسیر جوان، ج4، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی
10- رزاقی، رضا(1385) ، فرزندپذیری(چاپ اول)، تهران: نشر سازمان بهزيستي كشوراداره كل روابط عمومي
11- رسولی، محمد(1386) ، حقوق خانواده( چاپ اول)، تهران: آوای نور
12- سبحانی جعفر(1389)، فروغ ابدیت( چاپ بیست و نهم)، قم: موسسه بوستان کتاب
13- شریعتی نسب، صادق (1390) ، فرزندخواندگی(چاپ اول)، تهران : ناشرموسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش
14- طباطبایی، محمدحسین (1388) ، تفسیر المیزان ، مترجم محمدباقر موسوی همدانی(چاپ28)، ج16، قم: انتشارات اسلامی
15- طباطبایی، محمدحسین(1344)، تفسیر المیزان، به قلم سید محمد خامنه( چاپ دوم)، قم: دارالعلم
16- طبرسی، ابوالفضل بن الحسن(1380)، مجمع البیان، ج11، مترجم علی کرمی، تهران: انتشارات فراهانی
17- عالمی طامه، حسن(1391)، فرزندخواندگی در اسلام، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
18- عمید، حسن(1389)، فرهنگ فارسی عمید، ج 2-1، تهران: پارمیس
19- فاضل لنکرانی، محمد(1383)، جامع المسایل، ج1، قم: انتشارات امیرالعلم
20- فیض کاشانی، محمدمحسن (1386) ، تفسیر صافی(چاپ دوم،)، مترجم جمعی از فضلاء با نظارت استادعقیقی بخشایشی، قم: ناشرنوید اسلام
21- قمی، علی ابن ابراهیم(1388) ، ترجمه تفسیر قمی(چاپ اول)، ج4، قم: ناشر بنی الزهراء
22- کاتوزیان، ناصر(1371) ، حقوق مدنی خانواده، ج 2، تهران: انتشارات بهمن برنا
23- کاتوزیان، ناصر(1382)، دوره مقدماتی حقوق مدنی خانواده، تهران: نشر میزان
24- مصطفی شاکر، کمال( 1386)، ترجمه خلاصه تفسیر المیزان، مترجم فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات اسلام
25- مکارم، ناصر و همکاران(1372) ، تفسیر نمونه(چاپ دهم)، ج17- 16-9، تهران : ناشر دارالکتب الاسلامیه
26- هاشمی نیا، محمد باقر(1386) ، دفاع از فقه و سیاست اسلامی( چاپ اول)، قم : انتشارات وثوق
27- هاشمی رفسنجانی، اکبر(1386)، تفسیر راهنما(چاپ چهاردهم)، ج14، قم: موسسه بوستان کتاب
ب- مقالات
28- امامی، اسدالله (1387) ، وضع حقوقی فرزند خواندگی در ایران ، مجله پژوهش های فلسفی - کلامی، ش 2
29- حبیبی،تهمینه(1381)، نقد فقهی کنوانسیون حقوق کودک، کتاب زنان فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان ، ش16، تهران
30- رحیمی، مرتضی(1388) ، فرزندخواندگی در قرآن، فصلنامه قرآنی کوثر، ش 33
31- غریب، فهیمه(1383) ، احکام فرزندخواندگی ، كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات